نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد نولیبرالیسم در بوته ي نقد

13.07.2015 Views

افکار و مقاصدي که به ایجاد این نهادهاي جهانی انجامید،‏ افکار و مقاصد خوبی بودند،‏ ولیسه قلوهاي نولیبرالی 74همسو با منطقسرمایهداري که هر پدیده و فرایند جدیدي را متناسب با منافع خود باز تعریف میکند،‏ این سازمانها نیز بهتدریج و طی سالها چیزي به کلی متفاوت از آب در آمدند.‏توجه اولیهي صندوق بینالمللی پول به اقتصاد کنیزي که بر نارساییهاي بازار و نقش دولتها در ایجاد شغلتأکید داشت،‏ جاي خود را به بازار آزاد دههي80داد که جزئی از‏«اجماعواشنگتن»‏میان صندوق،‏ بانکجهانی و وزارت خزانهداري آمریکا روي سیاستهاي مناسبی است که راهکارهایی به کلی متفاوت از راهکار اولیهبراي توسعهي و تثبیت اقتصادي کشورهاي در حال توسعه است ‏(همان:‏.(38برخورد مستعمراتیِ‏ ‏«مکتب اقتصادي شیکاگو»‏ با ‏«صندوق بیتالمللی پول»‏ و ‏«بانک جهانی»‏ که تا سالمسکوت مانده بود،‏ با معرفی‏«اجماع19893واشنگتن»‏توسط‏«جان ویلیامسون»‏رسمیت یافت.‏اجماع واشنگتنفهرستی از سیاستهاي اقتصادي بود که فنی و داراي مقبولیت تصور میشد و ادعاهاي ایدئولوژیک محضی چونضرورتمیشد.‏‏«خصوصیسازيِ‏ همهي بنگاههاي دولتی»‏و‏«حذف موانع ورود مؤسسات خارجی»‏به کشور را شامللیست سیاستهاي مزبور،‏ پس از تکمیل،‏ چیزي جز سه گانهي نولیبرالی فریدمن نبود:‏خصوصیسازي،‏ حذف مقررات،‏ تجارت آزاد و کاهش شدید هزینههاي خدمات عمومی دولت.‏اینها سیاستهایی بود که،‏ به گفتهي ویلیامسون،‏سیاستها در کشورهاي آمریکاي لاتین اصرار میورزیدند».‏یعنی‏«قدرتهاي مستقر در واشنگتن نسبت به اتخاذ این گونه4‏«جوزف استیگلیتز»‏اقتصاددان ارشد سابق بانکجهانی و یکی از مهمترین منتقدین کنونی این سیاستها مینویسد:‏ ‏«اگر کینز میتوانست ببیند بر سر دستپرورده اش چه آورده اند،‏ در گور میلرزید»‏ ‏(کلاین،‏.(246:1389نهادهاي برتون وودز ‏(بانک جهانی،‏ صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی)‏ از دید منتقدانشان،‏ فقطنمایندگان جهانیشدن تحت ادارهي مستقیم بازار،‏ در زمینههاي خاص هستند که از احکام جزمی نولیبرالیِ‏‏«اجماع واشنگتن»‏ پیروي میکنند ‏(مولر،‏.(95:1384آنها در بیشتر کشورهاي در حال توسعه ‏(و کشورهاي در حال گذار)‏ به علت وابستگی به وامهاي این نهادها،‏ ازاقتدار بالایی برخوردار هستند.‏‏«برنامههاي تعدیل ساختاري»‏به ویژه کشورهایی که خواستار دریافت وام از این نهادها هستند بایستی(SAPs)مورد نظر آنها را اجرا نمایند ‏(خور،‏5‏«دیویسون بودهو»‏ ، از اقتصاددانان ارشد صندوق که در سرتاسر دههياقتصادي براي آمریکاي لاتین و آفریقا بود،‏ بعدها اذعان کرد که ‏«از سال.(12:138619801983طراح برنامههاي تعدیلاتبه بعد،‏ هر آن چه کردیم مبتنی3 Washington Consensus4 Joseph Stiglitz5 Davison Budhoo

