ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
ش٠ار٠٢٨
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
صفحه 103<br />
اوقات بیشتر است. به سختی میتوان درآمد<br />
متوسطی برای این طبقهی هماهنگکننده در<br />
نظر گرفت اما ۳۰۰ هزار دالر در سال را<br />
شاید بتوان به عنوان یک میانگین مناسب در<br />
نظر گرفت.<br />
یکدرصد باالیی جمعیت، حدود چهل درصد<br />
ثروت ایاالت متحد را در اختیار دارد.<br />
ثروت بیلگیتس، به تنهایی، کمی بیشتر از<br />
مجموع ثروت زیمبابوه، غنا، ایسلند، پاناما،<br />
کاستاریکا، کنیا، السالوادور و جمهوری<br />
دومنیکن است. نه درصد بعدی، سیودو<br />
درصد دیگر از ثروت امریکا را در اختیار<br />
دارند و به این ترتیب، ده درصد باالیی<br />
جمعیت، تقریباً سهچهارم ثروت جامعه را<br />
در اختیار دارند. ده درصد بعدی نیز حدود<br />
یازدهونیم درصد، چهل درصد بعدی حدود<br />
پانزده درصد و چهل درصد باقیمانده از<br />
جمعیت نیز یکونیم درصد از ثروت را دارا<br />
هستند. به طرز مشابهی، متوسط دستمزد<br />
در بیست درصد باالیی حدود هشت برابر<br />
متوسط دستمزد در چهل درصد پایینی است.<br />
متوسط دستمزد در یک درصد باالیی، بیش<br />
از سی برابر متوسط دستمزد در چهل درصد<br />
پایینی است. در سال ۱۹۹۶، متوسط دستمزد<br />
یک مدیر عامل در ایاالت متحد، دویست و<br />
نه برابر دستمزد یک کارگر کارخانه بود.<br />
نخستین تقاضای ما برای دستمزد عادالنه،<br />
کسر مبالغی از درآمد و ثروت طبقهی<br />
سرمایهدار و طبقهی هماهنگکننده و توزیع<br />
مجدد آن در میان نیازمندترین افراد جامعه،<br />
در قالب کاالهای عمومی یا ارائهی مستقیم<br />
است. در اینجا برخی از گزینهها ارائه<br />
میگردند:<br />
مالیات بر سود<br />
مالیات بر سود، ثروتی است که نباید در<br />
دست برخی گروهها انباشته گردد و باید به<br />
جامعه بازگشته و به اندوختهی اجتماعی بدل<br />
شود تا بتوان اختالفات فاحش را کاهش داد.<br />
هدف غایی، مالیات صد درصد بر سود در<br />
هنگامی است که سود، حاصل دستمزد بر<br />
اساس تالش و از خود گذشتگی نباشد. با<br />
این حال، عالوه بر هدف غایی، ما نیاز به<br />
تقاضاهای کوتاه مدتی داریم که در عین حال<br />
که نظر به آینده دارند، قابل دستیابی در<br />
زمان حال نیز میباشند. این درست شبیه<br />
به ساختن یک آسمانخراش است: شما قبل<br />
از ساختن طبقات پایینتر شروع به ساختن<br />
طبقهی آخر نمیکنید. همانطور که انجام<br />
کارهای اولیه در ساختن یک آسمانخراش<br />
به اقدامات بعدی کمک میکند، به دست<br />
آوردن تقاضای کوتاهمدت، مستلزم حمایت<br />
از شایستگان در زمان انتخابات و تقویت<br />
مجله هفته شماره 28 مهر 1391<br />
مخالفخوانیهایشان و قدرت بخشیدن به آنها<br />
برای پیروزیهای بیشتر در آینده است. یک<br />
جنبش برای اقتصاد مشارکتی ممکن است<br />
به گونهای محسوس، خواستار پنجاه درصد<br />
مالیات بر سود شود.<br />
مالیات بر ثروت، ارث و کاالهای گرانبها<br />
مالیات بر ثروت، داشتن ثروت زیاد را<br />
سخت میکند. مالیات بر ارث، گذاشتن<br />
ثروت کالن برای فرزندان را سخت میکند.<br />
مالیات بر کاالهای گرانبها هنگامی وضع<br />
میشود که کسی چیزی را خریداری کند<br />
که فراتر از استطاعت عموم مردم باشد. در<br />
اینجا نیز وضع مالیات بر ارث صد درصد-<br />
البته باالتر از سطحی معین- اخالقی به نظر<br />
میرسد، درست مانند مالیات بر ثروت کالن<br />
که موجب کاهش داراییها قبل از به ارث<br />
رسیدن به کسی میشود. درآمدهای ناشی از<br />
این مالیاتها باید صرف برنامههای عمومی<br />
مفید در بخشهای مراقبتهای بهداشتی،<br />
آموزش، ارتباطات و غیره شود. در صورت<br />
وضع مالیات بر ثروت حتی به میزان سی<br />
درصد، ظرف چند سال، تفاوتها به شدت<br />
