ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨ ش٠ار٠٢٨
20 صفحه میکرد. خدمت تملّک برای ابزاری مثابه گستردهی عملیات یک اساساً رُم امپراتوری بود. زمینخواری خود مهمی مراحل در حاکم طبقات تمامی زمین از همچین آنان کردند. ثروتمند را را دهقانان سپاه تا بردند بهره امپراتوری آنان از زادگاهشان در اساساً که سازند آرام شکل به آن بر عالوه اما میشد. مالکیّت سلب طبقات استعماریشان قلمروهای در مؤثری اشرافِ آن در که کردند خلق محلّی مالک بنابراین، نداشتند. وجود آن از پیش مالک اشراف ائتالف مفهومیْ به امپراتوری امپراتوری. دولت تا بود، محلی زمیندار که تجاری، امپراتوریهای کدام نظرتان، به هستند، بازرگانی راههای و تجارت بر مبتنی هستند؟ برجسته تاریخی لحاظ به تا که تجاری امپراتوری مهمترین احتماالً امپراتوری داشته وجود سرمایهداری از پیش عالوه اما است. مدرن دوران اوایل در هلند عربی امپراتوری هویّت میتوانید آن بر ایتالیایی تجاریِ دولتشهرهای مثالً و اسالمی کنید. تعریف مبنا این بر نیز را ونیزی و غیرسرمایهداری را آنها که آن اصلی دلیل آنها تجاری موفقیّت که است آن میخوانم سیاسی، فرااقتصادی، قدرتهای به وابسته استدالل این من بود. آن مانند و نظامی اقتصاد چهگونه که این دربارهی را پیچیده الزامات با بود شده تجاری آنچنان که هلند میکنم ارائه نمیکرد حرکت داری سرمایه محلّ بسیار استدالل این که است روشن و بیش هلند اقتصاد است. نظر اختالف و دعوا موفقیت اما بود، تجاری قدرتی چیز هر از نبود. رقابتی تولید به وابسته واقعاً آن تجاری اما بود، کرده ارائه تولید در نوآوریهایی قدرت مثالً به وابسته اصلیاش موفقیّت دریانوردی، مهارتهای دریایی، نیروی تجاری مسیرهای بر فرااقتصادیاش کنترل موجود واقعاً تجاریِ انحصارهای تحمیل و بود. مختلف مکانهای در قیمت به خرید مستلزم که تجارت بنابراین، نشانهی است باال قیمت به فروش و پایین تولید نوعی مستلزم که نیست سرمایهداری محصوالت مستمر طور به که است رقابتی هب کمتر هزینهای با بهتر و سریعتر را رساند. فروش این آن به نگرش شیوهی یک است. درست پیشاسرمایهداری تجارت شود گفته که است به است. وابسته پراکنده بازارهای به خریداری بازار یک در دیگر، عبارت و میفروشید دیگر بازاری در و میکنید دورْ فواصل در تجارت که روست این از 1391 مهر 28 شماره هفته مجله هرچند بود. بازرگانی شکل ثروتآفرینترین سرمایهدارانه حقیقتاً الزامات با که اقتصادی آرمانیاش شکل در حقیقت در شود هدایت همهی آن در که دارد درهمآمیخته بازاری یکسانی رقابتی الزامات تابع تولیدکنندگان برای را تولیدشان راهبردهای باید و هستند سازند. منطبق الزامات این تأمین یک که نیست تردیدی هلند، مورد در مثالً است مفهومی به تجارت به وابستگی نمونهی برای بودند ملزم هلندی کشاورزان حتی که بازار وارد ت غالّ مانند اصلی نهادههای دست موفقیّت به دادن فرمان با اما شوند. واردات و بالتیک غالت تجارت مثالً یافتند، کمهزینه، نسبتاً تولید نواحی از ارزان غلّهی قادر خودشان هلندی کشاورزان که حالی در محصوالت مانند نیمهتجملّی کاالهای به شدند مسئله آورند. رو آن نظایر و گوشت و لبنی کمهزینه تولیدکنندگان با رقابتشان هیچگاه جاهای در کمهزینه تولید از واقعاً آنان نبود. طریق از صرفاً آنان میبردند. نفع دیگر تجاری گستردهی سیستم این بر فرمان نگه باال را محصوالتشان قیمت میتوانستند پایین. را هزینههایشان و دارند به که کنیم توجه بریتانیا امپراتوری به امپریالیسم نوظهور نمونهی نخستین عنوان سرمایهداری میگیرید. نظر در سرمایهداری در اتّفاقی چه شد. پیدا چهگونه انگلستان در افتاد؟ جا آن کشاورزی و تولید نبود منحصربهفرد انقالبی لحظهی یک این در آنچه بلکه آورد، پدید را سرمایهداری که متمایز شبکهی شد پدیدار انگلستان روستای اجارهداران آن در که بود زراعی مناسبات بلندمدت اجارهی برمبنای را مایملکشان مالکانهای بهرههای طبق نه میکردند، حفظ در و بود. شده تثبیت عرف برمبنای که برای که دارید اجارهدارانی صورت این وابسته روزافزونی نحو به ثروتشان حفظ نه هستند؛ مایملکشان رقابتی بارآوری به برای سرکوبشان قدرت برترشان، نیروی سیستمی بنابراین، بیشتر. مازادهای استخراج هر تولیدکنندگان و مالکان آن در که داشتید در هستند، کار بهرهوری افزایش به مایل دو با سپس و زمین از نوآورانه استفادهی با ابتدا کردند مبادرت پروژهای به و فنی، ابزارهای بهرهوری افزایش منظور به »آبادانی« که میخواندند. کشاورزی کشتناشده زمین بهبود برای ایدهای آبادانی، زمین تصرّف که است ناقص کشت تحت یا و ایرلند خواه انگلستان در خواه دیگران، جان چهگونه میکرد. توجیه را جاها، سایر مدافع متنفذترین شاید که فیلسوف، الکِ در غربی ایدئولوژی به بود، آبادانی مفهوم بخشید؟ شکل مالکیّت مورد توجیه ادعا این با اغلب غربی امپریالیسم تملّک آمادهی اشغالناشده زمین که میشود تملّکپذیری. اصلِ اصطالح به است استعماری تملّک از غیرمتعارفی دفاع این که داد رخ داری سرمایه با آنچه اما نبود. ایدئولوژی در آنچه و بود متمایز کامالً مشارکت آن در آنچنان الک که سرمایهداری این مسئله صرفاً که است آن مییابید، داشت تملّک آمادهی اشغالناشده زمین که نیست هرچیز که بود آن استدالل اکنون است. تجاری کشاورزی معیارهای برمبنای که بارآورانه و مثمرثمر شکلی به انگلیسی توجیه آن تملّک نمیگیرد، قرار استفاده مورد در مثالً استدالل این رو این از میشود. مردم که امریکا سرخپوستان اراضی مورد تجاری کشاورزیِ معیارهای برمبنای بومی و نمیبخشیدند بهبود را زمینشان انگلستان میکردند تولید چه آن مبادلهی ارزش بر رفت. کار به نمیافزودند ارزش مفهوم است: بحرانی مسئلهای اینْ و این در الک است. اساسی واقعاً نکتهی مبادله این با مخالفتی وی بود. صریح خیلی مورد زمین ارزش از چهقدر که نداشت محاسبات انسان کار از ناشی چهقدر و طبیعت از ناشی که ارزشی یافته بهبود اقتصادی در و است رقمی یا درصد ۹۹ شاید میکند خلق کار که شد روشن زود اما باشد. آن به نزدیک نیست، تالش هزینهی کار اصلیْ نکتهی آن مسئله پس است، مبادله ارزش خلق بلکه چهقدر بومی مردم ندارد اهمیّتی که است آنچه عمل در آنان کردهاند، صرف تالش است الزم مالکیّتشان حقوق استقرار برای اقتصادی غیابِ در زیرا نمیدادند، انجام ارزشی آنان یافته، توسعه بهخوبی که تجاری نمیکردند. خلق شالودهی عمالً مبادله ارزش تولید بنابراین و خارج. در خواه و داخل در خواه شد، مالکیّت که هنگامی که نیست معنا بدان این اکنون را آن و میکند تصرف قطعهزمینی کسی مدعی دیگری کسان میسازد، بارآور قصد بگویند و شوند موجود واقعاً مالکیّت میگوید الک کنند. بارآورتر را زمین دارند حق درمیآمیزیم چیزی با را کارمان وقتی استدالل این اما میسازیم. برقرار را مالکیّت این زیرا کنیم، دنبال بیشتر کمی باید را نیست چیزی با ما کار آمیختن مسئلهی صرفاً مالکیّت آنچه میدهد. ما به مالکیّت حق که تجاری ارزش بر افزودن میسازد برقرار را است. ساختنش بارآورتر طریق از آن امپراتوری برای جدیدی کامالً توجیه این الک که بگویم باید هرچند کرد، خلق
