8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان 8 ﻣﺎﺭﺱ، ﺯﻧﺎﻥ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺮﺩﺍﻥ! ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻔﺖ ﻭ ﻧﺴﺨﻪ ﻫﺎﻯ ﻧﻮﻟﻴﺒﺮ - مجله مهرگان

13.07.2015 Views

طبقه،‏ كار و فضاى سايبرى:‏نقدِ‏ انقلابىِ‏ ايدئولوژىِ‏ “ پَسا كار“‏راب ويلكىمترجم : مسعود اميدى1پَسا كار“‏2راب ويلكىجبرگرايى تكنولوژيكى 3 به مثابة يك نظرية ايدهآليستىِ‏ توسعة سرمايه دارى كه اتوماسيونِ‏ كاملِ‏توليد را به عنوانِ‏ ابزارِ‏ چيرگى بر تضادِ‏ اصلىِ‏ بينِ‏سرمايه و نيروى كار مى پندارد،‏ چون تلاشى براىآشتى دادنِ‏ تضادهاى شديد و گستردة سرمايه دارىامروز بينِ‏ نيروها و مناسباتِ‏ توليد كه در مطبوعاتِ‏اصلى بيشتر به عنوانِ‏ بحرانِ‏ ‏"جهانى سازى"‏پذيرفته شده و مورد بحث است،‏ در گفتمان هاىچپ و راست پديدار شده است.‏ با توجه بهپيشرفت هاى اخير در فن آورى هاى ارتباطاتمانند توسعة اينترنت و ساير شبكه هاى ‏"جهانى"‏اطلاعاتِ‏ موردِ‏ نياز براى سازماندهىِ‏ توليدِ‏ سوددر يك مقياسِ‏ جهانى،‏ چون شواهدى از اوليننشانه هاى فرا رسيدنِ‏ يك دورانِ‏ ‏"پس از كار"بهوسيلة " ماشين هاى سايبرى"،‏ پيش فرضِ‏ عمدةاظهارات ‏"پايانِ‏ كار"‏ توسطِ‏ نظريه پردازانى مانندژيل دلوز ، 4 فليكس گاترى ، 5 اولريك بك ، 6 مايكلهارت 7 و آنتونيو نگرى 8 اين است كه توسعة فنآورى هاى ‏"سايبرى"‏ ، ابزارِ‏ اولية توليدِ‏ سود رااز استثمارِ‏ نيروى كار به"انباشت"‏ اطلاعات تبديلنموده و در نتيجه ابزارِ‏ رهايىِ‏ نيروى كار از درونِ‏محدوديت هاى توليدِ‏ سرمايه دارى را فراهم نمودهاست.‏ اين تئورى ‏"سرمايه دارىِ‏ سايبرىِ‏ " وراىِ‏استثمارِ‏ نيروىِ‏ كار–‏ كه من استدلال خواهم كرد9بيشتر با ‏"ارزش هاى روحى"يك تئورى وبرىِ‏سرمايه دارى هم راستا است.‏ - علاوه بر وانمودكردنِ‏ يك مرحلة جديد پيشرو 10 از سرمايه دارى،‏آن گونه كه ماركس استدلال مى كند،‏ در واقعتلاشى است براى مشروعيت بخشيدن به شيوةتوليدِ‏ سرمايه دارى از طريق نشان دادنِ‏ توليد"چونپوششى از قوانينِ‏ جاودانىِ‏ طبيعىِ‏ مستقل از تاريخكه در آن شانسِ‏ روابطِ‏ بورژوايى چون قوانينِ‏مقدسِ‏ بديهى كه جامعه به طور انتزاعى بر آنبنيان نهاده شده،‏ به صورتِ‏ بى سر و صدا قاچاق و11جاسازى شده است.‏ "اين جبرگرايىِ‏ تكنولوژيك تا آن جا كه چنينتحولاتى در روزنامه هاى اصلى ارائه شده و قابلمشاهده مى باشد،‏ به رويكردى غالب در دركِ‏پيشرفت هاى نيروهاىِ‏ مولده تبديل شده است.‏براى مثال يك مقالة اخير نيويورك تايمز تحتِ‏عنوانِ:‏ " زيست شناسى تقليدى " 12 راهنماىكامپيوترىِ‏ تكاملِ‏ خودكارِ‏ يك روبوت"‏ 13 خلقِ‏ماشينى را كه ماشين هاى ديگرى را توليد مى نمايد،‏به عنوانِ‏ نخستين نشانه هاى آينده اى كه در آنروبوت ها به طورِ‏ كامل جايگزينِ‏ نيروىِ‏ كارِ‏انسان مى گردند،‏ مورد ستايش قرار داد.