13.07.2015 Views

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ث یتحتِ‏ سرمايه دارى غيرممكن است،‏ چون توسعةنيروهاى توليد به منافع و علائقِ‏ سود گره خوردهاست.‏ به اين ترتيب پيشرفت هاى تكنولوژيك بهجاى اين كه به عنوان امكانى براى اولويت دادنبه ضرورتِ‏ اجتماعى مورد توجه قرار گيرد،‏ بهاعتبارِ‏ قابليتِ‏ آن ها در جهتِ‏ ارزش قائل شدنبراى سرمايه مورد قضاوت قرار مى گيرند.‏ ايندر جهتِ‏ منافعِ‏ سود است كه امكانِ‏ ‏"رهايى"‏از كارِ‏ مزدى كه به موازاتِ‏ توسعة سرمايه دارىافزايش مى يابد،‏ در گفتمان هاى طبقة حاكم تبديلبه تصويرى از ‏"آزادى"‏ از ‏"كار"‏ گردد.‏ با اين حالآن گونه كه انگلس روشن مى سازد،‏ با وجودِ‏ هراندازه از پيشرفت هاى تكنولوژى،‏ بدون يكانقلابِ‏ اجتماعى هيچ راه فرارى از تضادهاىسرمايه دارى و بنابراين از كارِ‏ مزدى نمى تواندوجود داشته باشد زيرا تضادِ‏ اساسى بين سرمايهو كار از طريقِ‏ اتوماسيون تشديد شده و بهتر نشدهاست:‏ ‏"طى دورة اولِ‏ ماشين آلات،‏ دورانى كه دراختيار داشتنِ‏ ماشين آلات يك مزيتِ‏ انحصارىمحسوب مى گردد،‏ سود بسيار زياد بود و از اينجهت اشتياق براى استفاده از ماشين آلاتِ‏ بيشترو افزايشِ‏ بدونِ‏ محدوديتِ‏ طولِ‏ روزِكارى بسيارزياد است.‏ با ابداع و معمول شدنِ‏ استفاده از ماشينآلات،‏ اين سودِ‏ انحصارى ناپديد مى گردد و قانونِ‏خود را اظهار مى دارد كه ارزش اضافى از نيروىكارى سرچشمه نمى گيرد كه ماشين جايگزينِ‏ آنشده است،‏ بلكه ناشى از كارگرى است كه بهاستخدام ماشين در مى آيد.‏ "(90)بنابراين چيرگىِ‏ مفهومِ‏ ‏"تكنولوژيكى"‏ در تئورىاجتماعى معاصر نشانه اى از اين واقعيت است كهپيشرفت ها در ابزار توليد،‏ مبارزه اى طبقاتى راروى اينكه آيا اين پيشرفت ها در نيروهاى مولدهبراى توليد سود يا براى برآوردن نيازهاى همگانمورد استفاده قرار خواهند گرفت،‏ به وجود آوردهاست،‏ موضوعى كه چشم پوشى از آن غير ممكناست.‏ اين است كه گفته مى شود از طريقِ‏ توسعةنيروهاى مولده است كه كارگر با اين واقعيت عينىرو در رو مى شود كه ابزار بقاء آن ها تنها بر توانايىآن ها به فروشِ‏ نيروى كارشان متكى است.‏ مانندآن چه در اخراج هاى اخير و گسترده كارگراندر بخشِ‏ ‏"دات كام"‏ نشان داده شد.‏ در حالى كهتوسعة صنعت كارِ‏ اجتماعاً‏ لازم را كاهش مى دهد،‏امكانِ‏ توليدِ‏ كالاهاى بيشترى را فراهم نموده وپتانسيلِ‏ تأمينِ‏ نيازهاى همه را ايجاد مى نمايد،‏انگيزه هاى استفاده از ماشين آلاتِ‏ جديد تحتِ‏سيستمِ‏ سرمايه دارى با اين امكان در تناقض قرارمى گيرد و به بيانِ‏ ماركس"هرگونه ثبات و امنيتدر وضعيت كارگر...‏ را از بين برده و به صورتِ‏مداوم تهديد مى نمايد،‏ از طريقِ‏ دور نمودنِ‏ كارگراز ابزارِ‏ كار براى قاپيدنِ‏ ابزارهاى معاشِ‏ او ازدست هايش و...