8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان
8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان 8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان
سياست هاى تعديل ساختارى نئوليبرالى و فقرزنان!جاگديش باگواتى پروفسور دانشگاه كلمبيا و ازكانديداهاى نوبل اقتصاد در سال 2001 است.به همين مناسبت خبرنگارى (در يك شبكه ىتله ويزيونى) از او در خصوص تاثيرات منفىگلوباليزاسيون در كشورهاى فقير پرسيده بود وپيش از جواب جناب پروفسور به شرايط دشوارِكار زنان و دختران فيليپينى و دستمزدهاى ناچيزاشاره كرده بود. رقيب حضرت استيگليتز بدوناشاره به تنگناهايى كه نئوليبراليسم بر زندگىزنان كارگر – به ويژه در كشورهاى سرمايهدارى فرعى- تحميل كرده است؛ به سادگى و باخونسردى تمام عيار ابراز لحيه فرموده بود كه»تحقيقات شاگردان او نشان مى دهد كه پس از بهمحاق تعطيلى رفتن يكى از كارگاه هاى كوچكدر همين كشورها؛ خانواده ها دختران خود را بهشغل فحشا فرستادند! » در ادامه چنين خبر تعفنآميزى، پروفسور نئوليبرال اضافه مى كرد كه»تنها راهبراى مردم پذيرش همه ى شرايط گلوباليزاسيوناست و از دست مردم كار ديگرى ساخته نيست!!» (در اين زمينه بنگريد به فصل «دموكراسى در بندجهانى شدن» از كتابى سانسور شده به همين قلم«فكر دموكراسى سياسى، 1387؛ تهران: موسسه ىانتشاراتى نگاه)برنامه هاى موسوم به تعديل ساختارى (اس. آ. پى)و تعديل ساختارى ارتقا يافته (اى. اس. آ. پى) واجراى سياست هاى سمى و هول ناكِ نئوليبراليستىصندوق بين المللى و بانك جهانى زنان را به گودالمهلك ترين شرايط اقتصادى سياسىِ ممكن انداختهاست:- ساعات كار بيش تر از مردان.- محدوديت فرصت براى اشتغال درآمدزا.- حذف از گردونه ى نيروى كار توليد مستقيم.- تحديد شرايط كار در مراكز دولتى و انتقال بهبخش هاى خصوصى با دست مزد نازل.- هُل دادن زنان به سوى صنعت پورنوگرافى وروسپي گرى خيابانى.- آزار جنسى در داخل و خارج محيط كار به ويژهدر شيفت شب.- محروميت از مرخصى زايمان.- محروميت از حق عائله مندى.- محروميت از حق نمايندگى شدن در اتحاديه ىكارگرى.- اخراج بعد از ازدواج.آمار ساز و كار اين "خانه ى سياه"- به تعبير فروغ -در كشورهاى زير يوغ برنامه هاى نئوليبرالى بسيارنزديك است. براى نمونه به وضع كارگران زن درايده ال ترين كشور يا بهشت موعود سرمايه دارىيعنى ژاپن، اشاره مى كنم. در ژاپن از ميان شاغلينثابت، مردان 88/2 درصد نيروى كار را تشكيلمى دهند. حال آن كه در بخش مشاغل نيمه وقتمردان تنها 8/1 درصد فعالند و 40/6 درصد نيروىكار نيمه وقت و بى ثبات به زنان تعلق دارد.اصلاحات اقتصادى و تغيير قانون كار در پنج سالگذشته به موازات تشديد بحران اقتصادى، زنانكارگر ژاپنى را به سياه ترين زاويه ى ممكن بازاركار رانده است. قوانين محدوديت تعطيلات و كارتا پاسى از شب براى كارگران زن لغو شده است.اصلاحيه ى قانون فرصت مساوى اشتغال و قانونبرخورد عادلانه با شاغلين صرف نظر از شرايطاشتغال يا بنده اى قرارداد؛ دست كارفرمايان ژاپنى رابازگذاشته است تا به هر شكلى كه دلشان خواست،زنان كارگر را تحت فشار قرار دهند. دولت ژاپنحتا معاهده ى سازمان جهانى كار (آى. ال. ا) را نيزتصويب نكرده است.