شماره ٢٨

شماره ٢٨ شماره ٢٨

16.03.2014 Views

صفحه 110 ۵ دانشافزا را بعضا بهخاطر هوش اما در کل بهخاطر برخورداری از شرایط ممتاز و تمایل به لگدمال کردن زیردستان به انحصار خویش در میآورد.‏ بدون تعادل شغلی،‏ بیشتر اعضای یک اقتصاد نه بهخاطر فقدان ظرفیت بلکه بهخاطر فرآیندهای اجتماعی شدن،‏ تحصیل و شرایط شغلی کنونیشان به سوی نوعی تسلیم و اطاعت نسبی سوق داده میشوند.‏ آنها یقینا میتوانستند در تصمیمگیریها مشارکت کرده و از کار خالقهای که این فرصت را میدهد تا از ترکیب شغلی متعادل لذت برد بهرهمند شوند و در عین حال دستاوردهای بیشماری را نیز به ارمغان آورند.‏ شاکیان مورد دوم،‏ همچنین به وقت،‏ انرژی و هوش بسیاری که صرف تثبیت شرایط استثماری میشود و در راستای بر حذر داشتن عامالن از کار ارتقابخش و وادار کردن آنها به اطالعات از دستورالعملهایی است که آنها را از خود بیگانه میسازد توجه نمیکنند.‏ اگر تفاوت میان محیط کار مبتنی بر تقسیم طبقاتی و محیط کار متناسب با شان انسانی را با توجه به اوقات اختصاص داده شده به امر نظارت و اعمال نظر،‏ به حساب آوریم و اوقات تلف شده ناشی از مبارزه،‏ کشمکش،‏ نزاع و درگیری را با بستر جدید هوش و استعدادهایی که بسیج شدهاند و پیشتر ظرفیتهای سرکوب شده به حساب میآمدند در نظر بگیریم؛ نه تنها حرکت به سوی ترکیبهای شغلی متعادل در زمینهی اخالقی،‏ قابل ترجیح و همچنین بستری برای پیریزی یک خودگردانی واقعی است بلکه همچنین زمینهای مناسب برای تولید اقتصادی است.‏ در عمل تنها بدهی ترکیب متعادل از نگاه کسانی که هماکنون از انحصار نسبی کارهای ارتقابخش بهرهمنداند این است که آن،‏ امتیازات نسبی را از دستشان خارج میکند؛ اما این امر،‏ حداقل از دید کسانی که از پایین نگاه میکنند،‏ هدف ترکیب متعادل شغلی است و این همان منظری است که چشمان ما باید از آنجا به موضوعات بنگرد.‏ برنامهای برای تحقق کار متناسب با شان انسانی ما میخواهیم کار را با شان انسان هماهنگ کنیم و بنابراین درصددیم تا جای ممکن اثر ارتقابخش مشاغل با یکدیگر به شکل قابل مقایسهای نزدیک و تقریبا برابر باشد اما چطور؟ باال بردن پایینیها مجله هفته شماره 28 مهر 1391 کار زیاد چنان منجر به سکوت،‏ حماقت و گنگ و الل شدن میگردد که کارگران را از دستیابی به دانش و اعتماد بهنفس الزم جهت مطرح ساختن تقاضاهایشان در مورد دستمزدها و شرایط کار باز میدارد.‏ همین داستان برای کارگرانی که به صورت نظاممند از یکدیگر جدا شده و هرگونه تعامل و روابط اجتماعی آنان با یکدیگر انکار میشود اتفاق میافتد.‏ در حقیقت،‏ نزول شرایط کار امکان کنترل از باال را فراهم میسازد.‏ بنابراین اولین حرکت به سوی کار متناسب با شأن انسانی،‏ بهبود وضعیت،‏ شرایط و گزینهها برای کسانی است که از مشاغل فرساینده و به اصطالح سطح پایین برخوردارند.‏ برای مثال ما میتوانیم خواستار بهبود شرایط،‏ استرس کمتر در محیط کار،‏ سیستم تهویهی بهتر یا دیگر امکانات مشابه از جمله آموزش حین خدمت برای دستیابی به مشاغل بهتر باشیم.‏ هر محیط کار و شغلی البته از جزییات ویژهی خود برخوردار است اما در محیط کاری با مشاغل فرساینده و خسته کننده،‏ کارگران باید درصدد کسب حق جابهجا کردن مشاغل به منظور تنوع و افزایش تعامل در محیط کار برای همبستگی بیشتر باشند.