12.07.2015 Views

شاه خاكستري‌چشم (گزيده‌ي شعرهای آنا آخماتوا برگردان ... - Goftaman.com

شاه خاكستري‌چشم (گزيده‌ي شعرهای آنا آخماتوا برگردان ... - Goftaman.com

شاه خاكستري‌چشم (گزيده‌ي شعرهای آنا آخماتوا برگردان ... - Goftaman.com

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

‎220‎‏/<strong>شاه</strong> چشمخاكستري******‎12‎پيراهنش دريد اما هنوز چشمانش را ميديد.‏‎13‎دخترهايتان را فرستادهايد تا از ته لجن عكسبرداري كنند.‏‎14‎اولين جنگ اوست:‏ طبيعي است اشكش بخشكد.‏‎15‎بر گليم سياه نشسته بوديم همچون دستهاي پري.‏ بر گليم سياه ملاط شيطانيمان را به هم زديم.‏گلهاي كَژدم پيچيدند به انگشتانمان.‏ و آرايشگري كه دعوت شده بود،‏ گامي در چهرههاي ما نهاد وبيصبرانه ميگفت:‏ آه،‏ چه نامهايي.‏ و رو به سوي نيكي نميكرد.‏‎16‎قربانيهاي بياندوه و سنگدل را آن روز به خون كشانديم تا ماجرا را بيوسواس به آنها بسپاريم.‏ وخيره و بيروشنايي ديديم كه سراسيمه رؤيايمان ميگريزد.‏‎17‎پدرم از تپههايي كه با مدادرنگي كشيده بودم،‏ يكنواخت بالا و پايين ميرفت.‏‎18‎ميتوان دمي آسوده نشست در كنار حوضي حوض حو حُ‏ ح.***‎19‎در طول شب سبزي كه اوج نميگيرد تا بتركد براي دلخوشكنكي،‏ همواره بيشماري قايق ازپيشاپسمان دوران ميكنند.‏‎20‎كسي را ميخواستيم براي گود كردن بركهي خانهمان تا از آسمان آن لجن دمادم انباشته برنگاهمان نگردد.‏‎21‎كاش اجازهي چنين گفتگويي هرگز در ميان نبود.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!