‏ در ويرانى هاى ناشى از يك هرجو مرج اجتماعى...‏ هر پيشرفت اقتصادى را تبديلبه يك فاجعه اجتماعى مى نمايد.‏ "(490)همان گونه كه من شروع به نشان دادنِ‏ اين موضوعنموده ام،‏ قرائت هاى غالب از سرمايه دارىِ‏ سايبرىبرخلافِ‏ تناقض هاِ‏ عينى روابطِ‏ سرمايه دارى،‏ همدر رسانه هاى عمومى و به همان اندازه نيز درنظرية ‏”آوانگارد“‏ فرآيندى از افزايشِ‏ بهره ورى ازطريقِ‏ تشديدِ‏ فرآيندِ‏ توليد را تحت عنوانِ‏ انتقال ازيك سيستمِ‏ مبتنى بر استثمارِ‏ نيروى كار به شبكهاى از روابطِ‏ اجتماعى ارائه مى كنند كه در آن كار بهواسطة ابداع و عموميت يافتنِ‏ استفاده از تكنولوژىرها شده است.‏ فرآيندى كه در آن سرمايه دارانسودهاى چشمگيرى را انباشت مى كنند در حالىكه كارگران يا تحتِ‏ تسلطِ‏ افزايش يافتة ماشينآلات بوده،‏ يا در معرضِ‏ فقرِ‏ ارتشِ‏ ذخيرة صنعتىقرار مى گيرند.‏ اين مفهوم تحت عناوين و عباراتى23چون ‏”پَسا سرمايه دارى“‏ ، 22 دورانِ‏ ‏"وقتِ‏ آزاد"‏نامحدودِ‏ پس از توليد ارائه مى گردد.‏به عنوان مثال در مقاله اى كه اخيراً‏ تحت عنوان‏"خداحافظى با كليه آن ها كه بردگى را حمل25مى كنند.‏ " 24 منتشر شده است،‏ اولريش بكنظريه پرداز"جامعة ريسكى"‏ 26 استدلال مى نمايدكه ما وارد يك دورانِ‏ سايبرىِ‏ توليد شده ايم كهدر آن ابداعِ‏ فن آورى هاى نوينِ‏ اطلاعاتى اى كهامكان توسعة سرمايه دارى در سرتاسرِ‏ كرة خاكىرا فراهم نموده است،‏ به نوبة خود سببِ‏ وقوع يك" انقلاب"‏ 27 اجتماعى شده كه بسيارى از بنيادهاىزندگى معاصر را مورد ترديد قرار داده است.‏ اودر واكنش به اين شرايط،‏ به دركِ‏ اين نكته فرامى خواند كه كار براى همه در حالِ‏ به پايان آمدناست.‏ او بيان مى دارد : ‏"آيا كار هميشه به عنوانِ‏يك امتيازِ‏ انحصارى از فراگيرى برخوردار بودهاست؟ خير...‏ نظام ارزشى اى كه آشكارا محوريتِ‏كار و تنها كار را در ساخت و كنترلِ‏ يك جامعة22 - post-capitalism23 - free time24 - Goodbye to all that wage slavery25 - Ulrich Beck26 - Risk-Societyجامعه ريسكى واژه اى است كه در دهه نود براى بيان روش سازماندهىبه جامعه مدرن در واكنش به ريسك پديدار گرديد.‏ واژه اى كه توسط‏ِنويسندگان كليدى مدرنيته بويژه اولريش بك و آنتونى گيدنز بيان شدهاست.استفاده از اين واژه طى دهه نود هم به عنوان پيامدى از ارتباطش باروند تفكر در باره ى مدرنيته و هم به خاطر ارتباطش با گفتمان عمومىبويژه رشد توجهات زيست محيطى در طول اين دوره گسترده تر شد.بهگفته آنتونى گيدنز جامعه ريسكى ‏”جامعه اى است كه به طور فزايندهاى گرفتار آينده ) و نيز ايمنى)‏ است كه مفهوم ريسك را ايجاد مى كند.‏در حالى كه جامعه شناس آلمانى اولريش بك آن را به عنوانِ‏ “ روشىسيستماتيك از ارتباط با مخاطرات و ناامنى هاى القاء شده و ايجاد شدهتوسط خودِ‏ مدرنيزاسيون“تعريف مى نمايد.