نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد نولیبرالیسم در بوته ي نقد

13.07.2015 Views

هفتپیشینه و مکانیزم نهادهاي مالی جهانیسه قلوهاي نولیبرالی‏«خباثت و سیاهکاريهاي یک محتکر زد و بند کار،‏ یا یک نزولخوار معمولی را در مقیاس یک روستا،‏ یکراستهي بازار،‏ یا حتی یک شهر کوچک هر کس میتواند بشناسد،‏ و احیاناً‏ روابط زیر جلی چنین عناصري را باقدارهبندانی که از آنها تغذیه و متقابلاً‏ آنها را-‏ پنهان یا آشکار-‏ حمایت میکنند،‏ تشخیص دهد و به نحوهيفعالیت آنها پی ببرد.‏ اما همین عناصر و همین روابط را هنگامی که رشد کرده باشند و در سطح یک کشور یادر مقیاس بینالمللی عمل کنند،‏ هر کسی نمیتواند باز شناسد،‏ و به واقعیت آنها پی ببرد،‏ زیرا همین عناصر وهمین عناصر در مقیاس یک کشور چهره اي پوشیدهتر و دورتر از دسترس،‏ سازمانی پیچیدهتر و روشهايپیچیدهتر دارند و این بار چهرهي آنان را در زیر عنوان و موقعیت اجتماعیشان پنهان است و توجیهاتی کهدربارهي آنها و روابطشان ساخته پرداخته و به مردم تلقین شده است،‏ شناخت آنها را مشکل میسازد.‏ وهنگامی که همین عناصر و روابط در مقیاس تمامی جهان عمل کنند،‏ صاحب تفوذ و قدرت سیاسی گسترده،‏فلسفهها و نظریههاي توجیهکننده،‏ دانشگاههاي رنگارنگ،‏ ارتشهاي بزرگ و زرادخانههاي وسیع و دستگاههايقانونگذاري و قوانینی و نهادهاي هستند که آنان را توجیه میکند،‏ به آنان مشروعیت میبخشد و کسان یانیروهایی را که در برابر آن بایستند با استناد به قوانین و نظامات و نظریههاي مزبور به طور سیستماتیک و خیلیراحتتر از قداره بندان معمولی ‏«سلاخی»‏ میکنند.»‏ ‏(زرافشان،‏.(3:1389

سا(‏با فروپاشی نظام دو قطبی در پایان دههي80سه قلوهاي نولیبرالی 73میلادي،‏ جهانیسازي تعبیر مناسبتري براي گفتمان جهانیشدن میباشد که دال مرکزي آن ‏«ایدئولوژي نولیبرالیسم»‏ است.‏ جهانیسازي یکبدون سوژهي معین نمیباشد١‏«فرایند « در حالِ‏ ‏«شدن»‏ وکه مسیرها و اهداف گوناگونی را دنبال کند بلکه ذیل سرمایهداري متأخر توسطنهادهاي تصمیمگیري خاص،‏ مسیر و هدف مشخصی براي آن تعریف شده است.‏نهادهاي مالی جهانیاي چون صندوق بینالمللی پول،‏ بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی از جمله مهمتریننهادهاي تصمیمگیري میباشد که مسیر و هدف اقتصاد همبستهي جهانی را مشخص میکنند.‏ اگر چه اهداف وبرنامههاي این نهادها عموماً‏ اقتصادي میباشد اما داراي اثرات زیادي بر اجتماع و سیاست و فرهنگ کشورهايگوناگون جهان میباشند.‏به طوريکه اجراي سیاستهایی نادرست توسط این نهادها میتواند به آسیبهاياجتماعی گوناگون و ترویج الگوي فرهنگی خاص منجر شود.‏در دوران کنونی با همبستهشدن بیش از پیش جهان،‏ تقریباً‏ هیچ کشوري در جهان از چنین تأثیراتی مصوننمیباشد و برنامهها و سیاستهاي کلان خود را با ملاحظهيِ‏ خطوط کلی برنامههاي نهادهاي مذکور تدوینمیکنند.‏ به طوريکه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی که از نظم نوین بعد از جنگ جهانی دوم بر خاستهبودند،‏ پس از محو درگیري شرق و غرب،‏ تقریباً‏ تمام کشورهاي جهان را به عضویت خود در آورده اند ‏(مولر،‏.(94:1384طی دو دههي گذشتهنهادهاي‏«صندوق بینالمللی»،‏»و بانک جهانی»‏‏«سازمان تجارت جهانی»‏در مرکزسیاستهاي نولیبرالی هدایتکنندهي جهانیشدن در دوران معاصر یا جهانیسازي قرار داشته اند.‏ همچینین ایننهادها نقش به سزایی در بحرانهاي بین المللی و گذرا کشورهاي مدعی کمونیسم در اروپاي شرقی به اقتصادبازار آزاد ایفا کردهاند.‏صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی هر دو،‏ حاصل کنفرانس پولی و مالی ‏«برتون وودز»‏ هستند که در سال19442در نیوهمپشارِ‏آمریکا تشکیل شد و بخشی از تلاشهاي هماهنگ شدهاي بود که براي تأمین مالیبازسازي اروپا بعد از جنگ و اجتناب از رکودهاي اقتصادي آینده صورت میگرفت.‏ اسم واقعی بانک جهانی،‏ یعنیبانک بینالمللی ترمیم و توسعه،‏ نشان دهندهي مأموریت اولیه آن است.‏ قسمت آخر،‏ یعنی بانک ‏«توسعه»‏ درپایان کار به آن اضافه شد.‏ تکلیف مهمتر یعنی تثبیت اقتصاد جهان به عهده صندوق بینالمللی پول گذاشته شدتیگلیتز،‏.(33:13841 Process2 New Hampshire

