ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
صفحه 105<br />
حق اظهارنظر پیرامون این موضوع را<br />
دارم؟ و اگر در شهر کار کنم تا چه اندازه؟<br />
تصور کنید گروهی پیرامون یک برنامهی<br />
مشترک تصمیمگیری میکنند. هریک از<br />
اعضا چقدر حق اظهارنظر دارند؟ مردمی<br />
که از محصول گروه در گوشهی دیگری<br />
از سیاره استفاده میکنند چطور؟ مردمی<br />
که محصوالت کارخانه را در سطح شهر<br />
و یا در گوشهی دیگری از کشور مصرف<br />
میکنند چطور؟<br />
یا اینکه تصور کنید نزدیک کارخانهی من<br />
زندگی میکنید… آیا حق دارید دربارهی<br />
سروصدایی که کارخانه در اطراف شما<br />
میپراکند اظهار نظر کنید؟ تصور کنید<br />
شما مصرفکنندهی محصولی هستید که<br />
من به تولید آن کمک می کنم. چقدر حق<br />
اظهارنظر پیرامون آنچه کارخانه تولید<br />
میکند یا پیرامون گزینههای متعدد در رابطه<br />
با سازمان و محصول نهایی دارید؟<br />
خودگردانی<br />
روشن است که اتخاذ یک شیوهی واحد در<br />
تصمیمگیری، همیشه به بهترین نتیجه منتهی<br />
نمیشود. یک کارگر باید حق اظهارنظر<br />
مطلق دربارهی آویختن عکس دخترش داشته<br />
باشد. اگر در اتاق مجاور مشغول کار باشم،<br />
حق رد کردن گزینهی کارگر برای گوش<br />
کردن به موسیقی پانک راک در محدودهی<br />
کارش را دارم. یک گروه کاری باید بیشترین<br />
حق اظهارنظر را پیرامون گزینههای<br />
عملیاتیاش داشته باشد اما گروههایی که<br />
محصوالت آن را مصرف میکنند باید<br />
متناسب با گسترهای که از آن محصول متأثر<br />
میشوند و به همان نسبت حق اظهارنظر<br />
داشته باشند.<br />
تصمیمات اغلب در اینکه آنها تا چه اندازه<br />
افراد یا رأیدهندگان گوناگون را متأثر<br />
میکنند متفاوتند. با توجه به این موضوع،<br />
قاعدهی مبتنی بر رأی اکثریت )هر فرد- یک<br />
رأی(، یا قاعدهی دو سوم، یا تصمیمگیری بر<br />
مبنای اتفاقنظر یا دیکتاتوری و هر شیوهی<br />
تصمیمگیری ویژهی دیگری، گزینههایی<br />
تاکتیکی برای دسترسی به برخی نرمها تلقی<br />
میشوند تا هدفی فینفسه، تقدیس یک شیوهی<br />
تصمیمگیری واحد همیشه عمالً این نکته<br />
را نادیده می گیرد که در شرایط متفاوت<br />
تاکتیکهای متفاوت بهتر عمل میکنند حتی<br />
برای اجرای نرمهای مطلوب یکسان.<br />
انتخاب تاکتیکها و شیوههای تصمیمگیری،<br />
برمبنای اینکه آنها تا چه اندازه نرمهای<br />
ترجیحی را بسته به بافتهای متفاوت، به<br />
بهترین نحو متحقق کنند، امری بسیار خوب<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />
و معقول است. اما ما باید چه نرمهایی را به<br />
شکل منظم در دستور کار قرار دهیم؟ مطابق<br />
معمول، هنگامی که فکر میکنیم چگونه<br />
تصمیمات مشخصی را در زندگی روزانه<br />
اتخاذ کنیم، اینطور در نظر میگیریم که به<br />
هر کس که مشمول این تصمیمات میشود<br />
احترام گذاشته و دموکراسی را در دستور کار<br />
قرار دهیم. ما بهطور خودکار سعی میکنیم<br />
برای هریک از دستاندرکاران متناسب با<br />
درجهای که آنها از نتیجه متأثر میشوند،<br />
حق اظهارنظر قائل شویم. درحالیکه<br />
نمیتوانیم همیشه به شیوهای کامل اینگونه<br />
از خودگردانی )هرکس در ورودی، متناسب<br />
با درجهای که از خروجی متأثر میشود،<br />
حق تصمیمگیری دارد( را متحقق کنیم، باید<br />
در نظر داشته باشیم که هر نوع انحراف،<br />
حداقل در این معنا است که شخصی از حق<br />
تأثیرگذاری بسیار برخوردار شده درحالیکه<br />
حداقل فردی دیگر سهماش در تصمیمگیری<br />
انکار شده است.<br />
آیا در بعضی اوقات، دالیل خوبی برای<br />
رعایت نکردن حق اظهارنظر دیگران<br />
پیرامون ورودی سیستم وجود دارد؟<br />
اطالعیهای ناگهانی را در نظر بگیرید؛<br />
ما مطلع میشویم که در مسیرمان امواج<br />
خروشانی قرار گرفتهاند. یکی از ما<br />