‏ نويسندهبيان مى دارد:‏ ‏"در آينده اين فن آورى مى تواند براىطراحى روبوت هايى مورد استفاده قرار گيرد كهدر كارخانه ها قطعات را مونتاژ نموده،‏ نشت موادشيميايى را پاك كرده يا خانه اى را جارو برقىبكشند.‏ ‏"از اين رو است كه گفته مى شود در آيندههيچ شكلى از ‏"كار"‏ وجود نخواهد داشت كه نتوانآن را با يك ماشينِ‏ جايگزينِ‏ انسان به انجام رساند.‏با اين حال آن چه در اين نوشته و ساير تجليل ها ازفن آورىِ‏ خود توليد كننده مطرح است اين استكه همان گونه كه ماركس و انگلس در مانيفستِ‏حزبِ‏ كمونيست توضيح دادند،‏ به موازاتِ‏ توسعةنيروهاى توليد تحتِ‏ سرمايه دارى،‏ فن آورى هاجايگزينِ‏ يكديگر مى شوند-‏ نه به آن سادگىنوع خاصى از كار مانند كارِ"يدى"‏ يا ‏"ساده"‏ كهنيويورك تايمز اشاره مى نماد.‏ -- اما نيروى كاربه طور كلى باقى مى ماند:‏ ‏"متناسب با ماشين آلاتىكه تمامِ‏ تمايزاتِ‏ نيروى كار را محو نموده و تقريباً‏همه جا مزدها را به سطحِ‏ پايينِ‏ يكنواختى كاهشمى دهند،‏ منافعِ‏ متفاوت و شرايطِ‏ زندگى در بينصفوفِ‏ كارگران هرچه بيشتر و بيشتر همسان شدهاست.‏ " 14 آن چه در معرفىِ‏ جايگزينىِ‏ نيروى كار باماشين آلات از نظرها پنهان شده است،‏ اين استكه در حالى كه انقلابى نمودنِ‏ ابزار توليد نقطةمركزى توسعة سرمايه دارى به منظور حفظِ‏ سطحِ‏هرچه بالاترِ‏ سود است،‏ جايگزينىِ‏ ماشين آلاتبراى نيروى كار به ناچار منجر به بحرانِ‏ توليددر تضادِ‏ بين توسعة نيروى كار و جلوگيرى ازرشدِ‏ مناسباتِ‏ توليد مى گردد.‏ آن گونه كه ارنستمندل 15 استدلال مى نمايد،‏ تصورِ‏ رهايىِ‏ نيروى كاردر نتيجة اتوماسيونِ‏ سرمايه مضحك است : " نتيجهآشكار اس:‏ با افزايشِ‏ اتوماسيون،‏ افزايشِ‏ تركيبِ‏ارگانيكِ‏ سرمايه و شروعِ‏ افتِ‏ ناگهانى در مجموعِ‏نفر ساعتِ‏ كارِ‏ كارگرانِ‏ مولد،‏ در دراز مدت بهصورت جدى ادامة افزايشِ‏ دستمزدهاىِ‏ واقعى وهمزمان با آن حفظِ‏ تداومِ‏ انباشتِ‏ ارزشِ‏ افزوده غيرممكن است.‏ " 16 (210)مقاله"زيست شناسى تقليدى"‏ ضمن اشاره بهاين كه تضاد بين سرمايه و كار يكى از ‏"رسوبات"‏دورانِ‏ تسلطِ‏ كارِ"ساده"‏ است كه مى تواند از طريقاتوماسيون توليد از بين برود،‏ تقسيم كار بينِ‏ كارِ‏ساده و كارِ‏ پيچيده را كه خودِ‏ سرمايه دارى آن راعلتِ‏ بهره ورى ‏(استثمار)‏ معرفى مى كند،‏ جايگزينِ‏آن نموده و براين اساس ترك و رهاسازى كارِ‏ سادهرا از طريقِ‏ اتوماسيونِ‏ توليد كه دوگانگىِ‏ تقسيمِ‏طبقاتى را با ترفيعِ‏ كلية كارگران به سطحِ‏ كارگرانِ‏‏"پيچيده"‏ محو خواهد نمود،‏ پيشنهاد مى نمايد.