12.07.2015 Views

اﺧﻼق ﻓﻠﺴﻔﻪ در آﻳﻴﻨﻪ ﺑﻴﻮﺗﻜﻨﻮﻟﻮژي

اﺧﻼق ﻓﻠﺴﻔﻪ در آﻳﻴﻨﻪ ﺑﻴﻮﺗﻜﻨﻮﻟﻮژي

اﺧﻼق ﻓﻠﺴﻔﻪ در آﻳﻴﻨﻪ ﺑﻴﻮﺗﻜﻨﻮﻟﻮژي

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

و‎2‎سيد محمد قاري سيد فاطمي (Ph.D.)1.بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاق‎1‎‏-استاديار،‏ گروه حقوق بيوتكنولوژي،‏ ناباروري و اخلاق پزشكي،‏ پژوهشكده ابنسينا،‏ تهران،‏ ايران.‏‎2‎‏-استاديار،‏ گروه حقوق عمومي،‏ دانشكدة حقوق،‏ دانشگاه شهيد بهشتي،‏ تهران،‏ ايران.‏امروزه مباحث بيوتكنولوژي از مباحث مهم حوزة اخلاق كاربردي است كه توجه فيلسوفان اخلاق را به خودجلب كرده است.‏ اين موضوعات از يك سو پيوند با نظريات اخلاقي دارد،‏ از سوي ديگر بخش هنجارهاياخلاقي را با مباحث حوزة بيوتكنولوژي <strong>در</strong>گير نموده است.‏ مسائلي چون:‏ مراقبتهاي بهداشتي،‏ توليد مثل وتكنيكهاي جديد مربوط به آن،‏ مرگ و زندگي،‏ خودكشي،‏ سقط جنين،‏ پيوند اعضاء،‏ دست آوردهاي علم ژنتيك،‏كنترل جمعيت و رفتار با حيوانات نمونههايي از مسائل اين حوزه از اخلاق كاربردي است.‏ پاسخ به مسائلحوزة بيوتكنولوژي با توجه به حساسيتهاي خاص آن افزون بر معيارهاي هفت گانة كارآيي،‏ معيار ديگري راميطلبد كه نگارنده آن را ق<strong>در</strong>ت الزام <strong>در</strong>وني ناميده است.‏ اين مقاله،‏ نخست به بررسي اجمالي نظريههاي مهماخلاقي مانند:‏ اخلاق سود انگار،‏ اخلاق كانتي و اخلاق فضيلت مدار ميپردازد،‏ آن گاه ضمن اشاره به رويكردمذهبي <strong>در</strong> اين حوزه،‏ به بيان پيامدهاي پايبندي به هر يك از اين نظريهها <strong>در</strong> حوزة مباحث بيوتكنولوژيميپردازد.‏ سپس با الهام از اصول راهنما <strong>در</strong> اين حوزه،‏ دو مسألة محوري حوزة بيوتكنولوژي مطرح ميشود؛مسأله نخست بررسي اخلاقي بودن يا غير اخلاقي بودن تصرفهاي زيست شناختي <strong>در</strong> سه حوزة گياهي،‏حيواني و انساني است؛ و مسأله دوم تعيين تكليف مالكيت حاصل از دستآوردهاي حوزة بيوتكنولوژي است.‏<strong>در</strong> پايان توجه به ‏«پژوهشگر»‏ و ‏«موضوع پژوهش»‏ به عنوان دغدغههاي اخلاقي <strong>در</strong> مطالعات بيوتكنولوژيكمطرح ميشود.‏Downloaded from http://www.jri.irگل واژگان:‏ اخلاق زيستي،‏ اصول اخلاقي،‏ تئوري اخلاق مبتني بر فرمان الهي،‏ تئوري اخلاق كانتي،‏ اخلاق سودانگار و اخلاقفضيلت مدار.‏آ<strong>در</strong>س مكاتبه:‏ دكتر سيدمحمد قاري سيدفاطمي،‏ گروه حقوق بيوتكنولوژي باروري،‏ ناباروري و اخلاق پزشكي،‏ پژوهشكدهابنسينا،‏ اوين،‏ صندوق پستيپست الكترونيك:‏-19835، 177 تهران،‏ ايران.‏m-fatemi@cc.sbu.ac.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز‎81‎ صفحات 55-72


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقتجربي نميتوان غفلت كرد.‏ بنابراين،‏ بررسي عميق وهمه جانبة مسايل اخلاق كاربردي،‏ از يك سو تحقيق ومطالعه <strong>در</strong> شاخههاي گوناگون فلسفي و از سوي ديگرآشنايي با دستآوردهاي علوم تجربي مربوط به هرموضوع را ميطلبد.‏2-1- قلمرو اخلاق كاربردياخلاق كاربردي و يا اخلاق عملي،‏ چنان كه گذشت،‏امروزه بيشتر جنبههاي زندگي اجتماعي افراد را پوششميدهد.‏ فيلسوفان اخلاق به مباحث نظري صرف اكتفانكرده،‏ موضوعات زندگي اجتماعي انسان را <strong>در</strong> موضعداد و ستد بينالاذهاني قرار دادهاند.‏ از بازار بورسگرفته تا اطاق عمل بيمارستان و صحن دادگاه و شيوهرفتار وكلا و دا<strong>در</strong>سان و ضابطان دادگستري با متهمانو شاكيان تا چگونگي ارتباطات ميان بيمار و پرستار وحتي موضوعاتي همچون ماوراي جو،‏ انرژي (3) همهموضوعات حوزة فلسفة اخلاق است.‏ <strong>در</strong> اين ميان،‏موضوعات مرتبط با بيوتكنولوژي از جايگاه ويژهايبرخوردار است و رشتة نوپايي <strong>در</strong> حوزة فلسفه اخلاق1تحت عنوان اخلاق زيستي پا به عرصه وجود گذاشتهاست(‏‎4‎‏).‏3- مفهوم اخلاق زيستي و تفاوت آن با اخلاق2پزشكياخلاق زيستي به مطالعة روشمند جنبههاي اخلاقي علومزيستي و بهداشت و <strong>در</strong>مان اطلاق ميشود.‏ اين مطالعه،‏تصميمات،‏ رفتارها و سياست هاي مرتبط با حيات را<strong>در</strong>بر ميگيرد.‏ ميتوان گفت كه از سال1960 مسائلعميق اخلاقي <strong>در</strong>حوزة اخلاق زيستي به گونةبيسابقهاي مورد توجه وجدان عمومي جامعه قرارگرفت.‏ اين مسائل عمدتاً‏ محصول دستآوردهاي جديدعلوم زيستي <strong>در</strong> حوزههاي مختلف،‏ بويژه حوزههايمرتبط با حيات انساني بوده است.‏ امكان زنده نگهدكتر سيدفاطميداشتن فرد با پيوند عضو يا اعضا،‏ <strong>در</strong>مان زوجهاينابارور به كمك تكنيكهاي جديد باروري و مسألةحساس رابطه كودك با والدين تنها نمونههايي از مسائلدغدغه آفريني بوده است كه پيشرفت علوم پزشكي وبيوتكنولوژي براي عالمان اخلاق و وجدان عموميآفريده است.‏ <strong>در</strong> حوزه حيواني و گياهي نيزبيوتكنولوژي،‏ دستآوردهاي عظيمي داشته است كهازنقطه نظر اخلاقي،‏ قابل تأمل و دغدغه آفرين است.‏اخلاق پزشكي عليرغم قدمت آن،‏ پاسخگوي پرسشهاياين حوزه نبوده است و <strong>در</strong> حقيقت اخلاق پزشكي،‏ بهرابطة بيمار و پزشك و يا رابطة همكاران كا<strong>در</strong>هاي<strong>در</strong>ماني و يا آموزشي با يكديگر <strong>در</strong> حوزه <strong>در</strong>مانخلاصه ميشد.‏ هنجارها و كدهاي مطرح <strong>در</strong> اخلاقپزشكي نميتوانست پاسخگوي دغدغههايي باشد كه <strong>در</strong>مسائل نوين بيوتكنولوژي مطرح ميشود و با اخلاقپزشكي تا اندازة زيادي متفاوت است،‏ هرچه ميتواناخلاق پزشكي را بخشي از اخلاق زيستي به شمارآورد.‏ اخلاق زيستي از سه جهت از اخلاق پزشكيمتمايز خواهد بود:‏ اول آن كه هدف اخلاق زيستيصرفاً‏ اراية كدهاي حمايتي و يا مجموعهاي از دستورالعملهاي عملي و كاربردي نيست،‏ بلكه هدف عمدة آن<strong>در</strong>ك عميق و <strong>در</strong>ست مسائل حاصل از دست آوردهايبيوتكنولوژي م<strong>در</strong>ن است.‏ دوم آن كه اخلاق زيستي باطرح سئوالات عميقتر فلسفي به جنبهها و لايههايزيرينتر اخلاقي موضوعات ميپردازد،‏ مباحثي همچون:‏ارزش حيات،‏ مفهوم انسان و اين كه به چه كسيشخص انسان اطلاق ميشود و اهميت شخص انساني ومعنا و مفهوم حيثيت انساني <strong>در</strong> حوزههاي مرتبط بابيوتكنولوژي است.‏ سوم اين كه اخلاق زيستي بهمسائل مربوط به سياستگذاري عمومي <strong>در</strong> حوزه هاياخلاق زيستي و همچنين كنترل و جهت دهي اخلاقعلوم زيستي نيز عنايت ويژه دارد.‏ <strong>در</strong> نهايت آن كه بههيچ وجه نبايد تصور كرد كه اخلاق زيستي،‏ تكامل يافتة1-Bioethics2-Medical EthicsDownloaded from http://www.jri.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81٥٨


