13.07.2015 Views

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ث یكار تلاشى است در جهتِ‏ ايجادِ‏ تسليم طلبى درميان كارگران در جهتِ‏ منافعِ‏ طبقة حاكم به اينايدئولوژى كه اتوماسيونِ‏ توليد به هر صورت آنانرا از زنجيرة كارِ‏ مزدى رها خواهد نمود،‏ در حالىكه در واقع طى مدتى كه پيشرفت هاى تكنولوژيكبه نفع سرمايه دارى تحت كنترل بوده است،‏ تنهامنجر به تشديدِ‏ بيشترِ‏ تضادهاى بينِ‏ سرمايه و كارگرديده است.‏ در حالى كه پيشرفت ها در تكنولوژىتامينِ‏ نيازهاى همگان را امكان پذير نموده است،‏قرار داشتنِ‏ چنين پيشرفت هايى در انقيادِ‏ توليدِ‏سود به معنى آن است كه به طور خلاصه آن چهناپديد مى گردد،‏ ‏"كار"‏ نيست بلكه بيشتر ابزارهايىهستند كه به وسيلة آن ها ميليون ها كارگر مى توانندنيازهاى اساسى خود را برآورده نمايند.‏ بدين سانبر خلافِ‏ فقير شدنِ‏ سيستماتيكِ‏ طبقة كارگر درنتيجة پيشرفت هاى تكنولوژيك،‏ اين پيشرفت هابه صورتِ‏ ايدئولوژيك به مباحثِ‏ نقشِ‏ برجستةتكنولوژى در جهتِ‏ ايجادِ‏ يك پتانسيلِ‏ ‏"آزادىبخش"‏ از داخلِ‏ مناسباتِ‏ توليدِ‏ سرمايه دارى تغييرشكل يافته اند.‏بنابراين چنين است كه جبرگرايىِ‏ تكنولوژيكى اىكه گفتمان هاى مسلطِ‏ امروز را خبر مى دهد،‏ تنهايك ‏"اختراع"‏ سادة نظريه پردازانِ‏ بورژوايى نيست-‏تنها نتيجه ايده هاى ‏"خود زائيده"‏ نيست.‏ - بلكهشرايط مادىِ‏ واقعى را كه مبارزة طبقاتى در آن برپااست،‏ بازتاب مى دهد.‏ در حالى كه پيشرفت هاىتكنولوژيك در ابزارهاى توليد پتانسيلِ‏ برآوردهنمودنِ‏ نيازهاى جمعيتِ‏ جهان را ايجاد نموده است،‏تمركزِ‏ سرمايه در دستِ‏ طبقة حاكم به معنى آناست كه امروزه كارگران به جاى تامينِ‏ نيازهايشان،‏در معرضِ‏ بى رحمانه ترين و سخت ترين تقسيمكارى هستند كه همان گونه كه ماركس و انگلساستدلال نموده اند،‏ آن ها را به"زائده اى از ماشين"‏تبديل مى كند.‏ (491). تنها يك تئورىِ‏ انقلابىمى تواند طبقه كارگر را قادر به دركِ‏ اين مسئله كندكه ‏"تكنولوژى"‏ نيست كه موضوعِ‏ بحث است بلكهمسئله سرمايه دارى است كه تكنولوژى را براىافزايشِ‏ استثمار به كار مى گيرد و متعاقبِ‏ آن آنچه ضرورى است،‏ مصادرة ابزارهاى توليد و انتقالِ‏آن ها از توليد براى سود به برآورده نمودنِ‏ نيازهامى باشد.‏ تئورى اى كه بتواند توضيح دهد چگونهانگيزة سرمايه دارى براى افزايشِ‏ سود از طريقِ‏تبديلِ‏ پيشرفتِ‏ نيروهاى توليد به ابزارى براىتشديدِ‏ استثمار و نه برآوردنِ‏ نيازها،‏ مانعِ‏ توسعةمناسباتِ‏ توليد مى گردد.‏جايگزين نمودنِ‏ تضادِ‏ اساسى بين سرمايه و كاربا رابطة بين ‏"انسان ها"‏ و"ماشين ها"‏ و در نتيجهمعرفى تضادى غيرِ‏ تاريخى كه محدود به شيوةتوليد سرمايه دارى نمى باشد،‏ در كتابى با عنواناوديپ ستيز : سرمايه دارى و شيزوفرنى 17 اثر17 - Deleuze and Guattari’s Anti-Oedipus:Capitalism and Schizophreniaاز اساطير يونان باستان كه بر اساس آن اوديپ طبق پيش گويى پيشگويان نادانسته پدر خود را مى كشد وبه خاطر پاسخ گويى به معماهاىابوالهول كه هركس به آن پاسخ نمى داد بلعيده مى شد،‏ مصيبت را پايانداده و به پاس آن خواهر پادشاه به او تقديم مى شود كه عملاً‏ مادر او بودهاست.