124 - راه توده
124 - راه توده
124 - راه توده
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
ص(<br />
ن<br />
<strong>راه</strong><br />
تير ماه<br />
<strong>توده</strong><br />
اي<br />
قطره<br />
قطره<br />
اشک ما<br />
يک روز<br />
دريا<br />
می شود!<br />
ص( ۴٨)<br />
١٣٨٢<br />
دوره دوم شماره «١٢۴»<br />
مردم به اين نتيجه رسيده اند<br />
:<br />
ولايت فقيه<br />
همان سلطنت<br />
پهلوی است<br />
(ص21 (<br />
اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />
پيش بسوی<br />
تحصن<br />
و اعتصاب<br />
(ص3 (<br />
چپ عراق<br />
اگر متحد نشود<br />
صحنه را باخته<br />
(ص<br />
طراحان<br />
کودتای سپاهی<br />
<br />
(31<br />
(ص ١۶)<br />
<br />
حاکميت بر ايران<br />
به شيوه گذشته ناممکن است!<br />
حاصل شش سال مقاومت آلوده به توطئه و جنايت عليه رفرم و اصلاحاتی که<br />
مردم برای تحقق آن در انتخابات ١٣٧٦ شرکت کرده و محمد خاتمی را با همين انگيزه<br />
به رياست جمهوری برگزيدند، اکنون می رود تا به حوادثی بزرگ در ميهن ما بيانجامد.<br />
جامعه ايران، امروز يکپارچه خشم و نارضائی است. مردم از غارت، زورگوئی، فساد<br />
حکومتی، فحشای عريان و آلوده به فقر، خطر دخالت نظامی خارجی، نا امنی، حادثه<br />
آفرينی های بی وقفه گروه های وابسته به سپاه و بسيج و بيت رهبری و قوه قضائيه،<br />
دوروئی روحانيون حکومتی، فقر و بيکاری، گرانی و بی سرپناهی چنان به جان آمده اند<br />
که هر جرقه ای می تواند به حريقی بزرگ تبديل شود.<br />
همين پيش زمينه های اجتماعی بود، که حمله سازمان يافته ميليشيای حزب االله<br />
(به زعامت آيت االله جنتی) به خوابگاه های دانشجويان در تهران و سپس شهرهای<br />
دانشگاهی ديگر کشور، را بسرعت از چارچوب تظاهرات اعتراضی دانشجويان خارج<br />
ساخته و سمت گيری اعتراض عمومی عليه اقليت مافيائی حکومت را به خود گرفته<br />
است. اقليتی که اقتصاد و قدرت آلوده به جنايت را در جمهوری اسلامی در اختيار گرفته<br />
است. حتی در کوچکترين و دورافتاده ترين شهرهای کشور مردم منتظر اولين فرصت و<br />
موقعيت برای تظاهرات عليه رهبران رسوا شده مافيای حکومتی و سلطه بخشی از<br />
روحانيت شيعه (که بخش عمده ای از آن نيمه عراقی، نيمه ايرانی است) بر کشورند. آنها<br />
که خام انديشانه و با الگو قرار دادن بی تفاوتی مردم نسبت به انتخابات شو<strong>راه</strong>ای شهر و<br />
روستا تصور کرده بودند می توانند فاجعه حمله شبانه به خوابگاه دانشجويان در سال<br />
١٣٧٨ را تکرار کنند و يا تخريب و تظاهرات حکومتی ٢٤ تيرماه همان سال را<br />
تکرار و به قول خود "کار را يکسره کنند" چنان خود در تله گرفتار آمدند که حتی اگر<br />
اينبار هم موفق به فرار شوند، در آينده نزديک و بر سر پيچ ديگری از حوادث بار ديگر<br />
گرفتار خواهند آمد. (بقيه را در ص ٢ بخوانيد<br />
دکتر حميدی:<br />
حاکميت دوام<br />
نمی آورد<br />
(ص 15)<br />
جمهوريخواهی<br />
در مهاجرت<br />
(ص 35)<br />
٢٣ و<br />
دکتر فولادی:<br />
(١١<br />
مهر قدرت<br />
بر پيشانی انقلاب ۵٧
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
2<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
١٢۴<br />
حاکميت بر ايران<br />
بقيه از ص اول<br />
آنها که وعده سال ٦٠ را می دهند و يا با حسرت از<br />
قتل عام زندانيان در سال ١٣٦٧ ياد می کنند و افسوس<br />
فرصت از دست رفته را برای کشتار و اعدام بيشتر می<br />
خورند، در واقع از موضع ضعف و از درون اين تله<br />
اجتماعی دندان نشان می دهند. (مراجعه کنيد به سخنرانی های<br />
هاشمی رفسنجانی، عسگراولادی و حجت الاسلام رئيسی<br />
رئيس بازرسی کل کشور و حاکم شرع قتل عام زندانيان<br />
سياسی در سال ٦٧، در روزهای پايانی تظاهرات،<br />
اعتراضات و اغتشاشات خود ساخته هفته پايانی خرداد ماه و<br />
هفته آغازين تيرماه)<br />
تحصن های ادامه دار در دانشگاه ها که در پيوند با<br />
تظاهرات اعتراضی دانشجويان و تظاهرات موضعی مردم در<br />
محلات تهران و شهرهای مختلف کشور همچنان ادامه دارد و<br />
گزارش هائی که پيرامون تدارک اعتصابات کارگری(بويژه<br />
در بخش کارمندی شرکت نفت) می رسد، يکبار ديگر بر اين<br />
حکم قطعی مهر تائيد می زند که "حاکميت به شيوه گذشته به<br />
مرزهای ناممکن خود بسيار نزديک شده است"<br />
وقتی کسانی در حاکميت جمهوری اسلامی، هنوز<br />
رويای خونين دهه ٦٠ را در سر داشته و در پی تکرار آن<br />
هستند و شرايط امروز ايران و جهان را با شرايط دهه<br />
يکسان تصور می کنند، خود نشان ميدهد، به همان اندازه که<br />
مردم ديگر نمی خواهند به شيوه گذشته حکومت شوند،<br />
حاکميت نيز <strong>راه</strong> و روش ديگری را ياد ندارد و به همين دليل<br />
ما به مرز انفجار اجتماعی و تغيير قطعی ترکيب حاکميت<br />
نزديک می شويم. "مردم نمی خواهند و حاکميت نمی تواند".<br />
اينست آن تضاد عمده ای که سرانجام بايد در ايران حل شود و<br />
هر شکل از اشکال حکومتی لاجرم بايد به اين خواست پاسخ<br />
داده و اين تضاد را حل کند!<br />
مردم نه تنها در انتخابات رياست جمهوری<br />
بلکه درانتخابات مجلس ششم و در انتخابات دور دوم رياست<br />
جمهوری خواست اين تغيير را به زبان ارقامی که از صندوق<br />
های رای بيرون آمد تکرار کردند.<br />
جبهه مستبد و غارتگر ضد اصلاحات نخواست و در<br />
واقع نتوانست اين بانگ را بشنود و بر همان شيوه های گذشته<br />
پای فشرد. حاصل اين نشنيدن و پافشاری نتيجه ای بود که در<br />
انتخابات شو<strong>راه</strong>ا در بزرگ ترين شهرهای ايران بدست آمد.<br />
اينکه ما موافق شرکت وسيع مردم در انتخابات بوديم و اينکه<br />
اين تحريم عملا سنگری مانند شورای شهر تهران را در<br />
اختيار حزب االله و يک باند از فرماندهان توطئه گر و<br />
کودتاچی سپاه پاسداران قرار داد، در ماهيت ارزيابی از<br />
نارضائی و خشم مردم و تغيير روش ها و شيوه های مقاومت<br />
عمومی نمی دهد و اين همان نکته ايست که آن را نه در<br />
اغتشاش آفرينی و تخريب و آتش افروزی حراست سپاه<br />
پاسداران تحت عنوان لباس شخصی ها) در جريان<br />
اعتراضات دانشجوئی و تظاهرات موضعی مردم پايان خرداد<br />
و آغاز تيرماه، بلکه در آمادگی مردم برای تظاهرات، تحصن<br />
ها و اعتصابات بايد ديد.<br />
بدين ترتيب، نشانه های آشکاری دربرابر ما قرار<br />
گرفت که نشان ميدهد جنبش عمومی مردم ايران برای تحول<br />
در حاکميت و تغيير ترکيب طبقاتی آن وارد مراحل نوينی شده<br />
است. مرحله نوينی که جنبش پای در آن گذاشته، ابزار نوينی<br />
را نيز جستجو می کند. جبهه ضد اصلاحات و حاکميتی که<br />
مردم خواهان به زير آمدن آن از اريکه قدرت حکومتی<br />
هستند، بسيار می کوشد با ايجاد اغتشاش و <strong>راه</strong> انداختن موج<br />
ترور و انفجار فرصت ديگری برای بقای خويش بخرد، که<br />
اين فرصت جز نظامی کردن هرچه بيشتر حاکميت و جاری<br />
ساختن حمام خون در کشور نيست. شرايطی که می تواند به<br />
جنگ داخلی و تجزيه خاک ايران نيز منجر شود. آخرين<br />
اظهارات دبيرکل موتلفه اسلامی و برخی فرماندهان سپاه<br />
پاسداران که نعل وارونه زده و می گويند مردم و سازمان<br />
های سياسی و حتی دانشجوئی قصد ايجاد انفجار و ترور را<br />
در جامعه دارند، نشانه بارز اين توطئه جديد است. يعنی همان<br />
بازی خونينی که در ابتدای دهه ۶٠ ب<strong>راه</strong> انداختند و بنام<br />
مجاهدين خلق، با نفوذ در مجاهدين خلق و يا بدست آنها و با<br />
شرايطی که برايشان ف<strong>راه</strong>م ساختند سرشناس ترين و<br />
موثرترين روحانيون و کادرهای نظامی و غير نظامی انقلابی<br />
را کشتند تا زمينه را برای قبضه قدرت توسط خود ف<strong>راه</strong>م<br />
سازند.<br />
اين درحالی است، که نه تنها رويدادهای مربوط به<br />
تظاهرات دانشجوئی و اغتشاش آفرينی های وابستگان سپاه<br />
پاسداران (لباس شخصی ها) که مردم تلاش داشتند از آنها<br />
فاصله بگيرند، نه تنها در اخباری که اکنون پيرامون نقش<br />
بسيج دانشجوئی در همسوئی با لباس شخصی ها، اما در<br />
صفوف دانشجويان فاش می شود، بلکه در تحرک های<br />
اعتصابی و تحصن گزينی مجلسيان، دانشجويان، کارگران و<br />
باحتمال بسيار در صفوف کارمندان، معلمين، پرستاران و...<br />
نشان می دهد مردم ابزار ديگری غير از حادثه جوئی های<br />
خيابانی را بتدريج جايگزين انتخابات و حضور در پای<br />
صندوق های رای می کنند و حتی در پی فرصت برای<br />
تظاهرات مسالمت آميز نيز هستند. در اين ميان و در<br />
مسيرنوينی که جنبش طی می کند، بايد کوشيد اميدواری به<br />
قدرت های خارجی برای ايجاد تغييرات مثبت در ايران را به<br />
اميد برای ايجاد تحول در داخل کشور و توسط خود مردم<br />
تبديل کرد و از انتظار کاست و به تحرک افزود. امروز<br />
بزرگترين خطر و زمينه ساز ترين بهانه برای دخالت قدرت<br />
های خارجی در امور داخلی ايران حاکميتی است که منفور<br />
ملت است، مردم بايد اين سد را در جهت ايجاد تحولات مثبت<br />
و مترقی از سر <strong>راه</strong> خود بردارند. اين امر، برخلاف عراق<br />
زير سلطه صدام حسين و نا آگاه از سرانجام وعده های<br />
روحانيون نجف عملی است.<br />
<br />
١- از ابتدای تاسيس جمهوری اسلامی، رياست<br />
زندان قصر(حاج عراقی) و اوين (لاجوردی) و حتی رياست<br />
سازمان زندان های کشور پيوسته دراختيار رهبری جمعيت<br />
موتلفه اسلامی بوده است.<br />
---------------------------------------------------<br />
-<br />
آناهيد و فريد گرامی- کمک مالی ارزنده و بموقع شما در<br />
آخرين مراحل انتشار اين شماره نشريه دريافت و گره گشای<br />
بخشی از مشکلات مالی آن شد. سپاسگذاريم.<br />
- همچنين از خواننده گرامی که به ياد زنده ياد احسان طبری<br />
طی دو نوبت جمعا ١۵٠ اورو کمک مالی به نشريه کرده بود<br />
نيز سپاسگذاريم.<br />
٦٠<br />
،٧٦<br />
)
١٢۴<br />
تيرماه http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
3<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />
<br />
اطلاعيه شورای سردبيری و سياستگذاری <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />
بيت رهبری و قوه قضائيه به ستاد آودتا و خيانت به استقلال آشور<br />
تبديل شده و سرنوشت اصلاحات ٧٦ و انقلاب ٥٧ به لحظات تعيين<br />
آننده رسيده است. هر نوع تعلل و وقت آشی، عملا به معنای ف<strong>راه</strong>م<br />
ساختن فرصت برای آودتاچيان است!<br />
مردم را به<br />
تحصن و<br />
اعتصاب فرا بخوانيد!<br />
آارگران، روستائيان، معلمان، دانشگاهيان، روشنفكران، جوانان و ديگر اقشار اجتماعی را<br />
بايد به مقاومت، تحصن و اعتصاب در هر محل و موقعيتی آه هستند فراخواند. هر نوع<br />
درنگ و ترديد، عملا به معنای همان اشتباه تاريخی فرصت دادن به سپهبد زاهدی و دربار<br />
شاهنشاهی برای انجام آودتای ٢٨ مرداد است.<br />
١٠<br />
٨٠<br />
– نظامی"<br />
"<br />
"<br />
تعرض قوه قضاييه و نهادهای انتصابی به نمايندگان<br />
منتخب مردم و دانشجويان و جوانان را بايد با آمادگی برای<br />
اعتصاب سراسری پاسخ داد.<br />
قرائن و شواهد بسياری نشان می دهد آه روز<br />
اغتشاش و حادثه سازی های خونين و جنايتكارانه توسط ستاد<br />
مشترك قضائی در سراسر ايران، طرحی از قبل<br />
تدوين شده برای ف<strong>راه</strong>م ساختن زمينه نظامی آردن اوضاع آشور<br />
و تشكيل يك دولت نظامي- سپاهي- قضائی" بوده است.<br />
رهبران قوه قضائيه آه همگی به نوعی با نجف و<br />
مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در ارتباط می باشند، با اميد<br />
به قبضه آردن قدرت در تهران و سپس آغاز مذاآرات مستقيم با<br />
امريكا و دادن هر نوع امتيازی برای تشكيل دولت در عراق،<br />
خود را آماده آودتائی خونين آرده اند. آنان بر اين تصورند آه<br />
با تشكيل دولتی مطيع خواسته های امريكا در تهران، عملا <strong>راه</strong> را<br />
برای تشكيل حكومتی مشابه و مانند خود گوش به فرمان امريكا،<br />
توسط مجلس اعلای انقلاب اسلامی درعراق ف<strong>راه</strong>م می سازند.<br />
اين اساس و ريشه تمام رويدادهای ١٠ روز گذشته ايران است.<br />
آنچه آه باعث وحشت و عقب نشينی موقت آودتاچيان<br />
متمرآز در قوه قضائيه و بيت رهبری شد، صرفا عدم پيش بينی<br />
گسترش اعتراضات مردمی در محلات تهران و سرايت اين<br />
اعتراضات به تمام شهرهای ايران بود. آنان با مبنی قرار دادن<br />
انتخابات شو<strong>راه</strong>ا- بويژه در تهران آه نزديك به در صد<br />
مردم آن را تحريم آردند- و با اين تصور آه مردم منفعل و بی<br />
تفاوت شده اند، قصد داشتند قدرت را به بهانه سرآوب اعتراض<br />
محدود و بی سرو صدای عده ای دانشجو به خصوصی سازی<br />
دانشگاه ها، در تهران بدست بگيرند و سپس آن را به شهرهای<br />
ايران گسترش دهند. به همين دليل ٣ هزار نيروی سازمان يافته،<br />
تعليم ديده و گوش به فرمان، برای سرآوب دانشجويان، يورش<br />
به مجلس و سپس سقوط دولت و تشكيل دولتی مرآب از<br />
آارگزاران آودتاچيان را (نظير آنچه در شورای شهر تهران و<br />
انتخاب شهردار تهران انجام شد) به ميدان فرستادند. در تدارك<br />
اين طرح، قاضی مرتضوی را بجای اسداالله لاجوردی دادستان<br />
تهران آردند، سايت های سياسی را در شبكه اينترنت<br />
فيلترگذاری آردند و قوی ترين دستگاه های ايجاد پارازيت و<br />
امواج راديو- تلويزيونی را روی ساختمان های مقر واحدهای<br />
ويژه ارتش و سپاه مستقر ساختند تا ابتدا و بتدريج ارتباط مردم<br />
با خارج از آشور را مختل آنند.<br />
اآنون برای مهم ترين مسئله ای آه در دستور روز<br />
جنبش قرار دارد، يعنی نحوه مقابله با اين توطئه آه عليرغم<br />
عقب نشينی موقت و احتمالی آودتاچيان همچنان در دست اجرا<br />
قرار دارد، بايد پاسخ عملی و تئوريك يافت. هر نوع حمايت از<br />
جنبش مردم در داخل آشور، از سوی نيروهای ملی و مترقی<br />
در خارج از آشور نيز در صورتی آه بخواهد تاثير گذار باشد،<br />
چاره ای ندارد جز همسو شدن با اين واقعيات در داخل آشور.<br />
آنچه ما می توانيم به طرفداران اصلاحات در داخل و<br />
حاشيه حكومت توصيه و پيشنهاد آنيم، تجديد نظر اساسی در<br />
ارزيابي هائی است آه اين طيف، از نيروی محرآه اصلاحات و<br />
شناخت از انقلاب داشته و تاآنون بدان متكی بوده اند.<br />
حوادث و رويدادهای روزهای اخير نشان ميدهد آه<br />
بخش انتصابی قدرت در استيصال و نااميدی آه در آن فرو
١٢۴<br />
تيرماه http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
4<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />
<br />
رفته، بعنوان آخرين <strong>راه</strong> حل، خود را آماده تعرض به نمايندگان<br />
منتخب مردم در مجلس و سرآوب دانشجويان و مجازات جوانان<br />
زندانی می آند. اين تعرض در عين حال جزيی از برنامه تكرار<br />
آشت و آشتار سال ٦٠ و به <strong>راه</strong> انداختن جنگ داخلی و حمام<br />
خون و آودتای نظامی و فروپاشاندن آشور نيز هست. به همين<br />
دليل است آه امروز دفاع از نمايندگان مجلس و دانشجويان و<br />
زندانيان دستگاه قضايی نه فقط وظيفه ای مدنی در حمايت از<br />
آنان بلكه مبارزه ای ميهنی برای نجات آشور و آينده آن نيز<br />
هست.<br />
آنچه در روزهای اخير گذشت، همچنين نشان داد آه<br />
يك درك معين از اصلاحات، نيروهای محرآه و <strong>راه</strong>های رسيدن<br />
به آن، در واقع بتدريج به بن بست و پايان <strong>راه</strong> خود نزديك می<br />
شود. اين درك، اصلاحات را دربرابر انقلاب قرار می داد و<br />
انقلاب را نه تحول بنيادين و جابجايی قدرت و حكومت طبقاتی<br />
بلكه خون و خونريزی معرفی می آرد. بر اين اساس ادعا می<br />
شد آه برخلاف انقلاب آه نيروی محرآه آن <strong>توده</strong> های زحمتكش<br />
و پايين جامعه هستند و به همين دليل گرايش به خشونت دارند،<br />
نيروی محرآه اصلاحات طبقه متوسط است آه گرايش به<br />
روشهای مسالمت آميز دارد. اين مسالمت نيز در انتخابات آزاد<br />
تعريف می شد. در نتيجه همه اينها، استراتژی اصلاحات در<br />
آسب اآثريت انتخاباتی از طريق جلب طبقه متوسط و بی طرف<br />
آردن يا هم<strong>راه</strong> آردن ديگر طبقات اجتماعی با آنان خلاصه شده<br />
بود. همه اين مفاهيم اآنون در مواجهه با واقعيت بتدريج به بن<br />
بست آامل می رسد.<br />
در اين شش سالی آه از جنبش اصلاحات می گذرد،<br />
قبل از هرچيز آشكار شد آه خشونت ربطی به انقلاب يا اصلاح<br />
و به زحمتكشان يا طبقه متوسط ندارد. خشونت ابزار طبقه حاآم<br />
برای حفظ موقعيت، قدرت، ثروت و امتيازات خود است. حال<br />
اين قدرت و ثروت بنام اصلاحات مورد تهديد قرار گرفته باشد<br />
يا بنام انقلاب. انداختن گناه خشونت به گردن مردم و <strong>توده</strong><br />
زحمتكش اگر فريب نباشد، يك خودفريبی بزرگ است آه نتايجی<br />
تلخ به هم<strong>راه</strong> خواهد داشت. در نادرستی اين ادعا آافيست توجه<br />
آنيم آه اتفاقا همه آسانی آه امروز يك طرف طيف خشونت<br />
هستند چه بنام چماقدار، چه بنام انصار، چه لباس شخصي های<br />
قوه قضاييه، چه بسيج و فدائی رهبر، همگی خاستگاه طبقاتی<br />
شان در طبقه متوسط و خرده بورژوازی است و سرمايه داری<br />
وابسته تجاری هم از پشت اينان را سازماندهی می آند. برعكس<br />
يك آارگر يا آموزگار يا از ديگر مردم زحمتكش در ميان اين<br />
سازمان های سرآوبگر و خشونت طلب يافت نمی شود و<br />
نميتواند يافت شود.<br />
اين نكته نيز يك بار ديگر آشكار شد آه تحول اجتماعی<br />
در اشكال مختلف مسالمت آميز و غيرمسالمت آميز پيش ميرود،<br />
آه از قبل نه می توان آن را تعيين آرد، نه پيش بينی آرد و نه<br />
تحميل آرد. اين هم ربطی به اصلاح و انقلاب ندارد. چه بسيار<br />
اصلاح هايی آه پايانی خونين يافته است و انقلاب هايی آه<br />
مسالمت آميز پيش رفته است. مسالمت هم با انتخابات يكی<br />
نيست. مساوی دانستن مسالمت با انتخابات مربوط به مراحل<br />
اوليه حكومت های سرمايه داری است آه نه بورژوازی تازه به<br />
قدرت و مكنت رسيده مايل بود <strong>توده</strong> مردم مستقيما در امور خود<br />
مداخله آنند و تاثير گذارند و نه <strong>توده</strong> مردم توان مبارزه مستقل و<br />
تحميل درآی ديگر از مسالمت را داشتند. در آن زمان اعتصاب<br />
آارگری را مترادف نه خشونت آه جنايت ميدانستند. امروزپس<br />
از دو قرن مبارزه، اعتصاب اقتصادی و سياسی، تحصن ،<br />
تظاهرات و غيره همگی جزيی از اشكال مسالمت آميز مبارزه<br />
شناخته ميشوند و هم اآنون در آشورهای صنعتی غرب هر<br />
روز ما شاهد برپايی اينگونه تجمع ها و اعتصاب ها هستيم و<br />
هيچكس هم آنها را شيوه ای غيرمسالمت آميز يا جنايت و تبهكاری<br />
نمی داند. بنابراين درجا زدن در انتخابات، آن هم به اتكا بخش<br />
معينی از اقشار متوسط اجتماعی و آن را تنها شيوه<br />
مسالمت آميز و مدنی معرفی آردن، خطر بن بست را همواره در<br />
خود دارد.<br />
آنچه تا به امروز انجام شده، البته آاری بسيار بزرگ<br />
بوده است . طبقه متوسط و نمايندگان آن هرچند به تنهايی در اين<br />
جنبش حضور نداشته اند اما در آن نقشی مهم و ارزنده داشته اند<br />
آه نمي توان و نبايد آن را ناديده گرفت و حق شناس نبود. اما<br />
واقعيت آن است آه تمام فشار جنبش اصلاحات برروی دوش<br />
زحمتكشان جامعه انبار شده است و اگر هوشياری و آگاهی و<br />
ايثار و گذشت آنان نبود، اين جنبش نه شش سال آه شش ماه هم<br />
نمی توانست ادامه يابد.<br />
امروز ديگر قابل انكار نيست آه مبارزه طبقه متوسط<br />
به تنهايی و بدون پشتيبانی زحمتكشان جامعه قادر به شكستن بن<br />
بست و پيشبرد امر اصلاحات نيست. ازاينرو ايجاد يك اتحاد و<br />
ائتلاف وسيع تر ضروريست. اين ائتلاف قبل از آنكه در بالا و<br />
ميان احزاب باشد بايد در پايين و در عرصه ايدئولوژيك و<br />
اقتصادی و اجتماعی زمينه های آن ف<strong>راه</strong>م شود.<br />
بايد طبقه متوسط را از اين توهم آه می تواند با اتكا<br />
به خود و بدون ائتلاف و جلب همكاری زحمتكشان جامعه<br />
تحولی ايجاد آند بيرون آورد و شرايطی را ف<strong>راه</strong>م آرد آه <strong>توده</strong><br />
مردم و آارآنان يدی و فكری بتوانند در سرنوشت خود و آينده<br />
اصلاحات با اميد و با قدرت مداخله آنند. اصلاحات اگر اين<br />
نيرو را پشت سر داشته باشد هيچ شانتاژ و فشاری چه از جانب<br />
قوه قضاييه، چه نيروهای نظامی و چه حتی نظاميان آمريكايی<br />
نمی تواند آن را نابود آند.<br />
تعرض نهادهای انتصابی و ضدمردمی را به جوانان،<br />
دانشجويان و نمايندگان مجلس و منتخبان مردم بايد با تحصن ها و<br />
اعتصاب های سياسی آارگران و زحمتكشان و آارمندان دولت و<br />
آارآنان بخش خصوصی پاسخ داد.<br />
پيش به سوی گشودن جبهه های وسيع تر در برابر<br />
جبهه ضد اصلاحات، خائنين به انقلاب در حاآميت<br />
انتصابی. پيش بسوی بسيج ملی آارگران، معلمان، روستائيان،<br />
آشاورزان، روشنفكران و در يك آلام "<strong>توده</strong> مردم" برای<br />
مقاومت در برابر جنايت و خيانتی آه می خواهد سرنوشت<br />
ايران را همانند سرنوشت يوگسلاوی سابق آند!<br />
٥٧<br />
شورای سردبيری و سياستگذاری <strong>راه</strong> <strong>توده</strong>- هفتم تيرماه<br />
١٣٨٢
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
5<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
بررسی<br />
استراتژی ايالات متحده در<br />
خليج فارس و خاورميانه، پس ازجنگ عراق<br />
ادامه ترکيب کنونی حاکميت ج.ا<br />
بزرگترين تهديد برای تماميت ارضی کشوراست<br />
-٢<br />
١- اقبال مردم به جمهوريت و سيستم پارلمانی چنان پرقدرت است که حتی طرفداران نظام سلطنتی<br />
و رضا پهلوی نيز فرمولی برای پذيرش سلطنت توسط مردم پيدا کرده اند بنام "جمهورشاهی"! که<br />
روی ديگر سکه "جمهورولايتی" در جمهوری اسلامی است.<br />
يک انتخابات و يا رفراندوم تحت نظارت بين المللی در ايران يکی از احتمالات قوی حوادث<br />
آينده ايران است، که هراندازه حکومت خشن تر و مصمم تر به ادامه قدرت خود با زور و سرکوب<br />
می شود، زمينه داخلی و جهانی آن را بيشتر ف<strong>راه</strong>م می کند.<br />
آنچه را در زير می خوانيد حاصل يک گفتگوی چند ساعته طی دو نوبت با هم انديشانی در ايران است، که<br />
بااستفاده از امکانات اينترنتی انجام شد. پيش از آنکه نام و هويت شرکت کنندگان در اين گفتگو مطرح باشد،<br />
نوع نگاه و مسائلی که مطرح شد مورد نظر است. همانگونه که از متن گفتگو بر می آيد، زمان آن به دوران<br />
پس از سقوط صدام حسين در عراق و يک نوبت نيز به دوران پس از بازگشت آيت االله حکيم به عراق و تب و<br />
تاب های اخبار مربوط به مذاکرات مجاهدين خلق با امريکائی ها مربوط است.<br />
بی شک مسائل مطرح شده در اين گفتگو بيشتر جنبه رايزنی و تبادل نظر داشته و نه ارائه يک پلاتفروم تدوين<br />
شده و به همين دليل خوانندگان خود نيز به نوعی خويش را در متن گفتگو احساس می کنند، زيرا که ای بسا<br />
سئوالات و ابهامات آنان نيز از زبان شرکت کنندگان در اين گفتگو مطرح شده است<br />
-<br />
-<br />
.<br />
-<br />
جهان تک قطبی و آغاز رقابتها<br />
پس از فروپاشی شوروی نقاط تحت نفوذ آن با خلاء قدرت<br />
روبرو شدند و با پايان جنگ سرد، متحدان سابق به نوعی<br />
رقيب جديد تبديل شدند.<br />
آمريکا تلاش می کند تا زمانيکه رقبای جديد به آن حد از توان<br />
نرسيده اند که يکبار ديگر در کنار هم قرار گرفته و توانائی به<br />
چالش کشاندن او را پيدا کنند، حداکثر نفوذ را برای خود<br />
ف<strong>راه</strong>م آورد. در اين تلاش مناطق ژئوپليتيک را به سود خود<br />
سازماندهی مجدد می کند. مناطقی که از افريقا تا آسيای<br />
مرکزی امتداد دارد.<br />
امريکا، در همين راستا حتی تلاش می کند فرانسه را از<br />
حوزه افريقا خارج کند و خود جانشين آن شود.<br />
دکترين جديد ايالات متحده هم اکنون از سوی نئو کنسرواتيوها<br />
تئوريزه می شود<br />
- در تائيد نظر شما معتقدم در شرايط فعلی و با در نظر<br />
گرفتن توازن قوا، در کشورهای اروپائی (اتحاديه اروپا) عملا<br />
دولت های حاکم نقش متحد درجه دو را پذيرفته اند. اين<br />
درحالی است که افکار عمومی داخلی در اين کشورها تا<br />
حدودی آمريکائی ها را به چالش کشانده اند. ما درآينده شايد<br />
شاهد کشيده شدن اين چالش به داخل همين کشورها بشويم.<br />
يعنی مردم در عين چالش با امريکا، در برابر دولت های خود<br />
در اروپا هم بايستند و خواهان تغيير حکومت ها و<br />
برسرکارآمدن حکومت های ديگری شوند که منافع ملی و<br />
حقوق مردم را بيش از حکومت های کنونی در نظر داشته<br />
باشند و پايگاه مردمی تری داشته باشند.<br />
اگر موافق باشيد، من ديدگاه خودم را درباره سياست های<br />
جديد امريکا بيان کنم. مداخلات آمريکا را بر اساس دکترين<br />
جديد می توان اينگونه فاز بندی کرد:<br />
١- حل کامل مسئله عراق<br />
٢- حل مسئله اسرائيل و فلسطينی ها<br />
٣- يکسره کردن کار ايران<br />
۴- رفتن به سراغ کشمير و کره شمالی<br />
در پايان اين دکترين سازماندهی نوين نهادهای بين المللی<br />
شروع خواهد شد که طبعا متاثر از قدرت و سلطه امريکا<br />
برجهان خواهد بود و نقش پوشش حقوقی عمليات امريکا را<br />
ايفاء خواهد کرد.<br />
بنده فکر می کنم سيستم يکجانبه گرائی در کوتاه مدت<br />
بالانس نخواهد داشت و در بلند مدت هم با توانمند شدن حوزه<br />
های جديد قدرت در سطح جهانی اروپای متحد<br />
چين و جنوب شرق آسيا) با پيامدهائی روبرو می شود<br />
بله. اين سخن شما می تواند درست باشد، اما بحث ما<br />
پيرامون استراتژی امريکاست و نه نيروهای مقابله کننده با<br />
– روسيه –<br />
.<br />
)<br />
-
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
6<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
اين استراتژی. من می خواهم تاکيد کنم که از نظر امريکا<br />
دستيابی به منافع استراتزيک نيازمند حضور قدرتمند نظامی<br />
در محل است. نمی توان چاه نفت را از دور کنترل و اداره<br />
کرد و يا امنيت يک آب<strong>راه</strong>ه را با ديپلماسی تامين نمود. از<br />
همينجاست که تقويت و گسترش حضور نظامی ايالات متحده<br />
در اقصی نقاط جهان معنا پيدا می کند<br />
- در زمان جنگ دوم جهانی تاکتيک هيتلر در حمله به ساير<br />
کشورها تهاجم برق آسا و نفی نقش سياسی ارگان های<br />
کنترل کننده بين المللی بود که در فاصله جنگ اول و دوم<br />
بوجود آمده بود. تهاجم برق آسای امريکا به عراق را با اين<br />
تاکتيک نظامی و اهداف سلطه جوئی وی می توان مطابقت<br />
داد.<br />
- البته، بعضی از رويدادها نظير تضعيف سازمان ملل يا<br />
