13.07.2015 Views

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

توليد نيروى عضلانى و جسمانى كارگر به علاوهادامه حيات آن مى شود.‏ بنا بر اين ارزش كالايىنيروى كار برابر است با مقدار زمان كار مجردىكه در مجموعه كالاهايى كه اين حداقل لازم براىمعيشت را شامل مى شود.‏ و آن دو بخش است.‏بخشى براى بقاى كارگر و بخشى براى توليد ارزشاضافى،‏ كه اين بخش دوم بايستى بيشتر از كالايىباشد كه كارگر براى مصرف خود و خانواده اشبا مزد خويش مى تواند خريد كند.‏ در واقع همانگونه كه در آغاز بحث به آن اشاره شد كارِ‏ خانهدارى كارى پيچيده و چند وجهى است كه موضوعاصلى آن پرداخت دستمزد نيست.‏ زيرا همان گونهكه استدلال شد بخشى از اين كار غير مولد ادامهكارى است كه كارگر در واحد صنعتى انجام داده– مانند توليد گوشت يا تخم مرغ و ساير مايحتاجزندگى-‏ كه توسط زن خانه دار به خوراك موردنياز خانواده تبديل مى شود.‏ اما بخشى نيز مانندتعليم و تربيت يا دوران باردارى زن را نمى توانادامه همان كار توليد كالايى در خارج از خانه ودر واحد صنعتى دانست،‏ اما در پرتو توليد كالايىو گسترش روابط سرمايه دارانه در همه عرصه هامثلا هنگامى كه زن باردار مى شود و از محل كارفرضى خود در واحد صنعتى يا خدمات براى مدتزمان مشخصى به ناچار منفك مى شود بايستى بهآن دوران مزد تعلق بگيرد.‏ مزدى كه سرمايه داراز طريق تامين اجتماعى يا صندوق كارخانه بهزن باردارى براى دوران باردارى يا زايمان مىپردازد بخشى از مزدى است كه به زن كارگرپرداخت نشده و اينك به وى براى دوران باردارىپرداخت مى گردد.‏ همچنين ديده مى شود دربرخى كشورهاى صنعتى مركزى كه در اثر گسترشروابط سرمايه دارانه دچار پيرى جمعيت شده انددولت سرمايه دارى براى تامين نيروى مورد نياز –سربازان آينده سرمايه داران-‏ جوانان را به تشكيلخانواده و توليد مثل و زن ها را مشخصا تشويقبه باردارى و زايمان مى كند.‏ در اين صورت دولتاز محل دريافت ماليات سرمايه داران و يا از محلمالياتى كه مستقيم از دستمزد كارگر كسر شده بهزن براى دوران مرخصى باردارى و زايمان دستمزدمى پردازد.‏ در اين صورت شاهد هستيم كه مزد بهصورت غير مستقيم يا مستقيم براى كارِ‏ خانه دارىبه زن پرداخت مى شود.‏ چه ما براى استدلال هاىماركس در باره توليد ارزش افزوده و مزد مستتر دركار عضلانى كارگر ارزشى قايل باشيم يا نه اما ازاين موضوع نمى توانيم در گذريم كه مزد پرداختىسرمايه دار به كارگر بايستى بخشى صرف باز توليدنيروى كار او و بخش ديگرى صرف ادامه حيات اوگردد.‏ در اين صورت اين پيش فرض بديهى استكه بخشى از مزد كارگر بايد صرف كارِ‏ خانگىشود.‏ يعنى سرمايه دار پذيرفته است كه در جامعهدو نوع كار مزدى و كار بدون مزد وجود دارد.‏ كارمزدى ارزش افزوده ايجاد مى كند و كار خانگىبدون مزد ارزش مصرف.‏ سرمايه دار از رهگذر كارخانگى اميدوار است كه نيروى كار را با كمترينهزينه باز توليد كند.‏ ضمن اين كه با نگاه داشتننيروى كار زنان خانه دار در خانه هم به عنوانارتش ذخيره بى مزد و منت براى روز مبادا و همنگاه دارنده كيان نهاد مقدس خانواده به ارزش هاىسرمايه دارى خدمت كند.‏انگلس در پيشگفتارى كه بر يكى از چاپ هاىمنشاء خانواده،‏ دولت و مالكيت خصوصى 2 در بارهتكامل خانوده نگاشته است مى گويد:‏ بر اساسبرداشت ماترياليستى،‏ عامل تعيين كننده درتاريخ،‏ در تحليل نهايى،‏ توليد و تجديد توليدحياتِ‏ بلافاصله است.‏ ولى اين به نوبه خود،‏خصلت دوگانه اى دارد.‏ از يك سو توليد وسايلمعاش،‏ خوراك،‏ پوشاك،‏ سرپناه و ابزارهايى كهبراى آنها ضرورى ميشوند،‏ از سوى ديگر توليدخودِ‏ موجودات انسانى،‏ تكثير انواع نهادهاىاجتماعى،‏ كه انسانهاى يك دوران تاريخى معيّنو يك كشور معيّن تحت آنها زندگى ميكنندبوسيله هر دو نوع توليد مشروط ميشوند:‏ از يكسو بوسيله مرحله تكامل كار و از سوى ديگربوسيله تكامل خانواده.‏طبق اين گفته با تكامل تاريخى نيروى كار وبارآورى آن امكان مبادله افزايش يافته و در نتيجهمالكيت خصوصى گسترش يافته و اختلاف ثروتامكان استفاده از نيروى كار ديگران را ميسر مىسازد.‏ در تلاطم هاى ناشى از كشاكش نيروهاىنو براى تحميل شرايط جديد بر نيروها كهن ازميان آتش انقلاب جامعه و دولتى نو زاده مى شود.‏جامعه اى كه در آن نظام خانوادگى كاملا در زيرسلطه نظام مالكيت قرار دارد.‏ اما با سر برآوردننظام سرمايه سالارى،‏ دولت واحد صنعتى را كهسابق بر اين در محدوده خانواده قرار داشت بهشكلى افراطى از كار خانگى جدا مى كند.‏ و كارِ‏خانه دارى را كه به شدت ناشى از نظام جنسيتىاست به پستو مى راند.‏ اما سرمايه دارى كه براىچرخاندن چرخ هاى عظيم توليد خود به نيروىانسانى نياز دارد نظر به نيروى نهفته زنان دارد.‏تناقضى كه از همان فرداى پديدارى نظام سرمايهدارى رخ نشان مى دهد.‏ زن به نيرويى دستدوم و دون تبديل مى شود تا نيروى كار ارزانو كم دردسرى را در اختيار سرمايه دار قرار دهد.‏ماهنامه اقتصادي،‏ اجتماعي،‏ فرهنگي و هنري44

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!