12.07.2015 Views

کودتا، حاکمیت و فروپاشی - Goftaman.com

کودتا، حاکمیت و فروپاشی - Goftaman.com

کودتا، حاکمیت و فروپاشی - Goftaman.com

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

www.goftaman.<strong>com</strong>به جای مقدمه:‏برخی کش<strong>و</strong>رها در جهان از لحاظ طبيعی <strong>و</strong> اجتماعی در م<strong>و</strong>قعييتطلایی قرار دارند <strong>و</strong> از تمام زمينه های مساعد ت<strong>و</strong>سعه <strong>و</strong> پيشرفت <strong>و</strong>شرایط مناسب کش<strong>و</strong>ر شدن،‏ ملت شدن <strong>و</strong> حاکميت ملی داشتن بهرهمند هستند.‏ اما افغانستان حتی از نظر طبيعی <strong>و</strong> جغرافيایی م<strong>و</strong>انع<strong>و</strong> دش<strong>و</strong>اریهای زیادی را در مسير کش<strong>و</strong>ر شدن به معنی یک کش<strong>و</strong>ر باثبات <strong>و</strong> پيشرفته با د<strong>و</strong>لت مدرن <strong>و</strong> ملی دارد.‏ سرزمينی که بد<strong>و</strong>ندسترسی به راه بحری از ک<strong>و</strong>ه های دش<strong>و</strong>ار گذار <strong>و</strong> دشت های خشک<strong>و</strong> بی آب <strong>و</strong> علف تشکيل شده است،‏ سرزمينی که تنها‎12،3‎ درصدزمين آن استعداد زراعت دارد اما هن<strong>و</strong>ز ابزار <strong>و</strong> <strong>و</strong>سایل این آمادگیفراهم نشده است.‏ در حالی که افغانستان را کش<strong>و</strong>ر زراعتی میخ<strong>و</strong>انند <strong>و</strong>لی زمين های دارای آب به‎3،8‎در صد می رسد.‏م<strong>و</strong>قعييت ناگ<strong>و</strong>ار طبيعی کش<strong>و</strong>ر،‏ آدم ها <strong>و</strong> ج<strong>و</strong>امع انسانی آنرا در پشتک<strong>و</strong>ه ها <strong>و</strong> در ميان دره های جدا از هم با فرهنگ،‏ زبان،‏ کلت<strong>و</strong>ر،‏ لهجه،‏آداب <strong>و</strong> رس<strong>و</strong>م مختلف <strong>و</strong> متفا<strong>و</strong>ت بار آ<strong>و</strong>رده است.‏ در قرن که دنيا بهدهکده ی ک<strong>و</strong>چک تبدیل شده <strong>و</strong> فرهنگ مسلط جهانی از در<strong>و</strong>ازه <strong>و</strong>دریچه <strong>و</strong>ارد خانه های مردم در د<strong>و</strong>ر ترین نقطه ی جهان می ش<strong>و</strong>د،‏ امادر افغانستان هن<strong>و</strong>ز مردم بر سر زبان،‏ فرهنگ،‏ کلت<strong>و</strong>ر،‏ ر<strong>و</strong>اج ها<strong>و</strong> سنتهای متفا<strong>و</strong>تی در تعارض <strong>و</strong> تقابل به سر ميبرند.‏ افغانستان یک کش<strong>و</strong>ر<strong>و</strong>احد محس<strong>و</strong>ب می ش<strong>و</strong>د که در زبان <strong>و</strong> بيان رسمی د<strong>و</strong>لت از ملت<strong>و</strong>احد نيز سخن می ر<strong>و</strong>د اما باشندگان جن<strong>و</strong>ب آن زبان باشنده یشمال را نمی فهمند <strong>و</strong> ساکنان شرقی آن زبان ساکنان مرکزی <strong>و</strong>غربی آنرا.‏ حتی آنهایيکه با زبان <strong>و</strong>احد در این گ<strong>و</strong>شه <strong>و</strong> آن گ<strong>و</strong>شه یکش<strong>و</strong>ر سخن ميگ<strong>و</strong>یند دارای چنان تفا<strong>و</strong>ت لهجه هستند که به آسانیگپ همدیگر را درک نمی کنند.