اختلاف با کشورهای اروپائی مشابهت هائی دارد با همان<br />
اهداف و برنامه های آلمان در جنگ دوم جهانی.<br />
.<br />
"<br />
"<br />
-<br />
سازمان ملل و ناتو<br />
- بنده تصور می کنم امريکا در پی انحلال سازمان های بين<br />
المللی نيست، بلکه می خواهد آنها را رهبری کند و اين تفاوت<br />
می کند با برخورد هيلتر با اين سازمان ها. به اين ترتيب،<br />
برخلاف تصور ايجاد شده کماکان سازمان ملل و ناتو دو پايه<br />
مستحکم و تکيه گاه اصلی در رفتار سياسی آمريکا در حوزه<br />
سياست بين الملل باقی خواهند ماند.<br />
يک ديدگاه ديگر هم در اينجا مطرح است و آن اينکه تداوم<br />
مداخلات نظامی آمريکا در صحنه جهانی باعث نوعی بيداری<br />
ملی در کشورها و حتی خودکفائی آنها خواهد شد. شايد از اين<br />
منظر نقش سازمان ملل مهم تر شود اما نه در همسوئی با<br />
امريکا.<br />
- اگر منظور از اين بيداری ملی، دستيابی به نوع اتحاد بين<br />
المللی برای مقاومت باشد حرف شما درست است. مسلما نقش<br />
سازمان ملل در دهه ١٩٩٠ با نقش اين سازمان در دهه اول<br />
هزاره سوم متفاوت خواهد بود بيداری ملی در اروپا خيلی<br />
موثر می تواند بشود.<br />
- کشورهای اروپائی در کوتاه مدت در مقابل يکجانبه گرائی<br />
آمريکائی ها مقاومت می کنند و در بلند مدت هم آمريکائی ها<br />
رفتار فراقانونی خود را تعديل می کنند. درمورد ساير<br />
کشورها نيز، کشورهای غير اروپائی حداقل برای حفظ اقتدار<br />
شورای امنيت مواضع خود را نسبت به آمريکا تعديل خواهند<br />
کرد.<br />
يک احتمال هم اينست که در چارچوب سياست جديد آمريکا،<br />
سازمال ملل نيازمند بازوی مسلح و اجرائی کارآمدی باشد.<br />
اين نقش را ناتو بعهده خواهد گرفت. بنابراين سازمال ملل و<br />
ناتو دو تکيه گاه مهم برای استراتژی جديد آمريکا بوده و<br />
ايالات متحده تمام تلاش خود را مبذول حفظ و سازماندهی<br />
مجدد آن خواهد کرد. در رابطه با جنگ عراق، ايالات متحده<br />
قطار سازمان ملل را متوقف کرد و از آن پياده شد – جنگ را<br />
آغاز کرد و پس از آن مجددا سوار قطار شده و آن را دوباره<br />
به <strong>راه</strong> انداخت - نکته جالب توجه آنست که آمريکائی ها قطار<br />
را متوقف کردند ولی آنرا از خط خارج نکردند. اين به دليل<br />
همان نيازهائی است که به آنها اشاره شد<br />
.<br />
"<br />
.<br />
.<br />
.<br />
– نفت<br />
)<br />
.<br />
.<br />
.<br />
-<br />
-<br />
-<br />
جنگ عراق و سازماندهی مجدد منطقه<br />
- ديدگاهی معتقد است آمريکائی ها از لحاظ اقتصادی کم<br />
آورده اند و جنگ عراق و تسلط بر منابع نفتی منطقه را در<br />
راستای جبران اين عقب ماندگی <strong>راه</strong> انداختند. تز نفت و<br />
سلطه" از همينجا مطرح می شود ديدگاه ديگری آنرا به<br />
تعريف حوزه جديد ژئوپليتيک برای آمريکائی ها مربوط می<br />
داند حوزه آسيای غربی شامل قفقاز و خاورميانه). اين<br />
تحليل معتقد است آمريکائی ها تلاش می کنند بر اين حوزه<br />
جديد که در آينده نزديک در روابط بين المللی بسيار تاثيرگذار<br />
خواهد بود تسلط پيدا کنند<br />
به نظر ميرسد هر دوی اين ديدگاهها ابزار را به جای هدف<br />
در نظر گرفته اند مسئله اقتصاد – امنيت جملگی<br />
درست هستند اما اينها ابزاری بوده اند برای دستيابی به اهداف<br />
استراتژيکی که آمريکائيها برای آينده خود و جهان ترسيم<br />
نموده اند . صدام در مورد نفت حاضر به مصالحه بود و حتی<br />
در رابطه با اسرائيل حاضر بود آنرا به رسميت بشناسد، اما<br />
آمريکائی ها تصميم گرفته بودند ساختار سياسی منطقه را<br />
کاملا عوض کنند و تغيير ساختارهای اقتصادی به دنبال آن<br />
خواهد آمد. اين همان نکته مهمی است که ما الان در باره<br />
ايران بايد به آن توجه کنيم.<br />
امريکائی ها نخستين بارحاضر شدند بعد از جنگ ويتنام به<br />
تلفات انسانی تن دهند. آنها با قطعنامه ١۴۴١ توانستند اراده<br />
خود را بر حقوق بين الملل و سازمان ملل به کرسی بنشانند<br />
ولی زمانيکه متحدان اروپائی آنها همقدم نشدند با تمام مخالفت<br />
ها و عواقب اين مسئله بدون آنها و حتی به قيمت صدمه ديدن<br />
روابط فی ما بين حمله را آغاز کردند .عليرغم مخالفت های<br />
بين المللی و جو افکار عمومی و بويژه مخالفت متحدان<br />
آمريکا در ميان کشورهای عرب منطقه آنها حاضر به تغيير<br />
نقشه و تعويق برنامه خود نشدند. صرف مسئله نفت برای<br />
شناخت استراتژی جديد امريکا برای سلطه بر جهان و تثبيت<br />
رهبری جهانی خود کافی نيست. بدنبال١١ سپتامبر آمريکائی<br />
ها نشان داند که معتقدند آرايش نيروها در منطقه خاورميانه<br />
ديگر برای اين کشورقابل اتکا نيست بويژه وقتی در<br />
کشورهای عربی جو داخلی به شدت ضد آمريکائی شد و<br />
حکومت های اين کشورها نيز از بيم واکنش مردم تظاهر به<br />
فاصله گيری از امريکا کردند. اين مسئله بويژه در باره<br />
عربستان، مصر و اردن مشهود بود. از اين پس امريکا علنا<br />
نشان داد که ديگر به محور اسرائيل – عربی در سياست<br />
منطقه ای خود قانع نيست.<br />
من فکر می کنم آمريکا علاوه بر اسرائيل نيازمند تکيه گاه<br />
مستحکم و قابل اتکا ديگری در منطقه می باشد. اين کشور از<br />
نظر من تنها ايران است، که اتفاقا در جمع کشورهای عرب<br />
هم قرار ندارد، گرچه حکومت آن می کوشد خود را به آنها<br />
پيوند بزند و اتفاقا يکی از دلائل و انگيزه های امريکا برای<br />
ايجاد تغييرات اساسی در نظام ايران می تواند همين باشد.<br />
تغيير حکومت و جدا سازی ايران از اعراب و پيوند دادن آن<br />
با ترکيه، پاکستان، افغانستان و اسرائيل. دراين ميان نبايد<br />
.<br />
-
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
7<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
)<br />
(<br />
فراموش کرد که مردم ايران نيز بشدت از پيوند عربی<br />
حکومت همانقدر ناراضی اند که از تحميل قوانين و سنت های<br />
عقب مانده اسلامی. بهمين دليل ناسيوناليسم ايرانی به گرايش<br />
مسلط تبديل شده است. مردم ايران برخلاف گرايش مسلط در<br />
حکومت، گرايشی به فرهنگ و سنت های اعراب ندارند و<br />
اين احساسی است متقابل. بقول معروف حساب عرب و عجم<br />
را هر دو جدا می کنند.<br />
- نکته بسيار قابل توجهی مطرح شد. احيای محور ايران<br />
اسرائيل در کنار ساختارهای سياسی ساير کشورها ی منطقه و<br />
رسيدن به ثبات استراتزيک اساس سياست جديد آمريکا در<br />
منطقه است.<br />
ساختار آينده عراق<br />
- ساختار داخلی عراق بر اساس يک دموکراسی قابل کنترل<br />
از جانب امريکا که در آن مسائل قومی و مليتی نيز قابل<br />
کنترل باشد، سرانجام شکل خواهد گرفت؟<br />
- شرايط موجود نشان می دهد که با توجه به اختلافات داخلی<br />
عراق و رقابت گروههای قومی و قبيله ای و مذهبی تضاد<br />
منافع آشکار نيروهای سياسی حاضر در صحنه عراق اجازه<br />
بر سر کار آمدن يک دولت موقت انتقالی مرکب از عناصر<br />
عراقی را نمی دهد از طرف ديگر امکان جايگزينی دولت<br />
موقت هنگام پايان دوره آن نيز با چنان مشکلاتی روبروست<br />
که امريکا از هم اکنون در باره تشکيل آن دچار ترديد است.<br />
معمولا عناصر يک دولت موقت، طی دوره فعاليت خود چنان<br />
ريشه می دواند که پس از پايان مهلت خود ديگر حاضر به<br />
ترک صحنه نيست و به همين دليل تصور نمی شود امريکا به<br />
اين زودی ها تن به تشکيل يک دولت محلی در عراق بدهد،<br />
مگر آنکه بر موقت بودن آن اطمينان داشته باشد و يا دولتی<br />
برای هميشه بر سر کار آيد که تابع امريکا باشد. به همين دليل<br />
است که مسئله احيای سلطنت در عراق مطرح شده است،<br />
زيرا سلطنت تحت حمايت امريکا و انگليس و بعنوان بخشی<br />
از فراماسونری سلطنتی جهانی(مونارشی) می تواند يک<br />
کانون قدرت ثابت در عراق و يا هرکجای ديگر باشد و دولت<br />
های محلی را بعنوان دستگاه اداری و يا دولتی هميشه موقت<br />
را تحت نفوذ و کنترل خود بگيرد. نمونه سلطنت و دولت در<br />
ايران هم همين را در تاريخ نشان داده و در پافشاری روی<br />
سلطنت ولی فقيه هم همين تز و ايده دنبال می شود.<br />
در کنار اين دلائل مسائل متعدد ديگری نيز وجود دارد. به<br />
هر حال آمريکائی ها بی دولتی را فعلا به يک دولت موقت،<br />
حتی شبيه دولت های مستعمراتی ترجيح می دهند. اين مسئله<br />
خود گويای ميزان اهميتی است که آمريکائی ها برای ساختار<br />
آينده منطقه و پيمان ها و اتحادهای جديد ميان کشورهای<br />
منطقه قائل می باشند.<br />
من فکر می کنم حکومت فدرال عليرغم تمام مشکلاتش<br />
بهترين گزينه برای ساختار سياسی عراق می باشد، حتی اگر<br />
حکومت مرکزی سلطنتی و يا جمهوری باشد.<br />
تقسيمات فدرال، بر اساس قوميت ها و مذاهب( کردها در<br />
شمال – اهل سنت در مرکز – شيعيان در جنوب مشکلات<br />
موجود عراق را نه تنها حل نخواهد کرد، بلکه احتمال شکل<br />
گيری درگيری ها و حتی پاک سازی های قومی و تجزيه<br />
عراق را نيز افزايش می دهد. به همين دليل بهترين آلترناتيو<br />
استفاده از تقسيمات کشوری فعلی عراق شايد با اندک<br />
تغييراتی بر اساس ١٨ استان می باشد پراکندگی قوميت ها<br />
و مذاهب در نقاط مختلف عراق و احتمال نزديکی و وابستگی<br />
برخی گروهها به کشورهای خارجی اين تقسيم بندی را بهتر<br />
توجيه می نمايد شايد اين تقسيم بندی باعث شود در بلند<br />
مدت مسائل قومی و قبيله ای در عراق که از ابتدای تاسيس آن<br />
به کمک و اراده انگلستان به سمت حل شدن پيش برود و<br />
همسايه های عراق نيز نفس راحتی بکشند و از اين ناحيه<br />
احساس خطر نکنند. البته در اين ميان مسئله کردها، بسيار<br />
بغرنج است زيرا در سه کشور همسايه نيز آن ها با همان<br />
گرايش ها و خواست های کردهای عراق برای استقلال<br />
حضور دارند.<br />
يک رئيس جمهور قوی در راس کشورکه دولت را اداره<br />
کند، همان هدفی را تامين نمی کند که تصور می کنند با<br />
سلطنت می توان تامين کرد؟<br />
اين مسئله با دو اشکال روبرو می باشد: اولا چنين رئيس<br />
جمهوری مانند وضع موجود در بسياری از کشورهای در<br />
حال توسعه سريعا می تواند به يک رئيس جمهور مادام العمر<br />
و يک ديکتاتور آشکار تبديل شود.( مثل جمهوريهای استقلال<br />
يافته از شوروی و کنار گذاردن او، اگر به هر دليل در<br />
دستور قرار بگيرد ديگر به راحتی ميسر نخواهد بود. خود<br />
صدام نمونه اين نوع رئيس جمهورهاست. ثانيا در کشوری<br />
مثل عراق رای گيری مستقيم برای انتخاب رياست جمهوری<br />
باعث می شود که قوميتی که اکثريت جمعيتی را در اختيار<br />
دارد رياست جمهوری را قبضه کرده و اين مسئله باعث تشديد<br />
درگيری ها شود. مثلا شيعيان عراق از چنين امکانی<br />
برخوردارند. اين رئيس جمهور شيعه احتمالا برخی از<br />
خواستهای قومی خود را نظير سلطه سنت ها و قوانين اسلامی<br />
را برقرار خواهد کرد و عملا با اهل سنت در عراق مسئله<br />
پيدا خواهد کرد.<br />
- به اين ترتيب، اگر سلطنت را دور بزنيم، می ماند آلترناتيو<br />
رئيس جمهور ضعيف بعنوان مظهر عراق و يک نخست<br />
وزير در راس دولت. مانند اسرائيل – جمهوری چک<br />
که آنوقت حضور تعدادی حزب سياسی در جامعه<br />
الزامی است، که اگر چنين طرحی را موفق شوند پياده کنند<br />
شکل دمکراسی کنترل شده هم به حکومت آينده عراق داده اند.<br />
دراينصورت تمام کوشش درجهت تقويت احزاب راست و زير<br />
نفوذ اقتصادی و سياسی امريکا وانگلستان متمرکز خواهد شد.<br />
دراين آلترناتيو رئيس جمهور می تواند يکی از اعضای<br />
خاندان سلطنتی هاشمی عراق هم باشد. اين همان<br />
"جمهورشاهی" است که ما در اسپانيا – دانمارک و<br />
چند کشور ديگر هم نمونه های آن را داريم و اظهارات اخير<br />
رضاپهلوی فرزند شاه سابق ايران نيز متمايل به همين نظر<br />
است. منظورم اظهارات اخير درباره قبول رای گيری برای<br />
سلطنت و حتی تجديد رای گيری در باره ادامه کار يک پادشاه<br />
در فواصل زمانی معين شده در قانون اساسی جديد است. فکر<br />
می کنم در افغانستان هم بدنبال همين فرمول اند.<br />
- برقراری سلطنت بهرشکل آن می تواند به تحولاتی در<br />
منطقه بيانجامد و روی حوادث آينده اردن، سوريه و حتی<br />
.<br />
– آلمان<br />
– سوئد<br />
(<br />
.<br />
-<br />
-<br />
– و .....<br />
-<br />
–<br />
-<br />
(<br />
.<br />
-<br />
-<br />
-
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
8<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
عربستان و کشورهای حوزه خليج تاثير بگذارد. منظورم<br />
اينست که تشکيل دو مجلس سنا و نمايندگان در کشورهائی که<br />
تاکنون زيربار پارلمانتاريسم نرفته انداجتناب ناپذير می شود.<br />
يعنی انتخاب رئيس جمهور و نخست از طريق پارلمان. رئيس<br />
جمهور منتخب مجلس بالا دستی (سنا) بوده و نخست وزير<br />
عملا رهبر جناح اکثريت مجلس پائين دستی (مجلس<br />
نمايندگان) خواهد بود.<br />
در "جمهورشاهی" هم که يک فرمول جديد است، مجلس سنا<br />
می تواند اختيار عزل پادشاه و انتخاب يک پادشاه ديگر را به<br />
رای مردم بگذارد.<br />
تقريبا چيزی شبيه سيستم ولايت فقيه در جمهوری اسلامی!<br />
- بله دقيقا. اتفاقا تبديل ولايت فقيه با همين سيستم، يعنی<br />
انتخاب پادشاه و تبديل مجلس خبرگان به مجلس سنا هموار<br />
کننده <strong>راه</strong> بازگشت سلطنت به ايران و گرفتن قدرت از سلسله<br />
روحانيت و سپردن آن به سلسله ای غير روحانی و حتی<br />
بازماندگان سلطنت پهلوی می تواند بشود. يعنی با کمی<br />
دستکاری در نيمه سلطنتی که اکنون هم تحت عنوان ولايت<br />
فقيه برقرار کرده اند. ترکيب و شيوه انتخابات اين دو مجلس<br />
با توجه به فدراتيو بودن حکومت های محلی می تواند به گونه<br />
ای باشد که مسائل قومی در اين رابطه، حداقل چنان حل شود<br />
که کار به جنگ داخلی نکشد.<br />
- دولت موقت آمريکائی در عراق وظيفه هموار سازی اين<br />
<strong>راه</strong> را برعهده دارد؟<br />
- ظاهرا همينطور است و به همين دليل هم با هر جريانی که<br />
به سمت تحميل ايده خود برای آينده عراق پيش برود و بخواهد<br />
از توانائی ها و امکانات خود و يا وابستگی های مذهبی،<br />
قومی و يا حتی ارتباط های بين المللی اش استفاده کند به شدت<br />
برخورد می شود. نمونه آيت االله حکيم و احمد چلبی در عراق<br />
نمونه های خوبی در اين ارتباط اند. و يا حتی خلع سلاح<br />
نيروهای کرد عراق. بهرحال بخاطر داشته باشيم که عراق<br />
يک نمونه مهم است و جزئيات تحولات آن را با اين حساسيت<br />
که از حاصل آن برای آينده ايران نيز استفاده خواهد شد بايد<br />
دنبال کرد و بخاطر سپرد.<br />
اپوزيسيون ايران با شناخت استراتژی جديد آمريکاست که<br />
می توانند سياست های خود و سازماندهی خود را تنظيم کند،<br />
چرا که بخشی از مخالفت با حکومت هم متاثر از همين<br />
استراتژی است. جالب است که خود آمريکائی ها هم به اين<br />
نقطه نظر رسيده اند که مسائل داخلی ايران به آن حد رسيده<br />
که تحولات از داخل ايران ممکن می باشد و تنها کافی است<br />
از خارج حمايت شده و به آن جهت داده شود.<br />
- در چارچوب استراتژی آمريکا در منطقه، احتمال توافق<br />
های مقطعی و کوتاه مدت با جناح راست حاکميت وجود دارد.<br />
بعنوان يک احتمال آن را مطرح می کنم. حداکثر در حد تجديد<br />
روابط عادی و مبادله کاردار.<br />
- من توافق بلند مدت را ممکن نمی دانم زيرا اساسا در ايران<br />
يک دولت وجود ندارد و حتی با توسل به زور هم يک جناح<br />
نمی تواند خود را دولت مقتدر و حاکم صاحب اختيار معرفی<br />
کند. فرق نمی کند که چپ باشد يا راست. اما يک نکته قطعی<br />
است و آن اينکه نيروهائی در صحنه آتی ايران حضور<br />
خواهند داشت که بتوانند شرايط دموکراتيک را هضم کرده و<br />
با ساير جريانات و گروههای سياسی موجود چه در حاکميت<br />
و چه خارج از حاکميت تعامل داشته باشند، در غير اينصورت<br />
عنان اختيار مطلقا در اختيار امريکا قرار خواهد گرفت. در<br />
اين ميان البته پذيرش اقتصاد بازار اجتناب ناپذير و رعايت<br />
روابط و مقررات بين المللی اجتناب ناپذير است.<br />
بله. نرمش های دولت کوبا هم همين را نشان می دهد. من<br />
فکر نمی کنم چپ ايران از فيدل کاسترو انقلابی تر باشد و يا<br />
ادعای انقلابی بودن داشته باشد!<br />
هرگونه توافقی ما بين نيروهای ايرانی که به معنی حذف و<br />
يا ناديده گرفتن حتی يک گروه سياسی باشد از هم اکنون می<br />
توان گفت در صحنه آينده سياسی ايران محلی از اعراب<br />
نخواهد داشت.<br />
حتی واقع بينی در اين زمينه، در ميان چپ های مذهبی هم<br />
مشهود است و در بيانيه اخيری که منتشر شد، آنجا که امضای<br />
رهبران نهضت آزادی در کنار رهبران مجاهدين انقلاب<br />
اسلامی قرار گرفت خود را نشان داد.<br />
ايران- پس از عراق<br />
- با توجه به سياستهای ايالات متحده پس از پايان مسائل پس<br />
از سقوط رژيم صدام حسين در عراق احتمالا برنامه ايران<br />
آغاز می شود. دولتمردان فعلی ايران هم به اين مسئله پی برده<br />
اند. تصور نمی کنم نيروهای اپوزيسيون نيز درهمين فاصله<br />
زمانی به شرايط جديد بی توجه بوده باشند.<br />
دراين استراتژی آنچه که مجهول باقی می ماند حمايت امريکا<br />
از سازمان مجاهدين خلق است که معلوم نيست چه نقشی برای<br />
آنها در تحولات ايران باقی مانده است. تاکيد نئو محافظه<br />
کاران بر رويدادهای داخل ايران و بويژه گريزان بودن مردم<br />
ايران از خشونت و استقبال از دمکراسی چه وجه اشتراکی با<br />
حمايت از سازمان مجاهدين خلق دارد؟ حتی در همين<br />
روزهای اخير هم هنوز درباره نقش آفرينی اين سازمان در<br />
تحولات ايران صحبت می شود. گاه در کنار سلطنت طلب ها<br />
و گاه مستقل از سلطنت طلب ها.<br />
حتی اطلاعات موثقی وجود دارد که آمريکايی ها در باره<br />
تحرکات نيروهای سپاه بدر و نيروهای ايران در پشت<br />
مرزهای ايران اطلاعات ماهواره ای در اختيار مجاهدين قرار<br />
می دادند<br />
اين نوع حمايت ها به نظرمن، با تعيين استراتژی کامل<br />
امريکا در باره ايران شکل نهائی خود را خواهد گرفت. در<br />
ضمن می بينيد که الان اگر هم اين نوع حمايت ها هنوز هم<br />
ادامه داشته باشد اخباری در باره آنها فاش نمی شود و اين<br />
خودش نشان می دهد که آمريکائی ها هم می دانند که حمايت<br />
از مجاهدين خلق و تز جنگ داخلی در ايران و يا سپردن شدن<br />
حکومت بدست نيروهای خشونت طلب به وجهه ای که<br />
آمريکا اکنون در ايران بدست آورده لطمه می زند. آنها بقدری<br />
در اين باره حساس هستند که بنظر من بخشی از انگيزه و<br />
دليل آنها برای متوقف ساختن مذاکرات با جناح راست<br />
جمهوری اسلامی هم ناشی از همين ملاحظه بود، زيرا متوجه
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
9<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
شدند واکنش افکار عمومی بسيار منفی است. چرا که امريکا<br />
با نيروی خشونت طلب حاکميت به مذاکره پرداخته بود.<br />
بله. از نظر من هم کمی نا معقول به نظر می رسد که<br />
آمريکائی ها فضای فکری مثبتی که در داخل ايران دارند را<br />
با حمايت از مجاهدين به خطر بياندازند. اين کار با تکيه ای<br />
که محفل نئو محافظه کاران آمريکا با علم و آگاهی از گرايش<br />
افکار عمومی ايران و تاکيدی که بر نيروهای مردمی در<br />
ايران می کند تطبيق نمی کند. حتی با تلاش برای براندازی<br />
جمهوری اسلامی با تقويت نيروهای اپوزيسيون هم تناقض<br />
دارد.<br />
يک نکته را هم نبايد فراموش کرد و آن اينکه سياست<br />
آمريکا هنوز بر تحرکات اپوزيسيون موجود در خارج کشور<br />
متمرکز است و نه اپوزيسيون خارج از کشور. اين اپوزيسيون<br />
با مداخله مستقيم امريکا در ايران می تواند نقش آفرين شود،<br />
درحاليکه اپوزيسيون داخل کشور با حمايت سياسی و ناچار<br />
ساختن جمهوری اسلامی به رعايت حقوق بشر و پذيرش<br />
اتنخابات و نظام پارلمانی.<br />
- به اين شرط که مصالحه امريکا با جناح راست پشت هر دو<br />
گروه را خالی نکند. چيزی که جناح راست هم خيلی نسبت به<br />
آن اميدوار است و برای دستيابی به آن سخاوتمندانه امتياز می<br />
دهد.<br />
بنده بازهم تاکيد می کنم که ما نبايد حتی برای يک لحظه<br />
حوادث عراق را از نظر دور داشته باشيم زيرا سمت گيری<br />
حوادث آينده ايران و تاکتيک های امريکا در همين حوادث<br />
مشخص می شود.<br />
حساسيت منفی نسبت به مجاهدين طيف وسيعی از نيروهای<br />
اپوزيسيون ايران، از تحکيم گرفته تا ملی مذهبی ها، جبهه<br />
ملی، جريانات چپ و خيلی از مردم عادی را شامل می شود.<br />
بله اين را صحبت کرديم. البته بخاطر داشته باشيد که در<br />
اينجا( داخل کشور) اکنون جو عمومی به گونه ايست که نه<br />
موافق کسی است و نه مخالف کسی. در حال حاضر مردم<br />
شيطان را هم به جمهوری اسلامی ترجيح ميدهند.<br />
ايران، حلقه بزرگ زنجيری که محاصره روسيه را کامل<br />
میکند<br />
بخشی از صحبت های امشب را هم بايد در چارچوب اصول<br />
اساسی همان گفتگوی دو شب قبل ارزيابی کرد. اينکه امريکا<br />
و اسرائيل چه نوع ايرانی را نيازمندند. سياست آنها بر اين<br />
اساس استوار می شود و به همين دليل ماجرای مجاهدين و يا<br />
نوع عمل امريکا در برابر جمهوری اسلامی هم تابعی است<br />
از شرايط متغير.<br />
نبايد معامله تاکتيکی آمريکائی ها با مجاهدين معادل حمايت<br />
از به قدرت رسيدن آنها تلقی شود.<br />
بله. اين درست است، اما بنطر من بحث بايد وسعت خودش<br />
را دنبال کند. در گفتگوی قبل دو نکته محوری وجود دارد.<br />
نخست آنکه پيوند اسرائيل با حکومت آينده ايران کارساز ترين<br />
شرايط را برای امريکا و اسرائيل ف<strong>راه</strong>م می آورد. دوم آنکه<br />
اگر چنين حالتی به آسانی ف<strong>راه</strong>م نيآيد، اين احتمال که ايران را<br />
موزائيکی کنند در دستور قرار می گيرد.<br />
دراين حالت دوم که فعلا ضعيف است، مجاهدين هم می توانند<br />
يکی از عاملين آشوب شوند، اما قطعا نيروی تعيين کننده اين<br />
آشوب نخواهند بود، زيرا از درون بسيج و نيروی انتظامی و<br />
سپاه باندازه کافی مجاهد و رجوی بيرون خواهد آمد که هر<br />
کدام داعيه سلطنت داشته باشند.<br />
بنابراين شما معتقد هستی اين ماجرای مجاهدين را اصلا<br />
نبايد جدی گرفت؟<br />
بله. نکته ديگری که در بحث های اين شب ها مطرح بوده و<br />
من با آن موافقم، تمرکز امريکا روی تحولات در داخل کشور<br />
است. متلاشی شدن ساختار حکومتی در عراق و مشکلات<br />
بعدی آن يک درس را بايد به امريکا داده باشد و آن اينکه اگر<br />
می توانند در داخل حکومت شرايط را برای بازگشت خود<br />
ف<strong>راه</strong>م سازند بهتر است اين کار را بکنند. دراين تاکتيک اصلا<br />
مهم نيست که چه جريانی بيشتر شعار ضد امريکائی می دهد<br />
و بيشتر و يا کمتر تروريست است. اصل مسئله تعهدی است<br />
که به امريکا می دهد و قبول می کند در چارچوب استراتژی<br />
امريکا عمل کند. اين همان مسئله ايست که بنظر من جناح<br />
راست جمهوری اسلامی با شتاب بدنبال آنست، اما از بخت<br />
بدش هيچ مشروعيتی در ميان مردم ندارد و شانسی برای<br />
بيرون آمدن از صندوق های رای هم ندارد و به همين دليل<br />
حذف جناح راست با انتخابات عملی تر و مورد قبول تر مردم<br />
است. دراين ميان خطر برای امريکا و راست جمهوری<br />
اسلامی اينست که نيروهای ملی از درون اين صندوق ها در<br />
بيآيند، که به نظر من جناح راست خود مانند يد توانای امريکا<br />
در حال مقابله و حذف اين جريان از صحنه سياسی است و آن<br />
را هم با خود می خواهد ببرد تا راست طرفدار و کارگزار<br />
امريکا بر سر کار بيآيد و نظام اقتصادی کنونی زياد لطمه<br />
نبيند. بزرگان آنها فکر می کنند با برهم نخوردن بافت و<br />
ساختار اقتصادی کنونی خواهند توانست با ثروت و امکانات<br />
اقتصادی که دارند رنگ عوض کرده و در کنار حکومت آينده<br />
در قدرت سهيم شوند. امری که در صورت بيرون آمدن<br />
نيروهای ملی و حتی چپ از درون صندوق های رای ممکن<br />
نيست. امثال عسگراولادی خوب ميدانند که کنار آمدن با امثال<br />
هژبريزدانی و يا هوشنگ انصاری بسيار آسان است. بالاخره<br />
آنها زبان هم را خوب می فهمند. به اين تريتب و براساس<br />
شرايط موجود که شاهدش هستيم، بهترين گزينه برای امريکا<br />
پس از سروسامان دادن به عراق رفتن به سوی يک انتخابات<br />
تحت نظارت خود در ايران است، بويژه اگر جناح راست با<br />
از صحنه خارج ساختن نيروهای ملی داخلی زمينه پيروزی<br />
انتخاباتی طرفداران امريکا را در ايران ف<strong>راه</strong>م سازد.<br />
دراين انتخابات قطعا بسياری از روحانيون حذف خواهند شد و<br />
مردم به ظاهرا شاهد يک تحول و تغييرات در حاکميت<br />
خواهند شد. اين بازی کهنه ايست که وقتی رضاشاه را هم به<br />
ايران آوردند آن را امتحان کردند. رضا شاه هم با يک رفرم<br />
ظاهری و حتی ادعای تاسيس جمهوری بر سر کار آمد.<br />
قبل از چنين انتخاباتی بايد فضای لازم برای حضور<br />
جريانات سياسی، بخصوص جريانات خارج از حاکميت در
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
10<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
”<br />
“<br />
.<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-<br />
فضای سياسی ايران ف<strong>راه</strong>م شود. من حکومت را دارای چنين<br />
ظرفيتی نمی بينم.<br />
قطعا حکومت برای خارج نشدن از صحنه مقاومت خواهد<br />
کرد، در اينصورت زمينه دخالت تحت بهانه دفاع از<br />
دمکراسی و آزادی ف<strong>راه</strong>م خواهد شد واين دخالت هم مانند<br />
بمباران عراق نخواهد بود، بلکه موتور سازمان ملل و اتحاديه<br />
اروپا را به حرکت در خواهند آورد و عملا جاده برای سلطنت<br />
خواهان خارج از کشور ف<strong>راه</strong>م می شود. اين توصيه چند روز<br />
پيش امريکا به فرانسه که "آنچه در باره عراق ميان ما اتفاق<br />
افتاد فراموش کنيد. بيآئيد بر سر آينده ايران با هم تفاهم کنيم"<br />
معنای ديگری جز اين ندارد.<br />
در اين حالت است که بايد به استقرار يک دولت جديد و به<br />
ظاهر برخاسته از تمايل مردم در بخشی از ايران بعنوان نقشه<br />
امريکا فکر کرد و اين بخش هم جز خوزستان نيست. يعنی<br />
جائی که نفت و ثروت ايران خوابيده است.<br />
من با قسمتهای اول بحث شما درباره خواست امريکا کاملا<br />
موافقم اما در مورد حرکت به سوی انتخابات و پذيرش نتايج<br />
آن که از قبل مشخص است از يک طرف و با مسئله دخالت<br />
محدود و جداسازی بخشی از کشور از طرف ديگر چندان<br />
موافق نيستم<br />
حاکميت البته به انتخاباتی که مسلما در آن شکست خواهد<br />
خورد تن نمی دهد، اما نبايد فراموش کرد که اهل همه نوع<br />
سازش هست.<br />
فکر می کنم پيشتر در باره اين وضعيت صحبت کرديم. در<br />
