ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨ ش٠ار٠٢٨
برده، فرمانروا و فرمانبر، بشریت »بزرگ تر« و »کوچک تر« است: یک عصر مدرن که در آن مفهوم های انسان و شهروند بالقوه همانند هستند که حقوق سیاسی را به روی همة انسان ها می گشایند؛ سرانجام، یک عصر پسامدرن که در آن مسئله فرارفت از مفهوم انتزاعی یا نوعی انسان بر اساس شهروندی تعمیم یافته مطرح شده است. با اینهمه، این جا یادآور می شویم که اگر این عصرها در پی هم می آیند یا یکی دیگری را بوجود می آورد، چونان تابلوهای یک اثر نمایشی جانشین هم نمی شوند. برای ما و بنابراین در رابطه ما با مسئله سیاسی، آنها همه هنوز در یک کلیت نامتحد، در یک »ناهمزمانی« که همان ساختار »لحظه کنونی« است، حضور دارند. معنی آن این است که ما همزمان با دولت، با مبارزه طبقه ها و اختالف انسان شناختی سروکار داریم. وظیفه برای ما ترسیم یک رفتار عملی برای مان بر پایه همة این طرح ها است؛ بی آنکه بتوانیم ترکیب آن را به انجام رسانیم. با اینهمه، معنی آن این نیست که از هر خط راهنما بی بهره باشیم. در پیوندگاه سیاست »قدیم« و سیاست »مدرن« واقعیت حقوق را داریم که درگیر گسست انقالبی شده است: در برابرگزارة Egaliberté و تأثیر حقیقت عمومی آن در پیوندگاه سیاست مدرن و سیاستی که در درون آن و علیه آن در حال زایش است، ما مسئله گزاری اصالح اساسی را داریم: چگونه باید از حقیقت عمومی به حقیقت خصوصی گام گذاشت، یعنی چگونه باید برنامه و خود نام Egalib- erté را در ویژگی ها )تکبودها( جای داد؟ از این واقعیت تا این مسئله، تداوم، پیشرفت ساده، استقراء باز هم کمتر وجود ندارد. بلکه ضرورتاً پیوستگی وجود دارد. زیرا بدون واقعیت مسئله حتا مطرح نمی شود. تنگاتنگ به ترک )گذرای( اندیشه اعالمیه حقوق و تکلیف ها مربوط است. در واقع »تکلیف« ها وجه مقابل »حقوق« هستند. اگر تصور کنیم که بین ذینفع ها یا بین افراد و »خودشان« یا بین افراد و »همبود«، »جامعه« یا »دولت«، »تعهد متقابل« وجود دارد. ۶- می دانیم که ثبت این حق داو رویارویی های همزمان بسیار داغی بین هواداران »نظم« و هواداران »انقالب پیاپی«، و بین طرفداران منطق حقوقی و هواداران منطق اجتماعی بوده است و خواهد بود. هواداران »نظم« بی درنگ به حذف آن )حق( در ۱۷۹۵ نایل آمدند. هواداران »انقالب پیاپی« تالش می کنند در ۱۷۹۳ کارکرد قطعی آن )حق( را تصریح کنند. طرفداران منطق حقوقی تدوین نفی خاص آن )حق( را برای یک دولت حقوقی »متضاد« می دانند. هواداران منطق اجتماعی این را برای افرادی که بطور جمعی فرمانروا هستند، امر »متضاد«ی می دانند و تأیید نمی کنند که هر حکومت، هر نهاد منوط به آزادی آن ها است. بنابراین، ثبت »مقاومت در برابر ستم« در حقوق اساسی کامالً تأیید می کند که چگونگی ای که ما این جا با آن سروکار داریم، چگونگی وحدت ضدها است. ۷- این چیزی است که مارکس به آن توجه نکرده است، زیرا او دقیقاً همبود را به تمامی در عرصه انقالبی در نظر می گرفت. این از آنجا ناشی می شود که مارکس پیش از سوسیالیست بودن یک کمونیست بود. ۸- بنگرید به اثرهای ژاک رانسیه، پنج درس درباره رهایی فکری، پاریس، فایار، ۱۹۸۷٫ پی نوشت ها: ۱- بنگرید به بررسی من »شهروند سوژه« – پاسخ من به پرسش ژان لونانسی: پس از سوژه کی می آید؟ دفترهای برخورد عقیده ها، شماره ۲۰، زمستان ۱۹۸۹ ۲- مارسل گوشه، انقالب حقوق بشر، پاریس، گالیمار ۱۹۸۹ -۱۷۹۳۱ ۳ ۱۷۸۹(، دولت فرانسه هنگام انقالب زیر رهبری م. وول، پاریس، دکوورت، ۱۹۸۸٫ ۴- »شهروند سوژه« مقاله یادشده. ۵- فقدان قرارداد در نگارش نهایی اعالمیه که شاخص مهم جدایی آن از سرچشمه های قانون طبیعت گرایانه است، بطور صفحه 150 مجله هفته شماره 28 مهر 1391
