8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان 8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

13.07.2015 Views

براى بيگارى به كارخانه ها و اداره ها و ... نكشاند،‏بلكه براى استثمار بيشتر آنها را صرفاً‏ به وضعيتسكس نيز تنزل داد.‏ او ‏(زن)،‏ تحت سلطه ى چنينفرهنگى خود را همانگونه ادراك مى كند كه ازاو توقع مى رود.‏ اكنون بدن او همچون لباس،‏لوازم آرايش و زينت آلات،‏ همگى در خدمتبه بازارهاى سرمايه دارى عمل مى كنند؛ اما براىچنين استفاده اى همانگونه كه گفتيم نخست زنانمى بايست از بدن و هويت خويش،‏ دركى كالايىپيدا كنند.‏ يعنى خود را همچون شيئى با هويتىمشخص درك كنند.‏ اين شيوه ى هويت بخشىمعمولاً‏ از طريق آگهى هاى تبليغاتى و يا بيلبوردهايىصورت مى گيرد كه كالايى خاص را توسطستارگان سينما و يا خوانندگان مورد علاقه مردمتبليغ مى كنند.‏ به واقع براى آشكار و ديده شدنكالاى تبليغاتى،‏ زنِ‏ تبليغ كننده ، مى بايد از ماهيتخود به مثابه انسان،‏ ‏(يعنى موجودى كه وجودشمقدم بر ماهيتش است و همواره اين ماهيت فراتراز چيزى است كه هست)‏ چشم پوشى كند و دربدن خود به مثابه شيئى اروتيك متمركز شود.‏ بدن شيئى كه قوه ى شهوانى را به منزله ى ماهيتى درخود و بسته به خدمت كالاى تبليغاتى درآوردهاست.‏ آرى،‏ اين است راز فروش محصولاتتجارى با استفاده از بدن زنان؛ امروزه بازارهاىمد و لوازم آرايش و يا...،‏ با سرمايه گذارى روىتك تك اعضاء زنانِ‏ ‏«چهره شده»،‏ سودى كلانبراى خود فراهم مى آورند.‏ كافى است تا يكى ازاين زنان،‏ از گردن بند،‏ رژ لب،‏ لباس و يا كفشىبا فلان مارك در برنامه اى تبليغاتى استفاده كندتا به يارى رسانه هاى جهانى شده ى ماهواره اى اينترنتى آن كالا در سراسر دنيا به فروش سرسامآورى دست يابد.‏البته ناگفته نماند كه در عصر حاضر بازارهاىسرمايه دارى علاوه بر تهاجم ديرينه شان به بدنزنان ‏(به مثابه كالا)،‏ روى آورىِ‏ جديدى نيز بهبدن مردان دارند.‏ زيرا شاهد ‏«چهره كردن»‏ مردانىدر عالم هنر و يا حتا ورزش هستيم كه خود رابه مثابه موقعيتى شىء واره براى تبليغ اين يا آن كالاتنزل داده اند.‏ با اين حال هنوز استثمار زنان درجامعه سرمايه دارى حتا در اين مورد بيش از مرداناست.‏ زيرا همانگونه كه پيشتر گفتيم،‏ ساختارجنسيتى اين جامعه،‏ در نهان زن را براى مردهانهادينه كرده است.‏ دوبوار در اين باره مى گويد:‏‏"بايد زن را به گونه اى كه مردان در نظر مى آورندتوصيف كنيم زيرا بودن او براى مردان يكى ازعوامل اساسى وضع واقعى زن است"(ص‎233‎‏).‏از سوى ديگر شايد در خصوص اميال جنسى،‏تصور غالب اين باشد كه زنان عصر حاضركاملاً‏ از آزادى جنسى برخوردارند؛ هر چند اينباور از برخى جهات صحت دارد،‏ اما نمى بايدفراموش كرد كه همزمان با طرح اين مسئله‏(اميال آزاد شده ى جنسى)،‏ اين واقعيت غير قابلكتمان هم وجود دارد كه خود اين فضاى آزادشده به تصرف فرهنگ بورژوايى درآمده است.‏يعنى سبك زندگى،‏ و حتا شيوه ى درك و كنترلاميالِ‏ به اصطلاح آزادشده،‏ از سوى سياست هاىبازارهاى سرمايه دارى تعيين و تعريف مى شود.‏ بهبيانى روشنگرانه،‏ در اين شق مى توان ديد كه اميالآزادشده ى جنسى،‏ در حقيقت چيزى جز همانموقعيت استثمار جنسيتى تحميل شده ى پيشين بهزنان نيست.‏ به واقع تا زمانى كه نظام سرمايه دارى،‏ليبيدو را به انحاء مختلف در كنترل و مديريت خوددارد،‏ نمى توان به ‏«آزادى هاى جنسى»‏ به صورتتمام و كمال خوش بين بود و آنرا باور داشت.‏بارى،‏ متن را با سخنان سيمون دو بوار درباره ىمهمترين اثر خود يعنى ‏«جنس دوم»‏ به پايانمى بريم:‏‏"اگر كتاب من به زنها كمك كرده به اين علتاست كه افكار آنان را بيان داشته است و زن هامتقابلاً‏ حقيقتش را به آن بخشيده اند....‏ در اينده سال،‏ اسطوره هاى مردانه،‏ فلس هاى خود رااز دست داده اند.‏ و بسيارى زنها،‏ در تهور بر منپيشى گرفته اند ... وقتى كه سى ساله بودم،‏ اگر بهمن مى گفتند كه به مسائل زنانه خواهم پرداخت،‏و جدى ترين خوانندگانم زن ها خواهند بود،‏ مرادچار حيرت و حتا خشم مى كردند.‏ اكنون از اينبابت تأسفى ندارم.‏ زنها چون گرفتار تفرقه،‏ دوپارگى و زيان شده اند،‏ براى آنها بيش از مردانمايه برد و باخت،‏ پيروزى و شكست وجود دارد.‏زنها توجه مرا برمى انگيزند:‏ و ترجيح مى دهم كهدر ميان آنان امكان عملى محدود،‏ ولى محكم،‏ بردنيا داشته باشم،‏ نه اينكه در سطح جهانى موجبزنم"(ص‎697‎‏).‏اصفهان دى 1391براى نوشتن اين متن از كتابهاى زير استفاده كرده ام:‏سيمون دوبوار،‏ ‏«جنس دوم»،‏ ترجمه قاسم صنعوى،‏انتشارات توس،‏ 1388پى ير بورديو،‏ ‏«مردان تصميم مى گيرند،‏ زنان كنارمى نشينند»‏ ‏(مصاحبه)،‏ برگرفته از كتاب درسى دربارهدرس،‏ ترجمه ناصر فكوهى ، انتشارات نى،‏ 1388ماهنامه اقتصادي،‏ اجتماعي،‏ فرهنگي و هنري62

