16.03.2014 Views

شماره ٢٨

شماره ٢٨

شماره ٢٨

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

15<br />

صفحه ‏»عالم<br />

ستایشگر تنها وی،‏ از قبل تا که کرد وان<br />

لودیگ …(. و هندل ‏)باخ،‏ بود معنوی«‏ انسانی<br />

شور از سرشار موسیقیِ‏ با بتهوون به<br />

را ‏»آدمی«‏ بار نخستین برای خویش،‏ انقالبات<br />

در ‏»قهرمانانه«اش شهامت دلیل در<br />

قدرتاش دلیل به نیز و طلبانه،‏ برابری صلح<br />

برای آرزومندیاش و ورزیدن عشق میتواند<br />

حتا او اینرو از رساند.‏ عظمت به به<br />

رمانتیسم فلسفهی بارز نمونهی از فراتر هنرمند<br />

عنوان به بتهوون بهرحال،‏ آید.‏ نظر که<br />

بود فانیای انسانِ‏ نمایندهی رمانتیک،‏ هنریاش<br />

شجاعت و هنر سرمستیِ‏ سر از عاری<br />

‏)آنهم اومانیستی،‏ نوآوریهایِ‏ در سادگی<br />

به شیفتگی(‏ خود از هرگونه از شراب(‏<br />

‏)خدای باکوس را خود میتوانست را<br />

‏»خود«ی آن او نشود،‏ اشتباه بنامد.‏ الهام<br />

از ماالمال که میکرد خطاب باکوس ادبیات<br />

با باشد قرار اگر که بود؛ شور و او<br />

گفت،‏ میباید بگوییم،‏ سخن رمانتیکها اشتیاق،‏<br />

و شور الهام،‏ واقعیِ‏ کنندهی تحسین‏ بود……‏<br />

عشق و طبیعت پر<br />

فیلسوف سراغ میباید اکنون باری،‏ برویم:‏<br />

رمانتیسم نهضت دیگر آوازهی )۱۷۷۵<br />

شلینگ فون یوزف ویلهلم فریدریش را<br />

خود ابتدا در شلینگ چند هر ۱۸۵۴(. حد<br />

تا و میدانست فیخته فلسفهی هوادار اندک<br />

اندک اما بود پایبند و دلبسته بدان زیادی تصرف<br />

وی فلسفهی در تا یافت جسارت فلسفهای<br />

با گفت میتوان که طوری به کند.‏ داشت.‏<br />

خواهیم سروکار فیخته از مستقل در<br />

‏)چنانکه بدانیم باشد جالب شاید فیالمثل فیخته<br />

از مستقل حتا وی دید(،‏ خواهیم جلوتر بخشهایی<br />

و میرود کانت فلسفهی سراغ اصالت<br />

فلسفهی مبنای را وی نظریات از بحث<br />

بهرحال میدهد.‏ قرار خویش وحدتِ‏ میکنیم<br />

آغاز اینجا از را شلینگ فلسفهی فیخته<br />

که میشود تفکیکی معترض وی که ‏»جز<br />

عنوان به ‏»طبیعت«‏ و ‏»خود«‏ بین همچون<br />

انسان وی نظر از است.‏ قائل خود«‏ قابل<br />

غیر طبیعت از دیگر موجودات تمامی مرحلهی<br />

به که طبیعتی منتها است.‏ تفکیک او<br />

ترتیب بدین است.‏ رسیده آگاهی«‏ ‏»خود بود<br />

قادر که بود قائل خردی ‏»طبیعت«‏ برای شاید<br />

بیافریند.‏ متنوع،‏ موجودات از کثرتی جهان«‏<br />

اخالقیِ‏ ‏»نظم شلینگ گفت بتوان بود.‏<br />

ریخته جدیدی ادبیات قالب در را فیخته به<br />

یا و ذهن و ماده بین تقابل آنکه برای آنهم در<br />

و بردارد میان از را روح و طبیعت قولی دو<br />

هر منطقی عقالنی پیوستگی آن ازای هستیِ‏<br />

یک از ارگانیکی جزء دو بهمثابه را و<br />

تفاوت عالرغم البته و دهد.‏ نشان سازمند کتاب<br />

در دورانت ویل آنها.‏ ظاهریِ‏ جدایی از<br />

گریز ‏“راه میآورد:‏ اینباره در خویش دو<br />

را ماده و ذهن که است این معما این 1391<br />

مهر 28 شماره هفته مجله بدانیم<br />

متحد ولی مرکب واقعیتِ‏ یک صفت ۸۹۵(”<br />

ص ۱۳۷۰: ‏)دورانت،‏ اینجاست<br />

در میرسد نظر به قضا از و سراغ<br />

فیخته،‏ از مستقل طور به وی که از<br />

خود استنباطِ‏ و میرود کانت فلسفهی خردگرا<br />

بزرگ فیلسوف این حکم قوهی نقد ‏)شماره<br />

کانت بحث در میکند.‏ عرضه را فلسفهی<br />

از لحظهای در وی که دیدیم ۲۲( انسان<br />

بین ارگانیکی رابطهی افشای به خود آنکه<br />

برای فقط آنهم میپردازد،‏ طبیعت و و<br />

سمت به را طبیعت از انسان شناخت بتواند درست<br />

باورش به که ‏شناختی نوع آن سوی تأملی؛<br />

شناخت کند:‏ هدایت میداند اصولی و در<br />

نظریه این بسطِ‏ با شلینگ گفت بتوان شاید طبیعتِ‏<br />

نظریهی برای خویش،‏ فلسفهی بستر با<br />

آن سازمند ارتباط و خویش آگاه خود و<br />

دست کانتی اعتبار نوعی چیزها،‏ کلیهی در<br />

