ﺳﺎزي و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺮ آن ﺷﺒﻴﻪ

ﺳﺎزي و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺮ آن ﺷﺒﻴﻪ ﺳﺎزي و ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺮ آن ﺷﺒﻴﻪ

21.04.2015 Views

مقاله مروري شبيه سازي و عوامل موثر بر آن 5،1 1 4،3 2 1 1 بنفشه حيدري ، سارا برجيان بروجني ، محمود جدي تهراني ، امير حسن زرناني ، محمدمهدي آخوندي ، ابوالفضل شيرازي * 1- پژوهشكده بيوتكنولوژي توليد مثل،‏ پژوهشگاه فنآوري يها نوين علوم زي يست جهاددانشگاهي ابنسينا،‏ تهران،‏ ايران 2- پژوهشكده آنتي بادي مونوكلونال،‏ پژوهشگاه فنآوريهاي نوين علوم زيستي جهاددانشگاهي ابن سينا،‏ تهران،‏ ايران 3- پژوهشكده نانوبيوتكنولوژي،‏ پژوهشگاه فنآوريهاي نوين علوم زيستي جهاددانشگاهي ابن سينا،‏ تهران،‏ ايران 4- مركز تحقيقات ايمونولوژي،‏ دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تهران،‏ تهران،‏ ايران 5- گروه شبيه سازي و سلول يها بنيادي،‏ پژوهشكده فناوري جنين دام،‏ دانشگاه شهركرد،‏ شهركرد،‏ ايران چكيده زمينه و هدف:‏ واژه ،Cloning به معناي شبيهسازي،‏ برگرفته از كلمةيوناني "Klon" است و به معني شاخه كوچكي كه ميتواند خود را تكثير نموده و تبديل به يك درخت بارور گردد،‏ ميباشد.‏ شبيهسازي در حقيقت توليد مثل غيرجنسي و يا تكثير كپي يا كپيهاي متعدد از يك ارگانيسم است كه غالباً‏ از طريق انتقال DNA سلول سوماتيك به تخمك MII فاقد هسته تحقق مييابد.‏ عليرغم مزايا و كاربردهاي گسترده اين فناوري ليكن بازده نامناسب آن به ويژه در توليد نتاج با قابليت حيات قابل قبول،‏ كاربرد آنرا همچنان با چالشي جدي مواجه نموده است.‏ هدف از اين گردآوري،‏ طرح عوامل تاثيرگذار بر كارايي روند شبيه سازي با تاكيد بر تغييرات اپيژنتيك ميباشد.‏ روش بررسي:‏ منابع اين نوشتار با جستجو در پايگاههاي اطلاع رساني الكترونيك،‏ شامل Scopus, PubMed, * مسئول مكاتبه:‏ ابوالفضل شيرازي،‏ پژوهشگاه فناوريهاي نوين علوم زيستي جهاد دانشگاهي ابنسينا،‏ دانشگاه شهيد بهشتي،‏ صندوق پستي:‏ ScienceDirect جمعآوري گرديد.‏ در فرايند جستجو هيچ دامنه زماني در نظر گرفته نشد و روند بروز رساني تا زمان ارسال مقاله پيگيري شد.‏ نتايج:‏ با توجه به تعدد عوامل تاثيرگذار بر روند شبيه سازي،‏ افزايش كارايي اين فناوري مستلزم ارتقا دانش تئوريك و مهارتهاي فني پيرامون مراحل انجام كار ميباشد.‏ انجام اين مهم از طريق بهبود شرايط كيفي بلوغ تخمك ‏(به ويژه بلوغ سيتوپلاسم)،‏ همزماني سيكل سلولي سلول دهنده هسته باسيتوپلاسم تخمك ،MII اعمال حداقل آسيب فيزيكي به ساختار سايتواسكلتال تخمك در روند خارج سازي هسته تخمك و انتقال هسته دهنده،‏ بهبود شرايط كشت و الحاق سلولي،‏ و در نهايت كاربرد روشهاي موثر در جهت القاي تغييرات اپيژنتيك به منظور اعطاي وضعيت همه تواني در هسته سلول دهنده جهت بهبود شرايط برنامهريزي مجدد،‏ امكانپذير ميباشد.‏ با توجه به اهميت و نقش ترانس كريپتها و پروتئينهاي با منشا مادري موجود در سيتوپلاسم تخمك مرحله MII در حمايت از تقسيمات جنيني تا مرحله فعال شدن ژنوم جنيني EGA) (Embryionic genomic activation; و نيز قابليت سيتوپلاسم تخمك مرحله MII در القاي برنامه ريزي مجدد هسته سلول سوماتيك (reprogramming) و همزماني EGA و كاهش مشخص ترانس كريپتهاي با منشا مادري،‏ reprogramming هسته سلول سوماتيك مبتني بر تغييرات اپيژنتيك ميبايست همزمان با EGA تكميل شده باشد.‏ معهذا از آنجائيكه الگوي تغييرات اپي ژنتيك در طي روند تكاملي جنين در مراحل قبل از لانهگزيني از وضعيت ديناميكي برخوردار بوده،‏ اتخاذ روشهاي درماني در القاي برنامهريزي مجدد هسته ميبايست از الگوي اين تغييرات در جنينهاي طبيعي تبعيت نمايد.‏ نتيجه گيري:‏ عليرغم تمامي پيشرفتهاي حاصله در روند شبيه سازي با استفاده از روشهاي كارآمد،‏ ليكن هر گونه انحراف از الگوي طبيعي بيان ژنها ناشي از تغييرات اپي ژنتيك ايجاد شده بواسطه مداخلات شيميايي در جنين مرحله قبل از لانهگزيني،‏ ميتواند نتايج نامطلوبي را در مراحل تكاملي فتوسي و حتي مراحل بعدي بدنبال داشته باشد.‏ معالوصف فهم دقيق روند وقايع مولكولي طبيعي مرتبط با تغييرات اپي ژنتيك و مشخص نمودن عوامل اختصاصي ضروري موجود در سيتوپلاسم تخمك با تغييرات اپي ژنتيك،‏ امكان درك بهتر مكانيزمهاي درگير در وقايع مذكور را فراهم نموده و بدين ترتيب امكان بهبود بازده شبيه سازي و فناوريهاي مرتبط را ميسر مينمايد.‏ 19615، 1177- تهران،‏ ايران رايا نامه:‏ shiraziabbas@yahoo.com a.shirazi@avicenna.ac.ir دريافت:‏ 89/7/8 پذيرش:‏ 89/10/1 Downloaded from http://www.jri.ir كليد واژگان:‏ برنامه ريزي مجدد هسته،‏ تغييرات اپي ژنتيك،‏ خارج سازي هسته،‏ شبيه سازي.‏ نحوه استناد به اين مقاله:‏ حيدري بنفشه،‏ برجيان بروجني سارا،‏ جدي تهراني محمود،‏ زرناني امير حسن،‏ آخوندي محمدمهدي،‏ شيرازي ابوالفضل.‏ شبيه سازي و عوامل موثر بر آن.‏ سال (1390)، 12 شماره 2، صفحات:‏ 47-72. فصلنامه باروري و ناباروري،‏ دوره 12، شماره 1، بهار 13890، صفحات:‏ 47-72

مقاله مر<strong>و</strong>ري<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

5،1<br />

1<br />

4،3<br />

2<br />

1<br />

1<br />

بنفشه حيدري ، سارا برجيان بر<strong>و</strong>جني ، محم<strong>و</strong>د جدي تهراني ، امير حسن زرناني ، محمدمهدي آخ<strong>و</strong>ندي ، اب<strong>و</strong>الفضل شيرازي *<br />

1- پژ<strong>و</strong>هشكده بي<strong>و</strong>تكن<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژي ت<strong>و</strong>ليد مثل،‏ پژ<strong>و</strong>هشگاه فنآ<strong>و</strong>ري<br />

يها<br />

ن<strong>و</strong>ين عل<strong>و</strong>م زي<br />

يست<br />

جهاددانشگاهي ابنسينا،‏ تهران،‏ ايران<br />

2- پژ<strong>و</strong>هشكده <strong>آن</strong>تي بادي م<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كل<strong>و</strong>نال،‏ پژ<strong>و</strong>هشگاه فنآ<strong>و</strong>ريهاي ن<strong>و</strong>ين عل<strong>و</strong>م زيستي جهاددانشگاهي ابن سينا،‏ تهران،‏ ايران<br />

3- پژ<strong>و</strong>هشكده نان<strong>و</strong>بي<strong>و</strong>تكن<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژي،‏ پژ<strong>و</strong>هشگاه فنآ<strong>و</strong>ريهاي ن<strong>و</strong>ين عل<strong>و</strong>م زيستي جهاددانشگاهي ابن سينا،‏ تهران،‏ ايران<br />

4- مركز تحقيقات ايم<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژي،‏ دانشگاه عل<strong>و</strong>م پزشكي <strong>و</strong> خدمات بهداشتي درماني تهران،‏ تهران،‏ ايران<br />

5- گر<strong>و</strong>ه شبيه سازي <strong>و</strong> سل<strong>و</strong>ل<br />

يها<br />

بنيادي،‏ پژ<strong>و</strong>هشكده فنا<strong>و</strong>ري جنين دام،‏ دانشگاه شهركرد،‏ شهركرد،‏ ايران<br />

چكيده<br />

زمينه <strong>و</strong> هدف:‏ <strong>و</strong>اژه ،Cloning به معناي شبيهسازي،‏ برگرفته از كلمةي<strong>و</strong>ناني "Klon" است <strong>و</strong> به معني شاخه ك<strong>و</strong>چكي كه<br />

ميت<strong>و</strong>اند خ<strong>و</strong>د را تكثير نم<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> تبديل به يك درخت بار<strong>و</strong>ر گردد،‏ ميباشد.‏ شبيهسازي در حقيقت ت<strong>و</strong>ليد مثل غيرجنسي <strong>و</strong> يا<br />

تكثير كپي يا كپيهاي متعدد از يك ارگانيسم است كه غالباً‏ از طريق انتقال DNA سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك به تخمك MII فاقد<br />

هسته تحقق مييابد.‏ عليرغم مزايا <strong>و</strong> كاربردهاي گسترده اين فنا<strong>و</strong>ري ليكن بازده نامناسب <strong>آن</strong> به <strong>و</strong>يژه در ت<strong>و</strong>ليد نتاج با<br />

قابليت حيات قابل قب<strong>و</strong>ل،‏ كاربرد <strong>آن</strong>را همچنان با چالشي جدي م<strong>و</strong>اجه نم<strong>و</strong>ده است.‏ هدف از اين گردآ<strong>و</strong>ري،‏ طرح ع<strong>و</strong>امل<br />

تاثيرگذار بر كارايي ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي با تاكيد بر تغييرات اپيژنتيك ميباشد.‏<br />

ر<strong>و</strong>ش بررسي:‏ منابع اين ن<strong>و</strong>شتار با جستج<strong>و</strong> در پايگاههاي اطلاع رساني الكتر<strong>و</strong>نيك،‏ شامل<br />

Scopus, PubMed,<br />

* مسئ<strong>و</strong>ل مكاتبه:‏ اب<strong>و</strong>الفضل<br />

شيرازي،‏ پژ<strong>و</strong>هشگاه فنا<strong>و</strong>ريهاي<br />

ن<strong>و</strong>ين عل<strong>و</strong>م زيستي جهاد<br />

دانشگاهي ابنسينا،‏ دانشگاه<br />

شهيد بهشتي،‏ صند<strong>و</strong>ق پستي:‏<br />

ScienceDirect جمعآ<strong>و</strong>ري گرديد.‏ در فرايند جستج<strong>و</strong> هيچ دامنه زماني در نظر گرفته نشد <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ند بر<strong>و</strong>ز رساني تا زمان<br />

ارسال مقاله پيگيري شد.‏<br />

نتايج:‏ با ت<strong>و</strong>جه به تعدد ع<strong>و</strong>امل تاثيرگذار بر ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي،‏ افزايش كارايي اين فنا<strong>و</strong>ري مستلزم ارتقا دانش تئ<strong>و</strong>ريك <strong>و</strong><br />

مهارتهاي فني<br />

پيرام<strong>و</strong>ن مراحل انجام كار ميباشد.‏ انجام اين مهم از طريق بهب<strong>و</strong>د شرايط كيفي بل<strong>و</strong>غ تخمك ‏(به <strong>و</strong>يژه بل<strong>و</strong>غ<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسم)،‏ همزماني سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>ل دهنده هسته باسيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك ،MII اعمال حداقل آسيب فيزيكي به ساختار<br />

سايت<strong>و</strong>اسكلتال<br />

تخمك در ر<strong>و</strong>ند خارج سازي هسته تخمك <strong>و</strong> انتقال هسته دهنده،‏ بهب<strong>و</strong>د شرايط كشت <strong>و</strong> الحاق سل<strong>و</strong>لي،‏ <strong>و</strong> در<br />

نهايت كاربرد ر<strong>و</strong>شهاي م<strong>و</strong>ثر در جهت القاي تغييرات اپيژنتيك به منظ<strong>و</strong>ر اعطاي <strong>و</strong>ضعيت همه ت<strong>و</strong>اني در هسته سل<strong>و</strong>ل<br />

دهنده جهت بهب<strong>و</strong>د شرايط برنامهريزي مجدد،‏ امكانپذير ميباشد.‏ با ت<strong>و</strong>جه به اهميت <strong>و</strong> نقش ترانس كريپتها <strong>و</strong> پر<strong>و</strong>تئينهاي<br />

با منشا مادري م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د در سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك مرحله MII در حمايت از تقسيمات جنيني تا مرحله فعال شدن ژن<strong>و</strong>م جنيني<br />

EGA) (Embryionic genomic activation; <strong>و</strong> نيز قابليت سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك مرحله MII در القاي برنامه ريزي مجدد هسته<br />

سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك (reprogramming) <strong>و</strong> همزماني EGA <strong>و</strong> كاهش مشخص ترانس كريپتهاي با منشا مادري،‏<br />

reprogramming هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك مبتني بر تغييرات اپيژنتيك ميبايست همزمان با EGA تكميل شده باشد.‏ معهذا<br />

از <strong>آن</strong>جائيكه الگ<strong>و</strong>ي تغييرات اپي ژنتيك در طي ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين در مراحل قبل از لانهگزيني از <strong>و</strong>ضعيت ديناميكي<br />

برخ<strong>و</strong>ردار ب<strong>و</strong>ده،‏ اتخاذ ر<strong>و</strong>شهاي درماني در القاي برنامهريزي مجدد هسته ميبايست از الگ<strong>و</strong>ي اين تغييرات در جنينهاي<br />

طبيعي تبعيت نمايد.‏<br />

نتيجه گيري:‏ عليرغم تمامي پيشرفتهاي حاصله در ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي با استفاده از ر<strong>و</strong>شهاي كارآمد،‏ ليكن هر گ<strong>و</strong>نه<br />

انحراف از الگ<strong>و</strong>ي طبيعي بيان ژنها ناشي از تغييرات اپي ژنتيك ايجاد شده ب<strong>و</strong>اسطه مداخلات شيميايي در جنين مرحله قبل<br />

از لانهگزيني،‏ ميت<strong>و</strong>اند نتايج نامطل<strong>و</strong>بي را در مراحل تكاملي فت<strong>و</strong>سي <strong>و</strong> حتي مراحل بعدي بدنبال داشته باشد.‏ معال<strong>و</strong>صف<br />

فهم دقيق ر<strong>و</strong>ند <strong>و</strong>قايع م<strong>و</strong>لك<strong>و</strong>لي طبيعي مرتبط با تغييرات اپي ژنتيك <strong>و</strong> مشخص نم<strong>و</strong>دن ع<strong>و</strong>امل اختصاصي ضر<strong>و</strong>ري م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<br />

در سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك با تغييرات اپي ژنتيك،‏ امكان درك بهتر مكانيزمهاي درگير در <strong>و</strong>قايع مذك<strong>و</strong>ر را فراهم نم<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> بدين<br />

ترتيب امكان بهب<strong>و</strong>د بازده شبيه سازي <strong>و</strong> فنا<strong>و</strong>ريهاي مرتبط را ميسر مينمايد.‏<br />

19615، 1177- تهران،‏ ايران<br />

رايا نامه:‏<br />

shiraziabbas@yahoo.com<br />

a.shirazi@avicenna.ac.ir<br />

دريافت:‏ 89/7/8<br />

پذيرش:‏ 89/10/1<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

كليد <strong>و</strong>اژگان:‏ برنامه ريزي مجدد هسته،‏ تغييرات اپي ژنتيك،‏ خارج سازي هسته،‏ شبيه سازي.‏<br />

نح<strong>و</strong>ه استناد به اين مقاله:‏ حيدري بنفشه،‏ برجيان بر<strong>و</strong>جني سارا،‏ جدي تهراني محم<strong>و</strong>د،‏ زرناني امير حسن،‏ آخ<strong>و</strong>ندي محمدمهدي،‏<br />

شيرازي اب<strong>و</strong>الفضل.‏ شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong>.‏ سال (1390)، 12 شماره 2، صفحات:‏ 47-72.<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري،‏ د<strong>و</strong>ره 12، شماره 1، بهار 13890، صفحات:‏ 47-72


JRI<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

زمينه <strong>و</strong> هدف<br />

پس از ت<strong>و</strong>لد خارقالعاده د<strong>و</strong> گ<strong>و</strong>سفند به نامهاي<br />

Moran<br />

Megan<br />

ت<strong>و</strong> به دنبال تحقيقات<br />

Campbell <strong>و</strong> Wilmute<br />

Wilmute ،1995<br />

<strong>و</strong> همكاران در ج<strong>و</strong>لاي<br />

1996<br />

<strong>و</strong><br />

در سال<br />

م<strong>و</strong>فق به ت<strong>و</strong>لد<br />

دالي،‏ ا<strong>و</strong>لين گ<strong>و</strong>سفند شبيهسازي شده با استفاده از سل<strong>و</strong>ل<br />

س<strong>و</strong>ماتيك كاملاً‏ بالغ <strong>و</strong> تمايز يافته،‏ شدند كه م<strong>و</strong>جب تحسين <strong>و</strong><br />

تعجب ساير محققين گرديد<br />

.(1،2)<br />

...<br />

طي 15 سال اخير تغييرات شگرف <strong>و</strong> پيشرفتهاي قابل<br />

1<br />

ت<strong>و</strong>جهي در ر<strong>و</strong>ند شبيهسازي تحقق يافته <strong>و</strong> محققين به منبع<br />

<strong>و</strong>سيعي از سل<strong>و</strong>لهاي دهنده هسته دست يافته <strong>و</strong> شبيه سازي<br />

در بسياري از گ<strong>و</strong>نهها نظير م<strong>و</strong>ش،‏ خرگ<strong>و</strong>ش،‏ خ<strong>و</strong>ك،‏ اسب،‏<br />

قاطر،‏ م<strong>و</strong>ش صحرايي،‏ ميم<strong>و</strong>ن،‏ گربه،‏ سگ،‏ گا<strong>و</strong>،‏ گ<strong>و</strong>سفند،‏ بز <strong>و</strong><br />

با م<strong>و</strong>فقيت به انجام رسيده است<br />

.(3)<br />

عليرغم پتانسيل بالا <strong>و</strong> گستره <strong>و</strong>سيع كاربرد شبيه سازي در<br />

ح<strong>و</strong>زههاي مختلف،‏ معايب عديده پيرام<strong>و</strong>ن اين فنا<strong>و</strong>ري <strong>و</strong><br />

پيĤمدهاي منفي حاصل از <strong>آن</strong>،‏ كاربرد <strong>آن</strong> را از بعد كارايي به<br />

چالش كشانده است.‏ در خص<strong>و</strong>ص كاربرد،‏ مزايا <strong>و</strong> معايب شبيه<br />

سازي ميت<strong>و</strong>ان به ط<strong>و</strong>ر اجمال به م<strong>و</strong>ارد ذيل اشاره نم<strong>و</strong>د.‏<br />

مزاياي شبيهسازي<br />

-2<br />

1- حفظ گ<strong>و</strong>نههاي جان<strong>و</strong>ري در معرض خطر انقراض:‏ از<br />

2<br />

جمله گا<strong>و</strong> <strong>و</strong>حشي هندي (4)، گا<strong>و</strong> نژاد (5)، Han Woo<br />

5<br />

4<br />

3<br />

گا<strong>و</strong>ميش (6)، گا<strong>و</strong> ك<strong>و</strong>هاندار (7) ق<strong>و</strong>چ ك<strong>و</strong>هي مفل<strong>و</strong>ن (8) <strong>و</strong><br />

6<br />

گربه <strong>و</strong>حشي آفريقايي (9).<br />

احيا گ<strong>و</strong>نههاي جان<strong>و</strong>ري منقرض شده:‏ با ت<strong>و</strong>سعه تكنيك<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> دست يابي به دانش شبيه سازي بين گ<strong>و</strong>نهاي،‏<br />

محققين م<strong>و</strong>فق به ت<strong>و</strong>ليد مجدد برخي گ<strong>و</strong>نههاي منقرض شده از<br />

9<br />

8<br />

7<br />

جمله گرگ قرمز ، گرگ سياه حبشي <strong>و</strong> گرگ خاكستري<br />

شدهاند<br />

.(10،11)<br />

ايده ت<strong>و</strong>ليد جنين شبيه سازي بين گ<strong>و</strong>نهاي از<br />

گ<strong>و</strong>نههاي منقرض شده با ت<strong>و</strong>لد م<strong>و</strong>فق گرگ خاكستري با<br />

استفاده از تخمك سگ <strong>و</strong> سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك گرگ مرده ‏(چند<br />

ساعت پس از مرگ)‏ در ذهن محققين ق<strong>و</strong>ت گرفت<br />

.(5)<br />

...<br />

به ط<strong>و</strong>ريكه امر<strong>و</strong>زه تفكر احياي گ<strong>و</strong>نههاي منقرض شده از جمله<br />

برخي از حي<strong>و</strong>انات منقرض شده مانند مام<strong>و</strong>تها،‏ دايناس<strong>و</strong>رها <strong>و</strong><br />

با استفاده از اين تكنيك در برخي محافل علمي م<strong>و</strong>رد ت<strong>و</strong>جه<br />

قرار گرفته است<br />

.(8)<br />

-3<br />

ت<strong>و</strong>ليد يك گ<strong>و</strong>نه جديد جان<strong>و</strong>ري:‏ از طريق دستكاريهاي<br />

ژن<strong>و</strong>م،‏ ژندرماني،‏ حذف خص<strong>و</strong>صيات نامطل<strong>و</strong>ب <strong>و</strong> يا اضافه<br />

نم<strong>و</strong>دن برخي خص<strong>و</strong>صيات <strong>و</strong>يژه به ژن<strong>و</strong>م<br />

.(1،2)<br />

-4<br />

ژنتيكي<br />

افزايش سرعت تكثير ژنهاي برتر،‏ تسريع ر<strong>و</strong>ند تغييرات<br />

(12،13)<br />

مقا<strong>و</strong>م به برخي از بيماريها<br />

<strong>و</strong>در نهايت ت<strong>و</strong>ليد <strong>و</strong> تكثير سريع نژادهاي<br />

.(1)<br />

-5<br />

.(14،15)<br />

-6<br />

.(14،16)<br />

-7<br />

ت<strong>و</strong>ليد انب<strong>و</strong>ه حي<strong>و</strong>انات ممتاز ژنتيكي با مقاصد اقتصادي<br />

انتخاب جنسيت حي<strong>و</strong>ان از طريق انتخاب ن<strong>و</strong>ع سل<strong>و</strong>ل دهنده<br />

10<br />

درك بهتر تعاملات پايهاي سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك با هسته<br />

سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك <strong>و</strong> بررسي مكانيسمهاي كنترل كننده ر<strong>و</strong>ند<br />

تكاملي جنين <strong>و</strong> چگ<strong>و</strong>نگي شكل گيري بيماريهاي ژنتيكي.‏<br />

-8<br />

پيشگ<strong>و</strong>يي سريعتر،‏ ارزانتر <strong>و</strong> بهتر <strong>و</strong>ضعيت سل<strong>و</strong>لي-‏<br />

بي<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژيكي م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د زنده ب<strong>و</strong>اسطه ت<strong>و</strong>ليد كپيهاي ژنتيكي تقريباً‏<br />

مشابه از <strong>آن</strong><br />

.(1،2)<br />

-9<br />

ت<strong>و</strong>سعه تكنيكهاي درماني جديد ‏(شبيه سازي درماني)‏ <strong>و</strong><br />

ايجاد مدلهاي سل<strong>و</strong>لي جديد از بيماريهاي انساني با ت<strong>و</strong>ليد<br />

انب<strong>و</strong>ه جنين ‏(قبل از لانه گزيني)‏ <strong>و</strong> تهيه منابع كافي <strong>و</strong> مناسب از<br />

11<br />

سل<strong>و</strong>لهاي بنيادي جنيني (17).<br />

-10<br />

كمك به درك صحيح ديناميسم سل<strong>و</strong>لي در سرطانها <strong>و</strong><br />

آشكار شدن پتانسيلهاي سل<strong>و</strong>لهاي بنيادي جنيني<br />

.(13)<br />

-11<br />

تسهيل ت<strong>و</strong>ليد حي<strong>و</strong>انات تراريخته به منظ<strong>و</strong>ر ت<strong>و</strong>ليد<br />

پر<strong>و</strong>تئينهاي دار<strong>و</strong>يي:‏ به دليل قابليت <strong>و</strong> سرعت تكثير بسيار<br />

بالاي سل<strong>و</strong>لهاي دهنده ميت<strong>و</strong>ان تعداد نامحد<strong>و</strong>دي از سل<strong>و</strong>لهاي<br />

12<br />

حامل ژن الحاقي را ت<strong>و</strong>ليد <strong>و</strong> همچنين جنسيت حي<strong>و</strong>ان<br />

10- Ooplasm<br />

11- Embryonic stem cells<br />

12- Transfected cells<br />

1- Cloning<br />

2- Gaur (B. gaurus)<br />

3- Yak (B. grunniens)<br />

4- Zebu (B. indicus)<br />

5- Muflon (O. orientalis musimon)<br />

6- African wild cat (F.silvestris)<br />

7- Canis rufus<br />

8- Canis simensis<br />

9- Canis lupus<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

48


JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

تراريخته را نيز مشخص نم<strong>و</strong>د<br />

.(15,16)<br />

در ر<strong>و</strong>ش شبيه سازي<br />

مشكلات مطرح در خص<strong>و</strong>ص احتمال م<strong>و</strong>زائيسم <strong>و</strong> نقص در<br />

م<strong>و</strong>قعيت استقرار كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها كه در ر<strong>و</strong>ش تزريق DNA به<br />

داخل پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>س تخمك لقاح يافته بسيار شايع است،‏ منتفي<br />

(17). ميگردد<br />

-12<br />

انجام مطالعات <strong>و</strong>سيع در زمينه برنامه ريزي مجدد<br />

2<br />

1<br />

ژن<strong>و</strong>م ، نقش پذيري ژني ، بررسي عملكرد ژنها <strong>و</strong> ژن درماني<br />

.(15)<br />

معايب شبيهسازي<br />

-1<br />

ايجاد درجات مختلفي از اختلالات كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي از<br />

3<br />

<strong>آن</strong>پل<strong>و</strong>ئيدي تا تغييرات ساختاري شديد كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي(‏‎9‎‏):‏ اين<br />

قبيل اختلالات كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي به دليل عدم همزماني سيكل<br />

سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>لهاي دهنده <strong>و</strong> تخمك به خص<strong>و</strong>ص در گ<strong>و</strong>نههايي<br />

كه ا<strong>و</strong>لين چرخهسل<strong>و</strong>لي در <strong>آن</strong>ها ك<strong>و</strong>تاه ميباشد،‏ رخ ميدهد<br />

مانند د<strong>و</strong>زيستان<br />

<strong>و</strong><br />

Xenopus, Rana)<br />

به ترتيب با ط<strong>و</strong>ل چرخه<br />

1<br />

3 ساعت)‏<br />

<strong>و</strong> برخي از پستانداران نظير م<strong>و</strong>ش.‏ فرا<strong>و</strong>اني اين<br />

اختلالات در پستانداران بسيار كمتر از د<strong>و</strong>زيستان<br />

(19)<br />

به ط<strong>و</strong>ريكه اين ميزان در گا<strong>و</strong>،‏ گ<strong>و</strong>سفند <strong>و</strong> م<strong>و</strong>ش به ترتيب<br />

است<br />

،64<br />

93 <strong>و</strong> 40<br />

درصد گزارش شده است<br />

.(18)<br />

-2<br />

عدم بيان <strong>و</strong> يا بيان ناقص ژنها:‏ بر<strong>و</strong>ز اين مشكل را<br />

ميت<strong>و</strong>ان در پستانداران از طريق مجا<strong>و</strong>رت سل<strong>و</strong>لهاي دهنده با<br />

تركيبات القاء كننده مناسب در محيط كشت قبل از انتقال<br />

مرتفع نم<strong>و</strong>د<br />

.(20)<br />

اختلالات مشاهده شده در فن<strong>و</strong>تيپ حي<strong>و</strong>انات<br />

شبيهسازي شده،‏ از الگ<strong>و</strong>ي بيان ژنها نشأت گرفته <strong>و</strong> اين تن<strong>و</strong>ع<br />

