این اثر ترجمهای است از
avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_
avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
تابستان 1939، برای من سرشار<br />
<strong>از</strong> دودلی و عدم اطمینان بود.<br />
در ماه ژوئن من <strong>از</strong> دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شدم و<br />
مدرک<br />
»کارشناسی علوم«<br />
را اخذ نمودم.<br />
تا آن موقع<br />
به خوبی<br />
گذشته بود. اگرچه، دومین<br />
تالش من برای ورود به دانشکدۀ<br />
پزشکی، همانند تالش اولم با شکست مواجه شده بود. برای <strong>این</strong>که<br />
خاطر جمع باشید <strong>این</strong> را میگویم که اشتیاق چندانی هم برای<br />
ورود به دانشکده پزشکی نداشتم و تالشم هم <strong>از</strong> ته قلب نبود. اما<br />
با <strong>این</strong> حال برای من یک باخت به حساب میآمد.<br />
حاال باید چکار میکردم؟ من نمیخو<strong>است</strong>م یه شغل معمولی و<br />
پیش پا افتاده داشته باشم، حتی اگر چنین موقعیتی هم برای من<br />
پیش میآمد، باید به تحصیالتم ادامه میدادم. دوره شیمی را تا<br />
سطوح عالی گذرانده بودم و حاال که برای ورود به دانشکدۀ<br />
پزشکی ناکام مانده بودم، طبیعتاً گام بعدی، گرفتن دکترا در آن<br />
زمینه بود.<br />
اولین سؤالی که پیش آمد <strong>این</strong> بود که آیا میتوانم <strong>از</strong> پس<br />
مخارج تحصیل بر بیایم؟<br />
)حتی اگر موفق به ورود به دانشکدۀ<br />
پزشکی میشدم،<br />
ب<strong>از</strong> هم <strong>این</strong> سؤال وجود<br />
داشت(. دورۀ<br />
دانشگاه<br />
چهار سال طول میکشید و درآمد اندک من که <strong>از</strong> راه نوشتن در<br />
جوانی کسب کرده بودم و به حدود 200<br />
توانست کمک قابل توجهی باشد.<br />
دالر رسیده بود، می-<br />
طبیعتاً ب<strong>از</strong> هم باید به نوشتن ادامه میدادم و ب<strong>از</strong> هم طبیعتاً،<br />
فشار روحی باعث میشد که نویسندگی مشکل<br />
باشد. در طول آن