‏ جدااز اين كه چنين مفهومى از تقسيمِ‏ كارِ‏ غيرِ‏ سلسلهمراتبى تحتِ‏ سرمايه دارى امكان پذير نمى باشد،‏اين استدلال ناديده مى گيرد كه اين سرمايه دارىاست كه به منظورِ‏ كاهشِ‏ زمانِ‏ كارِ‏ اجتماعاً‏ لازم درجهتِ‏ تشديد استثمار و افزايشِ‏ نرخِ‏ سود كار راساده نموده و در حالِ‏ حذفِ‏ فزاينده كارگران است.‏به عبارت ديگر اتوماسيونِ‏ توليد چيزى جدا ازشيوة توليدِ‏ سرمايه دارى نبوده بلكه اساساً‏ در جهتتحكيم در داخل خودِ‏ شيوة توليد سرمايه دارىاست.‏ جايگزين نمودنِ‏ تضادِ‏ فرعىِ‏ بينِ‏ كارِ‏ سادهو كارِ‏ پيچيده به جاى تضادِ‏ اصلىِ‏ بينِ‏ سرمايه و14 - The Manifesto of the Communist Party-49215 - Ernest Mandel16- روند آن بدين گونه خواهد بود:‏ ‏(مترجم)‏كاهش اشتغالكاهش نفر ساعت افزايش اتوماسيون كاهش سودكاهش فروش كاهش قدرت خريد كاهش انباشت11 - Gründrisse 8712 - Aping Biology13 - Aping Biology: Computer GuidesAutomated Evolution of a Robot1 -Class, Labor and the «Cyber»: A Red Critiqueof the «Post-Work» Ideology, THE REDCRITIQUE 1 (Spring 2001)- REDCRITIQUE.ORG2 -Rob Wilkie3 - Technological determinism4 - Gilles Deleuze5 - Felix Guattari6 - Ulrich Beck7 - Michael Hardt8 - Antonio Negri9 - Weberian10 - avant-gardeماهنامه اقتصادي،‏ اجتماعي،‏ فرهنگي و هنري28

ث یكار تلاشى است در جهتِ‏ ايجادِ‏ تسليم طلبى درميان كارگران در جهتِ‏ منافعِ‏ طبقة حاكم به اينايدئولوژى كه اتوماسيونِ‏ توليد به هر صورت آنانرا از زنجيرة كارِ‏ مزدى رها خواهد نمود،‏ در حالىكه در واقع طى مدتى كه پيشرفت هاى تكنولوژيكبه نفع سرمايه دارى تحت كنترل بوده است،‏ تنهامنجر به تشديدِ‏ بيشترِ‏ تضادهاى بينِ‏ سرمايه و كارگرديده است.‏ در حالى كه پيشرفت ها در تكنولوژىتامينِ‏ نيازهاى همگان را امكان پذير نموده است،‏قرار داشتنِ‏ چنين پيشرفت هايى در انقيادِ‏ توليدِ‏سود به معنى آن است كه به طور خلاصه آن چهناپديد مى گردد،‏ ‏"كار"‏ نيست بلكه بيشتر ابزارهايىهستند كه به وسيلة آن ها ميليون ها كارگر مى توانندنيازهاى اساسى خود را برآورده نمايند.‏ بدين سانبر خلافِ‏ فقير شدنِ‏ سيستماتيكِ‏ طبقة كارگر درنتيجة پيشرفت هاى تكنولوژيك،‏ اين پيشرفت هابه صورتِ‏ ايدئولوژيك به مباحثِ‏ نقشِ‏ برجستةتكنولوژى در جهتِ‏ ايجادِ‏ يك پتانسيلِ‏ ‏"آزادىبخش"‏ از داخلِ‏ مناسباتِ‏ توليدِ‏ سرمايه دارى تغييرشكل يافته اند.‏بنابراين چنين است كه جبرگرايىِ‏ تكنولوژيكى اىكه گفتمان هاى مسلطِ‏ امروز را خبر مى دهد،‏ تنهايك ‏"اختراع"‏ سادة نظريه پردازانِ‏ بورژوايى نيست-‏تنها نتيجه ايده هاى ‏"خود زائيده"‏ نيست.‏ - بلكهشرايط مادىِ‏ واقعى را كه مبارزة طبقاتى در آن برپااست،‏ بازتاب مى دهد.