13.07.2015 Views

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

نولیبرالیسم در بوته ي نقد

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

<strong>ي</strong>ده<strong>ي</strong>ار<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong>ار<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong>هاتقدیر نامشترك مسافران تایتانیک 130احمقانی که به جا<strong>ي</strong> لاس زدن با روزمرگی خود و لذت بردن از آن،‏ خطر اخراج و احظار و بیکار<strong>ي</strong> و تبعید ومهاجرت اجبار<strong>ي</strong> را به جان میخرند تا سرشت انسانی خود را بروز<strong>ي</strong> بایسته داده باشند.‏ از این حیث احمق ودیوانه اند که با اکثریتیتکرار<strong>ي</strong> و نیندیشیکه تسلیم روابط و مناسبات موجود میشوند،‏ مرزبند<strong>ي</strong>دارند و همچون آنها روالروزمره را ادامه نمیدهند و مناسبات شعور متعارف ‏(بی شعور<strong>ي</strong> حاکم)‏ را به هم میریزد!.‏کسانی که به تعبیر کانت <strong>در</strong> شعار روشنگر<strong>ي</strong>،‏ دلیرند <strong>در</strong> بکارگیر<strong>ي</strong> از فهم خویش(2)و تفکر انتقاد<strong>ي</strong> خویش راهمچون نش<strong>ي</strong>ٔگانی سرمست به عمود خیمه<strong>ي</strong> اندیشه وا نمیگذارند و ‏«اندیشیدن»‏ را به مرخصی گسیل نمیکنند،‏رنج اش را متحمل میشوند و به اندیشیدن خطر می کنند.‏<strong>در</strong> برابر این عده کسانی قرار دارند که با ساده انگار<strong>ي</strong> خاص خود جهان پیرامون خود را چنین تفسیر میکنند کهعدها<strong>ي</strong> به ینیرو<strong>ي</strong> هوش و ذکاوت و سخت کوشی خود به مدارج بالا نا<strong>ي</strong>ٔل گشته اند و حق سرور<strong>ي</strong> و رهبر<strong>ي</strong>بر دیگران را دارند.‏ چنین آموزههایی هر روزه <strong>در</strong> کلاسامروز ‏«جوامع دانایی محور»‏ و1‏«دانش بنیان « هستند.‏<strong>در</strong>س دانشگاهها به دانشجویان حقنه میشود:‏ جوامعKnowledge is Powerشعار چنین جوامعی است.‏سر آمد بودن دیگر از روابط ق<strong>در</strong>ت نشأت گرفته از تضاد کار و سرمایه حاصل نمیشود بلکه آن که سرآمد استبه مدد دانسته‏«سرمایه»‏ردهبند<strong>ي</strong> دانایی دارند.‏خویش به سرآمد<strong>ي</strong>نا<strong>ي</strong>ٔل آمده است.‏با خدماتیو تضاد میان آنها منسوخ گشته است و هر آن چه هست داناییآنان که سرآمد هستند به یسرمایهدار شایسته<strong>ي</strong>ذکاوت و هوشمند<strong>ي</strong> فرد<strong>ي</strong>که کارآفرینی از رشته» شا<strong>در</strong> این چهارچوب نظر<strong>ي</strong> ‏»فرد»‏شدن جوامع جدید صحبت ازاست و جایگاهیو ‏«کار»‏که افراد <strong>در</strong>قوا<strong>ي</strong> فکر<strong>ي</strong> و خلاقه<strong>ي</strong> خویش دست به ابتکارات نوین میزنند و به جا<strong>ي</strong> عنوان<strong>در</strong>یافت عنوان محترمانهتر و کمخطرتر<strong>ي</strong>چون‏«کار آفرین»‏هستند.‏اینان با خلاقیت وتغال زایی»‏ میکنند و برا<strong>ي</strong> نیرو<strong>ي</strong> کار جامعه ایجاد شغل میکنند!.‏ چنین استنوینی است که باید <strong>در</strong> دانشگاهریز و <strong>در</strong>ست آموزش داده شود.‏منتزع از ساختار سیاسی-‏ اقتصاد<strong>ي</strong> پنداشته میشود و موفقیتها و شکستاو حاصل ابتکارات یا اشتباهات شخصی اوست.‏ به بیان پیر بوردیو:‏اشراف دولتیمینامیم،‏ به دیگر سخن کسانیکه همه<strong>ي</strong>ویژگی» ‏«برندگان»‏و ‏«بازندگان»،‏ اشرافیت،‏ آنان کهاشرافیت را به معنا<strong>ي</strong>قرون وسطاییآندارند و اقتدارشان مدیون تحصیلاتشان،‏ یا بنا به دیدگاه خودشان،‏ هوشمند<strong>ي</strong>ا<strong>ي</strong> است که آن را موهبتی آسمانیمیدانند؛ حال آنکه میدانیم <strong>در</strong> جهان واقعیت،‏ این امکان را جامعه توزیع میکند و نابرابر<strong>ي</strong> <strong>در</strong> هوشمند<strong>ي</strong> ازنابرابر<strong>ي</strong>اید<strong>ي</strong>ٔولوژ<strong>ي</strong> است.‏ اجتماعیتواناییو کارآمد<strong>ي</strong>به خوبیضدیتیرا توجیه میکند که تقریبا همانندضدیت میان اربابان و بردگان است.‏ <strong>در</strong> یک سو شهروندانی کاملند که تواناییها و فعالیتهایی با دستمزد بالا و1 Knowledge-based Society

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!