4<br />

حتي قبل از لانهگزيني بسته به ن<strong>و</strong>ع سل<strong>و</strong>ل دهنده متفا<strong>و</strong>ت است<br />

.(21)<br />

-3<br />

كاهش ميزان آبستني:‏ درصد آبستني <strong>و</strong> بقاء <strong>آن</strong> بسته به<br />

ن<strong>و</strong>ع سل<strong>و</strong>ل دهنده متفا<strong>و</strong>ت ميباشد.‏ به عن<strong>و</strong>ان مثال آبستني <strong>و</strong><br />

زايمان م<strong>و</strong>فق جنينهاي شبيهسازي شده با استفاده از<br />

سل<strong>و</strong>لهاي ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س،‏ سل<strong>و</strong>لهاي گران<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>زاي جداري بالغ <strong>و</strong><br />

سل<strong>و</strong>لهاي اپيتليال ا<strong>و</strong>يداكت بالا <strong>و</strong> ميزان سقط جنين بسيار<br />

پايين گزارش شده است.‏ در حالي كه درصد آبستني با<br />

جنينهاي حاصل از سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست بسيار پايين است<br />

<strong>و</strong> اكثر جنينها در نيمها<strong>و</strong>ل آبستني سقط ميگردند<br />

،22-24)<br />

.(15،18<br />

معال<strong>و</strong>صف درصد آبستني جنينهاي شبيه سازي<br />

5<br />

شده در مقايسه با جنينهاي حاصل از IVF بسيار پايينتر<br />

ميباشد<br />

.(23،25)<br />

-4<br />

كاهش ت<strong>و</strong>لد نتاج زنده:‏ احتمال زنده ماندن جنينهاي<br />

شبيهسازي شده بد<strong>و</strong>ن ت<strong>و</strong>جه به گ<strong>و</strong>نه،‏ بسيار پايين <strong>و</strong> بين<br />

%1-10<br />

<strong>و</strong> حتي در م<strong>و</strong>رد برخي سل<strong>و</strong>لهاي دهنده كمتر از<br />

گزارش شده است<br />

%1<br />

.(2،16،19،24،26)<br />

-5<br />

ت<strong>و</strong>لد جنين با نقايص تكاملي:‏ عدم بازسازي تل<strong>و</strong>مرهاي<br />

كر<strong>و</strong>ماتين سل<strong>و</strong>ل دهنده،‏ بيان نادرست ژنهاي اختصاصي در<br />

مراحل ابتدايي تكامل جنين <strong>و</strong> زمان تشكيل جفت يا جنين،‏<br />

الگ<strong>و</strong>ي نادرست تغييرات اپي ژنتيك ‏(متيله شدن ،DNA<br />

تغييرات پر<strong>و</strong>تئين هيست<strong>و</strong>ن از قبيل استيله شدن،‏ فسف<strong>و</strong>ريله<br />

شدن <strong>و</strong>...)،‏ كاربرد محيطهاي كشت مختلف،‏ ر<strong>و</strong>شهاي مختلف<br />

7 6<br />

خارج سازي هسته ، الحاق <strong>و</strong> كشت جنين زمينه ساز بر<strong>و</strong>ز<br />

نقايص تكاملي در جنين ميباشند.‏ بيشترين احتمال بر<strong>و</strong>ز اين<br />

اختلالات در مراحل ابتدايي رشد <strong>و</strong> تكامل جنين<br />

بلاست<strong>و</strong>سيت)‏ ميباشد<br />

.(5،25)<br />

-6<br />

8<br />

‏(م<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>لا <strong>و</strong><br />

افزايش ميزان سقط جنين:‏ در گ<strong>و</strong>سفند،‏ قسمت اعظم<br />

آبستنيها در نيمه ا<strong>و</strong>ل،‏ بين ر<strong>و</strong>زهاي<br />

(26،29) 35-60<br />

21-35<br />

<strong>و</strong> يا<br />

(29) خاتمه مييابند.‏ در حاليكه در گا<strong>و</strong>،‏ بيشترين<br />

ميزان سقط بين ر<strong>و</strong>زهاي<br />

30-60<br />

30-40<br />

آبستني<br />

(26،30)<br />

<strong>و</strong> يا پس از ر<strong>و</strong>ز<br />

آبستني به خص<strong>و</strong>ص ر<strong>و</strong>ز<br />

آبستني 90<br />

(23،27)<br />

رخ ميدهد.‏ شايعترين علل سقط،‏ اختلالات <strong>و</strong> نارساييهاي<br />

جفت به <strong>و</strong>يژه ادم،‏ <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د پلاسنت<strong>و</strong>مهاي بزرگ <strong>و</strong> محد<strong>و</strong>د<br />

9<br />

(31،32)، هيدر<strong>و</strong>آلانت<strong>و</strong>ئيس (16،26)، خ<strong>و</strong>نريزي كارنك<strong>و</strong>لي (30)<br />

<strong>و</strong> كاهش تعداد <strong>و</strong> اندازه ك<strong>و</strong>تيلد<strong>و</strong>نها<br />

(30،33)<br />

عن<strong>و</strong>ان شده است.‏<br />

از ديگر علل سقط در جنينهاي شبيه سازي شده ميت<strong>و</strong>ان به<br />

نارساييهاي تنفسي <strong>و</strong> ري<strong>و</strong>ي (16,26)، اختلالات متاب<strong>و</strong>ليكي<br />

نظير ديابت مليت<strong>و</strong>س (24،26)، اختلالات ادراري تناسلي،‏<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

5- In Vitro Fertilization<br />

6- Enucleation<br />

7- Fusion<br />

8- Morula<br />

9- Hydroallantosis<br />

1- Genomic reprograming<br />

2- Genomic imprinting<br />

3- Aneuploidy<br />

4- Implantation<br />

49<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


يها<br />

JRI<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

نارساييهاي كلي<strong>و</strong>ي به خص<strong>و</strong>ص در برهها<br />

نارساييهاي كبدي<br />

(31)<br />

(24)<br />

اشاره نم<strong>و</strong>د.‏<br />

<strong>و</strong><br />

عليرغم مزايا <strong>و</strong> كاربردهاي گسترده شبيه سازي <strong>و</strong> درصد<br />

ت<strong>و</strong>ليد قابل قب<strong>و</strong>ل بلاست<strong>و</strong>سيستهاي حاصل از<br />

Sematic cell<br />

ليكن بازده اين ر<strong>و</strong>ش از نظر<br />

ت<strong>و</strong>ليد نتاج زنده <strong>و</strong> پايدار همچنان كمتر از حد انتظار ميباشد.‏<br />

،Nuclear Transfer (SCNT)<br />

با ت<strong>و</strong>جه به معايب <strong>و</strong> مشكلات عديده مذك<strong>و</strong>ر،‏ هدف از پژ<strong>و</strong>هش<br />

حاضر تشريح ع<strong>و</strong>امل تاثيرگذار بر ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي،‏ معرفي<br />

تغييرات اپيژنتيك <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>شهاي دستكاري اين تغييرات با تاكيد<br />

بر اهميت <strong>و</strong> لز<strong>و</strong>م شناخت شاخصهاي اپيژنتيك دخيل در<br />

رشد <strong>و</strong> تكامل جنينهاي شبيه سازي شده،‏ ميباشد.‏<br />

ر<strong>و</strong>ش بررسي<br />

منابع اين ن<strong>و</strong>شتار با جستج<strong>و</strong> در پايگاههاي اطلاع رساني<br />

الكتر<strong>و</strong>نيك،‏ شامل<br />

Scopus, PubMed, ScienceDirect<br />

جمعآ<strong>و</strong>ري گرديد.‏ در فرايند جستج<strong>و</strong>ي اينترنتي از كليد<br />

<strong>و</strong>اژههاي 215) epigenetic modification and SCNT<br />

299) Nuclear reprogramming and SCNT<br />

232) Reconstructed oocyte and SCNT<br />

مقاله)،‏<br />

مقاله)‏ <strong>و</strong><br />

مقاله)‏ بهره گرفته<br />

شد.‏ براي آغاز جستج<strong>و</strong> هيچ دامنه زماني در نظر گرفته نشد <strong>و</strong><br />

ر<strong>و</strong>ند بر<strong>و</strong>ز رساني تا زمان ارسال مقاله پيگيري شد.‏<br />

بحث<br />

تاكن<strong>و</strong>ن علل متعددي براي پايين ب<strong>و</strong>دن درصد ت<strong>و</strong>ليد<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست <strong>و</strong> <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع بالاي اختلالات عملكردي سيستمهاي<br />

حياتي در جنينهاي شبيه سازي شده،‏ عن<strong>و</strong>ان شده است كه از<br />

مهمترين <strong>آن</strong>ها ميت<strong>و</strong>ان به ناهمگ<strong>و</strong>ني <strong>و</strong> ناسازگاري پر<strong>و</strong>تئينهاي<br />

تخمك با پر<strong>و</strong>تئينهاي سل<strong>و</strong>ل دهنده،‏ هتر<strong>و</strong>پلاسمي<br />

ميت<strong>و</strong>كندريايي،‏ عدم برنامه ريزي كامل <strong>و</strong> مناسب ژن<strong>و</strong>م هسته<br />

انتقال داده شده،‏ الگ<strong>و</strong>ي نامناسب تغييرات اپي ژنتيكي سل<strong>و</strong>ل<br />

دهنده ‏(به <strong>و</strong>يژه متيلاسي<strong>و</strong>ن ژن<strong>و</strong>م <strong>و</strong> متيلاسي<strong>و</strong>ن <strong>و</strong> استيلاسي<strong>و</strong>ن<br />

غيرطبيعي هيست<strong>و</strong>ن)،‏ بيان نامناسب ‏(عدم بيان <strong>و</strong> يا بيان<br />

ناقص)‏ ژنهاي جنيني <strong>و</strong> نقص در ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شتبرداري<br />

ژنهاي imprinting<br />

در سل<strong>و</strong>لهاي جفتي اشاره نم<strong>و</strong>د.‏<br />

ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر در ر<strong>و</strong>ند شبيهسازي<br />

ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر در كسب م<strong>و</strong>فقيت در ر<strong>و</strong>ند شبيهسازي را<br />

1<br />

ميت<strong>و</strong>ان به ع<strong>و</strong>امل مرتبط با سل<strong>و</strong>ل دهنده ، سل<strong>و</strong>ل تخمك،‏<br />

همزماني سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>ل دهنده <strong>و</strong> تخمك،‏ ر<strong>و</strong>ش خارج<br />

سازي هسته،‏ ر<strong>و</strong>ش فعالسازي تخمك پس از انتقال هسته،‏<br />

تغييرات اپي ژنتيك هسته سل<strong>و</strong>ل دهنده <strong>و</strong> هتر<strong>و</strong>پلاسمي<br />

ميت<strong>و</strong>كندريايي طبقه بندي نم<strong>و</strong>د.‏<br />

1- ع<strong>و</strong>امل مرب<strong>و</strong>ط به سل<strong>و</strong>ل دهنده<br />

1- 1- ن<strong>و</strong>ع سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك:‏ انتخاب ن<strong>و</strong>ع سل<strong>و</strong>ل دهنده يكي از<br />

2<br />

ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر <strong>و</strong> تعيين كننده درصد م<strong>و</strong>فقيت در ر<strong>و</strong>ند SCNT<br />

ميباشد.‏ تاكن<strong>و</strong>ن از سل<strong>و</strong>لهاي مختلفي به عن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>ل دهنده<br />

در استفاده شده كه به ترتيب اهميت شامل:‏<br />

ر<strong>و</strong>ند SCNT<br />

سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست جنيني،‏ فيبر<strong>و</strong>بلاست بالغ ‏(جدا شده از<br />

3<br />

پ<strong>و</strong>ست،‏ عضله،‏ رحم،‏ ا<strong>و</strong>يداكت <strong>و</strong> ريه)،‏ ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س ، گران<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>زي<br />

4<br />

جداري ، بلاست<strong>و</strong>مر،‏ سل<strong>و</strong>لهاي بنيادي جنيني،‏ سل<strong>و</strong>لهاي ستيغ<br />

6<br />

5<br />

تناسبلي ، سل<strong>و</strong>لهاي ژرمينال جنيني ، سل<strong>و</strong>لهاي ژرمينال<br />

7<br />

ا<strong>و</strong>ليه ، سل<strong>و</strong>لهاي اپيتليال غدد پستاني،‏ سرت<strong>و</strong>لي نابالغ،‏<br />

لك<strong>و</strong>سيت بالغ T<strong>و</strong> B، ماكر<strong>و</strong>فاژ،‏ لنف<strong>و</strong>سيت،‏ م<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>بلاست،‏<br />

سل<strong>و</strong>لهاي عضلاني،‏ كبدي،‏ تير<strong>و</strong>ئيدي <strong>و</strong> طحال ميباشند.‏<br />

1-1-1- سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست جنيني:‏ پس از ت<strong>و</strong>لد دالي،‏<br />

قسمت عمدهتحقيقات ص<strong>و</strong>رت گرفته در زمينه شبيهسازي به<br />

خص<strong>و</strong>ص در نشخ<strong>و</strong>ار كنندگان معط<strong>و</strong>ف به استفاده از اين<br />

سل<strong>و</strong>لها بعن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>ل دهنده شده است.‏ علت اصلي اين انتخاب،‏<br />

سرعت رشد <strong>و</strong> تكثير بالاي اين سل<strong>و</strong>لها <strong>و</strong> پتانسيل بالاي <strong>آن</strong>ها<br />

در انجام تقسيمات مت<strong>و</strong>الي تا رسيدن به مرحله پيري <strong>و</strong> مرگ<br />

ميباشد<br />

.(14،22،34،35)<br />

نسبتاً‏ ك<strong>و</strong>چك <strong>آن</strong>ها<br />

مهمترين عيب اين سل<strong>و</strong>لها،‏ اندازه<br />

(12-20µm)<br />

است.‏ هر چه اندازهسل<strong>و</strong>ل<br />

دهنده ك<strong>و</strong>چكتر باشد احتمال تماس م<strong>و</strong>ٔثر سل<strong>و</strong>لها ‏(دهنده <strong>و</strong><br />

گيرنده)‏ كمتر <strong>و</strong> بالطبع درصد الحاق سل<strong>و</strong>لها كمتر خ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د.‏<br />

از طرف ديگر برداشتن حجمي از سيت<strong>و</strong>پلاسم،‏ هر چند ك<strong>و</strong>چك،‏<br />

1- Donor cell<br />

2- Somatic Cell Nuclear Transfer<br />

3- Cumulus cell<br />

4- Moral granulosa cell<br />

5- Genital ridge cell<br />

6- Embryonic germ cell<br />

7- Primordial germ cell<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

50


يها<br />

JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

در زمان خارج سازي هسته،‏ سبب افزايش فضاي بين<br />

١<br />

ز<strong>و</strong>ناپل<strong>و</strong>سيدا <strong>و</strong> غشاء پلاسمايي تخمك شده بنابراين در<br />

ص<strong>و</strong>رت استفاده از سل<strong>و</strong>لهاي ك<strong>و</strong>چك به عن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>ل دهنده،‏<br />

درصد الحاق بمراتب كمتر خ<strong>و</strong>اهد شد.‏ اين معضل به <strong>و</strong>يژه در<br />

2<br />

ر<strong>و</strong>ش معم<strong>و</strong>ل شبيهسازي جلب ت<strong>و</strong>جه مينمايد (10،34،35).<br />

1-1-2- سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست بالغ:‏ اغلب اين سل<strong>و</strong>لها از<br />

پ<strong>و</strong>ست <strong>و</strong> عضله اخذ ميگردند.‏ از معايب اصلي اين سل<strong>و</strong>لها<br />

نسبت به سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong> بلاست جنيني،‏ نيمه عمر ك<strong>و</strong>تاه <strong>و</strong><br />

پير شدن سريعتر <strong>آن</strong>ها در محيط كشت<br />

تكثير پايينتر <strong>آن</strong>ها<br />

نسبت به سل<strong>و</strong>ل<br />

يا<br />

(16،35)<br />

(35،36)<br />

<strong>و</strong> سرعت<br />

است.‏ تنها مزيت قابل ت<strong>و</strong>جه <strong>آن</strong>ها<br />

ر<strong>و</strong>ياني،‏ ط<strong>و</strong>لانيتر ب<strong>و</strong>دن بارز مرحله<br />

G 0<br />

G 1<br />

<strong>و</strong><br />

در<strong>آن</strong>هاست.‏ با پير شدن سل<strong>و</strong>لسرعت سيكل سل<strong>و</strong>لي كمتر<br />

شده <strong>و</strong> ط<strong>و</strong>ل سيكل <strong>و</strong> نيز ط<strong>و</strong>ل فازهاي<br />

مييابد<br />

<strong>و</strong> يا G 1 G 0<br />

.(35،37)<br />

افزايش<br />

1-1-3- سل<strong>و</strong>لهاي ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س:‏ اين سل<strong>و</strong>لها جمعيت سل<strong>و</strong>لي<br />

اختصاصي <strong>و</strong> تمايز يافتهتري نسبت به سل<strong>و</strong>لهاي گران<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>زا<br />

ب<strong>و</strong>ده كه به دنبال افزايش ناگهاني ه<strong>و</strong>رم<strong>و</strong>ن LH در ا<strong>و</strong>اسط<br />

سيكل،‏ تمايز نهايي خ<strong>و</strong>د را بدست ميآ<strong>و</strong>رند<br />

مزاياي (38).<br />

اصلي اين سل<strong>و</strong>لها شامل استحصال سريع <strong>و</strong> آسان <strong>آن</strong>ها بد<strong>و</strong>ن<br />

<strong>و</strong>ارد آمدن هرگ<strong>و</strong>نه آسيب به دام،‏ مجا<strong>و</strong>رت طبيعي اين سل<strong>و</strong>لها<br />

با تخمك <strong>و</strong> احتمالاً‏ <strong>و</strong>اكنش متقابل سيت<strong>و</strong>پلاسمي بين <strong>آن</strong>ها،‏<br />

سازگاري بهتر با سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك،‏ درصد بالاي الحاق اين<br />

سل<strong>و</strong>لها با ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم،‏ درصد بالاي ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست،‏<br />

آبستني <strong>و</strong> زايمان م<strong>و</strong>فق<br />

سل<strong>و</strong>لي <strong>آن</strong>ها در مرحله<br />

(38-41)<br />

<strong>و</strong> يا G 0<br />

<strong>و</strong> نيز ت<strong>و</strong>قف طبيعي سيكل<br />

(22،27،35)<br />

G 1<br />

ميباشد.‏ از<br />

معايب اصلي <strong>آن</strong>ها ميت<strong>و</strong>ان قابليت محد<strong>و</strong>د اين سل<strong>و</strong>لها جهت<br />

رشد <strong>و</strong> تكثير در آزمايشگاه،‏ مت<strong>و</strong>قف شدن ر<strong>و</strong>ند تقسيمات<br />

جنيني در مراحل ابتدايي تكامل <strong>و</strong> عدم ت<strong>و</strong>انايي شبيه سازي<br />

م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د نر اشاره نم<strong>و</strong>د<br />

.(35،40،42)<br />

گزارشهايي مبني بر ت<strong>و</strong>لد<br />

نتاج زنده شبيه سازي شده به دنبال استفاده از اين ر<strong>و</strong>ش در<br />

گا<strong>و</strong><br />

،(41) خ<strong>و</strong>ك ،(43) م<strong>و</strong>ش (44،45)<br />

(46) <strong>و</strong> بز<br />

<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد.‏<br />

1-1-4- سل<strong>و</strong>لهاي گران<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>زي جداري:‏ اين سل<strong>و</strong>لها داراي<br />

3<br />

خاصيت پرت<strong>و</strong>اني هستند <strong>و</strong> ميانگين مدت زمان د<strong>و</strong> برابر شدن<br />

4<br />

جمعيت (PD) اين سل<strong>و</strong>لها در محيط كشت 42±1/1 ساعت<br />

(47). است<br />

مزيت اصلي اين سل<strong>و</strong>لها،‏ دسترسي آسان <strong>و</strong><br />

جمع آ<strong>و</strong>ري سريع اين سل<strong>و</strong>لها به <strong>و</strong>سيلهآسپيراسي<strong>و</strong>ن تخمك<br />

ت<strong>و</strong>سط دستگاه لاپاراسك<strong>و</strong>پي <strong>و</strong> يا س<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>گرافي <strong>و</strong> نيز مت<strong>و</strong>قف<br />

ب<strong>و</strong>دن سيكل سل<strong>و</strong>لي <strong>آن</strong>ها در مرحله G 0 <strong>و</strong> G 1 <strong>و</strong> تنها عيب <strong>آن</strong>ها،‏<br />

همانند سل<strong>و</strong>لهاي ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س،‏ امكان شبيهسازي انحصاري<br />

حي<strong>و</strong>انات ماده است<br />

.(48)<br />

1-1-5- بلاست<strong>و</strong>مرها:‏ شبيهسازي با استفاده از بلاست<strong>و</strong>مر را<br />

5<br />

شبيه سازي ر<strong>و</strong>ياني (EC) مينامند (32). اين سل<strong>و</strong>لها داراي<br />

6<br />

خاصيت همه ت<strong>و</strong>اني (1) <strong>و</strong> يا پرت<strong>و</strong>اني (30) هستند.‏ تحقيقات<br />

ا<strong>و</strong>ليه در خص<strong>و</strong>ص شبيهسازي،‏ اساساً‏ معط<strong>و</strong>ف به استفاده از<br />

بلاست<strong>و</strong>مرهاي جنيني به عن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>ل دهنده ب<strong>و</strong>ده است.‏ با<br />

ت<strong>و</strong>جه به اينكه اين سل<strong>و</strong>لها نسبت به ساير سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك<br />

تمايز نيافتهتر ميباشند،‏ پس از انتقال نياز به حداقل مدت<br />

7<br />

زمان لازم براي برنامهريزي مجدد دارند (10،28،34،49).<br />

اخيراً‏ گزارشي مبني بر عدم نياز اين سل<strong>و</strong>لها براي سازماندهي<br />

مجدد پس از انتقال <strong>و</strong> برنامه ريزي خ<strong>و</strong>دبخ<strong>و</strong>دي <strong>آن</strong>ها <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<br />

(49). دارد از معايب اصلي استفاده از اين سل<strong>و</strong>لها محد<strong>و</strong>د<br />

ب<strong>و</strong>دن تعداد <strong>آن</strong>ها <strong>و</strong> طبعاً‏ تعداد جنينهاي شبيهسازي شده،‏<br />

نامشخص ب<strong>و</strong>دن پتانسيل ژنتيكي جنينهاي حاصله،‏ ك<strong>و</strong>تاه<br />

ب<strong>و</strong>دن بارز ط<strong>و</strong>ل مرحله<br />

G1<br />

(%15 ط<strong>و</strong>ل سيكل سل<strong>و</strong>لي)،‏ م<strong>و</strong>ثر<br />

نب<strong>و</strong>دن ر<strong>و</strong>ش همزماني كشت <strong>آن</strong>ها در محيط حا<strong>و</strong>ي مقادير پايين<br />

8<br />

سرم (%0/1-0/5) <strong>و</strong> عدم ت<strong>و</strong>انمندي جنينهاي شبيه سازي با<br />

استفاده از اين سل<strong>و</strong>لها در عب<strong>و</strong>ر از مرحله بل<strong>و</strong>كه شدن سل<strong>و</strong>لي<br />

اشاره نم<strong>و</strong>د<br />

.(16،28،34،36،49)<br />

1-1-6- سل<strong>و</strong>لهاي بنيادي جنيني:‏ اين سل<strong>و</strong>لها پرت<strong>و</strong>ان <strong>و</strong> كاملاً‏<br />

تمايز نيافته <strong>و</strong> از لحاظ م<strong>و</strong>رف<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژي داراي غشايي نسبتاً‏<br />

شفاف،‏ هسته كاملاً‏ بزرگ <strong>و</strong>شفاف با هستكهاي كاملاً‏<br />

مشخص <strong>و</strong> برجسته <strong>و</strong> نسبت بالاي هسته به سيت<strong>و</strong>پلاسم<br />

هستند.‏ در سيت<strong>و</strong>پلاسم اين سل<strong>و</strong>لها <strong>و</strong>زيك<strong>و</strong>لهاي چربي فرا<strong>و</strong>ان<br />

3- Pluripotency<br />

4- Population doubling<br />

5- Embryonic cloning<br />

6- Totipotency<br />

7- Reprogramming or remodeling<br />

8- Serum starvation<br />

1- Periviteline<br />

2- Zona intact cloning<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

51<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


يها<br />

JRI<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

مشاهده ميگردد.‏ اين سل<strong>و</strong>لها در پاساژهاي متعدد ‏(در گا<strong>و</strong><br />

12 پاساژ يا 50 پس از<br />

ماه كشت در آزمايشگاه)‏ كاري<strong>و</strong>تيپ<br />

طبيعي خ<strong>و</strong>د را حفظ ميكنند <strong>و</strong> قادر به تشكيل اجسام شبه<br />

1<br />

جنيني هستند.‏ ظاهر اين اجسام،‏ مشابه جنين مرحله<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست است <strong>و</strong> ميت<strong>و</strong>انند به ان<strong>و</strong>اع<br />

مختلف سل<strong>و</strong>لها تمايز<br />

يابند.‏ معايب اصلي اين سل<strong>و</strong>لها مشكل ب<strong>و</strong>دن استخراج <strong>و</strong><br />

تخليص <strong>آن</strong>ها،‏ سرعت رشد <strong>و</strong> تكثير پايين در شرايط<br />

آزمايشگاهي،‏ درصد آبستني بسيار پايين،‏ خاتمه يافتن<br />

آبستني <strong>و</strong> سقط،‏ به خص<strong>و</strong>ص در نيمه ا<strong>و</strong>ل آبستني كه غالباً‏ به<br />

دليل عدم <strong>و</strong> يا نقص در تشكيل ك<strong>و</strong>تيلد<strong>و</strong>نها <strong>و</strong> يا خ<strong>و</strong>نريزي<br />

كارنك<strong>و</strong>لي است،‏ مي باشد.‏ ميانگين د<strong>و</strong> برابر شدن جمعيت اين<br />

سل<strong>و</strong>لها در گ<strong>و</strong>نههاي مختلف معم<strong>و</strong>لاً‏ 24 ساعت است<br />

.(30،34)<br />

1-2- اندازه سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك:‏ انتخاب سل<strong>و</strong>ل دهنده با قطر <strong>و</strong><br />

<strong>و</strong>يژگيهاي مناسب،‏ درصد الحاق سل<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين<br />

را تحت تأثير قرار ميدهد.‏ در ص<strong>و</strong>رت انتخاب سل<strong>و</strong>لي با قطر<br />

بسيار ك<strong>و</strong>چك،‏ به دليل عدم تماس م<strong>و</strong>ٔثر <strong>آن</strong>با غشاءپلاسمايي<br />

تخمك،‏ درصد الحاق سل<strong>و</strong>لي كاهش يافته <strong>و</strong> حال <strong>آن</strong>كه با انتخاب<br />

سل<strong>و</strong>لي با قطر بسيار بزرگ،‏ عليرغم درصد الحاق بالا،‏ ليكن<br />

اختلالات كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي ‏(از <strong>آن</strong>پل<strong>و</strong>ئيدي تا پلي پل<strong>و</strong>ئيدي)‏ در<br />

جنينهاي حاصله افزايش <strong>و</strong> درصد ت<strong>و</strong>ليد م<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>لا <strong>و</strong><br />

بلاست<strong>و</strong>سيست به ط<strong>و</strong>ر مشخص كاهش مييابد<br />

.(12،14،26،31،33)<br />

1-3- جنسيت حي<strong>و</strong>ان دهنده سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك:‏ تلاشهاي ا<strong>و</strong>ليه<br />

در زمينه ،SCNT اساساً‏ معط<strong>و</strong>ف به استفاده از سل<strong>و</strong>لهاي<br />

حي<strong>و</strong>ان ماده ‏(سل<strong>و</strong>لهاي اپيتليال پستان،‏ اپيتليال ا<strong>و</strong>يداكت،‏<br />

ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س <strong>و</strong> گران<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>زا)‏ به عن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>ل دهنده ب<strong>و</strong>ده است.‏<br />

گزارشات ضد <strong>و</strong>نقيضي در خص<strong>و</strong>ص تاثير جنس حي<strong>و</strong>ان دهنده<br />

سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك بر ر<strong>و</strong>ي كارايي <strong>و</strong> درصد م<strong>و</strong>فقيت SCNT به<br />

چشم ميخ<strong>و</strong>رد.‏<br />

Hosseini<br />

<strong>و</strong> همكاران با بررسي <strong>و</strong> مقايسه سل<strong>و</strong>لهاي<br />

ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س،‏ فيبر<strong>و</strong>بلاست ق<strong>و</strong>چ <strong>و</strong> فيبر<strong>و</strong>بلاست ميش،‏ تاثير<br />

جنسيت حي<strong>و</strong>ان دهنده سل<strong>و</strong>ل را ر<strong>و</strong>ي ميزان آسيب سل<strong>و</strong>لي پس<br />