‏ آنها همچنین باید قادر باشند از اوقات غیرفعال آزادانه جهت آموزش و برخوردهای خالق استفاده کنند.‏ پایین آوردن باالییها حرکت به سوی ترکیبهای متعادل شغلی نه تنها شرایط نامساعد بسیاری از مردم را بهتر میکند بلکه همچنین آنانی که انحصار مشاغل مطلوب و ارتقابخش را دارند وادار میکند که برخی مسوولیتهای پرزحمت را برعهده گیرند.‏ به یک بنگاه حقوقی فکر کنید.‏ ما پیشاپیش با مفهوم جالب کار حقوقی عامالمنفعه آشنایی داریم.‏ اعضای بنگاه مقدار معینی از انرژیشان را بهعنوان مسوولیت اجتماعی صرف افراد تهیدست و کمدرآمد میکنند.‏ اما مبارزه برای کار متناسب با شأن انسانی میتواند برخورداری از وظایف نخبگان و همچنین انجام وظایفی که برای افراد در نظر گرفته نشده است را نیز شامل شود.‏ بنابراین،‏ ما خواستار آنیم کسانی که مشاغل ارتقابخش و لذتبخش دارند بخشی از اوقات کاریشان را به مشاغل معمولی و سطح پایین در سلسله مراتب شغلی محل کارشان اختصاص دهند.‏ به این ترتیب به کسانی با وظایف کاری نه چندان مطلوب فرصت داده میشود زمان الزم برای دنبال کردن گزینههای بهتر را داشته باشند.‏ وکال میتوانند بعضی اوقات وظایف منشی یا مستخدمشان را برعهده گیرند و زمان آنها را برای شرکت در دورههای آموزشی و…‏ آزاد کنند یا آنکه پرستارها،‏ بهیاران و خدمتکاران میتوانند خواستار اوقات فراغت برای آموزش بیشتر،‏ استرس کمتر،‏ شرایط کاری بهتر و تعامل بیشتر در محیط کاری باشند و همچنین خواستار آن باشند که پزشکان و مدیران در بیمارستانشان حداقل بخشی از تفاوت فاحش در محیط کار را جبران کنند.‏ آیا فقط فکر کردن به این موضوع لبخند به لبتان نمیآورد؟ ایجاد یک ردهی متوسط جدید اگر درصدد تحقق آن باشیم که منشیها و سرایدارها،‏ پرستار ها و بهیاران و یا تودههایی که در خطوط مونتاژ کار میکنند و یا سر میز رستورانها کارهای فرساینده انجام میدهند از شرایط بهتر و یا وقت کافی برای کسب آموزشهای جدید بهرهمند شوند و کسانی که در سلسله مراتب محیط کار در ردهی باال قرار دارند بعضی اوقات را برای جبران کاستیها به انجام کارهای پرزحمت اختصاص دهند،‏ این امر البته بسیار خوب است؛‏ اما رویکرد بهتر آن است که ما مجموعهی وظایفی را تغییر دهیم که افراد متعهد به انجام آن هستند.‏ برای مثال ما خواستار آن هستیم که مالکان به کارگرانی که در سمتهای پایین مشغول کار هستند وظایفی متضمن پردازش اطالعات اختصاص دهند یا وظایفی که به آنها اعتماد به نفس اعطا کند و مهارتهای مربوط به تصمیمگیری را رشد دهد و همراه با تخصیص این وظایف،‏ مقدار وظایف مشابه در مشاغل کسانی که در سطح باالی اجرایی و سیاستگذاری قرار دارند کاهش یابد.‏ بنابراین،‏ پرستاران،‏ خدمتکاران،‏ کارگران خط مونتاژ و آشپزها،‏ گارسونها،‏ پیکها و رانندگان تاکسی محیط کارشان را ارزیابی کرده و تخصیص مجدد وظایف و مسوولیتها را از مشاغلی که به لحاظ سلسله مراتب باالتر از آنها است به تعریف شغلی خودشان خواستارند.‏ همچنین آنها تمایل دارند به عکس برخی از وظایف پرزحمت خود را به ردههای باالی سلسله مراتب منتقل کنند.‏ در نتیجه،‏ الزامات شغلی انسانیتر و ارتقابخشتر شده و به سوی تعادل حرکت خواهد کرد.‏ منشیها خواستار بر عهده گرفتن مسوولیتهای ارتقابخش متنوع بیشترند که