در هنگ كنگ، كره ى جنوبى، مالزى، اندونزى،نپال، تايلند، ويتنام، سريلانكا، هند تا آفريقاىشمالى و خاورميانه وضع به همين منوال – و البتهوخيم تر – است. براى مثال در كره ى جنوبى (يكىديگر از چند بهشت موعود سرمايه دارى) شغل 70درصد كارگران زن بى ثبات است. اين بى ثباتى درايران به مشاغل قرارداد سفيد مشهور شده استو كارفرما مى تواند به طور يك جانبه وبا اراده ىشخصى كارگر را اخراج كند. اين بى كار كردن هاو اخراج ها با اصلاحيه ى جديد قانون كار از سوىدولت عدالت پرور نهم و دهم وارد مرحله ىجديدى شده است تا نئوليبراليسم ايرانى يك سورروى دست نئوليبراليسم فريدمنى – پينوشه يى20بزند!زنان مجرد و مطلقه در خانه يى كه سياه است!يك ضرب المثل تزارى مي گويد:«خيال كردم دو نفرند، اما بعد دانسته آمد كه آنانيك نفر بودند. مردى با همسرش!!»زنان مجرد يا مطلقه - اگر بر و رويى هم داشتهباشند - در محيط كار يا جامعه همواره در معرضسو ءاستفاده ى كارفرما و مردان قراردارند. مضافبه اين كه زنان شوهردار نيز بايد "مسووليت خطير"حامله گى، زاييدن، پروريدن، شستن، پختن، و البتههم بستر شدن را – حتا در مواقعى كه تمايلىندارند – به دوش بكشند و اگر در همين حالشاغل نيز باشند بايد اين روند را فقط با معياراستثمار وحشيانه محك زد.در جامعه ى سرمايه دارى، زنان مطلقه يا مجردهميشه در شمار مغلوبان محسوب مي شوند و درهيچ محكمه يى برنده نيستند. بازار كار به آنان يك-جور ستم مى كند و بازار عمومى جامعه جورىديگر. به زعم كارفرما زن مطلقه يى كه به دنبالكار آمده است، ناگزير بايد به تمام شرايط پستو پيش نهادهاى غيرمنصفانه و ضد انسانى تن بدهد.دستمزد كم و كار غير تخصصى؛ و اگر مناسببود كام جويى. زن مطلقه مي داند كه آسمان هركجا همين رنگ است و مقاومت به مثابه ى بى-كارى و فقر است. ناگزير با نازل ترين دستمزد نيزنيروى كارش را به حراج مى گزارد. به اين مشاغلمى گويند "كار زنانه!! " اين اصطلاح كثيف تنهامفاهيم كار غير تخصصى و دستمزد ناچيز را تداعىنمى كند. تعفن موجود در جامعه ى مردسالار را نيزمعنا مى كند. "كار زنانه" يعنى كارى كه هر مردىحاضر به پذيرفتن آن نيست.زنان دو شغله!كار خانگى امرى واجب و البته بدون مزد و منتاست؛ و چون "جاى مادران در بهشت است" پسبايد علاوه بر وظيفه ى مادرى، از جوراب بوگندوتا لباس زير شوهران را بشويند. اتو بزنند و هميشهبوى پياز داغ صادر كنند. در همين مناسباتخانواد گى، اگر كمى پيش تر برويم، درمى يابيم كهآميزش جنسى غالباً يا همواره با پيش نهاد – بهترنيست گفته شود: تحميل - مردان انجام مي شود واگر زنى به هر دليل - از جمله خستگى تن و جان- آماد گى نداشته باشد، اين عمل يك سويه آغاز وتمام مى شود!! مى خواهم بگويم كه در جامعه ىمردس الارِ سرمايه دارى زنان حتى مالك جسمخود نيز نيستند.در اين مناسبات زنان شاغل و خانه دار، اگرچهعملاً دو شغله هستند، اما فقط به خاطر يكشغل - كار در بيرون خانه - مزد مى گيرند. درچنين خانواده هايى كه زنان و مردان پا به پاى همكار مى كنند اگر در نتيجه ى پس انداز، خانه يااتوموبيلى خريدارى شود، در غالب قريب به اتفاقموارد، سند مالكيت آن به نام مرد ثبت مى شود.ماهنامه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و هنري54