بررسي دو شاخص نابرابري جنسيتي در ايرانوده وهخسرو صادقى بروجنى-1شاخص توسعه مرتبط با جنسيت(GDI)شاخص توسعه انساني (HDI) يك شاخص كلياست و به تنهايي نمي تواند نمايانگر كامل وضعيتانساني كشورها باشد و اين واقعيت را كه گرو ه هايمختلف در يك كشور در سطوح نابرابر و متفاوتياز توسعه قرار دارند،‏ از نظر پنهان مي دارد.‏ برايرفع اين كمبود،‏ شاخص توسعه ي مرتبط با جنسيت(GDI) از جمله شاخص هاي تعديل شده ي توسعهانساني است كه تصويري واقع گرا از چگونگيوضعيت توسعه انساني را نشان مي دهد.‏به دلايل تاريخي و ساختاري،‏ تقريباً‏ در تماميجوامع بشري نوعي روابط نابرابر و تبعيض آميز ازلحاظ جنسيت وجود دارد كه بر اساس آن عمدتاً‏زنان،‏ در مراتب و سطوح اجتماعي،‏ اقتصادي ورفاهي پايين تري نسبت به مردان قرار داشته اند.‏نابرابري ها و تفاوت هايي كه كاملاً‏ غير طبيعيبه نظر مي رسد و ناشي از الگوهاي فرهنگي وناهنجاري هاي اجتماعي بوده است.‏در جوامع پيشرفته،‏ در نتيجه ي فرايندهاي نوگرايانهو تحت تأثيرمبارزات برابري خواهانه ي جنبش هايمدافع حقوق زنان،‏ اين نابرابري ها و تبعيضاتبه چالش كشيده شد.‏ در نتيجه ي شكل گيرياين گفتمان هاي برابرگرا و پيدايي شرايط جديد،‏‏«شاخص توسعه ي انساني برحسب جنسيت»‏تعديل شده است.‏تفاوت بين مردان و زنان يا ‏«شاخص توسعه مرتبطباجنسيت»‏ كه اختصاراً‏ با GDI نشان داده مي شود،‏از مهم ترين تفاوت ها در درون ارزش كلي شاخصتوسعه ي انساني يك كشور است.‏ نماگرهاي GDIدقيقاً‏ مانند شاخص توسعه انساني (HDI) استكه به تفكيك جنسيت براي زنان و مردان محاسبهمي شود.‏مقدار پايين GDI نشان دهنده ي آن است كه ياتوسعه ي انساني براي هر دو جنس زن و مرد پاييناست و يا در مقايسه با ، HDI هرچه مقدارآن كم تر63شماره چهاردهم اسفند ماه 91