کاهش خواهد یافت و مالیهای عمومی به<br />
وجود خواهد آمد که از آن میتوان برای از<br />
میان بردن معضالت بیخانمانی، گرسنگی،<br />
مدارس ناکافی و دیگر مشکالت ناخوشایند<br />
اجتماعی استفاده کرد.<br />
مالیات بر درآمد<br />
درآمد براساس مزیتهای نهادی، سازمانی<br />
یا فردی نیز اصل دریافت دستمزد صرفاً<br />
براساس تالش و از خودگذشتگی را نقض<br />
میکند و بنابراین نه اخالقی است و نه کارایی<br />
دارد. یکی از راههای حرکت به سوی تحقق<br />
دستمزد عادالنه با در نظر گرفتن درآمد،<br />
جنبش تالش برای اقتصاد مشارکتی است<br />
که میتواند خواهان اخذ مالیات بر درآمد از<br />
افراد دارای تحصیالت باال شود.<br />
با توجه به تمام پیشنهادهای فوق در زمینهی<br />
مالیاتها، ضروری است که دولت،<br />
درآمدهای مالیاتی را صرف رفاه ثروتمندان<br />
نکند و تمام آنها را دوباره به ثروتمندترین<br />
بخشها باز نگرداند و در عوض، محالت<br />
درون شهری را بازسازی کند، نظامهای<br />
بهداشت عمومی را توسعه دهد و منجر به<br />
بهبود آموزش عمومی گردد.<br />
اقدام کارساز<br />
عالوه بر مالکیت سرمایه و انحصاری کردن<br />
شرایط یا مهارتهایی که قدرت چانهزنی را<br />
افزایش میدهند، نژادپرستی و جنسیتگرایی<br />
نیز در بسیاری از جوامع موجب اختالل<br />
در نظام پرداخت دستمزدها میشوند. در<br />
سال ۱۹۹۵، ثروت مالی )دارایی خالص<br />
منهای ارزش مسکن شخص( خانوارهای<br />
سفیدپوست در ایاالت متحد نوعاً ۱۸۰۰<br />
دالر بود. این درحالی است که ثروت مالی<br />
خانوارهای سیاهپوست نوعاً ۲۰۰ دالر و<br />
ثروت مالی خانوارهای مهاجر از کشورهای<br />
امریکای التین در ایاالت متحد نوعاً صفر<br />
بود. همچنین در سال ۱۹۹۱، درآمد سیونه<br />
و دودهم درصد از خانوارهای امریکایی<br />
سفیدپوست از ۲۵۰۰۰ دالر کمتر بود و<br />
این درحالی است که این وضعیت در مورد<br />
پنجاهوچهار و چهاردهم درصد از خانوارهای<br />
مهاجر از کشورهای آمریکای التین و<br />
شصتوشش دهم درصد از خانوارهای<br />
آمریکایی سیاهپوست مصداق داشت.<br />
زنانی که در خارج از خانه کار میکنند،<br />
تنها شصتودو درصد درآمد مردان را دارند<br />
که باالتر از رقم ۴۷ درصد در سال ۱۹۸۰<br />
و ۳۸ درصد در سال ۱۹۷۰ است )مبارزه<br />
اثرگذار و سودمند است(، ولی هنوز به<br />
گونهای آشکار، ناکافی است. زنانی که تمام<br />
وقت کار میکنند، سهچهارم درآمد مردان<br />
را دارند که از رقم سهپنجم که در بیشتر<br />
سالهای دههی ۱۹۷۰ وجود داشت باالتر<br />
است.<br />
همچنین بهرغم پیشرفتهای عظیم در چهل<br />
سال گذشته، نژادها و جنسیتهای مختلف<br />
هنوز از کار قابل مقایسه و هم سطح<br />
برخوردار نیستند. درعوض، از طریق<br />
مجموعهای از مکانیسمها، تخصیص مشاغل<br />
غالباً بر اساس نژاد یا جنسیت صورت<br />
میگیرد. به همین جهت، مدت مدیدی است<br />
که کارکرد فرهنگ و شرایط اشتغال در<br />
ایاالت متحده، نوعی »اقدام کارساز« به نفع<br />
سفیدپوستان و مردان است.<br />
تقاضایی که اثرات نژادی و جنسی بر<br />
درآمد را کاهش میدهند و نهایتاً از بین<br />
میبرند، آنهایی هستند که دستمزد پرداختی<br />
برای کار همسطح را برابر میکنند؛ آنهایی<br />
هستند که موانع ورود به مشاغل بهتر را<br />
از میان میبرند، و آنهایی هستند که ورود<br />
به حوزههای محدود شدهی کنونی را تسهیل<br />
میکنند. طرفداران روابط کنونی نوعاً<br />
میکوشند اقدام کارساز را در مسیرهایی<br />
هدایت کنند که کارگران را از یکدیگر جدا<br />
کند.<br />
یک راهحل بدیهی برای این مشکل، استفاده<br />
از اقدام کارساز برای غلبه بر استضعاف<br />
کاستی )نژاد و جنس( و نیز برای غلبه بر<br />
استضعاف طبقاتی است. راهحل دوم عبارت<br />
است از تأمین بودجهی اقدام کارساز از