وده وهزنان فقط مالك جهيزه يى هستند كه بعد از دو سهسال پوسيده است و چون قرار بوده با "رخت سفيدبه خانه ى بخت بروند و با موى سفيد عازم آخرت"شوند، پس نبايد بهره يى مادى از دنياي دنى و گذراداشته باشند!!زنان دو شغله عموماً وقت مفيد و آزاد ندارند. خستهاز كار به خانه باز مى گردند و شغل ديگرى را شروعمى كنند. اما وضع مردان به گونه يى ديگر است. آنانبا دوستانشان – اگر زن صيغه يى و دوم و سوم دركار نباشد - قرار گردش و چرخش مى گزارند. درمهمانى ها پاسور و تخته نرد و عرق و دم و دودىمى زنند و زنان مى پزند و سرو مى كنند و مى شويندو زر زر بچه را مى شنوند و آخر شب، خسته وشكسته براى آغاز روزكارى ديگر، به رخت خوابىمى روند كه انتظار عشوه از جسمى فرسوده دارد وچون نتيجه ى مطلوب نمى گيرد به سراغ ديگرى مى-رود. تازه زنان براى آماده سازى صبحانه ى فرزندانمدرسه يى و رخت و لباس پوشاند فرزندان بايددست كم يك ساعت زودتر از مردان خواب را درچشمان تر خود بشكنند! در جامعه ى مردسالار همه ىتفريحات و حال كردن هاى پيش گفته براى مردانو روساى خانواده آزاد است. گيرم برخى از اينرفتارها در خفا آزاد است اما در همين جامعه فىالمثل سيگار كشيدن در خيابان و حتى در مهمانىبراى زنان زشت و عيب است. بلند خنديدن قباحتدارد و كمى چاكِ سينه ى پيراهن عبور از خط قرمزاست! مردان به راحتى مى توانند جوك بگويند وفحش بدهند؛ اما همه ى اين اعمال براى زنان فعلىسخيف است. مردان مى توانند با شلوارك در ميانجمع فاميل بنشينند و گپ بزنند اما بى كينى پوشيدنبراى زنان قدغن است. در بخش هاى عقب افتاده ترهمين جامعه ى ما حتا دست شويى رفتن زنان درمقابل جمع كارى خطاست! و زنان اگر آروغ بزنندبايد تنبيه اخلاقى شوند. شير دادن بچه بايد به شكلىانجام شود كه پستان زن در معرض نگاه نامحرمقرار نگيرد. چرا كه پستان در شمار آلت جنسى وممنوعه است و در فرهنگ فارسى اصولا استفادهاز كلمه ى پستان بد و بى ادبى است و بهتر است ازكلمه ى سينه بهره گرفته شود. در اين صورت رمان وشعرِ شما مى تواند از فيلترينگِ بررس وزارت ارشاد21عبور كند.ادامه دهيم ...بارى يك خانواده با زن دو شغله را در نظر بگيرد كهبه مهمانى دعوت شده اند. روى كارت دعوت نوشته"آقاى الف به همراه خانواده" در بهترين شرايطبه جاى خانواده مى نويسند "به اتفاق بانو". كمىكلاسيك تر واژه ى بانو مى شود منزل! مى گويند بهمنزل سلام برسانيد! يا منزل منتظرن! منزل البته مفرديا يكى از اهالىِ همان اهل بيت است! معروف استكه لئوتولستوى (نويسنده ى جنگ و صلح و ... (هميشه مشغول كار خود بوده و به همسرش در حديك رحم بارآور توجه مى كرده است. در اين حالهمسر تولستوى شاكى از بى اعتنايى شوهر، هميشهدر حال قُرولُند بوده است. تا اين كه يك روز خدمتكار خانه به خود اجازه مى دهد تا سر خانم دادبزند كه: "خانم! جناب كنت در حال حل مشكلاتبشريت هستند و فرصت پرگويى هاى شما را ندارند.