از انتقال به فضاي ،Perivitelline ميزان برنامه ريزي مجدد<br />

هسته<br />

3<br />

2<br />

(NR) ، درصد تسهيم ، درصد جنينهاي 8-16 سل<strong>و</strong>لي،‏<br />

م<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>لا <strong>و</strong> بلاست<strong>و</strong>سيست را منتفي دانسته <strong>و</strong> تنها تاثير جنسيت<br />

را ر<strong>و</strong>ي درصد جنينهاي 5-8 سل<strong>و</strong>لي گزارش نم<strong>و</strong>دهاند.‏ اين<br />

محققين درصد جنينهاي 5-8 سل<strong>و</strong>لي شبيه سازي شده با<br />

استفاده از سل<strong>و</strong>لهاي نر را به ط<strong>و</strong>ر معنيدار بيشتر از<br />

سل<strong>و</strong>لهاي ماده گزارش نم<strong>و</strong>دهاند<br />

مقايسه سل<strong>و</strong>ل<br />

Kato .(38)<br />

<strong>و</strong> همكاران نيز با<br />

اخذ شده از گا<strong>و</strong>هاي نر نابالغ <strong>و</strong> جنينهاي<br />

نر با گا<strong>و</strong>هاي ماده بالغ <strong>و</strong> جنينهاي ماده،‏ <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د هرگ<strong>و</strong>نه<br />

ارتباط معنيدار بين جنسيت حي<strong>و</strong>ان دهنده <strong>و</strong> درصد ت<strong>و</strong>ليد<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست را منتفي دانستهاند<br />

گزارش<br />

.(50)<br />

Stice<br />

<strong>و</strong> همكاران <strong>و</strong> نيز<br />

Wakayama<br />

اين در حالي است كه<br />

<strong>و</strong> همكاران حاكي<br />

از <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د ارتباط معنيدار بين جنسيت حي<strong>و</strong>ان دهنده <strong>و</strong> درصد<br />

ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست ميباشد.‏ به نح<strong>و</strong>ي كه انتخاب سل<strong>و</strong>ل<br />

دهنده از حي<strong>و</strong>ان نر،‏ درصد ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست را به ط<strong>و</strong>ر<br />

معنيدار كاهش داده است<br />

.(30،45)<br />

ليكن انتقال اين جنين به<br />

رحم حي<strong>و</strong>ان،‏ درصد آبستني بالاتري را به دنبال داشته است<br />

.(30)<br />

1-4- سن حي<strong>و</strong>ان دهنده سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك:‏ عليرغم عدم <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<br />

ارتباط معنيدار بين سن حي<strong>و</strong>ان دهنده سل<strong>و</strong>ل <strong>و</strong> ط<strong>و</strong>ل سيكل<br />

سل<strong>و</strong>لي،‏ ليكن با افزايش سن حي<strong>و</strong>ان دهندهسل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك،‏<br />

درصد ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست به ط<strong>و</strong>ر معنيدار كاهش مييابد<br />

Tian .(51)<br />

<strong>و</strong> همكاران با مقايسه <strong>و</strong> بررسي سل<strong>و</strong>لهاي اخذ<br />

شده از گا<strong>و</strong>هاي بالغ<br />

(2 ساله،‏<br />

10-12 ساله <strong>و</strong><br />

گ<strong>و</strong>سالههاي تازه مت<strong>و</strong>لد شده <strong>و</strong> جنين هاي<br />

16 ساله)،‏<br />

57<br />

ر<strong>و</strong>زه،‏ هيچ<br />

تفا<strong>و</strong>ت معنيداري در درصد تسهيم جنينهاي شبيهسازي شده<br />

با استفاده از سل<strong>و</strong>لهاي بالغ <strong>و</strong> جنيني مشاهده ننم<strong>و</strong>دهاند؛ ليكن<br />

اغلب جنينهاي حاصل از سل<strong>و</strong>لهاي بالغ در مراحل<br />

پيشرفتهآبستني سقط شده <strong>و</strong> يا در ص<strong>و</strong>رت زنده ماندن طيف<br />

<strong>و</strong>سيعي از اختلالات را نشان دادند<br />

.(15)<br />

1-5: همزمان نم<strong>و</strong>دن سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>لهاي دهنده:‏<br />

1-5-1- سيكل سل<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> طريقه كنترل <strong>آن</strong>:‏ سيكل سل<strong>و</strong>لي در<br />

4<br />

سل<strong>و</strong>لهاي ي<strong>و</strong>كاري<strong>و</strong>ت شامل سه مرحله اينترفاز ‏(مرحله رشد)،‏<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

2- Nuclear reprogramming<br />

3- Cleavage rate<br />

4- Interphase<br />

1- Embryoeid body<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

52


؛‎2‎<br />

JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

2<br />

1<br />

ميت<strong>و</strong>ز يا كاري<strong>و</strong>كينز ‏(مرحله تقسيم هسته)‏ <strong>و</strong> سايت<strong>و</strong>كينز<br />

‏(مرحله تقسيم سيت<strong>و</strong>پلاسم <strong>و</strong> ارگانلهاي <strong>آن</strong>)‏ ميباشد.‏ اينترفاز<br />

خ<strong>و</strong>د شامل سه مرحله<br />

5 4 3<br />

S ، G1 <strong>و</strong> G2 ب<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> G1 مهمترين <strong>و</strong><br />

ط<strong>و</strong>لانيترين مرحله اينترفاز ميباشد.‏ برخي سل<strong>و</strong>لها از مرحله<br />

G1 خارج <strong>و</strong> <strong>و</strong>ارد مرحله<br />

G0<br />

‏(مرحله سك<strong>و</strong>ن)‏ ميگردند.‏<br />

سل<strong>و</strong>لهاي اين مرحله با حفظ فعاليت اختصاصي خ<strong>و</strong>د،‏ در<br />

<strong>و</strong>ضعيت غيرفعال ‏(كم<strong>و</strong>ن)‏ باقي ميمانند.‏ مراحل مختلف سيكل<br />

سل<strong>و</strong>لي ب<strong>و</strong>سيله پر<strong>و</strong>تينهاي مختلف سيت<strong>و</strong>پلاسمي كنترل <strong>و</strong><br />

7<br />

6<br />

تنظيم ميگردد.‏ سايكلينها ، سايكلين كينازها (Cdks) <strong>و</strong><br />

9 8<br />

سايكل<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها (APC) مهمترين كنترل كنندگان سيكل سل<strong>و</strong>لي<br />

ب<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> فعاليت <strong>آن</strong>ها ت<strong>و</strong>سط مكانيسمهاي مختلف داخل <strong>و</strong> خارج<br />

سل<strong>و</strong>لي كنترل <strong>و</strong> تنظيم ميگردد.‏<br />

از بين سايكلينهاي تنظيم كننده ر<strong>و</strong>ند سيكل سل<strong>و</strong>لي،‏<br />

سايكلينهاي گر<strong>و</strong>ه B<br />

10<br />

‏(فاكت<strong>و</strong>رهاي پيشبرنده مراحلG2‎ <strong>و</strong><br />

12<br />

11<br />

M)، <strong>و</strong> S پيشبرنده مراحل ‏(فاكت<strong>و</strong>رهاي A سايكلين )، M<br />

سايكلينهاي D<br />

<strong>و</strong>E ‏(فاكت<strong>و</strong>رهاي پيشبرنده مرحله<br />

13<br />

( G1 <strong>و</strong><br />

سايكلين K<br />

‏(فاكت<strong>و</strong>رهاي پيشبرنده مرحله<br />

(S<br />

<strong>و</strong> نقش مهمي را<br />

ايفا ميكنند.‏ مقادير اين سايكلينها در سل<strong>و</strong>ل با پيشرفت سيكل<br />

سل<strong>و</strong>لي تغيير مينمايد.‏<br />

خان<strong>و</strong>اده سايكلين كينازها در كنترل ر<strong>و</strong>ند پيشرفت تقسيمات<br />

سل<strong>و</strong>لي ب<strong>و</strong>يژه تبديل مرحله G 1<br />

به S<br />

، تكثير سل<strong>و</strong>لها <strong>و</strong> بقاء<br />

م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د زنده دخالت مينمايند.‏ در پستانداران سايكلين كيناز<br />

Cdk2<br />

G1<br />

با اتصال به سايكلينهاي D <strong>و</strong> E سبب كنترل مرحله<br />

<strong>و</strong> با اتصال به سايكلين A سبب كنترل مرحله<br />

S<br />

Cdk1<br />

ميگردد.‏<br />

با اتصال به سايكلينهاي A <strong>و</strong> B سبب كنترل مرحله<br />

<strong>و</strong> با اتصال به سايكلين B سبب كنترل مراحل<br />

ميگردد.‏ سايكلين كينازهاي‎4‎‏،‏<br />

S<br />

M <strong>و</strong> G2<br />

<strong>و</strong>‎6‎ 5<br />

(CdK4, 5, 6)<br />

نيز با<br />

اتصال به سايكلين D سبب كنترل مرحله G1 سيكل سل<strong>و</strong>لي<br />

ميگردند.‏ سطح اين سايكلين كينازها در سل<strong>و</strong>ل نسبتاً‏ ثابت<br />

ب<strong>و</strong>ده؛ ليكن با ت<strong>و</strong>جه به اينكه فعال شدن <strong>آن</strong>ها اساساً‏ <strong>و</strong>ابسته به<br />

اتصال <strong>آن</strong>ها به گر<strong>و</strong>ه فسفات سايكلين مرب<strong>و</strong>ط به خ<strong>و</strong>د ب<strong>و</strong>ده <strong>و</strong><br />

سطح سايكلينها در سل<strong>و</strong>ل بسيار متغير ميباشد،‏ بنابراين<br />

ت<strong>و</strong>جه به ميزان فعاليت سايكلين كينازها بسيار مهمتر از ميزان<br />

كمي <strong>آن</strong>ها در سل<strong>و</strong>ل است.‏<br />

فاكت<strong>و</strong>رهاي پيشبرنده مرحله M به <strong>و</strong>يژه سايكلين A با<br />

اتصال به<br />

Cdk2<br />

<strong>و</strong>ارد هسته شده <strong>و</strong> سل<strong>و</strong>ل را براي ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت<br />

برداري از DNA آماده مينمايد.‏ با ادامه ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري از<br />

E سطح سايكلين ،DNA<br />

به شدت كاهش <strong>و</strong> سطح سايكلين B<br />

شر<strong>و</strong>ع به افزايش مينمايد.‏ در اين مرحله سل<strong>و</strong>ل <strong>و</strong>ارد مرحله<br />

G 2 ميگردد.‏<br />

با اتصال به B<br />

فاكت<strong>و</strong>رهاي پيشبرنده مرحله M به <strong>و</strong>يژه سايكلين<br />

Cdk1<br />

م<strong>و</strong>جب شكل گيري د<strong>و</strong>ك تقسيم،‏ ،NEBD<br />

ت<strong>و</strong>قف تمامي ژنهاي ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري <strong>و</strong> متراكم شدن<br />

كر<strong>و</strong>ماتين ميگردند.‏ اين سايكلين با فعال نم<strong>و</strong>دن سايكل<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها<br />

(APC) سل<strong>و</strong>ل را به سمت مرحله متافاز پيش ميبرد.‏<br />

سايكل<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها،‏ كمپلكس پيشبرنده مرحله <strong>آن</strong>افاز<br />

نيز (APC)<br />

ناميده ميش<strong>و</strong>ند.‏ اين مجم<strong>و</strong>عه محرك <strong>و</strong>قايعي هستند كه منجر<br />

به كاهش ميزان سايكلينهاي B در سل<strong>و</strong>ل،‏ از بين رفتن<br />

چسبندگي كر<strong>و</strong>ماتيدهاي دختر <strong>و</strong> تسهيل جدا شدن <strong>آن</strong>ها از<br />

يكديگر ميگردد.‏ به دنبال فعال شدن ،APC سطح سايكلينB<br />

بسيار كاهش،‏ سنتز سايكلينD به ط<strong>و</strong>ر معنيدار افزايش <strong>و</strong><br />

كر<strong>و</strong>ماتيدهاي دختر ر<strong>و</strong>ي صفحه متافازي از يكديگر جدا <strong>و</strong> به<br />

ج<strong>و</strong>انب كشيده خ<strong>و</strong>اهند شد<br />

نقش به سزايي در كاهش<br />

پر<strong>و</strong>تئين هستهاي متشكل از<br />

تقريباً‏<br />

.(52)<br />

Geminin<br />

از طرف ديگر سايكل<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها<br />

دارند.‏<br />

Geminin (Gmnn)<br />

200<br />

25 KDa<br />

<strong>و</strong> عض<strong>و</strong>ي از سيستم<br />

اسيد آمينه،‏ <strong>و</strong>زن ملك<strong>و</strong>لي<br />

APC-ubiguitin<br />

ب<strong>و</strong>ده <strong>و</strong><br />

نقش به سزايي در كنترل سيكل سل<strong>و</strong>لي دارد.‏ سل<strong>و</strong>لهاي مرحله<br />

G1<br />

فاقد اين پر<strong>و</strong>تئين ب<strong>و</strong>ده به تدريج با شر<strong>و</strong>ع مرحله<br />

در S<br />

سل<strong>و</strong>ل تظاهر يافته <strong>و</strong>تا مرحله M به حداكثر ميزان خ<strong>و</strong>د<br />

ميرسد.‏ در انتهاي مرحله M بدنبال فعاليت زياد كمپلكس<br />

APC<br />

<strong>و</strong> سايكلين كينازها ميزان <strong>آن</strong> به شدت كاهش مييابد.‏<br />

اين پر<strong>و</strong>تئين داراي نقش به سزايي در مهار ل<strong>و</strong>د شدن كمپلكس<br />

MCM<br />

‏(كمپلكس ضر<strong>و</strong>ري جهت آغاز ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري<br />

1- Kariokinase<br />

2- Cytokinase<br />

3- Gap1<br />

4- Synthesis<br />

5- Gap2<br />

6- Cyclins<br />

7- Cyclin-dependent kinases (Cdks)<br />

8- Cyclosomes<br />

9- Anaphase-promoting copmplex (APC)<br />

10- G2- phase promoting factor (G2PF)<br />

11- M- phase promoting factor (MPF)<br />

12- S- phase promoting factor (SPF)<br />

13- G1- phase promoting factor (G1PF)<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

53<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


(22،27،47)<br />

JRI<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

ژنهاي ي<strong>و</strong>كاري<strong>و</strong>ت)،‏ مهار عملكرد فاكت<strong>و</strong>رهاي پر<strong>و</strong>تئيني<br />

ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري از جمله Brg1, Scmh1, SW1/SNF ب<strong>و</strong>يژه<br />

cdt1<br />

‏(جل<strong>و</strong>گيري از ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري DNA به بيش از<br />

در هر سيكل)،‏ مهار ر<strong>و</strong>ند ي<strong>و</strong>بيك<strong>و</strong>يتيناسي<strong>و</strong>ن<br />

1<br />

cdt1<br />

راند<br />

‏(مهمترين<br />

فاكت<strong>و</strong>ر ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري)‏ <strong>و</strong> پر<strong>و</strong>تئ<strong>و</strong>ليز ‏(غيرفعال شدن)‏ <strong>آن</strong>،‏<br />

خاتمه ميت<strong>و</strong>ز ‏(جل<strong>و</strong>گيري از ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري مجدد DNA تازه<br />

ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري شده مرحله S)، كنترل ر<strong>و</strong>ند تقسيم <strong>و</strong> تمايز<br />

سل<strong>و</strong>لي ‏(ب<strong>و</strong>يژه در سيستم اعصاب مركزي،‏ اسكلتي <strong>و</strong> چشم)‏ <strong>و</strong><br />

هماهنگ كننده تقسيمات سل<strong>و</strong>لي در راستاي تمايز سل<strong>و</strong>لها<br />

ميباشد.‏ ميزان اين پر<strong>و</strong>تئين بستگي تام به نح<strong>و</strong>ه بيان ژن<br />

Gmnn<br />

ubiquitin<br />

دارد.‏ ليكن با تمهيداتي نظير كنترل ر<strong>و</strong>ند پر<strong>و</strong>تئ<strong>و</strong>ليز<br />

در زمان تقسيم ميت<strong>و</strong>ز ‏(مهار ر<strong>و</strong>ند مذك<strong>و</strong>ر سبب<br />

كاهش مشخص ميزان<br />

Geminin<br />

برداري DNA<br />

ميزان <strong>آن</strong>را تنظيم نم<strong>و</strong>د.‏<br />

ميگردد)‏ <strong>و</strong> نيز<br />

<strong>و</strong> شر<strong>و</strong>ع د<strong>و</strong>ر جديد ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت<br />

RNAi<br />

RNAi<br />

RNA<br />

ميت<strong>و</strong>ان تا حد<strong>و</strong>دي<br />

فرايند خام<strong>و</strong>شي ژنها <strong>و</strong>ابسته به<br />

ميباشد كه بنامهاي سرك<strong>و</strong>ب كننده،‏ خام<strong>و</strong>ش كننده ژنها<br />

پس از ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري <strong>و</strong> يا ساپرس كنندگان همزمان نيز<br />

ناميده ميش<strong>و</strong>ند.‏ اين فرايند نقش بسزايي در تنظيم عملكرد<br />

سل<strong>و</strong>لهاي دفاعي بدن در مقابل ژنهاي مهاجم به سل<strong>و</strong>ل<br />

‏(ژنهاي <strong>و</strong>ير<strong>و</strong>سي،‏ انگلي،‏ ترانسپ<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>نها <strong>و</strong> ...)، كنترل عملكرد<br />

ژنهاي فعال مرتبط با ر<strong>و</strong>ند تكثير <strong>و</strong> تمايز سل<strong>و</strong>لها <strong>و</strong> همچنين<br />

در تنظيم نح<strong>و</strong>ه بيان <strong>آن</strong>ها دارد.‏ مهار<br />

Geminin<br />

ب<strong>و</strong>اسطه<br />

RNAi<br />

سبب ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري مجدد قطعهاي از ژن<strong>و</strong>م <strong>و</strong> متعاقب <strong>آن</strong><br />

<strong>آن</strong>پل<strong>و</strong>ييدي ميگردد.‏ اين م<strong>و</strong>ض<strong>و</strong>ع در درمان سرطان <strong>و</strong> تخريب<br />

سل<strong>و</strong>لهاي ت<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ري اهميت فرا<strong>و</strong>اني دارد چرا كه بدنبال مهار<br />

اين پر<strong>و</strong>تئين به سرعت ‏(در عرض چند ر<strong>و</strong>ز)‏ رشد <strong>و</strong> تكثير<br />

سل<strong>و</strong>لهاي ت<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ري كاهش <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ند آپپت<strong>و</strong>زيس آغاز ميگردد.‏<br />

البته اين نكته حائز اهميت است كه هن<strong>و</strong>ز سل<strong>و</strong>لهاي ت<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ري<br />

ا<strong>و</strong>ليه <strong>و</strong> پيش ساز به اين استراتژي پاسخ مناسبي نشان<br />

(53). ندادهاند<br />

1-5-2- انتخاب سل<strong>و</strong>ل مناسب جهت انتقال:‏ با ت<strong>و</strong>جه به استفاده<br />

از تخمكهاي<br />

MII<br />

به عن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>ل گيرنده در ر<strong>و</strong>ند ،SCNT<br />

شناخت <strong>و</strong> انتخاب سل<strong>و</strong>ل دهنده در مرحله مناسب از سيكل<br />

(G0 سل<strong>و</strong>لي<br />

<strong>و</strong> ياG1‎‏)‏ امري اجتناب ناپذير است.‏ در اين بين<br />

برخي از سل<strong>و</strong>لها مانند سل<strong>و</strong>لهاي سرت<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> عصبي<br />

%90 <strong>و</strong><br />

از سل<strong>و</strong>لهاي ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س<br />

(22،27)<br />

طبيعي <strong>و</strong> بد<strong>و</strong>ن اعمال هيچگ<strong>و</strong>نه برنامه همزماني در فاز<br />

به ط<strong>و</strong>ر<br />

G 0<br />

G 1<br />

<strong>و</strong> يا<br />

مت<strong>و</strong>قف ميباشند.‏ در همين خص<strong>و</strong>ص برخي از محققين<br />

سل<strong>و</strong>لهاي گران<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>زا،‏ ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س <strong>و</strong> فيبر<strong>و</strong>بلاست جنيني را به<br />

دليل اينكه اغلب در فاز<br />

<strong>و</strong> يا G 0 G 1<br />

از سيكل سل<strong>و</strong>لي به سر<br />

ميبرند،‏ سل<strong>و</strong>لهاي مناسب جهت انتقال معرفي نم<strong>و</strong>دهاند<br />

.(26)<br />

G 1<br />

Tomii<br />

G 0 <strong>و</strong><br />

<strong>و</strong> همكاران با مقايسه سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست گا<strong>و</strong>ي فاز<br />

گزارش نم<strong>و</strong>دند انتقال سل<strong>و</strong>لهاي فاز<br />

سل<strong>و</strong>لهايي كه در ا<strong>و</strong>ايل <strong>و</strong> يا ا<strong>و</strong>اخر فاز<br />

G 0<br />

G 1<br />

G 1<br />

نسبت به<br />

همزمان شدهاند<br />

م<strong>و</strong>جب افزايش معنيدار در ت<strong>و</strong>لد نتاج زنده ميش<strong>و</strong>ند <strong>و</strong> اين در<br />

حالي است كه انتقال سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست ترانسژنيك فاز<br />

G 0 نسبت به<br />

افزايش مشخص در درصد آبستني،‏ ت<strong>و</strong>لد نتاج<br />

زنده <strong>و</strong> قابليت ماندگاري جنين پس از ت<strong>و</strong>لد را به دنبال داشته<br />

(54). است<br />

در ص<strong>و</strong>رت انتقال سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك مراحل<br />

به ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم مرحله<br />

<strong>و</strong> G1 ،S<br />

،MII گسيختگي غشاء هسته؛<br />

G2<br />

2<br />

1<br />

، (PCC) متراكم شدن ز<strong>و</strong>درس كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها؛ ، (NEBD)<br />

شكل گيري مجدد غشاء هسته <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري از DNA<br />

حتمي خ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د.‏ <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع <strong>و</strong> شدت اين تح<strong>و</strong>لات بسته به گ<strong>و</strong>نه،‏<br />

ر<strong>و</strong>ش انتقال هسته،‏ سن تخمك،‏ ن<strong>و</strong>ع سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك،‏ سطح <strong>و</strong><br />

ميزان فعاليت فاكت<strong>و</strong>ر پيشبرنده بل<strong>و</strong>غ<br />

زمان م<strong>و</strong>اجهه سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك با فعاليت بالاي<br />

3<br />

(MPF) ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم <strong>و</strong> مدت<br />

MPF<br />

ميباشد.‏ در ص<strong>و</strong>رت انتقال سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك فاز<br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم مرحله<br />

متفا<strong>و</strong>ت<br />

G2<br />

PCC <strong>و</strong> NEBD سريعاً‏ ،MII<br />

به<br />

اتفاق افتاده،‏<br />

كر<strong>و</strong>ماتين متراكم گرديده <strong>و</strong> كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مهاي ط<strong>و</strong>يل با د<strong>و</strong><br />

كر<strong>و</strong>ماتيد تشكيل خ<strong>و</strong>اهند شد.‏ سپس به دنبال شكل گيري<br />

مجدد غشاء هسته ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري مجدد از DNA ص<strong>و</strong>رت<br />

گرفته <strong>و</strong> جنين حاصله دچار ناهنجايهاي <strong>و</strong>سيع كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي<br />

خ<strong>و</strong>اهد شد.‏ در ص<strong>و</strong>رت استفاده از سل<strong>و</strong>لهاي فاز<br />

S، سرعت<br />

PCC<br />

كندتر خ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د.‏ پس از شكل گيري مجدد غشاء هسته،‏<br />

ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري مجدد به ط<strong>و</strong>ر كامل يا جزئي ص<strong>و</strong>رت خ<strong>و</strong>اهد<br />

گرفت <strong>و</strong> مجدداً‏ جنين دچار ناهنجاريهاي كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي خ<strong>و</strong>اهد<br />

شد.‏ تنها در ص<strong>و</strong>رت انتقال سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك فاز<br />

G1<br />

1- Nuclear Envelop Breake Down<br />

2- Premature Chromatin Condensation<br />

3- Maturation Promoting Factor<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

54


يها<br />

JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

به ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم مرحله<br />

PCC <strong>و</strong> NEBD ر<strong>و</strong>ند طبيعي ،MII<br />

<strong>و</strong> به<br />

دنبال <strong>آن</strong> ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري طبيعي از DNA اتفاق خ<strong>و</strong>اهد افتاد.‏<br />

در ص<strong>و</strong>رت انتقال سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك مرحله<br />

G2<br />

به ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم<br />

مرحله S، ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري مجدد از DNA اتفاق نميافتد.‏ مگر<br />

زماني كه از دترجنتها به منظ<strong>و</strong>ر افزايش نف<strong>و</strong>ذپذيري غشاء<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسمي هسته استفاده گردد.‏ در اين ص<strong>و</strong>رت ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت<br />

برداري مجدد از DNA ص<strong>و</strong>رت گرفته <strong>و</strong> جنين حاصله دچار<br />

ناهنجاريهاي كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي خ<strong>و</strong>اهد شد<br />

.(55)<br />

1-5-3- ر<strong>و</strong>شهاي همزماني سيكل سل<strong>و</strong>لي:‏ به منظ<strong>و</strong>ر همزمان<br />

سازي سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>لهاي دهنده در مراحل <strong>و</strong> ياG1‎<br />

از تركيبات <strong>و</strong> يا ر<strong>و</strong>ش مختلفي ميت<strong>و</strong>ان استفاده نم<strong>و</strong>د.‏<br />

G0<br />

1- استفاده از تركيبات دار<strong>و</strong>يي <strong>و</strong> شيميايي:‏ تركيبات شيميايي<br />

كه تاكن<strong>و</strong>ن مرد استفاده قرار گرفته عبارتند از:‏<br />

‏(دپلاريزهكنندهميكر<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>ب<strong>و</strong>لها)،‏<br />

‏(مهاركننده ميكر<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>ب<strong>و</strong>لها)،‏<br />

Democolcine<br />

Colcemid ،Nocodazole<br />

Aphidicoline<br />

برگشت <strong>و</strong> م<strong>و</strong>ثر DNA پليمراز پستانداران)‏ <strong>و</strong><br />

‏(مهاركنندهMPF <strong>و</strong><br />

‏(مهار كننده قابل<br />

Roscovitine<br />

Cdk2<br />

اختصاصي)‏<br />

.(10،51،56،57)<br />

سه تركييب نخست سبب ت<strong>و</strong>قف سيكل سل<strong>و</strong>لي در مرحلهM<br />

ميش<strong>و</strong>د.‏ به دنبال قطع اين تركيبات،‏ سل<strong>و</strong>لها از مرحلهM عب<strong>و</strong>ر<br />

مينمايند <strong>و</strong> <strong>و</strong>ارد فاز<br />

G 1<br />

Aphidicoline<br />

ميگردند.‏<br />

كه معم<strong>و</strong>لاً‏ همراه با دار<strong>و</strong>هاي مهار<br />

كنندهميكر<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>ب<strong>و</strong>لها به كار برده ميش<strong>و</strong>د سبب ت<strong>و</strong>قف سيكل<br />

سل<strong>و</strong>لي در مرحلهي S<br />

/ 1 G ميگردد .(51،56)<br />

Roscovitine<br />

مهار كننده سايكلين كيناز<br />

1<br />

MPF <strong>و</strong> (Cdk2)<br />

2<br />

است <strong>و</strong> م<strong>و</strong>جب همزماني سيكل سل<strong>و</strong>لي،‏ افزايش <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع احتمال<br />

برنامه ريزي <strong>و</strong> سازماندهي مجدد هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك پس<br />

از انتقال؛<br />

.(11،57،58)<br />

2<br />

(SCNR) <strong>و</strong> نيز افزايش درصد آبستني خ<strong>و</strong>اهد شد<br />

اين دار<strong>و</strong> معم<strong>و</strong>لاً‏ همراه با دار<strong>و</strong>هاي مهار<br />

كنندهميكر<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>ب<strong>و</strong>لها به كار برده ميش<strong>و</strong>د <strong>و</strong> سبب همزماني<br />

سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك در فاز<br />

،G 1 افزايش<br />

معنيدار احتمال SCNR <strong>و</strong> بهب<strong>و</strong>د درصد آبستني <strong>و</strong> زايمان<br />

م<strong>و</strong>فق خ<strong>و</strong>اهد شد<br />

تركيبات شيميايي ديگري نيز <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارند كه<br />

به <strong>و</strong>اسطه تداخل در ع<strong>و</strong>امل تنظيم كنندههاي پر<strong>و</strong>تئين كينازها<br />

سبب ت<strong>و</strong>قف تقسيمات سل<strong>و</strong>لي در مرحله G 1 ميگردند.‏<br />

3<br />

2- استفاده از سل<strong>و</strong>لهاي دهنده با درجه تراكم بالا<br />

(%80-90) در محيط كشت:‏ كشتهاي متراكم حا<strong>و</strong>ي سل<strong>و</strong>لهايي<br />

با سيكل سل<strong>و</strong>لي ط<strong>و</strong>لانيتر هستند زيرا تماس نزديك سل<strong>و</strong>لها با<br />