‏ در حالى كه پيشرفت هاىتكنولوژيك در ابزارهاى توليد پتانسيلِ‏ برآوردهنمودنِ‏ نيازهاى جمعيتِ‏ جهان را ايجاد نموده است،‏تمركزِ‏ سرمايه در دستِ‏ طبقة حاكم به معنى آناست كه امروزه كارگران به جاى تامينِ‏ نيازهايشان،‏در معرضِ‏ بى رحمانه ترين و سخت ترين تقسيمكارى هستند كه همان گونه كه ماركس و انگلساستدلال نموده اند،‏ آن ها را به"زائده اى از ماشين"‏تبديل مى كند.‏ (491). تنها يك تئورىِ‏ انقلابىمى تواند طبقه كارگر را قادر به دركِ‏ اين مسئله كندكه ‏"تكنولوژى"‏ نيست كه موضوعِ‏ بحث است بلكهمسئله سرمايه دارى است كه تكنولوژى را براىافزايشِ‏ استثمار به كار مى گيرد و متعاقبِ‏ آن آنچه ضرورى است،‏ مصادرة ابزارهاى توليد و انتقالِ‏آن ها از توليد براى سود به برآورده نمودنِ‏ نيازهامى باشد.‏ تئورى اى كه بتواند توضيح دهد چگونهانگيزة سرمايه دارى براى افزايشِ‏ سود از طريقِ‏تبديلِ‏ پيشرفتِ‏ نيروهاى توليد به ابزارى براىتشديدِ‏ استثمار و نه برآوردنِ‏ نيازها،‏ مانعِ‏ توسعةمناسباتِ‏ توليد مى گردد.‏جايگزين نمودنِ‏ تضادِ‏ اساسى بين سرمايه و كاربا رابطة بين ‏"انسان ها"‏ و"ماشين ها"‏ و در نتيجهمعرفى تضادى غيرِ‏ تاريخى كه محدود به شيوةتوليد سرمايه دارى نمى باشد،‏ در كتابى با عنواناوديپ ستيز : سرمايه دارى و شيزوفرنى 17 اثر17 - Deleuze and Guattari’s Anti-Oedipus:Capitalism and Schizophreniaاز اساطير يونان باستان كه بر اساس آن اوديپ طبق پيش گويى پيشگويان نادانسته پدر خود را مى كشد وبه خاطر پاسخ گويى به معماهاىابوالهول كه هركس به آن پاسخ نمى داد بلعيده مى شد،‏ مصيبت را پايانداده و به پاس آن خواهر پادشاه به او تقديم مى شود كه عملاً‏ مادر او بودهاست.‏ نتيجه اين پيوند دو فرزند پسر و دو فرزند دختر است.‏ پس از مدتىپادشاهى درخشان،سرزمين تبس گرفتار طاعون مى شود وقرار مى شودكه انتقام خون پادشاه گرفته شود تا كشور از طاعون رهايى يابد.‏ اوديپكه نمى داند خود قاتل پادشاه است،‏ اعلام مى كند كه عامل كشتن پادشاهبايد شناسايى شده و از شهر تبعيد گردد.سرانجام پس از بررسى هاىمفصل مشخص مى گردد كه او قاتل پادشاه بوده و با مادر خود ازدواجكرده است.در نتيجه روشن شدن اين حقيقت،‏ مادر او(و همسراو)‏ خود رامى كشد.اوديپ نيز با سنجاق سينه او خود را كور مى كند.حقيقت موضوعسرانجام براى پسران اوديپ مشخص مى گردد و تصميم مى گيرند اورا از شهر تبعيد كنند.‏ بدين ترتيب او مدتى را در گدايى و عبادت سپرىمى كند وسرانجام پس از اينكه توسط دخترانش شسته مى شود.‏ آنها بهاو لباس هاى نو مى پوشانند ودر حالى كه با هم مرثيه مرگ مى خوانند،‏خداوند او را فرا مى خواند و با صداى رعد و برق مهيبى اوديپ ناپديد مىگردد.اسطوره اوديپ و عقده اوديپى به عنوان نمادى ازبيمارى شيزوفرنىشناخته شده است.‏ ‏(نقل با تلخيص از ويكى پديا-‏ مترجم)‏شيزوفرنى يك بيمارى روحى و روانى , همراه با داغ و ننگ و اطلاعاتبسيار غلط است.