کودتا، حاکمیت و فروپاشی - Goftaman.com

www.goftaman.comتوسط شوری ها1- چون تصميمدرمقاومت بنااً‏ است شده گرفته برابرآنها بيفايده است.‏مقاومت نماييم مکتب پرچمما متلاشی ميگردد.‏3- ببرک کارمل خودش استعفا داده است.‏نتيجه اختلافات پری ها،‏ خلقی هادلايل ديگر ارائه میوساير مسلط ميگردد نمايند.»(‏‎139‎‏)‏رهبران جناح خلق ازدستگيرپنجشيری از عليه ببرک کارمل سخن میکودتای سفيد فشارناشی از را استعفای او و گويد امنيتیوزيران وزارت های نظامی و انتقالفرايند همين قصر ‏«در ميداند:‏ نتيجهدکترنجيب در ببرک کارمل به قدرت از بارهبران قوای مسلح بتاريخزدوبند خورشيدی بدون خون ريزی وثور ببرک کارملمسلحانه انجام يافت و برخورد ولی جناح خلقشد.‏ مجبوربه استعفا قهراً‏ دکترنجيب االله نهاين تجارت سياسی با از بل به علت پاليسیسودی نکرد تنها های فراوانی همزيان خود دنباله روانه شدجلسه ای که اين تصميم اتخاذ در ديد.‏ مرکزیکميته عضو يگانه بلند سر که گرفتاری شبانهطرفدارکارمل بود طرفداراناوپراتيفی وگرونگانگيری مسخرهبازی"‏ شب را"خيمه کارمل آميزخواند.»(‏‎140‎‏)‏1454713652- اگر4- درنقش شوروی در بر کناری ببرک کارمل:‏ببرک کارمل به خبرنگار روزنامه پرودا درسال که در حومه مسکو به سر ميبرداز قرار داشتن کسی ديگری در عقب1989www.goftaman.comو تقرر نجيباستعفای خوداالله سخن می گويد.‏ کسی که به قول اوسردارداود خان را کشت،‏ تره کی وامينرا کشت.‏ کارمل گفت:‏ ‏«من همه چيز راميدانم که داود خان را کشت و برای چهتره کی راکشت و چرا؟ کی امين را کشت وچگونه؟ من ميدانم کی در عقب استعفای منو تقرر نجيب االله قرار داشت.‏ بلی،‏ منخيلی چيزها را ميدانم.‏ و صرف به همينخاطراست که چيزی نمی گويم؛ زيرا هنوزوقت آن نرسيده است.»‏وقتی خبرنگار گفت که به پندار من هميناکنون وقت آن رسيده است،‏ ببرک کارملپاسخ داد:‏ ‏«در حال حاضر،‏ افغانستان واتحادشوروی در وضعيت بد قرار دارند.‏ ومن نميخواهم با حکايت هايم وضعييت راوخيم تربسازم.»(‏‎141‎‏)‏هر چند ببرک کارمل نخست از معرفی دستیکه او را به استعفا وا داشت خود داریمی کند اما سپس با گرفتن نام اتحادشوروی در واقع آن دست را می شناساند.‏اولين گام دولت شوروی به رهبری گورباچفدر جهت کنار نهادن ببرک کارمل از زعامتحزب دموکراتيک خلق با قتل يک افسرکی.‏جی بی آغاز شد که پيوسته در کنار ببرککارمل قرار داشت.‏ سپس روس ها کارمل رابه بهانه تداوی به مسکو بردند.‏ خبرنگارروزنامه پرودا می نويسد:‏ ‏«کارمل ازحلقه نزديکان خويش صرف به يکنفراعتماد داشت.‏ آن شخص يکی از‏"عموخوانده"‏ های سازمان ‏(کی.‏ جی.‏ بی)‏به نام ‏(سرهنگ)‏ دگروال ‏"اوسادچی"‏ بود.‏اوسادچی از نخستين روزها در کنار کارمل548