21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

مرد جوان با صدای آهستهای گفت:‏ ‏"ببخشید که مزاحمتون<br />

شدم ناخدا دریک.‏ من فقط میخو<strong>است</strong>م بدونم که ما کی به فرافضا<br />

میریم"؟<br />

ناخدا ساعت جیبی بزرگی را <strong>از</strong> جیبش بیرون آورد و گفت:‏<br />

حاال یه ساعت دیگه.‏ دیگه چیزی نمونده".‏<br />

" زا<br />

:-<br />

:-<br />

:-<br />

‏"بعد <strong>از</strong> اون میرسیم به..."‏<br />

‏"درست خارج <strong>از</strong> مدار سیاره شماره نه".‏<br />

‏"که سیاره پلوتو باشه.‏ وقتی که وارد فضای عادی میشیم،‏<br />

خورشید رو میتونیم ببینیم"؟<br />

:-<br />

‏"اگه به جای درست نگاه کنی،‏ میتونی.‏ خورشید درست در<br />

سمت دماغه کشتی خواهد بود".‏<br />

:-<br />

‏"متشکرم".‏ فیلیپ سانات برگشت که برود ولی مارونی<br />

جلوی او را گرفت.‏<br />

او گفت:‏ ‏"یه دقیقه صبر کن،‏ فیلیپ.‏ نکنه میخوای ما رو تنها<br />

بذاری؟ مطمئنم که خانم سورات مشتاقه که چند تا سؤال <strong>از</strong>ت<br />

بپرسه.‏ ایشون واقعاً‏ به لوریسم عالقمند شده".‏ برق شیطنت در<br />

چشمان مرد الکتونیایی میدرخشید.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!