‏ نتيجه اين پيوند دو فرزند پسر و دو فرزند دختر است.‏ پس از مدتىپادشاهى درخشان،سرزمين تبس گرفتار طاعون مى شود وقرار مى شودكه انتقام خون پادشاه گرفته شود تا كشور از طاعون رهايى يابد.‏ اوديپكه نمى داند خود قاتل پادشاه است،‏ اعلام مى كند كه عامل كشتن پادشاهبايد شناسايى شده و از شهر تبعيد گردد.سرانجام پس از بررسى هاىمفصل مشخص مى گردد كه او قاتل پادشاه بوده و با مادر خود ازدواجكرده است.در نتيجه روشن شدن اين حقيقت،‏ مادر او(و همسراو)‏ خود رامى كشد.اوديپ نيز با سنجاق سينه او خود را كور مى كند.حقيقت موضوعسرانجام براى پسران اوديپ مشخص مى گردد و تصميم مى گيرند اورا از شهر تبعيد كنند.‏ بدين ترتيب او مدتى را در گدايى و عبادت سپرىمى كند وسرانجام پس از اينكه توسط دخترانش شسته مى شود.‏ آنها بهاو لباس هاى نو مى پوشانند ودر حالى كه با هم مرثيه مرگ مى خوانند،‏خداوند او را فرا مى خواند و با صداى رعد و برق مهيبى اوديپ ناپديد مىگردد.اسطوره اوديپ و عقده اوديپى به عنوان نمادى ازبيمارى شيزوفرنىشناخته شده است.‏ ‏(نقل با تلخيص از ويكى پديا-‏ مترجم)‏شيزوفرنى يك بيمارى روحى و روانى , همراه با داغ و ننگ و اطلاعاتبسيار غلط است.‏ اين مورد اغلب منجر به افزايش پريشانى فردبيمار و يا اعضاى خانواده ى وى مى گردد.عمدتا فرد مبتلا به شيزوفرنىتغييراتى در رفتار و قوه ى ادراك،‏ طرز تفكرى بى نظم كه ممكن استسبب تحريف رو يارويى با واقعيت گردد را تجربه مى نمايد.‏ اين مورد راجنون مى نامند.‏در دهه هفتاد دلوز يك سلسله تحقيقات را با همكارى مكيلس گوتارىآغاز كرد.حاصل اين تحقيقات دو جلد كتاب بود كه جلد اول اديپستيز(‏Oedipus (Anti نام داشت.در اين كتاب آن ها نظامماركسيستى و فلسفه ماركس را مورد بررسى قرار داده و انتقادات زيادىرا به اين گرايش وارد نمودند و روانكاوى لاكان را اوج تأثير ماركسيسمقلمداد كردند.‏ بعضى از محققين اهميت كتاب اديپ ستيز را با دجالنيچه قياس كرده اند.در اين كتاب ما با نقد تازه اى از مدرنيته روبه روهستيم كه محور آن را سرمايه دارى تشكيل مى دهد.آن ها در تقابل بارشته روانكاوى،تحليل شيزوفرنيك را مطرح كردند و مدعى شدند كه بهمنظور بنيان فكنى از تقابل هاى دوتايى و نفى رويكرد مدرنيته به ذهنيت‏(‏Subject‏)اين نظريه را تدوين كرده اند.آن ها در مقابل مفاهيمى چونوحدت و هويت،‏ كثرت و تعدد و چندگانگى و غيريت و تباين را موردتأكيد قرار دادند.‏بر اساس رويكرد ويلهلم رايش به كالبد شكافى مفهوم ميل و تمنا‏(‏Desire‏)پرداختند و يادآور شدند كه ميل و تمنا مفهومى است سختانقلابى.ميل از آن رو انقلابى است كه هرگونه جامعه اى را دستخوشساختارشكنى و تزلزل قرار مى دهد.به عقيده آن ها جامعه غربى از ديربازكوشيده است ميل و تمناى آدميان را در چارچوب ساختارى خاص-‏حقوقى،‏ اجتماعى،‏ روانى-مسدود و محبوس نمايد و آن را در چنين قالبىجاى دادند.