21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

*<br />

بدون <strong>این</strong>که آسیب ببینیم،‏ برای مدت نامحدود توسعه پیدا کنیم.‏<br />

میتونیم ملت خودمون رو بس<strong>از</strong>یم،‏ آزاد و بدون محدودیت باشیم و<br />

حقوق خودمون رو با قدرت به دست بیاریم و دیگه وابسته به ..."<br />

صدای او با نگاه به چهره اسکنلون که پایین افتاده و خسته و<br />

رنجور به نظر میرسید،‏ خاموش شد.‏ اسکنلون با صدای آهستهای<br />

گفت:‏ ‏"نه،‏ جای من <strong>این</strong>جا پیش همنوعان خودمه.‏ برید بچههای من،‏<br />

کشور خودتون رو بس<strong>از</strong>ین.‏ شاید یه روزی نوادههای شما به منظومه<br />

شمسی حکمفرمایی کنن.‏ ولی من-من همینجا میمونم".‏<br />

مکس با لجاجت گفت:‏ ‏"پس من هم میمونم.‏ تو پیر شدی و<br />

یکی باید <strong>از</strong>ت مراقبت کنه.‏ من همه زندگیم رو بارها بهت<br />

مدیونم".‏<br />

اسکنلون سرش را به سختی تکان داد و گفت:‏ ‏"من به کمک<br />

هیچ کس احتیاج ندارم.‏ دِیتون زیاد <strong>از</strong> <strong>این</strong>جا دور نیست.‏ چه اونجا<br />

چه هر جای دیگهای که برم به خوبی <strong>از</strong>م مراقبت میکنن.‏ ولی<br />

مکس،‏ همنوعانت بهت احتیاج دارن.‏ تو رهبر اونها هستی.‏ پس<br />

برو".‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!