این اثر ترجمهای است از

اسکنلون ناگهان گفت:‏ ‏"حرف نباشه!‏ من همه جزئیاتش رو
میخوام.‏ حاال که من میتونم براتون حکم تساوی حقوق رو بگیرم،‏
چرا میخواین اینجا رو ترک کنین"؟
مکس با ناراحتی گفت:‏ ‏"حرفهایی که به جوهانسون زدی،‏
چرخه رو به حرکت در آورد.‏ تا زمانی که زمینیها و مریخیها به ما
به عنوان موجوداتی متفاوت و پست نگاه میکنن،‏ از ما خوششون
نمیاد و یه جوری باهامون مدارا میکنن.‏ ولی تو به جوهانسون گفتی
که ما برتر هستیم و جای بشریت رو برای همیشه میگیریم.‏ در
نتیجه هیچ جایگزین دیگهای بجز تنفر از ما پیدا نمیکنن.‏ و می-‏
تونم بهت اطمینان بدم که دیگه مدارایی در کار نخواهد بود.‏ پس
بهتره قبل از اینکه طوفان شروع بشه،‏ ما از اینجا بریم".‏
چشمان پیرمرد با دریافتن حقیقتی که در نظرات مکس وجود
داشت،‏ گشاد شدند.‏ او گفت:‏ ‏"متوجه شدم.‏ باید با جوهانسون
تماس بگیرم.‏ شاید با هم بتونیم این اشتباه وحشتناک رو جبران
کنیم".‏ و با کف دست به پیشانیاش زد.‏
مادلین اشک ریزان مداخله کرد:‏ ‏"اوه مکس،‏ چرا نکتۀ اصلی
رو نمیگی؟ پدر ما میخوایم که شما هم همراه ما بیاین.‏ روی زهره
که زندگی خیلی پراکندس،‏ ما میتونیم یه نقطه رو پیدا کنیم و