‏ Territorialized به زعم آن ها ميل و تمنا برخلافنظر هگل،فرويد و لاكان متضمن نقص و حرمان نيست بلكه نيرويىاست ايجابى،پويا و مولد كه همواره پيوندهاى جديد را موجب مى گردد وبه همين جهت آن ها واژه استعارى ماشين را براى آن به كار بردند.آنها صريحا تأكيد كردند كه خودِ‏ ميل گونه اى ماشين و لذا داراى تحركو پويايى است.‏ ميل و تمنا همواره در حال ايجاد كارمايه هاى عاطفى وليبيدويى است كه در سايه صورت هاى ناخودآگاه تكوين مى پذيرد.بهتعبيرى ميل و تمنا كارمايه فيزيكى شناورى است كه با اشياء و پديده هاىديگر ارتباط برقرار مى كند.بعضى مدعى هستند كه ميل و تمناى موردبحث دلوز و گوتارى صورت ديگرى از اراده معطوف به قدرت نيچهمحسوب مى شود.‏در كتاب اديپ ستيز آمده است كه در غرب از ديرباز ميل و تمنا درچارچوب رژيم هاى اجتماعى مختلف كاناليزه شده و تحت كنترل ونظارت قرار گرفته است.‏ دلوز و گوتارى فرآيند سركوب ميل و تمنا رااز طريق محدود نمودن كارمايه هاى مولد آن محدوده ها و گستره فكنى) Territorialization ( نام داده اند و جريان مخالف آن يعنىرها كردن ميل از چارچوب ها و قالب هاى محصور كننده اجتماعى راگستره زدايى و يا محدوده زدايى(‏Deterritorialization ‏)خوانده اند.‏به تعبير ديگر محدوده فكنى را رمزپردازى(‏ ( Coding و محدوده زدايىرا رمز گشايى ) Decoding ‏)نام داده اند،‏ به گفتهء آن ها در جريانرمزگشايى رمزهاى اجتماعى سركوبگرِ‏ ميل از حيطة مكانى و روانىمحبس نجات يافته و در فضاى نامحدود شناور مى شود.‏به زعم آن ها در جوامع سرمايه دارى فرآيند اديپى و نيز شيزوفرنى وگرايش هاى بت واره به اوج مى رسد و به همين اعتبار ساختارهاىپيشاسرمايه دارى را متلاشى مى كند.آن ها چارچوبه اى ماركسيستى را درلباس نيچه اى و تا حدى واژگان فرويدى در تحليل جامعه و فرهنگ بهكار گرفتند.(به نقل از ضيمران،محمد ، نشريه:‏ اطلاع رسانى و كتابدارى‏«كتاب ماه ادبيات و فلسفه « خرداد و تير - 1383 شماره 80 و - 81 ازص48 تا (57تعچب آور نيست كه با مسخ و تهى نمودن مفاهيم انسانى و انقلابىماركسيسم،‏ اسطوره پرومته به عنوان نماد مبارزه با زئوس ‏(خداى خدايان)‏و فداكارى و پايبندى استوار و ثابت قدم به رهايى نوع بشراز رنج درادبيات چپ،‏ جاى خود را در نوشته هاى نظريه پردازان فلكسودوكسو پست مدرن به اسطوره اوديپ مى دهد كه مى تواند به نوعى نمادجهل و ناآگاهى،‏ زيرپا گذاشتن هنجارهاى اخلاقى و انسانى،روان پريشىو اندوه ‏،شكست وويرانى و....باشد.‏ بدين ترتيب عنوان انتخابى براىكتابى كه قرار است موجوديت و تكامل خودكار تكنولوژى و تاثير آن برساختار اجتماعى و مبارزه طبقاتى را توضيح دهد ودر اين راستا آگاهانهوهدفمند مفاهيم اساسى و انقلابى تفكر ماركسيستى را به زير سئوالمى برد،هوشمندانه به نظر مى رسد!‏ بدينسان شكنجه ‏،رنج ، فرسايش29شماره چهاردهم اسفند ماه 91

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!