21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

حرف زدن هیچ هیجانی <strong>از</strong> خودم نشان ندادم و به همین دلیل،‏ کل<br />

مجلس <strong>از</strong> شدت تشویق حضار منفجر شد".‏<br />

یکی <strong>از</strong> حاضران که به حرفهای او گوش میکرد،‏ آهسته <strong>از</strong> سر<br />

حیرت سری تکان داد و گفت:‏ ‏"چقدر خوبه که آدم بتونه <strong>این</strong>جوری<br />

شیرین زبونی کنه،‏ سناتور.‏ شما حتماً‏ باید آدم مهمی باشین".‏<br />

متصدی بار حرف او را تأیید کرد و گفت:‏ ‏"بله،‏ همینطوره.‏<br />

چقدر کثیف و شرم آوره که اونها توی انتخابات اخیر شما رو<br />

شکست دادن".‏<br />

نم<strong>این</strong>ده سابق خودش را صاف کرد و با لحن آقا منشانهای<br />

گفت:‏ ‏"من کامالً‏ خبر داشتم که رشوه خواری توی اون انتخابات به<br />

میزان بیسابقهای افزایش پیدا کرده بود..."‏ اما به محض <strong>این</strong>که<br />

چشمش به مقالهای در روزنامۀ یکی <strong>از</strong> شنوندگان افتاد،‏ صدایش<br />

ناگهان خاموش شد.‏ اون روزنامه را قاپید و در سکوت آن را خواند<br />

و بالفاصله چشمانش <strong>از</strong> ایده جدیدی که به ذهنش رسیده بود،‏ برق<br />

زد.‏<br />

او دوباره رو به آنها کرد و گفت:‏ ‏"دوستان،‏ همین اآلن یادم<br />

افتاد که باید برم.‏ یه کار خیلی ضروری توی دیوان عالی دارم که<br />

باید فوراً‏ انجامش بدم".‏ بعد به سمت متصدی بار خم شد و آهسته

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!