21 صفحه اندیشید. مورد این در که نبود کسی نخستین بهش کتابم در که هست حیرتانگیزی سند امپریالیسم معماران از یکی و کردهام اشاره سرجان نام به وکیلی لندن، در انگلستان که استدالل این با الک از پیش دههها دیویس، نمیکنند استفاده آن از حقیقتاً ایرلندیها خود تصرف بخشند نمی بهبود را آن که چرا که این نه کرد. توجیه را ایرلند زمینهای کردند، نمی زراعت زمینها این روی بر میدادند، انجام را کار این وضوح به چون و اشغالناشده های زمین مسئلهْ بنابراین نبود. تصرفاند آمادهی که ناشده زراعت نمیکردند، آباد را آن که بود این صرفاً بلکه نمی افزایش کافی قدر به را مبادلهاش ارزش مدعیِ داشت حق انگلستان بنابراین دادند، انگلستان امپریالیسم هدف این و شود. آن ایرلندیها مالکیّت روابط که بود ایرلند در میتوانستند که نحوی به دهد شکل تغییر را زراعی سرمایهداری پیآمدهای کنند تالش که زمانی تا البته کنند بازتولید را انگلستان آنگاه و کرد رقابت به تهدید خودش ایرلند اما است. شد ایرلند توسعهی مانعِ انگلیسیها است. دیگری داستان اینْ امپراتوری مورد در مباحثتان به توجه با سرمایهداری الزامات و ارضی قلمروهای هند در بریتانیا امپراتوری انگلستان، اولیهی میگیرید؟ نظر در چهگونه را مالکیّت روابط نتوانستند هیچگاه انگلیسیها تالش ایرلند در که آنگونه را اجتماعیشان منتقل امپراتوریشان به دهند انجام کردند موفّقی اقتصاد هندوستان مورد در سازند. اصول برمبنای که داشتید توسعهیافته بهشدت در که نبود آن مسئله و میکرد عمل خودش میدانستند مناسب بریتانیاییها که مسیری امیدوار قطعاً بریتانیاییها اما شود. متحول زیادی منافع آن تجاری منابع از بتوانند بودند را کار این توانستند مدّتی برای و ببرند. انجام شرقی هند کمپانی طریق از بهویژه نه دولت، روزافزونی شکل به اما دهند. شدند، کشانده فرایند این به شرقی، هند کمپانی تجاریشان برتری از دفاع برای که چرا ماجراهای به روزافزونی شکل به هند در و کنند حفظ را نظم تا شدند کشانده نظامی به فزایندهای نحو به که است این معنایش شدند. کشیده سرزمینی امپراتوری نوعی هند کمپانی که بود خاطر بدان این تاحدودی اصول میتوان آنچه برمبنای خودش شرقی کمپانی میکرد. عمل خواند سرمایهداری کسانی بود. درآمد استخراج ابزار شرقی هند منتقد کامالً که انگلستان در برک ادموند مثل شرقی هند کمپانی و امپراتوری عمل روش تجاری اصول برمبنای اینها که گفتند بودند نمیکنند. عمل 1391 مهر 28 شماره هفته مجله درگیر دولت روزگار، شوخی از بنابراین، دلیل به فقط نه شد، امپراتوری در چیرگی بلکه کند، کسب درآمدها از را سهمش که آن عمل تجاری اصول برمبنای که رو آن از این و میدانستند. مناسب بریتانیاییها که کند ارضی قلمروهای بر مبتنی امپراتوری یک از بیش روز هر امپراتوری این کرد. خلق نظامی دیکتاتوری میتوان که چیزی به پیش در این که میگویم من و شد. بدل خواند میکند. ایجاد تناقض درازمدت هک دامنهای دربارهی هست زیادی بحثهای احتماالً و بود سودآور انگلستان برای هند آیا که دهم پاسخ پرسش این به نمیتوانم به را امپراتوری منابع بیشتر یا بود سودآور بنیادی تناقضی که میکنم فکر و میداد. هدر مزیت استخراج برای