يكديگر سبب مت<strong>و</strong>قف شدن تقسيمات سل<strong>و</strong>لي<br />

بالطبع ط<strong>و</strong>لانيتر شدن فاز<br />

فاز<br />

ميگردد G 1<br />

4<br />

‏(مهار تماسي)‏ <strong>و</strong><br />

.(10،49،51)<br />

G 1<br />

3- ر<strong>و</strong>ش :Shake-off اين ر<strong>و</strong>ش سبب جداسازي سل<strong>و</strong>لهاي<br />

ميگردد.‏ برخي از محققين دقت اين ر<strong>و</strong>ش در<br />

جداسازي سل<strong>و</strong>لهاي فاز<br />

%100 را G1<br />

عن<strong>و</strong>ان مينمايند <strong>و</strong> با<br />

مقايسه اين ر<strong>و</strong>ش با ر<strong>و</strong>ش قبل نشان دادهاند در ص<strong>و</strong>رتي كه از<br />

سل<strong>و</strong>لهاي فاز<br />

G1<br />

همزمان شده با ر<strong>و</strong>ش<br />

shake-off<br />

استفاده<br />

گردد،‏ درصد آبستني <strong>و</strong> زايمان م<strong>و</strong>فق به ط<strong>و</strong>ر معني دار بيشتر<br />

از م<strong>و</strong>اردي است كه از سل<strong>و</strong>لهاي همزمان شده با ر<strong>و</strong>ش قبل<br />

استفاده گردد<br />

.(59)<br />

در اين ر<strong>و</strong>ش سل<strong>و</strong>لهاي تازه تقسيم<br />

شدهاي كه ت<strong>و</strong>سط ارتباطات سيت<strong>و</strong>پلاسمي به يكديگر متصل<br />

شدهاند به عن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>لهاي فاز<br />

G1<br />

قلمداد ميگردند<br />

.(51)<br />

4- افزايش تعداد دفعات پاساژ:‏ اين كار سبب افزايش درصد<br />

سل<strong>و</strong>لهاي فازهاي<br />

G 0<br />

<strong>و</strong> G 1 ميگردد؛ زيرا افزايش تعداد<br />

دفعات پاساژ،‏ سبب پيرتر شدن سل<strong>و</strong>لها <strong>و</strong> افزايش ط<strong>و</strong>ل سيكل<br />

سل<strong>و</strong>لي به خص<strong>و</strong>ص فاز<br />

.(28) ميگردد G 1<br />

5<br />

5- كشت سل<strong>و</strong>لها در محيطهاي حا<strong>و</strong>ي مقادير پائين سرم<br />

(%0/1-0/5): كشت سل<strong>و</strong>لها در اين شرايط نه تنها سبب كاهش<br />

فعاليت ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري <strong>و</strong> تغيير ساختار هسته<br />

<strong>و</strong> كر<strong>و</strong>ماتين<br />

سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك ميگردد؛ بلكه سبب ت<strong>و</strong>قف سيكل سل<strong>و</strong>لي<br />

در فاز<br />

(15،33،60،61)<br />

G 1<br />

<strong>و</strong> يا<br />

(2،22،62)<br />

G 0<br />

SCNR<br />

.(10،22،31،49)<br />

<strong>و</strong> نيز تسريع<br />

پس از م<strong>و</strong>اجهه با فاكت<strong>و</strong>رهاي سيت<strong>و</strong>پلاسمي مي گردد<br />

در ص<strong>و</strong>رت استفاده از بلاست<strong>و</strong>مر به عن<strong>و</strong>ان<br />

سل<strong>و</strong>ل دهنده،‏ استفاده از اين ر<strong>و</strong>ش همزماني م<strong>و</strong>ثر نخ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د؛<br />

چرا كه ر<strong>و</strong>ند پيشرفت <strong>و</strong> كنترل سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>لهاي<br />

بلاست<strong>و</strong>مر با ساير سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك متفا<strong>و</strong>ت است<br />

.(49،63)<br />

.(10،11)<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

3- Confluency<br />

4- Contact inhibition<br />

5- Serum starvation<br />

1- Specific Cyclin-dependent kinase 2 (Cdk2)<br />

2- Somatic cell nuclear reprograming<br />

55<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


JRI<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

بررسيهاي اخير نشان داده است استفاده از اين ر<strong>و</strong>ش<br />

همزمان سازي سبب افزايش <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع آپپت<strong>و</strong>زيس سل<strong>و</strong>لهاي<br />

س<strong>و</strong>ماتيك،‏ كاهش معنيدار درصد بلاست<strong>و</strong>سيست،‏ آبستني <strong>و</strong><br />

زايمان م<strong>و</strong>فق ميگردد<br />

مقايسه سه ر<strong>و</strong>ش<br />

.(64)<br />

،Shake-off<br />

كشت با تراكم بالا ‏(مهار<br />

تماسي)‏ <strong>و</strong> كشت در محيطهاي حا<strong>و</strong>ي سرم پايين نشان داده<br />

است،‏ كشت سل<strong>و</strong>لهاي دهنده تا در درجات تراكم بالا ‏(ر<strong>و</strong>ش<br />

مهار تماسي)‏ سبب همزماني بهتر <strong>و</strong> دقيقتر سل<strong>و</strong>لهاي دهنده<br />

در فاز<br />

(59)<br />

(51) <strong>و</strong> يا G 1<br />

G 0<br />

ميگردد.‏<br />

1-6- نح<strong>و</strong>ه <strong>و</strong>ر<strong>و</strong>د سل<strong>و</strong>لهاي دهنده:‏ سل<strong>و</strong>لهاي دهنده را<br />

ميت<strong>و</strong>ان از د<strong>و</strong> طريق با ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم تلفيق نم<strong>و</strong>د:‏<br />

1<br />

- الحاق سل<strong>و</strong>لها با اعمال پالس الكتريكي ‏(ر<strong>و</strong>ش راسلين)‏ : ت<strong>و</strong>لد<br />

دالي به عن<strong>و</strong>ان مهمترين رخداد در تاريخ علم شبيه سازي با<br />

استفاده از اين ر<strong>و</strong>ش ص<strong>و</strong>رت گرفته است.‏ در اين ر<strong>و</strong>ش<br />

همزماني سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>ل دهنده <strong>و</strong> تخمك از اهميت بسيار<br />

زيادي برخ<strong>و</strong>ردار است.‏ در اين ر<strong>و</strong>ش پس از اخذ سل<strong>و</strong>ل<br />

س<strong>و</strong>ماتيك از دام بالغ <strong>و</strong> همزماني سيكل سل<strong>و</strong>لي <strong>آن</strong>ها در مراحل<br />

G0<br />

<strong>و</strong> ياG1‎ ‏(اغلب با استفاده از ر<strong>و</strong>ش كشت در محيطهاي<br />

حا<strong>و</strong>ي مقادير پايين سرم)،‏ سل<strong>و</strong>ل دهنده <strong>و</strong> تخمك در كنار<br />

يكديگر قرار داده ميش<strong>و</strong>ند <strong>و</strong> پالس الكتريكي اعمال مي گردد.‏<br />

پالس الكتريكي نه تنها سبب الحاق سل<strong>و</strong>لها ميش<strong>و</strong>د؛ بلكه<br />

م<strong>و</strong>جب فعال سازي جنين جهت القاي ر<strong>و</strong>ند تكاملي تقسيمات<br />

جنيني نيز ميگردد<br />

.(1،2،23)<br />

2<br />

- ر<strong>و</strong>ش تزريق مستقيم سل<strong>و</strong>ل به داخل ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم : اين ر<strong>و</strong>ش<br />

براي ا<strong>و</strong>لين بار ت<strong>و</strong>سط<br />

<strong>و</strong> Wakayama<br />

Yanagimachi<br />

در<br />

دانشگاه ها<strong>و</strong>ايي ر<strong>و</strong>ي م<strong>و</strong>ش انجام شد.‏ اين محققين در سال<br />

1998<br />

با استفاده از سل<strong>و</strong>لهاي ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س،‏ سرت<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> عصبي<br />

م<strong>و</strong>فق به ت<strong>و</strong>ليد<br />

5<br />

بچه م<strong>و</strong>ش از سه س<strong>و</strong>يه مختلف شدند<br />

.(45)<br />

مزيت مشخص اين تكنيك نسبت به ر<strong>و</strong>ش قبل،‏ درصد بالاتر<br />

ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست <strong>و</strong> م<strong>و</strong>فقيت بيشتر ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي است<br />

.(1،2،23)<br />

2- فاكت<strong>و</strong>رهاي مرب<strong>و</strong>ط به تخمك گيرنده<br />

در ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي،‏ غالبا از تخمك بعن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>ل گيرنده<br />

استفاده ميگردد.‏ علل اين انتخاب را ميت<strong>و</strong>ان به دليل دسترسي<br />

<strong>و</strong> استحصال آسان <strong>آن</strong>ها،‏ قابليت اين سل<strong>و</strong>لها در حمايت از<br />

ادامهر<strong>و</strong>ند تكاملي تقسيمات جنيني <strong>و</strong> قابليت الحاق اين سل<strong>و</strong>لها<br />

دانست<br />

.(64،65)<br />

البته به جاي تخمكهاي متافازII‏،‏ ميت<strong>و</strong>ان از<br />

زيگ<strong>و</strong>ت <strong>و</strong> يا جنين د<strong>و</strong>سل<strong>و</strong>لي فاقد هسته نيز استفاده نم<strong>و</strong>د.‏ اين<br />

جايگزيني در م<strong>و</strong>ش برخلاف پستانداران كاربرد <strong>و</strong>سيعي دارد.‏<br />

مزيت اصلي زيگ<strong>و</strong>تاين است كه در <strong>آن</strong> لقاح به ط<strong>و</strong>ر طبيعي<br />

سبب فعالسازي سيت<strong>و</strong>پلاسم ميگردد؛ لذا به نظر ميرسد<br />

برنامهريزي مجدد هستهسل<strong>و</strong>لهاي دهنده پس از انتقال در<br />

م<strong>و</strong>رد <strong>آن</strong>ها تسهيل ش<strong>و</strong>د<br />

.(67،68)<br />

2-1- سن حي<strong>و</strong>ان دهنده تخمك:‏ عليرغم اينكه تخمكهاي اخذ<br />

شده از حي<strong>و</strong>انات مسنتر نسبت به تخمكهاي گ<strong>و</strong>نههاي ج<strong>و</strong>انتر<br />

سريعتر <strong>و</strong> راحتتر فعال ميگردند <strong>و</strong> به نظر ميرسد ر<strong>و</strong>ند<br />

فعال سازي بعدي جنين تجديد ساختار شده بسيار ساده تر <strong>و</strong><br />

سريعتر باشد<br />

.(69،70،71)<br />

ليكن با افزايش سن حي<strong>و</strong>ان دهنده،‏<br />

تخمك به دليل تضعيف ساختار سايت<strong>و</strong>اسكلتال،‏ سريعتر در<br />

ر<strong>و</strong>ند خارج سازي هسته دچار آسيب شديد سل<strong>و</strong>لي ميگردد <strong>و</strong><br />

احتمال آپپت<strong>و</strong>زيس در جنين حاصله به ط<strong>و</strong>ر قابل ت<strong>و</strong>جه افزايش<br />

مييابد.‏ از <strong>آن</strong>جائيكه د<strong>و</strong>ك تقسيم ت<strong>و</strong>سط ارگانلهاي ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم<br />

شكلميگيرد با افزايش سن ارگانلهاي سيت<strong>و</strong>پلاسم،‏ قابليت<br />

د<strong>و</strong>ك در جدا نم<strong>و</strong>دن كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مهاي ه<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>گ كاهش <strong>و</strong><br />

احتمال هر گ<strong>و</strong>نه اختلال در جدا شدن كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها ‏(به <strong>و</strong>يژه<br />

<strong>آن</strong>پل<strong>و</strong>ئيدي)‏ به ط<strong>و</strong>ر مشخص افزايش مييابد<br />

.(66،71)<br />

مقايسه تخمكهاي اخذ شده از گا<strong>و</strong>هاي سنين مختلف نشان<br />

داده است با افزايش سن حي<strong>و</strong>ان دهنده تخمك نه تنها درصد<br />

تسهيم،‏ م<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>لاي متراكم <strong>و</strong> بلاست<strong>و</strong>سيست به ط<strong>و</strong>ر معنيدار<br />

كاهش مييابد؛ بلكه پس از انتقال جنينهاي شبيه سازي شده<br />

درصد آبستني،‏ زايمان م<strong>و</strong>فق <strong>و</strong> نيز قابليت زنده ماندن<br />

گ<strong>و</strong>سالههاي مت<strong>و</strong>لد شده نيز به ط<strong>و</strong>ر مشخص كاهش يافته است<br />

.(70)<br />

علل احتمالي اين رخداد ميت<strong>و</strong>اند قابليت بالاتر تخمكهاي<br />

ج<strong>و</strong>انتر در طي نم<strong>و</strong>دن ر<strong>و</strong>ند تكاملي،‏ كيفيت بالاتر جنينهاي<br />

حاصله <strong>و</strong> سطح بالاي پر<strong>و</strong>تئينها،‏ پر<strong>و</strong>تئين كينازها <strong>و</strong><br />

ترانسكريپتهاي مرتبط با ر<strong>و</strong>ند SCNR در ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم<br />

تخمكهاي ج<strong>و</strong>ان است<br />

.(71،72)<br />

1- Roslin technique<br />

2- Honolulu technique<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

56


يم<br />

يم<br />

ييم<br />

تي<br />

يها<br />

يها<br />

يها<br />

يها<br />

JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

(51،66)<br />

،B1<br />

.(29)<br />

كينازها،‏ NEBD<br />

<strong>و</strong> MPF<br />

.(49)<br />

.(67)<br />

.(68)<br />

فعاليت MAPK ،MPF<br />

II خارج،‏<br />

MPF<br />

H 1<br />

G1،G2،S<br />

.(73)<br />

II<br />

كيناز،‏ MPF<br />

30<br />

Mermillod .(72)<br />

جمله MPF<br />

H 1<br />

) زا<br />

<strong>و</strong> همكاران نيز با مقايسه تخمكهاي گ<strong>و</strong>سالههاي زير<br />

ماه با گا<strong>و</strong>هاي بالاي 4 سال نشان دادهاند عليرغم يكسان<br />

ب<strong>و</strong>دن تعداد تخمكهاي جمع آ<strong>و</strong>ري شده از تخمدانهاي هر د<strong>و</strong><br />

گر<strong>و</strong>ه،‏ درصد م<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>لا <strong>و</strong> بلاست<strong>و</strong>سيست بدست آمده از<br />

گ<strong>و</strong>سالههاي زير ماه به ط<strong>و</strong>ر معنيدار بيشتر از گر<strong>و</strong>ه د<strong>و</strong>م<br />

<strong>و</strong> همكاران نيز درصد م<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>لا <strong>و</strong><br />

ب<strong>و</strong>ده است<br />

بلاست<strong>و</strong>سيت حاصل از تخمكهاي جمع آ<strong>و</strong>ري شده از گا<strong>و</strong>هاي<br />

1-3 سال را مشابه يكديگر <strong>و</strong> به ط<strong>و</strong>ر معنيدار بيشتر از<br />

گا<strong>و</strong>هاي بالاي 3 سال گزارش نم<strong>و</strong>دهاند<br />

2-2- <strong>و</strong>ضعيت تخمك گيرنده:‏<br />

2-2-1- تخمكهاي فعال نشده فاقد هسته:‏ تغييرات سل<strong>و</strong>لهاي<br />

دهنده پس از انتقال ت<strong>و</strong>سط پر<strong>و</strong>تئين كينازهاي مختلف<br />

1<br />

<strong>و</strong> (MAPK كنترل <strong>و</strong> تنظيم<br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم<br />

ميگردند.‏ اين پر<strong>و</strong>تئين كينازها سبب متراكم شدن كر<strong>و</strong>ماتين <strong>و</strong><br />

منظم شدن كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها در مركز د<strong>و</strong>ك تقسيم ش<strong>و</strong>ند.‏<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسم اين تخمكها در مرحله متافاز داراي سطح بالاي<br />

<strong>و</strong> MAPK هستند.‏<br />

فعاليت هيست<strong>و</strong>ن<br />

به دنبال انتقال سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك <strong>و</strong> م<strong>و</strong>اجهه هسته با سطح بالاي<br />

اين پر<strong>و</strong>تئين كينازها يك سري تغييرات ساختاري خاصي در<br />

سل<strong>و</strong>ل دهنده رخ ميدهد كه شامل NEBD <strong>و</strong> به دنبال <strong>آن</strong><br />

منظم شدن كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها در مركز د<strong>و</strong>ك تقسيم،‏ ناپديد<br />

شدن هسته،‏ تشكيل مجدد غشاء هسته <strong>و</strong> مت<strong>و</strong>رم شدن <strong>آن</strong> است<br />

Rizos<br />

30<br />

،PCC<br />

.(34،51،66،74،75)<br />

شدت <strong>و</strong> ميزان<br />

<strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع PCC <strong>و</strong> NEBD<br />

بسته به ميزان فعال<br />

پر<strong>و</strong>تئين كينازهاي مذك<strong>و</strong>ر به ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم،‏ مدت زمان<br />

مجا<strong>و</strong>رت هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك با <strong>آن</strong>ها،‏ ن<strong>و</strong>ع سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك<br />

<strong>و</strong>يژه MPF<br />

منتقل شده،‏ سن تخمك <strong>و</strong> گ<strong>و</strong>نه،‏ متفا<strong>و</strong>ت است.‏ در م<strong>و</strong>ش ميزان<br />

در هسته تخمك <strong>و</strong> در<br />

<strong>و</strong> فعاليت بالايي<br />

مجا<strong>و</strong>رت د<strong>و</strong>ك تقسيم <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد كه به دنبال خارج سازي<br />

از MPF <strong>و</strong> MAPK<br />

هسته،‏ حجم بالايي از اين كينازها از تخمك خارج ميگردد.‏ در<br />

حالي كه در خ<strong>و</strong>ك اغلب اين كينازها <strong>و</strong> عملكرد اصلي <strong>آن</strong>ها در<br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم متمركز است <strong>و</strong> خارج سازي هسته تفا<strong>و</strong>ت چنداني<br />

در ميزان <strong>و</strong> فعاليت كينازها ايجاد نمينمايد.‏<br />

بررسيها در گ<strong>و</strong>سفند نشان داده است تخمكهاي داراي<br />

هسته نسبت به تخمكهايي كه هسته <strong>آن</strong>ها خارج گرديدهاند<br />

بسيار مستعدتر <strong>و</strong> داراي سطح بالاتري از پر<strong>و</strong>تئين كيناز<br />

ميباشند،‏ با اين حال خارج سازي حجمي از سيت<strong>و</strong>پلاسم<br />

متعاقب خارج سازي هسته <strong>و</strong> حذف مقاديري از MAPK <strong>و</strong><br />

منجر به كاهش قابل ت<strong>و</strong>جهي در ميزان SCNR <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>قف<br />

ر<strong>و</strong>ند تكامل جنين نميگردد<br />

<strong>و</strong> فعاليت <strong>آن</strong>ها<br />

به منظ<strong>و</strong>ر افزايش سطح MAPK ميت<strong>و</strong>ان از كافئين كه يك عامل مهاركننده پر<strong>و</strong>تئين فسفاتاز <strong>و</strong><br />

نيز مهاركننده پر<strong>و</strong>تئ<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>م است،‏ استفاده نم<strong>و</strong>د.‏ استفاده از<br />

كافئين سبب افزايش SCNR <strong>و</strong> افزايش درصد تسهيم<br />

جنينهاي شبيه سازي شده ميگردد<br />

2-2-2- تخمكهاي فعال شده فاقد هسته:‏ به فعال سازي<br />

ش<strong>و</strong>د <strong>و</strong><br />

2<br />

تخمك قبل از انتقال هسته،‏ پيش فعال سازي گفته<br />

بيشتر زماني به كار مير<strong>و</strong>د كه از بلاست<strong>و</strong>مرها به عن<strong>و</strong>ان<br />

به دنبال لقاح <strong>و</strong> يا فعال<br />

سل<strong>و</strong>لهاي دهنده استفاده گردد <strong>و</strong> <strong>آن</strong>زيم هيست<strong>و</strong>ن<br />

سازي جنين،‏ ميزان <strong>و</strong><br />

ت<strong>و</strong>سط<br />

كيناز بدليل ن<strong>و</strong>سانات كلسيم <strong>و</strong> تخريب سايكلين ابد.‏ اين شرايط سبب<br />

دستجات پر<strong>و</strong>تئ<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي،‏ كاهش پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>س تشكيل<br />

ميگردد تخمك از مرحلهمتافاز تحت اين<br />

<strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ند تكاملي تقسيمات سل<strong>و</strong>ل ادامه يابد شرايط سيت<strong>و</strong>پلاسم اين تخمكها در مرحله اينترفاز<br />

دهنده با مراحل مختلف سيكل<br />

گيرنده مناسبي براي سل<strong>و</strong>ل سل<strong>و</strong>لي است.‏ به ط<strong>و</strong>ريكه پس از انتقال سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك مراحل<br />

<strong>و</strong>G0‎‏،‏ به دليل سطح پايين پر<strong>و</strong>تئين<br />

بسته<br />

<strong>و</strong>PCC اتفاق نخ<strong>و</strong>اهد افتاد <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري به مرحله سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>ل دهنده مشاهده خ<strong>و</strong>اهد شد.‏ در<br />

ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري<br />

<strong>و</strong> مراحل ص<strong>و</strong>رت انتقال سل<strong>و</strong>ل از DNA<br />

،G1<br />

G0<br />

از DNA<br />

انتقال سل<strong>و</strong>ل<br />

آغاز <strong>و</strong> به ط<strong>و</strong>ر طبيعي پيش خ<strong>و</strong>اهد رفت.‏ در ص<strong>و</strong>رت<br />

مرحله S،<br />

ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري<br />

از DNA<br />

ادامه<br />

يافته <strong>و</strong> به ط<strong>و</strong>ر طبيعي خاتمه خ<strong>و</strong>اهد يافت <strong>و</strong> در ص<strong>و</strong>رت انتقال<br />

سل<strong>و</strong>ل مرحله ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري ادامه خ<strong>و</strong>اهد<br />

از DNA<br />

،G2<br />

يافت <strong>و</strong> قطعاتي كه قبلاً‏ ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري شده،‏<br />

مجدداً‏ ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري نخ<strong>و</strong>اهد شد.‏ در تمامي م<strong>و</strong>ارد جنين<br />

از DNA<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

2- Preactivation<br />

1- Mitogen Activated Protein Kinase<br />

57<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


يها<br />

يها<br />

يع<br />

يها<br />

JRI<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

<strong>و</strong> فاقد هر گ<strong>و</strong>نه<br />

حاصله از لحاظ كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي كاملاً‏ طبي البته گزارشهايي مبني<br />

ناهنجاري ميباشند<br />

آسيب كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي متعاقب<br />

مرحله بر انتقال سل<strong>و</strong>ل با كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها غير متعارف <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د<br />

<strong>و</strong> ايجاد جنين دارد<br />

(49،51،67،68،75)<br />

G 2 <strong>و</strong><br />

.(51،67)<br />

PCC<br />

2-3- ت<strong>و</strong>انايي ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم در برنامهريزي مجدد هستهسل<strong>و</strong>ل<br />

دهنده:‏ اصطلاح برنامه ريزي مجدد هسته (NR) براي ا<strong>و</strong>لين<br />

بار در ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي د<strong>و</strong>زيستان به كار گرفته شد <strong>و</strong> به<br />

معناي تغييرات م<strong>و</strong>رف<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژيك <strong>و</strong> م<strong>و</strong>لك<strong>و</strong>لي هسته سل<strong>و</strong>ل<br />

س<strong>و</strong>ماتيك پس از م<strong>و</strong>اجهه با ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم است<br />

.(76)<br />

بعدها اين<br />

تعريف،‏ تغييرات كر<strong>و</strong>ماتين <strong>و</strong> نح<strong>و</strong>ه بيان ژن را نيز شامل شد.‏<br />

<strong>و</strong>قايعي كه در ر<strong>و</strong>ند NR در هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك رخ ميدهد<br />

اساساً‏ مشابه تغييرات DNA اسپرم <strong>و</strong> تخمك در ر<strong>و</strong>ند لقاح<br />

طبيعي است؛ ليكن تفا<strong>و</strong>تهايي در اين بين <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد كه به<br />

<strong>آن</strong>ها پرداخته خ<strong>و</strong>اهد شد.‏ SCNR اساساً‏ <strong>و</strong>ابسته به فاكت<strong>و</strong>رهاي<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسمي تخمك ميباشد.‏ اين ع<strong>و</strong>امل خاص،‏ منحصراً‏ در<br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم تخمكهاي بالغ ‏(مرحله<br />

(MII<br />

بار<strong>و</strong>ر نشده ‏(يا به<br />

عبارتي فعال نشده)‏ <strong>و</strong> فقط به مدت ك<strong>و</strong>تاهي پس از فعال شدن<br />

تخمك <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارند <strong>و</strong> لازم است كر<strong>و</strong>ماتين سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك<br />

مستقيماً‏ با اين فاكت<strong>و</strong>رها م<strong>و</strong>اجه گردد<br />

،SCNR فعاليت بالاي<br />

.(33)<br />

MPF<br />

محرك اصلي ر<strong>و</strong>ند<br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم ميباشد.‏ MPF از د<strong>و</strong><br />

1<br />

زير <strong>و</strong>احد به نام زير <strong>و</strong>احد كاتاليتيك CDC2 كه مشابه<br />

پر<strong>و</strong>تئين كيناز<br />

cdc2<br />

CyclinB<br />

3<br />

2<br />

مخمر ميباشد <strong>و</strong> زير <strong>و</strong>احد تنظيم كننده<br />

تشكيل شده است.‏ به دنبال <strong>و</strong>ر<strong>و</strong>د سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك<br />

به داخل ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم،‏ فعاليت بالاي MPF سبب شر<strong>و</strong>ع <strong>و</strong>قايعي<br />

نظير PCC ،NEBD<br />

<strong>و</strong> يكسري تغييرات اپيژنتيكي در<br />

كر<strong>و</strong>ماتين سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك ميگردد.‏ در ص<strong>و</strong>رتيكه اين تغييرات<br />

اپيژنتيك به ط<strong>و</strong>ر منظم در ر<strong>و</strong>ند طبيعي خ<strong>و</strong>د پيش نر<strong>و</strong>ند،‏ دامنه<br />

<strong>و</strong>سيعي از ان<strong>و</strong>اع ناهنجاريهاي كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي در جنين ايجاد<br />

ميگردد.‏ از جمله مهمترين <strong>آن</strong>ها،‏ تغييرات اپيژنتيكي مسئ<strong>و</strong>ل<br />

،NR<br />

استيله <strong>و</strong>متيله شدن هيست<strong>و</strong>ن <strong>و</strong> متيله شدن DNA ميباشند.‏<br />

2-4- زمان خارج سازي محت<strong>و</strong>يات ژن<strong>و</strong>مي تخمك:‏ مناسب ترين<br />

زمان براي خارج سازي جسم قطبي<br />

متافازي تخمك در گ<strong>و</strong>سفند<br />

4<br />

(pb) <strong>و</strong> صفحه<br />

22-24 h<br />

24-26 h<br />

<strong>و</strong><br />

<strong>و</strong> در گا<strong>و</strong><br />

پس از شر<strong>و</strong>ع IVM ب<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>صيه شده<br />

تخمكهايي كه در گ<strong>و</strong>سفند <strong>و</strong> گا<strong>و</strong> به ترتيب ظرف مدت<br />

24<br />

26 ساعت<br />

مطالعه حذف گردند<br />

پس از شر<strong>و</strong>ع كشت،‏<br />

pb<br />

.(35)<br />

مشخصي ندارند از<br />

2-5- كيفيت <strong>و</strong> كميت ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم:‏ كيفيت ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم تخمكهايي<br />

كه در شرايط<br />

in vitro<br />

تخمكهايي است كه در<br />

بالغ شدهاند بسيار پايين تر از<br />

in vivo<br />

بالغ شدهاند.‏ ليكن به دليل<br />

دسترسي آسان <strong>و</strong> فرا<strong>و</strong>اني تخمكهاي كشت داده شده در<br />

شرايط آزمايشگاهي معم<strong>و</strong>لاً‏ از اين تخمكها به عن<strong>و</strong>ان سل<strong>و</strong>ل<br />

گيرنده استفاده ميگردد.‏ در ص<strong>و</strong>رت استفاده از تخمكهاي<br />

بل<strong>و</strong>غ يافته در آزمايشگاه ت<strong>و</strong>جه به نكاتي از جمله انتخاب<br />

ف<strong>و</strong>ليك<strong>و</strong>ل جهت آسپيره كردن،‏ مدت زمان <strong>و</strong> شرايط محيط<br />

كشت تخمكها،‏ شرايط اتمسفر حاكم بر انك<strong>و</strong>بات<strong>و</strong>ر <strong>و</strong> انتخاب<br />

تخمكهاي مناسب جهت خارج سازي هسته<br />

II<br />

.(35)<br />

بالاي MPF<br />

ضر<strong>و</strong>ري است<br />

3- همزماني سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>لهاي دهنده <strong>و</strong> گيرنده<br />