سه قلوهاي نولیبرالی 75بر درك جدیدمان از این مأموریت بود که ‏"یا ‏"جنوب"‏ باید خصوصیسازي شود،‏ یا بمیرد"؛ در جهت نیل به اینهدف،‏ طی دورهکردیم.»‏ ‏(کلاین،‏1983.(246:1389تا 1988، ما به طرز شرم آوري در آمریکاي لاتین و آفریقا هرج و مرج اقتصادي ایجادمقالهي حاضر سعی دارد ضمن بیان پیشینهي شکلگیري نهادهاي مالی جهانی مذکوز،‏ عملکرد،‏ مکانیزمتصمیمگیري و روش شناسی درونی آنها نیر به اجمال بررسی کند.‏ لازم به ذکر است که بررسی عملکرد وتأثیرات این نهادها داراي سویههاي گوناگونی میباشد که فرصت بیشتري را میطلبد.‏صندوق بینالمللی پولدور روز بعد از کریسمس سال(IMF)کشور مفاد 29 اولین 1945توافقنامهي صندوق بینالمللی پول را امضا کردند وصندوق اولین کار واقعی بازرگانی خود را درست یک سالبعد در اوایل مارس1947انجام داد.‏ امروز با گذشت بیشاز نیم قرن از آغاز تأسیس صندوق،‏ تعداد اعضاي آن به183183کشور افزایش یافته است.‏ ‏(مک گیفن،‏(82:13884کشور عضو این صندوق،‏ حق تصمیم گیري خود را بهیک هیأت مدیره نفره واگذار میکنند که داراي 8کرسی دائم است ‏(آمریکا،‏ آلمان،‏ بریتانیا،‏ روسیه،‏ ژاپن،‏چین،‏ عربستان و فرانسه).‏ تصمیمات مهم در این صندوقنیاز به اخذ حداکثر85رأي دارد و تقسیم آراء نه بر اساس ‏«هر کشور یک رأي»،‏ بلکه بر اساس سهم هر کشوردر سرمایهي صندوق صورت میگیرد.‏ ایالات متحده به تنهایی داراي78/1766/22‏(فکوهی،‏درصد آراء و حوزهي یورو دارايدرصد آراست.‏ به عبارت دیگر هر یک از دو قدرت بزرگ،‏ عملاً‏ در تصمیمات مهم صندوق حق وتو دارند.(132:1384هدف مورد نظر صندوق بینالمللی پول حفظ ثبات اقتصاد جهانی است.‏ صندوق اینهدف را با ارائهي کمک به کشورهایی که مشکل تراز پرداخت دارند پیگیري میکند ‏(مونبیو،‏در دههي.(103:138880و در دورهاي که ‏«رونالد ریگان»‏ در آمریکا و ‏«مارگارت تاچر»‏ در بریتانیا بر سر کار بودند و بهدوران ‏«ریگانیسم»‏ در آمریکا و ‏«تاچریسم»‏ در بریتانیا معروف است،‏ مهمترین تغییر در صندوق بینالمللی رخداد.‏ با ترویج و اشاعهي فکر آزادي بازارها توسط ریگان و تاچر،‏ صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به