لطفاً دست از سر ايشان برداريد! " مصيبت را ببين!غيبت زنان در اتحاديه و سنديكا!شايد به دلايل پيش گفته است كه زنان كارگر دربدنه و به خصوص رهبرى سنديكاها و اتحاديه هاىكارگرى نقش مفيد و موثرى ندارند. همه مى دانند كهاعضاى هيات مديره ى غالب اتحاديه هاى كارگرىرا مردان تشكيل مى دهند. در سخن رانى هايى كه بهمناسبت هاى مختلف از جمله يك مه و حتى 8مارس انجام مى شود، صداى مردان شنيده مى شود.مديران اتحاديه هاى (محافظه كار) كارگرى معتقدندكه "سازمان دهى زنان در متن جنبش كارگرى دشواراست!! " زنان كارگر - به دليل ضيق وقت - بايدبه وظايف خود در خانه نيز عمل كنند و تبعاً وقتلازم براى فعاليت اجتماعى ندارند. استدلال مهمىكه بارها با حضور قاطع زنان در سخت ترين شرايطمبارزه ى طبقاتى نفى شده است.در آستانه ى به قدرت رسيدن تاچر (نئوليبراليسم هارانگليسى) فقط 27 درصد از اعضاى اتحاديه هاىكارگرى انگلستان از زنان شكل بسته بود و شگفتآن كه از اين ميزان صرفاً دو درصد در رده ى مديريتاتحاديه يى ايفاى نقش مى كردند. در كنگره هاىساليانه ى دهه ى منتهى به عروج تاچريسم فقط 5درصد از نمايندگان اعزامى زن بودند. معلوم استكه در چنان شرايطى كه طبقه ى كارگر نيمى ازقدرت كمى و كيفى خود را به همراه ندارد مغلوبنئوليبراليسم مى شود. براى اثبات نظر خود به يكخبر مهم كارگرى استناد مى كنم.زنان كارگر اگرچه نسبت به شرايط و محيط كارهمواره از مردان حساس تر و هوش مند تر بوده انداما ويژ گى بارز آنان هرگز از سوى اتحاديه هاىكارگرى - چه رسد به كارفرما - جدى گرفته نشدهاست. اصطلاح آشنا و منحوس "اعضاى اتحاديههاى كارگرى و همسراشان" – حتى اگر اشاره بهزنان خانه دار باشد – به تنهايى گوياى ناديده گرفتنزنان كارگر است.آسيب پذيرى و هو ش مندى زنان!زنان كارگر با وجود هوش مندى هاى ويژه هميشه ازمردان آسيب پذيرترند:- نامناسب بودن ابزار توليد به طور فيزيكى.- محيط كار خصمانه، خشن و مردانه.- كارفرماى مرد.- فقدان سرويس هاى بهداشتى مناسب و مجهز.- تبعيض و تهديد جنسى.- آثار خطرناك عوامل شيميايى و بيولوژيكى بر زنانكارگر باردار.- استرس ناشى از شيفت هاى نامنظم و كار بي ثبات.- آسيب هاى فيزيكى از جمله رباطى، چشمى،استخوانى و عضلانى.با وجودى كه زنان در حوزه ى جست وجو، فهم وانتقال هشدارها و اخطارها، تحمل دشوارى ها،كاربست صحيح وسايل ايمنى، دقت در دركنشانه ها، دريافت خطرات كار و غيره از موقع و وضعبه مراتب بهترى نسبت به مردان برخوردارند اما بهدليل بعضى كاستى هاى فيزيكى (از جمله قدرتكم تر عضلانى) همواره در شغل هايى به كارگرفتهمى شوند كه ارتباط مناسبى با توان مندى هاى شانندارند.زنان به لحاظ آموزش پذيرى نيز از مردان قوي ترند.با وجود تمام محدوديت ها، در كشورى مانند ايرانكيفيت و كميت دانشجويان و فارغ التحصيلاندختر، هميشه از پسران برتر بوده است. در آمريكابه ازاى هر 100 فارغ التحصيل پسر، 130 دختر55شماره چهاردهم اسفند ماه 91
- Page 3 and 4: ن ماهآدم شود ». 2 از
- Page 5 and 6: ن ماهملى كرده بود.