111 صفحه فعالیتهای با رابطه در بیشتری زمان آنها به تصمیمگیری با مرتبط فعالیتهای و فکری پیشخدمتها و گارسونها میکند.‏ اعطا اقدام خود وظیفهی از مجددی تعریف به تعامل با همراه را خدمات ارایهی که میکنند کننده خسته حالت از و کرده بیشتر اجتماعی تعامل خواستار آنها کند.‏ خارج تکراری و همان به و هستند جدید شرایط و اجتماعی تصمیمگیریِ‏ در بیشتر قدرت خواست نسبت رستوران.‏ امور نظر به مبهم کمی اینها تمام شاید که میدانم این در مساله این من نظر به اما میرسد است.‏ بدیهی و طبیعی کامال بحث از سطح قواعدی اگر موضوعاتی چنین درباره بسیار قواعد این باشد داشته وجود عمومی کسانی برای موضوع است.‏ اندک و محدود از که است این شاغلاند کارخانه یک در که کارشان مجدد ارزیابی جهت شوراهایشان بر مبنی را تقاضاهایشان و کنند استفاده شیوهای به کار اجزای مجدد تخصیص زمانی از عادالنهتر کنند؛ ارایه عادالنه کردن اتمیزه کردن،‏ غیرانسانی برای که تخصیص کارکنان اعظم بخش تضعیف و میبرد.‏ باال را اندکی تعداد تنها و مییافت قدرت بر تاکید مشاغل به تعادلبخشی در محوری موضوع با که است امر این از اطمینان حصول به شاغلین تمام اقتصادی،‏ زندگی به توجه شرکت برای مقایسهای قابل و برابر شکل و باشند داشته آمادگی تصمیمگیریها در مداخله برای برابر و مقایسه قابل‏ امکان از باشند.‏ برخوردار تصمیمگیریها فرآیند در انتقادیترین حال عین در و بهترین بنابراین متناسب کار برای تالش مسیر در تحوالت است تحوالت از آندسته انسانی،‏ شان با اثرگذار ارتقابخشی و قدرت فرآیند بر که تحقق صدد در کارگران که آن بهویژه است.‏ و دانش به دسترسی که باشند اصالحاتی اجتماعی تعامل کند،‏ گسترده را اطالعات هب منجر کند،‏ وسیعتر روز به‏ روز‏ را و گردد تصمیمگیری مهارتهای کسب فرآیند خود بر فزاینده مستقیم تاثیر باالخره باشد.‏ داشته تصمیمگیری و بحثها در پزشکان تنها که آن جای به بیمارستان سیاستهای به مربوط تصمیمهای میان باید ‏»وظیفه«‏ این شوند،‏ درگیر تخصیص بهیاران و پرستاران پزشکان،‏ مدیران که آن جای به کند.‏ پیدا مجدد تنهایی به جدابافته تافتهی یک بهعنوان به مربوط فرصتهای و اطالعات مالک تعریف با باشند کارخانهها در تصمیمگیری تمام میان اطالعات و مسوولیتها مجدد،‏ 1391 مهر 28 شماره هفته مجله سلسله بنابراین و میشود تقسیم کارگران مییابد.‏ تخفیف قدرت مراتب کنیم.‏ متناسب انسان شأن با را کارمان گونهای به که سازمانهایی و جنبشها در شغلی متعادل ترکیب پرچمدار موثر فعالیتهایشان در نیز خود باید جامعهاند اعمال خوبی به را شغلی متعادل ترکیب کمپانی در کسی میشود آیا مثال برای کنند.‏ وظایف گرفتن برعهده خواستار جنرالموتور تنها بعد و باشد عادالنه صورت به کارها و سخت و فرساینده وظایف منفعالنه شکل به و جنبشها دیگر در یا و اتحادیهاش در را آنچه به اگر باشد؟ داشته برعهده سازمانها کسی آیا نکنید عمل میکنید تبلیغ و ترویج قرار تحتتاثیر را ایستاده جنبش بیرون که ترکیب برای میگویید که شما داد؟‏ خواهید را آن خود چرا میکنید مبارزه متعادل شغلی نمیکنید؟ اعمال روابطتان در صلح ،Mother Jones, Nation به NAACP, سیاسی،‏ مطالعات انستیتو سبز،‏ برای مبارزه کارگری،‏ اتحادیههای ،Now دیگر و جدید حزب بیخانمانها،‏ اسکان میخواهید که چپگرا جنبشهای و موسسات هر در کنید.