‏ اين مورد اغلب منجر به افزايش پريشانى فردبيمار و يا اعضاى خانواده ى وى مى گردد.عمدتا فرد مبتلا به شيزوفرنىتغييراتى در رفتار و قوه ى ادراك،‏ طرز تفكرى بى نظم كه ممكن استسبب تحريف رو يارويى با واقعيت گردد را تجربه مى نمايد.‏ اين مورد راجنون مى نامند.‏در دهه هفتاد دلوز يك سلسله تحقيقات را با همكارى مكيلس گوتارىآغاز كرد.حاصل اين تحقيقات دو جلد كتاب بود كه جلد اول اديپستيز(‏Oedipus (Anti نام داشت.در اين كتاب آن ها نظامماركسيستى و فلسفه ماركس را مورد بررسى قرار داده و انتقادات زيادىرا به اين گرايش وارد نمودند و روانكاوى لاكان را اوج تأثير ماركسيسمقلمداد كردند.‏ بعضى از محققين اهميت كتاب اديپ ستيز را با دجالنيچه قياس كرده اند.در اين كتاب ما با نقد تازه اى از مدرنيته روبه روهستيم كه محور آن را سرمايه دارى تشكيل مى دهد.آن ها در تقابل بارشته روانكاوى،تحليل شيزوفرنيك را مطرح كردند و مدعى شدند كه بهمنظور بنيان فكنى از تقابل هاى دوتايى و نفى رويكرد مدرنيته به ذهنيت‏(‏Subject‏)اين نظريه را تدوين كرده اند.آن ها در مقابل مفاهيمى چونوحدت و هويت،‏ كثرت و تعدد و چندگانگى و غيريت و تباين را موردتأكيد قرار دادند.‏بر اساس رويكرد ويلهلم رايش به كالبد شكافى مفهوم ميل و تمنا‏(‏Desire‏)پرداختند و يادآور شدند كه ميل و تمنا مفهومى است سختانقلابى.ميل از آن رو انقلابى است كه هرگونه جامعه اى را دستخوشساختارشكنى و تزلزل قرار مى دهد.به عقيده آن ها جامعه غربى از ديربازكوشيده است ميل و تمناى آدميان را در چارچوب ساختارى خاص-‏حقوقى،‏ اجتماعى،‏ روانى-مسدود و محبوس نمايد و آن را در چنين قالبىجاى دادند.‏ Territorialized به زعم آن ها ميل و تمنا برخلافنظر هگل،فرويد و لاكان متضمن نقص و حرمان نيست بلكه نيرويىاست ايجابى،پويا و مولد كه همواره پيوندهاى جديد را موجب مى گردد وبه همين جهت آن ها واژه استعارى ماشين را براى آن به كار بردند.آنها صريحا تأكيد كردند كه خودِ‏ ميل گونه اى ماشين و لذا داراى تحركو پويايى است.‏ ميل و تمنا همواره در حال ايجاد كارمايه هاى عاطفى وليبيدويى است كه در سايه صورت هاى ناخودآگاه تكوين مى پذيرد.بهتعبيرى ميل و تمنا كارمايه فيزيكى شناورى است كه با اشياء و پديده هاىديگر ارتباط برقرار مى كند.بعضى مدعى هستند كه ميل و تمناى موردبحث دلوز و گوتارى صورت ديگرى از اراده معطوف به قدرت نيچهمحسوب مى شود.‏در كتاب اديپ ستيز آمده است كه در غرب از ديرباز ميل و تمنا درچارچوب رژيم هاى اجتماعى مختلف كاناليزه شده و تحت كنترل ونظارت قرار گرفته است.‏ دلوز و گوتارى فرآيند سركوب ميل و تمنا رااز طريق محدود نمودن كارمايه هاى مولد آن محدوده ها و گستره فكنى) Territorialization ( نام داده اند و جريان مخالف آن يعنىرها كردن ميل از چارچوب ها و قالب هاى محصور كننده اجتماعى راگستره زدايى و يا محدوده زدايى(‏Deterritorialization ‏)خوانده اند.