ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
صفحه 156<br />
یک گیر و گره ی اجتماعی نگاه می کنم تا<br />
سیاسی. این داستان کهنه ای ست، اما اینکه<br />
چطور بعد از ۳۳ سال یکهو مطرح می شود<br />
و رو می آید، این نیست که دولت جمهوری<br />
اسالمی حرکتی کرده. هر دشواری باید برسه<br />
به یک درجه ی انفجاری و دنبال تلنگر است<br />
تا پیش بیاید.<br />
نکته ی دیگر اینکه ما هرچه می کشیم از<br />
ضعف رسانه ها می کشیم. چون بخش<br />
نوشتاری رسانه ها که همیشه سرکوب شده،<br />
و بخش های دیگر هم که در اختیار دولت ها<br />
بوده اند، اگر رسانه ای نیم بند هم می داشتیم<br />
این مسئله باید انعکاسش را در جامعه می<br />
داشت. همین االن هم انعکاس منفی در صدا<br />
و سیما دارد. حکومت این تریبون ها را در<br />
اختیار دارد و از آن به نفع خودش استفاده<br />
می کند. رسانه های نیمه مستقل هم که آنقدر<br />
مسئله و مشکل دارند، که دیگر به این نمی<br />
پردازند.<br />
شما گفتید روشنفکرها کاری نکردند، اما<br />
من معتقدم ما به شکل فردی خوب عکس<br />
العمل نشان دادیم، نویسنده، هنرمند، آدم<br />
های عادی، اما به دلیل ضعف رسانه ها<br />
انعکاس پیدا نمی کند، در بیرون نیز همیشه<br />
یک انعکاس تب گونه ای هست در فضای<br />
مجازی، در فیس بوک، که مطرح می شود<br />
و می رود و این چیزی نیست که دگرگونی<br />
آفرین باشد. بنابراین مایه ی خشنودی نیست.<br />
البته که در لحظه آدم خوشحال می شود اما<br />
به همان زودی که می آید، به همان زودی<br />
هم می رود.<br />
پیشنهادم این است که به صورت کوتاه ببینیم<br />
وضعیت چه هست؟ و چرا چنین هست؟ و<br />
بعد برسیم به چه باید کرد؟<br />
وضعیت موجود، براساس خوانده هایم، این<br />
است که پس از انقالب بهمن ۵۷ که کل<br />
ایران در تب و تاب است و بعد جنگ ایران<br />
و عراق شروع می شود، در همسایه کناری<br />
هم جنگ مجاهدان افغان با شوروی آغاز می<br />
شود و سیل عظیم آوارگان جنگی. آنهایی<br />
که وضعشان از لحاظ مالی خوب است که<br />
به جاهای دیگری می روند، آسیب پذیرترین<br />
و درمانده ترین آنها به کشورهای همسایه<br />
پناهنده می شوند. پشتون ها به پاکستان و<br />
هزاره ها و تاجیک ها و ترکمن ها از راه<br />
خراسان به ایران آمدند. در بزنگاه این چنینی<br />
آقای خمینی می گوید، مرزها را باز کنید.<br />
آنچه که اعالم می شود این است که این ها<br />
مسلمان اند بیایند، اما پشت این قضیه چیز<br />
دیگری ست. نیروی کشور بخشی رفته برای<br />
سرکوب مخالفان و بخشی هم رفته برای<br />
جنگ و متجاوز بیرونی، در نتیجه صحنه ی<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />
کار خالی ست، منتها با حکومتی که تازه آمده<br />
و در اوج بی تجربگی و ندانم کاری ست،<br />
بدون هیچ روشمندی و قانونمندی در را باز<br />
کردند و میلیون ها تن به این سو آمدند. در<br />
دوره ی جنگ این نیروی کار ارزان مورد<br />
استثمار و سودجویی کارفرما قرار می گیرد.<br />
جنگ تمام می شود، آقای خمینی هم می رود<br />
و می ماند جمعیت عظیمی که به عنوان<br />
آواره آمده اند، بدون هیچ هویت قانونی و<br />
هیچ تثبیت اجتماعی اقتصادی، در چنین<br />
وضعیتی اینها بعد از جنگ در تنگنا قرار<br />
می گیرند چون نیروی کار برگشته. این یک<br />
دو دو تا چهارتای اقتصادی دارد تا سیاسی.<br />
در همه جای دنیا چنین است وقتی می بینی<br />
کار نیست و یک کارگر با مزد پایین تر دارد<br />
کار می کند، نسبت به او خصومت پیدا می<br />
کنی، این حتی می تواند هموطن آدم باشد.<br />
این عامل اقتصادی ست که به نوعی زمینه<br />
را آماده می کند برای حالت ستیز که بعدها<br />
جمهوری اسالمی با یک هدف مشخص دارد<br />
از آن استفاده می کند. از زمان آقای احمدی<br />
نژاد به بعد این حالت علنی شده. در یک<br />
دوره ای به این مسئله نمی پرداختند و شاید<br />
افغان ها هم به آن صورت احساس فشاری<br />
نمی کردند، و چون بدبختی های ایران<br />