‏ فکر گیرند قرار توجه مورد ترکیب از آنها آیا بپرسید است ممکن مورد همان که این یا برخوردارند شغلی متعادل دارند را شرکتها در مرسوم کار تقسیم وظایف گروهها برخی ترتیب همان به و انحصار در را ارتقادهنده و رضایتبخش فرساینده کارهای و تابع تنها بقیه و دارند حاکم دوم وضعیت اگر و میدهند انجام را و سخت وظایف که گروههایی آیا است دستمزد بیشتر میدهند انجام را طاقتفرسا ‏»مدیران«‏ و ‏»مالکان«‏ آیا میکنند؟‏ دریافت بر مبنی کارشان نیروی تقاضاهای به جنبش اثرات منظر از جنبش شرایط کردن متعادل میدهند؟ پاسخ وظایف ارتقابخش راستای در وظایف مجدد تخصیص به آنها آیا جمله از شغلی متعادل ترکیب سوی به حرکت اقدام انحصاریشان حقوق و امتیازات کاهش مثبت پاسخ موارد برخی در شاید میکنند؟ موضوع حال این با همیشه.‏ نه اما باشد که کسانی نگرانی نشاندن فرو محوری،‏ ار سازمانها و جنبشها سرقفلی هماکنون دستیابی مساله،‏ بلکه نیست.‏ دارند دست در عمل میکند ادعا آنچه به که است جنبشی به بهرهمند اعضایش حضور از که جنبشی کند؛ بخشد،‏ بهبود را محصولش و برونداد شود،‏ مطلوب کارگر طبقهی از رایدهندگان برای شغلی ترکیب به دستیابی با و کند جلوه الزم مشروعیت سازمانهایش،‏ در متعادل فراهم را بیرون در تقاضاهایش بیان برای آورد.‏ ۶ التینیها آمریکای سیاهپوستها،‏ شبیه درست سازمانها و پروژهها جنبشها،‏ در زنان و پیرامون مبارزه و پیشبرد مسوولیت که برعهده را جنسی و نژادی درونی روابط هماکنون که کسانی ترتیب همان به داشتهاند فرساینده و پایین سطح مشاغل جایگاه در دارند قرار ما جنبشهای و سازمانها در محو راستای در مبارزه پیشبرد مسوولیت جنبش یا سازمان درون در طبقاتی فاصلهی و درخواستها کلیهی دارند.‏ بهعهده را جامعه برای مقاله این طی که تمرکزی نقاط و موسسات در کاربست قابل شد،‏ طرح میتوانیم گرچه هست،‏ نیز سازمانهایمان نهادهایمان درون مبارزه که باشیم امیدوار به زودی به و کند پیدا بیشتری سرعت مستحکمی بنیان بتواند و برسد نهایی نتیجهی از خارج در بعدی وسیعتر مبارزات برای کند.‏ فراهم نهادهایمان اقتصاددانان هانل،‏ رابین و آلبرت مایکل مشارکتی برنامهریزی نظریهی آمریکایی،‏ در ترتیب این به و طرح را اقتصاد در سو یک از محور بازار نظریههای برابر متمرکز برنامهریزی بر مبتنی نظریههای و همچنین کردند.‏ مطرح را آن دیگر سوی از تفاوتهای مشارکتی برنامهریزی نظریهی بازار سوسیالیسم نظریهی با بنیادین و جدی رقیب آلترناتیو دو آنها هماکنون و دارد به موجود سوسیالیسم و سرمایهداری برای میروند.‏ شمار هماهنگی برای فرآیندهایی به اقتصاد یک از یکدیگر با کارگران گوناگون فعالیتهای سوی از مصرفکنندگان خواست با و سو یک و تخصیص که فرآیند این دارد.‏ نیاز دیگر میکند تعیین میشود نامیده اقتصادی توزیع یا است چهقدر شده مصرف ورودی میزان و است اندازه چه شده تولید خروجی میزان میگیرد.‏ شکل روند این کجا در نهاد بازار که است این بر اجماع ارزشمندی اقتصادی تخصیصدهندهی برنامهریزی از هنوز مخالفان،‏ برخی است.‏ بازار هم ما،‏ نظر به میکنند.‏ حمایت متمرکز و ناکارآمد دو هر متمرکز برنامهریزی هم و به آلترناتیو یک مثابهی به ما و نامطلوباند داریم.‏ نیاز مشارکتی برنامهریزی در که مختصری اشارهی فراسوی در که امیدوارم میپردازیم آن به مبحث این ار اساسیتر و جدیتر بحثهای دوستداران،‏ آدرس:‏ به مراجعه با

