21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

:-<br />

جیمی گفت:‏ ‏"من میخوام بدونم تو <strong>از</strong> کجا به <strong>این</strong> نتیجه<br />

رسیدی؟ سرگرد رید هر چی رو که الزم بود در مورد کشتی<br />

بدونیم،‏ بهمون گفته بود.‏ در ضمن،‏ فکر نکنم در مورد هدایت<br />

کشتی،‏ چیزی مونده باشه که تو بخوای بهمون بگی".‏<br />

‏"اِ،‏ نمونده؟ ظاهراً‏ رید فراموش کرده که یه نکتۀ کوچولو رو<br />

بهتون گوشزد کنه و اگه دستورالعمل من رو میخوندین،‏ اون نکته<br />

رو اونجا میدیدن.‏ قدرت میدون انحرافی،‏ قابل تنظیم بود.‏ حتماً‏<br />

وقتی که شما راهش انداختین،‏ روی حداکثر قدرت تنظیم شده<br />

بوده،‏ همین".‏ او دوباره شروع به خندیدن کرد و گفت:‏ ‏"حاال اگه<br />

شما یه خورده به خودتون زحمت میدادین و اون برگهها رو می-‏<br />

خوندین،‏ میفهمیدین که با حرکت دادن یه اهرم کوچیک"‏ ‏–با<br />

حرکت دادن شستش در هوا حرکت دادن اهرم را تقلید کرد-‏<br />

‏"میتونستین قدرت میدون انحرافی رو به اند<strong>از</strong>ۀ دلخواه کم کنین و<br />

اج<strong>از</strong>ه بدین امواج به میزانی که دوست داشته باشین داخل بشن".‏<br />

خندهاش داشت بلندتر میشد:‏ ‏"شما یه هفته داشتین یخ می-‏<br />

زدین،‏ چون اونقدر عقل نداشتین که یه اهرم رو فشار بدین.‏ و حاال<br />

شما دوتا خلبان درجه یک اومدین <strong>این</strong>جا و دارین من رو سرزنش<br />

میکنین.‏ چه خندهدار"!‏ و وقتی که دید آن دو مرد جوان خجالت

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!