ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
ایران<br />
باشد. در هیچ کتاب آسمانی و زمینی آیه ای<br />
نیست که همگان می بایست در وارسیدن<br />
همه چیز اتفاق نظر داشته باشند. پس اگر<br />
اختالف نظر داشتن طبیعی است توان شنیدن<br />
دیدگاه دگراندیشان از پیش مقدمات است تا<br />
از همان آغاز با بحران و تناقض در خویش<br />
و باخویش روبرو نشویم.<br />
در دفاع از میراث فرهنگی پرویز شهریاری<br />
بابک پاکزاد<br />
صفحه 169<br />
پس روی یک نکته حداقل به عنوان نقطة<br />
شروع توافق کنیم.<br />
برابریم، اگرچه متفاوت و می خواهیم از قید<br />
و بند به هر شکل و صورتی که درآید آزاد<br />
و رها باشیم.<br />
اگر قرار است خسته جان از ستم های شیخ<br />
به ستم های شاه دل خوش کنیم تا در مرحلة<br />
بعدی، دو باره زیر علم شیخ سینه بزنیم<br />
همان گونه که یک بار این کار را کرده ایم.<br />
می پرسم، چرا؟ مگر مریض ایم؟<br />
اگر قرار است آینده مان بهتر از حال مان<br />
باشد، بدون نقد گذشته ای که به این چنین<br />
حالی فراروئیده است، چگونه چنین چیزی<br />
امکان پذیر می شود؟<br />
پس بر می گردیم به پرسش اول: آیا به<br />
وحدت نیازمندیم؟<br />
بدون تردید.<br />
آیا می توانیم فقط بر سرنخواستن جمهوری<br />
اسالمی وحدت کنیم؟ پاسخ من به این پرسش<br />
این است:<br />
هرگز چنین مباد.<br />
این »وحدت« وحدت شکنی در پوشش<br />
وحدت طلبی است و اگر پی آمدش تداوم<br />
همین مصیبت نباشد، بدون تردید، دو باره<br />
آفرینی همین مصیبت ولی درپوشش دیگری<br />
است.<br />
هرگز چنین مباد.<br />
۱ متاسفانه در ایران هم وضع به همین<br />
صورت است. برای یک مملکت ۷۰ میلیونی<br />
تیراژ کتاب در ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ نسخه به<br />
واقع شرم آور است. البته دوستان گناه کتاب<br />
نخواندن ایرانی ها را به گردن سانسور در<br />
داخل می اندازند که اگر چه بی تاثیر نیست<br />
ولی اگر به واقع علت اصلی باشد، کتاب<br />
نخواندن دوستان مقیم خارج از ایران هم<br />
چنان به صورت یک معما باقی می ماند.<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />
این که فرج سرکوهی این بار نیز قلم به<br />
دست گرفته است و درباره شکست پرویز<br />
شهریاری در عرصه فعالیت های فرهنگی<br />
می نویسد طبیعی است، یعنی دیگر طبیعی<br />
است. چرا که این اولین بار نیست که او<br />
به تخطئه شخصیت های چپ می پردازد.<br />
قضاوت او درباره بیژن جزنی را به یاد<br />
داریم. به نظر می رسد برای سرکوهی<br />
زدن چپ یک پروژه بلند مدت و دامنه دار<br />
است. هر کس از میان ما می رود سرکوهی<br />
برخود واجب می بیند چند خطی درباره اش<br />
بنویسد حاال این ضرورت از کجا برمی<br />
خیزد و می خواهد چه چیزی را به چه کسی<br />
ثابت کند بر من روشن است و فکر می کنم<br />
دیگر دست اندر کاران عرصه مطبوعات و<br />
فرهنگ و سیاست هم بدانند و بر آنها هم<br />
روشن باشد. تفکیک هایی نظیر شخصیت<br />
علمی و شخصیت فرهنگی، یکی را تقدیر<br />
کردن و دیگری را نسبت به هم عصران<br />
عقب مانده قلمداد کردن. ابتدا از “کمونیستی<br />
معتقد” سخن گفتن و در انتها وابستگی به<br />
نحله چپ سنتی را عامل شکست در عرصه<br />
فرهنگی دانستن. و جالب تر از همه، اینها<br />
را در سایت بی بی سی فارسی ثبت و منتشر<br />
کردن.<br />
آقای سرکوهی ! این فقط شما نیستید که<br />
درباره پرونده سیاسی- فرهنگی-علمی افراد<br />
اظهار نظر می کنید.دیگرانی هم هستند که<br />
می توانند درباره پرونده شما اظهار نظر<br />
کنند. این که فرج سرکوهی که بود و اکنون<br />
که هست. و بنا به سنت و فرهنگ امان<br />
بسیاری از این اظهار نظرها پس از آن که<br />
دستتان از دنیا کوتاه شد بر صفحه کاغذ و<br />
مانیتور جاری خواهد شد. درست نظیر آنچه<br />
شما کردید. می بینید آقای سرکوهی ! شما<br />
نیز چندان با سنت ها بیگانه نیستید؛ شمایی<br />
که به قول خودتان داعیه اندیشه نو در مجله<br />
اتان داشته اید. و اما شهریاری به دوستان<br />
و نزدیکانش چه گفت .او همیشه می گفت<br />
اگر بعدا خواستید به بهانه یاد من، کنار هم<br />
جمع شوید و دیداری تازه کنید، به جای<br />
روز مرگ ،روز تولدم با هم قرار بگذارید.<br />
شهریاری سنن زیبا را پاس می داشت و<br />
با سنن فرهنگی واپس گرایانه درمی افتاد<br />
و اول از همه هم خودش داوطلب می شد.<br />
بگذریم.<br />
در نوشته شما تفکیک زیرکانه و هدفمندی<br />
صورت گرفته، تفکیک میان پرونده علمی و<br />
پرونده فرهنگی. نمی دانم در قرون وسطی<br />
و ماجرای گالیله و دادگاه تفتیش عقاید، آیا<br />
گالیله را حول آن ماجرا شخصیتی علمی<br />
ارزیابی می کنید یا سیاسی یا فرهنگی؟<br />
اساسا آیا امکان دارد که شخصیتی چون<br />
گالیله را این طور شقه شقه کرد؟<br />
آقای سرکوهی! شما درباره دانشمندی<br />
صحبت نمی کنید که از شرکت های فراملیتی<br />
پول کالن می گیرد تا پروژه ای را به انجام<br />
رساند. شما درباره دانشمندی صحبت نمی<br />
کنید که از شرکت اکسون موبیل پول می<br />
گیرد تا بدیهیات درباره گرم شدن زمین را<br />
انکار کند.<br />
تازه زمانی که دانشمند را با دانشمند مقایسه<br />
می کنی ،وجه فرهنگی شخصیت علمی<br />
پرویز شهریاری به مثابه یک دانش پژوه<br />
مستقل برجسته می شود. شهریاری دانش<br />
پژوهی بود که سعی می کرد که زندگی<br />
کند ، او خواسته ناخواسته الگو شد.اما<br />
تالش کرد اگر قرار است الگو شود به<br />
نمونه هایی نظیر اواریست گالوا یا گالیله<br />
و… بیشتر نزدیک باشد تا تکنوکرات های