صفحه 110<br />

۵<br />

دانشافزا را بعضا بهخاطر هوش اما در<br />

کل بهخاطر برخورداری از شرایط ممتاز و<br />

تمایل به لگدمال کردن زیردستان به انحصار<br />

خویش در میآورد.‏ بدون تعادل شغلی،‏<br />

بیشتر اعضای یک اقتصاد نه بهخاطر فقدان<br />

ظرفیت بلکه بهخاطر فرآیندهای اجتماعی<br />

شدن،‏ تحصیل و شرایط شغلی کنونیشان<br />

به سوی نوعی تسلیم و اطاعت نسبی سوق<br />

داده میشوند.‏ آنها یقینا میتوانستند در<br />

تصمیمگیریها مشارکت کرده و از کار<br />

خالقهای که این فرصت را میدهد تا از<br />

ترکیب شغلی متعادل لذت برد بهرهمند شوند<br />

و در عین حال دستاوردهای بیشماری را نیز<br />

به ارمغان آورند.‏<br />

شاکیان مورد دوم،‏ همچنین به وقت،‏ انرژی<br />

و هوش بسیاری که صرف تثبیت شرایط<br />

استثماری میشود و در راستای بر حذر<br />

داشتن عامالن از کار ارتقابخش و وادار<br />

کردن آنها به اطالعات از دستورالعملهایی<br />

است که آنها را از خود بیگانه میسازد توجه<br />

نمیکنند.‏ اگر تفاوت میان محیط کار مبتنی<br />

بر تقسیم طبقاتی و محیط کار متناسب با شان<br />

انسانی را با توجه به اوقات اختصاص داده<br />

شده به امر نظارت و اعمال نظر،‏ به حساب<br />

آوریم و اوقات تلف شده ناشی از مبارزه،‏<br />

کشمکش،‏ نزاع و درگیری را با بستر جدید<br />

هوش و استعدادهایی که بسیج شدهاند و<br />

پیشتر ظرفیتهای سرکوب شده به حساب<br />

میآمدند در نظر بگیریم؛ نه تنها حرکت به<br />

سوی ترکیبهای شغلی متعادل در زمینهی<br />

اخالقی،‏ قابل ترجیح و همچنین بستری<br />

برای پیریزی یک خودگردانی واقعی است<br />

بلکه همچنین زمینهای مناسب برای تولید<br />

اقتصادی است.‏<br />

در عمل تنها بدهی ترکیب متعادل از نگاه<br />

کسانی که هماکنون از انحصار نسبی<br />

کارهای ارتقابخش بهرهمنداند این است که<br />

آن،‏ امتیازات نسبی را از دستشان خارج<br />

میکند؛ اما این امر،‏ حداقل از دید کسانی که<br />

از پایین نگاه میکنند،‏ هدف ترکیب متعادل<br />

شغلی است و این همان منظری است که<br />

چشمان ما باید از آنجا به موضوعات بنگرد.‏<br />

برنامهای برای تحقق کار متناسب با شان<br />

انسانی<br />

ما میخواهیم کار را با شان انسان هماهنگ<br />

کنیم و بنابراین درصددیم تا جای ممکن اثر<br />

ارتقابخش مشاغل با یکدیگر به شکل قابل<br />

مقایسهای نزدیک و تقریبا برابر باشد اما<br />

چطور؟<br />

باال بردن پایینیها<br />

مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />

کار زیاد چنان منجر به سکوت،‏ حماقت و<br />

گنگ و الل شدن میگردد که کارگران را<br />

از دستیابی به دانش و اعتماد بهنفس الزم<br />

جهت مطرح ساختن تقاضاهایشان در<br />

مورد دستمزدها و شرایط کار باز میدارد.‏<br />

همین داستان برای کارگرانی که به صورت<br />

نظاممند از یکدیگر جدا شده و هرگونه تعامل<br />

و روابط اجتماعی آنان با یکدیگر انکار<br />

میشود اتفاق میافتد.‏ در حقیقت،‏ نزول<br />

شرایط کار امکان کنترل از باال را فراهم<br />

میسازد.‏<br />

بنابراین اولین حرکت به سوی کار<br />

متناسب با شأن انسانی،‏ بهبود وضعیت،‏<br />

شرایط و گزینهها برای کسانی است که<br />

از مشاغل فرساینده و به اصطالح سطح<br />

پایین برخوردارند.‏ برای مثال ما میتوانیم<br />

خواستار بهبود شرایط،‏ استرس کمتر در<br />

محیط کار،‏ سیستم تهویهی بهتر یا دیگر<br />

امکانات مشابه از جمله آموزش حین خدمت<br />

برای دستیابی به مشاغل بهتر باشیم.‏<br />

هر محیط کار و شغلی البته از جزییات ویژهی<br />

خود برخوردار است اما در محیط کاری با<br />

مشاغل فرساینده و خسته کننده،‏ کارگران باید<br />

درصدد کسب حق جابهجا کردن مشاغل به<br />

منظور تنوع و افزایش تعامل در محیط کار<br />

برای همبستگی بیشتر باشند.‏ آنها همچنین<br />

باید قادر باشند از اوقات غیرفعال آزادانه<br />

جهت آموزش و برخوردهای خالق استفاده<br />

کنند.‏<br />

پایین آوردن باالییها<br />

حرکت به سوی ترکیبهای متعادل شغلی<br />

نه تنها شرایط نامساعد بسیاری از مردم را<br />

بهتر میکند بلکه همچنین آنانی که انحصار<br />

مشاغل مطلوب و ارتقابخش را دارند وادار<br />

میکند که برخی مسوولیتهای پرزحمت را<br />

برعهده گیرند.‏<br />

به یک بنگاه حقوقی فکر کنید.‏ ما پیشاپیش<br />

با مفهوم جالب کار حقوقی عامالمنفعه<br />

آشنایی داریم.‏ اعضای بنگاه مقدار معینی از<br />

انرژیشان را بهعنوان مسوولیت اجتماعی<br />

صرف افراد تهیدست و کمدرآمد میکنند.‏<br />

اما مبارزه برای کار متناسب با شأن انسانی<br />

میتواند برخورداری از وظایف نخبگان و<br />

همچنین انجام وظایفی که برای افراد در نظر<br />

گرفته نشده است را نیز شامل شود.‏ بنابراین،‏<br />

ما خواستار آنیم کسانی که مشاغل ارتقابخش<br />

و لذتبخش دارند بخشی از اوقات کاریشان<br />

را به مشاغل معمولی و سطح پایین در سلسله<br />

مراتب شغلی محل کارشان اختصاص دهند.‏<br />

به این ترتیب به کسانی با وظایف کاری نه<br />

چندان مطلوب فرصت داده میشود زمان<br />

الزم برای دنبال کردن گزینههای بهتر را<br />