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقاخلاق پزشكي است؛ بلكه ميتوان ادعا كرد كه اخلاقزيستي حوزهاي نوين <strong>در</strong> قلمرو اخلاق علمي است.‏4- قلمرو اخلاق زيستيبا توجه به مطالب فوق اخلاق زيستي با دست آوردها وپيشرفتهاي بيوتكنولوژي پيوند مستقيم دارد.‏ <strong>در</strong>حقيقت،‏ توسعه و تحول اين حوزه از اخلاق مرهونبيمها و اميدهايي است كه انسان معاصر نسبت بهپژوهشها و دستآوردهاي بشري <strong>در</strong> حوزةبيوتكنولوژي دارد.‏ بنابراين نميتوان ليست بستهاي ازموضوعات را به عنوان قلمرو اين حوزه از اخلاق عمليمعرفي كرد،‏ بلكه اين ليست با تحول و پيشرفتهايبيوتكنولوژي توسعه و تحول مييابد.‏ <strong>در</strong> زير به برخياز موضوعاتي اشاره ميكنيم كه <strong>در</strong> حال حاضر <strong>در</strong>حوزة مباحث اخلاق زيستي مورد توجه فيلسوفاناخلاق است.‏4-1- مراقبتهاي بهداشتيمسأله مراقبتهاي بهداشتي از مباحث بسيار حساسحوزة اخلاق زيستي است.‏ اگرچه اين موضوع ازموضوعات محوري <strong>در</strong> اخلاق پزشكي ميباشد،‏ ليكنجنبههاي عمومي و سياستگذاري آن از جمله مسائلياست كه اخلاق زيستي را بررسي ميكند.‏ جنبههايعمومي اين مسأله <strong>در</strong> پيوند تنگاتنگ با مسائل حقوقبشري قرار ميگيرد.‏ <strong>در</strong> جنبههاي عمومي مسأله،‏ سخناز حق بر <strong>در</strong>يافت مراقبتهاي لازم پزشكي و بهداشتياست.‏ حساسيت اخلاقي مسأله زماني روشنتر خواهدشد كه به موارد متعارض توجه كنيم.‏ با توجه بهمحدوديت امكانات عمومي و لزوم ارائه خدمات بهشهروندان گاه براي سيستم <strong>در</strong>ماني،‏ انتخاب،‏ به يكمعضل اخلاقي تبديل ميشود.‏ آيا رييس بيمارستان ازنظر اخلاقي مجاز است كه تخت بيمارستان را بهبيماري كه به طور قطع <strong>در</strong> آستانة مرگ است به قيمتنپذيرفتن بيمار جواني كه نياز به مراقبتهاي فوريتردكتر سيدفاطميپزشكي دارد مشغول نگه دارد؟ به عبارت ديگر آيا حقحيات،‏ حقي مطلق است و <strong>در</strong> نتيجه،‏ حفظ و حمايت آنوظيفهاي قطعي و غير مقيد به امكانات است يا اين كهدولتها <strong>در</strong> چارچوب امكانات موجود چنين تكليفي را بر1عهده دارند ؟(‏‎5‎‏)‏4-2- مسألهتوليد مثل و تكنيكهاي جديد:‏پيشرفت علوم پزشكي <strong>در</strong> زمينة توليد مثل و تكنيكهايجديدي اين علم و زمينههاي مختلفي كه اين موضوع <strong>در</strong>اختيار دارد،‏ مسائل حساسي را براي اخلاق زيستي2مطرح كرده است.‏ مساًلهاي همچون ART شايد جزءسادهترين مسائلي باشد كه اخلاق زيستي <strong>در</strong> اينساحت با آن روبرو شده است.‏ مسائل حساس تريهمچون تغيير جنسيت و جنبههاي مختلف اجتماعي،‏رواني و فرهنگي آن و <strong>در</strong> نتيجه،‏ موضوع هويت و نيزمسالة انتخاب جنس جنين از موضوعات مورد بحث <strong>در</strong>اين رشته از فلسفة اخلاق است(‏‎6‎‏).‏مسأله مرگ و زندگيآيا ميتوان اجازه داد بيماري بميرد؟ آيا مراكز <strong>در</strong>ماني-4-3از نظر اخلاقي مجاز هستند كه با قطع <strong>در</strong>مان پزشكي،‏مردن بيماري را سرعت بخشند؟ مسأله بسيار حساس3مرگ آسان <strong>در</strong> همة شكلهاي آن از جمله موضوعاتياست كه <strong>در</strong> حوزه بحث اخلاق زيستي قرار ميگيرد.‏مرگ آسان از نقطه نظرات مختلف به انواع گوناگون‎1‎‏-جان هريس Harris) (John <strong>در</strong> اين زمينه يك شبه معماي اخلاقي رامطرح ميكند كه فرض كنيد تنها يك تخت براي <strong>در</strong>مان بيمار وجود دارد ودو مريض كه يكي پيرزن 70 ساله تنها و ديگري زن جواني كه ما<strong>در</strong> سهفرزند است نياز به استفاده از آن دارند،‏ اكنون سوال اين است كه اين تختبيمارستاني بايستي به كدام يك از اين دو اختصاص داده شود؟ آيا ارزشحيات اين دو با هم تفاوت دارند؟ آيا جواني و امكان حيات بيشتر و ياوابستگي فرزندان به ما<strong>در</strong> جوان ميتوانند به عنوان مرجحي مطرح شوند؟مفيدتر بودن فرد براي كليت جامعه چطور؟ بيترديد گاه تصميمگيري وسياستگذاري آنچنان دشوار خواهد بود كه به معمايي اخلاقي ميماند،‏ چهاينكه گاه مرجحات متعددي <strong>در</strong> ارتباط با اين مسئله ميتواند مطرح باشد.‏<strong>در</strong> اين زمينه به منبع شماره 5 رجوع كنيد.‏2-Assisted Reproductiv Technology3-EuthanasiaDownloaded from http://www.jri.ir٥٩فصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاققابل تقسيم است.‏ به اعتبار اين كه انجام عمل مثبتمنجر به مرگ شود يا خودداري از انجام عملي،‏ آن را بهمرگ21آسان فعال و مرگ آسان منفعل تقسيم ميكنند.‏همچنين به اعتبار نقش ارادة بيمار <strong>در</strong> تحقق مرگ آسان،‏43به مرگ آسان داوطلبانه و مرگ آسان غير داوطلبانهتقسيم ميشود.‏ نوع اخير خود داراي دو صورت است:‏الف-‏ مواردي كه بيمار قا<strong>در</strong> به اظهار نظر نيست،‏ مانند5كودك و يا فرد <strong>در</strong> حالت كوما ب-‏ مواردي كه فرد،‏قا<strong>در</strong> به اظهار نظر است،‏ ولي اظهار نظري نكرده،‏ يا اين6كه اظهار به خلاف كرده است . بيگمان همة اين حالتهاحكم اخلاقي يكساني ندارند.‏ براي مثال،‏ خودداري بيماراز <strong>در</strong>يافت <strong>در</strong>مان <strong>در</strong> مواردي كه عدم <strong>در</strong>يافت به فوتوي ميانجامد،‏ به طور قطع نميتواند به لحاظ اخلاقيحكمي مشابه با مرگ آسان فعال داشته باشد.‏4-4- مسأله خودكشي و انتحار:‏اين موضوع نيز از چشم فيلسوفان اخلاق به دورنمانده است و آنان از زواياي گوناگون به مسألهنظر افكندهاند.‏ جلوگيري از خودكشي فرد و نجاتفرد انتحار كرده از نقطه نظر اخلاقي چه توجيهيميتواند داشته باشد؟ آيا فرد با استناد به حقتعيين سرنوشت خويش ميتواند اقدام به انتحارنمايد؟ آيا ديگران حق دارند با ارائه كمك و نجاتوي از اين عمل جلوگيري كنند؟ همانطور كه <strong>در</strong>مطالعات ديگر ذكر شده است حق تعيين سرنوشتو استقلال فردي انسان تا به آنجا نيست كه وي7بتواند يك غايت بالذات يعني انسان را هر چندخود او باشد نابود سازد.‏ دستگاههاي بهداشتيمكلفند كه از حيات همة افراد حتي فردي كه خوددكتر سيدفاطميآگاهانه اقدام به خودكشي كرده است حمايت كنندو جان وي را نجات دهند(‏‎7‎‏).‏4-5- مسأله سقط جنينموضوع حساس و نزاع آفرين سقط جنين نيز ازموضوعات پيراموني مسأله مرگ و زندگي است.‏ بخشقابل توجهي از ادبيات فلسفه اخلاق به مسألة سقطجنين ميپردازد.‏ عده اي از حق ما<strong>در</strong> بر سقط جنين بهاستناد حق تعيين سرنوشت ما<strong>در</strong> دفاع ميكنند،‏ حال آنكه عدهاي ديگر بر مبناي حق حيات جنين اين عمل راغير اخلاقي و ناپسند ميشمارند(‏‎7‎‏).‏ <strong>در</strong> مورد مسألهجنينهاي ناخواسته و بويژه مواردي كه حاملگي بر اثرتجاوز به عنف ايجاد ميشود،‏ مسأله حساستر است.‏همچنين <strong>در</strong> مواردي كه ادامة باروري جان ما<strong>در</strong> راتهديد ميكند،‏ مسأله از نقطه نظر تعارض حق حياتما<strong>در</strong> و حق حيات طفل مطرح خواهد شد(‏‎7‎‏).‏ سقط عمديجنين از جمله موضوعات به شدت مورد اختلاف است،‏تا جائي كه ميتوان طيف گستردهاي از ديدگاههاياخلاقي،‏ حقوقي و مذهبي را يافت كه ميان نگاه جرممدارانه به اين موضوع و تحليل حق محورانة آن <strong>در</strong>نوسان است(‏‎8‎‏).‏4-6- مسأله پيوند اعضاءپيشرفت روزافزون علم پزشكي و امكان پيوند اعضاءمختلف از بدني به بدن ديگر،‏ حوزة اخلاق زيستي را باپرسشهاي جدي اخلاقي روبرو كرده است(‏‎9‎‏).‏ <strong>در</strong>صورتي كه علم پزشكي به <strong>در</strong>جهاي از پيشرفت برسدكه امكان پيوند عضوي همچون مغز نيز ميسر شودآنگاه مسأله هويت انساني نيز جدي خواهد شد.‏ همچنينپيوند اعضاي شخصي كه دچار مرگ مغزي شده وليكن هنوز حيات حيواني دارد و امكان بازگشت وي بهحيات انساني از نظر پزشكي منتفي است،‏ ذهن بسيارياز فيلسوفان اخلاق را به خود مشغول كرده است.‏-4-7دست آوردهاي علم ژنتيك1-Active euthanasi2-Passive euthanasia3-Voluntary euthanasia4-Non voluntary euthanasia5-Koma6-Un voluntary euthanasia7-EndDownloaded from http://www.jri.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81٦٠