‏به تعبير ديگر محدوده فكنى را رمزپردازى(‏ ( Coding و محدوده زدايىرا رمز گشايى ) Decoding ‏)نام داده اند،‏ به گفتهء آن ها در جريانرمزگشايى رمزهاى اجتماعى سركوبگرِ‏ ميل از حيطة مكانى و روانىمحبس نجات يافته و در فضاى نامحدود شناور مى شود.‏به زعم آن ها در جوامع سرمايه دارى فرآيند اديپى و نيز شيزوفرنى وگرايش هاى بت واره به اوج مى رسد و به همين اعتبار ساختارهاىپيشاسرمايه دارى را متلاشى مى كند.آن ها چارچوبه اى ماركسيستى را درلباس نيچه اى و تا حدى واژگان فرويدى در تحليل جامعه و فرهنگ بهكار گرفتند.(به نقل از ضيمران،محمد ، نشريه:‏ اطلاع رسانى و كتابدارى‏«كتاب ماه ادبيات و فلسفه « خرداد و تير - 1383 شماره 80 و - 81 ازص48 تا (57تعچب آور نيست كه با مسخ و تهى نمودن مفاهيم انسانى و انقلابىماركسيسم،‏ اسطوره پرومته به عنوان نماد مبارزه با زئوس ‏(خداى خدايان)‏و فداكارى و پايبندى استوار و ثابت قدم به رهايى نوع بشراز رنج درادبيات چپ،‏ جاى خود را در نوشته هاى نظريه پردازان فلكسودوكسو پست مدرن به اسطوره اوديپ مى دهد كه مى تواند به نوعى نمادجهل و ناآگاهى،‏ زيرپا گذاشتن هنجارهاى اخلاقى و انسانى،روان پريشىو اندوه ‏،شكست وويرانى و....باشد.‏ بدين ترتيب عنوان انتخابى براىكتابى كه قرار است موجوديت و تكامل خودكار تكنولوژى و تاثير آن برساختار اجتماعى و مبارزه طبقاتى را توضيح دهد ودر اين راستا آگاهانهوهدفمند مفاهيم اساسى و انقلابى تفكر ماركسيستى را به زير سئوالمى برد،هوشمندانه به نظر مى رسد!‏ بدينسان شكنجه ‏،رنج ، فرسايش29شماره چهاردهم اسفند ماه 91

طبقه،‏ كار و فضاى سايبرى:‏نقدِ‏ انقلابىِ‏ ايدئولوژىِ‏ “ پَسا كار“‏راب ويلكىمترجم : مسعود اميدى1پَسا كار“‏2راب ويلكىجبرگرايى تكنولوژيكى 3 به مثابة يك نظرية ايدهآليستىِ‏ توسعة سرمايه دارى كه اتوماسيونِ‏ كاملِ‏توليد را به عنوانِ‏ ابزارِ‏ چيرگى بر تضادِ‏ اصلىِ‏ بينِ‏سرمايه و نيروى كار مى پندارد،‏ چون تلاشى براىآشتى دادنِ‏ تضادهاى شديد و گستردة سرمايه دارىامروز بينِ‏ نيروها و مناسباتِ‏ توليد كه در مطبوعاتِ‏اصلى بيشتر به عنوانِ‏ بحرانِ‏ ‏"جهانى سازى"‏پذيرفته شده و مورد بحث است،‏ در گفتمان هاىچپ و راست پديدار شده است.‏ با توجه بهپيشرفت هاى اخير در فن آورى هاى ارتباطاتمانند توسعة اينترنت و ساير شبكه هاى ‏"جهانى"‏اطلاعاتِ‏ موردِ‏ نياز براى سازماندهىِ‏ توليدِ‏ سوددر يك مقياسِ‏ جهانى،‏ چون شواهدى از اوليننشانه هاى فرا رسيدنِ‏ يك دورانِ‏ ‏"پس از كار"بهوسيلة " ماشين هاى سايبرى"،‏ پيش فرضِ‏ عمدةاظهارات ‏"پايانِ‏ كار"‏ توسطِ‏ نظريه پردازانى مانندژيل دلوز ، 4 فليكس گاترى ، 5 اولريك بك ، 6 مايكلهارت 7 و آنتونيو نگرى 8 اين است كه توسعة فنآورى هاى ‏"سايبرى"‏ ، ابزارِ‏ اولية توليدِ‏ سود رااز استثمارِ‏ نيروى كار به"انباشت"‏ اطلاعات تبديلنموده و در نتيجه ابزارِ‏ رهايىِ‏ نيروى كار از درونِ‏محدوديت هاى توليدِ‏ سرمايه دارى را فراهم نمودهاست.