ادامه فقط می خواهم تاکيد کنم که احيا محور اسرائيل<br />
را اگر محور اصلی سياست فعلی آمريکا در منطقه بدانيم،<br />
پاسخ برخی پرسش ها و کليد حل برخی قفل ها آسان تر پيدا<br />
می شود. اين درست است که الان اغلب جريانات داخل<br />
حاکميت به مسئله مصالحه با امريکا می انديشند و البته هر<br />
کدام از نگاه خود، اما توجه بايد داشت که امروز امريکا از<br />
موضع قدرت و برتر(امری که رفسنجانی هم به آن اشاره<br />
کرد) حتی با اروپا برخورد می کند، ايران که جای خود دارد.<br />
بنابراين توافق با امريکا مستلزم دادن امتيازهائی تاريخی به<br />
امريکا از يک سو و پذيرش بسياری از خواست های امريکا<br />
از سوی ديگر است که بخش مهمی از اهداف امريکا در اين<br />
مرحله را بايد تامين کند.<br />
بنظر من آنها هنوز منتظرند تا مسائل داخلی ايران به حد<br />
بحرانی تری برسد و پس از نخستين برآمدهای مردمی و شايد<br />
سرکوب احتمالی حاکميت است که مداخله برنامه ريزی شده<br />
شروع خواهد شد.<br />
هر اجرائی تابع شرايط خواهد بود. بله دقيقا با اين نظر شما<br />
موافقم.<br />
حتی انگليسی ها هم ممکن است از تشکيل يک دولت در<br />
خوزستان استقبال کنند و به حاکميت نفتی سابق خود در اين<br />
منطقه بيانديشند.<br />
بله، با اين نکته هم کاملا ً موافقم. تمام جريانات ابداعی<br />
تجزيه طلب يک جوری توسط انگليس حمايت می شوند.<br />
تفاوت افيون و ترياک<br />
در پرونده هاشم آغاجری!<br />
يكي از جرائم“ هاشم آغاجري اعلام د ين به عنوان افيون<br />
<strong>توده</strong> ها ست. قبل از ورود به بحث به پاراگراف آامل<br />
مارآس توجه آنيد:<br />
فقر ديني از يكطرف بيان فقر وا قعي و از طرف ديگر<br />
اعتراض عليه فقر واقعي است دين آه خلق ستمديده اي است<br />
آه با زنجير نگون بختي به بند آشيده شده است. دين روح<br />
جهان بدون قلب ، روح دوران بدون روح است. دين افيون<br />
<strong>توده</strong> هاست. ) نقد فلسفه حق هگل ص<br />
به نقل قول بالا از مارآس يك مطلب ظريف د يگر بايد اضافه<br />
آرد و آن اينکه در قرن نوزدهم افيون مصرف دارويي داشت.<br />
در قرن بيستم است آه مواد مخدر وسيعأ براي تخدير شعور<br />
استعمال مي شود بنابرين روشن است آه نظر مارآس<br />
درتشبيه دين به افيون جنبه مسكن و ضد درد آنست و نه چهره<br />
زشت مواد مخدر در قرن بيستم آه اصلا مارآس با چنين<br />
پديده اي روبرو نبود جالب اين است آه فقهاي به اين تفاوت<br />
ظريف آگاه هستند در اتهام نامه عليه آغاجري دو بار جمله<br />
مارآس به اين شکل آورده شده است<br />
بار اول به صورت افيون <strong>توده</strong> ها وبار دوم به اين شكل دين<br />
ترياك <strong>توده</strong> هاست فقهاي حاآم جاي ترياك و ترياق را<br />
دستكاري آرده اند!<br />
بنا براين ، در دين افيون <strong>توده</strong> ها، مارآس با احساسات ديني<br />
عليه جامعه سرمايه داري بدون قلب و بدون روح” همدردي<br />
نشان مي دهد. مارآس در برخورد با دين به ساختار دروني و<br />
نظام اعتقادي آن سروآار ندارد و نقش دين بعنوان عملكرد<br />
اجتماعي، رابطه آن با قدرت سياسي ومبارزه طبقاتي موضوع<br />
مطا لعه مارآس است. به اين لحاظ اديان از نظر وي در دوره<br />
هاي مختلف و در جوامع متفاوت نقش يكساني ندارند. در<br />
مسئله يهود مارآس يهوديت را با همين شيوه ارزيابي مي آند.<br />
مارآس اساسأ فيلسوف آته ئيست ) ضد خدا) نيست! از نگاه<br />
مارآس آته ئيسيم نهايت ته ئسم است!<br />
----------------------------------------------------------<br />
:<br />
( ٨<br />
:<br />
.<br />
“<br />
.<br />
.<br />
!<br />
!<br />
(بقيه داستان مجيد از ص ۴٧)<br />
***<br />
تنها <strong>راه</strong> حل ايجاد يک ميليون شغل ساليانه است.<br />
صداي شكستن چيزي مي آيد. نمي دانم صداي شكستن<br />
حرمت علم و دانش است يا صداي شكستن غرور مجيد آه<br />
آنار خيابان آاسه گدايي به دست گرفته و از عابران سكهای<br />
ناچيز طلب مي آند. بهرام مي گفت ، چند وقت پيش مجيد در<br />
آنار خيابان سيگار مي فروخت تا اينكه يك روز ماموران<br />
شهرداري همه خنزر پنزرهايش را در وانت ريختند و از<br />
همان وقت مجيد به خاك سياه نشست<br />
به آسمان نگاه مي آنم شب مهتابي خاطره آن سال ها<br />
را يكبار ديگر زنده مي آند. حتما در گوشه و آنار شهر مجيد<br />
ديگري در اتاق اجارهاي زير نور ماه درس مي خواند. چرا آه<br />
از ترس صاحبخانه جرات روشن آردن لامپ ١٠٠ وات را<br />
ندارد. آمي دقيق تر آه به آسمان نگاه مي آنم، ماه انگار زخمي<br />
است مهتاب مانند آاسه گدائی مجيد شكسته است. شب به<br />
خون نشسته است.( نقل از روزنامه اعتماد)<br />
.<br />
.<br />
.<br />
- ايران<br />
-<br />
-<br />
-<br />
-
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
11<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
گفتگوبا دکتر آمال پولادي، استاد دانشگاه در ايران<br />
مهر قدرت<br />
برپيشانی انقلاب۵٧<br />
نبرد ٢٣ سالهای که هنوز سرانجام<br />
قطعی خود را نيافته<br />
س- در خصوص علل نزول مشارآت مردم در انتخابات<br />
شو<strong>راه</strong>ا تحليل هاي مختلفي ارائه شده است. ساده ترين بيان، آه<br />
آم و بيش نظر اجماعي نيز هست، اينست آه مردم احساس<br />
آردند به آراي اهميت داده نشده و به خواست هاي آنها، دست<br />
آم در آوتاه مدت، پاسخ مناسب داده نشده است. درنتيجه، آنچه<br />
به عنوان جنبش اصلاحات معروف شد به شكل گيري حاآميت<br />
دوگانه اي انجاميد آه مردم شاهد جدال بي وقفه و بي امان آن<br />
در صحنه سياسي هستند.<br />
ج- در حوزه بحث جامعه شناسي آنچه از دوم خرداد<br />
نهم بهمن١٣٨١ اتفاق افتاد و به جنبش اصلاح طلبي معروف<br />
شد، دنباله همان جدال ها و افت و خيزي است آه به تعبيري<br />
جدال "آه بر آه" ناميده مي شود. جدال آه برآه نيزهمان جدال<br />
ميان جناح هاست آه در هر انقلابي از پديده هاي گريزناپذير<br />
است. هر انقلابي تحت شعارها و درخواستهاي نسبتاً آلي<br />
درگير مي شود و به پيروزي مي رسد. بعد از پيروزي انقلاب<br />
بر سر اشغال مواضع قدرت و نوع و نحوه تغييرات انقلابي<br />
جناح هايي شكل مي گيرند. تا وقتي آه يكي ازاين جناح ها رقباي<br />
خود را از عرصه بيرون نكرده است صحنه سياسي جامعه<br />
بعد از انقلاب صحنه جدال جناح ها است. در ايران به دلايلي<br />
آه جاي بحث و بررسي مفصلي دارد "جدال آه برآه<br />
طولاني و پرفراز و نشيب شده است. آنچه در جنبش<br />
اصلاحات تجلي پيدا آرد شكل ديگر و فراز ديگري از<br />
آشمكش "آه برآه" بود. بسياري اميدوار بودند آه ورود<br />
پرشور و پرابهت مردم به صحنه در حمايت از يكي از<br />
جناح هايي آه خواهان تغيير در وضع موجود و ناقد جناح<br />
مسلط بود، سرنوشت انقلاب را دگرگون آند و آن را به<br />
مرحله تكامل تازه اي در جهت دمكراسي مبتني بر مشارآت<br />
همگاني تر و نهادينه تر ببرد، اما ظاهراً تا اينجا جناح<br />
اقتدارطلب موفق شده است حرآت اصلاحات را مهار و بنظر<br />
بسياري از مردم آن مسدود آند. اين جناح آه از ابتداي انقلاب<br />
همواره تلاش داشت جلوي درخواست هاي مردم و شتاب<br />
انقلاب را بگيرد، با تكيه بر مواضع، ارزشها و نيروهاي<br />
سنتي و جايگاهي آه در قدرت سياسي به دست آورده باز هم<br />
توانست نيروي رقيب را مهار و مردم را مايوس آند.<br />
اگر اصرار داشته باشيد اين موضوع را هم در<br />
چارچوب مفاهيم جامعه شناسي بيان آنيم مي توانيم به نظر<br />
آساني رجوع آنيم آه جامعه ايران را جامعه اي پويا و ساختار<br />
قدرت را متصلب دانسته اند. آن شور و اين سرخوردگي از<br />
همين روست. به هر حال ما در مرحله گذار جامعه و انقلاب<br />
قرار داريم و اين مرحله دشواري هاي خود را دارد<br />
اوج گيري و بعد نزول مشارآت مردم در يك دوره<br />
پنج- شش ساله نقش تعيين کننده ندارد. به نظر من، مردم در<br />
جنبش اصلاحات و وقايع مورد بحث، نشان دادند آه به سطح<br />
بالاتري از (رشادت) به معني رشيد شدن رسيده اند. آنچه در<br />
حرآت اخير مردم متجلي شد و به حرآت اصلاح گري<br />
معروف شد، به نظر من، آمتر از خود انقلاب اسلامي حائز<br />
اهميت نبود. جامعه ما از مشارآتي آه اصطلاحاً "مشارآت<br />
تهيجي" و به تعبير ديگري گرايش هاي پوپوليستي معروف<br />
است به "مشارآت نهادينه" در حال عبور است. اين مقصود<br />
اگر به ثمر برسد آمتراز خود انقلاب اسلامي نيست. زيرا<br />
مطلوب اين است آه ما سرانجام به وضعيتي عبورآنيم آه<br />
جامعه مسائلش را با آراي مردم ساماندهي آند و مردم<br />
حرفهايشان را پاي صندوقها و با ورقه هاي راي بزنند نه در<br />
خيابان با مشت هاي هوا آرده، يا خداي نكرده با چماق و<br />
اسلحه. هيچ آرزويي شريف تر از اين نمي تواند باشد و هيچ<br />
ساماني براي جامعه بهتر از اين نمي تواند وجود داشته باشد.<br />
البته، آساني آه با نگرش پدرسالارانه و به پشتوانه<br />
ارزشها و نيروي سنتي اهرمهاي اصلي قدرت را در دست<br />
دارند، ظاهراً به اهميت اين موضوع واقف نيستند. بخشي از<br />
آنها مي ترسند غليان گروه هاي وسيع مردم به حرآت هاي<br />
سلسله وار و آنترل نشدني تبديل شود. بخشي از مواضع<br />
پدرسالارانه نيز با منافع و امتيازات اقتصادي عجين شده<br />
است. همان جريان معروف "آقازاده ها" آه به هر حال حكايت<br />
از يك آسيب شناسي در نظام ما دارد، مويد اين ادعا است.<br />
اما آنجا آه من از گذار صحبت آردم منظور ديگري<br />
داشتم. چون شما در سئوالتان بر توضيح جامعه شناسانه تاآيد<br />
داشتيد، من هم با اينكه ادعاي آشنايي با جامعه شناسي ندارم،<br />
خواستم نظر برخي از جامعه شناسان، آه در اين مورد اظهار<br />
نظر آرده اند را بيان آنم. بنا به نظر برخي از تحليلگران آه<br />
وقايع جامعه ما و جريان اصلاحات را با رويكرد<br />
جامعه شناسانه توضيح مي دهند، جامعه ما در حال<br />
گذارازساخت قدرت اليگارشيك(گروه اندك) به شبه دمكراسي<br />
است. در اين گذار بايد پايه ها و توزيع محدودتر قدرت به<br />
پايه ها و توزيع گسترده تر قدرت تبديل شود. اين نيز مستلزم<br />
مشارآت و رقابت گروه هاي وسيع تري از مردم و نيروه هاي<br />
تازه اي در سامان سياسي است.<br />
س- مردم خواهان تغييراتي در سياست ها، عمل آرد و توازن<br />
قدرت در جامعه بودند. به همين دليل در سال ٧٦ به برنامه<br />
آقاي خاتمي راي دادند و در چند انتخاب سلسله وار، به شيوه اي<br />
آاملاً معنادار بر درخواست هاي خود پافشاري آردند. مردم<br />
همه سرمايه خود را به شيوه مسالمت آميز هزينه آردند، ولي<br />
١٣٧٦ تا<br />
"
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
12<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
-<br />
از آنچه آه بدست آمد راضي نبودند. نزول سطح مشارآت در<br />
شهرهاي بزرگ واآنش دانسته و نمادين مردم به عمل آرد<br />
رهبران اصلاح طلب و اقتدارطلب بود. اقتدارطلب ها در برخي<br />
از شهرها در انتخابات شو<strong>راه</strong>ا پيروز شدند اما رای مردم را<br />
به دست نيآوردند. تعبيري آه برخي از اين حرآت مردم<br />
آرده اند به اين صورت عنوان شد آه مردم از اصلاح طلبان<br />
قهر آردند.<br />
ج- من هم اميدوارم آه آنچه اتفاق افتاد، فقط يك قهر باشد و<br />
بار ديگر بين مردم و اصلاح طلبي و نه لزوماً افرادي خاص<br />
آشتي برقرار شود. چون به نظر من آم هزينه ترين <strong>راه</strong><br />
پيشرفت، جلورفتن در جاده اصلاحات است. اصلاحات همان<br />
تداوم انقلاب است. ترس اين است آه با سرخوردگي و ياُس<br />
مردم گفتمان تازه اي غيراز گفتمان و گرايش اصلاحات وارد<br />
ميدان شود.<br />
جامعه ما از مشارآت تهييجي عبور آرده و در حال<br />
رسيدن به مشارآت نهادينه است.<br />
البته بايد تصحيح آنم آه من نگفتم آه مردم در<br />
تحولات اخير و آنچه آه به جريان دوم خرداد معروف شد،<br />
بطور همگاني و همگان بطور آگاهانه به دنبال دمكراتيزاسيون<br />
يا توسعه دمكراتيك بودند. حرآت مردم انعكاس طيف وسيعي<br />
از درخواست ها بود. طبيعي است آه هر حرآت وسيع و<br />
همگاني تلاقي درخواست هاي گوناگوني از جانب نيروهاي<br />
متعدد است. شايد درخواست هاي مبتني بر بازنگري آامل در<br />
نظام هم در بخشي از آرا وجود داشته است.<br />
اما آنچه مهمتر و شاخص تر است اين است آه<br />
گروهي از فعالان سياسي و روشنفكران شناخته شده ما<br />
درخواست هايي را مطرح آردند و مردم هم از درخواست هاي<br />
آنها حمايت آردند. اين درخواست ها شامل قانون گرايي، جامعه<br />
مدني، مشارآت همگاني و توزيع عادلانه تر قدرت تحت شعار<br />
ايران براي همه ايرانيان بود. بسياري از دل سوزترين<br />
اصلاح طلبان ما با تمام وجود پرواي انقلاب، پرواي پيشرفت<br />
و شايد به نظر بسياري بيش از حد پرواي مصلحت را<br />
داشته اند.<br />
اينكه در ميان صحبت خودتان گفتيد مردم به دنبال<br />
اصلاح طلبان بوده اند نه اصلاحات، مورد قبول من نيست.<br />
مردم خواستار تغييرات مشخصي بودند و چهره هايي آه<br />
نماينده درخواست هاي مشخصي بودند. يكي از شاخص ترين<br />
آنها خود آقاي خاتمي است آه اگر همه ايشان را نمي شناختند،<br />
دست آم فعالان سياسي، روشنفكران و گروه هايي آه به "گروه<br />
مرجع" موسوم اند، با افكار، نوشته ها، دل بستگي ها، و<br />
عمل آردهاي او به خوبي آشنا بودند و بر همين اساس او را به<br />
رهبري يك جنبش بزرگ سوق دادند. من برخلاف نظر شما<br />
معتقدم آه مردم ما از رهبران سياسي جلوتر هستند. دست آم<br />
ازپيش از اوج گيري انقلاب اسلامي تا آنون همواره مردم جلو<br />
بوده اند و رهبران، آن دسته از رهبران آه همسو با<br />
خواسته هاي مترقي مردم بوده اند- ، سعي آرده اند خودشان را<br />
به مردم برسانند و با تشخيص جهت حرآت مردم به همگرائي<br />
با آن و هدايت آن بپردازند.<br />
اما دراين مورد آه مردم دنبال قهرمان و منجي<br />
هستند و قهرمان گرايي و منجي جويي حاوي خطراتي نيز<br />
هست، از برخي جهات، نه همه جهات، با شما موافقم. آقاي<br />
خاتمي بارها گرايش قهرمان جوئي را مورد نقد قرار داده<br />
است. بخشي از جمعيتي آه با حرآت ايشان همسو شد، چنين<br />
فكري آرد آه با برگزيدن او همه مسائل حل مي شود. اما<br />
شناخت از تجربه حاصل مي شود و مردم اآنون اين تجربه را<br />
بدست آورده اند. اميدوارم چنين تجربه اي و چنين شناختي<br />
بتواند ما را گام ديگري به پيش ببرد.<br />
منجي جوئي، همانطور آه اشاره آرديد، خطرهايي<br />
نيز در آمين دارد. بويژه با جنبشي آه داراي سمت و سوي<br />
پوپوليستي در هم آميزد. اين همان چيزي است آه همه<br />
دل سوزان هشدار داده اند. حتي برخي از خطر "پوپوليسم<br />
راست" بعد از تجربه انتخابات شو<strong>راه</strong>ا سخن گفته اند. برخي<br />
گرايش هايي آه در اينجا و آنجا در نظر دوختن به قدرتهاي<br />
بيرون مرزي مشاهده مي شود منشاء اين نگراني هاست. اما<br />
براي مشاهده سير امور در آينده هنوز بايد شكيبائي داشت و به<br />
وقايع و شواهدي ديگر، از جمله انتخابات بعدي و حرآت هاي<br />
بعدي اصلاح طلبان، نظر دوخت.<br />
س- من هم البته قبول دارم آه پوپوليسم به صورت مطلق بر<br />
حرآت هاي سياسي و اجتماعي مردم سايه نيافكنده است و در<br />
سالهاي پس از انقلاب همانطور آه شما گفتيد سطح سواد و<br />
آگاهي عمومي در جامعه ما بالاتر رفته است. ولي از طرف<br />
ديگر واقعيت هاي ديگري هم در تحليل نهائي ما سهيم هستند.<br />
مثلاً در سالهاي جنگ و پس از آن بار اصلي نيازهاي<br />
خانواده ها بر دوش خود آنها بوده و امروز نيز آماآان اين<br />
روند ادامه دارد. به نظر مي رسد آه دولت فراموش آرده است<br />
آه بايد براي حل مشكلات به سوي خانواده ها بشتابد. در چنين<br />
وضعيتي مردم اگر چه به لحاظ دانش و آگاهي در جايگاه<br />
ترفيع يافته اي قرار دارند ولي خستگي و افسردگي ناشي از<br />
آشيدن چنين باري آنها را به جستجوي يك منجي و نجات<br />
دهنده مي برد. خستگي و افسرده گي بعنوان يك(پاد) در برابر<br />
آگاهي عمومي عمل مي آند. بنابراين ممكن است آه در فضاي<br />
فعلي ايران منجياني ظهور آنند و به لحاظ اينكه سطح آگاهي<br />
مردم بالاست دوره تاريخي شان يكي پس از ديگري به سرعت<br />
به پايان برسد. اما آيا شما گرفتاري ما در چنين دور باطلي را<br />
مي پذيريد؟<br />
ج- مشكلاتي آه به آنها اشاره آرديد وجود دارد. در شرايط<br />
آنوني آه از آن به عصر انقلاب ارتباطات سخن مي گويند،<br />
اصولاً فاصله بين سطح درخواست ها و توقعات بيش از پيش<br />
شتاب مي گيرد. اين واقعيت هر دولتي را با انبوهي از<br />
درخواست ها مواجه مي آند آه پشت نظام ها بايد از رودررويي<br />
با آن بلرزد. اقتصاد ما بدليل جدا ماندن از اقتصاد جهاني، به<br />
دنبال انقلاب و پيامدهاي آن، هر روز از محورهاي توسعه و<br />
فن آوري فاصله بيشتري مي گيرد. جوامعي مثل ما در معرض
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
13<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
رانده شدن به حاشيه اقتصاد جهاني قرار دارند. مفهوم اين<br />
واقعه قرار گرفتن در قطب محرومي است آه در قطب بندي<br />
اقتصاد جهاني هر روز از قطب ممتاز بيشتر و بيشتر عقب<br />
مي ماند.<br />
با اين حال پاسخ همه اين گونه پرسشها به حوزه<br />
ابهام تعلق داشته باشد، در عوض يك نكته را با يقين بيشتري<br />
مي توان يادآور شد و آن اينكه دولت بايد مردم را در امور<br />
سهيم آند تا مردم خودشان به مشكلات و ظرفيت دستگاه هاي<br />
اجرايي در حل و فصل آنها واقف شوند. حكومت نمي تواند<br />
همه مسائل را حل آند. بويژه جهاني شدن اقتصاد هر روز از<br />
توانائيهاي حكومت ها براي حل مسائل مي آاهد. فرهنگ<br />
سياسي سنتي ما آه حل همه مشكلات را از حكومت<br />
مي خواهد، با مقتضيات جهاني شدن آه هر روز از حاآميت<br />
دولت ها مي آاهد در دو جهت مخالف هم حرآت مي آنند. بهتر<br />
است رهبران سياسي مردم را در درك مشكلات سهيم آنند و<br />
اين مستلزم مشارآت مردم در همه امور و نظارت مردم بر<br />
همه امور است. اصلاحات دست آم از جهت اهميتي آه به<br />
همين يك لحاظ مي توانست داشته باشد مي بايست خير بزرگي<br />
به شمار آيد و به مثابه برآتي بزرگ مورد استقبال قرار گيرد.<br />
اصلاحات با مشارآت دادن مردم و سپردن آار مردم به خود<br />
مردم مي تواند ظرفيت بي نظيري براي ثبات سياسي در شرايط<br />
بحران جهاني آنوني داشته باشد. منظورم از بحران جهاني،<br />
بحراني است آه هم حاآميت خارجي و هم حاآميت داخلي<br />
جوامعي مثل ما را تهديد مي آند. اما براي ادامه يافتن حرآت<br />
اصلاحات، خود اين حرآت هم بايد با اصلاحاتي هم<strong>راه</strong> شود.<br />
س- مي دانيد آه اصلاحات حرآتي است آه از اوايل<br />
نهادينه آردن مشارآت مردم و پاسخ گو آردن قدرت سياسي و<br />
رهبران سياسي شروع شد. اين امر متضمن نقد قدرت و<br />
حرآت به سمت توزيع قدرت از حاآميت اليگارشيك به<br />
دمكراتيك بوده است. اين حرآت بايد با يك استراتژي منسجم تر<br />
و تكيه به نيروهاي اجتماعي پايدارتر صورت بگيرد. شيوه<br />
آار اصلاح طلبان را با فشار از پائين و چانه زني از بالا<br />
فرمول بندي آرده اند. اين شيوه همچنين متضمن توسل به<br />
مسائل مسالمت آميز تا حد ممكن و به عقيده برخي تا حد<br />
افراط آميز بوده است.<br />
ج- اين مسئله ايست آه جاي طرح وبحث دارد. به اصل رفتار<br />
مصلحت جوئي و مصالحه گري اصلاح طلبان نمي توان ايراد<br />
وارد آرد، مگر اينكه رويكرد بكلي متفاوتي به نظام داشته<br />
باشيم. البته يك ايراد مي توان به اصلاح طلبان آه به طبقه و<br />
رويكرد معيني تعلق دارند، به درستي وارد آرد و آن اين<br />
است، آه آنها به مردم، آه پشتوانه اصلي آنها مي باشند اعتماد<br />
ندارند. و از اينكه در موقع لزوم به نيروي آنها متوسل شوند،<br />
امتناع دارند. يكي از مسائلي آه الان درباره آن بحث مي آنيم<br />
مي تواند همين عدم اعتماد باشد. آنها بايد به مردم اعتماد آنند و<br />
البته از چشم داشت هاي پوپوليستي صرف نظر نمايند.<br />
اصلاح طلبان يك طيف را شامل مي شوند، نمي توان<br />
همه آنها را در يك رديف قرار داد. حوادث جاري و حوادث<br />
بعدي لايه بنديهاي تازه اي در ميان اصلاح طلبان ايجاد خواهد<br />
آرد و جريان پالايش ادامه خواهد يافت. بهر حال اصلاح طلبي<br />
غيراز يك رويه سياسي، يك شالوده اجتماعي هم دارد، و همين<br />
شالوده اجتماعي اميد ما به ادامه اصلاحات است. ضمن اينكه<br />
نمي توان گفت آه جنبش اصلاحات بازگشت ناپذير است، اما<br />
به ادامه آن اميد بيشتري هست و به اينكه نمايندگان خود را در<br />
عرصه عمل سياسي خواهد يافت نمي توان ترديد داشت. در<br />
مجموع نيز ضمن ايرادهايي آه ممكن است به عملكردهاي<br />
اصلاح طلبان موجود وارد باشد، به نظر من نقش تاريخي آنها<br />
را نمي توان پايان يافته تلقي آرد. به ويژه نقش آقاي خاتمي آه<br />
احتمالاً هنوز جامعه ما، با همه سوء تفاهم ها، از شخصيتي<br />
چون او بي نياز نيست. ممكن است اصلاح طلبان اشتباه آرده<br />
باشند، اما هيچ آس از اشتباه آردن مصون نيست. هر آس<br />
عمل مي آند اشتباه هم مي آند. مهم آنست آه از اشتباهات خود<br />
درس بگيرد و استراتژي خود را اصلاح آند. تاريخ جامعه ما<br />
ناگهان بار سنگيني را بر دوش اصلاح طلبان گذاشت آه هنوز<br />
براي آن آمادگي آسب نكرده بودند. اما اين مفهومش آن نيست<br />
آه بايد از همه آن طيف قطع اميد آنيم و به انتظار چهره هاي<br />
بنشينيم آه بايد آينده جلوي ما قرار دهد. آنها اآنون در برابر<br />
شرايط تازه اي قرار گرفته اند.<br />
س- اصلاح طلبان ما مثل بسياري از فعالان و رهبران سياسي<br />
از دام ملاحظات پوپوليستي در امان نبوده اند. اآنون بايد اين<br />
ملاحظات را آنار بگذارند و بجاي موقعيت هاي پوپوليستي به<br />
نيروهاي اجتماعي و تشكل هاي سياسي متناسب با نيروهاي<br />
اجتماعي فكر آنند. ديگر سوار شدن بر امواج حرآت هاي<br />
پوپوليستي نه برازنده و نه متناسب آار اصلاح طلبان واقعي<br />
است. بايد با دوراني از حرآت هاي تاريخي وداع آرد.<br />
ج- اولاً صحبت از استراتژي در جبهه اصلاح طلبان جاي<br />
بحث دارد. به نظر من آنها هيچ وقت استراتژي به مفهوم دقيق<br />
آلمه نداشته اند. ظهور آنها ناگهاني بوده است. بنابراين<br />
نمي توان يك استراتژي مشخصي را در حرآت آنها مشاهده<br />
آرد و البته بدنبال طراحي يك چنين استراتژي بود. چنين<br />
آاري را اصلاح طلبان بايد در سر فصل برنامه هاي خود قرار<br />
بدهند. بنابراين نمي توان از اصلاح استراتژي سخن گفت، بلكه<br />
بايد از تدوين استراتژي صحبت آرد. يك اصل در اين<br />
استراتژي همان طور آه گفتم بايد قطع اميد از پوپوليسم باشد.<br />
آنها بايد از هر حرآت طيفي و غير حزبي فاصله بگيرند.<br />
س- يكي از ضعف هاي اصلاح طلبان ما نداشتن تشكل بوده<br />
است.<br />
ج- بله، اين دقيقاً همين چيزي است آه من معتقدم.<br />
اصلاح طلبان بايد در قالب يك سلسله احزاب و متكي بر<br />
پايگاه هاي اجتماعي و استراتژي مشخص خود را بازسازي<br />
آنند. در غير اينصورت اگر چه حرآت جامعه متوقف<br />
نمي شود ولي بازگشت همواره امكان پذير است. نمي توان گفت<br />
روند توسعه سياسي پايدار و يكنواخت و خطي است. اما<br />
بالاخره اگر اصلاح طلبان ما هم نتوانند پاسخگوي نيازهاي<br />
اجتماعي باشند، طبيعتاً گروه هاي ديگري جايگزين آنها خواهند<br />
شد و اين حرآت را ادامه خواهند داد.<br />
٧٠ براي
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
14<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />
مخالفان می آوشند يك شورش عمومی<br />
عليه جنبش اصلاحات <strong>راه</strong> اندازند<br />
با قاطعيت بايد<br />
وارد عمل شد و<br />
ستاد ايجاد گرانی را<br />
درهم آوبيد<br />
پيش از بلوائی که واحد ضربت "لباس شخصی" ها<br />
در سراسر ايران با هدف ف<strong>راه</strong>م ساختن زمينه ورود نيروهای<br />
مسلح به خيابان ها و اعلام حکومت سپاهی برپا کنند، پيش<br />
زمينه را موتلفه اسلامی و شبکه توزيع مايحتاج عمومی مردم<br />
در بازار و از طريق سازمان اقتصاد اسلامی آغاز کرد. آنها<br />
می خواستند روی اين موج تبليغاتی که وسيعا از سوی سيمای<br />
جمهوری اسلامی بدان دامن زده می شد سوار شده و نقش<br />
ناجی مردم به جان آمده از گرانی را ايفاء کنند.<br />
با آغاز اين تبليغات و با گمانه زنی حوادثی که می<br />
خواستند بر اين موج سوار کنند، <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> اطلاعيه ای را<br />
منتشر کرد که عينا در زير می خوانيد:<br />
انجمن های اسلامی بازار و سازمان اقتصاد اسلامی<br />
ستاد ايجاد گرانی در آشور تشكيل داده اند.<br />
در روزهای اخير مردم ايران، در سراسر آشور<br />
شاهد موجی از گرانی و تورم بهای آالاها بوده اند. اين موج<br />
ناگهانی نشان از يك حرآت برنامه ريزی شده دارد آه جمعيت<br />
موتلفه و سازمانهای اقتصادی وابسته به اين جمعيت در پشت<br />
آن قرار دارند.<br />
دو هفته پيش، در اوج بحث های مربوط به لوايح<br />
رئيس جمهور، رسانه های گروهی اطلاع دادند آه انجمن<br />
های اسلامی بازار نامه تهديد آميزی خطاب به محمد خاتمی<br />
منتشر آرده و او را در صورت عدم پس گرفتن لوايح تهديد<br />
اقتصادی" آرده اند.<br />
در آن زمان هنوز معلوم نبود ماهيت اين تهديد<br />
اقتصادی چيست و بازاريان بزرگ مرتبط با جمعيت موتلفه<br />
چه فشار اقتصادی را می خواهند بر دولت وارد آنند. اآنون<br />
با <strong>راه</strong> افتادن موج اخير گرانی معنای آن تهديد مشخص شده<br />
است. اآنون سخن از يك طرح گسترده ايجاد گرانی است آه<br />
انجمن های اسلامی بازار، سازمان اقتصادی اسلامی، بنيادها<br />
و نهادهای اقتصادی زير نظر رهبری، اتاق بازرگانی،<br />
بنيادهای به اصطلاح خيريه و در واقع چپاولگران ثروت<br />
ملی، صندوق های قرض الحسنه وابسته به سازمان اقتصاد<br />
اسل امی در هماهنگی با هم پيش می برند . اين امر تدارك يك<br />
شورش عمومی آور است آه بوجود آورندگان گرانی می<br />
خواهند رهبری آن را در دست گرفته و روی موج آن عليه<br />
اصلاحات، مجلس و دولت خاتمی وارد عمل شوند.<br />
اين اقدامات نگرانی جدی محمد خاتمی را بوجود<br />
آورده و به همين منظور يك ستاد ويژه مقابله با گرانی تشكيل<br />
داده است.<br />
هسته اصلی اين طرح و ايجاد يك سلسله اقدامات<br />
تورم زا توسط جمعيت موتلفه در هماهنگی با صدا و سيمای<br />
لاريجانی تدوين شده است و سازمان اقتصاد اسلامی وابسته<br />
به موتلفه نقش عمده را در اجرای آن دارد. سازمانی آه به<br />
نوشته روزنامه آزاد ٩٠ درصد نقدينگی آشور در اختيار آن<br />
است. اين همان سازمانی است آه وزير اقتصاد از جمله برای<br />
آوتاه آردن دست آن از سر اقتصاد آشور چندی پيش لايحه<br />
