کودتا، حاکمیت و فروپاشی - Goftaman.com

www.goftaman.comبه جای منام،‏ فلان آدمخواهد بود.‏ او برايم گفت که سلامش رابه برژنف برسانيد.‏ من پاسخ دادم:رفيقامين!‏ من به برژنف دسترسی ندارم،‏ميتوانم نامه شما را به لوی درستيز‏(رئيس ستادارتش)و يا شخص وزير برسانم.‏با ايشان من ملاقات می کنم.‏ به خانه امبرگشتم و فکر نمودم که نامه را برايمميدهد،‏ اما او(امين)‏ برايم گفت کهفراد پيش از پرواز نامه را در ميدانهوايی برايم ميدهد.‏ کجا بايد ميرفتم وچه بايد ميکردم،‏ هيچ به فکرم نمی رسيد.‏زيراآن نامه يک نامه ديپلوماتيک بود وسفير بايد در جريان قرار می گرفت.‏ منبوسيله موتر نزد سفير رفتم و برايشگزارش دادم.‏ او برايم گفت:چطور نامهرا می توانيم به خوانش بگيرم؟ بگوچطور؟ من پاسخ دادم:‏ فعلا نامه در دستنيست.‏ وقتی به ميدان هوايی رسيدم زمانکمی به پرواز طياره باقی مانده بود.‏برای خداحافظی با من،‏ بسياری از شخصيتهای نظامی آمده بودند.‏ وزيردفاع اينسوو آنسو قدم ميزد،‏ اما از نامه خبرینبود.‏ من فکر نمودم همه چيز تمام است وبه سوی طياره رفتم،‏ وقتی از پله هابالا ميرفتم متوجه شدم که رئيس امورسياسی اردو از عقب من با شتاب رواناست.‏ او نامه را برايم داد.‏ طيارهپرواز کرد،‏ منسوبين کی.جی.بینتوانستند نامه را بخوانند و همچنمانسفير نتوانست اين کار را بکند.‏ من بهمسکو رسيدم و نامه را به لوی درستيزدادم.‏ نيکلای واسليوچ برايم گفت:‏ نامه363www.goftaman.comچطور؟را بخوانيم يافيصله با شما است.‏گفتم:رفيق مارشال!‏ خواهد بود تا نامه را به کی.جی بیبهتر داخل پاکت چه بود،‏در تسليماما نامه را من آگاه نبودم.‏ نمودم،‏ چه چيزی را امين از برژنفخواسته بود،‏ من پسانترها اطلاع يافتم.‏هراو خواهش ملاقات با برژنف را در شوروی و يا افغانستاننقطه ای از اتحاد اماکه برژنف تعيين نمايد،‏ کرده بود.‏ امين هيچگاه جواب نامه اش را دريافتنکرد.»(‏‎82‎‏)‏وقتی سرمشاور نظامی شوروی و مشاورسياسی شوروی در ارتش افغانستان درپايتخت شوروی از امين به دفاع میپرداختند و به زمام دارن شوروی توصيهکه امين دشمن شوروی نيست و میميکردند کابلکرد،‏ مسلماً‏ در کار توان بااو از آن،‏ صدای اعتماد وبسيار بيشتر میامين گوش رابه شوروی دوستی رساندند.‏مارشالاتحادشوری حرب ارکان رئيس ژنرالومعاونش ن.وگارکفN.Ogarkov نيزمخالف لشکرکشیس.اخروميفS.Akhromeyov مخالفت آنهاوژنرال ايوانشوروی بودند.‏ جهتکشی که در پافلسکیPavlovski‏.به لشکر سرنگونی امين انجام می شد،‏ به معنی آنودولت باقیبود که امين دررهبری حزب بدونرا بماند.‏ به هيچ صورت آنهااين نظر روابط تنگاتنگ باحفيظ االله امين ارائهکه امين ازکرد نميکردند و نميتوان تصور ديدگاه آنها در بی اطلاعی به سر ميبرد.‏اصلی اعتماد واتکای امين بهنکته 364بسپاريم.‏ . .