نولیبرالیسم در بوته ي نقد
نولیبرالیسم در بوته ي نقد
نولیبرالیسم در بوته ي نقد
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
شناخت <strong>نولیبرالیسم</strong> 9پ<strong>در</strong>سالار<strong>ي</strong> سیاسی و اجتماعی قدیم تأکید کند و به دام نظریهها<strong>ي</strong> ضد دولتی لیبرال نیفتند.اما واقعیت ایناست که نومحافظهکار<strong>ي</strong> آمیزها<strong>ي</strong> از برخی مفاهیم سنتی محافظهکار<strong>ي</strong> (مانند دولت نیرومند و تأکید بر نظم وقانون) و اصول اقتصاد بازار آزاد است.به طور کلی نومحافظهکار<strong>ي</strong> و <strong>نولیبرالیسم</strong> شباهت و تفاوتهایی با یکدیگر دارند:کینز<strong>ي</strong>هر دو واکنشی به اقتصادو دولت رفاهی و افزایش نفوذ اتحادیه ها<strong>ي</strong> کارگر<strong>ي</strong> بودهاند؛ لیکن نومحافظهکاران <strong>در</strong> عین حال بهفرهنگ و شیوه<strong>ي</strong> زندگی رایج <strong>در</strong> غرب واکنش اخلاقی نشان میدهند و نگران بیانضباطی اجتماعی، بیپرواییاخلاقی، و تضعیف نهاد خانواده و مذهباند. آنان همچنین، برعکس نولیبرالها، به نظم و امنیت و ثبات سیاسیتوجه بسیار دارند. از نظر آنان بازار آزاد به دولت نیز نیاز دارد (بشیریه،.(186 :1387<strong>در</strong> واقع <strong>در</strong> سیاست و حکومت کشورها<strong>ي</strong> غربی <strong>در</strong> آخرین دههها<strong>ي</strong> سده<strong>ي</strong> بیستم رگههایی از لیبرالیسم ومحافظهکار<strong>ي</strong> با یکدیگر ترکیب شده و از آن پدیده<strong>ي</strong>دولتها<strong>ي</strong> غربی <strong>در</strong> واکنش به بحران اقتصاد<strong>ي</strong> دهه<strong>ي</strong>کردند.بر1«راست نو» به وجود آمده است. <strong>در</strong> دهه 1980 بسیار<strong>ي</strong> از1970با ترك سیاست ها<strong>ي</strong> کینز<strong>ي</strong> به سو<strong>ي</strong> راست حرکتراست نو، رادیکالیسمی دست راستی و تهاجمی است که اصول خود را لیبرالیسم و محافظهکار<strong>ي</strong>میگیرد؛ و <strong>در</strong> توصیف مواضع نولیبرال ها و نومحافظه کاران، هر دو، به کار میرود.عنوان «راست نو» به ویژه <strong>در</strong>باره<strong>ي</strong> سیاستها<strong>ي</strong> حزب محافظهکار انگلستان <strong>در</strong> دوران تاچر و حزب جمهور<strong>ي</strong>خواهآمریکا <strong>در</strong> دوره<strong>ي</strong> ریگان به کار رفته است. به طور کلی راست نو از لحاظ اقتصاد<strong>ي</strong> و سیاسی لیبرال است، یعنیآزاد<strong>ي</strong> اقتصاد<strong>ي</strong>، کاهش مالیات، بازار آزاد، و دولت محدود تأکید میکند؛ ولی از نظر اخلاقی و فرهنگی واجتماعی، محافظهکار است و از حفظ نابرابر<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong> طبیعی، جلوگیر<strong>ي</strong> از گسترش حقوق اجتماعی شهروندان،دولت نیرومند، اصول مذهبی، خانواده به منزله<strong>ي</strong> بنیاد جامعه، و تضعیف اتحادیهها<strong>ي</strong> کارگر<strong>ي</strong> دفاع میکند.لحاظ اجتماعی نیز با کار زنان خانهدار و آزاد<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong> جنسی و جنبش«فمینیسم»ازمخالفت میورزد. راست نووقتی مداخله<strong>ي</strong> اقتصاد<strong>ي</strong> دولت را مغایر با آزاد<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong> فرد<strong>ي</strong> میداند گرایش لیبرال دارد؛ ولی وقتی آن را با تداومنابرابر<strong>ي</strong>ها<strong>ي</strong> طبیعی <strong>در</strong> جامعه مغایر میبیند محافظهکار میشود. <strong>در</strong> واقع <strong>در</strong> راست نو حکومت از لحاظ اقتصاد<strong>ي</strong>ضعیف میشود؛ ولی از نظر سیاسی یعنی تأمین نظم و امنیت، تقویت میگردد.<strong>نولیبرالیسم</strong> <strong>در</strong> ترکیب راست نو <strong>در</strong> شکل زیر مشخص میشود:عناصر محافظهکار<strong>ي</strong> و1 New Right