پول شويی را به مجلس ارائه داد. اين لايحه مستلزم قانونمند<br />
آردن فعاليت صندوقهای قرض الحسنه ای بود آه زير نظر<br />
سازمان اقتصاد اسلامی اداره ميشوند و بخشی از آارشان<br />
سفيد آردن دلارهای ناشی از فروش قاچاق مواد مخدر و<br />
ديگر اقدامات غيرقانونی و تورم زا است.<br />
هدف از طرح ايجاد گرانی ، فشار بر محمد خاتمی<br />
برای پس گرفتن لوايح، انداختن گناه گرانی به گردن او و<br />
طلبكار شدن از وی و پخش اين تبليغ و ادعاست آه گويا<br />
رئيس جمهور بجای پرداختن به مسايل مردم به مسايل<br />
اهميتی" مثل لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان و يا آوتاه<br />
آردن دست قوه قضاييه از دخالت در زندگی مردم پرداخته<br />
است. صدا و سيما در اجرای اين طرح نقش مهمی دارد و<br />
بايد با تبليغ در پيرامون گرانی ضمنا نوعی وحشت در مردم<br />
ايجاد آند تا آنان از ترس گرانی های بيشتر در آينده به خريد<br />
آالاها روی آورند و همين امر موج گرانی را تشديد و<br />
غيرقابل آنترل نمايد. گفته ميشود نامه اخير تن از<br />
نمايندگان مجلس برای محاآمه هر چه سريع تر علی لاريجانی<br />
مديرعامل صدا و سيما با آگاهی آنان از نقش اين سازمان در<br />
توطئه اخير ايجاد گرانی بی ارتباط نيست. در همين چارچوب<br />
همچنين گفته می شود قرار است علی خامنه ای در روزها<br />
آينده وارد ميدان شود و در مورد گرانی نه به بازاريان و<br />
نهادهای اقتصادی عامل تورم آه زير نظر و با احكام مستقيم<br />
خود او بر نهادهای زير نظر رهبری سلطه يافته اند، بلكه به<br />
دولت و مجلس هشدار دهد.<br />
او در روز ملاقات نمايندگان مجلس با وی، بمناسبت<br />
سالگشت تشكيل مجلس (و در واقع برای گريز از پاسخ رسمی<br />
به نامه نمايندگان) مستقيما همين امر را در جواب نامه<br />
نمايندگان مجلس طرح آرد و گفت در دوران باقی مانده از<br />
مجلس "برويد بدنبال جلوگيری از گرانی".<br />
(بقيه در ص٣٠)<br />
" یب<br />
١٣٥<br />
"
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
15<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
دکترحميدی در مراسم اول ماه مه:<br />
حاآميت دوام<br />
نمیآورد<br />
چه با امريكا آنار بيآيد و چه نيآيد<br />
روزجهانی کارگر، امسال به گونه ای متفاوت نسبت به<br />
سالهای گذشته در تهران برگزار شد. اين مراسم در چند<br />
نوبت و در نقاط مختلف و عمدتا با ارائه تحليل از اوضاع<br />
ايران وجهان و در سالن های سرپوشيده به آرامی برگزار شد.<br />
از جمله مراسمی که مسائل تحليلی مهمی در آن ارائه شد،<br />
مراسمی بود که در مردآباد کرج برگزار شد. در اين مراسم<br />
که با شرآت تن و با حضور فريبرز رئيس دانا<br />
اقتصاددان، محسن حكيمی، علی صالحی و تنی چند از<br />
پيشكسوتان و نمايندگان آارگران و فعالان جنبش آارگری<br />
برگزار شد ابتدای به ياد جان باختگان تظاهرات اول ماه مه<br />
شيكاگو يك دقيقه سكوت اعلام شد. قربانيان شيكاگو عده ای<br />
از آارگران اتحاديه چوب بران شيكاگو بودند. چند تن از<br />
پيشكسوتان حاضر در مراسم خاطرات خود را از مبارزات<br />
آارگری آشور نقل آردند و سخنرانان اصلی مراسم بر<br />
ضرورت پيوند جنبش آارگری ايران با جنبش آارگری ديگر<br />
آشورهای جهان تاآيد آردند. همچنين در اين مراسم<br />
ضرورتهای تشكيل سنديكاهای مستقل آارگری بر شمرده<br />
شد. بخش ديگری از مسائل مطرح شده در اين مراسم<br />
اختصاص به تشريح يورش نظامی امپرياليسم امريكا يافت و<br />
به همين مناسبت بيانيه روشنفكران و آزاديخواهان ايران آه به<br />
بيانيه "ضد جنگ" شهرت يافته قرائت شد.<br />
محتوای اصلی بخش تحليل سياسی ارائه شده در اين<br />
مراسم اين نكته بود آه امريكا برای برقراری دمكراسی در<br />
هيچ آجای دنيا مداخله نظامی نكرده است، بلكه غارت منابع<br />
ملی اين آشور انگيزه اصلی اين تجاوزات است. سخنرانان<br />
مراسم از شخصيت های شناخته شده ای آه بيانيه "ضد جنگ"<br />
را امضاء نكرده اند انتقاد آردند. آنها با اين تعابير و<br />
تفسيرهای ارائه شده از سوی اين شخصيت ها مخالفت آردند:<br />
ما مجبوريم از ميان دو قطب جنايت يكی را انتخاب آنيم" و<br />
يا ما با ملت عراق مسئله نداريم و مسائل خودمان را با<br />
دولت آينده بايد حل آنيم".<br />
در همين مراسم بيانيه انجمن صنفی خبازان نيز<br />
قرائت شد و در پايان دآتر حميدی يكی از سخنرانان حاضر<br />
در مراسم نسبت به شرايط بغرنج آنونی آشور و منطقه<br />
هشدار داد و گفت: اگر مبارزان و پيشكسوتان سياسی و<br />
نيروهای چپ نتوانند از شرايط حاضر تحليل صحيح و <strong>راه</strong><br />
آار درست ارائه دهند از جمله بازندگان موقعيت خواهند بود.<br />
دآتر حميدی گفت: شرايط آنونی ايران بسيار<br />
سرنوشت ساز است، زيرا حاآميت فعلی دوام نخواهد آورد،<br />
چه با امريكا آنار بيآيد و چه آنار نيآيد. اگر نيروهای انقلابی<br />
نتوانند هوشياری لازم را از خود نشان دهند واقعيت تلخ<br />
بازگشت سلطنت به ايران تحقق خواهد يافت و آنها ابتكار عمل<br />
را بدست خواهند گرفت.<br />
دآتر حميدی در بخش ديگری از سخنان خود،<br />
پيرامون گرايش غير ملی سازش و معامله با امريكا برای<br />
ماندن بر سر قدرت گفت: "اگر جرياناتی بخواهند با امريكا<br />
آنار بيآيند به اين اميد آه از سوی امريكا حمايت شوند، قطعا<br />
با مقابله جنبش مردم روبرو خواهند شد و اگر با امريكا آنار<br />
نيآيند و در عين حال به مقابله با مردم ادامه دهند زمينه تهاجم<br />
مستقيم به ايران و به خود و همچنين بی تفاوتی مردم را ف<strong>راه</strong>م<br />
خواهند آرد. اين آن بن بستی است آه بايد برای آن يك چاره<br />
ملی يافت.<br />
در بيانيه روشنفكران و آزاديخواهان ايران تاآيد شده<br />
است آه هر ملتی قبل از آنكه مورد تجاوز امپرياليستی قرار<br />
گيرد، خود بايد ابتكار عمل را برای خنثی سازی اين تهاجم<br />
بدست بگيرد. مثال زنده و فراموش نشدنی تعلل در اين زمينه<br />
همان چيزی است آه امروز در عراق شاهد آن هستيم. ملت<br />
عراق بايد نظام ديكتاتوری را خود سرنگون می آرد نه آنكه<br />
اين نظام با تجاوز نظامی خارجی سرنگون شود. ما در آن<br />
بيانيه تاآيد آرديم آه مردم ايران دمكراسی می خواهند، اين<br />
دمكراسی را بايد گرفت نه آنكه انتظار داشته باشيم به ما<br />
ببخشند. ما با يك حكومت مردم سالار و به آمك مردم ايران و<br />
بويژه زحمتكشان و <strong>توده</strong> مردم ايران می توانيم از استقلال<br />
آشورمان دفاع آنيم. چنين اراده ای و چنين حكومتی هيچگاه<br />
به امريكا اجازه تجاوز به خاك آشور را نخواهد داد. اين يگانه<br />
امكان نيروهای وطن دوست ايران برای جلوگيری از دامن<br />
زدن به مسائل قومی در ايران و برپائی جنگ خانگی است.<br />
دآتر حميدی در ادامه بيان ديدگاه های خود پيرامون<br />
اوضاع ايران و جهان برای حاضران در مراسم اول ماه مه<br />
در مردآباد آرج، به ضعف سازمانی جنبش آارگری آشور<br />
پرداخت و گفت: از ما دراينجا سئوال می شود، چرا جنبش<br />
آارگری آشور ضعيف است؟<br />
پاسخ بی تعلل اينست آه اين جنبش وقتی پرقدرت<br />
است آه متشكل باشد و رهبری شود. بنابراين برای رسيدن به<br />
قدرت جنبش آارگری، بايد شعار "آارگران متشكل شويد" را<br />
در صدر شعارهای اين جنبش قرار دهيم. دومين شعار اين<br />
جنبش آه وجود تشكل های متعدد و پراآنده آارگری در آشور<br />
را مورد نظر دارد اينست" تشكل های آارگری متمرآز<br />
شويد". ضعف جنبش آارگری را از اين طريق بايد جبران<br />
آرد. شكم گرسنه و دست های خالی با قرائت های گوناگون<br />
از دين آاری ندارد."<br />
بموجب گزارش دريافتی "پيك" در پايان مراسم<br />
مردآباد آرج سرودهای قديمی پخش شد آه حاضران را سخت<br />
به وجد آورد. يكی از آارگران زن حاضر در مراسم، طی<br />
سخنانی آوتاه و تهييج آننده همه زحمتكشان جهان را به اتحاد<br />
عليه امپرياليسم فراخواند و پيوند زحمتكشان ايران با<br />
زحمتكشان جهان را ناگسستنی اعلام داشت آه با تشويق<br />
يكپارچه حاضران روبرو شد. پخش سرود انترناسيونال،<br />
خاتمه بخش مراسم روز جهانی آارگر، مردآباد آرج بود.<br />
٣٠٠<br />
"<br />
"
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
16<br />
-١<br />
-٢<br />
-٣<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
مرکز مطالعات ايران در مسکو، پيش از حوادث اخير ايران پرده ها را بالا زده و از<br />
تماس امريکا با فرماندهان نظامی برای کودتائی شبيه ٢٨ مرداد پرده برداشته بود!<br />
کودتای سپاهی از دل حادثه جوئی های<br />
"لباس شخصی"<br />
ها بايد بيرون می آمد!<br />
امکان اقدامات نظامی عليه ايران بسيار بالاست و تشکيلات ايرانی القاعده يکی از کانون های بهانه اين<br />
اقدامات است.<br />
ما اطلاعات دقيقی از تماس با فرماندهان نظامی و پيشنهاد رشوه به آنها در اختيار داريم. فكر مي آنم ماه بعد<br />
آنفرانس خبري جديدي تشكيل شده و اعلام شود چه آسي و با چه هدفي به ايران اعزام شد، چه مسايلي را آنجا<br />
حل آرد، با چه آسي تماس گرفت و به چه نتيجه اي رسيد!<br />
حضور نظامی امريکا در ايران، يعنی تبديل روسيه به يک کشور جهان سومی و اين برای منافع استراتژيک<br />
روسيه قابل قبول نيست و با قدرت بايد عليه آن وارد عمل شود.<br />
حدود دو هفته قبل از به خيابان آمدن لباس شخصی ها و يورش به خوابگاه های دانشجوئی در تهران و ديگر شهرهای ايران، يک<br />
کارشناس ارشد مرکز مطالعات ايران در موسسه تحقيقات استراتژيک مسکو بنام "صفراف" مصاحبه ای در مسکو کرده و مطالبی را<br />
در ارتباط با ايران مطرح کرد، که در ابتدا بدان توجه چندانی نشد تا آنکه آيت االله مصباح يزدی در نماز جمعه تهران مطالب تحريف<br />
شده ای را از اين مصاحبه برزبان راند. مصباح يزدی و کارکنان دفتر وی با اين گمان که کسی را دسترسی به اصل مصاحبه<br />
صفراوف نيست، نعل را وارونه زده و کارکنان دولت خاتمی و در واقع اصلاح طلبان را افراد مورد اشاره صفراف دراين مصاحبه<br />
معرفی کرد. او البته نگفت که اين مطالب را از کجا گرفته و گوينده آن کيست، بلکه آن را کشف امنيتی جناح راست معرفی کرد!<br />
تنها پس از اين سخنان آيت االله يزدی بود که مطبوعات و سايت های خبری داخل کشور نيز جستجو در سايت های روسيه را آغاز<br />
کردند و اصل مصاحبه را بدست آوردند. عليرغم دستيابی به اصل اين مصاحبه نيز، اين مطبوعات به عمق و انگيزه آنچه که<br />
صفراف مطرح کرده بود نپرداختند. صفراوف که بعنوان يک محقق ارشد از يک موسسه وابسته به دولت و ادارات اطلاعاتی روسيه<br />
نمی توانست بدون پايه و مدرک سخن بگويد، از ارتباط با نظامی ها و فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی سخن گفته بود. او سخن<br />
نگفته بود، بلکه با افشای برخی اطلاعات پشت صحنه مراکز اطلاعاتی روسيه هشدار داده بود که برخی فرماندهان نظامی ايران را<br />
امريکا خريده است و بايد منتظر توطئه های کودتائی در ايران بود. او حتی پا را فراتر از اين گذاشته و با قاطعيت گفته بود تا يکماه<br />
ديگر اطلاعات دقيق تری از اين مناسبات و تماس ها را فاش خواهد کرد. صفراوف از موضع دفاع از منافع روسيه اين اطلاعات را<br />
فاش ساخته و در حقيقت با هشدار به نيروهای انقلابی، دمکرات و اصلاح طلبان واقعی در حاکميت جمهوری اسلامی در مقام دفاع<br />
از منافع روسيه نيز وارد ميدان شده بود.<br />
بحث و جدل مطبوعات دوم خردادی با مطبوعات وابسته به جبهه ضد اصلاحات و ستيز کلامی با آيت الهی که معلوم نيست مانند<br />
امثال فلسفی واعظ و يا شيخ محمود حلبی سرش به کجا بند است وقت و فرصت بررسی دقيق مطالب مطرح شده از سوی صفراف را<br />
سوزاند.<br />
تظاهرات اعتراضی ساده و طبيعی جمعی از دانشجويان در اعتراض به خصوصی شدن دانشگاه ها و سپس ورود به صحنه واحدهای<br />
ضربت سازمان يافته شبه نظامی "لباس شخصی" به خوابگاه ها و رفتن به سوی اجرای سناريوئی شبيه سناريوی کودتای<br />
نشان داد که آن وعده صفراف برای افشاگری های يکماه بعد و نشان دادن شواهد توطئه فرماندهان نظامی به کمک امريکا بيهوده و<br />
بلوف اطلاعاتی- سياسی نبوده است.<br />
صفراوف در مصاحبه خود، کلامی در باره ديدار فرمانده پيشين سپاه پاسداران "محسن رضائی" با امريکائی ها در شهر آتن به<br />
سرپرستی فيلينت تحليل گر ارشد سازمان سيا و مشاور خاورميانه وزارت امور خارجه امريکا) بر زبان نراند، همچنان که اشاره به<br />
حضور برخی فرماندهان سپاه در مذاکرات ژنو بر سر عراق و افغانستان با زلمان خليل زاد مشاور ايران، افغانستان وعراق در کاخ<br />
سفيد نکرد. اما آنچه که او گفت و آنچه طی سه هفته پس از مصاحبه او در ايران روی داد، نشان داد که پل پيوندی بين اين ملاقات ها<br />
و حوادث کودتائی ايران بايد برقرار باشد. قرائن نشان می دهد که تنها يک عنصر پيش بينی نشده در اين طرح، آنرا با ناکامی روبرو<br />
ساخت. کودتاچيانی که ستاد فرماندهی آنها در قوه قضائيه قرار دارد و واحد رزمی "لباس شخصی" را مستقل از تمام نيروهای<br />
نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی اما با يارگيری از درون اين نيروها تشکيل داده اند، با معيار قرار دادن بی تفاوتی مردم در<br />
انتخابات شو<strong>راه</strong>ا، بر اين تصور بودند که بر موج اين بی تفاوتی سوار شده و تا مردم بفهمند چه بر سرشان آمده کار را تمام خواهند<br />
کرد و يک حکومت "سپاهی" تشکيل خواهند داد. حکومتی که سرنخ رهبری آن بايد در اختيار آيت االله شاهرودی و آيت االله جنتی و<br />
٢٨ مرداد،<br />
)
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
17<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
حجج اسلام زير عبای آنها می بود. تکليف و سرنوشت رهبر نيز در اين ماجرا به هم<strong>راه</strong>ی با آنها بستگی داشت. آنچه که آنها<br />
نتوانستند پيش بينی کنند ظرفيت بالای اعتراضات <strong>توده</strong> ای مردم و بويژه سمت گيری ضد استبدادی و ضد غارتگری اين اعتراضات<br />
بود. اين وضع به گونه ای بود که در طول دو هفته، هر شب و هر روز بيم آن می رفت که جرقه از نقطه ای در تهران و يا در<br />
شهرهای بزرگ و کوچک ايران از گوشه ای بالا گرفته و به حريقی سراسری تبديل شود. اين حريق می توانست دودمان کودتاچيان<br />
و طراحان حکومت يکپارچه نظامی- روحانی را در هم بپيچد و به همين دليل است که آنها سريعا عقب نشينی کردند و تنها به تعطيل<br />
دانشگاه ها و دستگيری چند هزار دانشجو در سراسر ايران بسنده کردند. اين عقب نشينی قطعا برای يافتن فرصتی ديگر و زمينه<br />
سازی بيشتر و مناسب تر است و نه منتفی شدن طرح. تحميل انزوا به مردم و کوشش دوباره برای جنجال آفرينی و ايجاد بی تفاوتی<br />
در ميان مردم، بی ترديد هسته مرکزی دورانی است که فاصله طرح ناتمام کنونی با طرح بعدی را تشکيل می دهد. اين همان ترفندی<br />
١٣٣٢ به اجرا گذاشته شد.<br />
است که از قيام<br />
با اين پيش زمينه است که مصاحبه صفراف اهميت و اعتباری در حد بازخوانی و چند باره خوانی آن می يابد و به همين دليل نيز ما<br />
آن را منتشر کرده و دقت روی خطوط اساسی طرح شده در آن را به همه نيروهای ميهن دوست، دمکرات، ملی و طرفدار استقلال<br />
کشور توصيه می کنيم. اين مهم نيست که رقم ٥٠٠ ميليون دلار صحت دارد يا ندارد، بلکه قاطعيت طرح تماس امريکائی ها با<br />
فرماندهان نظامی ايران، کوشش مصباح يزدی برای منحرف ساختن اين افشاگری و به زير سئوال بردن اصلاح طلبان و نوع تحليل<br />
صفراف اهميت دارد. امريکا پول را در ميان عده ای دانشجو و کارمند دولتی پخش نمی کند، بلکه مانند همه تجربيات تاريخی در<br />
ايران، شيلی و دهها کشور امريکای لاتين و خاروميانه ای، اين پول را در ميان فرماندهانی که قدرت اجرائی برای کودتا دارند و<br />
اوباشی که پيشقرآول هميشگی عمليات کودتائی هستند پخش می کند. از اين لحظه به بعد است که بايد حساب های بانکی و ارتباط<br />
های فرماندهان و سازماندهندگان لباس شخصی ها را بررسی کرد و کانون و ستاد توطئه در قوه قضائيه را بجای مشتی دانشجوی<br />
معترض دستگير و باتهام توطئه کودتا عليه استقلال کشور بازجوئی و محاکمه کرد.<br />
٣٠ تير ١٣٣١ تا ٢٨ مرداد<br />
متن مصاحبه<br />
"<br />
رجب صفراوف<br />
"<br />
-<br />
از قرار معلوم، دولت بوش تماسهاي خود را با ايران قطع<br />
آرده و بر توسل به عمليات نظامي عليه اين آشور پافشاري<br />
می آند. آيا ايالات متحده به ايران حمله خواهد آرد؟<br />
- پيشنهاد مي آنم اين موضوع را به لحاظ ساختاري سه قسمت<br />
بكنيم، يعني برخورد آشورهاي جامعه جهاني يا به عبارت<br />
دقيق تر قسمت غربي آن با ايران؛ اوضاع کنوني ايران و<br />
مواضع روسيه در قبال سناريوهاي احتمالي.<br />
برخورد آشورهاي غرب نستب به ايران، عمدتاً با توجه به<br />
برخورد ايالات متحده با ايران تعيين مي شود. اين برخورد با<br />
٥ سال پيش تفاوت آامل دارد. همانطور آه اطلاع داريد،<br />
اتحاديه اروپا چندي پيش نزديك بود با ايران موافقتنامه<br />
همه جانبه اي امضا آند آه مي توانست اين آشور را به سطوح ً<br />
جديدي از مناسبات با آشورهاي اروپايي برساند. ولي<br />
موافقتنامه هايي آه قرار بود امضا شود، به خاطر ايرادهاي<br />
سياسي به ايران آه توسط ايالت متحده ديكته شده بود، به<br />
امضا نرسيد. در حال حاضر اتحاديه اروپا از تهران چهار<br />
ايراد مي گيرد:<br />
اولاً ايران به عقيده اتحاديه اروپا با جنبشها و گروه هاي<br />
تروريستي روابط دارد؛<br />
ثانياً ايران گويا تلاش مي آند سلاحهاي هسته اي ايجاد آند؛<br />
ثالثاً در ايران حقوق بشر به صورت جدي نقض مي شود؛<br />
رابعاً ايران به اندازه آافي از روند صلح خاور ميانه حمايت<br />
نمي آند.<br />
همه اين شبهات آه به صورت ايرادها در آمده اند،<br />
حالت خاص سياسي دارند در حاليکه قرارداد فقط همكاري<br />
بازرگاني و اقتصادي اتحاديه اروپا با ايران را پيش بيني مي<br />
آند. بنا بر اين، اگر ايالات متحده با چيزي يا آسي مخالف<br />
باشد، حتي اتحاديه اروپا نمي تواند موافقتنامه مستقلانه اي امضا<br />
آند.<br />
جهان مدت هاست تك قطبي شده و ايالات متحده به<br />
اين وضع عادت آرده است و معتقد است آه در جهان بايد يك<br />
حكومت جهاني و يك رئيس جمهور وجود داشته باشد. طبيعتاً<br />
رئيس جمهور ايالات متحده بايد اين نقش را بازي آند. هر<br />
ادعائی براي استقلال و دنبال آردن سياست مستقلانه بايد از<br />
سوي حكومت جهاني شديداً مجازات شود آه اخيراً در عراق<br />
همين آار را آردند.<br />
اوضاع فعلي ايران ساده نيست. گاهي طيف های<br />
قدرت با هم موافق نيستند، عده اي با آهنگ اجراي اصلاحات<br />
و عده ای با سطح زندگي در آشور موافق نيستند. در سالهاي<br />
اخير مسأله بيكاري جوانان، حقوق و آزادي هاي بشر و به<br />
خصوص آزادي بيان در ايران بسيار جدي شده است. اين<br />
عوامل در جامعه تشنج ايجاد آرده و بر سرعت اصلاحات و<br />
ادامه همگرايي آشور با جامعه جهاني اثر گذاشته است.<br />
چندي پيش گروه قابل توجهي از نمايندگان مجلس<br />
ايران، براي اولين بار در تاريخ جمهوری اسلامی ايران طي<br />
نامه دسته جمعي به رهبر روحاني آشور اعلام آردند آه مردم<br />
بايد از آزادي برخوردار باشند. آزادي نيم بند و ناآام باب طبع<br />
آسي نيست. رئيس جمهور خاتمي ضمن برگزاري ششمين<br />
سالگرد رياست جمهوري خود اظهار داشت آه از آارهايي آه<br />
در طول رياست جمهوري خود انجام داد و نيز از سرعت و<br />
عمق اصلاحات خرسند نيست. او براي نخستين بار اعتراف<br />
آرد آه بسياري از مكانيزم هاي نظام دولت کنوني ايران مانع
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
18<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
از آار او و قوه مجريه در زمينه ارتقاي اصلاحات تا سطح<br />
مطلوب مي شود.<br />
رئيس جمهور خاتمي علناً از مردم ايران عذرخواهي<br />
آرده و به مردم هشدار داد آه اگر وضع تغيير نكند، بديهي<br />
است آه مردم ايران در آينده نزديك با مشكلات جدي روبرو<br />
خواهند شد.<br />
از قرار معلوم روزنامه “واشنگتن پست” چاپ<br />
آمريكا مقاله اي را درج آرده آه در آن به علاقه ايالات متحده<br />
به بي ثبات آردن اوضاع ايران، تمايل به تغيير رژيم اين<br />
آشور و اينكه دولت جورج بوش به همين منظور برنامه<br />
ويژه اي را طراحي مي آند، اشاره شده است.<br />
مقامات ايالات متحده به يک مرآز علمي پژوهشي<br />
به نام “شوراي آتلانتيك” مأموريت دادند به بررسي دورنماي<br />
سرنگوني رژيم فعلي ايران بپردازد. به آنها دستور داده در<br />
همه <strong>راه</strong>هاي تعويض حكومت ايران و از جمله توسل به<br />
دخالت نظامي را بررسي آنند. (موسسه اينترپرايس به<br />
مديريت مايکل لدين و همکاری نزديک سهراب سبحانی که<br />
اکنون از سوی همين موسسه بعنوان نخست وزير آينده ايران<br />
معرفی شده است- مراجعه کنيد به شماره شنبه گذشته پيک)<br />
سام براونبك سناتور آمريكايي از حزب<br />
جمهوري خواه پيشنويس قانون موسوم به “سند در باره<br />
دمكراسي در ايران” را تهيه آرده آه مطابق آن اختصاص<br />
ميليون دلار آمريكا به رسانه هاي گروهي اپوزيسيوني و به<br />
خصوص سلطنت طلب ايراني مستقر در لس آنجلس و نيز به<br />
گروههاي مختلف دمكراتيك و مدافعين حقوق بشر ايران<br />
پيشبيني شده است.<br />
حالا درباره قسمت نامرئي اين “آوه يخ” صحبت<br />
آنيم. در خاك ايران هم اآنون صدها تن از متخصصين از<br />
آمريكا و آشورهاي ديگر حضور دارند آه با اپوزيسيون<br />
داخلي ايراني همكاري آرده و مصرانه فعاليت آن را با<br />
اپوزيسيون خارجي هماهنگ مي آنند. اين به اصطلاح “گروه<br />
اعزامي” مسأله هماهنگي اقدامات جوانان ايراني آه از<br />
بيکاري رنج مي برند و قسمت ناراضي مردم ايران با فعاليت<br />
نيروهاي خارجي را حل مي آند.هدف ديگر آنان، بررسي<br />
اوضاع از اين نظر است آه آيا در ايرانی که فساد و رشوه<br />
رايج است مي توان به نهادهاي نظامي و انتظامي رشوه داد؟<br />
طبق اطلاعات آنترل نشده از منابعي مورداعتماد،<br />
حدود ٥٠٠ ميليون دلار به اين هدف اختصاص يافته است. با<br />
توجه به اينكه در ايران گزينش ها هنگام انتصاب مقامات در<br />
دستگاههاي اداري دولتي دقيق مراعات مي شود، فكر مي آنم<br />
در رياست غيرنظامي ايران مشكل بتوان چنين افرادي را پيدا<br />
آرد. ولي در ميان نهادهاي نظامي هستند افرادي که نمي توانند<br />
از اين وسوسه چشم بپوشند؛ چرا آه آشورهاي غربي هم<br />
اآنون در ايران در اين زمينه آار بزرگي انجام مي دهند و<br />
ممكن است جهان در آستانه تغيير اوضاع ايران قرار گرفته<br />
باشد.<br />
- اين امر براي روسيه چه عواقبي خواهد داشت؟<br />
- دولت روسيه ١٠ ماه پيش پيشنويس برنامه گسترده<br />
همكاري هاي بازرگاني و اقتصادي با ايران را تأييد آرد. طبق<br />
برنامه مذآور، ايران و روسيه قصد دارند ظرف<br />
آينده روابط بازرگاني و اقتصادي خود را به بيش از<br />
ميليارد دلار برسانند. روسيه تنها در زمينه انرژي اتمي<br />
مي تواند در ايران ٦ واحد نيروگاه اتمي شبيه به واحدي آه<br />
اآنون در بوشهر ساخته مي شود احداث آند. روسيه در اين<br />
آشور منافع جدي دارد. علاوه بر آن، ايران تنها آشور منطقه<br />
باقي مانده است آه روسيه در آنجا نفوذ واقعي دارد. اگر<br />
تهران به مدار نفوذ غرب منتقل شود، بعد از مدتي سيستم<br />
حقوق بين الملل، تعادل ميان غرب و شرق و سيستم روابط<br />
روسيه با جهان اسلام و غرب به طور آلي بهم خواهد خورد.<br />
بعد از آن براي آمريكايي ها تنها هدف غصب آسياي مرآزي<br />
باقي خواهد ماند. اين هدف به آساني حاصل مي شود. ايالات<br />
متحده بعد از آسياي مرآزي به حل و فصل مسايل توسعه طلبي<br />
خود در ارتباط مستقيم با روسيه خواهد پرداخت.<br />
بنا بر اين، روسيه بايد در آينده نزديك مواضع خود<br />
را نسبت به سناريوهاي احتمالي در رابطه با ايران طراحي<br />
آند. در حال حاضر وزارت امور خارجه و پنتاگون بر سر<br />
انتخاب استراتژي نسبت به ايران با هم اختلاف نظر شديدي<br />
دارند. پنتاگون اعتقاد دارد آه در اين آشور مذهبي مذاآرات<br />
برای دمكراتيزه سازي گام به گام آينده ندارد. ولي وزارت<br />
امور خارجه بر اين عقيده است آه ايران در آستانه فروپاشي<br />
و تغيير نظام قانوني خود قرار داد و بايد فقط به تكميل هرچه<br />
سريع تر اين روند آمك آرد. اين “آمك” مي تواند از طريق<br />
تأمين مالي، آارشناسان، رشوه دادن به افراد و اعمال انواع<br />
مختلف فشارهاي سياسي و اقتصادي ارائه شود.<br />
بعيد نمي دانم آه آاري آه اآنون در ايران در جهت<br />
رشوه دادن به مقامات بلندپايه ايراني در نهادهاي دولتي و<br />
نظامي انجام مي گيرد، اوضاع را به نحوي تحت تأثير قرار<br />
دهد. ولي روسيه در واقع بايد براي هر تحولي آماده باشد.<br />
واضح و روشن است آه ايالات متحده ايران را تا زمانيکه<br />
اوضاع اين آشور تغيير نكند يا رژيمي روي آار نيايد آه باب<br />
طبع آمريكا باشد راحت نخواهد گذاشت.<br />
فكر مي آنم آه سياست گذشت ها و برقراري تعادل<br />
بين منافع سياسي و اقتصادي نسبت به ايالات متحده گاهي<br />
معقولانه نيست. چيزهاي مهمي به بازي گرفته شده است.<br />
روسيه مي تواند فقط در بخش اقتصاد دهها يا شايد صدها<br />
ميليارد دلار از دست بدهد، همانطور آه در عراق ميلياردها<br />
دلار از دست داده است. همه وعده هايي آه منافع روسيه در<br />
ايران هرچه بيشتر در نظر گرفته خواهد شد و اينكه مسكو<br />
فقط نبايد در اين روند مداخله زيادي بكند،آاملاً بي اساس<br />
است.<br />
وزارت امور خارجه روسيه بايد با توجه به اين<br />
تحولات فوراً به گفتگوي اصولي با واشنگتن درباره غيرمجاز<br />
بودن هرگونه مداخله آمريكايي در امور ايران بپردازد.<br />
١٠ سال<br />
٤٠<br />
٥٠
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
19<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
- شما به گروه متخصصين آمريكايي آه وارد ايران شده و<br />
آنجا درميان جمعيت ايران فعاليت تبليغاتي مي آنند اشاره<br />
آرديد. آنها به چه صورتي به ايران رفتند و چرا مقامات<br />
رسمي از فعاليت خرابكارانه آنها اغماض مي آنند؟<br />
- طبيعتاً اين گروه تحت سرپرستي ايالات متحده وارد ايران<br />
نشدند. اعضاي آن نماينده آشورهاي مختلف جامعه جهاني<br />
بوده و طبيعتاً از فعاليت خود به آسي اطلاع نمي دهند.<br />
مقامات ايراني همانند مقامات هر آشور جهاني امكان آنترل<br />
همه تازه واردان را آه چه آسي، چه وقتي و با چه هدفي<br />
وارد ايران شده اند ندارند. اما معلوم است آه اين گروه هم<br />
اآنون در ايران هستند و چند ماه است آه به فعاليت خود ادامه<br />
مي دهند. همچنين معلوم است آه تماسهايي در جهت رشوه<br />
دادن به رهبران عالي مقام نهادهاي نظامي ايران برقرار شده<br />
و تا آنجايي آه ما اطلاع داريم، نتايج اوليه در اين زمينه<br />
