21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

:-<br />

کشتیها در حال رسیدن به تیررس هم بودند و سانات<br />

احساس تنش میکرد.‏ او میدانست که باید نزدیکتر شود،‏ خیلی<br />

نزدیک.‏ انسانها <strong>از</strong> سرعت بیشتری برخوردار بودند اما السینوها<br />

تعدادشان دو برابر انسانها بود.‏<br />

یک اشعه سوسو زن شلیک شد،‏ بعد یکی دیگر و ده تای<br />

دیگر.‏ و بعد ناگهان برق کور کننده اشعه بنفش به چشم خورد.‏<br />

‏"اولین ضربه"!‏ سانات نفسی کشید و کمی به خودش<br />

<strong>است</strong>راحت داد.‏ یکی <strong>از</strong> کشتیهای دشمن در بیچارگی <strong>از</strong> رده خارج<br />

شد.‏ دماغه آن ذوب شده بود و فلز آن میدرخشید.‏<br />

کشتیهای طرف مقابل چندان تحت تأثیر قرار نگرفته بودند.‏<br />

بین دو طرف شلیکهای کورکورانهای رد و بدل شد.‏ برق بنفش<br />

دیگری در لبه صفحه نمایش به وجود آمد و سانات با ترس عجیبی<br />

که در ستون مهرههایش پایین میرفت فهمید که آن شلیک سالح<br />

سنگین <strong>از</strong> یکی <strong>از</strong> کشتیهای همجوار خودشان بوده <strong>است</strong>.‏<br />

جنگ رو در رو به نقطه اوج خود رسیده بود.‏ دو نور آتشین به<br />

صورت تقریباً‏ همزمان برق زدند و سانات غرید.‏ یکی <strong>از</strong> آنها کشتی<br />

انسانها بود.‏ موتورهای اتمی کشتی در طبقه پایین،‏ سه بار غرش<br />

کردند و به حداکثر قدرت رسیدند و <strong>این</strong> اتفاق به <strong>این</strong> معنی بود که

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!