21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

:-<br />

:-<br />

‏"ایرادهای احمقانه نگیر جفرسون!‏ اونها بغیر <strong>از</strong> مدل<br />

موهاشون،‏ همه شبیه همن!‏ <strong>این</strong> رو هم به عهده خودت میذارم که<br />

یه خوشگلش رو انتخاب کنی.‏ اونها اونقدر پیر یا بد اخالق نیستن<br />

که نتونی یکیشون رو انتخاب کنی".‏<br />

وحشتناک..."‏<br />

:-<br />

*<br />

‏"نه!‏ من چنین کاری نمیکنم.‏ همه <strong>این</strong> ایدههای<br />

‏"جفرسون!‏ تو سرپرستشی!‏ <strong>این</strong> رو هم بهش بدهکاری"!‏<br />

<strong>این</strong> حرفها باعث خشم مخترع شد و گفت:‏ ‏"من بهش<br />

بدهکارم،‏ <strong>این</strong> رو ر<strong>است</strong> گفتی.‏ بیشتر <strong>از</strong> اون چیزی که فکرش رو<br />

میکنی بهش بدهکارم..."‏ اسکنلون آهی کشید و گفت:‏ ‏"فکر کنم<br />

باید <strong>این</strong> کار رو انجام بدم".‏<br />

اسکنلون در مقابل دیدگان یک کارمند عبوس و ترشرو <strong>این</strong> پا<br />

و آن پا میکرد.‏ روی صفحۀ اسمی،‏ نام او با حروف بزرگ نوشته<br />

بود:‏ ‏"دوشیزه مارتین ، 1 سرپرست".‏<br />

او با بداخالقی گفت:‏ ‏"بشنین قربان.‏ چیزی میخو<strong>است</strong>ین"؟<br />

1) Martin

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!