حاصل شده است.<br />
- نفوذ روسيه در ايران بر چه چيزي استوار است؟<br />
- برخورد روسيه با برخي مسايل براي ايران اهميت حياتي<br />
دارد: تعيين رژيم حقوقي درياي خزر، آينده افغانستان، حضور<br />
ايران در آسياي مرآزي. مسكو همچنين مي تواند به خاطر<br />
موقعيت جغرافيايي خود در ايران نفوذ سياسي و اقتصادي<br />
زيادي داشته باشد. در حقيقت امر روسيه براي ايران<br />
آريدوري به جهان خارجي است، چرا آه اين آشور هنوز تا<br />
اندازه زيادي از جامعه بين المللي منزوي است و بسياري از<br />
مسايل بزرگ خود را از طريق روسيه و با مشارآت روسيه<br />
حل مي آند.<br />
به عنوان مثال، به مسأله انرژی توجه آنيد. به همين<br />
دليل تهران با دقت به اينكه مسكو چگونه مسايل مربوط به<br />
ايران را حل مي آند برخورد مي آند. ايران اميدوار است آه<br />
روسيه شريك مطمئن <strong>راه</strong>بردي ايران باشد تا ايران در لحظه<br />
خطر اميدوار باشد آه روسيه از آن دفاع می آند و همانند<br />
عراق آن را تسليم نمی آند.<br />
ايران، براي روسيه آشور هم مرزي است آه حسن<br />
همجواري با آن بر مسايل زيادي اثر مي گذارد. اگر ما با<br />
ايران روابط خصمانه داشته باشيم، خسارات از اين روابط<br />
برابر صدها ميليارد دلار خواهد شد. از جمله مي توان به<br />
تشنج در درياي خزر، وخيم شدن اوضاع آسياي مرآزي،<br />
آمك به گروه هاي اسلامي در آسياي مرآزي و قفقاز و<br />
احتمالاً حتي نفوذ مستقيم منفي در قسمت مسلمان جمعيت<br />
روسيه اشاره آرد.<br />
- تا آنجايي آه من اطلاع دارم، روسيه در آستانه جنگ عليه<br />
عراق نيز مشغول گفتگوي فعالانه و مؤدبانه و گاهي با استفاده<br />
از لحن شديد سياسي بود. ولي اين گفتگو آمك نكرد. چرا شما<br />
اعتقاد داريد آه روسيه و نه تنها روسيه بلكه جامعه جهاني<br />
فرصت جلوگيري از حل و فصل قهري مسأله ايران توسط<br />
ايالات متحده را دارد؛ در حالي آه ايالات متحده خودش<br />
تصميم مي گيرد چكار آند. در اين رابطه آلمات اخير شما را<br />
مورد تأآيد قرار مي دهم آه روسيه نبايد ايران را مانند عراق<br />
تسليم آند. ولي در اين صورت روسيه بايد چكار آند: ناوها و<br />
هواپيماهاي خود را بفرستد؟ به عبارت ديگر، روسيه چطور<br />
مي تواند و بايد از ايران دفاع آند؟<br />
- گاهي اوقات گفتگويي آه فعالانه و از <strong>راه</strong> مجاري ديپلماتيك<br />
اجرا شده باشد، بدون پشتيباني نظامي واقعي نمي تواند نتيجه<br />
مطلوبي بدهد. اگر ايالات متحده در مورد ايران تصميم نظامي<br />
بگيرد (ما تشكيل ائتلاف ضدايراني را در نظر نمي گيريم چرا<br />
آه در رابطه با ايران چنين آاري حد اقل در شرايط فعلي<br />
ميسر نيست)، شايد فقط اعتراضات ديپلماتيك روسيه آافي<br />
نباشد.<br />
در صورتي آه تصميم بردخالت نظامي در ايران،<br />
بدون مجوز شوراي امنيت سازمان ملل متحد گرفته شود،<br />
روسيه بايد يا واحدها و يگانهاي نيروهاي نظامي خود را به<br />
منطقه خليج فارس بفرستد يا به طور نمايشي از سازمان ملل<br />
خارج شده و عضو سازمان همکاريهاي اقتصادي (اکو) شود.<br />
مسأله اين است آه اگر ايالات متحده ايران را به تصرف خود<br />
در آورد، آسياي مرآزي گام بعدي آمريكا خواهد بود. از<br />
منطقه ديگر چيزی باقي نمانده است. آوبا و آره شمالي را<br />
نمي توان جدي گرفت. فقط چين باقي مانده است که هنوز دست<br />
آمريكا از چين آوتاه است. بنا بر اين، روسيه بايد بفهمد آه<br />
اگر ايران را از دست بدهد، آسياي مرآزي را به طور نهايي<br />
و بازگشت ناپذير از دست خواهد داد. روسيه با از دست دادن<br />
ايران و آسياي مرآزي نهايتاً وزن خود را در سياست جهاني<br />
از دست داده و به حاشيه سياست جهاني، به رده آشورهاي<br />
درجه سومي خواهد غلتيد آه آسي منافع آنها را در نظر نمي<br />
گيرد.<br />
- آيا روسيه بايد همه اين اقدامات را قبل يا بعد از تهاجم به<br />
ايران اتخاذ آند؟<br />
- فكر مي آنم آه روسيه واقعاً بايد قبل از آغاز عمليات جنگي<br />
اقدام آند. روسيه بايد به ايالات متحده بفهماند آه آمريكا بر<br />
خلاف همه موازين حقوقي بين المللي عمل مي آند. براي جواب<br />
به همه ايرادهاي ايالات متحده از برنامه هسته اي ايران<br />
سازمان ماگاته وجود دارد. اگر در ايران حقوق بشر نقض مي<br />
شود، آميسيون ويژه سازمان ملل براي رسيدگي به اين آار<br />
وجود دارد. اگر ايالات متحده تخلفات ديگري را از طرف<br />
تهران آشف آند، براي هر يك از آنها ساختارهاي مربوطه<br />
بين المللي وجود دارند آه مي توانند اقدام آنند. روسيه بايد با<br />
قاطعيت تمام در چارچوب شوراي امنيت سازمان ملل و در<br />
ساختارهاي بين المللي ديگر اين مسأله را مطرح آند. فكر مي<br />
آنم آه در اين صورت روسيه رأي وزيني خواهد داشت و<br />
بسياري از آشورهاي جهان از آن استقبال خواهند آرد.<br />
- ايالات متحده براي تجاوز به ايران چه دلايل حقوقي نياز<br />
دارد؟<br />
- مگر ايالات متحده در مورد عراق چه دلايل حقوقي داشت؟<br />
هيچ حق و حقوقي نداشت! اآنون ايالت متحده اظهار مي دارد<br />
آه در انفجار ١٢ ماه مه در عربستان سعودي “رد پاي”<br />
ايراني وجود دارد، يعني تشكيلات ايراني القاعده آن عمل<br />
تروريستي را ترتيب داد. ولي اطلاعات موثق در اين<br />
خصوص وجود ندارد، همانطور آه از برنامه هسته اي ايران
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
20<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
اطلاعات دقيقي در دست نيست. ولي شما اطلاع داريد آه هر<br />
بهانه اي مي تواند به صورت يك نوع خطر براي امنيت ملي<br />
ايالات متحده تلقي شود ولو اينكه اين آشور در فاصله<br />
هزار آيلومتري از ايران واقع شده است. در اين صورت آنها<br />
مي توانند بگويند آه <strong>راه</strong>ي جز برطرف آردن اين خطر<br />
ندارند. شستشوي مغزي افكار عمومي جهان به عمل خواهد<br />
آمد و چند ماه بعد تمام آمريكا نه تنها از تجاوز به ايران<br />
استقبال آرده، بلكه دولت خود را به سوي اين شيوه حل مسأله<br />
سوق خواهد داد.<br />
اآنون وضعيت عراق مشخص نيست. اآثريت شيعه<br />
عراق صرف نظر از اينكه چه حكومتي بعد از صدام روي<br />
آار آيد، احتمالاً به ايران گرايش خواهد داشت، حد اقل به اين<br />
دليل آه مقدسات اصلي ايران در خاك عراق واقع شده است.<br />
هر دولتي آه ايالات متحده در عراق بنشاند، به گونه اي با<br />
ايران همدردي خواهد آرد. ايالات متحده از اين امر مي ترسد.<br />
از اين نظر، ايران منشأ نگراني است آه به همين دليل ايالات<br />
متحده سعي خواهد آرد اين منشأ نگراني را از بين ببرد.<br />
متأسفانه، ايران کنوني از هر جهت باب طبع ايالات<br />
متحده نيست، حتي اگر روحانيت آناره گيري آند و اختيارات<br />
جديدي به قوه مجريه داده شود و حتي اگر در ايران همه<br />
روزنامه ها و آافي نت ها باز شوند، در هر حال چيزي پيدا<br />
خواهد شد آه موجب نارضايتي ايالات متحده شود. براي<br />
مثال، مي توانند بگويند آه ايران آشور همسايه ترآيه را تهديد<br />
مي آند. بعداً خواهند گفت آه ايران به صورت شايسته از<br />
اسرائيل پشتيباني نمي آند.<br />
- حل و فصل نظامي مسأله، عمل انجام شده اي است؟<br />
- فكر مي آنم اگر آشورهاي جامعه جهاني فعالانه مداخله<br />
نكنند، احتمال اتخاذ تصميم نظامي در مورد ايران بسيار<br />
بالاست.<br />
- ايالات متحده مي تواند در ايران چه منافعي داشته باشد؟<br />
- با روي آار آمدن روحانيت بعد از انقلاب اسلامي سال<br />
١٩٧٩، ايالات متحده در ايران چيزهاي زيادي را از دست<br />
داده و نمي تواند با اين خسارات سازش آند. در سال<br />
ايران و ايالات متحده قرارداد بزرگ ٢٤ ميليارد دلاري را<br />
امضا آردند آه مطابق آن قرار بود ايالات متحده ظرف<br />
سال در ايران ٨ نيروگاه اتمي ساخته و جنگ افزار معادل<br />
ميليارد دلار را ارسال آند. علاوه بر آن، ارتش<br />
نفري آمريكا آه در ايران مستقر بود، از مصونيت<br />
برون مرزي برخوردار و همه تصميمات رهبر(شاه) وقت<br />
ايران از قبل با ايالات متحده هماهنگ مي شد.<br />
هنگامي آه انقلاب شد همه اين قراردادها و<br />
موافقتنامه ها لغو شد.<br />
شما مي دانيد آه ايالات متحده “پدرخوانده اصلي”<br />
القاعده مي باشد. آمريكا در سال ١٩٨٠ اين گروه را براي<br />
حمايت از مجاهدان افغاني در مبارزه با اتحاد شوروي تشكيل<br />
داد. بعد از آنكه اتحاد شوروي از افغانستان خارج شد، نوع<br />
ديگر القاعده يعني رژيم طالبان را به وجود آورد. به همين<br />
دليل اسامه بن لادن به افغانستان پناه برد و نه به پاآستان،<br />
عربستان سعودي يا آشور ديگر بلكه به افغانستان.<br />
ايالات متحده در طول سالها القاعده و طالبان را به<br />
عنوان سازمانهاي تروريستي به حساب نميآورد، چرا آه اين<br />
سازمانها مطابق با منافع ايالات متحده عمل مي آردند. ولي<br />
اآنون ايالات متحده اعلام مي آند آه ايران به اندازه کافی با<br />
القاعده مبارزه نمي آند. جهت اطلاع حضار محترم، ايران طي<br />
٦ ماه اخير ٥٠٠ عضو القاعده را دستگير و از آشور اخراج<br />
آرده است.<br />
بعد از آن بسياري از جهانيان باور نمي آنند آه<br />
اعمال تروريستي ١١سپتامبر آار فقط اين سازمان بوده باشد.<br />
بدون برخورداري از تلفنهاي هم<strong>راه</strong> و رايانه، نمي توان چنين<br />
شبكه بزرگ جهاني را نگهداشت؛ نمي توان از آوه و غار اين<br />
شبكه جهاني را اداره آرد. چنين چيزي ممكن نيست. ولي<br />
مي توان فرض آرد آه ايالات متحده در آينده بارها از اين<br />
برگ برنده استفاده آند. الآن آمريكا دست داشتن ايران را<br />
اعلام آرده است، بعداً آسياي مرآزي را به ارتباط با اين<br />
سازمان متهم خواهد آرد و پس فردا نمايندگان القاعده در<br />
روسيه آشف خواهند شد. در اينصورت ايالات متحده از بهانه<br />
خوبي براي تشديد روابط خود با روسيه برخوردار خواهد شد.<br />
- چرا ايالات متحده به جان ايران افتاده است؛ از چه چيزي<br />
در اين آشور راضي نيست؟<br />
- حکومت ايران به دلايل زيادي باب طبع آمريكا نيست.<br />
در حال حاضر حدود ٤٠ ميليون از ٧٠ ميليون نفر<br />
جمعيت جواناني زير ٢٥ سال هستند. قريب به ٣ ميليون نفر<br />
از آنها آار ندارند. تازه بيكاري در ايران با بيكاري در اروپا<br />
و آشورهاي ديگر فرق مي آند. اين مسأله منشأ اصلي تشنج<br />
در آشور شده است. با اين حال تكنوآراتهاي ايراني فعالانه از<br />
استفاده ايراني از تكنولوژي هاي غربي طرفداري مي آنند. ولي<br />
اصلاح طلبان معتقدند آه در چارچوب وضعيت آنوني آشور<br />
مي توان به صورت ملايم اصلاحات را اجرا آرده و به<br />
سطحي آافي و شايسته براي آشور دمكراتيك اصلاح شده<br />
دست يافت. بخشي از جمعيت ايران از اينكه آنچه آه در<br />
عراق رخ داد، در ايران رخ نداد، تاسف خوردند.<br />
- شما به گروه اعزامي اطلاعاتي-تخريبي آمريكايي در ايران<br />
اشاره آرديد. شما اين اطلاعات را از آجا داريد و آيا مي توان<br />
به اين اطلاعات اعتماد آرد؟<br />
- اطلاعات از منابع مختلفي آه مورد اعتماد ما هستند دريافت<br />
مي شود. ما در حال حاضر مشغول آنترل ادامه اطلاعات از<br />
اين منابع هستيم. ما آوچكترين شكي نداريم آه چنين آاري<br />
چند ماه است آه ادامه دارد و نتايج معيني مي دهد. فكر مي آنم<br />
يك ماه بعد آنفرانس خبري جديدي تشكيل شود آه در جريان<br />
آن اطلاعات آنترل شده و موثق درباره اينكه چه آسي و با<br />
چه هدفي به ايران اعزام شد، چه مسايلي را آنجا حل ميآرد،<br />
با چه آسي در تماس بود و به چه نتيجه اي رسيد ارائه شود.<br />
البته اگر تا آن موقع اين سئوالات مبرم باشد.<br />
خبرگزاری "ريا-نووستی"<br />
١٢<br />
١٩٧٧<br />
١٠<br />
١٤<br />
٦٠ هزار
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
21<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
"apm"<br />
راديو "ياران" همزمان با تلويزيون مصاحبه ای در باره رويدادهای روز ايران با سردبير <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> انجام داد. اين مصاحبه<br />
توسط دو تن از برنامه سازان اين راديو انجام شد و طی دونوبت برای اروپا و ايران پخش شد.<br />
پياده شده اين مصاحبه، که عمدتا در ارتباط با مناسبات ايران و امريکا و افشای مذاکرات پنهانی ژنو بوده است، از روی نوارضبط<br />
صوت را هم<strong>راه</strong> با ويراستاری لازم برای چاپ در زير می خوانيد.<br />
مردم ايران به اين نتيجه قطعی رسيدهاند<br />
ولايت فقيه<br />
همان سلطنت پهلوی است<br />
آلترناتيو سوزی، الان مرکزیترين سياست امريکا در داخل کشور است، تا تمام امکانات موجود<br />
برای تحولات در ايران از بين رفته و برای مردم هيچ <strong>راه</strong> حلی جز متوسل شدن به امريکا برای<br />
خلاص شدن از چنگ سرکوب و اختناق و چپاول باقی نماند.<br />
س- از قرار معلوم آمريكا و ايران مخفيانه ارتباط داشته اند و<br />
مردم خبر نداشته اند. حميد رضا آصفی سخنگوی وزارت<br />
خارجه ايران گفته شد در باره مشکلات و گرفتاریهای ميان<br />
دو کشور مذاکره شده است.<br />
ج- آقای آصفي گفته ما بر سر مسائل و گرفتاريهاي زيادي که<br />
داريم در حال مذاآره هستيم. اگر مبنای اعتراف به اين<br />
مذاکرات را همين جمله آقای آصفی بگيريم، شب و روز بايد<br />
ايران و امريکا با هم مذاکره کنند، زيرا دست روی هر<br />
موضوعی که بگذاريد مسئله و گرفتاری است.<br />
س- فكر مي آنيد اين ديدارها در رابطه با حمله آمريكا و<br />
سقوط حکومت صدام حسين است؟ و يا اين ديدارها نيز همان<br />
ديدارهايي است آه شما چند بار در مصاحبههای خودتان به آن<br />
اشاره کرده بوديد؟<br />
ج- موضوع از اين قرار است آه در جمهوری اسلامی دو<br />
ديدگاه در رابطه با مذاکرات و حتی روابط با آمريكا وجود<br />
دارد. يکی نگاه اصلاح طلبان است آه اعتقادشان مبني بر اين<br />
بوده و هست آه اين نوع ديدارها بايد علنی و قانوني باشد و<br />
مردم هم از آن با خبر باشند. اينها معتقدند سالها از انقلاب<br />
گذشته و بايد رفت بطرف يک حکومت با ثبات و متعارف در<br />
سطح جهان و در اين رابطه هم میتوان رابطهایآاملاً<br />
قانوني با آمريكا، يا هر آشور ديگري داشت. برقراري چنين<br />
رابطه اي را آقاي خاتمي در مصاحبه با خانم امانپور در<br />
آغاز آرد. در اين مصاحبه خاتمي ابزارهاي<br />
تبليغاتي را آه جناح راست زير پوشش آن عليه مردم عمل<br />
مي آند خواست از آنها بگيرد. در اين مصاحبه آقای خاتمی<br />
تمامي روابط بين المللي و حقوق بشر، در چارچوب سازمان<br />
ملل را بپذيرفت و تاکيد کرد که دولت او میخواهد طبق آن<br />
عمل آند. جناح راست آه مخالف اصلاحات بود و هست و<br />
پول و قدرت را در دست دارد عليه اين مصاحبه شروع به<br />
سمپاشی و جو سازی کرد. يعنی همان جناحی از جمهوری<br />
اسلامی که ما آن را مافيا قدرت و ثروت مي شناسيم و رابطه<br />
پناهی و زدوبند با امريکا را برای خود مفيدتر از مناسبات<br />
آشکار و شفاف می داند.<br />
به دو دليل آنها نمي خواستند آن مصاحبه مبنای<br />
مناسبات جديد ايران با جهان و بويژه امريکا قرار گيرد. ابتدا<br />
اينكه نمي خواستند زير بار محدوديتهای روابط بين المللي<br />
بروند و دوم اين که ارتباط های اقتصادي بصورت مخفي<br />
ادامه يابد و شبکه تارعنکبوتی تجارت و واسطهگری به کار<br />
خودش ادامه بدهد.<br />
طبعا اين نوع مناسبات، يعنی مناسبات زير ميزی و<br />
از طريق واسطههای تجاری هم برای امريکا و هم برای امثال<br />
آقاي عسگراولادي نان و آبدارتر است و با واسطه بازی<br />
روی قيمتها مانور میکنند و نبض اقتصاد کشور را هم از<br />
طريق اتاق بازرگاني در دست خود نگه میدارند. بنفع امريکا<br />
هم هست، زيرا شرکتهای تجاری دولا پهنا به ايران جنس<br />
میفروشند و چون هيچ تعهد و الزام دولتی و قراردادی وجود<br />
ندارد، هر گاه که دولت امريکا بخواهد میتوانند کمر بند<br />
تجاری را سفت کند و گلوی حکومت را برای گرفتن<br />
امتيازهای بيشتر در چنگ خودشان بفشارند.<br />
اينها اعتقادشان اينست که فلان امتيازاقتصادی را به<br />
امريکا میدهيم و آنها، يعني آمريكائی ها هم صدايش را در<br />
نمي آورند و اين مناسبات مي تواند ادامه داشته باشد. آقاي<br />
رفسنجاني در همين ارتباط صريح ترين سخن را گفت. او<br />
۵٧<br />
)<br />
(C.C.N
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
22<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
-١<br />
گفت آه بيخود شلوغ آردند، اين مناسبات، يعنی مناسبات با<br />
امريکا، بصورت اقتصادي وجود داشت و رو به گسترش هم<br />
بود. اين حرف مال زمانی بود که بحث درباره مناسبات<br />
سياسی در مطبوعات بالا گرفته بود و مجلس فشار میآورد که<br />
مناسبات ميان دو پارلمان ايران و امريکا شروع شود، که<br />
طبعا به مناسبات پنهان آقای رفسنجانی با محافل امريکائی<br />
لطمه می زد. روابط سياسي تبعاتی دارد که امثال وی<br />
نمیخواهند زيربار آن بروند. تمام شواهد و قرائن بعدی کاملا<br />
نشان داد آه آن مقاومت در مقابل مصاحبه آقاي خاتمي با "سی<br />
ان ان" برای در دست داشتن ابتكار عمل در دست خودشان<br />
بود؛ زيرا ما بعدا ديديم که تحت شرايط ويژهای ناگهان فاش<br />
شد که هم در ژنو و هم در آتن مذاکره پنهان داشتهاند، آنهم در<br />
سطح دبيرمجمع مصلحت نظام که پيامآور اعضای اين مجمع<br />
است و البته در همآهنگی و اطلاع رهبری و شورای<br />
فرماندهان سپاه پاسداران. يعنی همانها که در ظاهر بيشتر از<br />
همه خود را مخالف مناسبات با امريکا نشان می دهند. اينها<br />
تمام کوششان در تمام دوران رهبری آقای خامنه ای اينست که<br />
در عرصه تبليغاتي و حكومتي مدام عليه امريکا حرف بزنند و<br />
حتی پرچم آتش بزنند اما زير ميزی با لابی های مختلف با<br />
امريکا در تماس سياسی و مناسبات گسترده اقتصادی باشند.<br />
البته اين تناسب ١٠-١٢ ساله الان و با اهداف جديدی که<br />
امريکا برای سلطه مستقيم بر منابع نفت منطقه و تغيير تقسيم<br />
جغرافيائی منطقه دارد و با سقوط طالبان و صدام حسين فرق<br />
کرده است و به همين دليل هم کشاکش های جديدی شروع شده<br />
است. آقايان می کوشند خودشان را با اين مناسبات جديد هم به<br />
نوعی تطبيق بدهند و به همين دليل هم نه تنها در افغانستان<br />
همه نوع همکاری خفت بار با امريکا کردند، بلکه بر سر<br />
حمله نظامی امريکا به عراق هر چه از دستشان برمی آمد<br />
برای امريکا کردند. حتی بر سر بازگشت آيت االله حکيم به<br />
عراق هم هر امتياز و تعهدی که امريکا خواست دادند، سپاه<br />
بدر را خلع سلاح کردند.<br />
بهرحال، سياست ١٠-١٢ ساله اخير اينطور بوده که<br />
هر آاري آه مي خواهند در داخل عليه حقوق بشر بکنند و در<br />
عوض مناسبات اقتصادي را از زيرميز گسترش دهند. البته<br />
وقتی اشاره به ١٠-١٢ سال اخير می کنم، اينطور نيست که<br />
در زمان حيات آيت االله خمينی اينگونه نبوده است. خير و<br />
اتفاقا همين آقايانی که اکنون سکان حکومت را مستقيم بدست<br />
گرفته اند زيرميزی تر از حالا اين مناسبات را داشتند. آن<br />
موقع برای خريد اسلحه و بعد هم برای معاملات ديگر.<br />
ماجرای مک فارلن در زمان رياست جمهوری آقای خامنه ای<br />
و رياست آقای رفسنجانی بر مجلس فاش شد. در باره مناسبات<br />
با انگلستان هم که فکر نمی کنم ديگر لازم باشد چيزی گفته<br />
شود. حتی حوزه علميه و شورای تبليغات اسلامی و بعدها هم<br />
مجمع اهل بيت که مستقيما زير نظر بيت رهبری و آيت االله<br />
گلپايگانی رئيس دفتر رهبر اداره می شود در لندن دفتر ويژه<br />
دارند. مناسبات امنيتی آقای عسگراولادی با انگليس ها هم که<br />
ديگر اظهرمن الشمس است. ما حتی شنيده ايم که اخيرا يک<br />
سايت روسی فاش ساخته در ماجرای انفجار سفارت امريکا<br />
در بيروت اسناد و مدارک مربوط به ارتباط ها و رابط های<br />
اطلاعاتی عسگراولادی در ماجرای پرونده سازی عليه حزب<br />
<strong>توده</strong> ايران و طرح انتقال ديپلمات وقت شوروی "گوزچکين"<br />
از تهران به لندن از بين برده شد.<br />
اين قصه سر دراز دارد و ما را از اصل بحث دور<br />
می کند. بحث بر سر مصاحبه آقای خاتمی با سی ان ان و<br />
تلاش برای تبديل جمهوری اسلامی به حاکميتی عادی و مثل<br />
ديگر کشورها بود.<br />
بهرحال، آن مصاحبه با سی ان ان و آن ابتکار را<br />
آقايان طرفدار مناسبات زير ميزی بهم زدند و جلويش را<br />
گرفتند. البته اين کار با توجه به محبوبيت و رائی که خاتمی<br />
داشت آسان نبود و به همين دليل هم ابتدا سعی کردند دولت<br />
خاتمي را ضعيف آننده و او را تحت آنترل بگيرند تا بعدا<br />
بتوانند ابتکار عمل برای مذاکره با امريکا را خودشان بدست<br />
بگيرند، که حاصل آن همان سئوال شما، يعنی مناسبات و<br />
مذاکراتی است که با امريکائی ها کرده و حالا فاش شده است.<br />
در اين رابطه دو حادثه اتفاق افتاد.<br />
حادثه سقوط طالبان درافغانستان، آه آقايان را غافلگير<br />
کرد و بعد از افغانستان هم هنوز خودشان را جمع و جور<br />
نكرده بود آه مسئله عراق پيش آمد و آنجا هم نتوانست خودش<br />
را جمع و جور آنند. حالا رسيده ايم به اين نقطه.<br />
تحولي آه در عراق اتفاق افتاده است خواه ناخواه<br />
بررويدادهای جمهوري اسلامي تاثير جدی دارد. داريم کم کم<br />
به جائی مي رسيم آه اين مناسبات پنهان را نه آمريكا ديگر در<br />
شکل گذشته اش آن را مي پذيرد و نه در جمهوری اسلامی می<br />
توان آن را پنهان کند. همه چيز آشكار شده، طوريكه حتی<br />
آقاي حكيم هم براي بربازگشت به عراق تا پايان مذاآره آقاي<br />
خليل زاد با جواد ظريف در ژنو معطل مانده بود که بالاخره به<br />
ايشان اجازه مي دهند به عراق برگردد يا نه. مسئله آنقدر<br />
آشکار بود که در تمام مطبوعات و رسانه ها عرب زبان هم<br />
انعكاس يافت. فقط می خواهم بگويم شرايطی پيش آمده که<br />
پنهان ساختن اين مناسبات ديگر ممکن نيست.<br />
البته اين حوادث مربوط به چهار پنج ماه پيش است.<br />
آنقدر جهان در حال تحول و تغييرات است آه بسرعت خبر و<br />
حادثه امروز آهنه مي شود، چه برسد به خبر چهار يا پنج ماه<br />
قبل. برای اينکه شنوندگان و بينندگان شما اين سرعت حوادث<br />
را بيشتر درک کنند من فقط ياد آوری می کنم که اگر بخاطر<br />
داشته باشيد، همين روزنامه هاي دست راستي که حالا پيشنهاد<br />
مستقيم هاشمی رفسنجانی به امريکا برای مذاکره را تحليل<br />
جامع اوضاع ايران وجهان از سوی هاشمی رفسنجانی منتشر<br />
کردند، پنج، شش ماه پيش، امثال بهزاد نبوی را که گفته بود<br />
پارلمان های دو کشور امريکا و ايران با هم گفتگو کنند<br />
نوآران آمريكا و جاده صاف آنان آمريكا و انقلابيون پشيمان<br />
و…. معرفی کردند. حتی رهبر هم همين را گفته بود. عباس<br />
عبدي را با همين بهانه ها بردند به زندان و هر بلائی که<br />
خواستند سرش آوردند.<br />
س- همه پرسي، يکی از پيشنهادهای اپوزيسيون خارج از<br />
کشور است. ما امروز مهمان ديگري هم در اين برنامه داريم<br />
و من اين سئوال را از ايشان هم خواهم پرسيد. اين مسئله<br />
همه پرسي را چگونه تعبير مي آنيد؟<br />
ج- من در جايي نشنيده ام آه حكومتي با علم به اينكه مورد<br />
تائيد مردمش نيست، بيايد رفراندوم انجام بدهد و وقتی مردم
دن<br />
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
23<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
گفتند شما را نمی خواهيم بگويد خيلی خوب ممنونيم که تا اين<br />
لحظه ما را تحمل آرديد و حالا که ما را نمی خواهيد<br />
خداحافظي آرده و می رويم.<br />
اما اينکه آنها، يعنی حکومت نمی خواهد شرط قطعی<br />
برگزار نشدن رفراندوم نيست. مسئله اينجاست که اين خواست<br />
چگونه و با چه نيروئی به حکومت تحميل شود، و الا امروز<br />
ديگر همگان به يک رفراندوم در ايران فکر می کنند، حتی<br />
اصلاح طلب های داخل حکومت. در مهاجرت هم وضع<br />
همينطور است. يعنی يک پيشنهاد دهنده رفراندوم آقای رضاي<br />
پهلوي است؛ که به تقليد از آقای خمينی می گويد امروز همه<br />
با من اتحاد کنيد و برنامه و طرح منسجمی را هم ارائه نمی<br />
دهد. در همين رابطه و همين دوران عده ديگری هم جمع شده<br />
ا در خارج از آشور و منشور جمهوريت و يا منشور<br />
که آنهم چيزی شبيه دفاع از جمهوريت است را پيشنهاد کرده<br />
اند. مبتکران اين دو طرح هم با همه حسن نيتی که می توانند<br />
داشته باشند و يا حسن نظر و سابقه ای که امضاء کنندگان اين<br />
دو طرح دارند، برنامه مشخصی ارائه نداده اند و هنوز<br />
تشکلی هم نيستند. به همين دليل ما فکر می کنيم اين عده از<br />
جمهوری خواهان، از بيم افتادن ابتکار عمل بدست سلطنت<br />
خواهان که هميشه خطر حمايت همه جانبه امريکا از آنها<br />
وجود دارد، به فکر چاره افتاده اند که تشکلی را درست کنند.<br />
اساس فکر هم باز به نظر ما و بموجب مطالعه امضاء<br />
کنندگان اين طرح ها اينست که چون سازمان های سياسی که<br />
در آن عضو هستند نمی توانند با هم متحد شوند و وحدت عمل<br />
داشته باشند، بيايند بصورت منفرد و بدون اسامی و هويت<br />
سازمانی خود يک تشکلی را مانند جبهه درست کنند. باز تا<br />
اينجا هم عيبی ندارد؛ عيب از يک گام جلوتر می تواند شروع<br />
شود:<br />
١- اگر برخی و جمعی در اين طرح ها هدفشان اين باشد که با<br />
در دست داشتن يک پشتوانه امضائی با سلطنت خواهان بر<br />
سر ميز مذاکره بنشينند، که در می توانند با تضاد و مقاومت<br />
سازمان های سياسی خود روبرو شوند.<br />
نتوانند تشکلی را بوجود آورند وانسجام پيدا کنند، که در<br />
اينصورت هم بسرعت پراکنده خواهند شد و اين ماجرا هم مثل<br />
خيلی از ماج<strong>راه</strong>ای ديگر ٢٠ و چند ساله مهاجرت<br />
سروصدائی است که بعد از مدتی تمام می شود. مثل دوران<br />
بيانيه های مشترک صادر کردن سازمان های سياسی که خيلی<br />
از امضاء کنندگان همين طرح های جديد جمهوريت عضو آنها<br />
هستند.<br />
مسئله و يا مشکل دوم حتی جدی تر از مشکل اول<br />
است. يعنی شما در نظر بگيريد که طرفداران اين بيانيه ها و<br />
يا مبتکران تنظيم اين بيانيه ها، اگر نتوانند در باره مسائل مهم<br />
و بی وقفه جامعه ابراز نظر کنند، که در ظرف زمان و امواج<br />
حوادث فراموش می شوند، اگر هم بخواهند تحرک داشته<br />
باشند که هر باز نمی شود برای يک بيانيه و يا حادثه <strong>راه</strong><br />
بيفتند دوره و امضاء جمع کنند و تازه اگر تعداد امضا ها هم<br />
کم شود می گويند پراکنده شدند و تمام شد.<br />
بنابراين بايد بروند بدنبال يک هسته مرکز سازمانی<br />
و ايجاد يک تشکل که رهبری و برنامه داشته باشد. به اين<br />
ترتيب می رسيم به همان نقطه ای که ما <strong>توده</strong> ايها هميشه گفته<br />
ايم و آن اينکه برای هر مرحله از يک جنبش بايد اتحادی از<br />
نيروهای طرفدار آن جنبش تشکيل شود. اتحاد هم هم<strong>راه</strong> بايد<br />