- Page 7 and 8: ن ماهفهرست منابع:A
- Page 9 and 10: ن ماهايران جامه عمل
- Page 11 and 12: ن ماهمى كند. اما ن
- Page 13 and 14: ن ماهفئودال ها تاث
- Page 15 and 16: ن ماهمورد تاييد آم
- Page 17 and 18: ن ماههمايشى در تبري
- Page 19 and 20: ن ماهنظام فئودالى
- Page 21 and 22: ن ماهبزرگ فولاد در
- Page 23 and 24: ن ماهبراى هر دلار د
- Page 25 and 26: ن ماهاستعمار و امپر
- Page 27 and 28: ن ماه13- همشهرى اول خ
- Page 29 and 30: ث یكار تلاشى است در
- Page 31 and 32: ث یتحتِ سرمايه دا
- Page 33 and 34: ث یبه نامِ مركزيت
- Page 35 and 36: ث ی----گفتم به نظر من
- Page 37 and 38: ث ی---يك اتوبان به چن
- Page 39 and 40: ث ی---براى توسعه سرم
- Page 41 and 42: ياد روز 8 مارس روز ج
- Page 43 and 44: 1. چه كسانى از زنان ا
- Page 45 and 46: ث یخروج زن از انزوا
- Page 47 and 48: وده وهيك پارچه و لا
- Page 49 and 50: وده وهبرنامه هاي يو
- Page 51 and 52: وده وهدر مقام جمع ب
- Page 53: وده وهكم و بيش متفا
- Page 57 and 58: بحران سرمايه دارى؛
- Page 59 and 60: وده وهزن، به مثاب
- Page 61 and 62: وده وهساختار رسمى ا
- Page 63 and 64: بررسي دو شاخص نابرا
- Page 65 and 66: وده وهمي دهد اما در
- Page 67 and 68: نبرد انقلاب و ضدانق
- Page 69 and 70: ھانرهبر حزب چپ گراى
- Page 71 and 72: ھانامكان به مهاجرت
- Page 73 and 74: ھانمي كند. در سال 2
- Page 75 and 76: ط ز تگرمايش زمين،
- Page 77 and 78: فريدون رهنماآوانگ
- Page 79: بازسازى مى كند و پي
سياست هاى تعديل ساختارى نئوليبرالى و فقرزنان!جاگديش باگواتى پروفسور دانشگاه كلمبيا و ازكانديداهاى نوبل اقتصاد در سال 2001 است.به همين مناسبت خبرنگارى (در يك شبكه ىتله ويزيونى) از او در خصوص تاثيرات منفىگلوباليزاسيون در كشورهاى فقير پرسيده بود وپيش از جواب جناب پروفسور به شرايط دشوارِكار زنان و دختران فيليپينى و دستمزدهاى ناچيزاشاره كرده بود. رقيب حضرت استيگليتز بدوناشاره به تنگناهايى كه نئوليبراليسم بر زندگىزنان كارگر – به ويژه در كشورهاى سرمايهدارى فرعى- تحميل كرده است؛ به سادگى و باخونسردى تمام عيار ابراز لحيه فرموده بود كه»تحقيقات شاگردان او نشان مى دهد كه پس از بهمحاق تعطيلى رفتن يكى از كارگاه هاى كوچكدر همين كشورها؛ خانواده ها دختران خود را بهشغل فحشا فرستادند! » در ادامه چنين خبر تعفنآميزى، پروفسور نئوليبرال اضافه مى كرد كه»تنها راهبراى مردم پذيرش همه ى شرايط گلوباليزاسيوناست و از دست مردم كار ديگرى ساخته نيست!!» (در اين