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقدست آوردهاي علم ژنتيك <strong>در</strong> سه حوزة گياهي،‏ حيوانيو انساني،‏ پيامدهاي اخلاقي جدي را <strong>در</strong> پيداشته است.‏دخل و تصرف <strong>در</strong> طبيعت و پيامدهاي گاه غير قابل پيشبيني آن از يك سو و پاسخ كافي به نياز روز افزونجوامع انساني از سوي ديگر،‏ فيلسوفان اخلاق را <strong>در</strong>حوزة مباحث مربوط به مسأله ژنتيك گياهي و اصلاحگياهي،‏ با معضل اخلاقي روبرو ساخته است.‏ همينمسأله <strong>در</strong> زمينة اصلاح حيواني و توليد مثل ژنتيكي وحتي اصلاح نژاد انساني نيز مطرح شده است.‏ <strong>در</strong> حالحاضر،‏ با توجه به اهميت استراتژيك دست آوردهايعلم ژنتيك،‏ توان علمي بشر <strong>در</strong> اين حوزه جزء اسرارعلمي كشورها به شمار ميآيد.‏ با اين حال،‏ همين ميزاناز دست آوردهاي آشكار شده،‏ كافي است تا حساسيتاخلاقي مسأله را روشن سازد.‏ اين دست آوردها از يكسو بارقة اميدي را <strong>در</strong> زمينههايي همچون <strong>در</strong>مانبيماريها و يا تأمين غذاي جمعيت رو به افزون انسانهاايجاد كرده،‏ و از سوي ديگر به دليل پيامدهاي حساسآن،‏ موجب دغدغههاي جديدي <strong>در</strong> قلمرو اخلاق شدهاست.‏ وعدههاي علم ژنتيك <strong>در</strong> قلمرو <strong>در</strong>مان،‏ پنجرهايمتفاوت <strong>در</strong> مبارزه با بيماريها <strong>در</strong> برابر بشر ميگشايد.‏چشمانداز اميدواركنندهاي كه تمام شاخههاي <strong>در</strong>ماني ازديابت گرفته تا ايدز يا حتي امكان جايگزين كردنياختههائي از جنس سلولهاي تن خود بيمار را <strong>در</strong> برميگيرد.‏ تنها كافي است به مورد اخير توجه كنيم كه <strong>در</strong>صورت دستيابي به آن،‏ چه تحول عظيمي <strong>در</strong> مسألةپيوند اعضاء،‏ پديدار خواهد شد از مباحث مهم <strong>در</strong> قلمرواخلاق زيستي است.‏ دستآوردهاي علم ژنتيك بويژه <strong>در</strong>حوزه شبيهسازيانگيخته2است (10،11).1انساني حساسيت بسياري را بر1-Cloning-2براي ملاحظه ديدگاه قابل تأمل جان هريس از فيلسوفان اخلاق معاصركه <strong>در</strong> مقاله خود سعي دارد تا برخلاف برخي ديدگاهها ثابت كند كهشبيهسازي نه با حقوق بشر <strong>در</strong> تعارض و ناسازگاري است و نه با حيثيتو كرامت انساني.‏ به منبع شماره 11 رجوع شود.‏دكتر سيدفاطميبيترديد اين تكنولوژي ميتواند به سادگي موردسوءاستفاده قرار گيرد.‏ همچنين توجه به حيثيت وكرامت انساني و اميال غيرانسان مدارانه و حتي گاهنژادپرستانه ميتواند گروههايي را به توسعة اين بخشتشويق كند و موجب نگراني شديد اخلاق مداراني شودكه دغدغة كرامت نوع انساني را دارند.‏ نهايت اين كه علمژنتيك تيغهاي دو لبه است.‏ يك لبة آن ميتواند نه تنهامشكل اخلاقي نداشته باشد،‏ بلكه از نظر اخلاقي مطلوبو <strong>در</strong> جهت مقابله با برخي معضلات و ناهنجاريها باشد.‏اما لبة ديگر آن به ق<strong>در</strong>ي حساس و قابل سوء استفادةغير اخلاقي است كه ميتواند نگرانكننده و مشكل آفرينباشد.‏ همانطور كه قبلاً‏ اشاره شد دستآوردهاي علمژنتيك را ميتوان به كشفيات فيزيكدان <strong>در</strong> حوزة فيزيكهستهاي تشبيه كرد،‏ كه به آساني ميتواند به ابزاريشيطاني براي ازبين بردن دستهها و گروهاي عظيمانساني تبديل شود.‏از سوي ديگر فقر بويژه گرسنگي و كمبود امكاناتغذايي،‏ خود زمينهساز بسياري از ناهنجاريهايي استكه اخلاق فردي و جمعي را تهديد ميكند.‏ انسان گرسنهخود،‏ ديگري و حتي فرزندش را ميفروشد،‏ دزديميكند،‏ انسان ميكشد و حتي اگر توانست انسانميخورد.‏ براي عالمان اخلاق،‏ بيعدالتي ناشي از فقر وگرسنگي مسألهاي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آنگذشت.‏ بنابراين اگر پنجرهاي از اميد به روي انسان بازشود كه نويد بخش حل مشكل گرسنگي و يا حداقلكمكردن اثرات آن باشد نبايد آن را ناديده گرفت.‏ با اينحال،‏ آيا به سادگي مي توان هر نوع تحقيق يا اصلاحژنتيكي را <strong>در</strong> حوزة گياهي با توسل به ضرورت فوقتوجيه كرد؟4-8- محيط زيست و دست آوردهاي ژنتيكيچنان كه گذشت اميد تنها يك روي سكه دستآوردهايژنتيك گياهي است.‏ تنها به اميد رفع گرسنگي نميتوانراه را بر هرگونه دخل و تصرف <strong>در</strong> طبيعت وDownloaded from http://www.jri.ir٦١فصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقپژوهشهاي ژنتيكي به طور مطلق و بي قيد و شرط بازكرد.‏ مخاطرات و نگرانيهاي زيست محيطي قابل چشمپوشي نيست.‏ بايد از به خطر افتادن طبيعت و روندطبيعي حيات گياهان نگران بود.‏ نميتوان به سادگي <strong>در</strong>زميني كه براي هزاران سال سخاوتمندانه نيازهايانسان را تامين كرده و ميكند،‏ اجازة هر گونه دخل وتصرف را داد.‏ بايد ميان مسأله تأمين غذا به كمكروشهاي اصلاح ژنتيكي گياهان و حفظ محيط زيستسالم و بيخطر،‏ تعادل برقرار كرد.‏ بايد مطمئن شد كهاصلاح ژنتيكي،‏ پيامدهاي خطر آفرين ديگري برايمحيط زيست ندارد.‏ از سوي ديگر نميتوان اجازه دادكه كشورها و مردم فقير به آزمايشگاه توليدات اصلاحشدة گياهي كشورهاي غني تبديل شوند.‏ نميتوان گفتچون بخشي از مردم فقير و گرسنه اند بايد آنها را باهر چيزي سير كرد.‏ آيا به راستي زمين از سير كردنساكنان خود بدون دخل و تصرف <strong>در</strong> گونههاي گياهيطبيعياش ناتوان شده است؟ آيا مدارك علمي كافيبراي اثبات اين ادعا وجود دارد؟با اين حال جاي اين پرسش وجود دارد كه حتي اگرزمين بدون دخل و تصرف ژنتيكي <strong>در</strong> گياهان قا<strong>در</strong> بهپاسخ گويي باشد چه دليل اخلاقي بر منع و يا ناموجهبودن دخل و تصرفات ژنتيكي وجود دارد؟ <strong>در</strong> حقيقتمدت زمان طولاني است كه انسان به گونهاي <strong>در</strong> فرايندطبيعي رشد گياهان دخالت ميكند.‏ حتي <strong>در</strong> زندگيكشاورزي سنتي نيز گونههايي از دخل و تصرف <strong>در</strong>جهت بهبود توليد،‏ مبارزه با آفات و توليد محصولاتجديد كشاورزي وجود دارد و هيچگاه شنيده نشدهاست كه <strong>در</strong> برابر اين اقدامات،‏ اعتراض اخلاقي شدهباشد.‏ سئوال اين است كه به لحاظ ماهوي چه تفاوتيميان دخل و تصرفات ذكر شده و اصلاحات ژنتيكيوجود دارد كه اولي موجه است و دومي مورد اعتراضقرار ميگيرد؟دكتر سيدفاطميحقيقت آن است كه اصلاح گياهان به خودي خود نه تنهاعملي ناموجه و غير اخلاقي نيست،‏ بلكه با توجه بهچشمانداز اميد بخش آن،‏ عملي است كه از نظر اخلاقيپسنديده و حتي <strong>در</strong> مواردي،‏ ضروري ميباشد.‏ با اينحال،‏ اصلاح ژنتيكي گياهان به دليل عرضي و نه ذاتي،‏ميتواند به عنوان عملي ناموجه تلقي شود.‏ <strong>در</strong> صورتيكه اصلاح ژنتيكي،‏ محيط زيست طبيعي را تهديد نمايد،‏به طور طبيعي از منظر اخلاق محيط زيست چنين عمليناموجه خواهد بود و بايد از آن جلوگيري كرد.‏ همچنين<strong>در</strong> مواردي كه چنين گياهاني سلامت جسمي و يا روانيانسانها را تهديد ميكنند بايد از توليد اين گونه گياهان وتوزيع آن ميان مصرفكنندگان عادي ‏(نه آزمايشگاههاو مراكز تحقيقاتي)‏ جلوگيري شود.‏ موضوعات مورداشاره،‏ نمونههايي از مباحث و مسائلي است كهفيلسوفان اخلاق به دنبال پيشرفتهاي علوم تجربي باآن روبرو شدهاند.‏ مسائل اخلاق زيستي منحصر بهموضوعات فوق نيست.‏ مسائلي همچون تنظيم و كنترلجمعيت،‏ مسأله شيوة رفتار با حيوانات نيز <strong>در</strong> حوزةمباحث اخلاق زيستي مورد توجه و بحث قرار1گرفتهاند(12،13)، كه نگارنده قصد پرداختن به همة آنها را ندارد.‏اصولاً‏ از آن جا كه اخلاق زيستي به پيروي ازپيشرفتهاي حوزة بيوتكنولوژي،‏ قبض و بسط مييابد؛نميتوان ليست جامع و بستهاي از موضوعات اينحوزه را ارائه داد.‏5- معيارهاي كارآيي يك نظريه اخلاقيبرخي نويسندگان معاصر هشت معيار را به عنوانملاكهاي كفايت و كارآيي يك نظريه اخلاقيبرشمردهاند.‏ <strong>در</strong> قلمرو اخلاق زيستي و پزشكي،‏‎1‎‏-مسأله رفتار با حيوانات هم <strong>در</strong> آثار فيلسوفان بزرگي همچون كانت وبنتام مطرح بوده و هم <strong>در</strong> حال حاضر يكي از مسائل مطرح <strong>در</strong> حوزهاخلاق كاربردي است.‏ به منبع شمارة‎13‎ رجوع شود.‏Downloaded from http://www.jri.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81٦٢