متخصص امر نجات از امواج خروشان<br />
است، بقیه شهروندان عادیاند که چیزی<br />
دربارهی موضوع نمیدانند. در اینجا،<br />
یک گذار سریع به دیکتاتوری امری مهم و<br />
ضروری است. آیا این نگاه، تمایل طبیعی<br />
به داعیهی تصمیمگیری پیرامون ورودی<br />
متناسب با تأثیر خروجی، به مثابه نرم<br />
راهنما برای یک اقتصاد خوب را ملغی<br />
میکند؟ آیا نمیتوان به جای آن تصمیمگیری<br />
پیرامون ورودی متناسب با دانش نسبی را<br />
پیشنهاد کرد؟<br />
دانش و تصمیمها<br />
دانش در رابطه با تصمیمگیریها دو شکل<br />
به خود میگیرد. )۱( دانش مربوط به<br />
ویژگی تصمیم، بافت آن و مرسومترین<br />
معانی ضمنی و الزامات آن. )۲( دانش اینکه<br />
هر فرد چگونه دربارهی آن معانی ضمنی<br />
فکر میکند و به ویژه در مورد گزینههای<br />
مختلف دست به ارزشگذاری میزند. دانش<br />
نوع نخست اغلب کامالً تخصصی است<br />
همچون مورد قهرمان امواج خروشان، که<br />
به شکل انحصاری از آن برخوردار بود.<br />
اما دانش نوع دوم به دلیل اینکه ما هریک<br />
به صورت فردی، متخصصترین فرد<br />
جهان در ارتباط با ارزیابیهای شخصیمان<br />
هستیم، همیشه پراکنده، منتشر و گسترده<br />
است. من بهترین کسی هستم که میدانم<br />
نمیخواهم رأیام تحت شعاع قرار گیرد.<br />
من متخصصترین فرد جهان در ارتباط<br />
با ارزیابیها و ارزشگذاریهایم هستم،<br />
همچنین شما در رابطه با ارزشگذاریهایتان<br />
و سالی، سو، سام و سامانتا در ارتباط با<br />
ارزشگذاریهایشان. بنابراین، هر زمان که<br />
دانش تخصصی دربارهی الزامات و معانی<br />
ضمنی به اندازهای انتشار یافت که هر عاملی<br />
بتواند به آن موقعیت دست یافته و در زمان<br />
مقرر، به نگرش خاص خود رسیده و برای<br />
تصمیمگیری آن را ابراز کند، هر عاملی باید<br />
متناسب با میزانی که متأثر میشود اثرگذار<br />
شود.<br />
هنگامی که این امر به دالیلی غیرممکن<br />
باشد، مطابق با نرمهای گوناگونی که برای<br />
مدت زمانی برخی مسئولیتها را واگذار<br />
میکنند، ناگزیر از اقدامات موقتی و گذرا<br />
هستیم؛ البته به شیوهای که این اقدام هدف<br />
موردنظر و دارای اولویت را به شکل<br />
وسیع تخریب یا معکوس نکند. وزن شواهد<br />
به نفع انحراف از آنچه مطلوبترین است<br />
عمل میکند و در عین حال الزام برای<br />
توزیع دانش جهت خودگردانی را آشکار<br />
میکند. کوتاه سخن، این واقعیت که شما<br />
یک شیمیدان هستید و از شیمی و اثرات<br />
بیولوژیک رنگ سربی سر در میآورید<br />
و من به عنوان یک نقاش و یا تعمیرکار<br />
اتومبیل از آن سر در نمیآورم در معنای آن<br />
نخواهد بود که بیهیچ تناسبی تصمیم بگیرید<br />
که آیا دیوارهای من رنگ سربی بخورد یا<br />
نه و یا حتی کل جامعه رنگ سربی را بپذیرد<br />
یا کنار بگذارد. بلکه این در معنای آن است<br />
که من، همراهانم و اعضای جامعهام باید به<br />
اظهارات تخصصی شما قبل از تصمیمگیری<br />
گوش دهیم. اما در هنگام تصمیمگیری شما<br />
درست نظیر دیگران خواهید بود و متناسب<br />
با میزانی که از این اقدام متأثر میشوید حق<br />
اظهارنظر دارید درست نظیر ما که متناسب<br />
با تأثیری که میپذیریم حق اظهارنظر داریم.<br />
شورا و دیگر الزامات و معانی ضمنی<br />
بنابراین، هدف خودگردانی این است که<br />
هر عامل، بر تصمیمات متناسب با میزانی<br />
که بر او اثرگذار است تأثیر بگذارد. به<br />
منظور تحقق این هدف، هر عامل باید<br />
امکان دسترسی آسان به تحلیلهای مرتبط<br />
با نتایج پیشبینی شده را داشته باشد و از<br />
دانش عمومی و اعتماد به نفس فکری کافی<br />
برای درک تحلیلها و تعیین اولویتها با<br />
توجه کافی به آنها، برخوردار باشد. سازمان<br />
جامعه باید تضمین کند که منابع تحلیلها<br />
غیرجانبدارانهاند.<br />
بنابراین هر فرد یا گروه مشمول تصمیم، باید