21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

:-<br />

یک صدهزارم به وقوع پیوست.‏ اونها آماده به غل و زنجیر کشیده<br />

شدن هستن".‏<br />

‏"خوبه!‏ من فقط تأسف میخورم که بعد <strong>از</strong> پیغامی که برای<br />

اوبل فرستادم،‏ نمیتونم همین اآلن چهرهش رو ببینم.‏ و تصادفاً"‏<br />

صدایش آهسته تر شد-‏ ‏"بقیه اونها چی"؟<br />

–<br />

*<br />

هاریدین دو انگشتش را باال آورد و گفت:‏ ‏"دو هفتۀ دیگه اونها<br />

<strong>این</strong>جا هستن".‏<br />

پورس با حالتی فاتحانه گفت:‏ ‏"دو هفتۀ دیگه...‏ دو هفتۀ<br />

دیگه".‏ او <strong>از</strong> جا برخو<strong>است</strong> و به سمت در رفت و گفت:‏ ‏"قیافه<br />

همکاران عزیزم در اون روز دیدنیه"!‏<br />

وقتی که پورس وارد شد،‏ دانشمندان قسمت روانشناسی به او<br />

نگاه کردند و با شرمندگی ساکت شدند.‏ پورس لبخند موذیانهای<br />

زد و گفت:‏ ‏"نکات رضایت بخش بودن،‏ آقایون؟ پنجاه یا شصت تا<br />

اشتباه توی اصول بنیادی من کشف شد.‏ <strong>این</strong>طور نیست"؟<br />

هیبرون 1<br />

چنگی به کرکهای<br />

پرت اهل آلفا سفئوس 2<br />

خاکستریاش که خودش به آنها مو میگفت زد و گفت:‏ ‏"من به<br />

1) Hybron<br />

2) Alpha Cepheus

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!