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقدكتر سيدفاطمي-6نظريهاي ميتواند پاسخگوي نياز اين حوزه باشد كه1واجد اين معيارهاي هشتگانه باشد (14):32وضوح و شفافيت ، انسجام و سازگاري ، كمال و7654جامعيت ، سادگي ، ق<strong>در</strong>ت تبييني ، ق<strong>در</strong>ت توجيهي ،98ق<strong>در</strong>ت بازدهي و توليد و عملي بودن .اما هنوز جاي اين سئوال باقي است كه آيا يك تئورياخلاقي كه داراي ويژگيهاي فوقالذكر باشد،‏ ميتواندمردمان را به اخلاقي عمل كردن وادارد؟ به دشواريميتوان گفت حتي اگر يك نظرية اخلاقي تمامويژگيهاي فوق را داشته باشد بازهم براي ايجادجامعهاي اخلاقي كافي است.‏ <strong>در</strong> حقيقت،‏ معياري كه <strong>در</strong>تمام نظريات اخلاقي غير وحياني مفقود است،‏ چيزياست كه نگارنده آن را ‏«احساس التزام <strong>در</strong>وني»‏ مينامد.‏‏«الزام <strong>در</strong>وني»‏ نيروي محركه ‏«كارآيي يك نظريهاخلاقي»‏ است.‏ از همين رو به نظر ميرسد با لحاظكردن معماي معروف افلاطون(‏‎15‎‏)‏ بايد به نظريهايتلفيقي دست يافت كه از يك سو مشكل معرفتي نظرياتاخلاقي مبني10بر فرمان الهي را نداشته باشد و از سويديگر از عالم غيب هم چنان بيگانه نباشد كه ق<strong>در</strong>ت الزام<strong>در</strong>وني آن به صفر تنزل يابد.‏ <strong>در</strong> حقيقت اين سازش وسالها است ذهن نگارنده را به خود مشغول كرده است.‏به نظر ميرسد پذيرش عقلانيت اخلاقي <strong>در</strong> پرتو تكليفوحياني مبني بر عمل به دستآوردهاي اخلاق عقلانيبتواند تا حدودي گرهگشاي اين مشكل باشد.‏‎1‎‏-افلاطون اين معماي بنيادين را مطرح مي كند كه حسن و قبح اشياء واعمال آيا به دليل فرامين الهي است و يا اين كه <strong>در</strong>ستي و نا<strong>در</strong>ستي فرامينبايستي با ملاكهاي مستقل از آن فرامين مورد ارزيابي و بررسي قرارگيرند.‏ اين نزاع <strong>در</strong> ميان انديشمندان مسلمان نيز مطرح است.‏ پيدايش دوگرايش اشعري و معتزلي كه تاكنون هم به گونهاي ادامه دارد،‏ انعكاسي ازاختلاف <strong>در</strong> همين مسأله بنيادين است.‏نظريات مهم اخلاقي و پيامدهاي آنها <strong>در</strong> حوزهمسائل بيوتكنولوژي6-1- سه نظرية مهم اخلاقيبه موضوعات بيوتكنولوژي از جنبههاي گوناگونيميتوان نگاه اخلاقي افكند.‏ گاه مسألة <strong>در</strong>ستي و يانا<strong>در</strong>ستي عمل و گاه مسأله صفات و ويژگيهاي عاملانساني مطرح ميشود.‏ مكتب اخلاق كانتي و اخلاق نفعانگار دو جريان غالب اخلاقي پس از عصر روشنگريبوده است كه پذيرش هر يك از اين دو ديدگاه،‏پيامدهاي خاص خود را <strong>در</strong> حوزة بيوتكنولوژي خواهدداشت.‏ همچنين اخلاق فضيلتمدار كه از يك سو ريشه<strong>در</strong> انديشههاي ارسطو و از نقطه نظر ديگري ريشه <strong>در</strong>آموزههاي ديني دارد،‏ <strong>در</strong> دهههاي اخير جان تازهايگرفته است.‏ اين دستگاه اخلاقي نيز <strong>در</strong> حوزةبيوتكنولوژي پيامدهاي خاص خود را دارد.‏ افزون براين سه نظريه و دستگاه اخلاقي،‏ نقش اديان و آموزههاو هنجارهاي مذهبي <strong>در</strong> حوزة مباحث زيستي رانميتوان ناديده انگاشت.‏ <strong>در</strong> اين بخش هر يك ازنگاههاي چهارگانه بالا را به طور گذرا معرفي كرده وپيامدهاي التزام به هر يك از نظريات فوق را <strong>در</strong> قلمرومباحث بيوتكنولوژي يادآور ميشويم.‏-6-211مدار (16،17)بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينة نظريات اخلاقي نفعاز نگاه اين نظريه اخلاقي،‏ نفع بيشتر براي تعدادبيشتري از افراد جامعه،‏ ملاك ارزيابي اخلاقي بودن وموجه بودن عمل است.‏ بنابراين عمل و يا قانوني موجهخواهد بود كه بيشترين نفع را متوجه بيشترين تعداد12افراد جامعه كند.‏ نفعانگاران خود به دوگروه عمل مدار13و قاعده مدار تقسيم ميشوند.‏ نفعمداري وجه مشتركهردو رويكرد است.‏ نفعانگاران،‏ <strong>در</strong>ستي و نا<strong>در</strong>ستي11-Utiliarianism12-Act-utilitorinisinsm13-Rule-utiliarianism2-Clarity3-Coherency4-Completeness and comprehensiveness5-Simplicity6-Explanatry power7-Justificatory Power8-Output power9-Practicability10-Theory Divine commandDownloaded from http://www.jri.ir٦٣فصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقعمل را برمبناي نتيجهاي كه از آن عمل حاصل ميشود،‏1ارزيابي ميكنند.‏ نتيجهگرائي نفع گرايانه <strong>در</strong> حوزةسياست گذاري و تقنين ميتواند پيامدهاي عميقي داشتهباشد.‏ از جمله پيامدهاي چنين رويكردي <strong>در</strong> حوزةقانونگذاري و سياستگذاري،‏ مصلحت گرائي است.‏2مصلحت عمومي به عنوان ملاك محوري <strong>در</strong> امرهنجارسازي مورد توجه قرار ميگيرد.‏ از آنجا كه ملاكموجهبودن عمل،‏ مصلحت عمل است،‏ اگر مصلحتعمومي و يا به عبارت ديگر نفع اكثريت جامعه اقتضايقانون و يا سياست خاصي را داشته باشد،‏ آن قانون ويا سياست موجه خواهد بود.‏ <strong>در</strong> اين رويكرد نميتوانبراي اقليت حقهاي مستقل از مصلحت عمومي تصوركرد.‏ به عبارت ديگر ميتوان گفت <strong>در</strong> نگاه نفعمدارانه،‏حق هاي بنيادين براي افراد،‏ مستقل از نفع اكثريت،‏توجيه و مبناي اخلاقي ندارند.‏ نتيجه گرايان نفع مدارتلاش وافري <strong>در</strong> جهت تبيين مفهوم نفع كردهاند.‏ چنانكه قبلاً‏ بيان شد،‏ از ديدگاه فيلسوفاني چون بنتاممهمترين مسأله انساني عبارت از تجربه شادكامي و43لذت و دوري از رنج و <strong>در</strong>د است.‏ <strong>در</strong> ارزيابي موجهبودن يك هنجار،‏ يك عمل يا يك قانون ميزان نفع آنمورد توجه قرار خواهد گرفت.‏ شادي و لذتي كهفيلسوفان نفع مدار چون بنتام از آن سخن ميگويند5شادي و لذت حسي شامل ثروت،‏ ق<strong>در</strong>ت،‏ سلامتي،‏دوستي،‏ شهرت،‏ علم و <strong>در</strong>د و رنج فقر و ناتواني وبيماري،‏ دشمني و خصومت و بدنامي و ترس را <strong>در</strong>برميگيرد.‏ جهتگيريهاي هنجاري،‏ يعني سياست گذاريهاو قانونگذاريها <strong>در</strong> صورتي موجه خواهد بود كه نفعرا به حداكثر و <strong>در</strong>د و رنج را به حداقلچنين نگاهي به حوزة بيوتكنولوژي واضح است.‏ <strong>در</strong>صورتي كه اقدامي اعم از اقدام قانوني و يا سياستدكتر سيدفاطميعمومي به گونهاي طراحي شود كه اكثريت افراد جامعهشادي و لذتشان به حداكثر رسيده و <strong>در</strong>د و رنج آنهاتقليل يابد چنين اقدام قانوني و سياستي موجه خواهدبود؛ حتي اگر نفع و يا حقوق اقليت و يا افراد معدودي<strong>در</strong> اين ميان ناديده گرفته شده باشد.‏ اين نگاه به اخلاقو <strong>در</strong> نتيجه نظام حقوقي از سوي حق مداران كهبهرهمندي از حقوق بنيادين براي همه افراد را <strong>در</strong>چهارچوب اخلاقي مورد حمايت قرار ميدهند به عنوانيكي از نقاط ضعف رويكرد نفع مدار مورد حمله قرارگرفته است.‏ نفعمداران جديد تلاشي را <strong>در</strong> راستاي تغييرنگاه نفع مداري مبذول داشتهاند؛ به گونهاي كه رعايتحداقلهاي حقوق بنيادين براي همكاران تضمين شود.(18)با اين وجود بايد توجه داشت كه رويكرد نفعمدارانه نميتواند <strong>در</strong> حوزة بيوتكنولوژي راه حل اصيليرا براي حمايت و تضمين حقوق بنيادين افراد <strong>در</strong> برابرمنافع اكثريت فراهم كند.‏-6-3بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينة نظريه اخلاق7كانتي(16،18)نظريه اخلاق كانتي را ميتوان يكي از تأثيرگذارتريننظريات اخلاقي معاصر <strong>در</strong> حوزة مباحث هنجاريدانست.‏ انسان مداري كانتي <strong>در</strong> قالب اصل غايتبودنانسان چارچوب اخلاقي عقلاني و <strong>در</strong> عين حال منسجمرا <strong>در</strong> اختيار قانونگذاران و سياستگزاران قرار خواهدداد.‏ كانت را ميتوان بزرگترين فيلسوف اروپايي مروجاخلاق عقلاني دانست.‏ بدين معني كه كانت از يك سو <strong>در</strong>برابر فيلسوفاني چون هيوم قرار ميگيرد،‏ كه هنجارهاياخلاقي را چيزي جز ترحيمات نفساني افراد ندانسته و<strong>در</strong> نتيجه منكر عقل مداري آنها ميشوند و از سويديگر با مبتني نمودن هنجارهاي اخلاقي بر عقل محض،‏سر ناسازگاري با متكلمين شريعتمدار و وحي محوردارد كه هنجارهاي اخلاقي را ناشي از فرامين الهيميدانند.‏ چنان كه <strong>در</strong> مباحث بعدي نيز خواهد آمد اصل7-Kantian ethics6برساند . پيامد1-Concequentialism2-Public interest3 -Pleasure and happiness4-Pain5-Sensual6-Maximizing happiness and minmizing painDownloaded from http://www.jri.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81٦٤


صخابيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقغايت بودن1انسان ستون فقرات نظريه اخلاقي كانتاست.‏ اين اصل بي ترديد تأثير شگرفي بر گفتمان حقوقبشر معاصر داشته است.‏ از حاصل جمع اين آموزه و2اصل ‏«قانون جهان شمول»‏ كانت،‏ به باور نگارندهميتواند دستگاه اخلاقي انسان محور حقمداري متولدشود كه <strong>در</strong> چارچوب حقوق بشر،‏ مسائل هنجاري رامورد توجه قرار دهد.‏ اصل برابري انسانها و لزوماحترام به حيثيت انسانها به صورتي برابر و آن هم تنهابه دليل انسان بودن آنها محور گفتمان بشر معاصراست(‏‎16‎‏).‏ نگاه حق مدار <strong>در</strong> بيوتكنولوژي پيامدهايعميق و جهت دهندهاي را <strong>در</strong> برخواهد داشت.‏ <strong>در</strong> حقيقتتنظيم اسناد حقوق بشري مرتبط با بيوتكنولوژي3همچون اعلاميه جهاني ژنوم انساني و حقوق بشر <strong>در</strong>چارچوب همين نگاه حق مدار به انسان توجيه خاصيمييابد.‏ برخلاف نگاه نفعانگار كه با تأكيد بر مصلحتعمومي،‏ كه همانا نفع اكثريت است،‏ <strong>در</strong> پارهاي مواردنقض حقوق اقليت و يا افراد محدود را توجيه ميكند،‏ <strong>در</strong>نگاه كانتي،‏ نفع اكثريت و يا مصلحت عمومي نميتواندموجه نقض حقوق بنيادين اقليت باشد؛ حتي اگر نفعاكثريت چنين چيزي را اقتضا كند.‏ براي مثال نميتوانافرادي را بدون رضايت آگاهانة آنها به عنوان آزمودني<strong>در</strong> تحقيقات زيست شناختي مورد بهرهبرداري ابزاريقرار داد.‏ همچنين اين نگاه به اخلاق،‏ پيامدهاي عميقي <strong>در</strong>موضوعات حوزه بيوتكنولوژي <strong>در</strong> هرسه قلمروبيوتكنولوژي انساني،‏ حيواني و گياهي خواهد داشت.‏بررسي هر كدام از اين مباحث فرصت خاص خود راميطلبد كه به برخي از آنها اشاره شد.‏-6-44مدار(‏‎19‎‏)‏بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينة نظريه اخلاقي فضيلتدكتر سيدفاطمياخلاق فضيلتمدار از چگونه بودن سخن ميگويد.‏ اينكه چگونه شخصي بايد بود و چه ويژگيهاي شخصي رابه عنوان فضايل اخلاقي بايد <strong>در</strong> <strong>در</strong>ون خود جاي داد؟اخلاق فضيلت مدار چه <strong>در</strong> حوزة رويكردهاي ديني وچه <strong>در</strong> حوزة رويكردهاي صرف فلسفي و عقلانيبعنوان يكي از نظريات مطرح <strong>در</strong> فلسفة اخلاق از ديرزمان مطرح بوده است.‏ اين اخلاق حداقل تاريخي بهقدمت تاريخ فلسفة يونان دارد.‏ و <strong>در</strong> عصر حاضر نيز بهعنوان رقيبي جدي <strong>در</strong> برابر نظريات اخلاقي عمل مدار وبويژه رويكرد اخلاقي حق مدار عرض اندام كرده است.(20)مسألة اصلي اخلاق فضيلت مدار اين است كه چگونهانساني بايد بود؟ <strong>در</strong> قلمرو بيوتكنولوژي رويكردفضيلت مدارانه اين است كه براي مثال پزشكان،‏ محققانو افرادي كه به گونهاي با مقولههاي بيوتكنولوژيكيبرخورد دارند،‏ بايستي از چه فضايلي برخوردار باشند؟بر مبناي اين رويكرد چنانچه افراد <strong>در</strong>گير با مسائلبيوتكولوژي افراد با فضيلتي باشند <strong>در</strong> تصميمگيريهانيز تصميمات اخلاقي و موجهي خواهند داشت.‏ مشكلاصلي <strong>در</strong> چنين رويكردي اين است كه چگونه ميتوانبدون داشتن ملاكهاي عملمدار <strong>در</strong> دو راهي ها ومعضلات اخلاقي،‏ فقط با اتكا بر ‏«فضيلتها»‏ تصميمگرفت؟بيترديد اخلاق فضيلت مدار نيز بر سر دو راهيتصميمگيريها <strong>در</strong> حل معضلات اخلاقي ناگزير دست بهدامان اخلاق عمل مدار خواهد شد.‏ پزشك،‏ پرستار،‏محقق و اصولاً‏ هر عامل انساني كه <strong>در</strong>گير مسائلبيوتكنولوژي است،‏ هر چه هم از فضيلت بالاييبرخودار باشد،‏ <strong>در</strong> عمل با معضلاتي روبرو خواهد شدكه براي حل آنها نيازمند به ملاكهاي عمل مدارانه است.‏براي مثال براي پزشك اين سؤال مطرح مي شود كه آياسقط جنيني كه ما<strong>در</strong> مصرانه بر آن اصرار دارد عملي<strong>در</strong>ست است يا خير؟1-Kingdom of end2-Universal law3-The Universal Declaration on the Human Genom andHuman Rights4-Virtue ethicsDownloaded from http://www.jri.ir٦٥فصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقتقسيم اعضاي بيمار <strong>در</strong> حال مرگي كه اميدي بهبازگشت وي نيست،‏ به ديگر بيماران كاري <strong>در</strong>ست استيا خير؟ ايجاد تغييرات ژنتيكي <strong>در</strong> گياهان و حيوانات ويا انسان از نظر اخلاقي عملي پذيرفته است يا خير؟اخلاق فضيلت مدار از پاسخ به اين سئوالات با توجه بهتوقف و <strong>در</strong>نگي كه <strong>در</strong> حوزه فضيلتها دارد،‏ ناتواناست و ناگزير بايد به اخلاق عمل مدار متوسل شود.‏7- بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينة اديان(21)گستردهگي حوزة مباحث بيوتكنولوژي و تنوعموضوعات آنها از يك سو و تحول و توسعة شگرفدستآوردهاي اين حوزهها از سوي ديگر آموزههايديني را با مسائل متنوع،‏ جديد و <strong>در</strong> عين حال پويا و <strong>در</strong>حال گسترش روبرو كرده است.‏ مسائلي كه <strong>در</strong> زمانبنيانگذاران اديان يا به كلي مطرح نبوده و يا <strong>در</strong> برخيموارد به اين اندازه مطرح نشده است.‏ براي مثالتحقيقات دست آوردهاي علم ژنتيك <strong>در</strong> هر سه حوزةگياهي،‏ انساني و حيواني مسائلي است كه به طور عمده<strong>در</strong> دهههاي اخير مطرح شده است.‏ <strong>در</strong> اين مبحث با بهرهگيري از تقسيم بندي سه لاية آموزههاي اديان به لايةآموزههاي بنيانگذاران اوليه ‏(پيامبران)،‏ لايه تفسيرمفسرين از اين آموزهها و بالاخره عمل مؤمنان،‏ به ايننكته اشاره ميگردد كه موضوعات بيوتكنولوژي جديدبه طور عمده <strong>در</strong> لايه اول اديان ‏(يعني متون بجايماندهاي كه بيانگر آموزههاي بنيانگذاران اديان بودهاست)،‏ مورد اشاره قرار نگرفتهاند.‏ اما اين بدان معنينيست كه اديان سنتي به اين گونه موضوعات حساسيتو دغدغه خاطر و حتي موضع قاطع نداشتهاند.‏ همچنانكه <strong>در</strong> مورد ساير نظريات اخلاقي نيز <strong>در</strong> حقيقتپيامدهاي اصول و قواعد بنيادين اخلاقي است كه اثرخود را <strong>در</strong> حوزه موضوعات بيوتكنولوژي نشانميدهد،‏ <strong>در</strong>مورد اديان نيز ميتوان گفت اصول اخلاقيمنبعث از آموزههاي لايه اول اديان ميتواند <strong>در</strong> حوزةدكتر سيدفاطميموضوعات زيستي مورد توجه قرار گيرد.‏ با اين حال ازاين نكته نبايد غافل بود كه آنچه بعنوان نظريه اخلاقيديني ارائه مي شود <strong>در</strong> حقيقت چيزي نيست جز لايةدوم مذهب كه همانا برداشت و تفسير مفسرين از لايةاول است.‏ <strong>در</strong> حقيقت لاية اول <strong>در</strong> قالب متون تاريخي بهپيروان اديان عرضه شده است.‏ استنباط اصول اخلاقياز لاية اول و بكارگيري آن <strong>در</strong>حوزههاي جديد <strong>در</strong>حقيقتگونهاي تفسير لفظي از آن متون است كه مفسر با توجهبه پيشرفتهاي علمي،‏ باورها و چارچوبهاي نظري خودبه آن دست مييابد.‏ اعتقاد به هنجارهاي ارزشي واخلاقي برخاسته از فرامين الهي،‏ وجه مشترك بسياري،‏البته نه همه،‏ پيروان اديان است.‏ توضيح آن كه ميانديني بودن و فرمان مداري يك ارزش اخلاقي،‏ ملازمةمنطقي وجود ندارد.‏ زيرا ممكن است فردي <strong>در</strong> عين باورعميق به آموزههاي متا فيزيكي دين،‏ <strong>در</strong>حوزة ارزشي وهنجارهاي اخلاقي به عقل مداري اين هنجارها معتقدباشد.‏ معماي معروف افلاطون كه ‏«آيا آنچه خوب استخداوند هم آن را دوست دارد؟ يا آنچه خداوند دوستدارد خوب است؟»‏ بعدها پيروان اديان را نيز به دوگروه عقل مدار و نقلمدار <strong>در</strong> حوزه اخلاق سوق داد.‏براي مثال مسلمانان دو گرايش عمده اعتزال و اشعريپيدا كردند.‏ اشعريان با طرح اين ايده كه خوبي و بديجز از قالب وحي دست يافتني نيست،‏ به گونهاينقلگرايي افراطي تمايل پيدا كردند؛ برخلاف معتزليان كهميتوان گفت به نوعي عقلگرايي <strong>در</strong> حوزة ارزشهاروي آوردهاند.‏ <strong>در</strong> جهان مسيحيت نيز ميتوان بين نگاهكاتوليكها و پروتستانها به هنجارهاي اخلاقي تفكيكقائل شد.‏ چنان كه حتي يهوديان نيز به دو گروهارتدكس و م<strong>در</strong>ن تقسيم شدهاند.‏ هدف از بيان اين مقدمهتأكيد بر اين نكته است كه به سادگي نميتوان از يكموضع مشخص به عنوان موضع اخلاقي دين باورانياد كرد.‏ بنابراين <strong>در</strong>باره هر موضوع خاصي بايستيمواضع گوناگون موجود را بررسي نمود.‏ تنوع وDownloaded from http://www.jri.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81٦٦