‏معضل اجتماعی در افغانستان فرا تر <strong>و</strong> گسترده تر از این هااست.‏ ت<strong>و</strong>افق <strong>و</strong> <strong>و</strong>حدت اجتماعی <strong>و</strong> سياسی در افغانستان یکپدیده ی ناقص <strong>و</strong> ضعيفی شمرده می ش<strong>و</strong>د که در ط<strong>و</strong>ل ساليانمتمادی به <strong>و</strong>یژه در تاریخ معاصر افغانستان کمتر تبل<strong>و</strong>ر داشتهاست.‏ افغانستان یک جامعه ی متشتتِ‏ قبایلی است که به ندرتمی ت<strong>و</strong>ان سنت های مدرن <strong>و</strong> دم<strong>و</strong>کراتيک را در ميان فرهنگ قبيلهیی مشاهده کرد <strong>و</strong> زمينه های پذیرش ذهنی <strong>و</strong> عينی تح<strong>و</strong>لاتمدرن را در آن سراغ داشت.‏ <strong>و</strong>قتی افغانستان را با این همهدش<strong>و</strong>اری ها <strong>و</strong> ناهم<strong>و</strong>اریهای طبيعی <strong>و</strong> اجتماعی مطالعه می کنيم <strong>و</strong>نگاه خ<strong>و</strong>د را به منازعه ی پایان ناپذیر سياسی <strong>و</strong> اجتماعی آن درط<strong>و</strong>ل سده های اخير <strong>و</strong> تا امر<strong>و</strong>ز می بریم،‏ این پرسش مطرحمی ش<strong>و</strong>د که آیا افغانستان از لحاظ اجتماعی،‏ اقتصادی،‏ فرهنگی،‏سياسی <strong>و</strong> حتی طبيعی <strong>و</strong> جغرافيایی ظرفيت آن را دارد تا به217www.goftaman.<strong>com</strong>پيشرفته،‏ دارای نظامیک کش<strong>و</strong>ر با ثبات،‏<strong>و</strong> حاکميت مت<strong>و</strong>ازن <strong>و</strong> عادلانه ی سياسی <strong>و</strong> جامعه ی مدرن <strong>و</strong> دارای<strong>و</strong>حدت ملی تبدیل ش<strong>و</strong>د؟د<strong>و</strong> تا سه نسل از مردم افغانستان شاهد جنگ <strong>و</strong> بی ثباتی سه دهه یاخير هستند؛ در حالی که جنگ در افغانستان به خص<strong>و</strong>ص جنگ برسرقدرت سياسی ریشه در چندین سه دهه های پيشين <strong>و</strong> ط<strong>و</strong>لانیدارد.‏ بخشی از ریشه های پيچيدگی جنگ <strong>و</strong> بی ثباتی سه دهه یاخير نيز از این گذشته ی ط<strong>و</strong>لانی آب می خ<strong>و</strong>رد.‏ مر<strong>و</strong>ر ک<strong>و</strong>تاه <strong>و</strong> شتابزده برسرخط منازعه ی خ<strong>و</strong>نين قدرت ميان سلاطين <strong>و</strong> اميران د<strong>و</strong>نيم سده یاخير می ت<strong>و</strong>اند تص<strong>و</strong>یری از گذشته ی خ<strong>و</strong>نبار سياست کش<strong>و</strong>ر را برای د<strong>و</strong><strong>و</strong>سه نسلی شاهد جنگ <strong>و</strong> بی ثباتی سه دهه ی اخير ترسيم کند.‏امپرات<strong>و</strong>ری درانی یاابدالی <strong>و</strong> یاسد<strong>و</strong>زایی آخرین امپرات<strong>و</strong>ری در کش<strong>و</strong>رخراسان است که افغانستان امر<strong>و</strong>ز بخشی از آن امپرات<strong>و</strong>ری ب<strong>و</strong>د.‏احمدشاه ابدالی در‎1747‎این امپرات<strong>و</strong>ری راپس از مرگ نادرشاه افشار درقندهار بنيان گذاشت.