باشد با هويت سازمانی و يا نوعی پيوند سازمانی. از اين<br />
مرحله به بعد است که خيلی آسان می توان پرسيد: حالا تکليف<br />
آن نيروئی که در داخل کشور است و حتی در حکومت است<br />
و دارد مبارزه می کند، زندان می رود، رودرروی بخشی از<br />
حکومت است چه می شود. اتفاقا آنها هم می خواهند از<br />
جمهوريت و انتخاب در برابر انتصاب و حکومت ولايتی دفاع<br />
کنند. ما مگر می توانيم اين نيرو را نديده بگيريم؟ مبتکران<br />
بيانيه ٨١ و طرح نامه جمهوريت و جمع کنندگان امضاء اين<br />
يک قلم مهم را فراموش کرده اند و در طرح هائی که ارائه<br />
داده اند اصلا توجه به اين واقعيت در داخل جامعه و حاکميت<br />
نکرده اند و اين بزرگترين ضعف ماجراست. به همين دليل<br />
است که آن پرسش اول مطرح شده است. يعنی اينکه شما<br />
مبتکر اين طرح و جمع آوری امضاء شده ايد با هدف داشتن<br />
يک پشتوانه و نشستن سر ميز مذاکره با سلطنت خواهان و<br />
مشروطه خواهان و يا واقعا می خواهيد يک گام بلند برای<br />
پيوستن به جنبش داخل کشور برداريد؟<br />
بنابراين، چنين طرح هائی و طراحان آن، تا تکليف<br />
خودشان را با بخشی از حکومت روشن نکنند و حتی با آن<br />
همسو و همگام نشوند، نمی توانند کار چندانی را از پيش<br />
ببرند. مگر اينکه جناح راست و درنده جمهوری اسلامی همه<br />
را قتل عام کند و ديگر ظرفيتی در داخل حاکميت و پيرامون<br />
خود باقی نگذارد، که در اينصورت شعار قطعی سرنگونی در<br />
دستور روز قرار می گيرد و رهبری جنبش هم عملا به خارج<br />
از کشور منتقل می شود.<br />
پس می بينيد که برگزاری رفراندوم و يا همه پرسی،<br />
از چه مسير دشواری بايد عبور کند، مسيری که قطعا انسجام<br />
سياسی مهاجرين سياسی در آن تاثير دارد، مگر اينکه ما با<br />
رفراندومی روبرو شويم که از خارج و توسط قدرت های<br />
خارجی اعلام و تحميل می شود، که اين خودش يک بحث<br />
جداگانه است و ربطی به رفراندوم ملی ندارد. اين رفراندوم<br />
هم قطعا وقتی می تواند تحميل شود که تمام ظرفيت های<br />
تحول در داخل کشور و در داخل حاکميت از بين رفته باشد و<br />
يا از بين برده باشند. يعنی همگان به نقطه سرنگونی رسيده<br />
باشند. اين همگان در درجه اول مردم ايران هستند که به نقطه<br />
قطع اميد کامل و سرنگونی نظام به هر شکل و قيمتی رسيده<br />
باشند.<br />
س- شما موقعيت سلطنت خواهان و طرفداران پادشاهی<br />
مشروطه را نديده نمی گيريد؟<br />
ج- خير. بحث ديگري آه اينجا مطرح مي شود، بحث سلطنت<br />
است. رودربايستي نبايد آرد و در اين باره هم با صراحت بايد<br />
پرسيد. موقعيت سلطنت خواهی امروز در داخل آشور چگونه<br />
٨١<br />
-٢
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
24<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
است؟ و نتيجه تكاپوهايي آه در آمريكا و در حاشيه وزارت<br />
دفاع مي شود چه خواهد شد؟ و وضعيت نئومحافظه آاراني آه<br />
آقاي (لدين) هم از آن نام مي برد چه ميشود؟<br />
خب، اين عرصه سياسي قضيه است. من با صراحت<br />
بگويم که سلطنت لولو نيست آه کسی را بتوانند از آن<br />
بترسانند، بلكه سلطنت يک شيوه حكومتی است، که مردم<br />
ايران از آن خاطره ات تاريخی تلخی دارند. برای مردم ايران<br />
سلطنت شكنجه، زندان، انتخاب نكردن، پارلمان بستن، ، فساد<br />
دربار و غيره را تداعی می کند و مردم از برقرار آن وحشت<br />
دارند. امروز در جمهوري اسلامي هم آن بخش انتصابي آه<br />
داراي همين خصوصيات حکومتی است مورد نفرت مردم<br />
است. اين بخش از جمهوری اسلامی هم عملاً همان سلطنت<br />
است.<br />
حالا، آساني در خارج از آشور هستند و مي گويند<br />
ما از گذشته درس گرفته ايم، ما پشت دستمان سوخت، پشت<br />
دستی خورديم ، ديگر تكرار نخواهيم آرد، مشروطه طلب<br />
خواهيم شد، طرفدار مجلس خواهيم شد.<br />
اينها حرف های ديگري است که با استبداد سلطنتي<br />
فرق دارد و حرف های بدی هم نيست. ما نمي توانيم بگويم تو<br />
حرف نزن و اين ادعاها را نکن. فلان کس مي گويد من آزادي<br />
خواه شده ام، اما در شكل مشروطه سلطنتي. اين را ما نبايد<br />
تائيد کنيم، اين را مردم بايد باور کنند و ما معتقديم از اين باور<br />
عمومی بسيار فاصله داريم.<br />
آنچه که به ما، بعنوان <strong>توده</strong> ايها مربوط می شود،<br />
لازم است کمی به تاريخ و گذشته سياست های اين حزب<br />
مراجعه صادقانه بشود. شما ببينيد در گذشته از سال١٣٤٠ که<br />
هم<strong>راه</strong> بود با نوعی رفرم از بالا در حاکميت تثبيت شده بعد از<br />
کودتای ٢٨ مرداد و برپائی متينگ جبهه ملی در ميدان جلاليه<br />
تهران تاسال١٣٥٠ که ديگر رفتيم به سمت جنون جشن های<br />
دو هزار و پانصد ساله و آن خريد های عظيم تسليحاتی و<br />
اعلام تک حزبی "رستاخيز" ده سال حزب <strong>توده</strong> ايران،<br />
عليرغم فراز و نشيب های سياسی داخل کشور و برخی<br />
اختلاف نظرها در داخل حزب، شعارش اين بود آه "شاه<br />
سلطنت آند نه حكومت". اصلاً در اين دوران بحث براندازي<br />
نظام نبود! شادروان ايرج اسكندري تا آخرين لحظه ای که<br />
حزب قطع اميد از امکان اصلاح در نظام سلطنتی گذشته<br />
کرد، از اين شعار دفاع آرد. تا زمانی آه خانواده سلطنتي و<br />
دربار شاهنشاهی نشان دادند داراي چنين ظرفيتي نيستند و<br />
نظام داراي ساختاري شده آه تا پايان خطی را که پيش گرفته<br />
خواهد رفت. فعاليت های آقاي ارتشبد طوفانيان که واسط<br />
خريدهای نظامی دربار با امريکائی ها بود نشان داد که دربار<br />
می خواهد تا آخر خط برود. ساواک هم نشان داد که می<br />
خواهد شکنجه سيستماتيک را اساس حکومت کرده است، در<br />
و وابستگاه دربار هم نشان دادند که گوششان به هيچ توصيه و<br />
نصيحتی بدهکار نيست و چهار نعل در جاده قدرت و ثروت و<br />
فساد مالی و ديگر فساد ها می خواهد پيش برود.<br />
خوب، اين سيستم به بن بست رسيد و حزب <strong>توده</strong><br />
ايران به اين نتيجه رسيد که ديگر هيچ اميدی به اصلاح اين<br />
نظام نيست و يگانه <strong>راه</strong> رفتن دربار ديکتاتور است. به اين<br />
ترتيب شعار تغيير آرد و ضرورت سرنگونی سلطنت مطرح<br />
شد، در حاليكه سال ها مي گفتند جبهه ضد ديكتاتوري درست<br />
آنيم. جبهه واحد ضد سلطنت مطرح نبود، جبهه واحد<br />
ضدديكتاتوري مطرح بود. آن نظام نشان داد داراي اين<br />
ظرفيت نيست. حالا در جمهوري اسلامي هم جناح انتصابی<br />
وابسته به بيت رهبری تلاش مي آند ته مانده انقلاب را هم<br />
جمع آند. از گرفتن عبدي و آغاجري وزيدآبادي و اين طيف<br />
بگيريد و برويد جلو تا برسيد به زنداني آردن امثال سحابي و<br />
احتمالا دآتر يزدي و حتی نقشه آشتن يك عده ای اينها. به اين<br />
ترتيب اينها دارند تمام ظرفيت ها را از بين مي برند و وقتی<br />
ديگر ظرفيتی باقی نماند در جمهوری اسلامی، چه تفاوتی بين<br />
اين جمهوری با آن سلطنتی است که سرنگونی اش در دستور<br />
کار جنبش قرار گرفت؟ بنابراين بحث ما يک بحث محتوائی<br />
می شود در اينجا و در مقايسه سلطنت خواهی و جمهوری<br />
اسلامی ولايت پرستی. جمهوری اسلامی هم ممکن است به<br />
همان نقطه ای برسد که سلطنت رسيد. بنابراين، اين شيوه و<br />
ساختار و روش حکومت ها و ترکيب حاکميت آنهاست که<br />
مورد بحث ماست. وقتی جمهوری اسلامی هم شد دربار<br />
شاهنشاهي ديگر بقای آن سد <strong>راه</strong> تکامل وترقی جامعه است.<br />
در باره سلطنت خواهی و طرفداری از سلطنت در<br />
خارج از کشور هم من اينگونه فکر می کنم که آساني را که<br />
طرفدار دمکراسی غربی هستند و در امريکا و اروپا تحت<br />
عنوان مشروطه خواه فعاليت می کنند، اينها تفاوت دارند با<br />
طرفداران قديمی و سالمند بازگشت سلطنت و آنهم سلطنت<br />
پهلوی به ايران. اينها بيشترشان طرفدار سيستم غرب هستند،<br />
تحصيل کرده دانشگاه های اروپائی و امريکائی هستند واين<br />
ديگر يک چيز ديگرو يک طيف ديگری است. اين مشروطه<br />
خواه ها هم مي گويند آه ما ديگر کارهای اسلاف خودمان را<br />
نخواهيم کرد آن کارها اشتباه بزرگی بود! ما طور ديگري<br />
فکر می کنيم. ما طرفدار پارلمان هستيم، از دمكراسي دفاع<br />
می کنيم. اينها حرف های جديدی است. اين شناخت را مردم<br />
ايران از سلطنت طلب ها ندارند و شايد به همين دليل هم<br />
هست که آنها از کلمه سلطنت فاصله گرفته و نام خودشان را<br />
مشروطه خواه اعلام کرده اند. وقتی مردم همين حالا هم در<br />
ايران وقتی می خواهند فساد و خونريزی سيستم ولايت فقيه را<br />
محکوم کنند آن را با سلطنت مقايسه می کنند، حتما کسانی در<br />
طيف راست اپوزيسيون درخارج از کشور هستند که عاقلانه<br />
به اين نتيجه برسند که تبليغ سلطنت در ايران ناممکن است.<br />
مردم ايران همچنان با آن شناخت قديمي خودشان از سلطنت<br />
زندگی می کنند. آيا مردم ايران اين حرف ها و برداشت های<br />
تازه را از سوی سلطنت خواهان و يا مشروطه خواهان قبول<br />
خواهند کرد يا نه به خود آنها مربوط است، ما تصور نمی<br />
کنيم. خب، خيلی طبيعی است که مردم بپرسند شما اگر<br />
طرفدار دمکراسی و آزادی هستيد چرا با جمهوری کنار نمی
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
25<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
آئيد. خب همين شعارها و طرح ها را برای يک نظام<br />
جمهوری مطرح کنيد. چرا می خواهيد ما را به عقب<br />
برگردانيد؟<br />
اتفاقا از همينجاست که ما هم بحث داريم و می گوئيم<br />
جلب حمايت وزارت دفاع آمريكا و يا موافقت با دخالت نظامي<br />
امريکا در ايران که نمی توان آزاديخواه بود و ما تصور هم<br />
نمي آنيم مردم ايران از آن حمايت آنند. اين بحث مربوط به<br />
خارج از آشور است.<br />
حالا برويم برسر موضوع رفراندومی که مطرح<br />
کرديد.<br />
ما در اين مورد يك تحليلی داريم آه با صراحت آن<br />
را می گوئيم، اين صراحت ضرورت دارد زيرا ديدن حقيقت<br />
هر اندازه هم که تلخ باشد واقع بيني مارا بيشتر مي آند. ابتدا<br />
حقيقت را بايد دانست و سپس واقعيت را بر آن تطبيق داد.<br />
ابتدا ببينيم در ايران اين مسئله چگونه مطرح است و<br />
زمينه آن چگونه ف<strong>راه</strong>م می شود. همانطور آه حوادث به ما<br />
نشان ميدهد، امروز درايران، يک جريان پرقدرت و پرنفوذ و<br />
شايد بهتر باشد بگوئيم نفوذی در حاکميت ايران، با تمام قوا و<br />
امكاناتش سرگرم از بين هر نيروئی است که بعنوان آلترناتيو<br />
مطرح است و يا امکان مطرح شدنش هست. بنظر ما، اين<br />
خطي است بسيار پر قدرت آه از بيرون از آشور هدايت<br />
مي شود و در داخل کشور و در پنهان ترين بخش های<br />
حکومتی اجرا می شود. همان هائی که به ظاهر سر سازش<br />
با امريکا را ندارند و پرچم آتش می زنند و می خواستند<br />
سلمان رشد را ترور کنند، اکنون در حاکميت ايران اين خط<br />
را پيش می برند. از نظر ما، اين ادامه همان جريانی است که<br />
بزرگترين ترورها را در سال های ابتدای انقلاب سازمان داد<br />
و قتل عام زندانيان سياسی را توانست به انقلاب ايران تحميل<br />
کند، همان جريانی که آيت االله های با نفوذ و سالمند را در<br />
جمهوری اسلامی دم تيغ مجاهدين خلق داد و آيت االله منتظری<br />
را در خانه اش حبس کرد. همان ها رهبری و هدايت اين<br />
ماجرا را برعهده دارند. آن ها دارند تمام ظرفيت های<br />
جمهوری اسلامی و آلترناتيوهاي داخل و خارج حاکميت را<br />
در ايران نابود می کنند تا ايران به همان نقطه ای برسد که<br />
عراق و صدام حسين رسيدند. يعنی در آن حد که امثال احمد<br />
چلبی هم به اپوزيسيون صدام در خارج کشور تبديل شده بود و<br />
هيچ زمينه ای برای تحول در داخل حکومت و داخل کشور<br />
عراق ديگر وجود نداشت و همه شرايط برای استقرار ارتش<br />
امريکا در عراق ف<strong>راه</strong>م شد. اين سناريوئی است که<br />
درافغانستان هم اجرا شد. طالبان از جمله وظائفش همين بود و<br />
شما می دانيد که چقدر کادر ملی و چپ در افغانستان کشته<br />
شدند، ترور شدند، به قتل رسيدند. حتی احمد شاه مسعود را<br />
که يک آدمی بود سرکش کشتند. هيچ چيز باقی نگذاشتند تا<br />
امريکا بر زمين سوخته فروآيد. تمام امكانات داخلي افغانستان<br />
را سوزاندند. الان در ايران هم همين طرح توسط يک محفل<br />
مافيائی که ما يک سر بزرگ آن را در قوه قضائيه می بينيم<br />
در حال اجراست. يك جريان پر قدرت داخل حكومت تمام<br />
امكانات داخلي را دارد از بين مي برد. اين طرح را می<br />
خواهند تا آنجا پيش ببرند که هيچ آلترناتيوی جز همان<br />
آلترناتيو مورد نظر امريکا و وزارت دفاع اين کشور در<br />
خارج از کشور و در همان کنار دستشان در امريکا باقی<br />
نماند.<br />
پس ابتدا اين حقيقت را ببينيم کهعملاً بخشی از<br />
حاکميت جمهوري اسلامي در جريان کدام برنامه امريکائی<br />
است و نتيجه اجتماعی آن را هم ببينيم. اين نتيجه نيست جز<br />
اينکه حالا در داخل آشور يك سمپاتي نسبتا گسترده نسبت به<br />
غرب و امريکا و يك نا اميدي از امکان تحول در حكومت و<br />
اصلاحات بوجود آمده است. اين سمپاتی بسرعت در حال<br />
رشد است. اين رشد گرايش به قدرت خارجی چنان سرعت<br />
گرفته که مقايسه آن با يك سال پيش ممکن نيست. در باره<br />
همين گرايش آماري عبدي در يک نظرسنجي بيرون آورد که<br />
به همين دليل هم زندانی شد. منظورم همان رقم ٧۵ در صد<br />
موافقت مردم با مذاکره با امريکا و رشد قطع اميد از تحول<br />
در يک چند ماهه.<br />
در جمهوری اسلامی از<br />
از نظر ما اين آمار الان خيلی بيشتر شده است.<br />
%٢٩ به %٤٣<br />
حالا آمريكا چنان از اين پتانسيل و گرايش به خود<br />
در ايران مطلع است که مذاکره با رهبران شناخته شده ای<br />
مانند هاشمی رفسنجانی را برای خود يک ضد تبليغ می داند.<br />
آن مذاکراتی هم که در ابتدا شما گفتيد و ماهم تاکنون بارها<br />
گفته ايم، بنظر ما در شرايط کنونی درباره عراق است و<br />
عمدتا وقت می خرند. روی اين مناسبات و مذاکرات هم نبايد<br />
حساب کرد. شما ببينيد بهترين مناسبات پسر دائي و<br />
پسرعموئی را همين آقای رامسفلد با صدام حسين داشت و<br />
درسال٨٣- باهم در بغداد فالوده مي خوردند. ولي ديديم<br />
آنجائي را آه ديگر تاريخ مصرف صدام تمام شده بود او را به<br />
خاک سياه نشاندند. الان هم مذاآرات سياسي آه با<br />
جمهوري اسلامي مي آند همين حالت را دارد. آنها دنبال<br />
فرصت و وقت مي گردند براي تثبيت وضعيت در عراق. حل<br />
مسئله شيعيان درعراق يا نجف و پايگاهي آه براي شيعيان در<br />
آنجا در نظر گرفته اند. آنچه که آنها بدنبال آن هستند جمع<br />
کردن اسلام به سبک خميني و خاتمه بخشيدن به به مرکزيت<br />
شهر قم است. آنها بدنبال آن هستند که امثال آيت االله ميلاني و<br />
آيت االله خوئي را دوباره در نجف علم کنند و بروند به سمت<br />
همان سنت های قديم در نجف. در نهايت هم نجف را تبديل به<br />
يك واتيكان اسلامي درست خواهند کرد که از هر نظر تابع<br />
نظرات خودشان خواهد بود و اين ممکن نشد مگر با خيانت<br />
حاکميت کنونی جمهوری اسلامی به انقلاب<br />
حالا برويم بر سر نقطه نظر ديگری که ما داريم.<br />
يعنی پاسخ بدهيم به آن سئوال شما که آيا امريکا به ايران حمله<br />
نظامی مشابه عراق خواهد کرد يا خير؟<br />
ما مي گوئيم نيازی به چنين مداخله ای نيست. امريكا<br />
در ايران شبکه های بزرگ خبرجمع کنی دارد، احمق هم<br />
نيستند، می دانند که تمايل مردم و بويژه جوانان نسبت به<br />
.۵٧<br />
٨٤
يها<br />
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
26<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
امريکا و غرب روزبروز در حال گسترش است. مگر احمق<br />
اند که با داشتن چنين ظرفيت و زمينه ای بروند تهران را بمب<br />
باران آنند!؟ تنها کاری که فعلا بايد بکنند و با تمام قدرت و<br />
قوا هم دارند می کنند وسعت و سرعت بخشيدن به اين<br />
نارضائی و قطع اميد مردم از داخل، از بين بردن آلترناتيوها<br />
در داخل ايران و نشان دادن خود به عنوان بزرگ ترين ناجی<br />
است. يعنی همين کاری که توسط قوه قضائيه و مخالفان<br />
اصلاحات دارند پيش می برند. اين خودش از صدتا لشکر<br />
نظامی کارسازتر است! در آن لحظه مناسب که افکار عمومی<br />
جهان هم آمادگی آن را داشت و اروپا هم نااميدانه بدنبال<br />
امريکا <strong>راه</strong> افتاد، آنوقت خواهند گفت: بسيار خوب، اين رژيم<br />
هم سلاح اتمی دارد، هم تروريست است، هم ضد حقوق بشر<br />
است و هم نمی گذارد در خاورميانه و عراق و افغانستان<br />
صلح بشود. بيآئيد همه با هم از برگزاری يک رفراندوم در<br />
ايران حمايت کنيم. اين رفراندوم ديگر آن رفراندومی نيست<br />
که جمهوری اسلامی را نگهدارد. اساسا برای اينکار هم<br />
برگزار نمی شود، بلکه رفراندوم می شود که جمهوری<br />
اسلامی برود. طرح موضوع هم خيلی طبيعی و منطقی و<br />
مردم پسند است و جنبه دمکراتيک هم دارد، اما از درون اين<br />
طرح خواه نا خواه امريکا بيرون می آيد. مجامع بين المللی هم<br />
حمايت خواهند کرد.<br />
با توجه به اين نتيجه محتوم، در اينجا رهبران<br />
جمهوری اسلامی دو تصميم خواهند گرفت. يا برگزاری اين<br />
همه پرسی و انتخابات را در پشت ميز تفاهم و مذاکره با<br />
امريکا و متحدان آن خواهند پذيرفت و يا تن به آن نخواهند<br />
داد. در حالت اول نتيجه معلوم است و کناره گيری از قدرت<br />
مانند افريقای جنوبی صورت خواهد گرفت و يا مقاومت<br />
خواهند کرد، که دراين حالت عملاً زمينه دخالت مستقيم تر را<br />
امريکا و اروپا را در ايران ف<strong>راه</strong>م خواهند کرد.<br />
اين نظر ما در مورد آن بحثي است آه شما مطرح<br />
آرديد. اين دخالت مستقيم تر هم بموجب قرائن و شواهد چنگ<br />
اندازی بر همان بخش از خاک ايران است که حکومت متکی<br />
به در آمد آن بر سر قدرت است، يعنی جنوب ايران و قسمت<br />
های نفت خيز ايران. در اينجا اين احتمال قوی است که اين<br />
بخش مهم ايران شبيه آنچه که در شمال عراق صورت گرفت،<br />
مستقل شده و اختيار آن يک دولت اپوزيسيون کارگزار<br />
امريکا تشکيل خواهد شد تا در عين حال به پايگاهی برای بقيه<br />
خاک ايران هم تبديل شود و برود تا تبريز و کردستان و<br />
خراسان. به همين دليل ما فکر نمی کنيم امريکا خيال لشکر<br />
کشی در حال حاضر به ايران را داشته باشد. اين طرح هم گام<br />
به گام و بتدريج مطرح خواهد شد. نفت را که بردند، حکومت<br />
مرکزی نمی تواند با صادرات جاليزی مثل هندوانه و خيار<br />
اصفهان و يا فرش کاشان و پسته کرمان ادامه يابد.<br />
البته اين احتمال هم قوی است که پای ميز مذاکره<br />
مستقيم بنشينند و تن بدهند به آنچه در ضعيف ترين موقعيت به<br />
آنها تحميل خواهد شد. حکومتی که پشتش خالی باشد، مردم را<br />
بخود نداشته باشد و نفتش هم در شرف گرفتن باشد ديگر چه<br />
می خواهد بکند؟<br />
اين پاسخ ما به آن سئوال شما در باره همه پرسي<br />
زيز نظر مجامع بين المللی و امريکاست. وقتی که سمبه چنين<br />
پرزور باشد، به نظر ما پاي ميز مذاآرات هم خواهند نشست.<br />
اين آقای گارباچف وقتي پروسترويكا را آغاز کرده بود، جمله<br />
بسيار دردانگيزي دارد که البته مال خودش نبود، بلکه گويا<br />
نقل از استالين است. گفته بود همه صحبت هاي ديپلماتيك<br />
مربوط به موقعي است آه در بيرون نطق می کنيم، مصاحبه<br />
می کنيم. وقتي نشستيم پشت ميز مذاکره و درها بسته شد<br />
صريح ترين، تندترين، رآيك ترين حرف ها و مسائل مطرح<br />
خواهد بود. يعني هيچ رودربايستي در آار نخواهد بود.<br />
شما اين آخرين ديدار صدام حسين با يك ژنرال<br />
امريکائی را روی سايت اينترنتی "پيک نت" بخوانيد. ببينيد<br />
ژنرال آمريكائي با چه صراحتی به صدام حسين پيشنهاد می<br />
کند از عراق برود بيرون و بيخود خودش را در زيرزمين ها<br />
معطل نکند. صدام مي گويد آجا بروم؟ مي گويد از عراق برويد<br />
بيرون. با همين صراحت. يا، آخرين مذاآرات شاه با سفرای<br />
انگليس و آمريكا را مطالعه کنيد، ديدار او را با سوليوان<br />
بخوانيد. مگر با همين صراحت به او پيشنهاد نکردند ايران را<br />
ترک کند. با رضا شاه همينگونه مگر رفتار نشد و با همين<br />
صراحت به او نگفتند از ايران برود بيرون. و در هر دو<br />
حالت مگر مردم شادی نکردند؟ در نتيجه، در همين نوع<br />
مذاآرات به جمهوري اسلامي خواهند گفت، آه آقا يا تن<br />
خواهي داد به اين چنين چيزي که ما می گوئيم تن می دهی و<br />
يا به زور خودمان اجرايش می کنيم. مثل صدام حسين آه<br />
گفتند: آقا تو بيا برو به نيوزلند. زن و بچه هات و قبيله ات را<br />
بردار برو نيوزلند و انگليس هم تضمين امنيت تو را خواهد<br />
آرد. برو آنجا زندگي آن تا ببينيم چه خواهد شد. يارو نرفت<br />
زير بار. خوب عملاً بخش دوم اجرا شد.<br />
س- در زمان سقوط شاه فقيد، نيروهاي اپوزسيون خيلي<br />
محدود بودند روزنامه ها و نشريه هايي آه بر عليه رژيم چاپ<br />
مي شدند خيلي محدود بودند و يكي از رآن هاي اصلي<br />
مبارزاتي آنفدراسيون جهاني دانشجويان بود. ولي اآنون يك<br />
چيزي حدود ٢٠٠ روزنامه و نشريه و مطبوعات بر عليه<br />
رژيم مي نويسند هر روز. راديو تلويزيون ها در سراسر دنيا بر<br />
عليه رژيم صحبت مي آنند. مدام دارند از رژيم انتقاد مي آنند<br />
تا حد توهين و اتهام. بهر حال زير فشار قرار مي دهند رژيم<br />
را. چه انگيزه اي است يا چه ارتباطاتي است آه اين نيروي با<br />
قدرت اپوزسيون داخل و خارج با اين همه مطبوعات که<br />
درباره رژيم مي گويند و مي نويسند اما رژيم را جا کن کنند.<br />
ج- ببينيد آقاي شهنوازگرامی! هميشه بايد نگاه آنيم ببينيم آه<br />
آن آسي را آه با او دشمن هستيم از چه چيزي بيم دارد،<br />
دربرابر چه چيزي مقاومت مي آند، نسبت به چه چيزي واآنش<br />
نشان مي دهد. استفاده از همان شيوه ای که چنين حساسيتی<br />
نسبت به آن دارد، اين درست ترين روش و حرف و عمل<br />
است. حكومت ملا، حکومت آخوندی، حجاب و انواع اين<br />
حرف هائی که می نويسند ومی زنند برای آنها بی ارزش است<br />
و به آن می خندند. يا وقتی به مردم می گويند بريزيد توی
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
27<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
خيابان، دانشگاه را تعطيل آنيد، بياييد بيرون نارنجك و کوکتل<br />
مولوتف پرت کنی. همه اين حرف ها را اجازه مي دهند گفته<br />
شود و حتي سايت های اينترنتی شان را هم نمي بندند. آلان<br />
سايت هاشان هست حتي پارازيت روی راديوهاشان هم نمی<br />
فرستند. تازه از اين تبليغات و حتی ماجراجوئی هائی که با<br />
اين تحريکات صورت گيرد استفاده هم می کنند و يورش به<br />
نهادها، احزاب و تشکل ها و دانشجويان را به همين بهانه؛<br />
يعنی اينکه عده ای خرابکار و تخريب کننده وسائل خدمات<br />
شهری را مانند همه جای ديگر دنيا سرکوب کرده اند توجيه<br />
می کنند.جواب نمي دهند.<br />
در مورد نقش مطبوعات و تبليغات اپوزيسيون هم به<br />
نظر ما بخش قابل توجهي از تبليغاتي آه شما به آن اشاره<br />
آرديد همين نقش و سهمی را دارند که برايتان گفتم. حرف<br />
هائی زده می شود که نه تنها برای مردم قابل قبول نيست،<br />
بلکه اغلب به ياری تبليغاتی برای حکومت هم تبديل می شود.<br />
ما می گوئيم اگر امروز جامعه نيازمند افشاگري در رابطه با<br />
مناسبات با آمريكاست، بجاي پرخاش آردن و بجاي ناسزا<br />
گفتن، دقيقاً بايد براي مردم ايران توضيح داد آه مثلا زدوبند<br />
پشت صحنه با امريکا چه عواقبي دارد. اين با يك برنامه نيم<br />
ساعته و يا يك ساعته که مثلا من چنين حرف هائی را بزنم<br />
حاصل نمی شود، بلكه بايد بعنوان يك استراتژي تبليغاتي تنظيم<br />
بشود.<br />
س- ولي اين آلام شما بي تاثيرنيست در داخل آشور. چون<br />
اين راديو و تلويزيون آه گاه گاهي در خدمت شما هستيم.<br />
شنونده و بيننده زيادي در داخل ايران دارد. به اين آلام شما<br />
توجه خاص دارند خيلي از شنوندگان و بينندگان در داخل.<br />
ج- منظورم اين راديو يا آن تلويزيون نيست. بلكه يك اصل<br />
آلي را مطرح کردم. چون شما پرسيديد، من گفتم آه اين<br />
مصاحبه يا آن مصاحبه فقط نمي تواند تاثيرگذار باشد. يعني<br />
اگر همه اين رسانه ها يك هدف آلي و معين مي داشتند و مجهز<br />
به تكنيك آار بودند آنوقت، خيلي فرق مي آرد. نداشتن عملكرد<br />
درست اين رسانه ها در خارج از آشور مي تواند در تقويت<br />
رژيم خيلي هم موثر باشد. چرا نه؟ و اين يعنی ضد تبليغ.<br />
آسانيكه تکنيک جنگ رواني، فكري و اجتماعي را تعقيب<br />
مي آنند مي دانند آه چه چيزها به ضد خودش تبديل مي شود.<br />
مثلا هيجان ايجاد مي آنند و چيزي از درونش در نمي آيد! بعد<br />
از ده بار که اين آار را آردند، بار يازدهم ، بهترين و واقعی<br />
ترين برنامه را هم که داشته باشند ديگر مردم اعتماد نمي آنند.<br />
حالا ما بحث فني در اينجا نمي خواهيم ب آنيم. چون شما<br />
پرسيديد من هم مطرح کردم و الا هر جريانی خودش می داند<br />
چه نوع تبليغ کند و يا نکند. از نظر ما ابتدا بايد برای خودمان<br />
مشخص کنيم آه ما مي خواهيم افشاگري آنيم يا مي خواهيم به<br />
همه توهين کنيم، همه را نفي آنيم. از خاتمی تا مصباح يزدی<br />
همه را بزنيم. اين بنظر ما اسمش سياست و مبارزه نيست و<br />
خط مشی هم نيست، اصلا معلوم نيست متحد کيست؟ دشمن<br />
کيست؟ دوست کدام است؟<br />
من در اينجا با صراحت به شما می گويم که از نظر<br />
ما <strong>توده</strong> ايها، در آينده ايران بدون استفاده از نيروهائي آه در<br />
حاشيه حكومت هستند يا در جناح هايي حكومتي هستند، حتي<br />
اگر حكومت حمهوري اسلامي سرنگون هم بشود، هيچ<br />
حکومت و دولتی تشکيل شدنی نيست. اداره کردن يك مملكت<br />
ميليوني بالاخره کادر می خواهد. شما تصور آنيد در هر<br />
بخشداري و فرمانداري و استانداري هر کدام حداقل تا<br />
کادر احتياج دارد بعنوان آادر اداري پس بالاخره از اين در<br />
دستگاه دولتي جمهوری اسلامی هم استفاده بايد بشود، اينطور<br />
نيست که شما همه را با يک چوب بزنيد. حتی جمهوری<br />
اسلامی هم مجبور شد از کادرهای زمان شاه استفاده کند و يا<br />
در همين افغانستان مجبور شدند از کاردهای دولت دمکراتيک<br />
افغانستان استفاده کنند و يا در همين عراق هم الان شروع<br />
کرده اند به فراخواندن پليس زمان صدام و ادارات را باهمان<br />
کادرها دارند <strong>راه</strong> می اندازند. به اين ترتيب شما می بينيند که<br />
سياست نفی مطلق و طرد همه عملا ناممکن و مخرب است و<br />
جذب نيرو نمی کند. حتي در زمان تزار هم آه انقلاب اآتبر<br />
شد دستگاه دولتي را هم آه شكستند يعني شكستن ماشين<br />
دولتي، بعداً از ابزار آن ماشينن شكسته دولتي شروع آردند<br />
استفاده آردن<br />