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقگوناگوني مواضع به تغييرپذيري لايه اول دين كه همانامتون اوليه است و نيز پيش فرضهاي مفسر بازميگردد.‏ <strong>در</strong> حوزة موضوعات نيز تنوع آراء <strong>در</strong> مياناديان دو چندان است.‏ از آنچه گذشت روشن ميشودكه نگاه عقل مدار ديني به اخلاق ميتواند <strong>در</strong>چارچوبنظريات اخلاقي ديگر مطرح شود.‏ بنابراين ميتوان ازمسلمان،‏ مسيحي و يا يهودي كانتي و يا نفعانگار و يافضيلت مدار سخن گفت،‏ بدين معني كه رويكرد اخلاقيوي به رغم دينداري،‏ <strong>در</strong> چارچوب يكي از نظرياتاخلاقي فوق قابل تحليل باشد.‏دكتر سيدفاطميصاحب امتياز گاه ممكن است به ناديده گرفتن حقسلامتي ديگر افراد منجر شود.‏ براي مثالدستآوردهاي علمي <strong>در</strong> زمينة دارويي بيترديد بادستآوردهاي صنعتي <strong>در</strong> زمينه حمل و نقل متفاوتاست.‏ آيا از نظر اخلاقي ميتوان با طرح ايدة حق مالكيتمعنوي،‏ توليد دارو را كنترل كرد و از دستيابي بيمارانبه آنها جلوگيري كرد؟ به همين ملاك ميتوان بهدستآوردهاي علم ژنتيك <strong>در</strong> حوزه گياهي اشاره كرد.‏پاسخ به دو سؤال فوق و تحليل آنها نياز به بحثگستردهاي دارد.‏-8دو مسألة محوري <strong>در</strong> حوزة بيوتكنولوژي<strong>در</strong> ارتباط با دست آوردهاي دخل و تصرف زيستشناختي <strong>در</strong> هر سه حوزة گياهي،‏ حيواني و انساني دوسئوال بنيادين اخلاقي مطرح است كه ساير سئوالات <strong>در</strong>ذيل آنها قابل طرح است:‏-8-1توجيه اخلاقي تصرفهاي زيستيپرسش مطرح شده اين است كه آيا انجام اين گونه دخلو تصرفات از نظر اخلاقي موجه است؟ سئوالاتي ازقبيل تا چه ميزان،‏ با چه شرايطي،‏ <strong>در</strong> چه قلمروي ازپرسشهاي فرعي اين سئوال اصلي هستند.‏-8-2مالكيت معنوي نسبت به دستاوردهايبيوتكنولوژيآيا دستآوردهاي بيوتكنولوژي از نظر اخلاقي ميتواندمشمول حق مالكيت شده و از قبيل مالكيتهاي معنويبه شمار آيند؟ به عبارت ديگر آيا اين دستآوردهاهمانند دستآوردهاي ساير رشتههاي علمي و صنعتيمشمول حمايتهاي مالكيت معنوي ميشوند يا خير؟منشأ اين سئوال،‏ تفاوت ماهوي اين دست آوردها باساير دست آوردهاي علمي و صنعتي است.‏دستآوردهاي اين حوزه به گونهاي <strong>در</strong> ارتباط با مسألةسلامت انسان و محيط است،‏ ضمن اين كه منع افراد يامحيط از بهرهمندي از آنها بدليل حق مالكيت معنوي9- اصول اخلاقي راهنما <strong>در</strong>حوزة بيوتكنولوژيبسته به نظريه اخلاقي مورد پذيرش،‏ اصول اخلاقيراهنما <strong>در</strong> عرصة بيوتكنولوژي متفاوت است.‏ با اينوجود،‏ ذكر پارهاي از اصول اخلاقي ضروري است زيراامروزه ميتواند به گونهاي راهنماي عمل قرار گيرند.‏اين اصول فارغ از نظريه اخلاقي مورد اتكاء بايستيمورد توجه قرار گيرند.‏ طبيعي است بحث تزاحم ايناصول <strong>در</strong> موارد خاص خود بحث مفصلي است كه ازحوصلة اين مختصر خارج است.‏ نويسندگان،‏ چهاراصل زير را اصول بنيادين <strong>در</strong> حوزة اخلاق زيستيدانستهاند(‏‎22‎‏):‏1الف-‏ لاضرر2ب-‏ اصل سودمندي3ج-‏ اصل عدالت4د-‏ اصل استقلال فرديبا اين حال،‏ اصلي همانند ‏«عدالت»‏ هم وزن و هم سنگ‏«لاضرر»‏ و يا ‏«اصل سودمندي»‏ نيست؛ بلكه اعتبار آندو اصل،‏ <strong>در</strong> پرتو اصل عدالت قابل توجيه است.‏ همچنيناصل استقلال فردي-‏ كه ترجمان اصل غايت بودنانسان است-‏ نه يك اصل اخلاقي هم وزن آن اصول سه1-The principle of non-maleficence2-The principle of beneficence3-The principle of justice4-The principle of autonomyDownloaded from http://www.jri.ir٦٧فصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقگانه كه حداقل <strong>در</strong> برخي نظريات اخلاقي،‏ مبناي اخلاق وتعامل انساني است.‏ با اين وجود از اين نكته نميتوانغافل بود كه ما براي كنترل اخلاقي و يا غير اخلاقيبودن رفتاري ناگزير به طرح اصول و هنجارهاييهستيم كه راهنماي عمل دست ان<strong>در</strong>كاران <strong>در</strong> حوزةبيوتكنولوژي باشد.‏ از اين رو ضروري است به پارهاياز اصول بنيادين اخلاقي اشارهاي گذرا داشته باشيم كه<strong>در</strong> اين حوزه از روابط انساني كاربرد بيشتري دارد.‏نويسنده <strong>در</strong> اراية اين ليست ادعاي جامعيت و استقلالندارد.‏ منظور از امكان عدم استقلال اين است كهميتوان برخي از اين اصول را به يكديگر فروكاست.‏ <strong>در</strong>عين حال از آنجا كه اين اصول فقط جنبه راهنما دارندتفكيك و تعدد آنها خالي از فايده نيست.‏-9-1اصل لاضرراين اصل بويژه <strong>در</strong> تنظيم روابط اجتماعي كارآيي فراواندارد.‏ برمبناي اين اصل هيچ كس حق ندارد بدون توجيهاخلاقي ضرري به ديگران وارد كند.‏ توجه داشته باشيمكه لاضرر يك اصل مطلق نيست.‏ به اين معني كه <strong>در</strong>برخي موارد ممكن است اضرار به غير موجه باشد.‏بنابراين مي توان گفت لاضرر يك اصل نهايي نيست.‏لاضرر <strong>در</strong> پرتو ساير اصول و ارزشهاي اخلاقيبايستي تفسير شود.‏ براي مثال مسأله تعارض دو ضررخود از بحثهاي قابل توجه <strong>در</strong>مورد ‏«لاضرر»‏ است.‏ <strong>در</strong>صورتي كه پيشگيري و يا رفع ضرر از ديگري و ياجامعه موكول به اضرار به غير باشد باز هم اضرار،‏ناموجه و غير اخلاقي است.‏ از همين رو نگارنده براينباور است كه لاضرر گر چه يك اصل راهنما <strong>در</strong> كنارساير اصول است،‏ اما از اعتبار مطلق برخوردار نيست.‏اين اصل بويژه <strong>در</strong> كنار اصل ‏«برابري و منع تبعيض»‏تفسير اخلاقيتر و حقوق بشريتر خواهد يافت.‏بيترديد <strong>در</strong>قلمرو مسايل زيستي نيز لاضرر يك اصلراهنما است.‏ با اين توضيح كه اضرار غير موجه بهديگران از نظر اخلاقي ناپسند است و بايد از آن اجتنابدكتر سيدفاطميكرد.‏ با اين وجود اين پرسش باقي ميماند كه ملاكتفكيك اضرار موجه از اضرار غير موجه چيست ؟ <strong>در</strong>پاسخ به اين پرسش افزون بر ‏«لاضرر»‏ به اصولاخلاقي ديگري نيازمنديم كه مرزهاي موجهبودن رانشان دهند.‏-9-2-1اصل سودمنديبرخي فيلسوفان اين اصل و اصل لاضرر را اصلواحدي به شمار آوردهاند.‏ از نظر برخي فيلسوفاناخلاق،‏ اصل سودمندي به چهار آموزه و تعهد عمومياخلاقي قابل تقسيم است(‏‎23‎‏).‏كند،‏انسان نبايد ضرر و يا شري را به ديگري تحميل-2انسان بايستي از ورود ضرر و شر نسبت بهديگران جلوگيري كند،‏مرتفع كند،‏-3-4انسان بايد ضرر موجود راانسان نه تنها نبايد ضرر و شري بهديگران تحميل كند،‏ بلكه بايد از ورود ضرر و شر بهديگران جلوگيري و شر و ضرر موجود را مرتفع و بايد<strong>در</strong> راستاي ارتقاء و توسعه خير و نيكي گام بردارد.‏چنان كه ملاحظه ميشود،‏ اولين اصل از اين اصولچهارگانه همان اصل ‏«لاضرر»‏ به معناي مضيق آناست.‏-9-3از انساناصل غايت بودن انسان و منع استفاده ابزارياصل غايتبودن انسان را ميتوان بنياديترين اصلهنجاري <strong>در</strong> نظام اخلاقي انسان مدار به شمار آورد.‏ ايناصل بويژه ستون فقرات نظرية اخلاقي كانت است.‏ منعاستفاده ابزاري از انسان <strong>در</strong> واقع روي ديگر سكه است.‏استفاده ابزاري از انسان به معناي نفي غايتبودنانسان است.‏ برمبناي اين اصل،‏ انسانها همه غايت بالذاتبوده و از حيثيت انساني يكسان برخوردارند.‏ اين اصلاخلاقي <strong>در</strong> حوزههاي گوناگون هنجاري پيامدهايعميقي <strong>در</strong>پي دارد.‏ حق تعيين سرنوشت <strong>در</strong> حوزهDownloaded from http://www.jri.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81٦٨


