8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان 8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

13.07.2015 Views

توانمندى جنسيتى مي باشند.‏جدول (3). شاخص توانمندى جنسيتى 18كشور خاورميانه و آسياي مركزي در سال 2007را نشان مى دهد.‏جدول (4) مقدار و رتبه جهاني شاخص توانمندىجنسيتى را براي ايران در سال هايي كه مقادير آن دردسترس بوده است را نشان مي دهد.‏ درگزارش هايتوسعه انساني (UNDP) كه مقادير اين جدول ازآن استخراج شده است مقدار و رتبه ي GEM درسال هاي 2000 1999، 1998، و 2001 گزارشنشده است.‏همچنين در اين جدول ميزان تغييرات مقدار ورتبه جهاني شاخص توانمندى جنسيتى در هر سالنسبت به سال پيش از خود را براي ايران نشانداده شده است.‏ چون مقادير سال 2001 در دسترسنمي باشد مقدار و رتبه ي سال 2002 نسبت بهسال 1997 به عنوان آخرين سال پيش از آن كهمقاديرش در دسترس بوده،‏ سنجيده شده است.‏جدول (4). ميزان تغييرات سالانه ي شاخصتوانمندى جنسيتى در ايران بين سال هاى 1386-1371 را نشان مى دهد.‏با توجه به جدول (4) نتايج زير حاصل مي شود:‏بيشترين رشد در مقدار و رتبه ي جهاني شاخصتوانمندى جنسيتى در ميان سال هايي كه آمار آن دردسترس است در سال 1384 رخ داده است.‏- بيشترين مقدار شاخص توانمندى جنسيتى درسال 1384 و بهترين رتبه ي آن در سال 1383 بودهاست.‏- بيشترين افت در مقدار و رتبه ي جهاني شاخصتوانمندى جنسيتى در سال 1386 رخ داده است.‏- كمترين مقدار شاخص توانمندى جنسيتى درسال 1372 و پايين ترين رتبه ي آن در سال 1386بوده است.‏- اين شاخص از سال 1372 تا سال 1384 درتمامي سال هاي گزارش شده روندي صعوديداشته است اما در سال 1386 كاهش يافته است.‏- رتبه ي جهاني شاخص توانمندى جنسيتى از سال1376 تا سال 1381، به ميزان 16 رتبه بهبود يافتهاست اما فقط در سال 1384 به ميزان 16 رتبه نزولكرده است.‏همانطور كه از آمار مربوط به شاخص توانمندسازىجنسيتى استنباط مى شود،‏ با روى كار آمدن دولتنهم،‏ رتبه ى اين شاخص به ميزان قابل توجهى تنزلكرده است كه اين ميزان تنزل را مى توان در ارتباطبا اتخاذ سياست هاى جديدى دانست كه موجبافزايش نابرابرى جنسيتى شده اند.‏ شكل گيرىقوانينى مانند سهميه بندى جنسيتى دانشگاه ها،‏تفكيك جنسيتى كتب درسى مدارس،‏ عدم امكاندستيابى به مقام رياست جمهورى براى زنان،‏ عدمامكان دستيابى به مقام قضاوت براى زنان،‏ نابرابرىدستمزد زنان و مردان در مشاغل خصوصى،‏واگذار نشدن مشاغل تصميم گيرى به زنان،‏ تسهيلشرايط ازدواج مجدد ) به واسطه لايحه حمايت ازخانواده)‏ و...‏ از جمله مواردى است كه حقوقدانانآنان را به عنوان موانع توسعه توانمندسازى زنان درايران ياد مى كنند.‏منابع:‏- جهانى سازى و نابرابرى ‏(در دست انتشار).‏خسرو صادقى بروجنى،‏ نشر پرسش.‏-UNDP (from 1990 to 2009). HumanDevelopment Report 1990 to 2009, NewYork: Oxford University Press.ماهنامه اقتصادي،‏ اجتماعي،‏ فرهنگي و هنري66

