نولیبرالیسم در بوته ي نقد

پانزدهگرجستان؛ لب تشنه بر سرابِ‏ توسعهي نولیبرالی!‏‏«این روزها چهارچوب بستهي نظریهي نولیبرالی که پس از 1980 بر تفکر اقتصادي مسلط شد،‏ زیر سؤال رفته است،‏ یعنی در واقعبه طرز ‏"مفتضحی"‏ شکست خورده است»‏ دیوید هاروي،‏ دهمین فروم اجتماعی جهان،‏ پورتوالگره،‏ برزیل.‏ ژانوبه 2010"نگارنده اصرار دارد هنگامی که اصطلاح ‏«نولیبرالیسم»‏را به کار میبرد،‏ پیشوند‏«ایدئولوژي»‏را نیز به آناضافه کند؛ ‏«ایدئولوژي نولیبرالیسم».‏ چنین تأکیدي ازجهت انتقامجویی ایدئولوژیک یا شیطنت تلافیگون بهرسم کودکان نمیباشد،‏ بلکه اشاره به اصول مطلق وخصلت اجتناب ناپذیري نظریه اي دارد که نولیبرالهابه آن معتقدند و اجراي آن را چون نسخهاي برايهمهي مناطق و کشورهاي جهان تجویز میکنند.‏هدف از مقالهي حاضر بررسی ادعاي ایدئولوژينولیبرالیسم در کشور گرجستان میباشد.‏ انگیزهي نگارش این مطلب چالش نظري با یکی از دوستانِ‏ نولیبرالِ‏گرجی است که تجربهي اجراي برنامههاي نولیبرالیسم در کشورش را تجربه اي موفق تلقی میکند.‏بر خلاف ساده انگاري،‏ سطحینگري و فقر تحلیل تاریخی و ریشهاي که ذات نولیبرالهاي وطنی و حتی مرشدانجهانی آنها است،‏ این مقاله بررسی خود را به نواحی شهري و زرق و برق سرمایهداري نولیبرال در آن مناطق