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقسياست و حقوق،‏ انعكاسي از اين اصل است.‏ <strong>در</strong> حوزةبيوتكنولوژي نيز اين اصل اقتضا ميكند كه انسانها بهعنوان غايت،‏ مورد توجه قرار گيرند.‏ منع هرگونهعمليات پزشكي و تحقيقاتي بدون رضايت افراد متفرعبر غايت بودن انسان است.‏ همچنين بر مبناي اين اصل،‏مجاز نخواهيم بود براي تأمين مقاصد تحقيقاتي خود <strong>در</strong>حوزة بيوتكنولوژي،‏ افراد را <strong>در</strong> حد اشياء و حتيحيوانات تنزّل دهيم،‏ و بدون توجه به خواستشان آنها راموضوع تحقيقات خود قرار دهيم.‏اصل استقلال انسانيكي از فروع اصل غايتبودن انسان اين است كه انسانعاقل و بالغ <strong>در</strong> تصميمگيريهاي مربوط به خود آزاددكتر سيدفاطمي-9-4است.‏ ليكن بايد توجه داشت كه اين اصل به صورتواضحتر و كاربرديتري <strong>در</strong> حوزة بيوتكنولوژيميتواند راهنماي عمل باشد.‏ اين اصل هرگونه قيم مĤبيرا نسبت به افراد بالغ نفي ميكند.‏ البته گونهايسرپرستي و قيم بودن نسبت به اطفال و يا مجانينميتواند از نظر اخلاقي موجه باشد،‏ قلمرو اعمالسرپرستي <strong>در</strong> مورد اين گروهها نيز <strong>در</strong> پرتو اصلبنيادين رعايت ‏«مصلحت»‏ خواهد بود.‏-9-5پارهاي ديگر از اصول راهنماافزون بر اصول راهنماي فوق،‏ اصول ديگري نيزميتواند <strong>در</strong> حوزة بيوتكنولوژي راهنماي عمل اخلاقي ياغير اخلاقي بودن عمل باشد كه به برخي از آنها اشارهخواهيم كرد.‏ يكي از اصول راهنما اين است كه كار<strong>در</strong>ست نميتواند نتيجه يك كار نا<strong>در</strong>ست باشد؛ به عبارتديگر،‏ عمل بد از نظر اخلاقي عمل خوب به دنبال ندارد.‏اصل معاملة متقابل نيز يكي از اصول راهنما است.‏ مفاداين اصل ميگويد با ديگران چنان رفتار كن كه مايلي باتو آن گونه رفتار شود.‏ اين آموزه از جمله آموزههايياست كه با بيانهاي گوناگون مورد تأكيد اديان نيز قرار1گرفته است.‏ مسيحيان از آن به عنوان اصل طلائي يادميكنند.‏ مسلمانان نيز <strong>در</strong> فرامين پيامبر ‏(ص)‏ و امامعلي ‏(ع)‏ آموزههاي مناسبي <strong>در</strong> اين زمينه دارند.‏ جالبآن كه اصل قانون جهان شمول و فراگير كانت كه <strong>در</strong>بحث نظرية اخلاقي كانت به آن اشاره شد نيز چنينآموزهاي را <strong>در</strong> بر دارد.‏ <strong>در</strong> حقيقت،‏ اصل غايتبودنانسان <strong>در</strong> پيوند با اين اصل شكلي است كه ميتواندنظام هنجاري اخلاق كانتي را سامان دهد.‏ يكي ديگر ازاصول،‏اصل لزوم رعايت احتياط بيشتر <strong>در</strong> مسائلمرتبط با مرگ و زندگي است.‏ اين اصل بويژه <strong>در</strong>مباحث مربوط به زندگي و مرگ كاربرد عملي دارد.‏ <strong>در</strong>مورد اين اصل نيز <strong>در</strong> تعاليم ديني توصيههايتأكيدآميزي وجود دارد.‏ از ديگر اصول راهنما،‏ اصلاهميت نيت <strong>در</strong> قضاوت اخلاقي است.‏ بر پاية اين اصل،‏<strong>در</strong> عمل اخلاقي،‏ انگيزه با انگيخته پيوند مستقيم دارد.‏اصل لزوم توجه به طبيعي بودن و يا غير طبيعي بودنعمل،‏ و نيز اصل توجه به نتايج عملي يك عمل نيز ازاصول راهنما به شمار ميآيند.‏ اصل اخير خود قابلتفسير به دو اصل ذيل خواهد بود:‏ الف اصل پرهيز ازعملي كه نتايج غيراخلاقي دارد،‏ اگرچه آن عمل مجازباشد؛ ب اصل منع عملي كه از نظر اخلاقي مجاز است؛ليكن تجويز آن ميتواند زمينة سوء استفاده را فراهمكند.‏ از مفاد اصل صحت و برائت نيز ميتوان <strong>در</strong> حوزةمسائل بيوتكنولوژي بهرهمند شد و <strong>در</strong> صورت وجودشرايط لازم آن را به كار بست.‏10- دغدغه هاي اخلاقي <strong>در</strong> مطالعات بيوتكنولوژي-10-1گسترة دغدغههامطالعات زيست محيطي چه از نظر موضوع و چه ازنظر پژوهشگر مورد توجه و عنايت فيلسوفان اخلاققرار دارد.‏ آزمودني گاه انسان و گاه حيوان و گاهگياهان است.‏ همواره انسان و حيوان و گاه گياهان نيزبعنوان مجموعهاي كامل و خارج از محيط2آزمايشگاهيDownloaded from http://www.jri.ir2-In vitro1-Golden Principle٦٩فصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقو گاه تنها سلولي از آنها <strong>در</strong> محيط آزمايشگاهي موردمطالعه قرار ميگيرند.(in vivo)گاه نيز مطالعات بهصورت تركيبي انجام ميگيرد.‏ مطالعات تركيبي بويژه<strong>در</strong> محيط آزمايشگاه كاربرد بيشتري دارد.‏ <strong>در</strong> مطالعاتزيستشناختي تزريق ژن انساني به حيوانآزمايشگاهي براي بررسي عكسالعملها امري كاملاً‏معمول است.‏ <strong>در</strong> مطالعات انساني،‏ فيلسوفان اخلاق،‏كرامت و حيثيت انساني را محوريترين ملاك ارزيابياخلاقي بودن عمل ميدانند.‏ مطالعات زيست شناختي برروي حيوانات نيز از حساسيت هاي خاص خودبرخوردار است؛ بويژه <strong>در</strong> صورتي كه حيوانات را ذيحق بشماريم.‏ البته حتي اگر حيوانات را ذي حقنشماريم باز هم دغدغههاي انسان مدارانهاي <strong>در</strong>بارةشيوة رفتار با حيوانات مطرح است.‏ <strong>در</strong> مطالعات برروي حيوانات گاه دغدغههاي زيست محيطي نيز مطرحميشود.‏ <strong>در</strong>مورد مطالعات بر روي گياهان نيز پيامدها وتأثيرات اين مطالعات بر روي محيط زيست از يك سو ونتيجه تحقيقات انسان از سوي ديگر دغدغه هاي اخلاقيجدي هستند كه نمي توان به سادگي از آن گذشت.‏ <strong>در</strong>پايان به ذكر پارهاي از دغدغهها و دستوراتي مطرح <strong>در</strong>مطالعات زيست شناختي بطور عموم و صرف نظر ازموضوع خاص مقاله اشاره ميكنيم.‏ تأكيد ميكنيم كهاين سئوالات ميتواند <strong>در</strong> هر گونه تحقيق زيستشناسيمطرح باشد.‏ بررسي هر پژوهش خاصي بايستي باتوجه به ماهيت،‏ ابعاد وپيامدهاي آن <strong>در</strong> ترازويهنجارهاي اخلاقي صورت گيرد.‏-10-2دغدغههاي عام و فراگيرسؤالات عام متوجه هر گونه پژوهشي با موضوعپژوهش بر روي انسان ‏(آزمودني)‏ حول سه محوراصلي متمركز است:‏الف آزمودني؛ ب پژوهشگر؛ ج طرف سوم.‏<strong>در</strong> مورد بند الف چنان كه ديديم حفظ و حمايت ازحيثيت و كرامت انساني،‏ محور ارزيابيهاي اخلاقي <strong>در</strong>دكتر سيدفاطميمورد انسان است.‏ جلوههاي مختلف اصل منع استفادهابزاري از انسان كه نمودي از كرامت و حيثيت انسانياست <strong>در</strong> اين گونه پژوهشها بايد مورد توجه قرار گيرد.‏مسألة رضايت آگاهانه فردي كه موضوع پژوهش قرارميگيرد،‏ جلوهاي از رعايت كرامت و حيثيت انسانياست.‏ ممكن است چنين تصور شود كه اصل منعاستفادة ابزاري از انسان با موضوع پژوهش قرار دادنفرد <strong>در</strong> تعارض باشد؛ ولي واقعيت اين است كه صرفموضوع پژوهش قرار گرفتن فرد به معناي استفادةابزاري از او نيست.‏ <strong>در</strong> حقيقت،‏ فرد مورد پژوهش بااعلام رضايت خود،‏ بر سرنوشت خويش اعمال حاكميتمي كند.‏ غفلت از اصل منع استفادة ابزاري مساوي استبا ناديده گرفتن حق انتخاب فرد و حق تعيين سرنوشتاو.‏ به ديگر سخن آنگاه كه فرد،‏ خود تصميم گيرندهنيست و ديگران براي او تصميم مي گيرند با فردهمچون ابزار و نه به عنوان انسان رفتار شده است.‏ <strong>در</strong>چنين مواردي است كه ‏«فرد»‏ همانند ‏«شئ»‏ تصور شدهو <strong>در</strong> حد ابزار تنزل داده شده است.‏ اما <strong>در</strong> مواردي كهرضايت آگاهانه فرد وجود دارد،‏ استفادة ابزاري از فردصورت نگرفته است.‏ البته منظور از قصد آگاهانه،‏عبارت است از آگاهي حداقل به موارد ذيل:‏الف اين كه <strong>در</strong> اين پژوهش به عنوان آزمودني مورداستفاده قرار مي گيرد.‏ب اين كه هدف و دست آوردهاي اين تحقيق بهفراخور <strong>در</strong>ك و آگاهيهاي فرد به او اطلاع دادهميشود.‏ج اين كه چه خطرات و يا منافع احتمالي <strong>در</strong> تحقيقمتوجه وي خواهد بود؟د اين كه چه تمهيداتي براي مقابله با اين تهديدات اتخاذشده است؟ با اين حال،‏ حتي رضايت آگاهانه نمي تواندمجوز هر گونه پژوهشي بر روي فرد باشد.‏ <strong>در</strong> مواردخاصي برخي از رفتارها اخلاقاً‏ ناموجه خواهد بود،‏حتي اگر فرد نسبت به انجام آن رضايت داشته باشد.‏Downloaded from http://www.jri.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81٧٠