شناسی جامعه خانه و شهر فضای در پوپر نقد – خیابانی تأمالت روحی زهره نوشته 151 صفحه اول فضای بستهای ظهر نزدیکیهای هستم، کارم محل کتاب هستم مطئمن میرسد. بدستم کوچک نمیخواهد هم دلم چیست. نمیدانم اما است، با گمان و حدس جای به پس بزنم. حدس عنوان تحت کتابیست میکنم. بازش اشتیاق فیلسوف پوپر از خشونت« و آباد »ناکجا بگویم است بهتر یا االصل اتریشی انگلیسیِ و انتخاب به وی؛ از گفتوگوهایی و گفتارها افشاری؛ رحمان و ناقد خسرو آقایان ترجمه تصویری با ظاهر خوش و دست خوش کتابی گیراست. تصویر جلد؛ روی بر پوپر خود از صاحب نگاهِ که تصاویری نوع آن از مخاطب چشمهای به میدوزد را عکس نگاهِ به کردن فکر به میکند مجبورش و ندارد؛ حضور دیگر که چشمهایی پسِ در بیاعتناء نمیتوان که اثرگذار و نافذ نگاهی نگاه از را خودم بهرحال گذشت. برابرش از و مطالب فهرست در گشتی و میکَنم پوپر پیش کارِ دلیل به ندیده، و دیده میزنم. کتاب ببندم را کتاب میشوم مجبور زود خیلی رو مناسبتر؛ زمانی در بعد برای بگذارم و روز پایانیِ لحظات آخرین بعد، روز چند میگذارم و برمیدارم را کتاب چهارشنبه خیال با بعد روز تا دستیام، ساک درون 1391 مهر 28 شماره هفته مجله دهم. ادامه گذارم و گشت به بتوانم آسوده از فراغت از پس ، ۸ حدود پنجشنبه صبح سمت به رفتن درحال ، خانهداری وظایف یاد به که هستم مشقم و درس و تحریر میز تصمیم درجا میافتم. پوپر تصویر و کتاب به را کار ساعتی، یک ساعت نیم میگیرم پایان به را تمامم نیمه گشت تا بیاندازم تأخیر شدم متوجه زمانی مدت از پس اما برسانم. هرچند میخوانم. دقت با را کتاب دارم که گفتو از یکی وسط از اتفاقی و شانسی سریع خیلی ولی بودم کرده آغاز شنودها اشتیاق با و شدم جدی مخاطبی به تبدیل آنکه برای شاید کردم. خواندن به شروع شیوة همان با پوپر استثنائات، برخی جز به حرف راحت خیلی همیشگی گویی ساده واقع به که موضوعاتی از آنهم میزد ترجمهای آنکه ضمن مهماند. آنها از بسیاری هموار و یکدست را متن روان، و پاک خواندن با که بود ظهر نزدیکیهای میکرد. و بستم را آن ازکتاب توجهی قابل بخشهای فعالً که دادم قول خودم به ولی کنار گذاشتم تمام نیمه مصاحبههای به را زود صبحهای بدهم. اختصاص پوپر دوم فضای ربع یک ساعت است. ماه دی ۲۸ دوشنبه گذشته روزهای میشوم. بیدار بامداد پنج به با را ها صبح و کردم عمل خود قول به هم آخرین خواندن گذشته بامداد گذراندم. پوپر آزادی، عنوان»بدون تحت گفتوگویاش، را امنیت« به نه و میرسیم عدالت به نه وقتی رساندم. پایان به امروز و کردم شروع سبکی احساس وجه هیچ به میبندم، را کتاب شده »چیزی« درگیر ذهنم چون نمیکنم. عنوان به پوپر میدهد نشان این و است. واداشتن است: بوده موفق کارش در فیلسوف تأمل؛ به خوانندگانش و نشستهام ولی بشوم کارم محل راهی باید و کردن فکر روش به واقع در میکنم، فکر بیاندازه روشی میکنم: فکر پوپر نظر اظهار موضوعات آن، اساس بر که آسان و ساده تاریخی اجتماعی، زمینه از را بررسی مورد به بیآنکه بعد ولی میکند. جدا آن سیاسی و ناآگاهانه فرض )با یا و بیاورد خود روی نتایجِ از شود، مطلع آن از عملش،( بودن و اجتماعی کنشهای تنشآمیز و )تعامالتی میکند. را استفاده نهایت آن زمینهایِ( شرایط وجود به امکانات بر تکیه با مثال عنوان به و سیاسیِ اجتماعی فرآیندهای از ناشی آمدة عین در و ساده نظر اظهار این رخداده، امروز دنیای که میکند را بحثبرانگیز حال )ص۱۴۷(. است گذشته از تر عادالنه
- Page 99 and 100: نظری مشارکتی اقتصا
- Page 101 and 102: 101 صفحه میپندارند د
- Page 103 and 104: صفحه 103 اوقات بیشتر
- Page 105 and 106: صفحه 105 حق اظهارنظر
- Page 107 and 108: صفحه 107 ۴ همسایگانش
- Page 109 and 110: 109 صفحه کار صحبت کرد
- Page 111 and 112: 111 صفحه فعالیتهای ب
- Page 113 and 114: 113 صفحه میگیرند. ن
- Page 115 and 116: 115 صفحه مجبورند حقو
- Page 117 and 118: سیاسی اقتصاد میبرد.