به منظ<strong>و</strong>ر اجتناب از اختلالات كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي جنينهاي شبيه<br />

سازي شده،‏ بايستي سيكل سل<strong>و</strong>لي سل<strong>و</strong>لهاي دهنده با ميزان<br />

تخمك متافاز هماهنگي <strong>و</strong> همخ<strong>و</strong>اني داشته باشد.‏<br />

به همين دليل تنها سل<strong>و</strong>لهاي دهندهاي كهDNA ديپل<strong>و</strong>ئيد داشته<br />

<strong>و</strong> در فاز <strong>و</strong> يا هستند براي اين كار مناسباند<br />

G0<br />

G1<br />

.(22،34،47،68،78)<br />

4- ر<strong>و</strong>ش خارجسازي هسته<br />

خارج سازي دقيق تمام محت<strong>و</strong>يات هسته در ر<strong>و</strong>ند شبيه<br />

سازي،‏ كاري <strong>و</strong>قت گير <strong>و</strong> خسته كننده <strong>و</strong> در عين حال بسيار<br />

حساس <strong>و</strong> كليدي است.‏ انتخاب ر<strong>و</strong>شي سريع،‏ ساده،‏ كارامد <strong>و</strong><br />

با حداقل آسيب <strong>و</strong>ارده به تخمك سبب افزايش مشخص<br />

راندمان شبيه سازي خ<strong>و</strong>اهد شد.‏ تاكن<strong>و</strong>ن از ر<strong>و</strong>ش مختلفي<br />

به منظ<strong>و</strong>ر خارج سازي محت<strong>و</strong>يات كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي تخمك استفاده<br />

شده كه مرس<strong>و</strong>مترين <strong>آن</strong>ها عبارتند از:‏<br />

4- Polar body<br />

1- Catalytic subunit; CDC2<br />

2- Yeast cdc2 protein kinase<br />

3- Regulatory subunit; Cyclin B<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

58


JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

4-1- خارج سازي هسته به ر<strong>و</strong>ش فيزيكي:‏ در اين ر<strong>و</strong>ش محل<br />

استقرار صفحه متافازي <strong>و</strong> كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها از ر<strong>و</strong>ي م<strong>و</strong>قعيت<br />

جسم قطبي تخمين زده شده ليكن در اغلب م<strong>و</strong>ارد ‏(بيش از<br />

از محل ا<strong>و</strong>ليهخ<strong>و</strong>د حركت مينمايد <strong>و</strong> معم<strong>و</strong>لاً‏ نزديك<br />

به صفحهمتافازي قرار ندارد.‏ در اين ر<strong>و</strong>ش با <strong>و</strong>ارد كردن سر<br />

س<strong>و</strong>زن به داخل سيت<strong>و</strong>پلاسم،‏ <strong>و</strong> حجمي از سيت<strong>و</strong>پلاسم<br />

%10) خارج ميگردد؛ ليكن در اين ر<strong>و</strong>ش<br />

هيچ تضمين قطعي براي خارجسازي <strong>و</strong>اقعي كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مها<br />

<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د ندارد از طرف ديگر خارج سازي حجم بالاي<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسم سبب كاهش قابليت برنامه ريزي مجدد اپي<br />

1<br />

ژنتيكي هسته سل<strong>و</strong>ل دهنده ت<strong>و</strong>سط تخمك خ<strong>و</strong>اهد شد<br />

در اين ر<strong>و</strong>ش به منظ<strong>و</strong>ر افزايش اطمينان از خارج<br />

2<br />

سازي صفحه متافازي از رنگ ه<strong>و</strong>خس استفاده <strong>و</strong> پس از<br />

مجا<strong>و</strong>رت تخمك با UV ‏(كمتر از ثانيه)‏ <strong>و</strong> مشخص شدن<br />

جايگاه هسته،‏ محت<strong>و</strong>يات ژنتيكي خارج ميش<strong>و</strong>د.‏<br />

4-2- خارج سازي هسته به ر<strong>و</strong>ش شيميايي:‏ در اين ر<strong>و</strong>ش پس<br />

از مجا<strong>و</strong>رت تخمك با تركيبات شيميايي مختلف،‏ ر<strong>و</strong>ند<br />

سايت<strong>و</strong>كاينز <strong>و</strong> كاري<strong>و</strong>كاينز سل<strong>و</strong>ل دچار تغيير ميگردد.‏ در<br />

<strong>و</strong> ‏(مهار<br />

گذشته بدين منظ<strong>و</strong>ر از<br />

استفاده مي گرديد.‏ بعدها با<br />

پيشرفتهاي حاصله مشخص گرديد كه تخمكهايي كه با<br />

<strong>و</strong> <strong>و</strong> يا تركيبي از <strong>آن</strong>ها فعال<br />

ميش<strong>و</strong>ند در انتهاي ر<strong>و</strong>ند خارج سازي هسته فاقد <strong>آن</strong>زيم<br />

فعال هستند <strong>و</strong> درصد تسهيم <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيت در<br />

<strong>آن</strong>ها به ط<strong>و</strong>ر معنيدار كمتر از ساير ر<strong>و</strong>شها است.‏ بنابراين<br />

MPF<br />

Etoposide<br />

pb<br />

5<br />

Cyclohexamide<br />

Pb (%50<br />

(%10-30، ترجيحاً‏<br />

.(35،42)<br />

.(35،44،68)<br />

كنندهII (topoisomerase<br />

Etoposide<br />

Cyclohexamide<br />

kinase<br />

Democolcine (DEM)<br />

<strong>و</strong><br />

Nocodazole (NOC)<br />

به عن<strong>و</strong>ان<br />

جايگزين مناسبي براي د<strong>و</strong> دار<strong>و</strong>ي ف<strong>و</strong>ق مطرح گرديد.‏ DEM<br />

با<br />

اتصال به دايمر ت<strong>و</strong>ب<strong>و</strong>لين از پليمريزه شدن ميكر<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>ب<strong>و</strong>لها<br />

جل<strong>و</strong>گيري <strong>و</strong> دانسيته<strong>آن</strong>ها را كاهش داده <strong>و</strong> همچنين سبب بير<strong>و</strong>ن<br />

زدگي ت<strong>و</strong>ده كاملاً‏ متراكم كر<strong>و</strong>ماتين از سطح غشاء<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسمي تخمك ميگردد.‏ استفاده از اين تركيب سبب<br />

تحريك ر<strong>و</strong>ند تكاملي تقسيمات جنيني <strong>و</strong> افزايش درصد<br />

بلاست<strong>و</strong>سيت ميگردد.‏ اين تركيب معم<strong>و</strong>لاً‏ همراه با اتان<strong>و</strong>ل<br />

استفاده گرديده <strong>و</strong> كاربرد <strong>و</strong>سيعي در شبيه سازي م<strong>و</strong>ش،‏ بز،‏<br />

خرگ<strong>و</strong>ش <strong>و</strong> خ<strong>و</strong>ك دارد<br />

NOC .(44،54،64)<br />

مشابه DEM<br />

نيز داراي تاثيري<br />

ب<strong>و</strong>ده با اين تفا<strong>و</strong>ت كه درصد خارج سازي م<strong>و</strong>ثر<br />

تمامي محت<strong>و</strong>يات ژن<strong>و</strong>مي با استفاده از اين تركيب در مقايسه با<br />

DEM<br />

پايينتر ميباشد.‏ اخيراً‏ مشخص شده استفاده از DEM<br />

<strong>و</strong> NOC سبب بير<strong>و</strong>ن زدگي كامل <strong>و</strong>لي م<strong>و</strong>قت محت<strong>و</strong>يات<br />

كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي تخمك گرديده <strong>و</strong> در ص<strong>و</strong>رت عدم خارج سازي<br />

هسته به ص<strong>و</strong>رت فيزيكي،‏ ت<strong>و</strong>ده كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي مجدداً‏ جذب<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك ميگردد<br />

.(79)<br />

لذا به نظر ميرسد<br />

خارج سازي هسته به ر<strong>و</strong>ش شيميايي به تنهايي نميت<strong>و</strong>اند<br />

اطمينان كافي از بد<strong>و</strong>ن هسته شدن تخمك را فراهم نمايد <strong>و</strong> تنها<br />

سبب سه<strong>و</strong>لت در خارج سازي محت<strong>و</strong>يات كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي تخمك<br />

ميگردد.‏<br />

4-3- خارج سازي هسته به كمك سانترفي<strong>و</strong>ژ:‏ برخي از محققين<br />

تمهيداتي نظير سانتريفي<strong>و</strong>ژ تخمك قبل از خارج سازي هسته را<br />

به كار برده <strong>و</strong> گزارش نم<strong>و</strong>دهاند سانتريفي<strong>و</strong>ژ تخمك بد<strong>و</strong>ن هيچ<br />

تاثير مضر ر<strong>و</strong>ي تخمك <strong>و</strong> جنين حاصله،‏ سبب كاهش زا<strong>و</strong>يه<br />

استقرار جسم قطبي نسبت به صفحه متافازي <strong>و</strong> افزايش<br />

درصد خارج سازي م<strong>و</strong>فق هسته خ<strong>و</strong>اهد شد<br />

.(44،77،80)<br />

(pb)<br />

Hua<br />

تخمكهاي گا<strong>و</strong><br />

<strong>و</strong> همكاران با مقايسه سرعتهاي مختلف سانتريفي<strong>و</strong>ژ<br />

2000 ،3000 RPM)<br />

دقيقه 20 به مدت 1000) <strong>و</strong><br />

<strong>و</strong> بررسي تاثير <strong>آن</strong> بر ر<strong>و</strong>ي درصد خارج سازي م<strong>و</strong>فق هسته،‏<br />

درصد جنينهاي<br />

2 سل<strong>و</strong>لي<br />

8-16 سل<strong>و</strong>لي،‏ درصد<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست <strong>و</strong> نيز تعداد بلاست<strong>و</strong>مرهاي ر<strong>و</strong>ز<br />

نم<strong>و</strong>دند كه سانتريفي<strong>و</strong>ژ تخمك در د<strong>و</strong>رهاي<br />

نسبت به د<strong>و</strong>ر<br />

8، مشخص<br />

3000 <strong>و</strong> 2000<br />

1000<br />

<strong>و</strong> گر<strong>و</strong>ه كنترل سبب افزايش معنيدار<br />

درصد خارج سازي م<strong>و</strong>فق هسته خ<strong>و</strong>اهد شد.‏ اين محققين زا<strong>و</strong>يه<br />

نسبي استقرار جسم قطبي نسبت به صفحه متافازي را با كمك<br />

رنگ آميزي ه<strong>و</strong>خس،‏ به سه گر<strong>و</strong>ه زا<strong>و</strong>يه ك<strong>و</strong>چك ‏(كمتر از<br />

درجه)،‏ مت<strong>و</strong>سط<br />

20<br />

20-30)<br />

درجه)‏ <strong>و</strong> بزرگ<br />

(30-180)<br />

گزارش نم<strong>و</strong>دند پس از سانتريفي<strong>و</strong>ژ با سرعتهاي بالا<br />

تقسيم <strong>و</strong><br />

2000)<br />

(3000<br />

زا<strong>و</strong>يه مذك<strong>و</strong>ر در اغلب م<strong>و</strong>ارد<br />

20 (%80-90)<br />

20-30<br />

1000<br />

<strong>و</strong> ز<strong>و</strong>اياي<br />

<strong>و</strong><br />

درجه <strong>و</strong><br />

درجه خ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د <strong>و</strong> اين در حالي است كه در سرعت<br />

زا<strong>و</strong>يه استقرار تفا<strong>و</strong>ت معنيداري با گر<strong>و</strong>ه كنترل نداشته<br />

20-180<br />

درجه را نشان داده است<br />

.(77)<br />

در مجم<strong>و</strong>ع<br />

1- Epigenetic reprograming<br />

2- Hoechst 33342<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

59<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


يپل<br />

يها<br />

يدا<br />

كي<br />

يها<br />

يها<br />

3<br />

(PLC)<br />

ت<strong>و</strong>ليد COIP <strong>و</strong> PLC<br />

mRNA<br />

%20<br />

،PLC -Zeta<br />

كاهش mRNA<br />

JRI<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

بررسيها نشان داده است سانتريفي<strong>و</strong>ژ تخمك قبل از انتقال<br />

هسته هيچ تاثير مضري بر ر<strong>و</strong>ي درصد لقاح <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ند تكاملي<br />

جنين ندارد<br />

.(43،77)<br />

خارج سازي هسته با استفاده از س<strong>و</strong>كر<strong>و</strong>ز %3: س<strong>و</strong>كر<strong>و</strong>ز به<br />

<strong>و</strong>اسطه ايجاد يك ظاهر نيمه شفاف <strong>و</strong> مات در د<strong>و</strong>ك ميت<strong>و</strong>زي<br />

تشخيص د<strong>و</strong>ك تقسيم را زير ميكر<strong>و</strong>سك<strong>و</strong>پ ن<strong>و</strong>ري بسيار<br />

راحتتر مينمايد.‏ استفاده از اين تركيب در م<strong>و</strong>ش كاربرد<br />

بسيار <strong>و</strong>سيعي يافته است؛ در حالي كه در ساير گ<strong>و</strong>نهها به<br />

دليل ايجاد برآمدگيهاي متعدد،‏ تشخيص صفحه متافازي<br />

مشكلتر خ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د<br />

.(44)<br />

اخيراً‏ ر<strong>و</strong>شهاي ديگري نيز به منظ<strong>و</strong>ر خارج سازي هسته<br />

مطرح شده است؛ از جمله استفاده از ميكر<strong>و</strong>سك<strong>و</strong>پ<br />

Cambridge Research & Instrumentation; ) POL-Scope<br />

Clone<br />

(Cri<br />

به منظ<strong>و</strong>ر مشاهده بهتر <strong>و</strong> دقيقتر د<strong>و</strong>ك تقسيم،‏<br />

XY Laser System<br />

به منظ<strong>و</strong>ر ايجاد شكاف در لايه ز<strong>و</strong>نا<br />

پل<strong>و</strong>سيدا قبل ازخارج سازي هسته <strong>و</strong> استفاده از پالسهاي<br />

Laser متعدد<br />

به منظ<strong>و</strong>ر خرد نم<strong>و</strong>دن كامل كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>م<br />

5- فعال سازي جنين پس از انتقال هسته<br />

.(44)<br />

در حالت طبيعي بلافاصله پس از لقاح،‏ مجم<strong>و</strong>عهاي از <strong>و</strong>قايع<br />

زنجيرهاي به <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع ميپي<strong>و</strong>ندد كه نتيجه <strong>آن</strong>ها جل<strong>و</strong>گيري از<br />

اسپرمي <strong>و</strong> به راه افتادن <strong>و</strong>قايع آبشاري است كه منجر به<br />

فعال شدن ژن<br />

ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري مرتبط با ر<strong>و</strong>ند تكاملي<br />

جنين ميگردد.‏ فعال شدن جنين ر<strong>و</strong>ند پيچيدهاي است كه خ<strong>و</strong>د<br />

شامل مكانيسمهاي متعددي ميباشد.‏ مهمترين مكانيسم<br />

مرتبط با فعال سازي جنين سيگنالينگ كلسيم است.‏ به دنبال<br />

لقاح يا <strong>و</strong>ارد نم<strong>و</strong>دن سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك به داخل ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم،‏ كلسيم<br />

1<br />

به <strong>و</strong>اسطه گيرنده تري فسفات از منابع داخل سل<strong>و</strong>لي<br />

1-4 -5<br />

‏(عمدتاً‏ شبكه اند<strong>و</strong>پلاسمي)‏ آزاد <strong>و</strong> م<strong>و</strong>جي ناگهاني از كلسيم در<br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم شكل ميگيرد.‏ شكل گيري ا<strong>و</strong>ل اين م<strong>و</strong>ج از محل<br />

<strong>و</strong>ارد شدن سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك است <strong>و</strong> سپس اين م<strong>و</strong>ج در<br />

سرتاسر جنين پخش ميگردد.‏ در اسپرم عاملي به نام<br />

پر<strong>و</strong>تئين القاء كننده آبشار كلسيم؛<br />

2<br />

(COIP) <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد كه اين<br />

پر<strong>و</strong>تئين مسئ<strong>و</strong>ل فعال سازي تخمك است <strong>و</strong> كاندي<br />

اصلي<br />

اين پر<strong>و</strong>تئين،‏ اعضاي خان<strong>و</strong>اده فسف<strong>و</strong>ليپاز C؛ ميباشند.‏<br />

در ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي بسياري از اعضاي اين خان<strong>و</strong>اده،‏ غير<br />

فعال هستند <strong>و</strong> قادر به راه اندازي آبشار كلسيم نميباشند؛<br />

ليكن در ص<strong>و</strong>رت تزريق اعضاء اين خان<strong>و</strong>اده به<br />

<strong>و</strong>يژه در زمان انتقال هسته به داخل تخمك،‏<br />

ر<strong>و</strong>ندي مشابه در جنين به راه ميافتد.‏ بنابراين در ر<strong>و</strong>ند فعال<br />

سازي جنين شبيه سازي شده تحر<br />

ضر<strong>و</strong>ري به نظر ميرسد.‏ از طرف ديگر منبع <strong>و</strong> نح<strong>و</strong>ه<br />

آزادسازي كلسيم <strong>و</strong> الگ<strong>و</strong>ي چگ<strong>و</strong>نگي شكل گيري م<strong>و</strong>ج كلسيم<br />

تاثير به سزايي در نح<strong>و</strong>ه بيان ژنها به خص<strong>و</strong>ص ژن مرتبط<br />

با ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين دارد؛ چرا كه شكل گيري م<strong>و</strong>ج ضعيف<br />

كلسيم داخل سل<strong>و</strong>لي بيان حداقل از ژن مسئ<strong>و</strong>ل ر<strong>و</strong>ند<br />

تكاملي جنين را كاهش ميدهد <strong>و</strong> به دنبال كاهش بيان ژن <strong>و</strong><br />

مرب<strong>و</strong>طه،‏ جنين از قابليت مناسبي در طي<br />

نم<strong>و</strong>دن <strong>و</strong> اتمام ر<strong>و</strong>ند تكاملي خ<strong>و</strong>د برخ<strong>و</strong>ردار نخ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د.‏ شكل<br />

گيري م<strong>و</strong>ج بسيار ق<strong>و</strong>ي كلسيم نيز ميت<strong>و</strong>اند تا حد<strong>و</strong>دي الگ<strong>و</strong>ي<br />

بيان ژنها <strong>و</strong> رشد بعدي جنين را تحت تاثير قرار دهد بط<strong>و</strong>ريكه<br />

كه مشخص شده م<strong>و</strong>ج ق<strong>و</strong>ي كلسيم ميت<strong>و</strong>اند<br />

سبب تنظيم عملكرد اعضاء پر<strong>و</strong>تئيني خان<strong>و</strong>اده <strong>و</strong><br />

Bcl-2<br />

افزايش بيان ژنهاي مرتبط با ر<strong>و</strong>ند آپپت<strong>و</strong>زيس در اين<br />

بلاست<strong>و</strong>مرهاي شبيه سازي شده گردد؛ ليكن اثر مضر <strong>آن</strong><br />

بسيار كمتر از م<strong>و</strong>ج ضعيف است.‏ بنابراين ت<strong>و</strong>جه به نح<strong>و</strong>ه فعال<br />

سازي جنين <strong>و</strong> استقرار الگ<strong>و</strong>ي مناسب <strong>و</strong> مختص گ<strong>و</strong>نه نه تنها<br />

ميت<strong>و</strong>اند سبب افزايش كيفيت <strong>و</strong> كميت جنينهاي شبيه سازي<br />

شده گردد؛ بلكه ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين را تا ت<strong>و</strong>لد نتاج زنده بهب<strong>و</strong>د<br />

خ<strong>و</strong>اهد بخشيد بررسيها نشان داده است بلافاصله<br />

پس از فعال سازي جنين،‏ فعاليتMPF شر<strong>و</strong>ع به كاهش مي كند<br />

.(81،82)<br />

به ط<strong>و</strong>ريكه ظرف مدت يك ساعت به ميزان<br />

%63/2<br />

%34/8<br />

<strong>و</strong> در عرض<br />

د<strong>و</strong> ساعت به ميرسد <strong>و</strong> NEBD حاكثر هفت ساعت پس<br />

از فعال سازي جنين كامل ميگردد<br />

.(83-85)<br />

5-1- ر<strong>و</strong>شهاي فعال سازي جنين:‏ انتخاب ر<strong>و</strong>شي مناسب جهت<br />

فعال سازي جنين تاثير بسزايي در ر<strong>و</strong>ند SCNR <strong>و</strong> افزايش<br />

كيفي <strong>و</strong> كمي جنينهاي شبيه سازي شده دارد.‏ تاكن<strong>و</strong>ن از<br />

تركيبات <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>شهاي مختلف به منظ<strong>و</strong>ر فعال سازي جنين<br />

3- Phospholipase C<br />

1- 1,4,5- triphosphate receptor<br />

2- Ca2 oscillation-inducing protein<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

60


JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

استفاده شده <strong>و</strong> انتخاب ر<strong>و</strong>ش فعالسازي مناسب بسته به<br />

گ<strong>و</strong>نهحي<strong>و</strong>اني <strong>و</strong> شرايط خاص مطالعه متفا<strong>و</strong>ت است.‏ اكثر<br />

محققين ت<strong>و</strong>صيه نم<strong>و</strong>دهاند به منظ<strong>و</strong>ر فعال سازي جنين از<br />

تركيبات مختلف به ص<strong>و</strong>رت ت<strong>و</strong>ام استفاده گردد.‏ ر<strong>و</strong>شهاي<br />

فعال سازي جنين شامل تحريكات شيميايي،‏ تحريكات<br />

الكتريكي <strong>و</strong> تحريكات مكانيكي ميباشد.‏<br />

5-1-1- اعمال تحريكات شيميايي:‏ درصد م<strong>و</strong>فقيت در فعال<br />

سازي جنين با اين ر<strong>و</strong>ش بستگي به ن<strong>و</strong>ع <strong>و</strong> غلظت تركيبات<br />

شيميايي استفاده شده <strong>و</strong> نيز فاصله زماني بين الحاق سل<strong>و</strong>لها <strong>و</strong><br />

شر<strong>و</strong>ع ر<strong>و</strong>ند فعال سازي جنين دارد.‏ محققين استفاده از اين<br />

ر<strong>و</strong>ش را به منظ<strong>و</strong>ر فعال سازي جنين تمامي گ<strong>و</strong>نهها ‏(به <strong>و</strong>يژه<br />

دامهاي اهلي)‏ ت<strong>و</strong>صيه نم<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> نشان دادهاند اين ر<strong>و</strong>ش نسبت<br />

به تحريكات الكتريكي سبب افزايش معنيدار درصد الحاق <strong>و</strong><br />

تشكيل پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>س ميگردد.‏ محركهاي شيميايي مرس<strong>و</strong>م به<br />

ترتيب اهميت <strong>و</strong> كاربرد عبارتند از:‏<br />

2<br />

1<br />

5-1-2- ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>مايسين يا ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>ف<strong>و</strong>ر كلسيم (A23187): 23187<br />

يك تركيب <strong>آن</strong>تيبي<strong>و</strong>تيكي است <strong>و</strong> از <strong>آن</strong>جائيكه<br />

قادر به تشكيل<br />

كمپلكس با كاتي<strong>و</strong>نهاي د<strong>و</strong> ظرفيتي ‏(مثل كلسيم)‏ ميباشد به نام<br />

ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>ف<strong>و</strong>ر كلسيم ناميده ميش<strong>و</strong>د.‏ اين تركيب مرس<strong>و</strong>مترين<br />

تركيب شيميايي استفاده شده به منظ<strong>و</strong>ر فعال سازي جنين<br />

است <strong>و</strong> م<strong>و</strong>جب تسريع ر<strong>و</strong>ند تخريب سايكلين B، آزاد سازي<br />

كلسيم از ذخاير در<strong>و</strong>ن سل<strong>و</strong>لي،‏ تسريع <strong>و</strong>ر<strong>و</strong>د كلسيم به داخل<br />

جنين از منابع خارج سل<strong>و</strong>لي،‏ كاهش فعاليت<br />

از سرگيري تقسيمات مي<strong>و</strong>ز ميگردد<br />

MAPK<br />

<strong>و</strong>MPF <strong>و</strong><br />

.(71،15،32)<br />

در<br />

تخمكهاي ج<strong>و</strong>ان،‏ استفاده از ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>ف<strong>و</strong>ر به تنهايي به منظ<strong>و</strong>ر<br />

فعال سازي جنين ت<strong>و</strong>صيه نميگردد؛ چرا كه در اين تخمكها به<br />

دنبال استفاده از اين تركيب،‏ فعاليت MAPK تغييري نمييابد<br />

<strong>و</strong> تنها كاهش م<strong>و</strong>قت در فعاليتH1‎ كيناز مشاهده ميگردد.‏<br />

در حالي كه در تخمكهاي مسن فعاليت هر د<strong>و</strong> كيناز مشخصاً‏<br />

كاهش مييابد<br />

.(71)<br />

عليرغم اينكه ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>مايسين نسبت به<br />

ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>ف<strong>و</strong>ر كليسم از قابليت بيشتري در جابجايي <strong>و</strong> انتقال كلسيم<br />

برخ<strong>و</strong>ردار است،‏ ليكن به دليل تكرارپذير نب<strong>و</strong>دن م<strong>و</strong>ج كلسيم<br />

ايجاد شده ت<strong>و</strong>سط ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>مايسين <strong>و</strong> ايجاد م<strong>و</strong>ج كلسيم از منابع<br />

داخل سل<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> نيز عدم <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د تفا<strong>و</strong>ت معنيدار در افزايش<br />

ناگهاني <strong>و</strong> سريع كلسيم در<strong>و</strong>ن سل<strong>و</strong>لي،‏ كارايي اين د<strong>و</strong> دار<strong>و</strong><br />

معادل يكديگر قلمداد ميگردد<br />

.(44،78،86،87)<br />

اين تركيبات در بسياري از گ<strong>و</strong>نهها به <strong>و</strong>يژه گا<strong>و</strong><br />

به مدت<br />

5µM)<br />

4<br />

(88)، بز <strong>و</strong> گ<strong>و</strong>سفند<br />

دقيقه)‏ (34،47،50)، خ<strong>و</strong>ك<br />

5µM)<br />

5µM)<br />

1-5 به مدت<br />

5µM)<br />

<strong>و</strong> سگ<br />

به مدت<br />

يافته است.‏<br />

4<br />

دقيقه)‏ (90)، الاغ<br />

5µM)<br />

به مدت‎20‎ دقيقه<br />

دقيقه)‏ (89)، اسب<br />

به مدت<br />

5 دقيقه)‏ (91)<br />

10µM)<br />

به مدت<br />

4 دقيقه)‏ (92)<br />

كاربرد <strong>و</strong>سيعي<br />

در اكثر م<strong>و</strong>ارد ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>ف<strong>و</strong>ر كلسيم به همراه يك مهار<br />

كنندهپر<strong>و</strong>تئين كينازهاي دفسف<strong>و</strong>ريله كننده ‏(‏‎6‎‏-دمتيل<br />

آمين<strong>و</strong>پ<strong>و</strong>رين<br />

4<br />

3<br />

)) CHX) <strong>و</strong> يا سيكل<strong>و</strong>هگزاميد (6-DMAP)<br />

(84،88)<br />

5<br />

<strong>و</strong> يا اتان<strong>و</strong>ل (22) استفاده ميش<strong>و</strong>د.‏ البته تفا<strong>و</strong>تهاي<br />

گ<strong>و</strong>نهاي نيز در اين بين <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد؛ به ط<strong>و</strong>ريكه مشخص شده<br />

است در گا<strong>و</strong> <strong>و</strong> گ<strong>و</strong>سفند استفاده از تركيب ت<strong>و</strong>ام ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>مايسين <strong>و</strong><br />

6-DMAP<br />

عليرغم افزايش معنيدار درصد الحاق <strong>و</strong> تشكيل<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست،‏ م<strong>و</strong>جب افزايش احتمال <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع ناهنجاري<br />

كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي در جنين ميگردد.‏ بنابراين در اين گ<strong>و</strong>نهها تركيب<br />

ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>ف<strong>و</strong>ر كلسيم با<br />

سيكل<strong>و</strong>هگزاميد ت<strong>و</strong>صيه ميگردد<br />

.(20،87)<br />

5-1-3- مهاركنندههاي پر<strong>و</strong>تئين كينازهاي دفسف<strong>و</strong>ريله كننده<br />

پر<strong>و</strong>تئينها:‏ استفاده از اين تركيبات م<strong>و</strong>جب تحريك فعالسازي<br />

تخمك <strong>و</strong> از سرگيري مي<strong>و</strong>ز ميگردد.‏ زمانيكه<br />

پر<strong>و</strong>تئ<strong>و</strong>گليكانهاي در برگيرنده غشاء هسته،‏ دفسف<strong>و</strong>ريله<br />

ميش<strong>و</strong>ند غشاء هسته،‏ شكل گرفته <strong>و</strong> زماني كه فسف<strong>و</strong>ريله<br />