کوشش سویی از بینِ مبتنی ماهیت دیگر سوی از و هند از تجاری وجود امپراتوری نظامی و ارضی قلمرو بر شوم متقاعد بهسادگی میشد بنابراین داشت. بودند مایل آنان که آنچنان درازمدت در که سودآوری میزان آن به حتی نبود، سودآور امپراتوری در فعال افراد برخی برای که خیلی استدالل میتوان میکنم فکر بود. شده استدالل حقیقت در و کرد قانعکنندهای رفتن هدر بیشتر درازمدت در که است هزینههای هم علتش فایده؛ تا بود منابع قلمرو بر مبتنی امپراتوری نوع این میگویم که است دلیل بدین و است. ارضی حقیقتاً امپراتوری نخستین امریکا امپراتوری قادر انگلیسیها که چرا است، سرمایهدارانه با نمیتوانستند آنان نبودند. آن استمرار به اداره را خود امپراتوری اقتصادیْ ابزارهای کس هر از بیش امریکایی که حالی در کنند، نزدیکتر کار این انجام به تاکنون دیگری شدهاند. بدون کار که سرمایهداری بازارهای در میشود، مبادله بازار در سرکوب اعمال یکسان برابرند. و آزاد مردم میشود فرض و آزادی با سرمایهداری هویّت انگاشتن ساختن مطیع منطقِ بر تأثیری چه برابری است؟ داشته برده عنوان به مردم از برخی هرچند که است این بهروشنی نکته نخستین دستمزدی کار برمبنای رسماً سرمایهداری از استفاده بر مانعی این میشود، تعریف تاریخ از مشخصی مقطع در بردگان کار چهطور که مورد این در نیست. سرمایهداری برعکس و برده بهره بردگی از سرمایهداری به سرمایهداری الزامات طور چه که این بردگی پیشین اشکال در که داده شکل بردگی گفت. میتوان بسیار نداشته، وجود نژادپرستی که کرد استدالل میشود کنم فکر بردگی با متحده ایاالت در که افراطی نژادپرستی از افراطی نوعی بود، همراه کهن بردگی جوامع در شکل همان به که ایدئولوژی که واقعیّت این با داشت، وجود انسانها تمامی میگوید که سرمایهداری با دشوار باید برابرند، قرارداری لحاظ به مردمْ آن در که باشد داشته سروکار وضعیّتی بنابراین و نابرابرند. حقوقی لحاظ به آشکارا صرفاً بیهنجاری این برای توجیه یک مردم از بزرگی بخش که است این نوشتن همهی گفت میتوان انسانیاند. نژاد از خارج انسان واقع در افراد این اما برابرند، انسانها نژادپرستی مالیمترِ اشکال در یا نبودند که بودند دایمی خُردساالنی آنان فرهنگی، و مسئولیّتها سطح تا نمیتوانستند هیچگاه کنند. رشد بزرگساالن حقوق از یکی کردید، اشاره دقیقاً چنانکه غلبهی سرمایهداری اصلی ویژگیهای اشکال آن طی که است دستمزدی کار ندارند. ضرورتی سرکوب غیراقتصادی سرکوب نطامهای میتوان چهطور پس افریقای در آپارتاید مانند سرمایهداری، تحت کرد؟ درک را جنوبی چنانکه من، نزد در که کنم تأکید باید نخست قاطع ویژگی گفتم، مصاحبه آغاز در اصلی کنشگران وابستگی سرمایهداریْ کار وابستگیِ البته است. بازار به اقتصادی از برگرفته بازار به کارگر طبقات دستمزدیِ وابستگی امّا است. آن نهایی و غایی نتیجهی بازار الزامات از مردم تبعیّت و بازار به میتواند کار شدن پرولتاریزه از بعد اندکی است. داده رخ تاریخی لحاظ به و دهد رخ اجارهدارانِ آن مانند مستقیم تولیدکنندگان از پیشتر که اقتصادی بلندمدت اجارههای و بودند بازار به وابسته کردم صحبت آن دهند. پاسخ بازار الزامات به بودند ناگزیر کارگرانِ بزرگ نیروی پیدایی حقیقت، در فروش از ناگزیر که شده مالکیّت سلب دستمزد دریافت ازای به کارشان نیروی الزامات این معلول تاریخی لحاظ به بودند علّت نه بود، رقابتی، فشارهای مانند بازار، به زمین