همگانی ست آنها یک کم بیشتر داشتند…<br />
- فکر می کنم بحث دارد به بیراهه می رود.<br />
یک نکته ی بسیار اساسی اینجا فراموش می<br />
شود. دلیل این که االن به این مسئله پرداخته<br />
می شود و نه تنها این که آن را علنی هم<br />
می کنند، این است که جمهوری اسالمی<br />
در بحران است و برای این که بحران را<br />
از روی خودش بردارد، دارد خصلت های<br />
تبعیض نژادی جنسی مذهبی و ملی را<br />
رشد می دهد تا بی عرضگی و بی عملی<br />
خودش را بپوشاند. نباید توجیه کنیم.<br />
فرشته مولوی: من کامال موافقم و اصال<br />
توجیه نمی کنم. من گفتم بستر آماده شد و<br />
دقیقا این بیگانه ستیزی و افغان ستیزی با<br />
برنامه است.<br />
- خانم پدرام نیا با توجه به کتاب جدیدتان<br />
به نام “نفیر کویر” که داستان دختری افغان<br />
است، در ادامه ی حرف های خانم مولوی<br />
نظر شما در مورد وضعیت افغان ها در آن<br />
دوره چیست؟<br />
اکرم پدرام نیا: واقعیت این است که کارگر<br />
افغان در ایران تن به کارهایی داد که کارگر<br />
ایرانی در آن دوره به آن تن نمی داد، االن<br />
ممکن است تغییر کرده باشد.<br />
اگر بخواهیم تبعیض را ریشه ای بررسی<br />
کنیم، می توانم یک نگاه جهانی به آن بکنم<br />
یک نگاه ایرانی. از نگاه جهانی، کلمه ی<br />
“نژاد” یک کلمه ی نو است در فرهنگ لغت<br />
و قدمتی ندارد، و وقتی آمد برای جدا کردن<br />
گروه های انسانی و تمایز آنها بود. بر سه<br />
اساس این تمایز وجود داشت، یکی ویژگی<br />
های بیولوژیک انسان ها)سیاهپوست،<br />
سرخپوست، سفیدپوست(، یکی تفاوت های<br />
ژنتیکی که داروین مطرح می کند، که گرچه<br />
علمی ترین شیوه است، اگر بپذیریم تفاوت<br />
نژادها را اما میسر نیست چون نمی توانیم<br />
از همه ی انسان ها و گروه ها ساختمان<br />
ژنتیکی شان را بررسی کنیم. یکی هم ریشه<br />
های زبانشناسی ست. بعضی ها خواستند از<br />
این ها بهره برداری کرده و ثابت کنند نژاد<br />
برتر وجود دارد. نژاد برتر هوش و استعداد<br />
بیشتری دارد و استثمار و استعمار از آنجا<br />
آغاز شد<br />
در داخل ایران، خود ما ایرانی ها، ساختاری<br />
که هستیم، زبان های متفاوت و فرهنگ های<br />
متفاوت در جامعه ی ما کم نیست. اما تا قبل<br />
از روی کار آمدن رژیم پهلوی اینها در کنار<br />
هم زندگی می کردند بدون متوجه بودن به<br />
این همه تفاوت ها. پهلوی وقتی روی کار<br />
آمد، هدف آنها بیشتر با مطرح کردن نژاد<br />
آریایی آمدند فارس را مطرح کنند که نژاد<br />
برتر است. بعد از آن هم رژیم جمهوری<br />
اسالمی به این دامن زد و بهره برداری<br />
دیگری هم کرد، ضمن اینکه چون ملیت های<br />
ما را در اقلیت می دید، آنها را دشمنان بالقوه<br />
ی نابودی خودش می دانست، حس برتری<br />
این نژاد را بر ملیت های دیگر القا کرد.<br />
رژیم جمهوری اسالمی تبعیض مذهبی و<br />
تبعیض جنسی را هم اعمال کرد. در مذهب<br />
فرقه های گوناگون مذهبی را از شیعه پایین<br />
تر قلمداد کرد. اینجا علتی شد که نه تنها اهل<br />
تسنن درون کشور بلکه افغان های اهل تسنن<br />
را با نگاه مابرتری به آنها نگاه کردند. این<br />
خودش یک عامل است، عالوه بر آن که<br />
افغان ها وقتی وارد کشور شدند، همانطور<br />
که خانم مولوی گفتند، هیچ برنامه ریزی<br />
نشده بود برایشان، فقط به این دلیل که اینها<br />
مسلمان اند ما باید به آنها پناه دهیم. مردم هم<br />
در آغاز کمک کردند ولی مردم هم خسته<br />
می شوند و خودشان هم توانشان را مالی<br />
و اجتماعی از دست دادند. این افغان ها<br />
تبدیل شدند به انسان هایی که هویت نداشتند<br />
و از کمترین حقوق برخوردار نبودند. حق<br />
باسواد شدن که حق هر شهروند جهان است،<br />
محروم شدند. حق داشتن خانه و زمین و<br />
همسرگزینی و این حقوق بسیار ابتدایی را<br />
نداشتند. افغان ها و ایرانی ها در تماس با هم<br />
و ایجاد صمیمیت ازدواج کردند و فرزندانی<br />
که حاصل ازدواج افغان ها و ایرانی ها <br />
عمدتا مرد افغان، زن ایرانی بودند نیز بی