افکار و مقاصد<strong>ي</strong> که به ایجاد این نهادها<strong>ي</strong> جهانی انجامید،‏ افکار و مقاصد خوبی بودند،‏ ولیسه قلوها<strong>ي</strong> نولیبرالی 74همسو با منطقسرمایهدار<strong>ي</strong> که هر پدیده و فرایند جدید<strong>ي</strong> را متناسب با منافع خود باز تعریف میکند،‏ این سازمانها نیز بهت<strong>در</strong>یج و طی سالها چیز<strong>ي</strong> به کلی متفاوت از آب <strong>در</strong> آمدند.‏توجه اولیه<strong>ي</strong> صندوق بینالمللی پول به اقتصاد کنیز<strong>ي</strong> که بر نارساییها<strong>ي</strong> بازار و نقش دولتها <strong>در</strong> ایجاد شغلتأکید داشت،‏ جا<strong>ي</strong> خود را به بازار آزاد دهه<strong>ي</strong>80داد که جز<strong>ي</strong>ٔی از‏«اجماعواشنگتن»‏میان صندوق،‏ بانکجهانی و وزارت خزانهدار<strong>ي</strong> آمریکا رو<strong>ي</strong> سیاستها<strong>ي</strong> مناسبی است که راهکارهایی به کلی متفاوت از راهکار اولیهبرا<strong>ي</strong> توسعه<strong>ي</strong> و تثبیت اقتصاد<strong>ي</strong> کشورها<strong>ي</strong> <strong>در</strong> حال توسعه است ‏(همان:‏.(38برخورد مستعمراتیِ‏ ‏«مکتب اقتصاد<strong>ي</strong> شیکاگو»‏ با ‏«صندوق بیتالمللی پول»‏ و ‏«بانک جهانی»‏ که تا سالمسکوت مانده بود،‏ با معرفی‏«اجماع19893واشنگتن»‏توسط‏«جان ویلیامسون»‏رسمیت یافت.‏اجماع واشنگتنفهرستی از سیاستها<strong>ي</strong> اقتصاد<strong>ي</strong> بود که فنی و دارا<strong>ي</strong> مقبولیت تصور میشد و ادعاها<strong>ي</strong> اید<strong>ي</strong>ٔولوژیک محضی چونضرورتمیشد.‏‏«خصوصیساز<strong>ي</strong>ِ‏ همه<strong>ي</strong> بنگاهها<strong>ي</strong> دولتی»‏و‏«حذف موانع ورود مؤسسات خارجی»‏به کشور را شامللیست سیاستها<strong>ي</strong> مزبور،‏ پس از تکمیل،‏ چیز<strong>ي</strong> جز سه گانه<strong>ي</strong> نولیبرالی فریدمن نبود:‏خصوصیساز<strong>ي</strong>،‏ حذف مقررات،‏ تجارت آزاد و کاهش شدید هزینهها<strong>ي</strong> خدمات عمومی دولت.‏اینها سیاستهایی بود که،‏ به گفته<strong>ي</strong> ویلیامسون،‏سیاستها <strong>در</strong> کشورها<strong>ي</strong> آمریکا<strong>ي</strong> لاتین اصرار میورزیدند».‏یعنی‏«ق<strong>در</strong>تها<strong>ي</strong> مستقر <strong>در</strong> واشنگتن نسبت به اتخاذ این گونه4‏«جوزف استیگلیتز»‏اقتصاددان ارشد سابق بانکجهانی و یکی از مهمترین منتقدین کنونی این سیاستها مینویسد:‏ ‏«اگر کینز میتوانست ببیند بر سر دستپرورده اش چه آورده اند،‏ <strong>در</strong> گور میلرزید»‏ ‏(کلاین،‏.(246:1389نهادها<strong>ي</strong> برتون وودز ‏(بانک جهانی،‏ صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی)‏ از دید منتقدانشان،‏ فقطنمایندگان جهانیشدن تحت اداره<strong>ي</strong> مستقیم بازار،‏ <strong>در</strong> زمینهها<strong>ي</strong> خاص هستند که از احکام جزمی نولیبرالیِ‏‏«اجماع واشنگتن»‏ پیرو<strong>ي</strong> میکنند ‏(مولر،‏.(95:1384آنها <strong>در</strong> بیشتر کشورها<strong>ي</strong> <strong>در</strong> حال توسعه ‏(و کشورها<strong>ي</strong> <strong>در</strong> حال گذار)‏ به علت وابستگی به وامها<strong>ي</strong> این نهادها،‏ ازاقتدار بالایی برخوردار هستند.‏‏«برنامهها<strong>ي</strong> تعدیل ساختار<strong>ي</strong>»‏به ویژه کشورهایی که خواستار <strong>در</strong>یافت وام از این نهادها هستند بایستی(SAPs)مورد نظر آنها را اجرا نمایند ‏(خور،‏5‏«دیویسون بودهو»‏ ، از اقتصاددانان ارشد صندوق که <strong>در</strong> سرتاسر دهه<strong>ي</strong>اقتصاد<strong>ي</strong> برا<strong>ي</strong> آمریکا<strong>ي</strong> لاتین و آفریقا بود،‏ بعدها اذعان کرد که ‏«از سال.(12:138619801983طراح برنامهها<strong>ي</strong> تعدیلاتبه بعد،‏ هر آن چه کردیم مبتنی3 Washington Consensus4 Joseph Stiglitz5 Davison Budhoo

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!