مالکان واکنشِ این بر عالوه و آن. کوچک تولیدکنندگان از بسیاری فشارها، آن کرد. زمین ترک از ناگزیر را آن کنم تأکید آن بر باید که دومی نکتهی گفتم، بردهداری مورد در که چنان که است وابسته کارِ گوناگون انواع از سرمایهداری باید است. کرده استفاده گوناگون انحای به شرایط سویی از بینِ شویم قائل تمایزی این که مالکیّت اجتماعی مناسبات بنیادی، بحث به که کرده خلق را بازار الزامات دیگر سوی از و میدهم ادامه آن مورد در بر بازار الزامات چهگونه که مسئله این دستمزدیِ کار صرفاً نه کار، مختلف انواع
- Page 1 and 2: مجله هفته گاهنامه س
- Page 3 and 4: فهرست 131 دیپلماسی ت
- Page 5 and 6: صفحه 5 میرسد که تقدی
- Page 7 and 8: صفحه 7 در موارد اتفا
- Page 9 and 10: نظری دیالک تیک اوبژ
- Page 11 and 12: نظری سوسیالیسم بخش
- Page 13 and 14: نظری شلینگ« و »ف
- Page 15 and 16: 15 صفحه »عالم ستای
- Page 17 and 18: صفحه 17 اشاعة سکسوال
- Page 19: 19 صفحه بنابراین میپ
- Page 23 and 24: صفحه 23 دایمی را اغل
- Page 25 and 26: نظری از»اوروکمونیس
- Page 27 and 28: صفحه 27 خارجی. چرخش
- Page 29 and 30: صفحه 29 برابر بخاطر
- Page 31 and 32: 31 صفحه میگردد. منت
- Page 33 and 34: 33 صفحه میزند! دست
- Page 35 and 36: 35 صفحه بهطور حتی خو
- Page 37 and 38: 37 صفحه تا دیگر، به
- Page 39 and 40: 39 صفحه زحمتکشان و م
- Page 41 and 42: 41 صفحه هیچ منطقی ار
- Page 43 and 44: 43 صفحه آن طی که پروس
- Page 45 and 46: 45 صفحه غیرانتزاعی(
- Page 47 and 48: 47 صفحه در که تبیین،
- Page 49 and 50: نظری 49 صفحه جوید به
- Page 51 and 52: صفت قانونمند را نمی
- Page 53 and 54: نظری پسا فوردیسم،
- Page 55 and 56: صفحه 55 بسنده می کنم.
- Page 57 and 58: صفحه 57 معاصر، مصا
- Page 59 and 60: نظری گالیله، ۱۹
- Page 61 and 62: نظری وآنگاه ژیژک گف
- Page 63 and 64: صفحه 63 مبهم ترین نظ
- Page 65 and 66: صفحه 65 میکنیم که ان
- Page 67 and 68: نظری رابرت میشلز و
- Page 69 and 70: صفحه 69 بعضی از نویس
20<br />
صفحه میکرد.<br />
خدمت تملّک برای ابزاری مثابه گستردهی<br />
عملیات یک اساساً رُم امپراتوری بود.<br />
زمینخواری خود<br />
مهمی مراحل در حاکم طبقات تمامی زمین<br />
از همچین آنان کردند. ثروتمند را را<br />
دهقانان سپاه تا بردند بهره امپراتوری آنان<br />
از زادگاهشان در اساساً که سازند آرام شکل<br />
به آن بر عالوه اما میشد. مالکیّت سلب طبقات<br />
استعماریشان قلمروهای در مؤثری اشرافِ<br />
آن در که کردند خلق محلّی مالک بنابراین،<br />
نداشتند. وجود آن از پیش مالک اشراف<br />
ائتالف مفهومیْ به امپراتوری امپراتوری.<br />
دولت تا بود، محلی زمیندار که<br />
تجاری، امپراتوریهای کدام نظرتان، به هستند،<br />
بازرگانی راههای و تجارت بر مبتنی هستند؟<br />
برجسته تاریخی لحاظ به تا<br />
که تجاری امپراتوری مهمترین احتماالً امپراتوری<br />
داشته وجود سرمایهداری از پیش عالوه<br />
اما است. مدرن دوران اوایل در هلند <br />
عربی امپراتوری هویّت میتوانید آن بر ایتالیایی<br />
تجاریِ دولتشهرهای مثالً و اسالمی کنید.<br />
تعریف مبنا این بر نیز را ونیزی و غیرسرمایهداری<br />
را آنها که آن اصلی دلیل آنها<br />
تجاری موفقیّت که است آن میخوانم سیاسی،<br />