بايد ديد ما و مردم چه آساني را در کنار خودشان<br />
احساس می کنند، از آنها حمايت کنيم. بايد ببينيم با آي و در<br />
آنار چه آساني قرار مي گيريم.<br />
البته، ما بحث خودمان را مي آنيم و تاکيد می کنم که<br />
ما سياست خودمان را بيان می کنيم، هر جريان ديگری<br />
خودش می داند چه کند و هر نوع سياستي آه دلش مي خواهد<br />
اتخاذ می کند. ولي وقتي اشاره آرديد آه اين نشريات و<br />
رسانه هاي عمومي که در اختيار اپوزيسيون خارج از کشور و<br />
عمدتا امريکاست برد آنچناني ندارند، من بی جا ندانستم که اين<br />
توضيحات را بدهم. شما ببينيد! مثلاً تلفن مي شود از تهران و<br />
يکنفر می آيد روی خط. آن طرف با استفاده از فرصتی که<br />
بدست آمده از ايران می آيد روی خط که چهارتا کلام حرف<br />
بزند و بگويد در آنچه چه می گذرد. مصاحبه کننده که صحبت<br />
های آن طرف به مذاقش خوش نمی آيد و با سياست های<br />
راديو و يا تلويزيونش نمی خواند شروع می کند به طرح<br />
سئوالاتی آه پاسخ دهنده يا نمي تواند جوابش را بدهد و يا اگر<br />
هم جواب بدهد تا بقول معروف سنگ روی يخ نشود، فردا<br />
برايش يك پرونده درست خواهد شد و بايد برود اداره منکرات<br />
و توضيح بدهد. نمونه های بسياری در اين مورد را ما در<br />
حافظه خودمان داريم، که از يکسو امثال سيامک پورزند قرار<br />
دارند و از سوی ديگر امثال اين آقای عليرضا جباری که با<br />
يک روزنامه و يا هفته نامه ای که در کانادا منتشر می شود<br />
مصاحبه کرده بود و حرف هائی زده بود که در همينجا هم<br />
بارها گفته شده و حالا ديگر نيازی نبود که از زبان و دهان<br />
او، آنهم از تهران بيرون کشيده شود. سرنوشت هر دو را هم<br />
که می دانيد. هر دو زندانی اند حالا. اين است نتيجه نداشتن<br />
سياست و خط مشی تبليغاتی که شما به گسترده بودن وسائل<br />
آن و در عين حال ناتوانی آنها اشاره کرديد.<br />
٦٠<br />
٥٠<br />
.<br />
.<br />
٦٤
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
28<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
آرايش سياسی<br />
نيروها درايران<br />
بسرعت درحال<br />
تغييراست!<br />
درآستانه رويدادهای چند هفته اخير و درادامه توقيف بسياری<br />
از مطبوعات کشور و فشار قوه قضائيه به مطبوعات نيمه<br />
مستقل کشور برای پذيرش سانسور، بسياری از سايت های<br />
سياسی داخل و خارج از کشور نيز گرفتار تيغ توقيف اينترنتی<br />
شدند. بدستور قاضی مرتضوی طرح فيلترينگ سايت های<br />
موثر و مطرح سياسی ايرانی – چه در داخل و چه در خارج<br />
از کشور- که از مدت ها قبل تدارک آن از سوی وزارت<br />
مخابرات و سيمای جمهوری اسلامی ريخته<br />
شده بود به اجرا گذاشته شد. وسائل فيلترينگ را از خارج<br />
وارد کرده و ليست سايت هائی که بايد مشمول طرح می شدند<br />
را نيز به بهانه مقابله با سايت های مروج فحشاء از قبل آماده<br />
کرده بودند. اکنون و با حوادثی که درايران روی داد مشخص<br />
شده است که فيلترينگ کردن سايت های سياسی نيز بخشی از<br />
طرح بستن تمام کانال های ارتباطی مردم با هم، با هدف<br />
عملياتی بود که در اين هفته ها همگان شاهد آن بودند. شايد<br />
درابتدا هدف از بستن <strong>راه</strong> ارتباط گيری مردم با سايت های<br />
اينترنتی چندان برای مردم روشن نبود، اما حوادث بعدی نشان<br />
داد که اين نيز بخشی از طرح بزرگتری بوده که اکنون<br />
بعنوان عمليات شورشی لباس شخصی ها شناخته شده است.<br />
در نخستين روزهای بسته شدن و باصطلاح فيلترينگ سايت<br />
های سياسی، راديو فردا و تلويزيون متصل به اين راديو دو<br />
مصاحبه، در همين ارتباط با سردبير <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> کردند. آنچه را<br />
در زير می خوانيد مصاحبه تلويزيونی انجام شده دراين ارتباط<br />
است.<br />
- ما می خواهيم درباره بستن سايت ها چند کلامی با شما<br />
صحبت کنيم. اين اقدام می تواند ادامه پيدا کند؟ تکنولوژی آن<br />
را از کجا آوردند؟<br />
- خب، فعلا که با پول بی حساب و کتاب نفت رفته اند و يک<br />
دستگاه هائی از سوئد ظاهرا خريده اند و کار هم گذاشته اند تا<br />
ارتباط مردم با سايت های اينترنتی را قطع کنند، بايد ديد پشت<br />
اين اقدام درتدارک چه هستند. البته وسعت اين فيلترگذاری به<br />
آن شکل ها هم که می گويند نيست و بنظر ما، خود حکومت<br />
هم به اين مسئله دامن می زند تا مردم خيال کنند سايت ها<br />
بسته شده و بتدريج اين وسيله ارتباطی را فراموش کنند. تا<br />
آنجا که ما اطلاع داريم مردم دارند <strong>راه</strong>هائی برای دور زدن<br />
اين فيلترگذاری و اين سانسور جديد پيدا می کنند، مخصوصا<br />
جوان ها. ما توصيه می کنيم که <strong>راه</strong> حل های فنی را در سايت<br />
های و نشريات منتشر نکنند، چون حکومت اين <strong>راه</strong> حل ها را<br />
هم می بندد، مردم و مخصوصا جوان ها خودشان می دانند<br />
چگونه از فيلترها عبور کنند. بهرحال فعلا، از اين طريق هم<br />
لطمه ای به خبرگيری و آگاهی مردم زده اند.<br />
- می گويند ١٥٠ سايت را بسته اند.<br />
- ما نمی دانيم منشاء اين ارقام کجاست، اما آنطور که سايت و<br />
يا روزنت "رويداد" همان روز اول نوشت، درد آقايان در<br />
اصل همان سه سايتی است که رويداد نوشت. يعنی سايت<br />
امروز که ديدگاه ها و اخبار جبهه مشارکت را منتشر می کند،<br />
سايت زنان که اخبار اختصاصی زنان را منتشر می کند و هر<br />
دو در داخل کشور تهيه می شوند و سايت پيک نت که در<br />
خارج کشور تهيه می شود و البته سايت راديو فردا. همه دعوا<br />
هم بنظرما سر همين سايت ها بوده؛ که اخبار و افشاگری از<br />
داخل کشور داشته اند. آنها مراجعه کننده سياسی از داخل<br />
کشور زياد داشته اند و جهت گيری مشخصی هم داشته و<br />
دارند. يعنی در آن ها از آگهی تجاری تا بيانيه براندازی و يا<br />
نامه های دلتنگی اين و آن تا مغزپسته رفسنجان و زيره<br />
کرمان و نخود و لوبيای يک و يک منتشر نمی شده است.<br />
ما بخش آمار اين سايت ها را، که يک مرکز بين المللی است<br />
مرتب کنترل می کنيم. اتفاقا همين آمار هم نشان می دهد<br />
حساسيت ها در کجا بوده است. ادعاهای آقايان در ايران هم<br />
که گفته اند سايت های مروج فحشاء و بقول خودشان اضرار<br />
را بسته اند، همه حرف مفت است. وقتی خودشان سايت<br />
صيغه خانه درست کرده و اجازه قرار گرفتن آن را روی<br />
شبکه اينترنت داده اند ديگر اين ادعاها مسخره است. تازه<br />
سايت فحشاء و اضرار شب و روز در کنار خيابان ها ايستاده<br />
است! نکته ديگر اينکه تازه همين سايت هائی را هم که فيلتر<br />
گذاشته اند، بازهم در ايران گرفته می شود، زيرا فيلترگذاری<br />
کامل امری نا ممکنی است. اينترنت قاره هفتم است که تازه<br />
دارند کشفش می کنند، شما يقين داشته باشيد که بزودی ضد<br />
فيلتر را پيدا خواهند کرد. در ضمن شما اطلاع داريد که الان<br />
بتدريج دارند از ساته ليت و ديش برای وصل شدن به اينترنت<br />
استفاده می کنند که فيلتر گذاری روی آن ممکن نيست. جنگ<br />
آقايان با آگاهی و تکنيک مثل جنگ شب با روز و سياهی با<br />
خورشيد است و بی نتيجه.<br />
يک شعر بسيار زيبائی شادروان نصرت رحمانی دارد. می<br />
گويد: قفل يعنی کليد- قفل يعنی، کليدی هم هست!<br />
اين قفل ها را مردم ايران باز خواهند کرد، زيرا اين مردم<br />
تشنه اخبار و آگاهی اند و در چارچوب و حصار تنگی که<br />
ارتجاع می خواهد برايشان تعيين کند جای نمی گيرند. اين<br />
اقدامی هم که کرده اند برای فيلتر گذاری روی چند سايت<br />
سياسی، در واقع از موضع ضعف است. شما به اين قسمت<br />
آمار سايت ها مراجعه کنيد. اين سه سايتی که برايتان در بالا<br />
گفتم، مثلا تعداد مراجعه کنندگان روزانه سايت امروز که<br />
دوستان آقای حجاريان منتشر می کنند حدود ٦ هزار است،<br />
سايت زنان اغلب بين ٣ هزار و سايت پيک نت بين<br />
١٦<br />
٢ تا
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
29<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
٤٠ تا ٤١ درصد<br />
٢٠<br />
تا هزار مراجعه کننده روزانه دارد که<br />
آن از ايران است.<br />
خب، حرف ما اينست که وقتی حکومتی از<br />
بيننده يک سايت سياسی که عمدتا هم روشنفکران و نخبگان<br />
آن را می بينند می ترسد، ديگر نمی توان گفت چنين حکومتی<br />
مسلط و مستقر است. <strong>توده</strong> مردم که اينترنت ندارند، حداکثرش<br />
تيتر روزنامه ها را می خواندند.<br />
اين مناسبات و مذاکرات جديد که با امريکا برقرار کرده<br />
اند، قوت قلبی برای فشار بيشتر به مردم و محدود کردن<br />
بيشتر آزادی ها نبوده؟<br />
ما يک اطلاعی در اين باره داشتيم، در روزهای پايانی<br />
سال گذشته. اين اطلاع را هم در <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> منتشر کرديم و هم<br />
داديم به سايت های مختلف ايرانی و از جمله همين سايت پيک<br />
نت که حالا حکومت روی آن فيلتر گذاشته. اين سايت خبر ما<br />
را با عنوان بزرگ منتشر کرد. اگر اشتباه نکنم در تاريخ<br />
فروردين گذشته اين خبر در سايت پيک نت منتشر شد. کسانی<br />
که علاقمند باشند می توانند بروند و در آنجا آن را بخوانند.<br />
در آنجا دقيقا نوشته شده که در آستانه سال نو، آقای<br />
جوادظريف از امريکا <strong>راه</strong>ی تهران شده و پس از همآهنگی با<br />
تهران به ژنو برگشته و با زلمای خليل زاد که ايشان هم از<br />
امريکا خودش را به ژنو رسانده مذاکرات رسمی را آغاز<br />
کرده است. در نتيجه، خبر مذاکرات، خبر جديدی نيست اما<br />
هوشيار شدن سياسيون مهاجر در اين باره خبر جديدی است!<br />
- منظور شما همين ديپلمات افغانی تبار است؟<br />
زلمای خليل زاد که مشاور کاخ سفيد در امور افغانستان<br />
و عراق و ايران است. دوستان افغانی ما می گويند که ايشان<br />
چنان معامله گر بزرگی است در کار سياست که وطنش را هم<br />
معامله کرد.<br />
بهر حال می خواهم بگويم که خبر مذاکرات ايران و امريکا،<br />
خبر جديدی نيست اما حالا کم کم جزئيات آن دارد اعلام می<br />
شود. تاخير آقای حکيم در بازگشت به عراق، تماس های<br />
حکيم درتهران و از طريق سفارت انگليس. خبر خلع سلاح<br />
مجاهدين و متوقف شدن اين خلع سلاح و باز دوباره خبر خلع<br />
سلاح و يا بازگشت غير مسلحانه اعضای سپاه بدر به عراق و<br />
يا همين سفر آقای خاتمی به لبنان و مذاکره با رهبر حزب االله<br />
لبنان. بهرحال اينها جزئيات و نتايج آن مذاکراتی است که از<br />
ابتدای سال جديد و حتی در آستانه سال جديد ميان خليل زاد و<br />
جواد ظريف شروع شده و همچنان ادامه هم دارد. اين نشانه<br />
هائی که خدمت شما گفتم، موجب جلب توجه مردم نسبت به<br />
مذاکرات شده و مردم می خواهند بدانند آن پشت در ارتباط با<br />
امريکا چه می گذرد. بنظر ما يکی از دلائل فيلتر گذاری<br />
روی سايت های سياسی هم همين مسئله بوده، يعنی جلوگيری<br />
از انتشار اخبار مربوط به مناسبات ومذاکرات با امريکا. ما<br />
اين را از روی پرهيزی که مقامات جمهوری اسلامی و حتی<br />
نمايندگان مجلس از ورود به بحث اين مذاکرات نشان می دهند<br />
می فهميم. مثلا همين امروز از آقای محمد رضا خاتمی در<br />
باره اين مذاکرات سئوال شده و ايشان گفته ترجيح می دهد در<br />
اين باره حرف نزند. اين نشان می دهد که خط قرمزی در اين<br />
باره تعيين شده و حکومت نسبت به افشای اين مذاکرات بسيار<br />
حساس است و حتما آن را اسرار مملکت و بخشی از منافع<br />
مملکت اعلام کرده که اينطور همه در باره آن سکوت می<br />
کنند. به اين ترتيب بستن سايت ها نيز در همين شرايط البته<br />
بحث انگيز است و بی ارتباط با مذاکرات واخبار آن نيست،<br />
زيرا سايت هائی مثل پيک نت که مسئولين آن در داخل کشور<br />
نيستند که زير ضربه قرار بگيرند می توانستند اين اخبار را<br />
منتشر کنند و سد سانسور و باصطلاح خط قرمز ها را پشت<br />
سر بگذارند.<br />
- مناسبات با امريکا برای جناح راست يک برگ عبور از<br />
خط قرمز حقوق بشر نشده؟<br />
- بنظر ما جناح راست بسيار می کوشد برای يورش گسترده و<br />
يکباره به اصلاحات و اصلاح طلبان حمايت امريکا را جلب<br />
کند و همانطور که شريعتمداری چند روز پيش در کيهان<br />
نوشت، آنها يعنی جناح راست تصور می کنند امريکا بدليل<br />
گرفتاری که برای سروسامان دادن اوضاع عراق دارد، در<br />
مخمصه است و نيازمند امتيازهای اين جناح و اينها هم می<br />
توانند با دادن اين امتيازها حمايت کامل امريکا را برای يک<br />
کودتای کامل در ايران جلب کنند. بنابراين جلب حمايت<br />
امريکا با دادن بزرگترين امتيازها اساس برنامه جناح راست<br />
است. جناحی که حمايت داخلی و مردمی را بکلی از دست<br />
داده و می کوشد حمايت خارجی را پشتوانه حکومتی خويش<br />
کند. بنظر ما جناح مقابل آنها هم اين مسئله را می دانستند و<br />
همچنان هم می دانند و به همين دليل هم در اين سالها می<br />
کوشيدند با علنی کردن و رسمی کردن مذاکرات و مناسبات با<br />
امريکا مانع اين زدوبند شوند و به ماجرا يک جنبه قانونی و<br />
علنی بدهند و نگذارند مذاکرات با امريکا تبديل به حربه ای<br />
سياسی برای جريان ضد اصلاحات شود. بحث اين نبوده که<br />
جناح راست زير ميزی مذاکره نکند و اصلاح طلبان چنين<br />
کاری بکنند. خير، بحث اين بوده که مذاکرات رسمی و علنی<br />
باشد و مجلس و مردم در جريان آن باشند. شتر سواری دولا<br />
دولا نشود. هی آقای خليل زاد از نيويورک و واشنگتن بيايد<br />
ژنو و يواشکی با جواد ظريف که از بيت رهبری رهنمود<br />
گرفته و به ژنو آمده ملاقات کند و به پاول وزير خارجه<br />
امريکا گزارش شود. خب، اين موش و گربه بازی بايد خاتمه<br />
پيدا کند. اين سيستم، سيستم غلطی است. نام اين کار مذاکرات<br />
سياسی نيست، بلکه معامله سياسی است و قطعا هم در اين<br />
معامله سرمردم ايران کلاه خواهد رفت. شما ببينيد، در همين<br />
آستانه حمله نظامی به عراق اسنادی که از سوی همين وزارت<br />
خارجه امريکا منتشر شد چطور فاش ساخت که همين آقای<br />
رامسفلد وزير دفاع کنونی امريکا در سال ٨٣ با صدام<br />
حسين در بغداد مذاکرات محرمانه داشته و پسرخاله و<br />
پسردائی هم شده بودند. در آن دوران اين مذاکرات و معامله<br />
های سياسی از مردم عراق پنهان نگهداشته شد و ديديم که<br />
امريکا هم تا وقتی به معامله سياسی ادامه می دهد که برايش<br />
سود داشته باشد. تعهدی هم که بصورت رسمی وجود نداشت.<br />
در نتيجه آن لحظه که ديگر به صدام نياز نداشتند ديديد چه<br />
بلائی سرش آوردند و با عراق چه کردند. نتيجه معامله<br />
سياسی همين است و به همين دليل هم بايد مانع معامله سياسی<br />
با امريکا شد. يعنی جناح راست اگر تصور کند با اين<br />
مناسبات و معامله ها و زدن قيد حمايت مردم می تواند بر سر<br />
٨٢ و<br />
١٥ هزار<br />
١١<br />
- ١٤<br />
-<br />
- بله.<br />
- بله.
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
30<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
کار بماند، مشق روی آب نوشته و قادر به کوچکترين درس<br />
آموزی، حتی از سرنوشت عراق و صدام حسين هم نيست.<br />
اينها درعمل همان <strong>راه</strong>ی را می روند که صدام رفت. يعنی در<br />
معامله سياسی تا آنجا که امريکا بخواهد از آنها و از ضعف<br />
موقعيت آنها در ايران استفاده می کند و آنجا که ديگر به آن<br />
نياز ندارد همان کاری را با آنها خواهد کرد که با صدام کرد.<br />
حالا با قدرت نظامی و يا به اشکال ديگری، که ما فکر<br />
میکنيم نظامی نيست، انتخاباتی را هم که به ايران تحميل کنند<br />
همان نتيجه ای را می دهد که کار نظامی می دهد.<br />
- خلع سلاح مجاهدين هم يکی موارد مذاکره و تفاهم بوده؟<br />
- ظاهرا در مذاکراتی که شده بر سر خلع سلاح مجاهدين و<br />
اعضای سپاه بدر يکجا تفاهم شده است و به همين دليل هم<br />
اعضای سپاه بدر که هم<strong>راه</strong> حکيم به عراق بازگشته اند خلع<br />
سلاح شده بودند و قطعا از آقای حکيم و از طرف امريکائی<br />
مذاکره با امريکا تعهد گرفته شده که اين افراد مسلح نشوند.<br />
حتی اگر در عراق فعاليت سياسی می کنند، حق داشتن اسلحه<br />
نداشته باشند. همين عمل با مجاهدين خلق انجام شده است.<br />
بنظر ما اين خبرهای متناقضی که درباره خلع سلاح مجاهدين<br />
از عراق می رسيد، خودش نشاندهنده نوسان هائی است که در<br />
مذاکرات ژنو بين ايران و امريکا وجود داشته و اخبار خلع<br />
سلاح مجاهدين بازتاب آن مذاکرات بود.<br />
- سرانجام مجاهدين به کجا خواهد کشيد؟<br />
- اينکه مجاهدين خلق چه سرنوشتی در آينده خواهد داشت؟ در<br />
کنار چه جرياناتی قرار خواهد گرفت؟ اين اخبار مربوط به<br />
اتحاد و همکاری آنها با سلطنت خواهان و يا زمزمه آن چقدر<br />
درست است و يا نيست؟ اينها مسائلی است که در آينده<br />
مشخص تر خواهد شد. ما فکر می کنيم مسائل ايران بسرعت<br />
در حال تغيير است. کسانی مواضع گذشته را تغيير می دهند،<br />
کسانی در کنار کسان ديگری قرار خواهند گرفت، مواضع<br />
تغيير می کند، کسانی موقعيتشان در خطر است کوتاه می آيند،<br />
کسانی از موضع قدرت و از موضع برتر وارد ميدان خواهند<br />
شد. کمی بايد صبر کرد، اما آنچه که مسلم است اينست که<br />
آرايش نيروهای سياسی چه در مهاجرت و چه در داخل کشور<br />
بسرعت در حال تغيير است.<br />
<br />
(بقيه<br />
اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />
از ص ١۴)<br />
آن زمان نمايندگان مجلس معنای اين توصيه را درك<br />
نكردند زيرا هنوز طرح سازمان يافته ايجاد موج گرانی به<br />
اجرا گذاشته نشده بود. اآنون گرانی را برای تحقق اين<br />
رهنمود رهبر، بازاری ها و غارتگرانی آه در مجمع<br />
مصلحت نظام نشسته اند و نهادهای زير نظر رهبری را اداره<br />
می آنند وارد ميدان شده اند. با اين گرانی می خواهند آمر<br />
مردم را بشكنند و زمينه را برای يورش به مجلس ف<strong>راه</strong>م<br />
آورند. آنها از لغو نظارت استصوابی و انتخابات آينده وحشت<br />
دارند و باحتمال بسيار می خواهند مملكت را برای يك دوره(<br />
پس از يورش) بدون مجلس و تحت هدايت مجمع تشخيص<br />
مصلحت اداره آنند. ريشه و هدف توطئه ايجاد گرانی اخير<br />
همين است و بس!<br />
تنها <strong>راه</strong> مقابله با اين توطئه آن است آه وزارت<br />
اطلاعات فورا يك ستاد ويژه تشكيل داده و عوامل مستقيم<br />
ايجاد گرانی و احتكار را شناسايی و به مردم و نهادهای<br />
قضايی معرفی آند. اين ستادهای توطئه در فرهنگس<strong>راه</strong>ا،<br />
مجلات و روزنامه ها و دانشگاه ها تشكيل نشده است، بلكه در<br />
قلب برج های تجاری تشكيل شده، يعنی همانجا آه پول و<br />
نقدينگی نهفته است. اگر قرار باشد با گرانی مبارزه و مقابله<br />
شود، يگانه <strong>راه</strong>ش دخالت مستقيم و قاطع دولت در تصرف<br />
همين ستادهای توطئه و آشف ارتباط آنها با آانون های<br />
وابسته به انگليس و امريكا در خارج از آشور است.<br />
غارتگران، اينبار می خواهند بعنوان ناجی اقتصادی و مقابله<br />
آننده با بحران گرانی وارد ميدان شوند و چهره های ناشناخته<br />
اما وابسته مستقيم به خود را در راس رهبری ماجرا قرار<br />
دهند و باصطلاح خط سوم را رهبری آنند. هر نوع مسامحه<br />
دولت و مجلس در افشاء و مقابله با اين توطئه يك غفلت<br />
تاريخی است. گرانی قابل آنترل است، وقتی ستاد اقتصادی<br />
بازار و رهبران آن در مجمع تشخيص مصلحت قابل آنترل<br />
باشند!<br />
دولت همچنين بايد خواهان آن شود آه حساب و<br />
آتاب نهادهای اقتصای زير نظر رهبر و نقش آنان در ايجاد<br />
گرانی برای مردم روشن شود. نبود حساب و آتاب در اين<br />
نهادها و عدم پرداخت ماليات به دولت و بودجه عمومی خود<br />
يكی از عوامل گرانی و ناتوانی دولت در آنترل آن است.<br />
دولت همچنين بايد هرچه سريعتر با آگاه آردن مردم از نقش<br />
صندوقهای قرض الحسنه وابسته به سازمان اقتصاد اسلامی<br />
در ايجاد تورم و پولشويی، انحلال اين صندوقها را در دستور<br />
آارخود قرار دهد. بنادر آشور در آنترل قرار گيرد،<br />
انبارهای آالا زير نظر دولت قرار گيرد و توزيع آالا با<br />
نظارت مردم محلات و دولت انجام شود. جز اين آنترل<br />
قاطع، هر نوع تدبير آلوده به تعارف نقش بر آب است. آنها آه<br />
برج های تجاري- اقتصادی را در اختيار دارند نه با دولت<br />
ومجلس شوخی دارند و نه با ملت تعارف.<br />
افشای ماهيت انجمن های اسلامی بازار، پيوندهای آن با<br />
جمعيت موتلفه ، ثروت اعضای آن و رشته های اقتصادی آه<br />
در آن فعاليت دارند همگی می تواند با آشنايی بيشتر مردم از<br />
ماهيت جبهه ضداصلاحات و مقابله آارآمدتر با برنامه اخير<br />
ايجاد گرانی ياری رساند. اين تجربه تاريخی مقابله با تمام<br />
توطئه های مشابه در تمام آشورهائی بوده آه جنبش های<br />
عمومی برای اصلاحات و انقلاب در آنها جريان داشته است.<br />
نمونه اخير آن ونزوئلاست!<br />
با اينحال هيچيك از اين اقدامات تا زمانی آه قدرت<br />
سياسی در دست مخالفان اصلاحات است به تنهايی آارساز<br />
نخواهد بود. پيگيری رئيس جمهور در تصويب لوايح ارائه<br />
شده به مجلس و پافشاری مجلس در تصويب آنها و تلاش در<br />
محدود آردن و پايان دادن به قدرت سياسی جناح راست، <strong>راه</strong><br />
نهايی مقابله با برنامه های اقتصادی و توطئه اخير ايجاد<br />
گرانی جبهه ضد اصلاحات است.<br />
شورای سردبيری و سياستگذاری <strong>راه</strong> <strong>توده</strong>-<br />
٢٢ خرداد ١٣٨٢
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
31<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
چپ جنبش<br />
و دمكرات عراق<br />
اگر متحد نشود<br />
صحنه را باخته است!<br />
"قديم حبيب" مارآسيست و استاد دانشگاه بغداد<br />
است. او متولد ١٩٣٥ و پرفسور اقتصاد سياسی از دانشگاه<br />
برلين است. در سالهای سرآوب رژيم صدام ترك ميهن گفت<br />
و سالها در الجزاير، پراگ و سپس برلين در مهاجرت بسر<br />
او آه اآنون مشغول نوشتن تاريخ ٦ جلدی عراق است،<br />
می آوشد جبهه ای وسيع از نيروهای چپ و دمكرات در<br />
عراق تشكيل دهد.<br />
مصاحبه زيرا را روزنامه<br />
پيرامون تحولات عراق پس از سرنگونی<br />
رژيم صدام حسين و آغاز فعاليت احزاب سياسی دراين آشور<br />
با وی انجام داده است.<br />
Neues<br />
"<br />
برد .<br />
"Deuschland<br />
-<br />
- وقتی تصوير گورهای دسته جمعی را آه در عراق آشف<br />
شده می بينيد، چه احساسی به شما دست می دهد؟<br />
ما همه می دانستيم آه رژيم صدام جنايتكار است و يقين<br />
داشتيم آه بعد از سقوط او گورهای دسته جمعی و زندان های<br />
مخفی بسياری آشف خواهد شد. در دوران حكومت صدام<br />
حسين ٢٠٠ هزار آرد آشته و يا آواره شدند و ما اطمينان<br />
داشتيم آه سرانجام روزی گورهای آنها مانند گورهای قيام<br />
سال در جنوب عراق آشف و جهان از آن مطلع<br />
خواهد شد. اين بسيار غم انگيز است وقتی به چهره هائی نگاه<br />
می آنی آه تصور می آردند يك روز عزيزان ناپديد شده خود<br />
را زنده، حداقل در زندان ها خواهند يافت و حالا امروز<br />
بقايای اجساد آنها را پيدا می آنند.<br />
١٩٩١<br />
-<br />
-<br />
در رژيم صدام وقتی آسی تحت تعقيب سياسی بود،<br />
خانوادهاش هم تحت نظر و يا زير فشار حكومتی بود؟ مثلا<br />
خود شما!<br />
نه تنها دگرانديشان سياسی در رژيم صدام تحت پيگرد<br />
بودند، بلكه وابستگان و اقوام آنها نيز در چنين شرايطی بسر<br />
می بردند و حتی مجازات هم می شدند. ما مواردی را داريم<br />
آه اين اقوام و بستگان، با هدف تحت فشار گذاشتن افراد تحت<br />
پيگرد سياسی حتی به قتل رسيدند. بعنوان نمونه يك برادرم آه<br />
اصلا در امور سياسی دخالت نمی آرد و ديگری خواهر<br />
زادهام آه پزشك بود به قتل رسيدند. خود من هم مدتی زندان<br />
بودم و شكنجه شدم. پس از رهائی از زندان نيز مجبور شدم<br />
از آشور فرار آنم تا دوباره زندانی نشوم و يا ربوده شده و به<br />
قتل نرسم.<br />
- چرا رژيم صدام را نيروهای داخلی نتوانستند سرنگون آنند،<br />
تا به بهانه سرنگونی او آشور به اشغال نيروهای نظامی<br />
بيگانه در نيآيد؟<br />
- دلائل زيادی در اين مورد وجود دارد، از جمله مانورهای<br />
صدام حسين ميان آشورهای سابق سوسياليستی و درعين حال<br />
ميان آشورهای سرمايه داری و همچنين آشورهای عربی، آه<br />
اين مجموعه اقتصادی- سياسی موجب می شد اولا اخبار<br />
مربوط به شيوه حكومت او به آگاهی مردم جهان و بويژه<br />
منطقه نرسد و ضمنا نوعی حمايت جهانی را برای صدام<br />
ف<strong>راه</strong>م آورد.<br />
دليل ديگر، پراآندگی اپوزيسيون صدام بود آه هر<br />
آدام مستقل از ديگری عليه رژيم صدام مبارزه می آردند.<br />
سومين دليل وجود سازمان های امنيت چندگانه در<br />
رژيم صدام بود آه هر آدام ديگری را آنترل می آردند و<br />
همه آنها اپوزيسيون را. تعداد اين سازمان ها به پنج سازمان<br />
می رسيد.<br />
چهارم اينكه همه آشورهای عربی مخالف سقوط<br />
صدام حسين بودند. او توانسته بود با شعارهائی آه عليه<br />
اسرائيل و امريكا می داد و جنگی آه در برابر ايران آرده<br />
بود حمايت آن ها را ضامن حكومت خود آند. شايد باور<br />
آردنی نباشد اما حقيقت دارد آه حتی حكومت آويت هم با<br />
سقوط صدام موافق نبود. مسئله خطر شيعيان مورد حمايت<br />
ايران و دخالت های اين آشور در امور آشورهای منطقه يك<br />
چتر حفاظتی برای صدام بوجود آورده بود.<br />
پنجمين دليل حمايت همه جانبه امريكا در رژيم صدام<br />
حسين بود. آاخ سفيد هم با سقوط صدام موافق نبود و به همين<br />
دليل هم چند قيام افسران ارتش آه می خواستند عليه او آودتا<br />
آنند با اطلاعاتی آه امريكا در اختيار صدام گذاشت ناآام ماند<br />
و سرآوب شد. امريكا صدام را لولوی منطقه آرده و حضور<br />
نظامی خود در منطقه را به اين بهانه توجيه می آرد.<br />
در چنين شرايطی بود آه اپوزيسيون عراق عقيم<br />
مانده و نتوانست خود رژيم صدام را به زير بكشد.<br />
- تصور می آنيد حمله نظامی به عراق يگانه <strong>راه</strong> حل سقوط<br />
رژيم صدام بود؟<br />
- خير.<br />
اصلا نياز به جنگ نبود. حقيقت اينست آه امكانات<br />
زيادی در داخل آشور و در منطقه وجود داشت آه بتوان به<br />
آمك آنها و توسط اپوزيسيون تغييرات جدی در آشور بوجود<br />
آورد. امريكا از طريق نظامی به اين تغييرات دست زد زيرا<br />
علاوه بر طرح سلطه بر نفت عراق می خواست در عراق و<br />
در منطقه و بر نفت خليج فارس سلطه نظامی داشته باشد.<br />
عراق به آزمايشگاه سلاح ها و بمب های امريكا تبديل شد.<br />
برای سرنگونی صدام و حتی تصرف عراق هرگز احتياج به<br />
چنين بمباران وسيعی نبود، اما امريكا برای نشان دادن قدرت<br />
خود به آشورهای اروپائی دست به چنين عملی زد.