نبرد انقلاب و ضدانقلاب ادامه داردھاناردشير زارعى قنواتىآغاز خيزش هاى عربى در خاورميانه و شاخ آفريقاكه با خودسوزى ‏"محمد بوعزيزى"‏ در تونس رقمخورد و منجر به فرار ‏"زين العابدين بن على"‏ديكتاتور اين كشور به عربستان سعودى گرديد،‏جرقه اى بود كه بر خرمن ديكتاتورى هاى موروثىافتاد.‏ هنوز جهان از شوك تغييرات غيرمنتظره درتونس فارغ نشده بود كه معترضان دمكراسى خواهو چپ گراى مصرى با خيمه برافراشتن و ايستادگىمستمر در ميدان ‏"التحرير"‏ قاهره در كمتر از 18روز طومار عمر سياسى ‏"حسنى مبارك"‏ ديكتاتورسرزمين فراعنه را در هم پيچيدند.‏ اين تحول هاىشتابناك كه با شعار ‏"نان،‏ آزادى،‏ عدالت اجتماعىو كرامت انسانى"‏ در يك سير طبيعى و پروسهتاريخى به جهت انباشت مطالبات توده هاى مردماز هستى سياسى – اجتماعى ساقط شده رقم خورد،‏بازتاب خود را در تمامى منطقه عربى از جملهكشور بحرين بر جاى گذاشت.‏ اين سير طبيعىتغييرات انقلابى با توجه به قاعده ‏"امت عربى"‏ كهفراتر از مرزهاى جغرافيايى است و همچنين بسترمساعد جهت تغييرات بنيادين،‏ به مناطق پيرامونىدر كشورهاى عربى با حكومت هاى موروثى وشيخ نشين هاى خليج فارس نيز سرايت كرد و شعار‏"الشعب يريد اسقاط النظام"‏ ديگر تبديل به گفتمانغالب توده هاى عام و خاص جوامع عربى شد.‏ اينسير طبيعى مطالبات دمكراتيك و عدالت اجتماعىدقيقاً‏ همان هدفى نبود كه نظام هاى مسلط منطقه اىو هژمون هاى ليبرال دمكراسى غربى انتظار داشتند.‏به همين دليل كه هر دو فاز دمكراتيك و عدالتمحور قيام موسوم به ‏"بهار عربى"‏ تأمين كنندهاهداف ذاتى چينش محافظه كار ژئوپلتيك منطقه اىو نظام مسلط امپرياليسم بين المللى نبود،‏ درآستانه سقوط حسنى مبارك رخدادهاى منطقه اىوارد مرحله ‏"مديريت بحران"‏ از سوى بازيگرانمنطقه اى و بين المللى گرديد.‏ اين واقعيت با توجهبه عمق مطالبات مردمى و حضور اكتيو نيروها وگروه هاى چپ حداقل در دو كشور تونس و مصرآينده ى خوشايندى را در مقابل ديدگان بازيگرانمنطقه اى و بين المللى قرار نمى داد.‏ در اين مرحلهيك ‏"نقشه راه"‏ ضدانقلابى توسط حكومت هاىمحافظه كار سنى و هژمون هاى غربى در چارچوبمناقشات مذهبى و ‏"آلترناتيو سازى"‏ جرياناتاسلام گراى محافظه كار با محوريت ‏"اخوانالمسلمين"‏ و شاخه هاى سلفى متحد آن با الگوبردارى از حاكميت حزب ‏"عدالت و توسعه"‏ بهرهبرى ‏"رجب طيب اردوغان"‏ در تركيه عملياتىشد.‏ براى عملياتى شدن اين نقشه راه لاجرم لازمبود تا سير طبيعى وقايع و رخدادها به يك مسيركاذب و اخلال گرايانه هدايت گردد و افكارعمومىنيز به سمت يك بيراهه كشانده شود.‏ اين كهدر ليبى و سوريه نيز اعتراض به وضع موجودگسترش يافته و زمامداران اين دو كشور هم آماجاعتراضات مردمى قرار گرفتند يك واقعيت استاما نحوه برخورد با تحولات اين دو كشور كه بهنوعى بيرون از اردوگاه غربى تلقى مى شدند روندمتفاوتى به خود گرفت و موتور محركه حوادثاين كشورها،‏ به جاى كنش ملت ها به هدايت وتأثيرگذارى نيروهاى بيرونى منتقل گرديد.‏ همينانتقال مسئوليت از جنبش درونى به نيروى دخالتگر بيرونى و تبديل ‏"پروسه"‏ به ‏"پروژه"‏ موجبگرديد تا در ليبى با حمله نظامى غرب و ارتجاعمنطقه اى ‏"معمر قذافى"‏ سرنگون شود و در سوريهنيز جنگ داخلى با تسلط گروه هاى بنيادگراىمذهبى به خصوص ‏"جبهه النصره"‏ وابسته بهالقاعده مغرب جايگزين خيزش انقلابى شود.‏اين تغيير و اخلال عامدانه در سير طبيعى پروسهانقلاب ها دمكراتيك در خاورميانه و شاخ آفريقا هرچند كه بهار عربى را به سمت ‏"خزان عربى"‏ برد امابه دليل عدم پاسخگويى ضرورى به مطالبات پايهو در هم ريختگى ساخت منطقه اى و مهم تر از همهعيان شدن ذات ارتجاعى و ضد عدالت اجتماعىاسلام گرايان حاكم در تونس و مصر موجب تداومروند انقلاب و مرزبندى شفاف و دمكراتيزه تر67شماره چهاردهم اسفند ماه 91