ميگردند غشاء هسته گسسته ميگردد.‏ از طرف ديگر<br />

دفسف<strong>و</strong>ريله شدن پر<strong>و</strong>تئينها م<strong>و</strong>جب فعال شدن MPF <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>قف<br />

ط<strong>و</strong>لانيتر تقسيمات مي<strong>و</strong>زي ميگردد.‏ لذا ميت<strong>و</strong>ان با<br />

مهار نم<strong>و</strong>دن اين پر<strong>و</strong>تئين كينازها<br />

MPF)<br />

مي<strong>و</strong>زين،‏ MLC<br />

...) كيناز <strong>و</strong><br />

كيناز،‏ كينازهاي<br />

م<strong>و</strong>جبات فعال شدن تخمك <strong>و</strong> از<br />

سرگيري مجدد تقسيم مي<strong>و</strong>ز را فراهم نم<strong>و</strong>د.‏ از جمله اين<br />

مهاركنندهها ميت<strong>و</strong>ان به<br />

-6<br />

سيكل<strong>و</strong>هگزاميد اشاره نم<strong>و</strong>د.‏<br />

دمتيل آمين<strong>و</strong> پ<strong>و</strong>رين<br />

<strong>و</strong> (6DMAP)<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

3- 6-dimethylaminopurine<br />

4- Cyclohexamide<br />

5- Ethanol<br />

1- Ionomycine<br />

2- Calcium ionophore (A23187)<br />

61<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


Chen<br />

JRI<br />

6-DMAP<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

مهار كننده <strong>و</strong>سيعالطيف سرين پر<strong>و</strong>تئاز است كه<br />

با مهار ر<strong>و</strong>ند فسف<strong>و</strong>ريله كردن پر<strong>و</strong>تئين <strong>و</strong> جل<strong>و</strong>گيري از<br />

دفسف<strong>و</strong>ريله شدن MPF سبب غيرفعال شدنMPF <strong>و</strong> عب<strong>و</strong>ر<br />

سل<strong>و</strong>ل از مرحله ايست مي<strong>و</strong>زي ميگردد.‏ در بسياري از گ<strong>و</strong>نهها<br />

6-DMAP<br />

از خر<strong>و</strong>ج د<strong>و</strong>مين جسم قطبي ممانعت <strong>و</strong> بدين ترتيب<br />

به دنبال القاي افزايش كلسيم در<strong>و</strong>ن سل<strong>و</strong>لي از <strong>آن</strong> ميت<strong>و</strong>ان در<br />

فعال سازي تخمك بعد از انتقال هسته استفاده نم<strong>و</strong>د<br />

.(32،35،71،87)<br />

از اين تركيبات ميت<strong>و</strong>ان به منظ<strong>و</strong>ر فعال نم<strong>و</strong>ن تخمكهاي<br />

ج<strong>و</strong>ان استفاده نم<strong>و</strong>د.‏ تخمكهاي ج<strong>و</strong>ان با اينكه كيفيت بسيار<br />

خ<strong>و</strong>بي دارند؛ ليكن بهدليل فعاليت بالا <strong>و</strong> مستمر MPF<br />

به سختي فعال ميش<strong>و</strong>ند.‏ در نتيجه ميت<strong>و</strong>ان به منظ<strong>و</strong>ر فعال<br />

سازي <strong>آن</strong>ها،‏ از تركيب ت<strong>و</strong>ام ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>ماسي<strong>و</strong>ن <strong>و</strong> 6-DMAP<br />

استفاده نم<strong>و</strong>د (10،32).<br />

سيكل<strong>و</strong>هگزاميد نيز مهاركننده ق<strong>و</strong>ي پر<strong>و</strong>تئين كينازها است.‏<br />

در تمامي گ<strong>و</strong>نهها ‏(به جز گا<strong>و</strong> <strong>و</strong> گ<strong>و</strong>سفند)‏<br />

مقايسه CHX<br />

6-DMAP<br />

<strong>و</strong><br />

هيچ تفا<strong>و</strong>ت معنيداري را در درصد ت<strong>و</strong>ليد<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست،‏ تعداد كلي بلاست<strong>و</strong>مرها <strong>و</strong> ميزان <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع<br />

ناهنجاريهاي كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي در جنينهاي حاصله<br />

نشان نميدهد<br />

.(10،44،93)<br />

5-1-4- اتان<strong>و</strong>ل:‏ اين تركيب سبب تحريك ساخت mRNA<br />

اين<strong>و</strong>زيت<strong>و</strong>ل<br />

– 5 ،4 ،1<br />

1<br />

تري فسفات ، افزايش <strong>و</strong>ر<strong>و</strong>د كلسيم از<br />

منابع خارج سل<strong>و</strong>لي،‏ آزادسازي كلسيم از منابع داخل سل<strong>و</strong>لي،‏<br />

تسريع ر<strong>و</strong>ند تشكيل پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>س <strong>و</strong> فعالسازي م<strong>و</strong>ثر جنين ‏(به<br />

<strong>و</strong>يژه در م<strong>و</strong>ش،‏ گا<strong>و</strong> <strong>و</strong> خ<strong>و</strong>ك)‏ ميگردد.‏ غلظت مرس<strong>و</strong>م اين<br />

%7-8 تركيب<br />

است <strong>و</strong> معم<strong>و</strong>لاً‏ همراه با مهار كنندههاي پر<strong>و</strong>تئين<br />

كينازهاي دفسف<strong>و</strong>ريله كننده استفاده ميگردد<br />

.(44،71،81،94)<br />

Gaynor<br />

<strong>و</strong> همكاران با مقايسهاتان<strong>و</strong>ل <strong>و</strong> ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>مايسين گزارش<br />

نم<strong>و</strong>دهاند هيچ تفا<strong>و</strong>ت معنيداري در درصد الحاق <strong>و</strong> تسهيم<br />

جنينهاي شبيهسازي شده <strong>و</strong> فعال شده با استفاده از اين د<strong>و</strong><br />

تركيب <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د ندارد.‏ اين محققان با مشاهده عدم تفا<strong>و</strong>ت<br />

معنيدار در درصد تشكيل م<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>لا <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست در<br />

د<strong>و</strong> گر<strong>و</strong>ه،‏ تركيبات ف<strong>و</strong>ق را داراي پتانسيل كافي <strong>و</strong> مشابه در<br />

ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي عن<strong>و</strong>ان نم<strong>و</strong>دهاند<br />

<strong>و</strong> همكاران با بررسي <strong>و</strong> مقايسه تاثير د<strong>و</strong> فعال كننده<br />

اتان<strong>و</strong>ل <strong>و</strong> ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>مايسين بر قابليت تكاملي جنينهاي ميم<strong>و</strong>ن<br />

گزارش نم<strong>و</strong>دهاند،‏ عليرغم عدم <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د تفا<strong>و</strong>ت معنيدار در<br />

درصد تشكيل پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>سهاي نر <strong>و</strong> ماده،‏ ليكن درصد<br />

جنينهاي<br />

2 سل<strong>و</strong>لي<br />

‏(درصد تسهيم)‏ در گر<strong>و</strong>هي كه از اتان<strong>و</strong>ل به<br />

منظ<strong>و</strong>ر فعال سازي جنين استفاده شده ب<strong>و</strong>د،‏ به ط<strong>و</strong>ر معنيدار<br />

بالاتر از گر<strong>و</strong>ه ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>مايسين ب<strong>و</strong>د.‏ البته در اين مطالعه تفا<strong>و</strong>ت<br />

معنيدار در درصد جنينهاي<br />

گزارش نگرديد<br />

4<br />

.(61)<br />

<strong>و</strong> 8 سل<strong>و</strong>لي بين د<strong>و</strong> گر<strong>و</strong>ه<br />

2<br />

5-1-5- كلريد استر<strong>و</strong>نتي<strong>و</strong>م : SrCl2 استر<strong>و</strong>نتي<strong>و</strong>م يك كاتي<strong>و</strong>ن<br />

د<strong>و</strong> ظرفيتي<br />

(Sr 2+ )<br />

ب<strong>و</strong>ده كه قادر به آزادسازي متنا<strong>و</strong>ب <strong>و</strong><br />

تدريجي كلسيم از ذخاير در<strong>و</strong>ن سل<strong>و</strong>لي به <strong>و</strong>يژه<br />

شبكهسارك<strong>و</strong>پلاسميك<br />

(71،95)<br />

خارج سل<strong>و</strong>لي بداخل سل<strong>و</strong>ل ميباشد<br />

<strong>و</strong> تسريع <strong>و</strong>ر<strong>و</strong>د كلسيم از منابع<br />

.(95)<br />

بررسي ن<strong>و</strong>سانات<br />

كلسيم در<strong>و</strong>ن سل<strong>و</strong>لي نشان داده است الگ<strong>و</strong>ي ن<strong>و</strong>سانات ايجاد<br />

شده ت<strong>و</strong>سط اين تركيب بسيار مشابه ن<strong>و</strong>سانات ايجاد شده به<br />

دنبال نف<strong>و</strong>د طبيعي اسپرم است.‏ به نظر ميرسد اين تركيب در<br />

غياب كلسيم خارج سل<strong>و</strong>لي م<strong>و</strong>ٔثرتر عمل نمايد.‏ استفاده از اين<br />

تركيب در م<strong>و</strong>ش <strong>و</strong> همستر كاربرد <strong>و</strong>سيعي در فعالسازي<br />

جنين تجديد ساختار داده شده داشته <strong>و</strong> معم<strong>و</strong>لاً‏ همراه با<br />

سايت<strong>و</strong>شالازين B<br />

استفاده ميگردد<br />

.(15،44،80،94،96،97،98)<br />

بررسيها نشان داده است در گا<strong>و</strong> استفاده ت<strong>و</strong>ام اين تركيب با<br />

اتان<strong>و</strong>ل سبب فعال سازي پارتن<strong>و</strong>ژنيك تخمك ميگردد؛<br />

در حالي كه همراه با ي<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>مايسين ميت<strong>و</strong>اند سبب فعال سازي<br />

جنينهاي تجديد ساختار داده شده <strong>و</strong> رسيدن به مرحله<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست گردد<br />

.(44،80،84،99)<br />

5-1-6- ester : Phorbol اين تركيب سبب فعال سازي<br />

پر<strong>و</strong>تئين كينازهاي <strong>و</strong>ابسته به كلسيم <strong>و</strong> فسف<strong>و</strong>ليپيد،‏ ايجاد م<strong>و</strong>ج<br />

كلسيم داخل سل<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> ترغيب تشكيل پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>س ميگردد.‏<br />

اين تركيب در فعال سازي جنينهاي شبيه سازي شده م<strong>و</strong>ش<br />

كاربرد گستردهاي داشته ليكن به دليل پائينتر ب<strong>و</strong>دن درصد<br />

فعال سازي م<strong>و</strong>ثر جنينهاي م<strong>و</strong>ش با استفاده از اين تركيب در<br />

مقايسه با تركيبات كاربرديتر،‏ استفاده از <strong>آن</strong> در ساير<br />

پستانداران ت<strong>و</strong>صيه نميگردد<br />

.(80)<br />

.(95)<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

2- Strontium chloride (SrCL2)<br />

1- Inositol 1,4,5tri phosphate (Insp3)<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

62


يك<br />

يك<br />

يها<br />

JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

5-1-7- :Thimerosal يك تركيب اكسيده كننده گر<strong>و</strong>ه<br />

1<br />

س<strong>و</strong>لفيدريل است <strong>و</strong> سبب افزايش ممتد <strong>و</strong> پي<strong>و</strong>سته كلسيم داخل<br />

سل<strong>و</strong>لي ميگردد.‏ استفاده از اين تركيب در گا<strong>و</strong> كاربرد <strong>و</strong>سيع<br />

تري دارد؛ ليكن به دليل ك<strong>و</strong>تاه تر ب<strong>و</strong>دن مدت زمان م<strong>و</strong>ج كلسيم<br />

<strong>و</strong> حداكثر غلظت كلسيمي در<strong>و</strong>ن تخمك،‏ كاربرد <strong>آن</strong> محد<strong>و</strong>دتر<br />

از ساير تركيبات است<br />

.(80،100)<br />

5-1-8- اعمال تحريكات الكتريكي:‏ استفاده از تحريكات<br />

الكتريكي جايگزين مناسب تحريكات شيميايي <strong>و</strong> مرس<strong>و</strong>مترين<br />

ر<strong>و</strong>ش فعال سازي جنين در تمامي گ<strong>و</strong>نههاي حي<strong>و</strong>اني به <strong>و</strong>يژه<br />

خ<strong>و</strong>ك <strong>و</strong> گ<strong>و</strong>سفند است.‏ م<strong>و</strong>فقيت اين ر<strong>و</strong>ش <strong>و</strong>ابسته به اندازه <strong>و</strong><br />

ابعاد منافذ ايجاد شده در غشاء سل<strong>و</strong>ل به دنبال اعمال<br />

تحريكات الكتريكي <strong>و</strong> قدرت ي<strong>و</strong>ني محيط كشت ميباشد.‏ مدت<br />

زمان اصلاح منافذ ايجاد شده <strong>و</strong> ترميم يكپارچگي غشاء به<br />

درجه حرارت محيط فعال سازي جنين،‏ سياليت ليپيدها <strong>و</strong><br />

جابجايي پر<strong>و</strong>تئينهاي غشاء سل<strong>و</strong>لي بستگي دارد.‏ قدرت <strong>و</strong><br />

مدت زمان ا<strong>و</strong>لين م<strong>و</strong>ج ايجاد شده به دنبال اعمال ا<strong>و</strong>لين تحريك<br />

الكتريكي اساساً‏ <strong>و</strong>ابسته به غلظت ي<strong>و</strong>ن كلسيم خارج سل<strong>و</strong>لي<br />

است.‏ به دنبال اعمال پالسهاي الكتريكي بعدي،‏ ساخت<br />

اين<strong>و</strong>زيت<strong>و</strong>لتري فسفات در سل<strong>و</strong>ل به شدت تق<strong>و</strong>يت شده <strong>و</strong> بر<br />

قدرت <strong>و</strong> ط<strong>و</strong>ل ام<strong>و</strong>اج كلسيم در<strong>و</strong>ن سل<strong>و</strong>ل افز<strong>و</strong>ده ميش<strong>و</strong>د<br />

.(44،101)<br />

متعاقب اين تحريكات تغييراتي در الگ<strong>و</strong>ي استقرار<br />

ميت<strong>و</strong>كندريهاي در<strong>و</strong>ن ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم ايجاد ميگردد.‏ بدين ص<strong>و</strong>رت<br />

كه ابتدا ميت<strong>و</strong>كندريها در اطراف هسته <strong>و</strong> ن<strong>و</strong>احي جداري<br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم تجمع يافته <strong>و</strong> تشكيل دستجات متعدد با اندازههاي<br />

مختلف را ميدهند.‏ سپس چندين مركز سازماندهي شده<br />

متشكل از ميكر<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>ب<strong>و</strong>لها؛<br />

2<br />

(MTOC) در ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم <strong>و</strong> معم<strong>و</strong>لاً‏ در<br />

يك سمت د<strong>و</strong>ك تقسيم شكل ميگيرد <strong>و</strong> در نهايت يك يا د<strong>و</strong><br />

پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>س ماده تشكيل ميش<strong>و</strong>د.‏ شكل گيري اين<br />

پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>سها اساساً‏ مرتبط با ميت<strong>و</strong>كندريها است؛ به ط<strong>و</strong>ريكه<br />

ارتباط ساختارهاي شبه پر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>س <strong>و</strong> ميت<strong>و</strong>كندريها در<br />

جنينهاي تجديد ساختار شده ديده ميش<strong>و</strong>د<br />

%42<br />

.(101)<br />

بررسيها نشان داده است درصد فعال سازي جنين با<br />

استفاده از تحريكات الكتري به قدرت ميدان الكتري <strong>و</strong><br />

مدت زمان اعمال پالس بستگي دارد<br />

.(44،55،71،102)<br />

برخي محققين تاثير قدرت پالس جريان مستقيم<br />

بر (DC)<br />

بازده شبيه سازي را نسبت به تأثير تعداد دفعات پالس <strong>و</strong> ط<strong>و</strong>ل<br />

مدت پالس بالاتر دانستهاند<br />

.(44،103)<br />

De souse<br />

اين در حالي است كه<br />

تعداد دفعات پالس را م<strong>و</strong>ثرتر ميداند <strong>و</strong> گزارش<br />

نم<strong>و</strong>ده است استفاده از پالس<br />

متعدد با قدرت كمتر نسبت<br />

به اعمال يك پالس با قدرت بيشتر سبب افزايش معنيدار<br />

درصد ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست ميگردد<br />

.(102)<br />

،Daniel با بررسي <strong>و</strong> مقايسه تاثير قدرت ميدان الكتريكي<br />

3 ،2-2/5 ،1-1/5kv/cm)<br />

<strong>و</strong> بالاتر)‏ بر درصد الحاق سل<strong>و</strong>لهاي<br />

ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س <strong>و</strong> فيبر<strong>و</strong>بلاست با تخمك،‏ بهترين <strong>و</strong>لتاژ را براي اين<br />

سل<strong>و</strong>لها،‏ 2-2/5kv/cm<br />

گزارش نم<strong>و</strong>ده است.‏ در اين مطالعه در<br />

تمامي <strong>و</strong>لتاژها الحاق سل<strong>و</strong>لهاي ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س با تخمك به ط<strong>و</strong>ر<br />

معنيدار بيشتر از سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست گزارش شده است.‏<br />

علل درصد الحاق كمتر سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست نسبت به<br />

ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س را ابعاد ك<strong>و</strong>چكتر اين سل<strong>و</strong>لها،‏ <strong>و</strong>يژگيها <strong>و</strong><br />

خص<strong>و</strong>صيات خاص اين سل<strong>و</strong>ل از جمله <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د منافذ كمتر با<br />

قطر ك<strong>و</strong>چكتر در غشاء هسته،‏ ايجاد گرما <strong>و</strong> جريان آهسته<br />

ي<strong>و</strong>ني به دنبال اعمال پالس در اين سل<strong>و</strong>لها <strong>و</strong> نيز قرابت بسيار<br />

كمتر غشاء سل<strong>و</strong>لهاي فيبر<strong>و</strong>بلاست با غشاء تخمك در مقايسه<br />

سل<strong>و</strong>لهاي ك<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>س عن<strong>و</strong>ان نم<strong>و</strong>دهاند<br />

.(56)<br />

معم<strong>و</strong>لا به دنبال اعمال پالس،‏ استفاده از تركيبات شيميايي<br />

جهت فعال نم<strong>و</strong>دن جنينهاي تجديد ساختار داده شده<br />

ضر<strong>و</strong>ري به نظر رسيده <strong>و</strong> سبب بهب<strong>و</strong>د معنيدار درصد ت<strong>و</strong>ليد<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست ميگردد.‏ بررسي <strong>و</strong> مقايسه تاثير ت<strong>و</strong>ام<br />

6-DMAP با thimerosal<br />

<strong>و</strong>CHX<br />

پس از تحريك الكتريكي<br />

ر<strong>و</strong>ي قابليت تكاملي جنين <strong>و</strong> ميزان <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع آپپت<strong>و</strong>زيس نشان<br />

ميدهد كه استفاده از تركيبات شيميايي ف<strong>و</strong>ق پس از اعمال<br />

پالس سبب افزايش معنيدار تعداد بلاست<strong>و</strong>مرها <strong>و</strong> در عين حال<br />

افزايش <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع آپپت<strong>و</strong>زيس در جنينهاي حاصله ميگردد.‏<br />

همچنين مقايسه زمانهاي مختلف م<strong>و</strong>اجهه جنين با اين<br />

تركيبات شيميايي ‏(قبل از اعمال پالس الكتريكي،‏ بلافاصله پس<br />

از اعمال پالس <strong>و</strong> م<strong>و</strong>اجهه پس از <strong>و</strong>قفه زماني چند ساعته)‏ نشان<br />

داده است ايجاد <strong>و</strong>قفه زماني سبب م<strong>و</strong>اجهه بيشتر <strong>و</strong> ط<strong>و</strong>لانيتر<br />

هسته سل<strong>و</strong>ل منتقل شده با سطح بالاي فعاليت<br />

در<strong>و</strong>ن MPF<br />

1- Sulfhydryl oxidizing<br />

2- Microtubule-organising centre<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

63<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


SCNT<br />

JRI<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك گرديده كه اين سبب افزايش معنيدار<br />

احتمال SCNR<br />

<strong>و</strong> تغيير در الگ<strong>و</strong>ي ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري ژنهاي<br />

مرتبط با ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين ‏(ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست)‏ از جمله<br />

زير <strong>و</strong>احد<br />

<strong>آن</strong>زيم α1<br />

Zonula ،E-cadherin، Na/K-ATPase<br />

،desmocollin II (Dc II) ،occludens protein-1(ZO-1)<br />

) (IF) Interferon<br />

،plakophilin (Plako)<br />

glucose <strong>و</strong><br />

transporter1,3,4<br />

ميگردد.‏ نتيجه اين تغييرات افزايش كيفي <strong>و</strong><br />

كمي ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست شبيه سازي شده است<br />

.(92،104،105،106)<br />

5-1-9- اعمال تحريكات مكانيكي:‏ يك ر<strong>و</strong>ش فعال سازي قديمي<br />

است <strong>و</strong> امر<strong>و</strong>زه كاربرد چنداني به منظ<strong>و</strong>ر فعال سازي جنين<br />

ندارد.‏ از جمله تحريكات مكانيكي ميت<strong>و</strong>ان به م<strong>و</strong>اجهه تخمك با<br />

درجه حرارت اتاق قبل از شر<strong>و</strong>ع NT اشاره نم<strong>و</strong>د<br />

6- تغييرات اپي ژنتيك<br />

.(81)<br />

پس از بررسي تغييرات اپي ژنتيكي ص<strong>و</strong>رت گرفته در ر<strong>و</strong>ند<br />

ت<strong>و</strong>ليد جنينهاي ‏(بلاست<strong>و</strong>سيست)‏ شبيه سازي شده <strong>و</strong> مقايسه<br />

<strong>آن</strong> با تح<strong>و</strong>لات ص<strong>و</strong>رت گرفته در هسته سل<strong>و</strong>ل اسپرم <strong>و</strong> تخمك<br />

پس از لقاح طبيعي،‏ مت<strong>و</strong>جه تشابه بسيار زياد اين تغييرات با<br />

يكديگر خ<strong>و</strong>اهيم شد.‏ از جمله مهمترين تغييرات اپي ژنتيكي<br />

ميت<strong>و</strong>ان به الگ<strong>و</strong>ي متيلاسي<strong>و</strong>ن DNA <strong>و</strong> تغييرات ايجاد شده در<br />

پر<strong>و</strong>تئين هيست<strong>و</strong>ن ‏(متيلاسي<strong>و</strong>ن،‏ استيلاسي<strong>و</strong>ن،‏ داستيلاسي<strong>و</strong>ن،‏<br />

فسف<strong>و</strong>ريلاسي<strong>و</strong>ن،‏ ي<strong>و</strong>بيك<strong>و</strong>يتيناسي<strong>و</strong>ن <strong>و</strong>...)‏ <strong>و</strong> نقش<br />

در ژن<strong>و</strong>م سل<strong>و</strong>ل دهنده،‏ اشاره نم<strong>و</strong>د.‏<br />

1<br />

microRNAs<br />

به دنبال لقاح <strong>و</strong> يا <strong>و</strong>ر<strong>و</strong>د هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك<br />

2<br />

به داخل ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم،‏ گر<strong>و</strong>ه متيل باز آلي سيت<strong>و</strong>زين<br />

در ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>تيد CpG برداشته شده <strong>و</strong> سيت<strong>و</strong>زين غيرمتيله<br />

5- جايگزين<br />

-5<br />

3<br />

متيل سيت<strong>و</strong>زين ميگردد.‏ مجدداً‏ پس<br />

از رسيدن جنين به مرحله 8 سل<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> مراحل بعدي،‏<br />

متيلاسي<strong>و</strong>ن مجدد ژن<strong>و</strong>م ص<strong>و</strong>رت گرفته <strong>و</strong> مجدداً‏<br />

متيل سيت<strong>و</strong>زين تشكيل ميگردد.‏ اين الگ<strong>و</strong>ي متيله <strong>و</strong> دمتيله<br />

شدن ژن<strong>و</strong>م نقش بسيار مهمي در تعيين ت<strong>و</strong>انمندي جنين براي<br />

عب<strong>و</strong>ر از مرحله ت<strong>و</strong>قف سل<strong>و</strong>لي دارد.‏ تفا<strong>و</strong>ت اين الگ<strong>و</strong> در لقاح <strong>و</strong> يا<br />

در ميزان متيلاسي<strong>و</strong>ن ژن<strong>و</strong>م است.‏ به ط<strong>و</strong>ريكه در لقاح<br />

طبيعي ميزان متيله شدن هسته اسپرم <strong>و</strong> تخمك،‏ قبل از لقاح<br />

بسيار بيشتر از متيل شدن هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك پس از<br />

انتقال ميباشد<br />

(107)<br />

<strong>و</strong> همين م<strong>و</strong>ض<strong>و</strong>ع ميت<strong>و</strong>اند يكي از علل<br />

پايين ب<strong>و</strong>دن بازده ت<strong>و</strong>ليد جنين شبيه سازي شده نسبت به لقاح<br />

طبيعي باشد.‏<br />

از طرف ديگر ميزان متيلاسي<strong>و</strong>ن ليزين<br />

3 4 هيست<strong>و</strong>ن<br />

4<br />

H3K4) ( <strong>و</strong> نيز ليزينهاي 9 <strong>و</strong> 27 هيست<strong>و</strong>ن 3<br />

6<br />

5<br />

H3K9) ( H3K27 ، <strong>و</strong> همچنين استيله شدن <strong>آن</strong>ها در ر<strong>و</strong>ند<br />

SCNR<br />

بسيار تاثيرگذار ب<strong>و</strong>ده به ط<strong>و</strong>ريكه هايپ<strong>و</strong>متيله شدن <strong>و</strong> يا<br />

دمتيله شدن سيت<strong>و</strong>زين ن<strong>و</strong>كلئ<strong>و</strong>تيد CpG <strong>و</strong> ليزين پر<strong>و</strong>تئين<br />

هيست<strong>و</strong>ن سبب افزايش مشخص <strong>و</strong> معنيدار ظرفيت تكاملي<br />

جنين <strong>و</strong> افزايش درصد ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست مي گردد.‏ استفاده<br />

از سل<strong>و</strong>لهايي كه اساساً‏ داراي ژن<strong>و</strong>م هايپ<strong>و</strong>متيله ميباشند نيز<br />

سبب افزايش مشخص بازده SCNT خ<strong>و</strong>اهد شد<br />

.(68،107،108)<br />

از طرفي مشخص شده است كه استفاده از<br />

آللهاي هايپ<strong>و</strong>م<strong>و</strong>رفيك -DNA متيل ترانسفراز<br />

7<br />

، I بدليل<br />

هايپ<strong>و</strong>متيله ب<strong>و</strong>دن ژن<strong>و</strong>م سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك ‏(تمايز يافته)،‏ سبب<br />

افزايش مشخص ميزان ت<strong>و</strong>ليد م<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>لا <strong>و</strong> بلاست<strong>و</strong>سيست شبيه<br />

سازي شده ميگردد<br />

.(68)<br />

از طرف ديگر افزايش ميزان استيله شدن هيست<strong>و</strong>ن به<br />

خص<strong>و</strong>ص هيست<strong>و</strong>ن<br />

3<br />

در انجام م<strong>و</strong>فقيت آميز ر<strong>و</strong>ند SCNR <strong>و</strong><br />

درصد ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيستهاي شبيه سازي شده بسيار<br />

تاثيرگذار است.‏ به ط<strong>و</strong>ريكه مشخص شده است اضافه شدن<br />

گر<strong>و</strong>ه استيل به ليزين<br />

<strong>و</strong> ليزينهاي<br />

9<br />

هيست<strong>و</strong>ن<br />

3 هيست<strong>و</strong>ن<br />

8<br />

(AcH3K9) <strong>و</strong> نيز به<br />

به ط<strong>و</strong>ر همزمان<br />

AcH3K9-)<br />

3 14 9<br />

10<br />

9<br />

K14) <strong>و</strong> نيز به ليزين 5 هيست<strong>و</strong>ن (AcH3K5) 3 سبب<br />

تحريك ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين <strong>و</strong> رسيدن جنين به مرحله<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست ميگردد.‏ در حاليكه داستيله شدن <strong>و</strong> يا<br />

هايپ<strong>و</strong>استيله شدن <strong>آن</strong>ها منجر به ت<strong>و</strong>قف ر<strong>و</strong>ند تكاملي تقسيمات<br />

4- Histone H3 at lysines 4<br />

5- Histone H3 at lysines 9<br />

6- Histone H3 at lysines 27<br />

7- DNA methyltransferase I<br />

8- Acetylation on lysine 9 of histone 3 (AcH3K9)<br />

9- Acetylation on lysines 9 and 14 of histone 3(AcH3K9/K14)<br />

10- Acetylation on lysine 5 of histone 3 (AcH3K5)<br />

1- Nouncoding RNA<br />

2- Cytosine<br />

3- 5-methyl cytosine<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

64


JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

جنين در مرحله چند سل<strong>و</strong>لي ميگردد<br />

.(108)<br />

ميزان استيله <strong>و</strong><br />

متيله شدن بيشتر از <strong>آن</strong> كه تحت تاثير ن<strong>و</strong>ع سل<strong>و</strong>ل،‏ سيكل<br />