زمينه بنگريد به فصل «دموكراسى در بندجهانى شدن» از كتابى سانسور شده به همين قلم«فكر دموكراسى سياسى، 1387؛ تهران: موسسه ىانتشاراتى نگاه)برنامه هاى موسوم به تعديل ساختارى (اس. آ. پى)و تعديل ساختارى ارتقا يافته (اى. اس. آ. پى) واجراى سياست هاى سمى و هول ناكِ نئوليبراليستىصندوق بين المللى و بانك جهانى زنان را به گودالمهلك ترين شرايط اقتصادى سياسىِ ممكن انداختهاست:- ساعات كار بيش تر از مردان.- محدوديت فرصت براى اشتغال درآمدزا.- حذف از گردونه ى نيروى كار توليد مستقيم.- تحديد شرايط كار در مراكز دولتى و انتقال بهبخش هاى خصوصى با دست مزد نازل.- هُل دادن زنان به سوى صنعت پورنوگرافى وروسپي گرى خيابانى.- آزار جنسى در داخل و خارج محيط كار به ويژهدر شيفت شب.- محروميت از مرخصى زايمان.- محروميت از حق عائله مندى.- محروميت از حق نمايندگى شدن در اتحاديه ىكارگرى.- اخراج بعد از ازدواج.آمار ساز و كار اين "خانه ى سياه"- به تعبير فروغ -در كشورهاى زير يوغ برنامه هاى نئوليبرالى بسيارنزديك است. براى نمونه به وضع كارگران زن درايده ال ترين كشور يا بهشت موعود سرمايه دارىيعنى ژاپن، اشاره مى كنم. در ژاپن از ميان شاغلينثابت، مردان 88/2 درصد نيروى كار را تشكيلمى دهند. حال آن كه در بخش مشاغل نيمه وقتمردان تنها 8/1 درصد فعالند و 40/6 درصد نيروىكار نيمه وقت و بى ثبات به زنان تعلق دارد.اصلاحات اقتصادى و تغيير قانون كار در پنج سالگذشته به موازات تشديد بحران اقتصادى، زنانكارگر ژاپنى را به سياه ترين زاويه ى ممكن بازاركار رانده است. قوانين محدوديت تعطيلات و كارتا پاسى از شب براى كارگران زن لغو شده است.اصلاحيه ى قانون فرصت مساوى اشتغال و قانونبرخورد عادلانه با شاغلين صرف نظر از شرايطاشتغال يا بنده اى قرارداد؛ دست كارفرمايان ژاپنى رابازگذاشته است تا به هر شكلى كه دلشان خواست،زنان كارگر را تحت فشار قرار دهند. دولت ژاپنحتا معاهده ى سازمان جهانى كار (آى. ال. ا) را نيزتصويب نكرده است.در هنگ كنگ، كره ى جنوبى، مالزى، اندونزى،نپال، تايلند، ويتنام، سريلانكا، هند تا آفريقاىشمالى و خاورميانه وضع به همين منوال – و البتهوخيم تر – است. براى مثال در كره ى جنوبى (يكىديگر از چند بهشت موعود سرمايه دارى) شغل 70درصد كارگران زن بى ثبات است. اين بى ثباتى درايران به مشاغل قرارداد سفيد مشهور شده استو كارفرما مى تواند به طور يك جانبه وبا اراده ىشخصى كارگر را اخراج كند. اين بى كار كردن هاو اخراج ها با اصلاحيه ى جديد قانون كار از سوىدولت عدالت پرور نهم و دهم وارد مرحله ىجديدى شده است تا نئوليبراليسم ايرانى يك سورروى دست نئوليبراليسم فريدمنى – پينوشه يى20بزند!