Attention! Your ePaper is waiting for publication!
By publishing your document, the content will be optimally indexed by Google via AI and sorted into the right category for over 500 million ePaper readers on YUMPU.
This will ensure high visibility and many readers!
هم همراه تمام قاره شرقی به دست شورشیان افتاد<br />
و سنت دنیس 1<br />
و قبل <strong>از</strong> <strong>این</strong>که زمینیان حیرت زدۀ به خود بی<strong>این</strong>د، نیمی <strong>از</strong> زهره <strong>از</strong><br />
چنگ آنها بیرون آمده بود.<br />
زمین که <strong>از</strong> <strong>این</strong> وضعیت اضطراری، شوک زده و گیج شده بود<br />
البته باید قبالً <strong>این</strong> را پیشبینی میکردند- و شروع به ارسال<br />
اسلحه و تجهیزات برای ساکنین محاصره شدۀ شهرهای باقیمانده و<br />
تجهیز ناوگان فضایی برای ب<strong>از</strong> پس گیری قلمرو <strong>از</strong> دست رفته کرد.<br />
زمین خشمگین بود اما نترسیده بود، چرا که میدانست که<br />
مناطقی که با غافلگیری گرفته شده بودند را میشود سر فرصت<br />
دوباره بدست آورد و چیزی که <strong>از</strong> آنها گرفته شده بود، برای<br />
همیشه <strong>از</strong> دست نرفته بود. حداقل به باور آنها <strong>این</strong>طور بود.<br />
تصورش را بکنید که رهبران زمینی تا چه حد <strong>از</strong> پیشروی<br />
مداوم ساکنین زهره گیج شده بودند. شهر ونوسیا تا بن دندان به<br />
اسلحه و غذا مجهز شده بود، دفاع خارجی آن آماده و مردان<br />
همگی بر سر پستهای خود حاضر بودند. ارتش کوچکی <strong>از</strong> بومیان<br />
برهنه نزدیک شدند و درخو<strong>است</strong> تسلیم بدون قید و شرط کردند.<br />
ونوسیا با تکبر <strong>این</strong> درخو<strong>است</strong> را رد کرد و به زمین پیغام داد که<br />
* درون بیشهزاری شتافت که در راه ب<strong>از</strong>گشت به دهکده کوچک موجودات ونوسی در خارج <strong>از</strong> گنبد قرار داشت. پنج سال گذشت، پنج سال سراسر شورش. ساکنین زهرهای مانند آتشفشانی که بعد <strong>از</strong> مدتها فوران میکند، <strong>از</strong> خواب بیدار شدند. اربابان زمینی کوته فکر شهرهای آفرودوپولیس، ونوسیا 1 و بقیه شهرهای گنبدی روی سیاره زهره، به عالئم نزدیک شدن خطر اهمیتی ندادند. وقتی که آنها به ساکنین سبز و کوچک زهره فکر میکردند با حالتی تحقیر آمیز میگفتند: آهان، اون چیزها! اما باالخره صبر و طاقت »آن چیزها« هم به پایان رسید و سرو صدای گروههای ملیگرای سبز هم هر روز بیشتر میشد. بعد در یک روز خاکستری، که مثل بقیه روزهای خاکستری دیگر نبود، جمعیتی <strong>از</strong> بومیان زهره در جلوی شهرها، به صورت س<strong>از</strong>مان یافته شورش کردند. شهرهای گنبدی کوچک در کمال ناباوری به زانو درآمدند. موفقیت به سرعت ادامه داشت و نیو واشینگتون ، 2 مونت وولکان ، 3 1) Venusia 2) New Washington 3) Mount Vulcan
و- هم همراه تمام قاره شرقی به دست شورشیان افتاد و سنت دنیس 1 و قبل <strong>از</strong> <strong>این</strong>که زمینیان حیرت زدۀ به خود بی<strong>این</strong>د، نیمی <strong>از</strong> زهره <strong>از</strong> چنگ آنها بیرون آمده بود. زمین که <strong>از</strong> <strong>این</strong> وضعیت اضطراری، شوک زده و گیج شده بود البته باید قبالً <strong>این</strong> را پیشبینی میکردند- و شروع به ارسال اسلحه و تجهیزات برای ساکنین محاصره شدۀ شهرهای باقیمانده و تجهیز ناوگان فضایی برای ب<strong>از</strong> پس گیری قلمرو <strong>از</strong> دست رفته کرد. زمین خشمگین بود اما نترسیده بود، چرا که میدانست که مناطقی که با غافلگیری گرفته شده بودند را میشود سر فرصت دوباره بدست آورد و چیزی که <strong>از</strong> آنها گرفته شده بود، برای همیشه <strong>از</strong> دست نرفته بود. حداقل به باور آنها <strong>این</strong>طور بود. تصورش را بکنید که رهبران زمینی تا چه حد <strong>از</strong> پیشروی مداوم ساکنین زهره گیج شده بودند. شهر ونوسیا تا بن دندان به اسلحه و غذا مجهز شده بود، دفاع خارجی آن آماده و مردان همگی بر سر پستهای خود حاضر بودند. ارتش کوچکی <strong>از</strong> بومیان برهنه نزدیک شدند و درخو<strong>است</strong> تسلیم بدون قید و شرط کردند. ونوسیا با تکبر <strong>این</strong> درخو<strong>است</strong> را رد کرد و به زمین پیغام داد که 1) St. Denis