21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

:-<br />

:-<br />

:-<br />

پورس که گویی چیزی او را نیش زده بود <strong>از</strong> جا پرید و گفت:‏<br />

‏"میدونم چجوری حلش کردین.‏ همین اآلن کاغذهاش رو پاره<br />

کردم.‏ شما توی بیست تا معادله،‏ هجده تا متغیر مستقل داشتین که<br />

دو ماه کار پشتش خوابیده بود،‏ که شما توی صفحه آخرِ‏ آخر یه<br />

جوری حلش کردین انکار <strong>از</strong> غیب بهتون الهام شده!‏ الف<br />

مساویست با الف!‏ همه <strong>این</strong> کارها...تنها چیزی که من بدست آوردم<br />

فقط چیزیه که <strong>از</strong> قبل هم میدونستم"!‏<br />

‏"به هر حال <strong>این</strong> تقصیر من نیست پورس.‏ تو دربارۀ حلقهها<br />

و ریاضیات با من جر و بحث کردی و گفتی که <strong>این</strong> رو قبالً‏ می-‏<br />

دونستی،‏ ولی کار دیگهای نمیشه کرد".‏ لبهایش آهسته به لبخندی<br />

ب<strong>از</strong> شد و گفت:‏ ‏"به خاطر همین <strong>این</strong>قدر عصبانی شدی؟ به خاطر الف<br />

مساویست با الف،‏ نه"؟<br />

‏"خفه شو"!‏ و دستگاه ارتباطی خاموش شد.‏ روانشناس در<br />

حالی که خون،‏ خونش را میخورد،‏ لبهایش را محکم به هم فشرد.‏<br />

دستگاه ارتباطی دوباره شروع به چشمک زدن کرد و روشن شد.‏<br />

‏"چی میخوای"؟<br />

صدایی آرام و رسمی <strong>از</strong> قسمت پذیرش در طبقه پایین به او<br />

پاسخ داد:‏ ‏"یه پیامرسون دولتی رسیده قربان".‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!