فرااقتصادی، قدرتهای به وابسته استدالل<br />
این من بود. آن مانند و نظامی اقتصاد<br />
چهگونه که این دربارهی را پیچیده الزامات<br />
با بود شده تجاری آنچنان که هلند میکنم<br />
ارائه نمیکرد حرکت داری سرمایه محلّ<br />
بسیار استدالل این که است روشن و بیش<br />
هلند اقتصاد است. نظر اختالف و دعوا موفقیت<br />
اما بود، تجاری قدرتی چیز هر از نبود.<br />
رقابتی تولید به وابسته واقعاً آن تجاری اما<br />
بود، کرده ارائه تولید در نوآوریهایی قدرت<br />
مثالً به وابسته اصلیاش موفقیّت دریانوردی،<br />
مهارتهای دریایی، نیروی تجاری<br />
مسیرهای بر فرااقتصادیاش کنترل موجود<br />
واقعاً تجاریِ انحصارهای تحمیل و بود.<br />
مختلف مکانهای در قیمت<br />
به خرید مستلزم که تجارت بنابراین، نشانهی<br />
است باال قیمت به فروش و پایین تولید<br />
نوعی مستلزم که نیست سرمایهداری محصوالت<br />
مستمر طور به که است رقابتی هب کمتر هزینهای با بهتر و سریعتر را رساند.<br />
فروش این<br />
آن به نگرش شیوهی یک است. درست پیشاسرمایهداری<br />
تجارت شود گفته که است به<br />
است. وابسته پراکنده بازارهای به خریداری<br />
بازار یک در دیگر، عبارت و میفروشید دیگر بازاری در و میکنید دورْ<br />
فواصل در تجارت که روست این از 1391<br />
مهر 28 شماره هفته مجله هرچند<br />
بود. بازرگانی شکل ثروتآفرینترین سرمایهدارانه<br />
حقیقتاً الزامات با که اقتصادی آرمانیاش<br />
شکل در حقیقت در شود هدایت همهی<br />
آن در که دارد درهمآمیخته بازاری یکسانی<br />
رقابتی الزامات تابع تولیدکنندگان برای<br />
را تولیدشان راهبردهای باید و هستند سازند.<br />
منطبق الزامات این تأمین یک<br />
که نیست تردیدی هلند، مورد در مثالً است<br />
مفهومی به تجارت به وابستگی نمونهی برای<br />
بودند ملزم هلندی کشاورزان حتی که بازار<br />
وارد ت غالّ مانند اصلی نهادههای دست<br />
موفقیّت به دادن فرمان با اما شوند. واردات<br />
و بالتیک غالت تجارت مثالً یافتند، کمهزینه،<br />
نسبتاً تولید نواحی از ارزان غلّهی قادر<br />
خودشان هلندی کشاورزان که حالی در محصوالت<br />
مانند نیمهتجملّی کاالهای به شدند مسئله<br />
آورند. رو آن نظایر و گوشت و لبنی کمهزینه<br />
تولیدکنندگان با رقابتشان هیچگاه جاهای<br />
در کمهزینه تولید از واقعاً آنان نبود. طریق<br />
از صرفاً آنان میبردند. نفع دیگر تجاری<br />
گستردهی سیستم این بر فرمان نگه<br />
باال را محصوالتشان قیمت میتوانستند پایین.<br />
را هزینههایشان و دارند به<br />
که کنیم توجه بریتانیا امپراتوری به امپریالیسم<br />
نوظهور نمونهی نخستین عنوان سرمایهداری<br />
میگیرید. نظر در سرمایهداری در<br />
اتّفاقی چه شد. پیدا چهگونه انگلستان در افتاد؟<br />
جا آن کشاورزی و تولید نبود<br />
منحصربهفرد انقالبی لحظهی یک این در<br />
آنچه بلکه آورد، پدید را سرمایهداری که متمایز<br />
شبکهی شد پدیدار انگلستان روستای اجارهداران<br />
آن در که بود زراعی مناسبات بلندمدت<br />
اجارهی برمبنای را مایملکشان مالکانهای<br />
بهرههای طبق نه میکردند، حفظ در<br />
و بود. شده تثبیت عرف برمبنای که برای<br />
که دارید اجارهدارانی صورت این وابسته<br />
روزافزونی نحو به ثروتشان حفظ نه<br />
هستند؛ مایملکشان رقابتی بارآوری به برای<br />