سل<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> تعداد پاساژهاي سل<strong>و</strong>ل دهنده باشد،‏ به كيفيت<br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم <strong>و</strong> يكپارچگي <strong>آن</strong> بستگي دارد<br />

.(16،106،107)<br />

تغييرات اپي ژنتيكي مذك<strong>و</strong>ر ‏(الگ<strong>و</strong>ي استيله شدن هيست<strong>و</strong>ن <strong>و</strong><br />

متيله شدن هسته سل<strong>و</strong>ل دهنده)‏ علا<strong>و</strong>ه بر <strong>و</strong>راثت پذير<br />

ب<strong>و</strong>دنشان،‏ به دليل نقش برجسته <strong>آن</strong>ها در تنظيم فعاليت ژنهاي<br />

سل<strong>و</strong>لهاي ي<strong>و</strong>كاري<strong>و</strong>تيك از اهميت به سزايي در كسب م<strong>و</strong>فقيت<br />

در SCNR<br />

برخ<strong>و</strong>ردار هستند.‏ به ط<strong>و</strong>ريكه محققين ميزان متيله<br />

شدن <strong>و</strong> يا استيله شدن هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك را به عن<strong>و</strong>ان<br />

شاخص اپي ژنتيكي ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي معرفي نم<strong>و</strong>ده <strong>و</strong> علل<br />

اصلي پايين ب<strong>و</strong>دن بازده SCNT ،SCNR <strong>و</strong> <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع بالاي<br />

ناهنجاريهاي كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي را در متعادل نب<strong>و</strong>دن تغييرات اپي<br />

ژنتيكي سل<strong>و</strong>ل دهنده <strong>و</strong> عدم برنامهريزي اپيژنتيكي مناسب<br />

ميدانند.‏ به عبارتي پس از انتقال سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك،‏<br />

شاخصهاي اپي ژنتيكي سل<strong>و</strong>ل دهنده به عن<strong>و</strong>ان يك سل<strong>و</strong>ل<br />

كاملاً‏ تمايز يافته بايد حذف <strong>و</strong> الگ<strong>و</strong>ي جديدي از شاخصهاي<br />

اپي ژنتيك در جنين تجديد ساختار داده شده،‏ با <strong>و</strong>يژگي<br />

پرت<strong>و</strong>اني،‏ شكل گيرد<br />

.(44،68)<br />

بنابراين شناخت دقيق اين<br />

شاخصها <strong>و</strong> درك صحيح ر<strong>و</strong>شهاي كنترلي <strong>و</strong> تنظيمي <strong>آن</strong>ها<br />

ميت<strong>و</strong>اند معيار انتخابي بسيار دقيقي جهت انتخاب سل<strong>و</strong>ل<br />

س<strong>و</strong>ماتيك مناسب جهت انتقال <strong>و</strong> هدايت اين سل<strong>و</strong>ل به سمت<br />

سازماندهي مجدد <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>ليد جنيني با كيفيت بالا باشد<br />

.(44،49،68،108)<br />

با ت<strong>و</strong>جه به اهميت <strong>و</strong> نقش ترانس كريپتها <strong>و</strong> پر<strong>و</strong>تئينهاي<br />

م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د در سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك مرحله<br />

MII<br />

در حمايت از<br />

تقسيمات جنيني تا مرحله فعال شدن ژن<strong>و</strong>م جنيني<br />

(Embryionic genomic activation; EGA)<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك مرحله<br />

هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك<br />

MII<br />

<strong>و</strong> نيز قابليت<br />

در القاي برنامه ريزي مجدد<br />

(reprogramming)<br />

<strong>و</strong> همزماني EGA <strong>و</strong><br />

كاهش مشخص ترانس كريپتهاي با منشا مادري،‏<br />

reprogramming<br />

هسته سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك مبتني بر تغييرات اپي<br />

ژنتيك مي بايست همزمان با شر<strong>و</strong>ع EGA تكميل شده باشد.‏<br />

معهذا از <strong>آن</strong>جائيكه الگ<strong>و</strong>ي تغييرات اپيژنتيك در طي ر<strong>و</strong>ند<br />

تكاملي جنين در مراحل قبل از لانه گزيني از <strong>و</strong>ضعيت<br />

ديناميكي برخ<strong>و</strong>ردار ب<strong>و</strong>ده،‏ اتخاذ ر<strong>و</strong>شهاي درماني در القاي<br />

برنامه ريزي مجدد هسته ميبايست از الگ<strong>و</strong>ي اين تغييرات در<br />

جنينهاي طبيعي تبعيت نمايد.‏<br />

6-1- ايجاد تغييرات اپيژنتيك در جهت حمايت از شاخصهاي<br />

اپي ژنتيك:‏ تركيبات مختلفي به منظ<strong>و</strong>ر تغيير در الگ<strong>و</strong>ي<br />

اپي ژنتيك سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك در جهت حمايت از تغييرات<br />

مناسب اپيژنتيك مطرح <strong>و</strong> م<strong>و</strong>رد استفاده قرار گرفتهاند.‏<br />

-6-1-1<br />

1<br />

تريك<strong>و</strong>ستاتين A؛ (TSA) TSA : يك عامل تغيير<br />

دهنده كر<strong>و</strong>ماتين است كه سبب هايپراستيله شدن هيست<strong>و</strong>ن <strong>و</strong><br />

دمتيله شدن DNA ميگردد.‏ به دنبال تغييرات ساختاري ايجاد<br />

شده در كر<strong>و</strong>ماتين متعاقب استفاده از اين تركيب،‏ <strong>و</strong>قايعي نظير<br />

بهب<strong>و</strong>د <strong>و</strong> تسريع ر<strong>و</strong>ند ،SCNR تق<strong>و</strong>يت بيان ترانسژن،‏ افزايش<br />

بيان ژنهاي <strong>آن</strong>د<strong>و</strong>ژن مرتبط با ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري <strong>و</strong> نيز ژنهاي<br />

جنيني به <strong>و</strong>يژه در مرحله قبل از مرحله لانه گزيني،‏<br />

رخ خ<strong>و</strong>اهد داد.‏<br />

بررسيها نشان داده است مجا<strong>و</strong>رت سل<strong>و</strong>لهاي دهنده با اين<br />

تركيب قبل از انتقال نه تنها سبب تسريع <strong>و</strong> تشديد ر<strong>و</strong>ند باز<br />

شدن كر<strong>و</strong>ماتين،‏ افزايش حجم هسته جنينهاي شبيه سازي<br />

شده <strong>و</strong>متعاقب <strong>آن</strong> افزايش معنيدار ميزان استيله شدن<br />

ليزينهاي‎27‎‏،‏<br />

9 ،4<br />

(H3K4, H3K9<br />

<strong>و</strong><br />

<strong>و</strong> ليزين<br />

هيست<strong>و</strong>ن 14<br />

H3K14, H3K27, ) 3<br />

5<br />

<strong>و</strong> ‎16‎هيست<strong>و</strong>ن<br />

(H4K16, H4K5) 4<br />

ميگردد،‏ بلكه م<strong>و</strong>جب مهار <strong>آن</strong>زيمهاي داستيله كننده هيست<strong>و</strong>ن<br />

2<br />

(HDACs) در سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك،‏ افزايش بيان ژنهاي<br />

مرتبط با ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين،‏ كاهش بيان ژنهاي مرتبط با<br />

متيلاسي<strong>و</strong>ن ،DNA افزايش بيان ژنهاي Nanog, OCT4,<br />

cMYC <strong>و</strong> SOX2<br />

در بلاست<strong>و</strong>سيست،‏ افزايش ميزان ت<strong>و</strong>ليد<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست،‏ افزايش مشخص تعداد بلاست<strong>و</strong>مرهاي<br />

جنينهاي شبيه سازي شده <strong>و</strong> افزايش درصد آبستني <strong>و</strong> زايمان<br />

م<strong>و</strong>فق خ<strong>و</strong>اهد شد.‏ <strong>آن</strong>زيمهاي<br />

HDACs<br />

نقش بسيار مهمي در<br />

تغيير ساختار كر<strong>و</strong>ماتين،‏ كنترل مدت زمان بقاي سل<strong>و</strong>ل،‏ كنترل<br />

ر<strong>و</strong>ند سيكل سل<strong>و</strong>لي <strong>و</strong> ر<strong>و</strong>ند شكل گيري ت<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ر دارند<br />

1- Trichostatin A<br />

2- Histon deadetylase (HDACs)<br />

.(44،68،108،109،110،111،112،113)<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

65<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


JRI<br />

بررسي<br />

شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

Shahper<br />

<strong>و</strong> همكاران با اشاره به نقش اين <strong>آن</strong>زيمها<br />

در اصلاح <strong>و</strong> ترميم ن<strong>و</strong>احي آسيب ديده زنجيره د<strong>و</strong>تايي ،DNA<br />

نشان داده است كه جنينهاي م<strong>و</strong>ش فاقد <strong>آن</strong>زيم<br />

قبل از ر<strong>و</strong>ز<br />

HDAC1<br />

10/5<br />

تا<br />

آبستني به علت نقايص تكاملي شديد <strong>و</strong> تاخير<br />

در رشد سقط ميگردند.‏ همچنين جنينهاي م<strong>و</strong>شهاي آبستن<br />

فاقد<br />

HDAC3<br />

نيز به علت عدم پيشرفت سيكل سل<strong>و</strong>لي از فاز<br />

<strong>و</strong> آسيبهاي شديد DNA تا قبل از ر<strong>و</strong>ز<br />

ميش<strong>و</strong>ند<br />

S<br />

9/5<br />

.(114)<br />

آبستني سقط<br />

به نظر استفاده از TSA به عن<strong>و</strong>ان يك تركيب مهاركننده<br />

HDACs<br />

به <strong>و</strong>اسطه تنظيم فعاليت <strong>آن</strong>زيمهاي دخيل در تغييرات<br />

اپي ژنتيكي سل<strong>و</strong>ل،‏ م<strong>و</strong>جب حذف شاخصهاي اپي ژنتيكي<br />

سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك <strong>و</strong> تغيير <strong>آن</strong>ها به شاخصهاي اپي ژنتيكي<br />

م<strong>و</strong>ثر در ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين ميگردد <strong>و</strong> بدين ترتيب سل<strong>و</strong>ل<br />

س<strong>و</strong>ماتيك قابليت سازماندهي مجدد <strong>و</strong> برگشت به <strong>و</strong>ضعيت<br />

پرت<strong>و</strong>اني خ<strong>و</strong>د را به دست ميآ<strong>و</strong>رد <strong>و</strong> قادر خ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د جنين<br />

شبيه سازي شدهاي با تمامي سل<strong>و</strong>لها <strong>و</strong> ارگانهاي طبيعي<br />

ت<strong>و</strong>ليد نمايد.‏ دستكاري شاخصهاي اپي ژنتيكي رمز م<strong>و</strong>فقيت<br />

در SCNT،SCNR<br />

1<br />

<strong>و</strong> ت<strong>و</strong>ليد سل<strong>و</strong>لهاي iPS است (92).<br />

غلظت معم<strong>و</strong>ل TSA در نشخ<strong>و</strong>ار كنندگان اهلي 1/25μM<br />

ميباشد.‏ غلظتهاي بالاتر اين تركيب م<strong>و</strong>جب آسيب<br />

كر<strong>و</strong>م<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>مي ‏(شكسته شدن كر<strong>و</strong>ماتين)،‏ افزايش ت<strong>و</strong>قف سل<strong>و</strong>لي،‏<br />

مهار ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين <strong>و</strong> افزايش احتمال <strong>و</strong>ق<strong>و</strong>ع آپ<strong>و</strong>پت<strong>و</strong>زيس <strong>و</strong><br />

غلظتهاي پايينتر سبب تغيير ظاهر م<strong>و</strong>رف<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژيك سل<strong>و</strong>لهاي<br />

س<strong>و</strong>ماتيك خ<strong>و</strong>اهد شد<br />

.(15)<br />

-6-1-2<br />

مهاركننده DNA<br />

2<br />

پنج آزا داكسي سيتيدين؛ 5-aza-dC : اين تركيب<br />

متيل ترانسفراز<br />

(DNAmt)<br />

است <strong>و</strong> مجا<strong>و</strong>رت<br />

سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك قبل از انتقال،‏ با اين تركيب م<strong>و</strong>جب دمتيله<br />

شدن <strong>و</strong> يا هايپ<strong>و</strong>متيله شدن DNA ميگردد.‏<br />

<strong>و</strong> Campbell<br />

همكاران معتقدند استفاده از اين تركيب سبب بهب<strong>و</strong>د بازده<br />

SCNT<br />

ميگردد؛ در حالي كه ساير محققين كاهش مشخص<br />

درصد ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيستهاي شبيه سازي شده را با<br />

استفاده از اين تركيب گزارش نم<strong>و</strong>دهاند<br />

.(15،44،49)<br />

استفاده<br />

ط<strong>و</strong>لاني مدت از اين تركيب حتي در د<strong>و</strong>زهاي پايين سبب<br />

هايپ<strong>و</strong>متيله شدن شديد <strong>و</strong> كاهش بيان ژنهاي اصلي ر<strong>و</strong>ند<br />

تكاملي جنين ميگردد.‏ غلظت معم<strong>و</strong>ل اين تركيب در<br />

نشخ<strong>و</strong>اركنندگان 1-5 µM<br />

سايت<strong>و</strong>ت<strong>و</strong>كسيك ميباشد<br />

.(15)<br />

است.‏ غلظتهاي بالاتر <strong>آن</strong><br />

6-1-3- افز<strong>و</strong>دن عصاره سيت<strong>و</strong>پلاسمي سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك:‏<br />

افز<strong>و</strong>دن عصاره برخي سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك به محيط كشت<br />

سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك <strong>و</strong> جنين،‏ به <strong>و</strong>يژه در م<strong>و</strong>رد سل<strong>و</strong>لهايي كه<br />

ر<strong>و</strong>ند تقسيمات ميت<strong>و</strong>زي <strong>آن</strong>ها مت<strong>و</strong>قف گرديده ميت<strong>و</strong>اند منجر به<br />

تسريع PCC<br />

<strong>و</strong> بهب<strong>و</strong>د SCNR گردد<br />

.(49،68)<br />

6-1-4- افز<strong>و</strong>دن محت<strong>و</strong>يات سيت<strong>و</strong>پلاسمي تخمك:‏ اضافه نم<strong>و</strong>دن<br />

محت<strong>و</strong>يات سيت<strong>و</strong>پلاسمي تخمك د<strong>و</strong>زيستان به محيط كشت<br />

جنين شبيه سازي شده،‏ منجر به فعال <strong>و</strong> يا غير فعال شدن<br />

برخي ژنهاي سل<strong>و</strong>لهاي س<strong>و</strong>ماتيك پستانداران <strong>و</strong> سازماندهي<br />

<strong>و</strong> برنامه ريزي مجدد هسته اين سل<strong>و</strong>لها پس از انتقال ميگردد.‏<br />

Campbell<br />

<strong>و</strong> همكاران نشان دادهاند افز<strong>و</strong>دن عصاره اين<br />

تخمكها منجر به بيان ژن<br />

OCT4<br />

‏(فاكت<strong>و</strong>ر ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت برداري<br />

سل<strong>و</strong>لهاي پرت<strong>و</strong>ان مانند (ESC <strong>و</strong> افزايش mRNA مرب<strong>و</strong>ط به<br />

<strong>آن</strong> در جنين،‏ تسريع ر<strong>و</strong>ند ،SCNR تجزيه سريعتر هستكها،‏<br />

تغيير لاميناي هسته،‏ تغيير در الگ<strong>و</strong> <strong>و</strong> ميزان استيلاسي<strong>و</strong>ن<br />

DNA<br />

<strong>و</strong> افزايش استيله شدن هيست<strong>و</strong>ن<br />

ت<strong>و</strong>ليد بلاست<strong>و</strong>سيست ميگردد<br />

3<br />

.(44)<br />

<strong>و</strong> افزايش درصد<br />

همچنين افز<strong>و</strong>دن عصاره<br />

تخم Xenopus Laevis سبب تغيير در الگ<strong>و</strong>ي ر<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>شت<br />

برداري ژنها <strong>و</strong> مهار سايكلين كيناز 2 شده <strong>و</strong> اين تغييرات<br />

منجر به افزايش قابليت SCNR <strong>و</strong> درصد بقاي جنينهاي شبيه<br />

سازي شده ميگردد<br />

.(35)<br />

MG132 6-1-5- <strong>و</strong> كافئين:‏ افز<strong>و</strong>دن اين تركيبات به محيط<br />

كشت جنين،‏ بد<strong>و</strong>ن داشتن هرگ<strong>و</strong>نه تاثير مضر بر ر<strong>و</strong>ند تكاملي<br />

جنين،‏ از فعال شدن خ<strong>و</strong>دبهخ<strong>و</strong>دي تقسيمات جنيني جل<strong>و</strong>گيري<br />

كرده <strong>و</strong> سبب افزايش كيفيت <strong>و</strong> كميت بلاست<strong>و</strong>سيست <strong>و</strong> افزايش<br />

ت<strong>و</strong>لد نتاج زنده خ<strong>و</strong>اهد شد.‏ كافئين يك مهار كننده<br />

غيراختصاصي فسفاتاز است <strong>و</strong> افز<strong>و</strong>دن اين تركيب به محيط<br />

كشت جنين نه تنها سبب افزايش معنيدار درصد تسهيم <strong>و</strong><br />

ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم ميگردد؛ بلكه از كاهش<br />

شديد اين پر<strong>و</strong>تئين كينازها پس از رسيدن تخمك به مرحله<br />

ميزان MPF <strong>و</strong> MAPK<br />

MII جل<strong>و</strong>گيري<br />

كرده <strong>و</strong> كاهش <strong>آن</strong>ها را به تع<strong>و</strong>يق مياندازد.‏<br />

1- Induced Pluripotent Stem Cell<br />

2- 5-aza-deoxy cytidine (5-aza-dC)<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

66


JRI حيدري <strong>و</strong> ...<br />

MG132<br />

نيز مهاركننده پر<strong>و</strong>تئ<strong>و</strong>ز<strong>و</strong>م است <strong>و</strong> افز<strong>و</strong>دن <strong>آن</strong> به<br />

محيط كشت سل<strong>و</strong>لهاي دهنده هسته <strong>و</strong> تخمك سبب بهب<strong>و</strong>د<br />

مشخص SCNR<br />

<strong>و</strong> جل<strong>و</strong>گيري از فعال شدن خ<strong>و</strong>د به خ<strong>و</strong>دي<br />

تخمك،‏ تسريع ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين،‏ افزايش كيفيت <strong>و</strong> كميت<br />

بلاست<strong>و</strong>سيست <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>لد نتاج زنده خ<strong>و</strong>اهد شد<br />

.(46،49،115،116)<br />

استفاده از اين تركيبات در ر<strong>و</strong>ند شبيهسازي م<strong>و</strong>ش،‏ خ<strong>و</strong>ك <strong>و</strong><br />

ميم<strong>و</strong>ن <strong>و</strong> رت به منظ<strong>و</strong>ر افزايش كاراييSCNT ت<strong>و</strong>صيه ميش<strong>و</strong>د<br />

.(49)<br />

1<br />

6-1-6- سديم ب<strong>و</strong>تيرات؛ (NaBu) : اين تركيب م<strong>و</strong>جب مهار<br />

داستيله شدن هيست<strong>و</strong>ن ميگردد <strong>و</strong> افز<strong>و</strong>دن اين تركيب به محيط<br />

كشت سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك سبب بهب<strong>و</strong>د ر<strong>و</strong>ند SCNR <strong>و</strong> افزايش<br />

مشخص كيفيت <strong>و</strong> كميت بلاست<strong>و</strong>سيستهاي شبيه سازي شده<br />

ميش<strong>و</strong>د<br />

.(104،108)<br />

تمامي تركيبات ف<strong>و</strong>ق با تغيير در الگ<strong>و</strong>ي تغييرات<br />

اپي ژنتيك سبب حذف شاخصهاي اپي ژنتيكي سل<strong>و</strong>ل<br />

س<strong>و</strong>ماتيك <strong>و</strong> تغيير در الگ<strong>و</strong>ي بيان ژنها گرديده به گ<strong>و</strong>نهاي كه<br />

سل<strong>و</strong>ل تا حد امكان <strong>و</strong>يژگي همه ت<strong>و</strong>اني خ<strong>و</strong>د را باز يافته <strong>و</strong> بدين<br />

ترتيب قابليت <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>ان SCNR در ر<strong>و</strong>ند SCNT افزايش مييابد.‏<br />

7- هتر<strong>و</strong>پلاسمي ميت<strong>و</strong>كندريايي<br />

يكي از علل پايين ب<strong>و</strong>دن درصد م<strong>و</strong>فقيت <strong>و</strong> بازده ،SCNT<br />

هتر<strong>و</strong>پلاسمي ميت<strong>و</strong>كندريايي است.‏ برخلاف لقاح طبيعي كه در<br />

<strong>آن</strong> DNA<br />

ميت<strong>و</strong>كندريايي اساساً‏ منشأ مادري داشته <strong>و</strong><br />

ميت<strong>و</strong>كندريهاي اسپرم كاملاً‏ تخريب ميش<strong>و</strong>ند،‏ در ر<strong>و</strong>ند شبيه<br />

سازي ژنهاي ميت<strong>و</strong>كندريايي سل<strong>و</strong>ل دهنده با همان حجم بسيار<br />

پايين سيت<strong>و</strong>پلاسم <strong>و</strong>ارد ا<strong>و</strong><strong>و</strong>پلاسم شده،‏ غشاء پلاسمايي<br />

ميت<strong>و</strong>كندريها طي <strong>و</strong>قايع سيت<strong>و</strong>پلاسمي شكسته شده <strong>و</strong> DNA<br />

ميت<strong>و</strong>كندريايي سل<strong>و</strong>ل دهنده با DNA<br />

مخل<strong>و</strong>ط ميگردد<br />

.(116)<br />

ميت<strong>و</strong>كندريايي تخمك<br />

در نتيجه جنين شبيهسازي شده دچار<br />

هتر<strong>و</strong>پلاسمي ميت<strong>و</strong>كندريايي مي ش<strong>و</strong>د.‏ از اين ر<strong>و</strong> حي<strong>و</strong>ان<br />

شبيهسازي شده كاملاً‏ از نظر ژنتيكي مشابه حي<strong>و</strong>ان دهنده<br />

سل<strong>و</strong>ل س<strong>و</strong>ماتيك نميباشد.‏<br />

از <strong>آن</strong>جائيكه ميت<strong>و</strong>كندريها داراي نقش بسيار مهمي در تأمين<br />

انرژي سل<strong>و</strong>ل،‏ سيگنالينگ،‏ برنامه ريزي زمان آپپت<strong>و</strong>زيس سل<strong>و</strong>ل<br />

<strong>و</strong> كنترل ر<strong>و</strong>ند تكاملي جنين <strong>و</strong> فت<strong>و</strong>س ميباشند،‏ به نظر ميرسد<br />

هرگ<strong>و</strong>نه آشفتگي <strong>و</strong> ناهمگ<strong>و</strong>ني ميت<strong>و</strong>كندريايي سبب كاهش<br />

عملكرد ميت<strong>و</strong>كندريها،‏ متاب<strong>و</strong>ليسم ناقص <strong>آن</strong>ها <strong>و</strong> كاهش مشخص<br />

بازده SCNT<br />

ميگردد<br />

.(117)<br />

البته اين بدان معنا نيست كه<br />

هتر<strong>و</strong>پلاسمي ميت<strong>و</strong>كندريايي علت اصلي پايين ب<strong>و</strong>دن بازده شبيه<br />

سازي است،‏ چرا كه در گربة <strong>و</strong>حشي <strong>و</strong> اهلي آفريقايي كه به<br />

ط<strong>و</strong>ر طبيعي داراي هتر<strong>و</strong>پلاسمي ميت<strong>و</strong>كندريها ميباشند،‏ رشد <strong>و</strong><br />

ت<strong>و</strong>ليدمثل طبيعي <strong>و</strong> بار<strong>و</strong>ري م<strong>و</strong>فق ديده ميش<strong>و</strong>د<br />

نتيجه گيري<br />

.(108)<br />

در مجم<strong>و</strong>ع انتظار مير<strong>و</strong>د با ارتقاء دانش فني <strong>و</strong> تئ<strong>و</strong>ري در<br />

تمامي ابعاد شبيه سازي از جمله به حداقل رساندن آسيبهاي<br />

فيزيكي به ساختار سايت<strong>و</strong>اسكلتال تخمك در زمان خارج سازي<br />

هسته،‏ به حداكثر رسانيدن همزماني هسته سل<strong>و</strong>ل دهنده با<br />

سيت<strong>و</strong>پلاسم تخمك گيرنده،‏ <strong>و</strong> نيز القاي كمي <strong>و</strong> كيفي تغييرات<br />

اپي ژنتيك در جهت ايجاد شرايط همه ت<strong>و</strong>اني در هسته سل<strong>و</strong>ل<br />

دهنده از طريق حذف <strong>و</strong>ضعيت اپي ژنتيك قبلي سل<strong>و</strong>ل<br />

س<strong>و</strong>ماتيك <strong>و</strong> اعمال تغييرات اپي ژنتيك جديد <strong>و</strong> بهب<strong>و</strong>د شرايط<br />

،reprogramming بت<strong>و</strong>ان<br />

بازدهي ر<strong>و</strong>ند شبيه سازي را در جهت<br />

ت<strong>و</strong>ليد حي<strong>و</strong>انات با قابليت حياتي بالا <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>ليد مثل م<strong>و</strong>ثر به<br />

حداكثر رسانيد.‏ معال<strong>و</strong>صف هر گ<strong>و</strong>نه انحراف از الگ<strong>و</strong>ي طبيعي<br />

بيان ژنها ب<strong>و</strong>اسطه كاربرد تركيبات شيميايي در جنين مرحله<br />

قبل از لانه گزيني،‏ مي ت<strong>و</strong>اند نتايج نامطل<strong>و</strong>بي را در مراحل<br />

تكاملي جنيني <strong>و</strong> حتي مراحل پس از ت<strong>و</strong>لد بدنبال داشته باشد.‏<br />

بديهي است با ارتقا كيفي اين فنا<strong>و</strong>ري،‏ ساير عل<strong>و</strong>م <strong>و</strong><br />

فنا<strong>و</strong>ريهاي مرتبط از قبيل ت<strong>و</strong>ليد حي<strong>و</strong>انات تراريخته <strong>و</strong><br />

دسترسي به فرآ<strong>و</strong>ردههاي بي<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژيك حاصله،‏ ابقاي گ<strong>و</strong>نههاي<br />

جان<strong>و</strong>ري در معرض خطر انقراض <strong>و</strong> بعضاً‏ امكان احياي<br />

گ<strong>و</strong>نههاي جان<strong>و</strong>ري منقرض شده <strong>و</strong> نهايتاً‏ امكان انجام شبيه<br />

سازي بين گ<strong>و</strong>نهاي با اهداف عديده به<strong>و</strong>يژه در راستاي شبيه<br />

سازي درماني در انسان،‏ به نح<strong>و</strong> شايستهاي متأثر خ<strong>و</strong>اهد شد.‏<br />

تشكر <strong>و</strong> قدرداني<br />

با تشكر از تمامي محققين عرصه زيست شناسي تك<strong>و</strong>يني <strong>و</strong><br />

شبيه سازي به دليل تلاشها <strong>و</strong> يافتههاي علمي ايشان <strong>و</strong><br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