نبرد انقلاب و ضدانقلاب ادامه داردھاناردشير زارعى قنواتىآغاز خيزش هاى عربى در خاورميانه و شاخ آفريقاكه با خودسوزى ‏"محمد بوعزيزى"‏ در تونس رقمخورد و منجر به فرار ‏"زين العابدين بن على"‏ديكتاتور اين كشور به عربستان سعودى گرديد،‏جرقه اى بود كه بر خرمن ديكتاتورى هاى موروثىافتاد.‏ هنوز جهان از شوك تغييرات غيرمنتظره درتونس فارغ نشده بود كه معترضان دمكراسى خواهو چپ گراى مصرى با خيمه برافراشتن و ايستادگىمستمر در ميدان ‏"التحرير"‏ قاهره در كمتر از 18روز طومار عمر سياسى ‏"حسنى مبارك"‏ ديكتاتورسرزمين فراعنه را در هم پيچيدند.‏ اين تحول هاىشتابناك كه با شعار ‏"نان،‏ آزادى،‏ عدالت اجتماعىو كرامت انسانى"‏ در يك سير طبيعى و پروسهتاريخى به جهت انباشت مطالبات توده هاى مردماز هستى سياسى – اجتماعى ساقط شده رقم خورد،‏بازتاب خود را در تمامى منطقه عربى از جملهكشور بحرين بر جاى گذاشت.‏ اين سير طبيعىتغييرات انقلابى با توجه به قاعده ‏"امت عربى"‏ كهفراتر از مرزهاى جغرافيايى است و همچنين بسترمساعد جهت تغييرات بنيادين،‏ به مناطق پيرامونىدر كشورهاى عربى با حكومت هاى موروثى وشيخ نشين هاى خليج فارس نيز سرايت كرد و شعار‏"الشعب يريد اسقاط النظام"‏ ديگر تبديل به گفتمانغالب توده هاى عام و خاص جوامع عربى شد.‏ اينسير طبيعى مطالبات دمكراتيك و عدالت اجتماعىدقيقاً‏ همان هدفى نبود كه نظام هاى مسلط منطقه اىو هژمون هاى ليبرال دمكراسى غربى انتظار داشتند.‏به همين دليل كه هر دو فاز دمكراتيك و عدالتمحور قيام موسوم به ‏"بهار عربى"‏ تأمين كنندهاهداف ذاتى چينش محافظه كار ژئوپلتيك منطقه اىو نظام مسلط امپرياليسم بين المللى نبود،‏ درآستانه سقوط حسنى مبارك رخدادهاى منطقه اىوارد مرحله ‏"مديريت بحران"‏ از سوى بازيگرانمنطقه اى و بين المللى گرديد.‏ اين واقعيت با توجهبه عمق مطالبات مردمى و حضور اكتيو نيروها وگروه هاى چپ حداقل در دو كشور تونس و مصرآينده ى خوشايندى را در مقابل ديدگان بازيگرانمنطقه اى و بين المللى قرار نمى داد.‏ در اين مرحلهيك ‏"نقشه راه"‏ ضدانقلابى توسط حكومت هاىمحافظه كار سنى و هژمون هاى غربى در چارچوبمناقشات مذهبى و ‏"آلترناتيو سازى"‏ جرياناتاسلام گراى محافظه كار با محوريت ‏"اخوانالمسلمين"‏ و شاخه هاى سلفى متحد آن با الگوبردارى از حاكميت حزب ‏"عدالت و توسعه"‏ بهرهبرى ‏"رجب طيب اردوغان"‏ در تركيه عملياتىشد.‏ براى عملياتى شدن اين نقشه راه لاجرم لازمبود تا سير طبيعى وقايع و رخدادها به يك مسيركاذب و اخلال گرايانه هدايت گردد و افكارعمومىنيز به سمت يك بيراهه كشانده شود.‏ اين كهدر ليبى و سوريه نيز اعتراض به وضع موجودگسترش يافته و زمامداران اين دو كشور هم آماجاعتراضات مردمى قرار گرفتند يك واقعيت استاما نحوه برخورد با تحولات اين دو كشور كه بهنوعى بيرون از اردوگاه غربى تلقى مى شدند روندمتفاوتى به خود گرفت و موتور محركه حوادثاين كشورها،‏ به جاى كنش ملت ها به هدايت وتأثيرگذارى نيروهاى بيرونى منتقل گرديد.‏ همينانتقال مسئوليت از جنبش درونى به نيروى دخالتگر بيرونى و تبديل ‏"پروسه"‏ به ‏"پروژه"‏ موجبگرديد تا در ليبى با حمله نظامى غرب و ارتجاعمنطقه اى ‏"معمر قذافى"‏ سرنگون شود و در سوريهنيز جنگ داخلى با تسلط گروه هاى بنيادگراىمذهبى به خصوص ‏"جبهه النصره"‏ وابسته بهالقاعده مغرب جايگزين خيزش انقلابى شود.‏اين تغيير و اخلال عامدانه در سير طبيعى پروسهانقلاب ها دمكراتيك در خاورميانه و شاخ آفريقا هرچند كه بهار عربى را به سمت ‏"خزان عربى"‏ برد امابه دليل عدم پاسخگويى ضرورى به مطالبات پايهو در هم ريختگى ساخت منطقه اى و مهم تر از همهعيان شدن ذات ارتجاعى و ضد عدالت اجتماعىاسلام گرايان حاكم در تونس و مصر موجب تداومروند انقلاب و مرزبندى شفاف و دمكراتيزه تر67شماره چهاردهم اسفند ماه 91

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!