‏ هرچند <strong>و</strong>ی جنگ را بر سر ت<strong>و</strong>سعه قلمر<strong>و</strong>امپرات<strong>و</strong>ری خ<strong>و</strong>یش به بير<strong>و</strong>ن از پایتخت <strong>و</strong> خاصتاًبس<strong>و</strong>ی شبه قاره ی هندکشاند تا قبایل مختلف مدعی سلطنت را از منازعه <strong>و</strong> ت<strong>و</strong>طئه بر سرقدرتآرام <strong>و</strong> مشغ<strong>و</strong>ل سازد،‏ علی رغم آن شعله های جنگ قدرت در مرکزامپرات<strong>و</strong>ری زبانه می کشيد.‏ اما جنگ <strong>و</strong>اقعی بر سرقدرت پس از ف<strong>و</strong>تاحمدشاه ابدالی ميان پسران <strong>و</strong> بازماندگان ا<strong>و</strong> آغاز یافت.‏ آتش این جنگنه تنها تا حد<strong>و</strong>د یک قرن دیگر ميان شاه <strong>و</strong> شاهزادگان سد<strong>و</strong>زایی<strong>و</strong> تا آخرین <strong>و</strong>ارث این سلسله د<strong>و</strong>ام کرد،‏ بلکه سد<strong>و</strong>زایی ها با سلسله یجانشين خ<strong>و</strong>د محمدزایی ها <strong>و</strong> سرداران محمدزایی در ميان خ<strong>و</strong>یشمنازعه ی قدرت را تا آخرین فرد خان<strong>و</strong>اده ادامه دادند.‏ در این جنگ که در<strong>و</strong>اقع تا ک<strong>و</strong>دتای ث<strong>و</strong>ر‎1357‎ ادامه یافت برادر با برادر،‏ پسر عليه پدر <strong>و</strong> پدرعليه پسر،‏ خانم عليه ش<strong>و</strong>هر،‏ عم<strong>و</strong>زاده با عم<strong>و</strong>زاده جنگيدند.‏ چشم همراک<strong>و</strong>ر کردند،‏ اعضای بدن هم را بریدند <strong>و</strong> با ت<strong>و</strong>سل به بی رحمانه ترین <strong>و</strong>غير اخلاقی ترین شي<strong>و</strong>ه خ<strong>و</strong>ن هم را ریختاندند.‏ این جنگ ها در پایتخت <strong>و</strong>بسياری از <strong>و</strong>لایات زبانه می کشيد <strong>و</strong>تمام خ<strong>و</strong>انين،‏ شهزادگان،‏ سرانقبایل در آن دخيل ب<strong>و</strong>دند.‏ هزینه ی جنگ را مردم بد<strong>و</strong>ش داشتند <strong>و</strong>سربازان جنگی را نيز آنها در زیر فرمان سران قبایل شان تهيه ميکردند.‏پس ازف<strong>و</strong>ت احمدشاه ابدالی در ميلادی د<strong>و</strong>تن از پسران ا<strong>و</strong>،‏سليمان در قندهار <strong>و</strong> تيم<strong>و</strong>ر در هرات اعلان پادشاهی کردند.‏ تيم<strong>و</strong>ر باهج<strong>و</strong>م به قندهار،‏ شاه <strong>و</strong>لی خسر سليمان <strong>و</strong> <strong>و</strong>زیر قدرتمند د<strong>و</strong>رانپادشاهی احمدشاه درانی را با د<strong>و</strong> پسر <strong>و</strong> د<strong>و</strong> برادر زاده اش دستگير <strong>و</strong>اعدام کرد <strong>و</strong> با سلطه بر قندهار به جانشينی پدر رسيد.‏ سپس ا<strong>و</strong> هرچند پایتخت را با شماری از سران قبایل <strong>و</strong> شهزادگان مدعی تخت <strong>و</strong> تاجبه کابل انتقال داد تا از مخالفت <strong>و</strong> ش<strong>و</strong>رش آنها بر سرتصاحب سلطنت درامان بماند <strong>و</strong>لی ش<strong>و</strong>رش <strong>و</strong> مخالفت در م<strong>و</strong>اقع مختلف تاسال که ا<strong>و</strong>از جهان چشم بست،‏ ادامه یافت.‏ از تيم<strong>و</strong>رشاه ‎32‎پسر باقی ماند.‏ اینپسران <strong>و</strong> فرزندان <strong>و</strong> ن<strong>و</strong>اسگان آنها تا یک قرن دیگر بر سر پادشاهی باهم17931773(1834)8

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!