گفت میتوان اساس این بر میکند.‏ پا تا<br />

گرفته گُل یک از یعنی موجودات،‏ همهی چون<br />

موجودی یا و اقیانوس ته در سنگی تکه‏ مشترک<br />

صورت به انرژیای و نیرو انسان،‏ همگیِ‏<br />

نیرو همان اساس بر که دارد،‏ وجود میروند؛<br />

شمار به طبیعت«‏ از ‏»جزئی آنها روحی<br />

و د خِرَ‏ از نشان خود در که طبیعتی روابط<br />

کنندهی تنظیم که خردی دارد.‏ واحد را<br />

خرد این شلینگ است.‏ خود اجزاء بین باور<br />

به که روحی مینامد.‏ جهان«‏ ‏»روح قطعهای<br />

در میتواند که اندازه همان به او باشد،‏<br />

داشته وجود موسیقی نوایی یا و شعر وجود<br />

ما خانه گیاهانِ‏ در یا و متن این در مفهوم<br />

و طبیعت بتوانیم اگر البته دارد.‏ و<br />

واحد معنای در را جهان خرد یا روح کنیم.‏<br />

درک ‏»شکل«‏ در متکثر حال عین در در<br />

میشود،‏ مالحظه که همانگونه بنابراین ‏»همه<br />

فلسفهی از نشانههایی شلینگ،‏ تفکر ‌ میشود.‏ دیده اسپینوزا خدایی«‏ طبیعت<br />

‏»صیرورت«‏ به شلینگ بهرحال در<br />

که طبیعتی به ساده بیانی به یا میاندیشد.‏ آنکه<br />

برای آنهم است.‏ ‏»شدن«‏ و تحول حال شکلهای<br />

انواع برای منطقی پاسخی بتواند در<br />

وی نظر از آنچه بیابد،‏ طبیعت در موجود موجودات،‏<br />

‏)همهی هستها و هستی همهی غیر<br />

و هوشمند و بیجان،‏ و جاندار از اعم وحدتآمیز<br />

و یگانه و دارد وجود هوشمند(‏ ‏»نیرو<br />

همان است.‏ انرژی و نیرو است و<br />

‏)ماده ذهن و ماده ذاتیِ‏ که انرژی«ای و سادگی<br />

به او صورت هر در است.‏ روح(‏ چیست،‏<br />

نیرو این که نمیدانیم ‏“ما میگوید:‏ تدریج<br />

به طبیعت در که میبینیم ولی میتوان<br />

میگیرد،‏ خود به دقیقتری شکلهای خدای<br />

یعنی اساسی،‏ واقعیت که گرفت نتیجه نه<br />

است ماده نه حاضر،‏ جا همه و یگانه دورنمای<br />

یک در آنها وحدت بلکه ذهن،‏ و ‏)نیرو قدرت‏ و شکل‏ ‏]انواع[‏ نکردنیِ‏ باور ۸۹۵(.<br />

‏)همانجا،‏ است”‏ انرژی(‏ توجه<br />

و ‏»احساس«‏ که شد اینگونه بنابراین خاص<br />

جایگاهی شاعرانه،‏ احساسهای به نباشد<br />

بد شاید کرد.‏ پیدا ‏»رمانتیک«ها برای هولدرلین<br />

کالم با را بحث ختام،‏ حسن برای از<br />

یکی عنوان به ۱۸۴۳(، )۱۷۷۰ پایان<br />

به آلمان رمانتیکِ‏ شعرای مهمترین مینویسد:‏<br />

وی بریم.‏ ناب<br />

لحن با شاعر که اینجاست در ‏“دقیقاً‏ کلیت<br />

در را خود خویش،‏ اصیل حساسیت حس<br />

گرفتار زندگیاش بیرونی و درونی نظر<br />

خود جهانِ‏ گرداگرد به و میکند چیز<br />

همه گونه بدین درست و میافکند،‏ تمامی<br />

مجموع است:‏ ناشناخته و تازه برایش خاطرهاش،‏<br />

و ادراک معرفت،‏ تجربیات،‏ برون<br />

در که آنچنان طبیعت و هنر تمامی چنان<br />

چیز همه است متجلی وی درون و دیده<br />

بار نخستین برای انگار که مینماید صورتی<br />

به چیز همه اینرو از و میشود در<br />

محلول بیشکل،‏ و نشده ادراک نامعیّن،‏ میشود.‏<br />

عرضه او به ناب،‏ مادهی و زندگی اهمیت<br />

لحظه این در خصوص به آنچه و را<br />

چیز هیچ شاعر که است آن دارد،‏ بسیار مثبتی<br />

چیز هیچ از و نکند فرض مسلم و داده طور<br />

آن هنر،‏ و طبیعت که این و نکند،‏ آغاز قبل<br />

بود،‏ آموخته و دیده را آنها پیشتر او که سخن<br />

بیابد،‏ خود برای زبانی او آنکه از ۱۸۱(.<br />

ص ۱۳۷۸: ‏)هوی،‏ نمیگویند استفاده<br />

زیر کتابهای از متن این نوشتن برای است:‏<br />

شده آریل<br />

و ویل نوشته تمدن،‏ تاریخ ۱٫ ناپلئون(،‏<br />

‏)عصر یازده جلد دورانت،‏ اصغر<br />

علی و دولتشاهی اسماعیل مترجمان اسالمی،‏<br />

انقالب آموزش و انتشارات بیگی،‏ ۱۳۷۰<br />

ک.‏<br />

دیوید نوشته انتقادی،‏ حلقه ۲٫ انتشارات<br />

پور،‏ فرهاد مراد ترجمه هوی؛ ۱۳۷۸<br />

زنان،‏ مطالعات و روشنگران

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!