8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان
8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان
8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
فرايافت باوران انواع مختلفي دارند – از جملهپسانوگرايان و هواداران نظريه ي انتقادي – ولي همگيدر اين نكته شريك اند كه “جهان پرداختي عيني ندارد”.بلكه “ساخته و پرداخته ي اجتماع است”. اين مثال را ازدو نويسنده كه خود را “فرايافت باور” معرفي مي كننددر نظر داشته باشيد.اسموك و هارمن گويند:«يكي از مهم ترين موانعي كه بر سر راه پيش رفتبه سوي صلح راستين وجود دارد ناباوري گستردهبه امكان واقعي چنين چيزي است» (,R Smoke..Harman. W, 1987, P. 76)به ديگر سخن اگر تعداد بيش تري از افراد به امكانصلح راستين باور داشتند اين خواسته خود به خودامكان پذير مي شد: ساخته ها (باور) اجتماعي مهم تراز ساخته هاي ژئوپليتيكي است. روايت كلاسيكاين اعتقاد را الكس اندر ونت به دست داده است كهمي گويد “آنارشي بين المللي واقعيت مستقلي نيستبرعكس آنارشي همان چيزي است كه دولت ها از آنمي فهمند” 391-425) .(Went. A, 1992, PPدر متن اين نظرات پست مدرنيستى يكي از اجزاياصلي ساخته هاي اجتماعي، هويت است. 14 پستمدرنيست ها در فضاى هپروتى تحليل هاى خود هويترا به جاى طبقه مى نشانند. به نظر ايشان – از جملهبودريار - هويت اهميت آشكاري در نحوه ي انديشيدنما دارد. اين سخن به يك معنا مورد پذيرش همگاناست. بخشى از مردم قبول دارند كه سياست بين المللحول هويتي كه نام مليت بر آن نهاده اند دور مي زند.قدرت هويت در مناسبات اجتماعي و اقتصادي وسياسي آشكار است. سياه پوست بودن در ايالت هايجنوبي ايالات متحد – در دوره ي پيش از جنبشحقوق مدني – يا در آفريقاي جنوبي – پيش ازسقوط نظام جدايي نژادي – به اين معنا بود كه قطعنظر از تصميم، توانايي و تمايلي كه فرد براي سختكوشي داشت، جايگاه اجتماعي، سياسي و اقتصاديناخواسته اي بر او تحميل مي شد. فرايافت باوران از اينهم فراتر مي روند. بينش محوري آنان اين است كه ماهمگي هويت هاي چندگانه يي داريم كه گاه يكي (ياچند تا) از آن ها سركوب مي شود. نمونه ها فراوان است:يهودي و آلماني بودن در آلمان نازي؛ گولاك وروس بودن در دوران حكومت استالين؛ يك تحصيلكرده ي طبقه ي متوسط و يك كامبوجي بودن دردوران حكومت پول پوت. در هر يك از اين موارديكي از دو هويت فرد به طرزي خشن سركوب شده15است.(12 P. (Terrif. T, 1999,تري تريف پس از شرح مواضع كلي فرايافت باوران وعبور سريع از مقوله ي هويت - كه به نظر اين گروه ازاجزاي اصلي ساخته هاي اجتماعي است - به بازنمودنظريه ي فمينيست ها پيرامون مقوله ي امنيت مي پردازد.به گمان تريف، فمينيسم - و هر باور ديگري - درارتباط با مفهوم هويت است كه مي تواند مجال ظهوربيابد. به عقيده ي او:“در بحث از هويت است كه از نظر مفهومي مجاليبراي طرح نوشته هاي گسترده يي فراهم مي شود كهدرباره ي زن باوري 16 نگاشته شده است” ) .(Ibid«درست مانند واقع گرايان كه دل باخته ي مناسبات سلسلهمراتبي دولت ها با هم هستند و ماركسيست ها كه نگاهخود را به روابط نابرابر طبقاتي مي دوزند، فمينيست هاهم مي توانند سلسله مراتب جنسيت را كه در نظريه هاو عمل سياست جهان تبلور يافته است آشكار سازند وبه ما امكان دهند تا بفهميم همه ي اين نظام هاي سلطهتا چه حد با يك ديگر ارتباط دارند.» ,1992 (Tickner,P. 19)همه ي تحليل گران فمينيست در مهم دانستن قدرتبا واقع گرايان و ديگران هم نظرند، ولي فمينيست هامعتقدند كه تحليل گران:«حجم و انواع قدرتي را كه در كار است دست-كم گرفته اند. از قدرت براي محروم ساختن زنان ازحق مالكيت ارضي استفاده كرده و براي آنان انتخابچنداني مگر رفع نيازهاي جنسي سربازان و كارگرانمزارع موز نگذاشته اند. با تكيه بر قدرت، زنان را ازصف كاركنان ديپلماتيك كشورشان و از مناصبعاليه ي بانك جهاني دور نگه داشته اند. قدرت نگذاشتهاست كه مسايل نابرابري ميان مردان و زنان هر كشوروارد دستور كار بسياري از جنبش هاي ملت گرا درجوامع صنعتي و نيز جوامع كشاورزي شود» (Enloe..C, 1990, PP. 197-8)«در روابط بين الملل زنان به چشم نمي خورند. اينمساله را مي توان از عنوان كتاب هايي همچون كتابوالتس دريافت كه از ديد بسياري از فمينيست ها نمادكامل شيوه ي نادرست رايج در مطالعه ي روابط بينالملل است» 28) P. .