21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

:-<br />

:-<br />

:-<br />

او گفت:‏ ‏"خوب،‏ کلیفورد،‏ پسرم.‏ آخرین تن <strong>از</strong> سوخت آماده<br />

شده و کشتی رو هم واکس زدن و برق انداختن.‏ حاال من آمادهام<br />

که دومین تالشم رو انجام بدم.‏ <strong>این</strong> دفعه دیگه شلتن جلوی راهمون<br />

نیست".‏ او زیر لب شروع با آو<strong>از</strong> خواندن کرد.‏ آهنگی بود که آن<br />

روزها مدام <strong>از</strong> رادیو پخش میشدو و حتی یاغیانی مثل ما هم گهگاه<br />

آن را میخواندیم.‏<br />

غرولند کنان گفتم:‏ ‏"فایدهای نداره رئیس.‏ به احتمال ده به<br />

یک،‏ کارت یه جایی توی فضا تموم میشه.‏ حتی اگرم برگردی،‏<br />

دارت میزنن.‏ ما نمیتونیم برنده شیم".‏ و با ناراحتی سرم را تکان<br />

دادم.‏<br />

‏"ای بابا کلیف!‏ <strong>این</strong> وضعیت که همیشگی نیست".‏<br />

‏"ولی من فکر میکنم هست.‏ وینستد اون موقعها درست<br />

میگفت.‏ آونگ تاب میخوره و <strong>از</strong> سال 1945، تاب خوردنش علیه<br />

م<strong>است</strong>.‏ ما همیشه یا جلوتر <strong>از</strong> زمان خودمون هستیم یا عقبتر <strong>از</strong><br />

اون".‏<br />

‏"حرف اون وینستد احمق رو نزن.‏ تو هم داری همون<br />

اشتباهی رو میکنی که وینستد کرد.‏ برای تغییر معیارها،‏ قرنها و<br />

هزارهها باید بگذره،‏ نه سالها و دههها.‏ مدت پنج قرنه که ما داریم

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!