21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

پورس <strong>از</strong> خشم باد کرد و با حالتی هراس انگیز،‏ آهسته گفت:‏<br />

‏"منطقی باشید،‏ آقایون.‏ ما تجهیزات الزم برای مدیریت کردن<br />

ترس فعال رو نداریم.‏ ما نمیتونیم در مقابل <strong>این</strong> انسانوارههای<br />

خورشیدی ایستادگی کنیم.‏ اگه اوضاع <strong>از</strong> کنترل خارج بشه چی"؟<br />

او با جدیت سرش را تکان داد.‏<br />

سمپر گور خرناس کشان گفت:‏ ‏"پس منزویشون کن.‏ شروع<br />

کن و کارت رو انجام بده.‏ هر چیزی که الزم داری رو آماده کن،‏<br />

ولی انجامش بده".‏<br />

هیبرون پرت غر غرکنان گفت:‏ ‏"البته اگه میتونی"!‏<br />

اما تن پورس هم نقطه ضعف خودش را داشت.‏ غرور او<br />

شکسته و دور و برش پخش و پال شده بود.‏ زبان تند و تیزش،‏ حال<br />

و هوا را بر علیه او در آورده بود و او با خشم به روانشناسان<br />

عبوسی که به او بی حرمتی کرده بودند مینگریست.‏ او گفت:‏<br />

‏"راهتون رو بکشین و برین،‏ تهی مغزها،‏ راهتون رو بکشین و<br />

برین".‏ او <strong>از</strong> خشم نفسش بند آمده بود.‏ ادامه داد:‏ ‏"به محض <strong>این</strong>که<br />

همه رسیدن به خونههاشون،‏ همین جا <strong>از</strong> تراپولیس شروع می-‏<br />

کنیم".‏<br />

و با یک خرناس دیگر،‏ شق و رق <strong>از</strong> اتاق خارج شد.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!