13.07.2015 Views

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

ن ماهملى كرده بود.‏ با اشاره به آن چه كه در دهه 50 ميلادىقرن گذشته گذشت مى خواهم توجه را به اين واقعيتجلب كنم كه به دلايلى كه وارسيدن شان خارج ازموضوع اين يادداشت است،‏ در اين دوره شاهد هجومو يورش قدرت هاى امپرياليستى بوديم و هر جا هممدافعين مداخلات امپرياليستى ترفند متفاوتى به كارگرفتند.‏ در ايران هم زمان اولين روزهاى زمامدارىمصدق،‏ توطئه مرتجعين داخلى براى اخلال در كاردولت و براى بركنارى او آغاز شده بود.‏ چه قبل وچه بعد از جريانات سى تير 1331 روز و هفته اىنبود كه براى دولت مصدق گرفتارى تازه اى ايجادنكرده باشند.‏ دولتى كه با يك قدرت قدر خارجىدرگير بود در مسايل داخلى خود هم مى بايست باخرابكارى هاى مستمر مرتجعين مقابله مى كرد.‏ حتىخبرداريم كه وزير دربار-‏ حسين علاء - با جديتعليه مصدق و دولت او فعاليت داشت و حتى عملاً‏براى هندرسون خبرچينى مى كرد.‏ يعنى مى خواهم براين نكته تاكيد كرده باشم كه آقاى غنى نژاد در اين جاآدرس غلط مى دهد كه گمان مى كند كودتاى 28 مرداد1332 نتيجه » قانون شكنى هاى مصدق»‏ بود.‏ خطاىديگر آقاى غنى نژاد اين است كه ظاهراً‏ درباره تاريخمعاصر ايران اطلاع درستى ندارد،‏ يا اگر هم دارد،‏براى پيش برد اقتصاد شديداً‏ سياست زده خود آنرا تحريف مى كند،‏ چون اگر داشت و اگر در روايتتاريخ صادق بود،‏ جبهه ملى را پيشگام چماق دارىدر ايران معرفى نمى كرد.‏ اگر به تاريخ ايران در عصرو زمان مشروطه نگاهى بيندازد در خواهد يافت كه درموارد مكرر چماق داران به دفتر نشريه صوراسرافيليورش برده بودند و به همين نحو دفتر ديگر نشرياتهم از اين يورش ها درامان نمانده بود.‏ حتى قبل و بعداز به توپ بستن مجلس اول،‏ چماق داران محمدعلىشاه در تهران و تبريز فعاليت مى كردند.‏ در اين مصاحبهآقاى غنى نژاد ناخواسته براى چماق دارى هم در ايرانتاريخچه متفاوتى رقم مى زند و آن را جعل مى كند.‏اگرچه آقاى غنى نژاد مى پذيرد كه مشكلات ايران بامصدق شروع نشده اند ولى ناتوان از وارسيدن ريشههاى تاريخى مشكلاتى كه هست،‏ و با چاشنى دغلكارى و ريا مصدق را سمبل » ناسيونال سوسياليسم»‏در ايران مى خواند و بر اين گمان باطل است كه همينكه بگويد » مسامحتا»‏ اين اصطلاح را به كار گرفته ام،‏مى توان مسئله را رفع و رجوع كرد؛ و جالب اين كهبا اين كه خود اين چنين مى كند در همين مصاحبهاما ادعا دارد كه » ماركسيست ها اغلب پيش از آنكه سخن بگويند،‏ برچسب مى زنند»؛ و من پاسخمبه ايشان اين است آن كه در خانه شيشه اى زندگىمى كند،‏ به سوى ديگران سنگ پرتاب نمى كند!‏ در اينمصاحبه،‏ به غير از » برچسب»‏ چه تحويل خوانندهداده ايد كه اكنون چنين ادعا داريد؟ در موارد مكرر ادعامى كند كه » مصدق هيچ اعتقادى به قانون نداشت»‏ بهغير از نپذيرفتن فرمان عزل-‏ كه دست بر قضا نشانهقانون شكنى از سوى شاه بود-‏ هيچ نمونه ديگرى ازاين » قانون شكنى هاى مصدق»‏ به دست نمى دهد.‏ بهافسانه هايى كه درباره دوره رضا شاه مى گويد ديگرنمى پردازم ولى وقتى از كاررا به كاردان سپردن درزمانرضا شاه سخن مى گويد بهتر است به سرنوشت داورو تيمورتاش و نصرت الدوله و حتى مدرس و ديگرانهم نگاهى بيندازد.‏ البته كه آقاى غنى نژاد از هفتاددولت جواز دارد مدافع هر نظامى باشد ولى اين نكتهبديهى را بايد بداند كه درپوشش آزادى و آزادى طلبىحق ندارد درباره ديگران دروغ بگويد و تاريخ ايرانرا تحريف كرده و به مخالفان عقيدتى خود برچسببزند.‏ اين كه كسى مدعى شود كه مصدق مى خواستبه استثناى نفت،‏ صنايع هم درايران دولتى شود،‏ والگوى مورد قبول آن ها » ملى كردن صنايع بزرگ»‏بود،‏ اين ادعا صرفا دروغى بيش نيست.‏ ظاهرا آقاىغنى نژاد آن قدرهول كرده و دست پاچه شده استكه در نظر نمى گيرد درزمان مصدق-‏ بيش از 60 سالپيش - دراين ايران بلازده،‏ » صنايع بزرگى»‏ نداشتيمكه كسى خواهان دولتى كردن و يا ملى كردن آن هابوده باشد!