13.07.2015 Views

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

ناخالص داخلى به عنوان معيارى براى » فراوانىمنابع».‏لگاريتم درآمد سرانه واقعىنسبت سرمايه گذارى ناخالص به توليد ناخالصداخلىبر اساس نتايج به دست آمده ساكس و وارنر نتيجهگرفتند كه فراوانى منابع طبيعى بر رشد اقتصادى اثرمنفى دارد.‏2- ساكس و وارنر [1997]دوره مورد بررسى:‏ 1990-1965تعداد كشورها:‏ 77متغيرها:‏- صادرات منابع طبيعى به توليد ناخالص داخلى- نهادها:‏قوانينكيفيت بوروكراسىفساد دولتىخطر مصادرهرفتار دولت در برخورد به قرارداد- لگاريتم درآمد سرانه- آزادى تجارت- رابطه بين تجارت و درآمد- لگاريتم اميد به زندگى- نرخ پس انداز بخش دولتى- نرخ تورم- تقسيم بندى هاى قومى- رشد جمعيت از نظر اقتصادى فعال- چند عامل جغرافيائىنتيجه اين بررسى همانند مقاله دو سال پيش بود و اينبار به گفته نويسندگان عامل اصلى تأثير منفى » بيمارىهلندى»‏ است.‏ البته كيفيت نهادها و آزادى تجارت هممهم است.‏3- ساكس و وارنر [2001]اين سومين مقاله اى است كه ساكس و وارنر در اينباره منتشر كردند.‏ 90 كشور را در نظر گرفته و دورهمورد بررسى هم 1989-1970 بود.‏ در اين جا همهمان نتايج پيشين به دست آمد.‏4- دينگ و فيلد [2005]پژوهش اين دو با يك تفكيك عمده و اساسى-‏ درمقايسه با مقاله هاى ساكس آغاز مى شود.‏ به عقيدهاين دو بايد بين » فراوانى منابع طبيعى»‏ و » وابستگىاقتصاد به منابع طبيعى»‏ تفكيك قائل شد و از اينراستا به اعتقاد اين دو،‏ پژوهش هاى ساكس و وارنريك ضعف اساسى دارد كه در آن » وابستگى به منابعطبيعى»‏ با » فراوانى منابع طبيعى»‏ مخلوط شده است.‏به عبارت ديگر آن چه به عنوان » فراوانى منابع»‏ درآن بررسى ها مورد استفاده قرارگرفته در واقع ميزان »وابستگى»‏ به منابع طبيعى را اندازه مى گيرد نه فراوانىرا؛ و اما در خصوص تفكيك اين دو مقوله،‏ به عنوانمثال،‏ اين دو نمونه مى آورند كه امريكا اقتصادى استكه در آن منابع طبيعى » فراوان»‏ است ولى اقتصادامريكا به اين منابع وابستگى ندارد.‏ به عكس اقتصادبروناى كه در مقايسه با امريكا به طور نسبى منابعبسيار كمترى دارد ولى اقتصادش به اين منابع شديداً‏وابسته است.‏دوره مورد بررسى:‏ 1990-197061 كشور مورد بررسى قرار گرفت.‏متغير فراوانى منابع:‏ سرمايه منابع طبيعىمتغير وابستگى:‏ نسبت سرمايه طبيعى به كل سرمايهدرآمد سرانه در ابتداى دورهنرخ سرمايه گذارىآزادى تجارتقانونمندىنرخ مبادله تجارتىدر پژوهش دينگ و فيلد اثر » فراوانى منابع»‏ بررشد اقتصادى مثبت است ولى متغير وابستگى اثرمنفى دارد.‏ اثر قانونمندى،‏ آزادى تجارت و نرخمبادله تجارتى هم مثبت است.‏ در بخش ديگرى ازاين پژوهش به بررسى نقش سرمايه انسانى،‏ سرمايهگذارى در آموزش پرداختند و در اين مدل هاى اندكىپيچيده تر فراوانى منابع يا وابستگى تأثير از نظر آمارىقابل قبولى بر رشد اقتصادى نداشته اند.‏5- لدرمن و مالونى [2003]به اعتقاد اين دو اقتصاددان اين كه منابع طبيعى راچگونه اندازه گيرى مى كنيم و چه نوع آمارهايى بهكار مى گيريم ] آمارهاى مقطعى و يا پانل]‏ نتايج بهدست آمده تفاوت دارد.‏65 كشوردوره مورد بررسى 1999-1980خالص صادرات منابع طبيعى به ازاى هر كارگر درآمارهاى پانل بر رشد اقتصادى اثر مثبت دارد ولى درآمارهاى مقطعى اگرچه اثرش مثبت است ولى از نظرآمارى قابل پذيرش نيست.‏ در مدل هاى ديگر متغيرصادرات منابع طبيعى به نسبت توليد ناخالص داخلىرا به كار گرفتند.