بررسي دو شاخص نابرابري جنسيتي در ايرانوده وهخسرو صادقى بروجنى-1شاخص توسعه مرتبط با جنسيت(GDI)شاخص توسعه انساني (HDI) يك شاخص كلياست و به تنهايي نمي تواند نمايانگر كامل وضعيتانساني كشورها باشد و اين واقعيت را كه گرو ه هايمختلف در يك كشور در سطوح نابرابر و متفاوتياز توسعه قرار دارند،‏ از نظر پنهان مي دارد.‏ برايرفع اين كمبود،‏ شاخص توسعه ي مرتبط با جنسيت(GDI) از جمله شاخص هاي تعديل شده ي توسعهانساني است كه تصويري واقع گرا از چگونگيوضعيت توسعه انساني را نشان مي دهد.‏به دلايل تاريخي و ساختاري،‏ تقريباً‏ در تماميجوامع بشري نوعي روابط نابرابر و تبعيض آميز ازلحاظ جنسيت وجود دارد كه بر اساس آن عمدتاً‏زنان،‏ در مراتب و سطوح اجتماعي،‏ اقتصادي ورفاهي پايين تري نسبت به مردان قرار داشته اند.‏نابرابري ها و تفاوت هايي كه كاملاً‏ غير طبيعيبه نظر مي رسد و ناشي از الگوهاي فرهنگي وناهنجاري هاي اجتماعي بوده است.‏در جوامع پيشرفته،‏ در نتيجه ي فرايندهاي نوگرايانهو تحت تأثيرمبارزات برابري خواهانه ي جنبش هايمدافع حقوق زنان،‏ اين نابرابري ها و تبعيضاتبه چالش كشيده شد.‏ در نتيجه ي شكل گيرياين گفتمان هاي برابرگرا و پيدايي شرايط جديد،‏‏«شاخص توسعه ي انساني برحسب جنسيت»‏تعديل شده است.‏تفاوت بين مردان و زنان يا ‏«شاخص توسعه مرتبطباجنسيت»‏ كه اختصاراً‏ با GDI نشان داده مي شود،‏از مهم ترين تفاوت ها در درون ارزش كلي شاخصتوسعه ي انساني يك كشور است.‏ نماگرهاي GDIدقيقاً‏ مانند شاخص توسعه انساني (HDI) استكه به تفكيك جنسيت براي زنان و مردان محاسبهمي شود.‏مقدار پايين GDI نشان دهنده ي آن است كه ياتوسعه ي انساني براي هر دو جنس زن و مرد پاييناست و يا در مقايسه با ، HDI هرچه مقدارآن كم تر63شماره چهاردهم اسفند ماه 91

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!