زنان مجرد و مطلقه در خانه يى كه سياه است!يك ضرب المثل تزارى مي گويد:«خيال كردم دو نفرند، اما بعد دانسته آمد كه آنانيك نفر بودند. مردى با همسرش!!»زنان مجرد يا مطلقه - اگر بر و رويى هم داشتهباشند - در محيط كار يا جامعه همواره در معرضسو ءاستفاده ى كارفرما و مردان قراردارند. مضافبه اين كه زنان شوهردار نيز بايد "مسووليت خطير"حامله گى، زاييدن، پروريدن، شستن، پختن، و البتههم بستر شدن را – حتا در مواقعى كه تمايلىندارند – به دوش بكشند و اگر در همين حالشاغل نيز باشند بايد اين روند را فقط با معياراستثمار وحشيانه محك زد.در جامعه ى سرمايه دارى، زنان مطلقه يا مجردهميشه در شمار مغلوبان محسوب مي شوند و درهيچ محكمه يى برنده نيستند. بازار كار به آنان يك-جور ستم مى كند و بازار عمومى جامعه جورىديگر. به زعم كارفرما زن مطلقه يى كه به دنبالكار آمده است، ناگزير بايد به تمام شرايط پستو پيش نهادهاى غيرمنصفانه و ضد انسانى تن بدهد.دستمزد كم و كار غير تخصصى؛ و اگر مناسببود كام جويى. زن مطلقه مي داند كه آسمان هركجا همين رنگ است و مقاومت به مثابه ى بى-كارى و فقر است. ناگزير با نازل ترين دستمزد نيزنيروى كارش را به حراج مى گزارد. به اين مشاغلمى گويند "كار زنانه!! " اين اصطلاح كثيف تنهامفاهيم كار غير تخصصى و دستمزد ناچيز را تداعىنمى كند. تعفن موجود در جامعه ى مردسالار را نيزمعنا مى كند. "كار زنانه" يعنى كارى كه هر مردىحاضر به پذيرفتن آن نيست.زنان دو شغله!كار خانگى امرى واجب و البته بدون مزد و منتاست؛ و چون "جاى مادران در بهشت است" پسبايد علاوه بر وظيفه ى مادرى، از جوراب بوگندوتا لباس زير شوهران را بشويند. اتو بزنند و هميشهبوى پياز داغ صادر كنند. در همين مناسباتخانواد گى، اگر كمى پيش تر برويم، درمى يابيم كهآميزش جنسى غالباً يا همواره با پيش نهاد – بهترنيست گفته شود: تحميل - مردان انجام مي شود واگر زنى به هر دليل - از جمله خستگى تن و جان- آماد گى نداشته باشد، اين عمل يك سويه آغاز وتمام مى شود!! مى خواهم بگويم كه در جامعه ىمردس الارِ سرمايه دارى زنان حتى مالك جسمخود نيز نيستند.در اين مناسبات زنان شاغل و خانه دار، اگرچهعملاً دو شغله هستند، اما فقط به خاطر يكشغل - كار در بيرون خانه - مزد مى گيرند. درچنين خانواده هايى كه زنان و مردان پا به پاى همكار مى كنند اگر در نتيجه ى پس انداز، خانه يااتوموبيلى خريدارى شود، در غالب قريب به اتفاقموارد، سند مالكيت آن به نام مرد ثبت مى شود.ماهنامه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و هنري54