- Page 119 and 120: 119 صفحه غیر و مستقیم
- Page 121 and 122: 121 صفحه کمتری شمار د
- Page 123 and 124: سیاسی اقتصاد عمومی
- Page 125 and 126: 125 صفحه مولد اندازه
- Page 127 and 128: اقتصاد سیاسی جهانی
- Page 129 and 130: صفحه 129 که حیاتی بی
- Page 131 and 132: اقتصاد سیاسی دیپلم
- Page 133 and 134: صفحه 133 افریقا بازا
- Page 135 and 136: اقتصاد سیاسی انقال
- Page 137 and 138: اقتصاد سیاسی مالکی
- Page 139 and 140: صفحه 139 زندانیان سا
- Page 141 and 142: صفحه 141 آنرا تأیید م
- Page 143 and 144: صفحه 143 طور اساسی به
- Page 145 and 146: صفحه 145 یا ضامن خارج
- Page 147 and 148: صفحه 147 ترکیب این دو
- Page 149: صفحه 149 و آزادی زنان
- Page 153 and 154: 153 صفحه نباشد بد شای
- Page 155 and 156: جامعه شناسی وضعیت ا
- Page 157 and 158: صفحه 157 هویت شدند.
- Page 159 and 160: یک معمولی، آدم یک
- Page 161 and 162: شناسی جامعه قلبی در
- Page 163 and 164: جامعه شناسی صفحه 163
- Page 165 and 166: نقد »شراب« وحدت
- Page 167 and 168: صفحه 167 گرفتاری چون
- Page 169 and 170: ایران باشد. در هیچ
- Page 171 and 172: صفحه 171 ۱٫دو روی
- Page 173 and 174: »نبرد غافلگیرانه
- Page 175 and 176: صفحه 175 ۳(شکست
- Page 177 and 178: Jacob fuyant son frère Ésaü, rep
- Page 179 and 180: خاورمیانه اخوان ام
- Page 181 and 182: گسترش سلطه غرب در ک
- Page 183 and 184: صفحه 183 حاال کدام ان
- Page 185 and 186: رسانه رسانه هایی که
- Page 187 and 188: صفحه 187 جبهه بندیِ
- Page 189 and 190: ادبیات صفحه 189 کنند
- Page 191 and 192: 191 صفحه را بازار( م
- Page 193 and 194: ادبیات و هنر کَ لک
- Page 195 and 196: زمزمه ی بهارانی را
- Page 197 and 198: نیست برایتان بازگش
- Page 199 and 200: سفر به سیترا صفحه 199
برده، فرمانروا و فرمانبر، بشریت »بزرگ<br />
تر« و »کوچک تر« است: یک عصر<br />
مدرن که در آن مفهوم های انسان و شهروند<br />
بالقوه همانند هستند که حقوق سیاسی را به<br />
روی همة انسان ها می گشایند؛ سرانجام،<br />
یک عصر پسامدرن که در آن مسئله فرارفت<br />
از مفهوم انتزاعی یا نوعی انسان بر اساس<br />
شهروندی تعمیم یافته مطرح شده است. با<br />
اینهمه، این جا یادآور می شویم که اگر این<br />
عصرها در پی هم می آیند یا یکی دیگری<br />
را بوجود می آورد، چونان تابلوهای یک<br />
اثر نمایشی جانشین هم نمی شوند. برای<br />
ما و بنابراین در رابطه ما با مسئله سیاسی،<br />
آنها همه هنوز در یک کلیت نامتحد، در<br />
یک »ناهمزمانی« که همان ساختار »لحظه<br />
کنونی« است، حضور دارند. معنی آن این<br />
است که ما همزمان با دولت، با مبارزه<br />
طبقه ها و اختالف انسان شناختی سروکار<br />
داریم. وظیفه برای ما ترسیم یک رفتار<br />
عملی برای مان بر پایه همة این طرح ها<br />
است؛ بی آنکه بتوانیم ترکیب آن را به انجام<br />
رسانیم. با اینهمه، معنی آن این نیست که از<br />
