21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

شوم،‏ همۀ چیزهای درون آن مانند سایههایی لرزان پدیدار می-‏<br />

شوند.‏<br />

درست آخرین پنجره در آن ردیف بود که ناگهان هیجان<br />

فوقالعاده قویای را ایجاد کرد.‏ در نور چهارگوشی که در <strong>اثر</strong><br />

تابش مشتری <strong>از</strong> پنجره به درون سفینه،‏ مانند یک تمبر روی کف<br />

آن ایجاد شده بود،‏ چیزی افتاده بود که شبیه یک انسان بود.‏<br />

لباسهایش طوری روی او افتاده بود که قالب دندههایش را به خود<br />

گرفته بود.‏ در فاصله یقه لباس تا کاله رستۀ مهندسی،‏ یک جمجمه<br />

بدون چشم با دهان گل و گشاد دیده میشد.‏ کالهش که به صورت<br />

یک بری روی جمجمه قرار گرفته بود،‏ آخرین عالمتهای ترس را<br />

هم به نظر میآورد.‏<br />

فریادی به گوشم رسید که باعث شد قلبم یک ضربان را جا<br />

بیند<strong>از</strong>د.‏ <strong>است</strong>یدن بود که <strong>از</strong> جای شومی در باالی کشتی فریاد می-‏<br />

کشید.‏ تقریباً‏ در همان لحظه،‏ بدن بدقوارۀ پوشیده در فوالدش را<br />

دیدم که سر خورد و <strong>از</strong> یک طرف کشتی به پایین لغزید.‏<br />

ما با قدمهایی بلد و سبک به سمت او دویدیم و او در حالی که<br />

دستهایش را تکان میداد جلوی ما به سمت دریاچه میدوید.‏ در<br />

ساحل دریاچه،‏ او توقف کرد و روی چیزی که تا نیمه دفن شده بود

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!