شاه خاكستريچشم (گزيدهي شعرهای آنا آخماتوا برگردان ... - Goftaman.com
شاه خاكستريچشم (گزيدهي شعرهای آنا آخماتوا برگردان ... - Goftaman.com
شاه خاكستريچشم (گزيدهي شعرهای آنا آخماتوا برگردان ... - Goftaman.com
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
96/<strong>شاه</strong> خاكستري چشماما دست خشكيده اش لمس كرد10گلبرگي را با نوازشي نرم :«بگو به من، چگونه ميبوسند تو ر ا،«بگو به من، چه طور ميبوسي؟»و چشمانش بيفروغ خيره مي نگريستندو هرگز از انگشترم دور نميشدند .15هيچ عضلهاي نمي جنبيددر زير آن درخشش شريرانه .آه، ميدانم: دلخوش ا ستكه شوريده و تيز مي داندچيزي ندارم كه او نياز داشته باشد20و بتوانم از او دريغ كنم .