(Waltz.k, 1959,همين حكم در مورد كتاب هاي كنت تامپس ون“خداوندان انديشه ي بين المللي” و “پدران انديشه يبين المللي” 17 هم صدق مي كند. آيا به راستي تنها مردانسخن در خور توجهي درباره ي روابط بين المللگفته اند و اگر چنين است اين وضع چه حقيقتي را درمورد جايگاه زنان در روابط بين الملل بازگو مي كند؟در مبحث امنيت، فمينيست ها بر سرشت جنسيخشونت تاكيد دارند. از اين گذشته آنان مدعي اند كهبايد به امنيت نگاهي فراخ انداخت.«ديدگاه هاي فمينيستي درباره ي امنيت بر اين فرضپايه يى شكل مي گيرند كه همه ي انواع خشونت،چه در قلمرو بين المللي و چه در عرصه ي ملي يادر چارچوب خانواده، با هم ارتباط دارند. خشونتخانواد گي عليه زنان را بايد در مناسبات گسترده ترقدرت ديد. خشونت خانواد گي در جامعه يى جنسيتيرخ مي دهد كه در آن قدرت مردان در همه ي سطوحغلبه دارد» 58) P. .(Tickner, Ibid,مسالهيي كه بر اثر ستم هاي مضاعف بر زنان و انواعبهره كشي – به ويژه برده گى مزدى - و تجاوز جنسيعليه دختران به خصوص در مناقشات سياسي، به توليدجريانات راديكال جنسي انجاميده و به هواخواهيافراطي از مطالبات زنان منجر گرديده است نه فقط بهتحقق نيازهاي طبيعي و دموكراتيك نيمي از جمعيتجهان نيانجاميده بل كه به موضع گيري هاي دفعيو منفي نيز ختم گرديده و مقاومت هايي را از طرفمردان صاحب منصب در حوزه ي روابط بين الملل وسياست مداران ارشد متكي به قدرت برانگيخته است.به گواهي شواهدي كه فراواني بس آمد آن ها از اندازه ي“خيلي زياد” هم فراتر رفته است؛ مسائل دختران و زنانجوان - به سبب ويژگي هاي بيولوژيك و جنسي – دل-خراش ترين صحنه هاي ضد اخلاقي را رقم زده است وشان و ارزش انساني نيمي از اعضاي جامعه ي جهانيرا به طور مكرر لگد كوبيده است. به تبع چنين بس آمدبي مانندي از صور مختلف ناامني و تجاوز به حقوقاوليه ي انسان كه مرجع آن از دولت هاي توتالى تر تاگروه هاي افراطي نژادپرست گسترده است، ظهورجنبش هاي راديكال فمينيستي تبعى و بديهي است.در روزگار ما امنيت و آرامش انسان به دلايل مختلفنظامي، سياسي اقتصادي و فرهنگي و زيست محيطيدر حوزه هاي فردي خانوادگي، محلي، ملي، اجتماعىو در حيطه ي درون مرزي و بين المللي تهديد شدهاست، تهديد مي شود و البته تحديد خواهد شد. واضحاست كه عامل جنسيت فقط بخشى از اين تحديد وتهديدات را به وجود آورده است. بپذيريم كه نهادهايملي و بين المللي مدافع صلح و حافظ حقوق بشر،با وجود همه ي كنوانسيون ها، پلنوم ها و اعلاميه ها،در دفاع از بديهي ترين حقوق انساني دختران و زنانموفق عمل نكرده اند و همان طور كه خود نيز معترف اند،ميزان بهره كشي جنسي از زنان در مناسبات اجتماعى بهموقعيت زنان تحت ستم مضاعف و مناقشات سياسيرو به فزوني است.امنيت جنسيتىبدين سان سمت گيري مثبت به سوي روي كردهايفمينيستي، از باوره اي اخلاقي برمي خيزد و الزاماًارتباطي به گرايش هاي راديكالي كه برتري هاي جنسيو نژادي را نمايند گي مي كند، ندارد. در اين جا نكته يقابل تامل خاست گاه طبقاتى و مباني نظري جنبش هايفمينيستي است كه جهت گيري ايجابي يا امتناعي بهآن ها را شكل مي دهد. روي كردهاي فمينيستي گستره -يى متباين از سمپاتي به لزبينيسم، دفاع از اعتياد به موادمخدرِ زنان، تغيير جنسيت، دو جنسيتي شدن، تا تعرضبه نابرابري هاي حقوقي در دادگاه هاي خانواده، حقوقمدني، آموزش، بهداشت، ساعت محيط و شرايط كارزنان كارگر و كارمند را تحت پوشش خود مي گيرند.هر يك از اين مولفه ها، حتى مسايلى مانند ازدواجآزاد، قانونى شدن هر شكلى از سكس، آلودگي هايزندان زنان، مصرف ماري جوانا و غيره، مي تواند يكياز موضوعات مورد علاقه ي مباحث روان شناسي، علوماجتماعي، بهداشت رواني و جز اين ها باشد. گيرم كهما در اين بحث به طرح مقولات كلى در چارچوبنظام امنيتي نيمي از اعضاي جامعه ي انساني پرداختيم.ماهنامه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و هنري50