21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

:-<br />

:-<br />

:-<br />

:-<br />

:-<br />

وقتی که غذا به پایان رسید،‏ اسکنلون گفت:‏ ‏"خوب؛ حاال فکر<br />

میکنم بهتره به چند تا سؤال جواب بدی.‏ اسمت چیه"؟<br />

‏"به من میگن مکس ". 1<br />

‏"اوووه.‏ و نام خونوادگیت چیه"؟<br />

تویینی شانهای باال انداخت و گفت:‏ ‏"وقتی که اونها میخو<strong>است</strong>ن<br />

من رو صدا کنن،‏ چیزی بجز مکس بهم نگفتن.‏ فکر نمیکنم که یه<br />

موجود دورگه نی<strong>از</strong>ی به اسم داشته باشه".‏ هیچ شکی در لحن تلخ<br />

حرفهایش نبود.‏<br />

‏"ولی برای چی داشتی توی شهر <strong>این</strong>جوری مثل دیونهها<br />

<strong>این</strong>طرف و اونطرف میرفتی؟ چرا توی محل زندگی خودت<br />

نیستی"؟<br />

نم"‏ توی یه خونه بودم.‏ هیچ کجا بهتر <strong>از</strong> خونه نمیشه،‏ حتی<br />

اون دنیای بیرون که من هرگز ندیدمش.‏ مخصوصاً‏ بعد <strong>از</strong> <strong>این</strong>که تام<br />

مرد".‏<br />

اسکنلون به نرمی پرسید:‏ ‏"تام کی بود،‏ مکس"؟<br />

‏"اون هم یکی مثل من بود.‏ جوونتر <strong>از</strong> من بود،‏ حدوداً‏ پونزده<br />

ساله،‏ ولی مرد".‏ او سرش را <strong>از</strong> روی میز باال آورد و در حالی که<br />

1) Max

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!