‏ در آمارهاى مقطعى اگرچه نتيجهمنفى بود ولى نتيجه به دست آمده از نظر آمارى قابلقبول نبود و در مورد آمارهاى پانل هم اگرچه اثر مثبتاست ولى در همه موارد از نظر آمارى قابل اعتمادنبود.‏ به كار گيرى صادرات منابع طبيعى به نسبت كلصادرات در آمارهاى مقعطى اثر منفى بر رشد داشتهاست ولى در آمارهاى پانل پى آمدهايش نامشخصاست و قابل تبيين نيست.‏ نتيجه گيرى لدرمن ومالونىاين است كه آن چه كه مهم است تمركز صادراتاست نه خود صادرات منابع طبيعى.‏6- بوسچينى و ديگران [2003]همان گونه كه پيش تر گفته شد ادعاى ساكس و وارنراز سوى محققين بسيارى مورد نقد و پرسش قرارگرفت.‏ بوسچينى و ديگران در اين بررسى يك متغيرمركب از منابع طبيعى و كيفيت نهادها را به كار گرفتندو پيش گزاره اصليشان اين بود كه منابع طبيعى در كنارنهادهاى غير كارآمد مصيبت است و ادامه دادند كهنهادهاى كارآمد با افزودن بر هزينه هاى رانت خوارىو فعاليت هاى غير مولد موجب كاهش آن ها مى شوند.‏دوره مورد بررسى 1998-1975آمارهاى مقطعى80 كشوردر اين بررسى اثر منابع طبيعى بر رشد و توسعه منفىو پى آمد متغير كيفيت نهادها مثبت بود و وقتى كهمتغير مركب را به كار گرفتند پى آمدش بر رشد وتوسعه مثبت و از نظر آمارى قابل قبول بود و نتيجهگرفتند كه كيفيت كارآمد نهادها » مصيبت منابع»‏ را بهصورت يك » موهبت»‏ درمى آورد و رشد و توسعهاقتصادى بيشتر مى شود.‏ در همين بررسى به مقايسهبين نيجريه و نروژ دست زدند و نتيجه گرفتند كه دليلمصيبت ) در نيجريه)‏ و موهبت ) در نروژ)‏ كيفيتمتفاوت نهادهاست نه صرف وجود و يا » فراوانى»‏منابع.‏7- مهلوم و ديگران [2006]در اين بررسى نويسندگان از اين پيش گزاره شروعكردند كه عامل اصلى براى مقابله با » مصيبت منابع»‏كارآمدى نهادهاست.‏دوره مورد بررسى 1990-1965آمارهاى مقطعى87 كشوردر بررسى آمارى يك متغير مركب ) تركيبى از منابعطبيعى و كارآمدى نهادها)‏ را به كار گفته و نتيجهگرفتند كه منابع طبيعى در كشورهائى كه نهادهاى غيركارآمد و غير موثر دارند يك » مصيبت»‏ است نه درهمه كشورها.‏8- ارزكى و ون درپلوگ [2007]بر اساس در دسترس بودن يا نبودن آمارها دوره موردبررسى 1990-1965 و شماره كشورهاى مورد تحقيقهم از 53 تا 130 متغير بود.‏در برآورد اول اثر منابع طبيعى بر رشد و توسعهاقتصادى منفى بود و متغير مستقل كيفيت نهادها دراغلب موارد اثر از نظر آمارى قابل قبولى نداشت.‏ اثرمتغير مركب-‏ تركيبى از منابع طبيعى و كيفيت نهادها-‏ولى مثبت و از نظر آمارى قابل قبول بود.‏ ولى وقتىزمان مورد بررسى را تا سال 2000 در نظر گرفتند تأثيرمتغير مركب از نظر آمارى قابل قبول نبود.‏بر اساس آن چه كه به اختصار گفته شد،‏ چند نتيجهگيرى كلى امكان پذير است:‏1- اين كه منابع طبيعى را در اين بررسى ها چگونهاندازه گيرى مى كنيم پى آمدهاى متفاوتى دارد.‏2- استفاده از آمارهاى مقطعى و يا پانل به نتايجمتفاوتى مى رسد.‏3- كيفيت و كارآمدى نهادها در اغلب موارد يكعامل اساسى است.‏و اما با توجه به آنچه گفته شد،‏ چه مى توان كرد؟در اين جا هم مى توان براى پاسخ گوئى به اين سئوالاز چند پژوهش كاربردى شواهدى ارايه نمود.‏ ونيثالو لوانگ [2006] در پژوهششان عمده ترين راه هاىبرون رفت اقتصاد جريان اصلى را به محك زدند.‏ماهنامه اقتصادي،‏ اجتماعي،‏ فرهنگي و هنري6

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!