داشته باشند.‏<br />

وکال میتوانند بعضی اوقات وظایف منشی<br />

یا مستخدمشان را برعهده گیرند و زمان<br />

آنها را برای شرکت در دورههای آموزشی<br />

و…‏ آزاد کنند یا آنکه پرستارها،‏ بهیاران<br />

و خدمتکاران میتوانند خواستار اوقات<br />

فراغت برای آموزش بیشتر،‏ استرس کمتر،‏<br />

شرایط کاری بهتر و تعامل بیشتر در محیط<br />

کاری باشند و همچنین خواستار آن باشند<br />

که پزشکان و مدیران در بیمارستانشان<br />

حداقل بخشی از تفاوت فاحش در محیط کار<br />

را جبران کنند.‏ آیا فقط فکر کردن به این<br />

موضوع لبخند به لبتان نمیآورد؟<br />

ایجاد یک ردهی متوسط جدید<br />

اگر درصدد تحقق آن باشیم که منشیها<br />

و سرایدارها،‏ پرستار ها و بهیاران و یا<br />

تودههایی که در خطوط مونتاژ کار میکنند<br />

و یا سر میز رستورانها کارهای فرساینده<br />

انجام میدهند از شرایط بهتر و یا وقت کافی<br />

برای کسب آموزشهای جدید بهرهمند شوند<br />

و کسانی که در سلسله مراتب محیط کار<br />

در ردهی باال قرار دارند بعضی اوقات را<br />

برای جبران کاستیها به انجام کارهای<br />

پرزحمت اختصاص دهند،‏ این امر البته<br />

بسیار خوب است؛‏ اما رویکرد بهتر آن است<br />

که ما مجموعهی وظایفی را تغییر دهیم<br />

که افراد متعهد به انجام آن هستند.‏ برای<br />

مثال ما خواستار آن هستیم که مالکان به<br />

کارگرانی که در سمتهای پایین مشغول کار<br />

هستند وظایفی متضمن پردازش اطالعات<br />

اختصاص دهند یا وظایفی که به آنها اعتماد<br />

به نفس اعطا کند و مهارتهای مربوط<br />

به تصمیمگیری را رشد دهد و همراه با<br />

تخصیص این وظایف،‏ مقدار وظایف مشابه<br />

در مشاغل کسانی که در سطح باالی اجرایی<br />

و سیاستگذاری قرار دارند کاهش یابد.‏<br />

بنابراین،‏ پرستاران،‏ خدمتکاران،‏ کارگران<br />

خط مونتاژ و آشپزها،‏ گارسونها،‏ پیکها<br />

و رانندگان تاکسی محیط کارشان را<br />

ارزیابی کرده و تخصیص مجدد وظایف و<br />

مسوولیتها را از مشاغلی که به لحاظ سلسله<br />

مراتب باالتر از آنها است به تعریف شغلی<br />

خودشان خواستارند.‏ همچنین آنها تمایل دارند<br />

به عکس برخی از وظایف پرزحمت خود<br />

را به ردههای باالی سلسله مراتب منتقل<br />

کنند.‏ در نتیجه،‏ الزامات شغلی انسانیتر و<br />

ارتقابخشتر شده و به سوی تعادل حرکت<br />

خواهد کرد.‏<br />

منشیها خواستار بر عهده گرفتن<br />

مسوولیتهای ارتقابخش متنوع بیشترند که

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!