16.03.2014 Views

شماره ٢٨

شماره ٢٨

شماره ٢٨

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

اقتصاد سیاسی<br />

مردان « نان آور«‏ و زنانی که « مولد«‏ نیستند!‏<br />

احمد سیف<br />

صفحه 122<br />

هرساله صدها میلیون ساعت از وقت نیمی از<br />

جمعیت جهان-‏ زنان-‏ صرف کار خانگی می<br />

شود.‏ گذشته از دشواری کار خانگی،‏ شیوه<br />

اندازه گیری و زمینه نظری اقتصادرسمی ما<br />

چنان است که این اوقات به عنوان کارمولد<br />

به رسمیت شناخته نمی شود و اغلب به<br />

عنوان مقوله ای کامال بی ارتباط با زندگی<br />

اقتصادی و سیاسی در نظر گرفته می شود.‏<br />

یکی از دالیل این « غفلت«‏ این است که<br />

کارخانگی آن رابطه مشخص ومعلومی را<br />

که کارمزدبگیری با سرمایه دارد،‏ ندارد و<br />

بعالوه آن چه که با آن تولید می شود از «<br />

چارسوق بازار«‏ نمی گذرد.‏ و چون چنین<br />

است،‏ پس از دیدگاه اقتصادرسمی،‏ « ارزشی<br />

» ندارد.‏ در نظام مزد بگیری کارگر بخشی<br />

از قابلیت های فیزیکی و فکری خود-‏ نیروی<br />

کارش-‏ را به کارفرما می فروشد و درازایش<br />

مزد دریافت می کند.به سخن دیگر،‏ این<br />

قابلیت های انسانی مثل هر چه های دیگری<br />

که در این نظام اقتصادی تولید می شود به<br />

صورت کاال درآمده است.‏ فعال به چگونگی<br />

عملکرد نظام اقتصادی سرمایه داری نمی<br />

پرد ازم ولی واقعیت این است که زنان در<br />

ازای کاری که می کنند،‏ مزدی دریافت نمی<br />

کنند و به این معنا،‏ کارفرمائی نیز ندارند.‏<br />

اگرچه اقتصاد رسمی ما این کار را « فاقد<br />

ارزش«‏ می شناسد،‏ ولی واقعیت این است<br />

که نتیجه کارخانگی به یک معنا،‏ باز تولید<br />

نیروی کار کارگری است که به کارفرما<br />

فروخته می شود.‏ همین جا تا حدودی نه فقط<br />

زمینه های فرودستی زنان روشن می شود،‏<br />

بلکه با اندکی دقت،‏ متوجه می شویم که<br />

میزان بهره کشی از کارگر در نظام سرمایه<br />

داری بسیار بیشتر از آن است که در نگاه<br />

مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />

اول به نظر می رسد.‏ پیشتر گفته بودم که پی<br />

آمد کارخانگی از جمله باز تولید نیروی کار<br />

کارگر است ولی وقتی همین نیروی کار به<br />

کارفرما عرضه می شود کارفرما به ازای<br />

کارخانگی که صرف بازتولید همین نیروی<br />

کار شده است،‏ چیزی نمی پردازد.‏ به این<br />

ترتیب،‏ می توان گفت که اگرچه سرمایه<br />

داری به نهاد خانواده،‏ برای تداوم این بهره<br />

کشی نیاز دارد ولی ساز وکاری تدارک دیده<br />

است که به او امکان می دهدکه به ازایش<br />

چیزی نپردازد.‏<br />

اگرچه این مبحث بسیار طوالنی وپیچیده ای<br />

است ولی تا به همین جا می شود گفت که<br />

یکی از کارهای که باید انجام بدهیم این است<br />

که باید نظام و شیوه ای ابداع کنیم که نه فقط<br />

ارزش فعالیت هائی را که از بازار می گذرد<br />

اندازه می گیرد و به عنوان فعالیت مولد قدر<br />

می شناسد بلکه،‏ ارزش آفرینی کار خانگی<br />

را نیز مشخص کرده و در حسابداری ملی<br />

منظور بدارد.‏ اجازه بدهید قبل از این نکته<br />

بگذرم از مسخره گی شیوه اندازه گیری<br />

فعالیت های رسمی مثالی بزنم.‏ زن الف و<br />

زن ب را در نظر بگیرید که مثال روزی<br />

۸ ساعت کار خانگی می کنند.‏ به دالیلی که<br />

گفتم چون محصول کارشان از بازار گذر<br />

نمی کند اقتصاد رسمی،‏ کارخانگی این دو<br />

زن را « فاقد ارزش«‏ اعالم می کند و مولد<br />

بودنش را به رسمیت نمی شناسد.‏ حاال همین<br />

دو تا زن را در نظربگیرید که توافق می کنند<br />

که زن الف کارهای خانگی زن ب را انجام<br />

بدهد و درازایش روزی ۴۰۰۰ تومان بگیرد<br />

و زن ب،‏ هم دقیقا همان کارهای زن الف<br />

را درخانه او انجام می دهد و به خاطرش<br />

هم روزی ۴۰۰۰ تومان از زن الف مزد<br />

بگیرد.‏ مشاهده می کنید که به واقع هیچ<br />

چیز تغییرنکرده است ولی اقتصاد رسمی<br />

ما نتیجه گیری متفاوتی می کند.‏ اگرچه<br />

همان کارها از سوی دو زن انجام می گیرد<br />

و همان محصوالت هم تولید می شود ولی<br />

اکنون،‏ درآمدملی اقتصادی که این دو زن در<br />

آن زندگی می کنند،‏ روزی ۸ هزارتومان «<br />

افزایش«‏ یافته است!‏<br />

جالب آن که بر این چنین مبنای مسخره ای<br />

است که مردان « نان آور«‏ خانواده و زنان<br />

نیزفقط « مصرف کننده«‏ به شمار می آِیند.‏<br />

اجازه بدهید تصویری از مناسبات درون<br />

خانواده به دست بدهم.‏<br />

این مناسبات با آن چه که در بازار می<br />

گذرد تفاوت دارد.‏ انگیزه این مبادالت،‏ «<br />

سودآوری«‏ نیست و روایت کلی اش با «<br />

منافع فردی«‏ مشخص نمی شود.‏ آن چه در<br />

چارت باال شاهدیم به واقع،‏ ساختار اقتصادی<br />

یک نهاد ‏»پدرساالر«‏ است.‏ این مناسبات،‏<br />

همان گونه که پیشتر گفتم اگر چه مناسباتی<br />

سرمایه دارانه نیست ولی برای حفظ و<br />

کارکرد نظام سرمایه داری اهمیت اساسی<br />

دارد.‏<br />

چند تا سئوال پیش می آید:‏<br />

• برای رفع این نابرابری علنی چه باید کرد؟<br />

• اگر برای کار خانگی مزد در نظر بگیریم<br />

آیا مسئله حل نمی شود؟<br />

حوصله کنم و سرفرصت،‏ داستان بعضی از<br />

وجوه آن را برای شما بنویسم.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!