‏ ‏(به نقل از ويكى پديا-‏ مترجم)‏27 - revolutionفراگير اظهار مى دارد،‏ ابداعى مدرن از سرمايه دارىو دولت رفاه است.‏ ما نياز به آن داريم كه چشماندازى از يك زندگى وراى آلترناتيوهاى بيكارى واسترس در محل كار را در پيش روى خود ببينيم.‏" ‏(آنلاين)‏اگر طبق نظر بِك ‏"اشتغالِ‏ كامل"‏ به يك ‏"مفهومزومبى"‏ 28 گونه تبديل شده است،‏ به خاطر ايننيست كه كارگران از پذيرفتن كارى كه به پابندىايدئولوژيك در"اقتصاد نوين"‏ 29 تبديل شدهاست،‏ امتناع مى نمايند بلكه به خاطر آن است كه‏"اشتغال"يك شاخصِ‏ عينى از تضادهاىِ‏ جامعةطبقاتى است.‏ تعبير سادة آن تحتِ‏ سرمايه دارىتنها به معناى آن است كه كارگران بايد براى تأمينِ‏نيازهايشان،‏ نيروى كارشان را به فروش رسانند.‏منافع طبقة كارگر از ‏"اشتغال كامل"–‏ كه در عملبه معنى يك جامعة كارى ساخته شده بر مبناىاصلِ‏ از هر كس به اندازة توانش،‏ به هركس بهاندازة نيازش مى باشد.‏ - به طور مستقيم در برابرمنافع طبقة حاكم در بهره مندى از بيكارىِ‏ ارتشِ‏ذخيرة كار براى پايين نگه داشتنِ‏ هزينة نيروى كاردر تلاش براى افزايشِ‏ سود است.‏ اين است كهگفته مى شود كه اين"‏ ايده ها"‏ نيستند كه سرمايهدارى را عقب نگه مى دارند - در اين مورد آن گونهكه بِك استدلال مى نمايد،‏ يك اخلاقِ‏ كارِ‏ منسوخِ‏پيوريتنى - 30 ، بلكه بيشتر سرمايه دارى است كهايده هايى را خلق مى كند كه نمى تواند برآوردهگردد.‏ براى مثال همان طور كه لنين استدلالمى كند،‏ سرماية انحصارى دموكراسى را به يكتوهم تبديل مى نمايد.‏ ‏(”پاسخ“‏ 24) در حالى كهسرمايه دارى آرمان هاى دموكراتيك ايجاد مى كندو نهادهاى دموكراتيك را شكل مى دهد،‏ تقسيمِ‏كار بين كسانى كه مالكِ‏ ابزار توليدند و كسانىكه مالكِ‏ چيزى جز نيروى كار خود نيستند،‏ تقسيمِ‏كارى كه امپرياليسم بى رحمانه ترين تضادهاى آن راتشديد مى نمايد،‏ به معنى آن است كه براى اكثريتِ‏جمعيتِ‏ جهان دموكراسى يك امرِ‏ امكان ناپذيراست.‏ بنابراين از آنجا كه سرمايه دارى“‏ نمى توانداز طريقِ‏ تحولاتِ‏ دموكراتيك مضمحل گردد،‏مهم نيست كه اين موضوع چقدر ايده آل است“،‏سوسياليسم را تنها با ‏”توسعة كاملِ‏ دموكراسىيعنى برابرىِ‏ واقعىِ‏ و مشاركتِ‏ عمومىِ‏ واقعىِ‏تمامِ‏ توده هاى مردم در كلية امورِ‏ حكومتى و در28 - zombie conceptمار خداى ، مفهومى جادوگرانه از مذاهب غرب آفريقا،‏ هائيتى وآمريكاى جنوبى كه به عقيده آن ها به شكل روح در بدن مرده حلولنموده و به آن جان تازه مى بخشد.(‏ مترجم)‏29 - New Economy30 - puritanپيوريتن ها فرقه اى از پروتستان هاى انگلستان بودند كه زمان ملكهاليزابت اول عليه سنن مذهبى قيام نمودند وطرفدار سادگى در نيايشبودند.(مترجم)‏31شماره چهاردهم اسفند ماه 91

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!