‏ اين تئورى ‏"سرمايه دارىِ‏ سايبرىِ‏ " وراىِ‏استثمارِ‏ نيروىِ‏ كار–‏ كه من استدلال خواهم كرد9بيشتر با ‏"ارزش هاى روحى"يك تئورى وبرىِ‏سرمايه دارى هم راستا است.‏ - علاوه بر وانمودكردنِ‏ يك مرحلة جديد پيشرو 10 از سرمايه دارى،‏آن گونه كه ماركس استدلال مى كند،‏ در واقعتلاشى است براى مشروعيت بخشيدن به شيوةتوليدِ‏ سرمايه دارى از طريق نشان دادنِ‏ توليد"چونپوششى از قوانينِ‏ جاودانىِ‏ طبيعىِ‏ مستقل از تاريخكه در آن شانسِ‏ روابطِ‏ بورژوايى چون قوانينِ‏مقدسِ‏ بديهى كه جامعه به طور انتزاعى بر آنبنيان نهاده شده،‏ به صورتِ‏ بى سر و صدا قاچاق و11جاسازى شده است.‏ "اين جبرگرايىِ‏ تكنولوژيك تا آن جا كه چنينتحولاتى در روزنامه هاى اصلى ارائه شده و قابلمشاهده مى باشد،‏ به رويكردى غالب در دركِ‏پيشرفت هاى نيروهاىِ‏ مولده تبديل شده است.‏براى مثال يك مقالة اخير نيويورك تايمز تحتِ‏عنوانِ:‏ " زيست شناسى تقليدى " 12 راهنماىكامپيوترىِ‏ تكاملِ‏ خودكارِ‏ يك روبوت"‏ 13 خلقِ‏ماشينى را كه ماشين هاى ديگرى را توليد مى نمايد،‏به عنوانِ‏ نخستين نشانه هاى آينده اى كه در آنروبوت ها به طورِ‏ كامل جايگزينِ‏ نيروىِ‏ كارِ‏انسان مى گردند،‏ مورد ستايش قرار داد.‏ نويسندهبيان مى دارد:‏ ‏"در آينده اين فن آورى مى تواند براىطراحى روبوت هايى مورد استفاده قرار گيرد كهدر كارخانه ها قطعات را مونتاژ نموده،‏ نشت موادشيميايى را پاك كرده يا خانه اى را جارو برقىبكشند.‏ ‏"از اين رو است كه گفته مى شود در آيندههيچ شكلى از ‏"كار"‏ وجود نخواهد داشت كه نتوانآن را با يك ماشينِ‏ جايگزينِ‏ انسان به انجام رساند.‏با اين حال آن چه در اين نوشته و ساير تجليل ها ازفن آورىِ‏ خود توليد كننده مطرح است اين استكه همان گونه كه ماركس و انگلس در مانيفستِ‏حزبِ‏ كمونيست توضيح دادند،‏ به موازاتِ‏ توسعةنيروهاى توليد تحتِ‏ سرمايه دارى،‏ فن آورى هاجايگزينِ‏ يكديگر مى شوند-‏ نه به آن سادگىنوع خاصى از كار مانند كارِ"يدى"‏ يا ‏"ساده"‏ كهنيويورك تايمز اشاره مى نماد.‏ -- اما نيروى كاربه طور كلى باقى مى ماند:‏ ‏"متناسب با ماشين آلاتىكه تمامِ‏ تمايزاتِ‏ نيروى كار را محو نموده و تقريباً‏همه جا مزدها را به سطحِ‏ پايينِ‏ يكنواختى كاهشمى دهند،‏ منافعِ‏ متفاوت و شرايطِ‏ زندگى در بينصفوفِ‏ كارگران هرچه بيشتر و بيشتر همسان شدهاست.