سرکوبشان قدرت برترشان، نیروی سیستمی<br />
بنابراین، بیشتر. مازادهای استخراج هر<br />
تولیدکنندگان و مالکان آن در که داشتید در<br />
هستند، کار بهرهوری افزایش به مایل دو با<br />
سپس و زمین از نوآورانه استفادهی با ابتدا کردند<br />
مبادرت پروژهای به و فنی، ابزارهای بهرهوری<br />
افزایش منظور به »آبادانی« که میخواندند.<br />
کشاورزی کشتناشده<br />
زمین بهبود برای ایدهای آبادانی، زمین<br />
تصرّف که است ناقص کشت تحت یا و<br />
ایرلند خواه انگلستان در خواه دیگران، جان<br />
چهگونه میکرد. توجیه را جاها، سایر مدافع<br />
متنفذترین شاید که فیلسوف، الکِ در<br />
غربی ایدئولوژی به بود، آبادانی مفهوم بخشید؟<br />
شکل مالکیّت مورد توجیه<br />
ادعا این با اغلب غربی امپریالیسم تملّک<br />
آمادهی اشغالناشده زمین که میشود تملّکپذیری.<br />
اصلِ اصطالح به است استعماری<br />
تملّک از غیرمتعارفی دفاع این که<br />
داد رخ داری سرمایه با آنچه اما نبود. ایدئولوژی<br />
در آنچه و بود متمایز کامالً مشارکت<br />
آن در آنچنان الک که سرمایهداری این<br />
مسئله صرفاً که است آن مییابید، داشت تملّک<br />
آمادهی اشغالناشده زمین که نیست هرچیز<br />
که بود آن استدالل اکنون است. تجاری<br />
کشاورزی معیارهای برمبنای که بارآورانه<br />
و مثمرثمر شکلی به انگلیسی توجیه<br />
آن تملّک نمیگیرد، قرار استفاده مورد در<br />
مثالً استدالل این رو این از میشود. مردم<br />
که امریکا سرخپوستان اراضی مورد تجاری<br />
کشاورزیِ معیارهای برمبنای بومی و نمیبخشیدند بهبود را زمینشان انگلستان میکردند<br />
تولید چه آن مبادلهی ارزش بر رفت.<br />
کار به نمیافزودند ارزش<br />
مفهوم است: بحرانی مسئلهای اینْ و این<br />
در الک است. اساسی واقعاً نکتهی مبادله این<br />
با مخالفتی وی بود. صریح خیلی مورد زمین<br />
ارزش از چهقدر که نداشت محاسبات انسان<br />
کار از ناشی چهقدر و طبیعت از ناشی که<br />
ارزشی یافته بهبود اقتصادی در و است رقمی<br />
یا درصد ۹۹ شاید میکند خلق کار که<br />
شد روشن زود اما باشد. آن به نزدیک نیست،<br />
تالش هزینهی کار اصلیْ نکتهی آن<br />
مسئله پس است، مبادله ارزش خلق بلکه چهقدر<br />
بومی مردم ندارد اهمیّتی که است آنچه<br />
عمل در آنان کردهاند، صرف تالش است<br />
الزم مالکیّتشان حقوق استقرار برای اقتصادی<br />
غیابِ در زیرا نمیدادند، انجام ارزشی<br />
آنان یافته، توسعه بهخوبی که تجاری نمیکردند.<br />
خلق شالودهی<br />
عمالً مبادله ارزش تولید بنابراین و خارج.<br />
در خواه و داخل در خواه شد، مالکیّت که<br />
هنگامی که نیست معنا بدان این اکنون را<br />
آن و میکند تصرف قطعهزمینی کسی مدعی<br />
دیگری کسان میسازد، بارآور قصد<br />
بگویند و شوند موجود واقعاً مالکیّت میگوید<br />
الک کنند. بارآورتر را زمین دارند حق<br />
درمیآمیزیم چیزی با را کارمان وقتی استدالل<br />
این اما میسازیم. برقرار را مالکیّت این<br />
زیرا کنیم، دنبال بیشتر کمی باید را نیست<br />
چیزی با ما کار آمیختن مسئلهی صرفاً مالکیّت<br />
آنچه میدهد. ما به مالکیّت حق که تجاری<br />
ارزش بر افزودن میسازد برقرار را است.<br />
ساختنش بارآورتر طریق از آن امپراتوری<br />
برای جدیدی کامالً توجیه این الک<br />
که بگویم باید هرچند کرد، خلق