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقهمچنين برخي پژوهشها نه به دليل استفادة ابزاري ازفرد بلكه به دلايل ديگري ممكن است اخلاقاً‏ ناموجهباشند.‏ نكتة ديگر <strong>در</strong> زمينة پژوهشهاي زيست شناختيبر روي انسان اين است كه گاه اين سلولهاي انسانياست كه موضوع پژوهش قرار گرفته است.‏ آيا <strong>در</strong> اينموارد نيز رضايت صاحب آن سلول شرط است؟ پاسخبه اين سؤال مبتني است بر اين كه رابطه انسان باسلولهاي جدا شده از وي را رابطه مالكيت به شمارآوريم يا نه.‏ به سادگي نميتوان از چنين رابطهاي دفاعموجه اخلاقي كرد.‏ آيا مرد مثلاً‏ مالك اسپرم خود و زنمالك تخمك خود است؟ يا بيمار سرطاني كه بخشجداشدهاي از بدن خود را براي آزمايش مي فرستدمالك آن بخش است نگارنده <strong>در</strong> پذيرفتن رابطة ملكيتترديد جدي دارد.‏ بسادگي نميتوان گفت كه فرد نسبتبه بخشهاي جدا شده از بدن خود رابطة مالكيت داشتهباشد.‏ اگر چنين باشد <strong>در</strong> اين صورت پيش از آن كهرضايت فرد <strong>در</strong> پژوهشها ملاك عمل قرار گيرد،‏ بايستيبه مصالح اجتماعي توجه كرد.‏ البته اين بدان معنا نيستكه با بخش جدا شده از بدن انسان بتوان هر رفتاري راكرد.‏ پس پزشكان از نظر اخلاقي مجاز نيستند بدونرضايت صاحب اسپرم يا صاحب تخمك نسبتبهرهبرداري از آن و پرورش جنين اقدام نمايند.‏ <strong>در</strong>حقيقت از آن جا كه مسألة رابطة فرد با جنين و كودكآينده،‏ مسألة مهمي است،‏ هنگام استفاده از اسپرم و ياتخمك فرد،‏ تحصيل رضامندي وي ضروري است.‏ <strong>در</strong>مورد پژوهشگر بايد به ياد داشته باشيم كه <strong>در</strong>پژوهشهاي زيست شناختي،‏ آزمودني تنها انسان نيستكه مورد عنايت اخلاق زيست شناختي قرار دارد؛ بلكهپژوهشگر را نيز نبايد فراموش كرد.‏ خطرات احتمالي كهممكن است سلامت و جان پژوهشگر را تهديد نمايد،‏مسألة مهمي است كه بايد مورد توجه جدي قرار گيرد.‏بنابراين پژوهشگر نيز بايد نسبت به خطرات احتمالياولاً‏ آگاه باشد و ثانياً‏ پيشبينيهاي لازم <strong>در</strong> مورد حفظدكتر سيدفاطميسلامتي وي صورت گيرد.‏ علاوه بر مسأله خطراتاحتمالي،‏ كرامت و حيثيت انساني پژوهشگر نيز از جملهمسائل مهمي است كه بايد مورد توجه خاص قرار گيرد.‏بنابراين استفادة ابزاري از پژوهشگر كه ميتواندبصورت گوناگوني <strong>در</strong> پژوهشهاي علمي و بويژهتحقيقات بيوتكنولوژي صورت گيرد از نظر اخلاقيممنوع است.‏ افزون بر آزمودني و پژوهشگر،‏ طرفسومي نيز <strong>در</strong> تحقيقات بيوتكنولوژي ميتواند مطرحباشد.‏ براي مثال <strong>در</strong> مسائلي از قبيل شبيهسازي،‏ انتقالجنين و اصولاً‏ مسائل مربوط به حوزة ART بستگانآزمودني و يا بيمار نيز به عنوان طرفي كه دستآوردهاي آزمايش و يا پژوهش ميتواند بر وضعيتآنها مؤثر باشد بايد مورد توجه قرار گيرند.‏ اساساً‏ماهيت پژوهشها و آزمايشات بيوتكنولوژي و دستآوردهاي اين رشته از يك سو بر روي محيط زيستانساني،‏ حيواني و گياهي تأثير ميگذارد و از سويديگر ميتواند زندگي اجتماعي انسان را به طور عميقتحت تأثير قرار دهد.‏ از همين رو حتي اگر آزمودني،‏رضايت آگاهانه بر عملي داشته باشد و يا اين كه اساساً‏آزمودني انسان نباشد،‏ يا انساني باشد كه با رعايتتمام جوانب حفاظتي و آگاهانه <strong>در</strong> پژوهش شركتنموده باشد،‏ اطمينان از اخلاقي بودن اين دو ركنپژوهش،‏ شرط لازم و نه شرط كافي-‏ براي اخلاقيبودن عمل است.‏نتيجهگيريپيشرفتهاي علمي بشر <strong>در</strong> حوزة بيوتكنولوژي به انسانمعاصر آنچنان تواناييهايي داده است كه چشم اندازاميدآفرين و <strong>در</strong> عين حال بيمزايي را فرا روي وي قرارميدهد.‏ بيترديد <strong>در</strong> اين حركت عظيم علمي،‏ انسان ازيك سو نيازمند كنترل اخلاقي است و از سوي ديگرمحتاج به آرامش روحي.‏ به كارگيري هنجارهاي اخلاقي<strong>در</strong> صورتي كه مبتني بر نظرية اخلاقي شفاف،‏ كارآ،‏Downloaded from http://www.jri.ir٧١فصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقمنسجم،‏ كامل،‏ ساده،‏ عملي و با ق<strong>در</strong>ت تبييني،‏ توجيهي و<strong>در</strong> عين حال داراي توان التزام <strong>در</strong>وني باشد ميتواند ازيك سو انسان را به عنوان غايت بالذات كه هر گونهاستفاده ابزاري از او اخلاقاً‏ ممنوع است مورد حمايتقرار دهد و از سوي ديگر نظام طبيعي جهان و <strong>در</strong> نهايتحيات انساني را از خطر انواعها ايمن نگه دارد.‏چنين نظريه اخلاقي هم ماية كنترل و مهار خطرهايناشي از پيشرفت علمي ميشود و هم به افراد <strong>در</strong>رفتارها و پژوهشهاي بيوتكنولوژيك اطمينان خاطر وآرامش اخلاقي ميدهد.‏ از اين رو نياز به نظام اخلاقيكه <strong>در</strong> حوزة بيوتكنولوژي همگام و همراه با تحولاتدكتر سيدفاطميعلمي توسعه يابد و <strong>در</strong> كنار پژوهشگران،‏ كارگزاران،‏سياست گذاران،‏ تنظيمكننده و متعادلكنندة اين حوزه ازفعاليت انساني باشد نه تنها يك ضرورت اجتماعي استكه يك نياز روحي براي آنان به شمار ميآيد.‏تشكر و ق<strong>در</strong>دانيبدينوسيله سپاس و تشكر خود را از همكار دانشمندجناب آقاي رحيم نوبهار به خاطر بازخواني اين مقاله وتذكرات عالمانهشان ابراز ميدارم.‏References1-Shiner, R. Law and Morality, in ed. Patterson,D. A companion to philosophy of law and legaltheory. Blackwell Publishers. 1999;PP436-449.2-Lafollette, H. ed. Ethical theory. BlackwellPublishers. 1999.‎3‎‏-كمسيون اخلاقيات <strong>در</strong> علم و تكنولوژي يونسكو.‏ اسنادشمارة،‏ .165/E ×/13 March 20024-Singer, P., Kuhse H. "What is bioethics? ahistorical introduction". in a Companion toBioethics. Blackwell Publishers. 2001;PP3-15.5-Harris J. The value of life. Routledge, London.1985;P876-Mary Anne Warren. Sex selection: Individualchoice or cultural coertion, in ed. Kuse, H, SingerP. Bioethics, and Anthology. Blackwell publisher.1999;PP137-142.7- قاري سيد فاطمي،‏ سيد محمد.‏ حق حيات.‏ مجله تحقيقاتحقوقي دانشگاه شهيد بهشتي،‏ شماره -31، 32 پاييز وزمستان 1379-1380.8- قاري سيد فاطمي،‏ سيد محمد.‏ سقط جنين حق يا جرم.‏بولتن توليد مثل و نازايي پژوهشكدة ابن سينا،‏ شماره 51،.13819-Rhodes R. Organ transplantation, in ed. Kuhse,H., Singer p. A companion to Biothics BlackmenPublisher. 2001;PP329-340.آذر ماه10-Cloning Human Beings, Reports andRecommendations of the National BioethicsAdvisory Commission, 1997.11-Harris J. Goodbye Dolly? The ethics of humancloning. Journal of Medical Ethics. 1997;23,PP353-60.12-Battin, M.P. Population issues, in ed. KuhseH., Singer P. A Companion to Bioethics.Blackwell Publishers. 2001;PP149-163.13-Kant I. Duties towards animals, in Lectures onEthics, translated by Louis Infield. New York,Harpter and Row, 1963;PP239-41.14-Beauchamp T., Childress P. Principles ofBiomedical Ethics. Oxford University press,Oxford. 1994;PP:47.15-Quinn P.H., Divine command theory, in ed.Hugh Lafollette. Ethical theory. 2001;PP53-74.16 ‏-قاري سيد فاطمي،‏ سيد محمد.‏ نظريات اخلاقي <strong>در</strong> آئينهحقوق،‏ نامه مفيد شمارة 29، بهار 1381.17-Hare R.M. A utilitarian Approach, in ed.Kuhse, H., Singer P. A Companion to Bioethics.Blackwell Publishers. 2000;PP:80-86.18-Boyle J. An absolute Rule Approach, in ibid.2001;PP72-79.19-Slote M., in ed. Lofollette H. Virtue Ethic.2000;PP325.20-Macintyre A. After Virtue, University ofDame Press, V.S.A. 1981.Downloaded from http://www.jri.irفصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81٧٢


بيوتكنولوژي <strong>در</strong> آيينه فلسفه اخلاقدكتر سيدفاطمي21-Brody B. Religion and Bioethics, in ed. Kuhse,H., Singger P. Blackwell Publishers. 2001; PP41-49.22-Beauchamp T., Childress T. 1994;PP120-96.23-Frankena W. Ethics, Englewood Cliffs N.J.,Prentice-Hall. 1973;PP47.Downloaded from http://www.jri.ir٧٣فصلنامه باروري و ناباروري/‏ پاييز 81

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!