‏ " 14 آن چه در معرفىِ‏ جايگزينىِ‏ نيروى كار باماشين آلات از نظرها پنهان شده است،‏ اين استكه در حالى كه انقلابى نمودنِ‏ ابزار توليد نقطةمركزى توسعة سرمايه دارى به منظور حفظِ‏ سطحِ‏هرچه بالاترِ‏ سود است،‏ جايگزينىِ‏ ماشين آلاتبراى نيروى كار به ناچار منجر به بحرانِ‏ توليددر تضادِ‏ بين توسعة نيروى كار و جلوگيرى ازرشدِ‏ مناسباتِ‏ توليد مى گردد.‏ آن گونه كه ارنستمندل 15 استدلال مى نمايد،‏ تصورِ‏ رهايىِ‏ نيروى كاردر نتيجة اتوماسيونِ‏ سرمايه مضحك است : " نتيجهآشكار اس:‏ با افزايشِ‏ اتوماسيون،‏ افزايشِ‏ تركيبِ‏ارگانيكِ‏ سرمايه و شروعِ‏ افتِ‏ ناگهانى در مجموعِ‏نفر ساعتِ‏ كارِ‏ كارگرانِ‏ مولد،‏ در دراز مدت بهصورت جدى ادامة افزايشِ‏ دستمزدهاىِ‏ واقعى وهمزمان با آن حفظِ‏ تداومِ‏ انباشتِ‏ ارزشِ‏ افزوده غيرممكن است.‏ " 16 (210)مقاله"زيست شناسى تقليدى"‏ ضمن اشاره بهاين كه تضاد بين سرمايه و كار يكى از ‏"رسوبات"‏دورانِ‏ تسلطِ‏ كارِ"ساده"‏ است كه مى تواند از طريقاتوماسيون توليد از بين برود،‏ تقسيم كار بينِ‏ كارِ‏ساده و كارِ‏ پيچيده را كه خودِ‏ سرمايه دارى آن راعلتِ‏ بهره ورى ‏(استثمار)‏ معرفى مى كند،‏ جايگزينِ‏آن نموده و براين اساس ترك و رهاسازى كارِ‏ سادهرا از طريقِ‏ اتوماسيونِ‏ توليد كه دوگانگىِ‏ تقسيمِ‏طبقاتى را با ترفيعِ‏ كلية كارگران به سطحِ‏ كارگرانِ‏‏"پيچيده"‏ محو خواهد نمود،‏ پيشنهاد مى نمايد.‏ جدااز اين كه چنين مفهومى از تقسيمِ‏ كارِ‏ غيرِ‏ سلسلهمراتبى تحتِ‏ سرمايه دارى امكان پذير نمى باشد،‏اين استدلال ناديده مى گيرد كه اين سرمايه دارىاست كه به منظورِ‏ كاهشِ‏ زمانِ‏ كارِ‏ اجتماعاً‏ لازم درجهتِ‏ تشديد استثمار و افزايشِ‏ نرخِ‏ سود كار راساده نموده و در حالِ‏ حذفِ‏ فزاينده كارگران است.‏به عبارت ديگر اتوماسيونِ‏ توليد چيزى جدا ازشيوة توليدِ‏ سرمايه دارى نبوده بلكه اساساً‏ در جهتتحكيم در داخل خودِ‏ شيوة توليد سرمايه دارىاست.‏ جايگزين نمودنِ‏ تضادِ‏ فرعىِ‏ بينِ‏ كارِ‏ سادهو كارِ‏ پيچيده به جاى تضادِ‏ اصلىِ‏ بينِ‏ سرمايه و14 - The Manifesto of the Communist Party-49215 - Ernest Mandel16- روند آن بدين گونه خواهد بود:‏ ‏(مترجم)‏كاهش اشتغالكاهش نفر ساعت افزايش اتوماسيون كاهش سودكاهش فروش كاهش قدرت خريد كاهش انباشت11 - Gründrisse 8712 - Aping Biology13 - Aping Biology: Computer GuidesAutomated Evolution of a Robot1 -Class, Labor and the «Cyber»: A Red Critiqueof the «Post-Work» Ideology, THE REDCRITIQUE 1 (Spring 2001)- REDCRITIQUE.ORG2 -Rob Wilkie3 - Technological determinism4 - Gilles Deleuze5 - Felix Guattari6 - Ulrich Beck7 - Michael Hardt8 - Antonio Negri9 - Weberian10 - avant-gardeماهنامه اقتصادي،‏ اجتماعي،‏ فرهنگي و هنري28

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!