‏و اما زمينه نظرى آن چه عبدى و غنى نژاد و ديگرمدافعان اقتصاد جريان اصلى-‏ نئوليبرالى-‏ مى گويندمقوله اى است كه درادبيات » اقتصادى»‏ از آن تحتعنوان » مصيبت منابع»‏ 8 نام مى برند و اين روايت هماز 1995 پس ازچاپ مقاله اى از سوى جفرى ساكسو اندرووارنر درباره تاثيرات منفى منابع طبيعى بررشداقتصادى باب شد . 9 اگرادعاى ساكس و وارنر درستباشد،‏ البته كه راه براى حوزه هاى تازه اى از سياستپردازى دراقتصاد باز مى شود.‏ اقتصاددانان جرياناصلى-‏ نئوليبرالى-‏ برمبناى يافته هاى آمارى ساكسو وارنربراى تخفيف اين پى آمدهاى منفى خواهانواگذارى و خصوصى سازى منابع طبيعى شدند و البتهكه درايران عمده ترين منبع طبيعى كه هم چنان درمالكيت دولت است،‏ نفت است.‏ درآن چه كه خواهدآمد مى كوشم شمارى از بررسى هائى كه از سوىپژوهشگران وابسته به اين مكتب فكرى انجام گرفتهاست را بررسى كنم.‏پيشاپيش مى گويم و بعد نشان خواهم داد كه بررسىآمارى ونتيجه گيرى هاى ساكس ووارنر به دليلاستفاده از شيوه هاى نادرست پژوهشى-‏ از جملهتعريف نادرست متغير اصلى-‏ قابل اعتماد نيست.‏دوم اين كه مصيبت منابع-‏ اگرچنين چيزىوجودداشته باشد-‏ مشكل و مقوله اى سياسى است نهاقتصادى و به همين دليل راه حل نئوليبرالى خصوصىسازى به جاى رفع مشكل،‏ رانت ها را به جيبصاحبان خصوصى آن واريز مى كند.‏و اما برگرديم به اصل قضيه،‏ حتى اگرپى آمدهاىمثبت منابع طبيعى بررشد و توسعه جاى اماو اگرداشته باشد،‏ پى آمدهاى منفى را-‏ آن گونه كه ساكسو وارنر ادعا مى كنند-‏ چگونه مى توان توضيح داد؟براى وارسيدن اين پى آمدهاى احتمالى منفى از دومكانيسم سخن گفته مى شود:‏- مكانيسم اقتصادى-‏ بيمارى هلندىوقتى كشورى از منابع طبيعى-‏ براى مثال نفت-‏درآمدهاى بادآورده پيدا مى كند يكى از پى آمدهااين است كه با بيشتر شدن درآمدهاى ارزى تقاضابراى كالاها ‏[هم دربخش تجارتى و هم در بخش غيرتجارتى [ 10 افزايش مى يابد.‏ قيمت دربخش تجارتىتغيير نمى كند چون عرضه و تقاضاى جهانى دراينبخش عمل مى كنند ولى قيمت دربخش غير تجارتىافزايش مى يابد.‏ عرضه بيشتر ارز به دست آمده همموجب افزايش ارزش پول محلى مى شود.‏ افزايشقيمت در اين بخش پى آمدهاى ديگرى هم دارد وانتقال منابع هم صورت مى گيرد و كار وسرمايه ازبخش تجارتى به بخش غير تجارتى منتقل مى شود.‏درنتيجه فشار برسطح مزدها،‏ بخش صنعتى كهدربخش تجارتى اقتصاداست احتمالا در رقابت جهانىتضعيف مى شود.‏ درنتيجه اين تغييرات،‏ صادرات غيرمنابع طبيعى احتمالا كاهش مى يابد.‏- مكانيسم هاى سياسى و نهادىگفته مى شود كشورهائى كه از صدور منابع طبيعىدرآمدهاى بالا دارند به صورت دولت ها و نهادهاىغير كارآمد و غير پاسخگو و بى علاقه به اصلاحو رفرم دگرسان مى شوند.‏ ادعا بر اين است كه اينكشورها مى توانند ماليات كمترى وضع كنند و بههمين دليل هم به مردمى كه ماليات زيادى نمى دهندپاسخگو نباشند.‏ اين دولت ها درحالى كه ماليات زيادىنمى گيرند ولى اين امكان را دارند كه با استفاده ازدرآمدهاى حاصله از صدور ‏[نفت براى مثال]‏ هزينهعمومى بيشترى داشته باشند.‏ از طرف ديگر امكانفساد مالى در اين جوامع بيشتر است چون اگر يكنظام صدور جواز براى استخراج منابع طبيعى هموجود داشته باشد دولت غير پاسخگو و نهادهاىضعيف نظارت گر به صورتى درمى آيند كه پرداختو دريافت رشوه تشديد مى شود و فساد افزايشمى يابد.‏در اين بخش مى خواهم خلاصه اى از چند پژوهشكاربردى ارايه نمايم تا الگوى » مصيبت منابع»‏ بهترشناخته شود.‏1- ساكس و وارنر [1995]دوره مورد بررسى:‏ 1989-1970آمارهاى مقطعىمتغير وابسته : رشد درآمد سرانه مالىمتغير مستقل:‏ سهم صادرات منابع طبيعى در توليد10- منظورم ا زاين دو بخش tradable , non-tradable است كهبخش تجارتى با اقتصاد بقيه جهان درارتباط است و قيمت ها دراين بخشدربازارهاى بين المللى تغيين مى شود.‏8 - Resources Curse9 - Sachs, J.D., Warner, A.M., 1995 revised1997, 1999. Natural resource abundance andeconomicgrowth. National Bureau of Economic ResearchWorking paper No. 5398, Cambridge, MA.5شماره چهاردهم اسفند ماه 91

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!