21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

سانات پاسخی نداد.‏ البته دوست مسنترش درست میگفت.‏<br />

در ذهن او،‏ واژه ‏»السینو«‏ مدتها بود که با واژه هایی مثل ‏»بیگانه«‏ یا<br />

‏»هیوال«‏ عجین شده بود و بدون هیچ دلیل منطقیای،‏ یه صورت غیر<br />

ارادی انتظار دیدن موجودی غیرعادی و شگفت انگیز را داشت.‏<br />

اما فهمیدن همین حس بیش <strong>از</strong> حد احمقانه،‏ موجب شده بود<br />

تا همان نفرت قبلی به او چیره شود و همین نفرت بعد <strong>از</strong> <strong>این</strong>که<br />

آنها توسط یک السینوی بسیار مؤدب که انگلیسی هم حرف میزد،‏<br />

ب<strong>از</strong>رسی شدند،‏ به خشم مبدل شد.‏<br />

روز بعد آنها به نیویورک رفتند که بزرگترین شهر سیاره در<br />

آموزههای ب<strong>است</strong>انی بود و سانات برای یک روز مشکالت کهکشان<br />

را فراموش کرد.‏ وقتی که او سرانجام در مقابل ساختار برج مانندی<br />

قرار گرفت و گفت:‏ ‏"<strong>این</strong> بنای یاد بوده".‏ برایش لحظه شگفت<br />

انگیزی بود.‏<br />

بنای یادبود،‏ بزرگترین بنای روی زمین بود و به محل به وجود<br />

آمدن گونه انسان تقدیم شده بود و آن روز چهارشنبه،‏ یکی <strong>از</strong><br />

روزهای هفته بود که آن دو مرد ‏»نگهبان آتش«‏ بودند.‏<br />

آن دو مرد در بنای یاد بود به شعلۀ زرد آتشی مینگریستند<br />

که نمادی <strong>از</strong> تهور و پیشگامی گونه انسان بود و پورین ترتیبی داده

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!