هر خط راهنما بی بهره باشیم. در پیوندگاه<br />
سیاست »قدیم« و سیاست »مدرن« واقعیت<br />
حقوق را داریم که درگیر گسست انقالبی شده<br />
است: در برابرگزارة Egaliberté و تأثیر<br />
حقیقت عمومی آن در پیوندگاه سیاست مدرن<br />
و سیاستی که در درون آن و علیه آن در<br />
حال زایش است، ما مسئله گزاری اصالح<br />
اساسی را داریم: چگونه باید از حقیقت<br />
عمومی به حقیقت خصوصی گام گذاشت،<br />
یعنی چگونه باید برنامه و خود نام Egalib-<br />
erté را در ویژگی ها )تکبودها( جای داد؟<br />
از این واقعیت تا این مسئله، تداوم، پیشرفت<br />
ساده، استقراء باز هم کمتر وجود ندارد. بلکه<br />
ضرورتاً پیوستگی وجود دارد. زیرا بدون<br />
واقعیت مسئله حتا مطرح نمی شود.<br />
تنگاتنگ به ترک )گذرای( اندیشه اعالمیه<br />
حقوق و تکلیف ها مربوط است. در واقع<br />
»تکلیف« ها وجه مقابل »حقوق« هستند.<br />
اگر تصور کنیم که بین ذینفع ها یا بین افراد<br />
و »خودشان« یا بین افراد و »همبود«،<br />
»جامعه« یا »دولت«، »تعهد متقابل« وجود<br />
دارد.<br />
۶- می دانیم که ثبت این حق داو رویارویی<br />
های همزمان بسیار داغی بین هواداران<br />
»نظم« و هواداران »انقالب پیاپی«، و بین<br />
طرفداران منطق حقوقی و هواداران منطق<br />
اجتماعی بوده است و خواهد بود. هواداران<br />
»نظم« بی درنگ به حذف آن )حق( در<br />
۱۷۹۵ نایل آمدند. هواداران »انقالب<br />
پیاپی« تالش می کنند در ۱۷۹۳ کارکرد<br />
قطعی آن )حق( را تصریح کنند. طرفداران<br />
منطق حقوقی تدوین نفی خاص آن )حق(<br />
را برای یک دولت حقوقی »متضاد« می<br />
دانند. هواداران منطق اجتماعی این را برای<br />
افرادی که بطور جمعی فرمانروا هستند،<br />
امر »متضاد«ی می دانند و تأیید نمی کنند<br />
که هر حکومت، هر نهاد منوط به آزادی آن<br />
ها است. بنابراین، ثبت »مقاومت در برابر<br />
ستم« در حقوق اساسی کامالً تأیید می کند<br />
که چگونگی ای که ما این جا با آن سروکار<br />
داریم، چگونگی وحدت ضدها است.<br />
۷- این چیزی است که مارکس به آن توجه<br />
نکرده است، زیرا او دقیقاً همبود را به تمامی<br />
در عرصه انقالبی در نظر می گرفت. این<br />
از آنجا ناشی می شود که مارکس پیش از<br />
سوسیالیست بودن یک کمونیست بود.<br />
۸- بنگرید به اثرهای ژاک رانسیه، پنج<br />
درس درباره رهایی فکری، پاریس، فایار،<br />
۱۹۸۷٫<br />
پی نوشت ها:<br />
۱- بنگرید به بررسی من »شهروند سوژه«<br />
– پاسخ من به پرسش ژان لونانسی: پس از<br />
سوژه کی می آید؟ دفترهای برخورد عقیده<br />
ها، شماره ۲۰، زمستان ۱۹۸۹<br />
۲- مارسل گوشه، انقالب حقوق بشر،<br />
پاریس، گالیمار ۱۹۸۹<br />
-۱۷۹۳۱ ۳<br />
۱۷۸۹(، دولت فرانسه هنگام انقالب زیر<br />
رهبری م. وول، پاریس، دکوورت، ۱۹۸۸٫<br />
۴- »شهروند سوژه« مقاله یادشده.<br />
۵- فقدان قرارداد در نگارش نهایی اعالمیه<br />
که شاخص مهم جدایی آن از سرچشمه<br />
های قانون طبیعت گرایانه است، بطور<br />
صفحه 150<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391