1- Sodium Butyrate (NaC3H7COO)<br />

67<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


JRI شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

References<br />

1. Campbell K, McWhir J, Ritchie B, Wilmut I. Production<br />

of live lambs following nuclear transfer of cultured<br />

embryonic disc cells. Theriogenology. 1995;43<br />

(1):181.<br />

2. Wilmut I, Schnieke AE, McWhir J, Kind AJ, Campbell<br />

KH. Viable offspring derived from fetal and<br />

adult mammalian cells. Nature. 1997;385(6619):810-<br />

3.<br />

3. Beyhan Z, Iager AE, Cibelli JB. Interspecies nuclear<br />

transfer: implications for embryonic stem cell boilogy.<br />

Cell Stem Cell. 2007;1(5):502-12.<br />

4. Mastromonaco GF, Favetta LA, Smith LC, Filion F,<br />

King WA. The influence of nuclear content on developmental<br />

competence of gaur x cattle hybrid in vitro<br />

fertilized and somatic cell nuclear transfer embryos.<br />

Biol Reprod. 2007;76(3):514-23.<br />

5. Roh S, Yoon JT. Production of HanWoo (Bos taurus<br />

coreanae) fetuses following interbreed somatic cell<br />

nuclear transfer. J Vet Med Sci. 2001;63(9):945-8.<br />

6. Li Y, Dai Y, Du W, Zhao C, Wang L, Wang H, et al.<br />

In vitro development of yak (Bos grunniens) embryos<br />

generated by interspecies nuclear transfer. Anim<br />

Reprod Sci. 2007;101(1-2):45-59.<br />

7. Meirelles FV, Bordignon V, Watanabe Y, Watanabe<br />

M, Dayan A, Lôbo RB, et al. Complete replacement<br />

of the mitochondrial genotype in a Bos indicus calf<br />

reconstructed by nuclear transfer to a Bos taurus<br />

oocyte. Genetics. 2001;158(1):351-6.<br />

8. Loi P, Ptak G, Barboni B, Fulka J Jr, Cappai P, Clinton<br />

M. Genetic rescue of an endangered mammal by<br />

cross-species nuclear transfer using post-mortem<br />

somatic cells. Nat Biotechnol. 2001;19(10):962-4.<br />

9. Gómez MC, Pope CE, Giraldo A, Lyons LA, Harris<br />

RF, King AL, et al. Birth of African Wildcat cloned<br />

kittens born from domestic cats. Cloning Stem Cells.<br />

2004;6(3):247-58.<br />

10. Jang G, Kim MK, Lee BC. Current status and applications<br />

of somatic cell nuclear transfer in dogs.<br />

Theriogenology. 2010;74(8):1311-20.<br />

11. Oh HJ, Fibrianto YH, Kim MK, Jang G, Hossein<br />

MS, Kim HJ, et al. Effects of canine serum collected<br />

from dogs at different estrous cycle stages on in<br />

vitro nuclear maturation of canine oocytes. Zygote.<br />

2005;13(3):227-32.<br />

12. Bousquet D, Blondin P. Potential uses of cloning in<br />

breeding schemes: dairy cattle. Cloning Stem Cells.<br />

2004;6(2):190-7.<br />

قدرداني از زحمات تيم شبيه سازي پژ<strong>و</strong>هشكده فنا<strong>و</strong>ري جنين<br />

دام دانشگاه شهركرد.‏<br />

13. Ng SC, Chen N, Yip WY, Liow SL, Tong GQ, Martelli<br />

B, et al. The first cell cycle after transfer of<br />

somatic cell nuclei in a non-human primate. Development.<br />

2004;131(10):2475-84.<br />

14. Cho J, Bhuiyan MM, Shin S, Park E, Jang G, Kang<br />

S, et al. Development potential of transgenic somatic<br />

cell nuclear transfer embryos according to various<br />

factors of donor cell. J Vet Med Sci. 2004;66<br />

(12):1567-73.<br />

15. Tian XC, Kubota C, Enright B, Yang X. Cloning<br />

animals by somatic cell nuclear transfer--biological<br />

factors. Reprod Biol Endocrinol. 2003;1:98.<br />

16. Hodges CA, Stice SL. Generation of bovine transgenics<br />

using somatic cell nuclear transfer. Reprod<br />

Biol Endocrinol. 2003;1:81.<br />

17. Kim TM, Park TS, Shin SS, Han JY, Moon SY,<br />

Lim JM. An interclass nuclear transfer between<br />

fowl and mammal: in vitro development of chickento-cattle<br />

interclass embryos and the detection of<br />

chicken genetic complements. Fertil Steril. 2004;82<br />

(4):957-9.<br />

18. Verma PJ, Trounson AO. Nuclear Transfer Protocols,<br />

Cell Reprogramming and Transgenesis. Totowa:<br />

Humana Press; 2006. p. 169.<br />

19. Booth PJ, Viuff D, Tan S, Holm P, Greve T, Callesen<br />

H. Numerical chromosome errors in day 7<br />

somatic nuclear transfer bovine blastocysts. Biol<br />

Reprod. 2003;68(3):922-8.<br />

20. Spemann H. Embryonic development and induction.<br />

New York: Yale University Press; 1938. p. 401.<br />

21. Gao S, Chung YG, Williams JW, Riley J, Moley K,<br />

Latham KE. Somatic cell-like features of cloned<br />

mouse embryos prepared with cultured myoblast<br />

nuclei. Biol Reprod. 2003;69(1):48-56.<br />

22. Kühholzer B, Tao T, Machaty Z, Hawley RJ, Greenstein<br />

JL, Day BN, et al. Production of transgenic<br />

porcine blastocysts by nuclear transfer. Mol Reprod<br />

Dev. 2000;56(2):145-8.<br />

23. Kubota C, Yamakuchi H, Todoroki J, Mizoshita K,<br />

Tabara N, Barber M, et al. Six cloned calves produced<br />

from adult fibroblast cells after long-term<br />

culture. Proc Natl Acad Sci U S A. 2000;97(3):990-<br />

5.<br />

24. Reggio BC, James AN, Green HL, Gavin WG, Behboodi<br />

E, Echelard Y, et al. Cloned transgenic offspring<br />

resulting from somatic cell nuclear transfer in<br />

the goat: oocytes derived from both follicle-stimu-<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

68


JRI<br />

حيدري <strong>و</strong> ...<br />

lating hormone-stimulated and nonstimulated abattoir-derived<br />

ovaries. Biol Reprod. 2001;65(5):1528-<br />

33.<br />

25. Koo DB, Kang YK, Choi YH, Park JS, Kim HN,<br />

Oh KB, et al. Aberrant allocations of inner cell mass<br />

and trophectoderm cells in bovine nuclear transfer<br />

blastocysts. Biol Reprod. 2002;67(2):487-92.<br />

26. Hill JR, Winger QA, Long CR, Looney CR, Thompson<br />

JA, Westhusin ME. Development rates of male<br />

bovine nuclear transfer embryos derived from adult<br />

and fetal cells. Biol Reprod. 2000;62(5):1135-40.<br />

27. Mullins LJ, Wilmut I, Mullins JJ. Nuclear transfer<br />

in rodents. J Physiol. 2004;554(Pt 1):4-12.<br />

28. Mello MR, Caetano HV, Marques MG, Padilha MS,<br />

Garcia JF, Milazzotto MP, et al. Production of a<br />

cloned calf from a fetal fibroblast cell line. Braz J<br />

Med Biol Res. 2003;36(11):1485-9.<br />

29. Wells DN, Laible G, Tucker FC, Miller AL, Oliver<br />

JE, Xiang T, et al. Coordination between donor cell<br />

type and cell cycle stage improves nuclear cloning<br />

efficiency in cattle. Theriogenology. 2003;59(1):45-<br />

59.<br />

30. Stice SL, Strelchenko NS, Keefer CL, Matthews L.<br />

Pluripotent bovine embryonic cell lines direct embryonic<br />

development following nuclear transfer.<br />

Biol Reprod. 1996;54(1):100-10.<br />

31. Wells DN, Misica PM, Day TA, Tervit HR. Production<br />

of cloned lambs from an established embryonic<br />

cell line: a comparison between in vivo- and in vitro<br />

matured cytoplasts. Biol Reprod. 1997;57(2):385-<br />

93.<br />

32. Reggio BC. Production of transgenic goats by somatic<br />

cell nuclear transfer [dissertation]. [Louisiana]:<br />

The Louisiana State University and Agricultural<br />

and Mechanical College; 2002. 153 p.<br />

33. Smith LC, Wilmut I. Influence of nuclear and cytoplasmic<br />

activity on the development in vivo of<br />

sheep embryos after nuclear transplantation. Biol<br />

Reprod. 1989;40(5):1027-35.<br />

34. Cibelli JB, Stice SL, Golueke PJ, Kane JJ, Jerry J,<br />

Blackwell C, et al. Cloned transgenic calves produced<br />

from nonquiescent fetal fibroblasts. Science.<br />

1998;280(5367):1256-8.<br />

35. Heidari B, Shirazi A, Tajic P, Ahmadi E, Nazari H,<br />

Shams-Esfandabadi N, et al. Effect of donor cell<br />

age on development of ovine nuclear transfer embryos<br />

in vitro. Zygote. 2010;18(4):331-8.<br />

36. McCreath KJ, Howcroft J, Campbell KH, Colman<br />

A, Schnieke AE, Kind AJ. Production of gene-targeted<br />

sheep by nuclear transfer from cultured somatic<br />

cells. Nature. 2000;405(6790):1066-9.<br />

37. Zalokar M. Transplantation of nuclei into the polar<br />

plasm of Drosophila eggs. Dev Biol. 1973;32(1):<br />

189-93.<br />

38. Hosseini SM, Moulavi F, Foruzanfar M, Hajian M,<br />

Abedi P, Rezazade-Valojerdi M, et al. Effect of<br />

donor cell type and gender on the efficiency of in<br />

vitro sheep somatic cell cloning. Small Rumin Res.<br />

2008;78(1-3):162-8.<br />

39. Forsberg EJ, Strelchenko NS, Augenstein ML, Betthauser<br />

JM, Childs LA, Eilertsen KJ, et al. Production<br />

of cloned cattle from in vitro systems. Biol<br />

Reprod. 2002;67(1):327-33.<br />

40. Willadsen SM. The viability of early cleavage<br />

stages containing half the normal number of blastomeres<br />

in the sheep. J Reprod Fertil. 1980;59(2):357-<br />

62.<br />

41. Kato Y, Tani T, Sotomaru Y, Kurokawa K, Kato J,<br />

Doguchi H, et al. Eight calves cloned from somatic<br />

cells of a single adult. Science. 1998;282(5396):<br />

2095-8.<br />

42. Liu JL, Sung LY, Barber M, Yang X. Hypertonic<br />

medium treatment for localization of nuclear material<br />

in bovine metaphase II oocytes. Biol Reprod.<br />

2002;66(5):1342-9.<br />

43. Cheong HT, Ikeda K, Martinez Diaz MA, Katagiri<br />

S, Takahashi Y. Development of reconstituted pig<br />

embryos by nuclear transfer of cultured cumulus<br />

cells. Reprod Fertil Dev. 2000;12(1-2):15-20.<br />

44. Campbell KH, Fisher P, Chen WC, Choi I, Kelly<br />

RD, Lee JH, et al. Somatic cell nuclear transfer:<br />

Past, present and future perspectives. Theriogenology.<br />

2007;68 Suppl 1:S214-31.<br />

45. Wakayama T, Perry AC, Zuccotti M, Johnson KR,<br />

Yanagimachi R. Full-term development of mice<br />

from enucleated oocytes injected with cumulus cell<br />

nuclei. Nature. 1998;394(6691):369-74.<br />

46. Zhou Q, Jouneau A, Brochard V, Adenot P, Renard<br />

JP. Developmental potential of mouse embryos reconstructed<br />

from metaphase embryonic stem cell<br />

nuclei. Biol Reprod. 2001;65(2):412-9.<br />

47. Wells DN, Misica PM, Tervit HR. Production of<br />

cloned calves following nuclear transfer with cultured<br />

adult mural granulosa cells. Biol Reprod.<br />

1999;60(4):996-1005.<br />

48. Keefer CL, Keyston R, Lazaris A, Bhatia B, Begin<br />

I, Bilodeau AS, et al. Production of cloned goats<br />

after nuclear transfer using adult somatic cells. Biol<br />

Reprod. 2002;66(1):199-203.<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

69<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


JRI شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

49. Mitalipov SM, Zhou Q, Byrne JA, Ji WZ, Norgren<br />

RB, Wolf DP. Reprogramming following somatic<br />

cell nuclear transfer in primates is dependent upon<br />

nuclear remodeling. Hum Reprod. 2007;22(8):2232-<br />

42.<br />

50. Kato Y, Tani T, Tsunoda Y. Cloning of calves from<br />

various somatic cell types of male and female adult,<br />

newborn and fetal cows. J Reprod Fertil. 2000;120<br />

(2):231-7.<br />

51. Kasinathan P, Knott JG, Wang Z, Jerry DJ, Robl<br />

JM. Production of calves from G1 fibroblasts. Nat<br />

Biotechnol. 2001;19(12):1176-8.<br />

52. Ekholm SV, Reed SI. Regulation of G(1) cyclin-dependent<br />

kinases in the mammalian cell cycle. Curr<br />

Opin Cell Biol. 2000;12(6):676-84.<br />

53. Nishitani H, Lygerou Z. Control of DNA replication<br />

licensing in a cell cycle. Genes Cells. 2002;7(6):<br />

523-34.<br />

54. Tomii R, Kurome M, Wako N, Ochiai T, Matsunari<br />

H, Kano K, et al. Production of cloned pigs by<br />

nuclear transfer of preadipocytes following cell<br />

cycle synchronization by differentiation induction.<br />

J Reprod Dev. 2009;55(2):121-7.<br />

55. Campbell KH. Nuclear equivalence, nuclear transfer,<br />

and the cell cycle. Cloning. 1999;1(1):3-15.<br />

56. Daniel SM, Raipuria P, Sarkhel BC. Efficiency of<br />

cloned embryo production using different types of<br />

cell donor and electric fusion strengths in goats.<br />

Small Rumin Res. 2008;77(1):45-50.<br />

57. Gibbons J, Arat S, Rzucidlo J, Miyoshi K, Waltenburg<br />

R, Respess D, et al. Enhanced survivability of<br />

cloned calves derived from roscovitine-treated adult<br />

somatic cells. Biol Reprod. 2002;66(4):895-900.<br />

58. Yang X, Cheng T, Sung LY, Gao S, Shen H, Yu H,<br />

et al. Reply to “On the cloning of animals from terminally<br />

differentiated cells”. Nat. Genet. 2007;39<br />

(2):137-138.<br />

59. Kasinathan P, Knott JG, Wang Z, Jerry DJ, Robl<br />

JM. Production of calves from G1 fibroblasts. Nat<br />

Biotechnol. 2001;19(12):1176-8.<br />

60. Tatham BG, Dowsing AT, Trounson AO. Enucleation<br />

by centrifugation of in vitro-matured bovine<br />

oocytes for use in nuclear transfer. Biol Reprod.<br />

1995;53(5):1088-94.<br />

61. Markert CL, Petters RM. Manufactured hexaparental<br />

mice show that adults are derived from three<br />

embyronic cells. Science. 1978;202(4363):56-8.<br />

62. Chen N, Liow SL, Yip WY, Tan LG, Tong GQ, Ng<br />

SC. Early development of reconstructed embryos<br />

after somatic cell nuclear transfer in a non-human<br />

primate. Theriogenology. 2006;66(5):1300-6.<br />

63. Fluckiger AC, Marcy G, Marchand M, Négre D,<br />

Cosset FL, Mitalipov S, et al. Cell cycle features of<br />

primate embryonic stem cells. Stem Cells. 2006;24<br />

(3):547-56.<br />

64. Miranda Mdos S, Bressan FF, Zecchin KG, Vercesi<br />

AE, Mesquita LG, Merighe GK, et al. Serumstarved<br />

apoptotic fibroblasts reduce blastocyst production<br />

but enable development to term after SCNT<br />

in cattle. Cloning Stem Cells. 2009;11(4):565-73.<br />

65. Takeuchi T, Ergün B, Huang TH, Rosenwaks Z, Palermo<br />

GD. A reliable technique of nuclear transplantation<br />

for immature mammalian oocytes. Hum<br />

Reprod. 1999;14(5):1312-7.<br />

66. Shirazi A, Shams-Esfandabadi N, Ahmadi E, Heidari<br />

B. Effects of growth hormone on nuclear maturation<br />

of ovine oocytes and subsequent embryo development.<br />

Reprod Domest Anim. 2010;45(3):530-<br />

6.<br />

67. Willadsen SM. A method for culture of micromanipulated<br />

sheep embryos and its use to produce<br />

monozygotic twins. Nature. 1979;277(5694):298-<br />

300.<br />

68. Campbell KH, Alberio R. Reprogramming the<br />

genome: role of the cell cycle. Reprod Suppl. 2003;<br />

61:477-94.<br />

69. Ware CB, Barnes FL, Maiki-Laurila M, First NL.<br />

Age dependence of bovine oocyte activation. Gamete<br />

Res. 1989;22(3):265-75.<br />

70. Karja NW, Otoi T, Wongsrikeao P, Shimizu R, Murakami<br />

M, Agung B, et al. Effects of electric field<br />

strengths on fusion and in vitro development of domestic<br />

cat embryos derived by somatic cell nuclear<br />

transfer. Theriogenology. 2006;66(5):1237-42.<br />

71. Shirazi A, Bahiraee A, Ahmadi E, Nazari H, Heidari<br />

B, Borjian S. The effect of the duration of In<br />

Vitro Maturation (IVM) on parthenogenetic development<br />

of ovine oocytes. Avicenna J Med Biotechnol.<br />

2009;1(3):113-8.<br />

72. Rizos D, Burke L, Duffy P, Wade M, Mee JF, O'Farrell<br />

KJ, et al. Comparisons between nulliparous<br />

heifers and cows as oocyte donors for embryo production<br />

in vitro. Theriogenology. 2005;63(3):939-<br />

49.<br />

73. Mermillod P, Le Bourhis D, Lonergan P, Khatir H,<br />

Heyman Y. Assessment of cytoplasmic competence<br />

of prepubertal calf oocytes by use of nuclear transfer.<br />

Theriogenology. 1998;49(1):187.<br />

74. Dominko T, Mitalipova M, Haley B, Beyhan Z,<br />

Memili E, McKusick B, et al. Bovine oocyte cytoplasm<br />

supports development of embryos produced<br />

by nuclear transfer of somatic cell nuclei from vari-<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

70


JRI<br />

حيدري <strong>و</strong> ...<br />

ous mammalian species. Biol Reprod. 1999;60(6):<br />

1496-502.<br />

75. Tani T, Kato Y, Tsunoda Y. Direct exposure of<br />

chromosomes to nonactivated ovum cytoplasm is<br />

effective for bovine somatic cell nucleus reprogramming.<br />

Biol Reprod. 2001;64(1):324-30.<br />

76. Gurdon JB. Genetic reprogramming following nuclear<br />

transplantation in Amphibia. Semin Cell Dev<br />

Biol. 1999;10(3):239-43.<br />

77. Campbell KH, Loi P, Otaegui PJ, Wilmut I. Cell<br />

cycle co-ordination in embryo cloning by nuclear<br />

transfer. Rev Reprod. 1996;1(1):40-6.<br />

78. Hua S, Zhang Z, Zhang C, Zhang Y. An improved<br />

enucleation method of bovine somatic cell nuclear<br />

transfer. J Genet Genomics. 2007;34(6):491-6.<br />

79. Costa-Borges N, Paramio MT, Santaló J, Ibáñez E.<br />

Demecolcine- and nocodazole-induced enucleation<br />

in mouse and goat oocytes for the preparation of<br />

recipient cytoplasts in somatic cell nuclear transfer<br />

procedures. Theriogenology. 2011;75(3):527-41.<br />

80. George A, Shah RA, Sharma R, Palta P, Singla SK,<br />

Manik RS, et al. Activation of zona-free buffalo<br />

(Bubalus bubalis) oocytes by chemical or electrical<br />

stimulation, and subsequent parthenogenetic embryo<br />

development. Reprod Domest Anim. 2010. [Epub<br />

ahead of print]<br />

81. Mtango NR, Potireddy S, Latham KE. Oocyte quality<br />

and maternal control of development. Int Rev<br />

Cell Mol Biol. 2008;268:223-90.<br />

82. Samiec M. The Bcl-2 family proteins and calcium<br />

signaling in mammalian embryos generated by<br />

somatic cell cloning. Biotechnologia. 2010;1:66-81.<br />

83. Yong Z, Yuqiang L. Nuclear-cytoplasmic interacttion<br />

and development of goat embryos reconstructed<br />

by nuclear transplantation: production of goats<br />

by serially cloning embryos. Biol Reprod. 1998;58<br />

(1):266-9.<br />

84. Vignon X, Lebourhis D, Chesne P, Marchal J, Heyman<br />

Y, Renard JP. Development of bovine nuclear<br />

transfer embryos reconstituted with quiescent and<br />

proliferative skin fibroblasts. Theriogenology. 1999;<br />

51(1):216.<br />

85. Samiec M. Calcium signal transduction in reconstructed<br />

oocytes and somatic cell nuclear transfer<br />

embryos of mammals in the conditions of artificial<br />

activation. Biotechnologia. 2010;1:46-65.<br />

86. Schnieke AE, Kind AJ, Ritchie WA, Mycock K,<br />

Scott AR, Ritchie M, et al. Human factor IX transgenic<br />

sheep produced by transfer of nuclei from<br />

transfected fetal fibroblasts. Science. 1997;278<br />

(5346):2130-3.<br />

87. Shirazi A, Ostad-Hosseini S, Ahmadi E, Heidari B,<br />

Shams-Esfandabadi N. In vitro developmental competence<br />

of ICSI-derived activated ovine embryos.<br />

Theriogenology. 2009;71(2):342-8.<br />

88. Betthauser J, Forsberg E, Augenstein M, Childs L,<br />

Eilertsen K, Enos J, et al. Production of cloned pigs<br />

from in vitro systems. Nat Biotechnol. 2000;18(10):<br />

1055-9.<br />

89. Lan GC, Chang ZL, Luo MJ, Jiang YL, Han D, Wu<br />

YG, et al. Production of cloned goats by nuclear<br />

transfer of cumulus cells and long-term cultured<br />

fetal fibroblast cells into abattoir-derived oocytes.<br />

Mol Reprod Dev. 2006;73(7):834-40.<br />

90. Galli C, Lagutina I, Crotti G, Colleoni S, Turini P,<br />

Ponderato N, et al. Pregnancy: a cloned horse born<br />

to its dam twin. Nature. 2003;424(6949):635.<br />

91. Woods GL, White KL, Vanderwall DK, Li GP, Aston<br />

KI, Bunch TD, et al. A mule cloned from fetal<br />

cells by nuclear transfer. Science. 2003;301(5636):<br />

1063.<br />

92. Lee BC, Kim MK, Jang G, Oh HJ, Yuda F, Kim HJ,<br />

et al. Dogs cloned from adult somatic cells. Nature.<br />

2005;436(7051):641.<br />

93. Bhak JS, Lee SL, Ock SA, Mohana Kumar B, Choe<br />

SY, Rho GJ. Developmental rate and ploidy of embryos<br />

produced by nuclear transfer with different<br />

activation treatments in cattle. Anim Reprod Sci.<br />

2006;92(1-2):37-49.<br />

94. Malcuit C, Fissore RA. Activation of somatic cell<br />

nuclear transfer embryos. In: Sutovsky P, editor.<br />

Somatic cell nuclear transfer. USA: Landes Bioscience<br />

and Springer Science+Business Media, ILC;<br />

2007. p. 123.<br />

95. Gaynor P, Wells DN, Oback B. Couplet alignment<br />

and improved electrofusion by dielectrophoresis for<br />

a zona-free high-throughput cloned embryo production<br />

system. Med Biol Eng Comput. 2005;43(1):<br />

150-4.<br />

96. Tsunoda Y, Yasui T, Shioda Y, Nakamura K, Uchida<br />

T, Sugie T. Full-term development of mouse<br />

blastomere nuclei transplanted into enucleated twocell<br />

embryos. J Exp Zool. 1987;242(2):147-51.<br />

97. Gao S, McGarry M, Ferrier T, Pallante B, Priddle<br />

H, Gasparrini B, et al. Effect of cell confluence on<br />

production of cloned mice using an inbred embryonic<br />

stem cell line. Biol Reprod. 2003;68(2):595-<br />

603.<br />

98. Gao S, Czirr E, Chung YG, Han Z, Latham KE.<br />

Genetic variation in oocyte phenotype revealed<br />

through parthenogenesis and cloning: correlation<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

71<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390


JRI شبيه سازي <strong>و</strong> ع<strong>و</strong>امل م<strong>و</strong>ثر بر <strong>آن</strong><br />

with differences in pronuclear epigenetic modification.<br />

Biol Reprod. 2004;70(4):1162-70.<br />

99. Vignon X, Chesné P, LeBourhis D, Heyman Y,<br />

Renard JP. Developmental potential of bovine embryos<br />

reconstructed with somatic nuclei from cultured<br />

skin and muscle fetal cells. Theriogenology.1998;41(1):392-5.<br />

100. Cuthbertson KS, Whittingham DG, Cobbold PH.<br />

Free Ca2+ increases in exponential phases during<br />

mouse oocyte activation. Nature. 1981;294(5843):<br />

754-7.<br />

101. Katayama M, Zhong Z, Lai L, Sutovsky P, Prather<br />

RS, Schatten H. Mitochondrial distribution and<br />

microtubule organization in fertilized and cloned<br />

porcine embryos: implications for developmental<br />

potential. Dev Biol. 2006;299(1):206-20.<br />

102. De Sousa PA, Dobrinsky JR, Zhu J, Archibald<br />

AL, Ainslie A, Bosma W, et al. Somatic cell nuclear<br />

transfer in the pig: control of pronuclear formation<br />

and integration with improved methods for<br />

activation and maintenance of pregnancy. Biol<br />

Reprod. 2002;66(3):642-50.<br />

103. Heidari B, Shirazi A, Ahmadi E, Nazari H, Shams<br />

Esfandabadi. The effect of strength of DC pulse<br />

on fusion and development of reconstructed ovine<br />

oocytes. In: Sirivaidyapong S, Wongtavatchai J,<br />

editors. Proceedings of the 13th Associations of<br />

Institutions for Tropical Veterinary Medicine (AIT<br />

VM) conference 2010; 2010 Aug 23-26; Bangkok.<br />

Thailand: Chulalongkorn University; 2010. p. 139.<br />

104. Im GS, Seo JS, Hwang IS, Kim DH, Kim SW,<br />

Yang BC, et al. Development and apoptosis of<br />

pre-implantation porcine nuclear transfer embryos<br />

activated with different combination of chemicals.<br />

Mol Reprod Dev. 2006;73(9):1094-101.<br />

105. Wells DN, Misica PM, Tervit HR, Vivanco WH.<br />

Adult somatic cell nuclear transfer is used to<br />

preserve the last surviving cow of the Enderby<br />

Island cattle breed. Reprod Fertil Dev. 1998;10(4):<br />

369-78.<br />

106. Peura TT, Kleemann DO, Rudiger SR, Nattrass<br />

GS, McLaughlan CJ, Walker SK. Effect of nutriation<br />

of oocyte donor on the outcomes of somatic<br />

cell nuclear transfer in the sheep. Biol Reprod.<br />

2003;68(1):45-50.<br />

107. Aston KI, Li GP, Hicks BA, Sessions BR, Pate BJ,<br />

Hammon D, et al. Effect of the time interval between<br />

fusion and activation on nuclear state and<br />

development in vitro and in vivo of bovine somatic<br />

cell nuclear transfer embryos. Reproduction.<br />

2006;131(1):45-51.<br />

108. Lee HS, Yu XF, Bang JI, Cho SJ, Deb GK, Kim<br />

BW, et al. Enhanced histone acetylation in somatic<br />

cells induced by a histone deacetylase inhibitor<br />

improved inter-generic cloned leopard cat blastocysts.<br />

Theriogenology. 2010;74(8):1439-49.<br />

109. Wrenzycki C, Wells D, Herrmann D, Miller A,<br />

Oliver J, Tervit R, et al. Nuclear transfer protocol<br />

affects messenger RNA expression patterns in<br />

cloned bovine blastocysts. Biol Reprod. 2001;65<br />

(1):309-17.<br />

110. Yan ZH, Zhou YY, Fu J, Jiao F, Zhao LW, Guan<br />

PF, et al. Donor-host mitochondrial compatibility<br />

improves efficiency of bovine somatic cell nuclear<br />

transfer. BMC Dev Biol. 2010;10:31.<br />

111. Li X, Kato Y, Tsuji Y, Tsunoda Y. The effects of<br />

trichostatin A on mRNA expression of chromatin<br />

structure-, DNA methylation-, and developmentrelated<br />

genes in cloned mouse blastocysts. Cloning<br />

Stem Cells. 2008;10(1):133-42.<br />

112. Wang F, Kou Z, Zhang Y, Gao S. Dynamic reprogramming<br />

of histone acetylation and methylation<br />

in the first cell cycle of cloned mouse embryos.<br />

Biol Reprod. 2007;77(6):1007-16.<br />

113. Bui HT, Wakayama S, Kishigami S, Park KK,<br />

Kim JH, Thuan NV, et al. Effect of trichostatin A<br />

on chromatin remodeling, histone modifications,<br />

DNA replication, and transcriptional activity in<br />

cloned mouse embryos. Biol Reprod. 2010;83(3):<br />

454-63.<br />

114. Khan SN, Khan AU. Role of histone acetylation in<br />

cell physiology and diseases: An update. Clin<br />

Chim Acta. 2010;411(19-20):1401-11.<br />

115. Gao S, Han Z, Kihara M, Adashi E, Latham KE.<br />

Protease inhibitor MG132 in cloning: no end to<br />

the nightmare. Trends Biotechnol. 2005;23(2):66-<br />

8.<br />

116. Do JT, Lee JW, Lee BY, Kim SB, Ryoo ZY, Lee<br />

HT, et al. Fate of donor mitochondrial DNA in<br />

cloned bovine embryos produced by microinjecttion<br />

of cumulus cells. Biol Reprod. 2002;67(2):<br />

555-60.<br />

117. Hiendleder S, Zakhartchenko V, Wolf E. Mitochondria<br />

and the success of somatic cell nuclear<br />

transfer cloning: from nuclear-mitochondrial interactions<br />

to mitochondrial complementation and<br />

mitochondrial DNA recombination. Reprod Fertil<br />

Dev. 2005;17(1-2):69-83.<br />

Downloaded from http://www.jri.ir<br />

فصلنامه بار<strong>و</strong>ري <strong>و</strong> نابار<strong>و</strong>ري/‏ بهار 1390<br />

72

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!