هفتپیشینه و مکانیزم نهادها<strong>ي</strong> مالی جهانیسه قلوها<strong>ي</strong> نولیبرالی‏«خباثت و سیاهکار<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong> یک محتکر زد و بند کار،‏ یا یک نزولخوار معمولی را <strong>در</strong> مقیاس یک روستا،‏ یکراسته<strong>ي</strong> بازار،‏ یا حتی یک شهر کوچک هر کس میتواند بشناسد،‏ و احیاناً‏ روابط زیر جلی چنین عناصر<strong>ي</strong> را باقدارهبندانی که از آنها تغذیه و متقابلاً‏ آنها را-‏ پنهان یا آشکار-‏ حمایت میکنند،‏ تشخیص دهد و به نحوه<strong>ي</strong>فعالیت آنها پی ببرد.‏ اما همین عناصر و همین روابط را هنگامی که رشد کرده باشند و <strong>در</strong> سطح یک کشور یا<strong>در</strong> مقیاس بینالمللی عمل کنند،‏ هر کسی نمیتواند باز شناسد،‏ و به واقعیت آنها پی ببرد،‏ زیرا همین عناصر وهمین عناصر <strong>در</strong> مقیاس یک کشور چهره ا<strong>ي</strong> پوشیدهتر و دورتر از دسترس،‏ سازمانی پیچیدهتر و روشها<strong>ي</strong>پیچیدهتر دارند و این بار چهره<strong>ي</strong> آنان را <strong>در</strong> زیر عنوان و موقعیت اجتماعیشان پنهان است و توجیهاتی که<strong>در</strong>باره<strong>ي</strong> آنها و روابطشان ساخته پرداخته و به مردم تلقین شده است،‏ شناخت آنها را مشکل میسازد.‏ وهنگامی که همین عناصر و روابط <strong>در</strong> مقیاس تمامی جهان عمل کنند،‏ صاحب تفوذ و ق<strong>در</strong>ت سیاسی گسترده،‏فلسفهها و نظریهها<strong>ي</strong> توجیهکننده،‏ دانشگاهها<strong>ي</strong> رنگارنگ،‏ ارتشها<strong>ي</strong> بزرگ و زرادخانهها<strong>ي</strong> وسیع و دستگاهها<strong>ي</strong>قانونگذار<strong>ي</strong> و قوانینی و نهادها<strong>ي</strong> هستند که آنان را توجیه میکند،‏ به آنان مشروعیت میبخشد و کسان یانیروهایی را که <strong>در</strong> برابر آن بایستند با استناد به قوانین و نظامات و نظریهها<strong>ي</strong> مزبور به طور سیستماتیک و خیلیراحتتر از قداره بندان معمولی ‏«سلاخی»‏ میکنند.»‏ ‏(زرافشان،‏.(3:1389

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!