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
32<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
-<br />
- اآنون نزديك به سه ماه از سقوط صدام و تصرف عراق می<br />
گذرد اما نه دولتی در عراق تشكيل شده و نه امريكا دغدغه<br />
امنيت داخلی عراق را دارد. واقعا چرا؟<br />
- در اينكه مردم عراق از سقوط صدام خوشحال شدند ترديد<br />
نيست، اما همين مردم از اينكه امريكا آشورشان را تصرف<br />
آرده و به همان سياست های گذشته در ارتباط با عراق ادامه<br />
می دهد روز به روز عصبانی تر می شوند. اآنون خطر اين<br />
است آه هرج و مرج آنونی بمدتی طولانی ادامه يابد و اين<br />
بسود نيروهای ملی و دمكرات آشور نيست. آم آم نيروهای<br />
بعث دوباره جان می گيرند و برای خود حقانيت قائل می<br />
شوند. اين درست است آه رژيم بعث از حاآميت برآنار شده<br />
اما بعثی ها در جامعه حضور دارند و دوباره خود را<br />
سازماندهی آرده اند تا بتوانند يكبار ديگر حكومت را بعنوان<br />
ناجی عراق بدست بگيرند.<br />
- اما ژنرال های امريكائی رژيم بعث را رژيمی مرده اعلام<br />
آرده اند.<br />
- خير.<br />
حزب بعث بعنوان يك فاآتور سياسی به هيچ وجه از<br />
بين نرفته است، بلكه از هرج و مرج آنونی استفاده آرده و با<br />
تغيير نام در تدارك بازگشت است. صدام حسين توانسته بود با<br />
زور ميليونها عراقی را در حزب خود جای دهد. ما می دانيم<br />
آه ٨٠ در صد آنها با زور در سازمان های حزب بعث جای<br />
گرفته بودند، اما نبايد برای نپذيرفتن اين واقعيت آه حداقل<br />
در صد اعضای حزب او از نيروهای وفادار و مومن به<br />
حزب بودند خود را فريب بدهيم. اين نكته مهم را نبايد<br />
فراموش آرد آه او موفق شده از ميان نيروی شكست خورده<br />
خود، از ميان گارد ويژه رياست جمهوری و از ميان تشكل<br />
های مردمی هسته های مخفی و مختلفی را برای خرابكار<br />
بوجود آورد. آتش سوزی ها و قتل های آنونی آه اخبار بسيار<br />
آمی از آنها به جهان مخابره می شود جزئی از همين عمليات<br />
پنهان است. خطر اينجاست آه فعاليت نيروهای باقی مانده<br />
رژيم بعث نه تنها موفق شوند نيروهای مخالف اشغال آشور<br />
را به طرف خود جلب آنند، بلكه موفق شوند مسلمانان وهابی<br />
را آه مساجد زيادی را در طول سالهای اخير در اختيار خود<br />
گرفته اند جلب آنند و از اين طريق به شبكه های تروريستی<br />
جهانی القاعده و امثالهم وصل شوند. خطر ديگر <strong>راه</strong> افتادن<br />
موج ترور نيروهای چپ و دمكرات آشور توسط همين<br />
جريانات است.<br />
٢٠<br />
- شما در يك خانواده شيعه بدنيا آمده ايد. آيا شيعه های عراق<br />
خواهان يك دولت اسلامی به سبك ايران هستند؟<br />
- ابتدا به اين نكته توجه داشته باشيد آه شيعه ها در دوران<br />
حكومت صدام بيرحمانه سرآوب شدند و آنها اآنون خود را<br />
رها يافته احساس می آنند؛ اما اين بدان معنی نيست آه همه<br />
شيعه ها از احزاب اسلامی حمايت می آنند. شيعه های زيادی<br />
در جنوب و مرآز عراق جزو نيروهای دمكرات آشور<br />
محسوب می شوند. حتی اآثر اعضای حزب آمونيست عراق<br />
شيعه هستند. البته طبيعی است آه احزاب اسلامی در دوران<br />
سرآوب و تعقيب نيروهای دمكرات موفق شده باشند عده ای<br />
را دور و برخود جمع آنند، اما باز هم اين به مفهوم آن نيست<br />
آه شيعه ها خواهان دولت اسلامی هستند. در احزاب اسلامی<br />
مانند مجلس اعلای انقلاب اسلامی و يا حزب الدعوه جريان<br />
های زيادی وجود دارد. در ميان آنها عناصر انحصار طلب<br />
وافراطی يافت می شود آه می آوشند قدرت را در حزب خود<br />
بدست بگيرند و پس از آن حرآت های ايدئولوژيك را سازمان<br />
بدهند تا بلكه از اين طريق خود را به جامعه تحميل آنند.<br />
- عموزاده پادشان سابق عراق "ملك فيصل" به عراق بازگشته<br />
است. برخی ها اعتقاد دارند آه خاندان سلطنتی هاشمی بيش<br />
از ساير نيروها شانس بدست گرفتن قدرت را دارد و نيروی<br />
زيادی از آنها حمايت می آند. اين واقعيت است؟<br />
- خاندان سلطنتی هاشمی در سال ١٩٥٨ درعراق سرنگون<br />
شد و مردم هم از سقوط آنها ابراز شادمانی و حمايت آردند،<br />
زيرا در دوران سلطه آنها برعراق مردم محروميت ها و رنج<br />
های زيادی را متحمل شدند. اما از آن زمان، سالهای بسياری<br />
می گذرد و خيلی از مردمی آه آن دوران را ديده اند ديگر در<br />
قيد حيات نيستند. من فقط می توانم بگويم آه اقليتی اآنون در<br />
عراق وجود دارد آه از بازگشت حكومت سلطنتی حمايت می<br />
آند، اما اآثريت خير!<br />
- وضع نيروهای چپ و دمكرات چگونه است؟ چه نقشی در<br />
اوضاع سياسی آنونی عراق دارند؟<br />
١٩٣٤<br />
حزب آمونيست در سال تاسيس شد و همواره با<br />
ساير نيروهای چپ ديگر، حتی قبل از تاسيس عراق مدرن،<br />
برای دمكراسی در آشور مبارزه آرده است. سرآوب متوالی<br />
اين حزب خواه ناخواه اجازه گسترش پايگاه اجتماعی-<br />
سازمانی به آن نداده است، اما اين فقط شامل حزب آمونيست<br />
عراق نمی شود، نيروهای ديگر چپ هم بخاطر سرآوب چند<br />
دهه وضعی مشابه دارند. به همين دليل است آه امروز اتحاد<br />
اين نيروها با هم يگانه <strong>راه</strong> گسترش پايگاه آنها در ميان مردم و<br />
تاثير گذاری روی حوادث است. اگر آنها نتوانند با هم همكاری<br />
آنند و برنامه واحدی را ارائه دهند آه مورد قبول همه<br />
نيروهای ملی و مترقی باشد شانسی در آينده عراق نخواهند<br />
داشت و يك نيروی تاثير گذار به حساب نخواهند آمد.<br />
جدا از ضرورت تشكيل اتحاد در طيف نيروهای<br />
چپ و دمكرات، اين جبهه بايد بتواند با نيروهای ليبرال و<br />
دمكرات ملی آشور در يك دوران گذار و حتی در تشكيل<br />
دولت موقت ملی همكاری آند. تنها در اين صورت است آه<br />
آشور را می توان از دست نيروهای اشغالگر بيرون آورد و<br />
<strong>راه</strong> را بربازگشت رژيم سابق بست. اين اتحاد می تواند چنان<br />
نقشی را در آشور ايفاء آند آه نيروهای اشغالگر نتوانند زير<br />
پوشش قطعنامه های سازمان ملل به حاآميت خود برعراق،<br />
برای يك دوران طولانی مشروعيت ببخشند.
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
33<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
اشغال عراق<br />
جنگ با دروغ<br />
آغازشد با جنايت<br />
ادامه دارد<br />
اسکات ريتر از ماموران سازمان امنيت نيروی دريائی امريکا<br />
در زمان جنگ خليج فارس در سال او در سال<br />
١٩٩٨ عضو گروه بازرسان ويژه سازمان ملل به عراق<br />
چاپ آلمان با<br />
اعزام شد. گفتگوئی روزنامه<br />
وی کرده است. اين گفتگو همزمان با اوج گيری افشاگری<br />
مطبوعات امريکا پيرامون دروغ های کاخ سفيد در باره سلاح<br />
کشتار جمعی در عراق انجام شده است. با اوج گيری اين<br />
افشاگری ها بوش در يک سخنرانی تلويزيونی ناچار شد دلائل<br />
ديگری را برای حمله به عراق و تصرف اين کشور مطرح<br />
کند، از جمله ضرورت سرنگونی يک ديکتاتور برای<br />
برقراری دمکراسی در عراق. بدين لحاظ، اين مصاحبه با<br />
توجه به اينکه ديدگاه يک نظامی امريکائی مخالف تصرف<br />
عراق را منعکس می کند و اينکه خود وی بازرسی بوده که<br />
می تواند شهادت بدهد درعراق سلاح کشتار جمعی وجود<br />
نداشته، برگردان اين مصاحبه به فارسی و انتشار آن را مفيد<br />
می دانم. سناريوئی که اکنون درباره ايران دنبال می شود.-<br />
مترجم<br />
شما هم اينگونه فکر می کنيد که نيروهای اشغالگر، عراق<br />
را به آشوب کشاندند؟ غارت و نابودی آثار باستانی، نابودی<br />
سيستم خدمات بهداشتی و تامين آب آشاميدنی، آتش گشودن به<br />
روی تظاهرکنندگان گوشه هائی از فاجعه امروز عراق<br />
نيست؟ ارتش امريکا تصور چنين حوادثی را داشت؟<br />
اسکات- برای آنکه بدانيم امروز در عراق چه می گذرد، بايد<br />
به مقدمات اين جنگ نگاهی دقيق تر بياندازيم.<br />
جنگ با قدرت نظامی امريکا به پيروزی رسيد و رژيم عراق<br />
سقوط کرد، اما نقشه تدارکاتی و هدايت آن بوسيله سازمان<br />
های امنيتی و ايدئولوگ های واشنگتن انجام گرفت. اين جنگ<br />
را پرزيدنت امريکا با يک دروغ آغاز کرد و سرعت پايان<br />
عمليات نيز دليل کاملا واضحی داشت: جنگ بوسيله<br />
کارشناسان ماهر طرح ريزی شده بود.<br />
نقشه های نظامی يک جنگ برای ستاد فرماندهی آن، وابسته<br />
به تاکتيک های غير نظامی دشمن هم هست و بايد به همين<br />
خاطر خود را از هر نظر آماده نگه داشت و هر وضعيت<br />
جديدی را در محاسبه گنجاند. اين مربوط به دوران پيش از<br />
جنگ و پيروزی است؛ چرا که بعد از پيروزی نظامی ديگر<br />
اين وظيفه ستاد فرماندهی نيست که پيروزی بدست آمده را<br />
هدايت سياسی کند. از اينجا به بعد همکاری مشترک سياست و<br />
ارتش ناگزير است. حتی بهتر است نيروئی که نقش اشغالگر<br />
داشته، بعد از عمليات نظامی جای خود را به نيروها و<br />
واحدهای ديگری که در جنگ شرکت نداشته اند واگذار کند.<br />
ساده ترين دليل آن، روحيه ايست که نيروی نظامی به<br />
پيروزی رسيده بعنوان فاتح جنگی دارد و با همين روحيه با<br />
مردم برخورد می کنند. آنها در طول جنگ به کشتن عادت<br />
کرده اند و وقتی پيروز می شوند، هنوز با همان روحيه اند.<br />
بنابراين، بايد هرچه زودتر آنها را با نيروهای ديگر عوض<br />
کرد و يا اگر در محل قرار است باقی بمانند نبايد به کار<br />
سياسی کار داشته باشند و برای عمليات نظامی – در صورت<br />
ضرورت- باقی بمانند.<br />
- پس چرا اينگونه عمل نمی کنند؟<br />
- برای اينکه چنين برنامه ای وجود ندارد؛ آنها نمی دانستند<br />
پس از پيروزی چه بايد بکنند. حتی نيروئی در اختيار نداشتند<br />
که جای آدم کش ها را با آنها عوض کنند. بنابراين اشغال<br />
عراق با حضور همين آدم کش ها ادامه می يابد. ادامه حالت<br />
جنگی وضعيت يک کشور را ناپايدار می کند و ناپايداری<br />
باعث اغتشاش و درگيری مردم با نيروهای اشغالگر می شود<br />
و از آنجا که نيروی اشغالگر نمی داند با مردم عادی چه بايد<br />
بکند، همان کاری را با اين مردم انجام می دهد که با نيروهای<br />
نظامی در جبهه ها انجام می داده است و من اين را يک<br />
شکست برای دولت امريکا می دانم. دليل آن هم اينست که از<br />
همان ابتدا، جنگ با يک دروغ آغاز شد؛ يعنی گفته شد ما<br />
عراق را اشغال نمی کنيم، بلکه آن را آزاد می کنيم و به همين<br />
دليل لازم نيست خود را برای دوران بعد از پيروزی نظامی<br />
– يعنی اشغال کشور- آمانده کنيم. چرا بايد چنين تدارکاتی را<br />
پيش بينی کنيم وقتی مردم عراق برای رهائی از چنگ صدام<br />
حسين با گل به استقبال ما می آيند؟"<br />
و حالا از آنجا که چنين استقبالی از ارتش امريکا صورت<br />
نگرفته و با گل به سراغ ما نيآمده اند، در گل مانده ايم.<br />
- اگر جنگ از همان ابتدا يک تصميم از پيش اتخاذ شده بود و<br />
اين تصميم چنان قاطع گرفته شده بود که حتی جنبش صلح و<br />
مخالفت همه کشورهای ديگر هم نتوانست مانع آن شود، نبايد<br />
حداقل برنامه و اطلاعاتی برای مراحل بعد از جنگ طرح<br />
ريزی و يا پيش بينی می شد؟ دچار خوش بينی نبودند؟<br />
- به نظر من ارتش هم پيش بينی چنين وضعيتی را در عراق<br />
نکرده بود. آنها فقط رفته بودند که بجنگند و اکنون نيز همان<br />
کاری را می کنند که وظيفه آنها بوده است. همين. حتی<br />
خوراک تبليغايی که در سطح جامعه سياسی تدارک ديده بودند<br />
برای درک واقعيت کافی نبود.<br />
اين جنگ بوسيله يک گروه کوچک از ايدئولوگ های جن زده<br />
پنتاگون طرح ريزی شده و پيش برده شد و اگر بپذيريم که<br />
تصميمات از ايدئولوژی ناشی می شود، می توانيم بپذيريم که<br />
چرا به افکار عمومی و اعتراضات جهانی اهميتی ندادند.<br />
وزير دفاع "رامسفلد" و معاونش "ولفوتيز" افرادی از اين<br />
گروند.<br />
- آنها چگونه می توانستند سياست خود را بدون در نظر<br />
گرفتن منافع اقتصادی به پيش ببرند؟<br />
"<br />
١٩٩١ بود.<br />
"Jung Welt"<br />
-
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
34<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
- آنها از فضای ايجاد شده بعد از ١١ سپتامبر، برای پيشبرد<br />
مقاصد و منافع خود استفاده کردند. آنها همچنين موفق شدند در<br />
کشور فضای رعب و وحشت بوجود آورند و مردم را با<br />
احتمال وقوع حوادث بعدی بترسانند و مرعوب کنند. مردم<br />
واقعا ترسيده بودند.<br />
- دولت امريکا جنگ را به بهانه وجود سلاح های کشتار<br />
جمعی آغاز کرد. حالا که دولت عراق سقوط کرده و عراق<br />
دراختيار امريکاست. پس سلاح ها کجاست؟<br />
- اصلا سلاحی وجود نداشت، اگر هم وجود داشت، نابود شده<br />
بود و اين را هم سازمان ملل و هم دولت امريکا خوب می<br />
دانند. من تعجب می کنم که هنوز رئيس سابق سازمان<br />
اطلاعات مرکزی امريکا "سيا" مدعی است نمی توانيم<br />
مطمئن باشيم سلاحی وجود ندارد."<br />
اتفاقا خود او خيلی دقيق می داند که در سال<br />
عراق خلع سلاح شده و ديگر پتانسيل نظامی<br />
نداشت. اين واقعيت هم در سازمان ملل ثبت است. بنابراين،<br />
وجود سلاح کشتار جمعی بهانه بود.<br />
- امريکا مدعی است هزار بازرس سازمان نظامی خود را<br />
برای کشف سلاح به عراق اعزام داشته و در اين شب ها هم<br />
فيلم هائی از حضور آنها در لباس های مخصوص و در مکان<br />
هائی در عراق پخش می شود که گويا در آنها سلاح های<br />
کشتار جمعی توليد می شده است. واقعا آنها دنبال سلاح می<br />
گردند؟ چيزی پيدا کرده اند؟<br />
- آنها بازرس نيستند، بلکه افراد وابسته به حکومت هستند.<br />
خنده آور اينست که آنها ليستی برای بازرسی از ٢ هزار محل<br />
را دراختيار دارند. من با اطمينان به شما می گويم که اين<br />
بازرسان هيچ چيز پيدا نخواهند کرد، زيرا چيزی وجود ندارد<br />
که پيدا شود. همين ليست بلند بالا خود اثبات کننده آنست که<br />
آنها را دنبال نخود سياه فرستاده اند. شايد اگر ليست کوتاه تری<br />
دراختيار آنها بود انسان دچار ترديد می شد. حدس می زنم<br />
آنها بجای سلاح در جستجوی اسنادی هستند که براساس آن<br />
بتوانند وجود سلاح احتمالی را اثبات کنند. اسنادی که آن را<br />
هم همه جا می توانند پيدا کنند.<br />
شما کافی است به گفته های دانشمندان برجسته رژيم سرنگون<br />
شده عراق که دولت امريکا به آنها وعده های بزرگ داده<br />
توجه کرده باشيد. آنها با وجود همه اين وعده ها گفته اند<br />
سلاحی در کار نيست.<br />
- پس چرا امريکا همچنان اصرار دارد بارزسان سازمان ملل<br />
به عراق فرستاده شوند و همان نتيجه ای را از بازرسی آنها<br />
انتظار دارد که تاکنون امريکا مدعی آن بوده است؟<br />
شما توجه داشته باشيد که امريکا به بهانه وجود سلاح های<br />
کشتار جمعی عراق را محاصره اقتصادی کرده بود. اين<br />
محاصره به قيمت جان نيم ميليون مردم عراق تمام شد. و باز<br />
بخاطر داشته باشيد که سازمان ملل اين محاصره را تائيد کرد<br />
و حالا بصورت قانونی سازمان ملل است که بايد تائيد کند که<br />
واقعا سلاحی در کار بوده که براساس آن مردم عراق<br />
محاصره اقتصادی شدند يا خير! اگر اين بازرسان واقعيت را<br />
بگويند؛ يعنی بگويند که سلاحی در کار نبوده سازمان ملل که<br />
بموجب گزارش های دروغ امريکا تحريم اقتصادی عراق را<br />
تائيد کرده بود زير فشار افکار عمومی جهان قرار خواهد<br />
گرفت و چاره ای هم ندارد جز آنکه بگويد اطلاع دروغ به<br />
اين سازمان داده شده بود. امريکا هم به اين امر واقف است و<br />
بيم دارد که بازرسان گزارشی خلاف ادعاهای امريکا بدهند.<br />
به اين ترتيب يک دور تسلسل باطل بوجود آمده است؛ با اين<br />
مضمون: پايان کامل محاصره اقتصادی عراق درگرو تائيد<br />
سازمان ملل است، سازمان ملل منتظر گزارش بازرسان خود<br />
است، امريکا خواهان گزارشی است که نظر کاخ سفيد را<br />
تائيد کند، در عراق سلاحی در کار نيست که کسی آن را تائيد<br />
کند.<br />
البته محاصره اقتصادی را، زير فشار امريکا گام به گام و<br />
بدون آنکه منتظر گزارش بازرسان سازمان ملل شوند لغو<br />
کرده اند و در صورت تفاهم ميان کشورهای اروپائی و<br />
امريکائی و جلب رضايت روسيه سعی خواهند کرد<br />
سروصدای آن را بخوابانند. در اين ميان چند عضو شورای<br />
امنيت سازمان ملل مثل چين ممکن است معترض باشند که آن<br />
را هم کنترل خواهند کرد. بهرحال بايد توجه داشته باشيد که<br />
از سال ١٩٩٥ عراق خلع سلاح شده بود و از آن سال تا<br />
لحظه تصرف عراق، محاصره ای که به مردم عراق تحميل<br />
شد يک ظلم آشکار بود.<br />
- چه بايد کرد؟<br />
- فعلا که حق با کسی است که زور دارد، اما اگر حساب و<br />
کتاب در کار بود بايد عاملين کشتار به دادگاه های بين المللی<br />
کشانده می شدند. چنين محاکمه ای در حال حاضر ناممکن<br />
است، اما وظيفه ماست که ماجرا را دنبال کنيم و اجازه ندهيم<br />
افکار عمومی جهان اين فاجعه انسانی را فراموش کند.<br />
- اگر محاکمه ای در کار باشد، نبايد امريکا وانگلستان را<br />
بدليل حمله نظامی به عراق محاکمه کرد؟ غير از محاصره<br />
اقتصادی، اين حمله هم به بهانه وجود سلاح های کشتار<br />
جمعی در عراق صورت گرفت.<br />
- تمام کسانی که در سناريوی حمله نظامی شرکت داشته اند-<br />
چه امريکا و انگليس و چه کسانی که در تهيه گزارش های<br />
دروغ نقش داشته اند؛ مانند ريچارد بوتلر و هانس بليک- بايد<br />
بخاطر آنچه در عراق گذشت به پای ميز محاکمه کشيده شوند.<br />
حتی پای نيروهای سازمان ملل هم در اين ماجرا در ميان<br />
است؟<br />
اکنون بجای اينکه ناله سربدهيم، بجای اينکه در باره قدرت<br />
امريکا سخنرانی کنيم، بايد در سطح جهان خواهان اجرای<br />
قوانين سازمان ملل شد و از امريکا شکايت کرد. بايد به جهان<br />
ثابت کرد که امريکا قوانين سازمان ملل را نقض کرد، به<br />
مردم خود و جهان دروغ گفت.<br />
- آيا اين بيشتر وظيفه مردم خود امريکا نيست؟<br />
آنها واقعا تنها کسانی هستند که می توانند و بايد<br />
اينکار را بکنند. اما توجه داشته باشيد که برای اين مردم نشان<br />
دادن عکس کودکان کشته شده در جنگ و يا معلولين آنقدر<br />
اهميت ندارد که به آنها ثابت شود حکومتشان دروغ می گويد،<br />
به آنها بايد گفت که چه تعداد سربازان امريکا در جريان جنگ<br />
عراق کشته شدند و يا اکنون در عراق کشته می شوند. اين<br />
اخبار تاثير بيشتری روی مردمی دارد که صرفا به منافع خود<br />
می انديشند.<br />
- مسلما.<br />
"<br />
١٩٩٥ دولت<br />
٩٥ تا ٩٠<br />
-
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
35<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
عيب بزرگ اين نوع فراخوان ها، ناديده گرفتن آن نيروی اساسی است که در حاکميت<br />
و حاشيه آن قرار دارد و چشم بستن بر آن نشانه درايت سياسی نيست!<br />
فراخوان جمهوريخواهی<br />
بايد در خدمت جبهه دفاع از جمهوريت قرار گيرد<br />
"<br />
"<br />
"<br />
بدنبال انتشار فراخوان جمهوريخواهان ايران در<br />
خارج از آشور، راديو فردا مصاحبه ای با سه تن از فعالان<br />
اپوزيسون انجام داد.اين راديو آه نظرات دولت آمريكا و<br />
برنامه های آينده آن برای ايران را منعكس می آند، در سايه<br />
سياست های قوه قضاييه در سرآوب مطبوعات و نهادهای<br />
مستقل اطلاع رسانی، شنوندگان زيادی در داخل ايران پيدا<br />
آرده است. درمقدمه<br />
اين مصاحبه گوينده راديو فردا بدون پرده پوشی<br />
هدف مصاحبه را اعلام داشته و صاف و ساده چنين ميگويد:<br />
با پايان سريع جنگ در عراق و چشم انداز تشكيل<br />
يك دولت فدرال دموآراتيك در اين آشور، آه عليرغم برخی<br />
مشكلات با اقبال عمومی مواجه شده است، اآنون در بسياری<br />
از محافل سياسی و خبری جهان، اين سئوال ها بر زبانها<br />
جاری است آه آيا در آشورهای ديگر خاور ميانه نيز شانس<br />
پيروزی دموآراسی افزايش يافته؟ برخی در ادامه مي پرسند<br />
پس از عراق نوبت آجاست؟"<br />
به اين ترتيب ظاهرا ميزدگرد راديو فردا مقدمه ای است آه<br />
بايد از درون آن آنفرانس لندن ديگری زير نظر زلمای خليل<br />
زاد اين بار برای تعيين تكليف ايران بيرون بيايد.<br />
همانطور آه در عراق هم اپوزيسيون عراق ابتدا<br />
حاضر نبود دور هم جمع شوند تا زمانيكه اوضاع و احوال<br />
عراق و تشديد ديكتاتوری صدام آار را به جايی رساند آه<br />
آمريكا چنان دست بالايی در اوضاع عراق بدست آورد آه<br />
اپوزيسيون عراق – به استثنای آمونيستها- را وادار آرد دور<br />
يك ميز گرد آمده و با هم تفاهم آنند. راديو فردا هم اين آار<br />
را فعلا با ميزگرد راديويی آغاز آرده است.<br />
گوينده راديو فردا در ادامه ميگويد:<br />
اين همه، نور اميدی را در دل بسياری از اعضای<br />
اپوزيسيون سياسی آشورهايی آه سالهای طولانی از عمر<br />
خود را در تبعيد گذرانده اند روشن آرده است."<br />
بدينسان و به زغم راديو فردا معلوم ميشود ويران شدن عراق،<br />
اشغال آن توسط يك آشور خارجی، غارت ميراث فرهنگی و<br />
نابودی هويت ملی، خصوصی آردن نفت و تقسيم آن بين<br />
اعضای شرآت سهامی آابينه بوش، گويا نور اميدی در دل<br />
اپوزيسيون ايران" ايجاد آرده است. اين سخن در شرايطی<br />
گفته ميشود آه بيش از هزار تن از شخصيت های مستقل،<br />
ملی، مذهبی و چپ در داخل آشور و بسياری ديگر در خارج<br />
از آشور در همان زمان حمله آمريكا به عراق با صدور<br />
بيانيه ای اهداف تجاوزگرانه و استعماری اين حمله را آشكار و<br />
بانگ مخالفت خود را با آن اعلام آردند. اين بيانيه البته بدليل<br />
آنكه امضا آنندگان آن نور اميد" بدلشان نتابيده بود از راديو<br />
فردا پخش نشد!<br />
راديو فردا چنان از ايستادگی جناح راست و قوه<br />
قضائيه دربرابر اصلاحات و نقشی آه در نتيجه توپ و تانك<br />
آمريكا در آينده ايران بدست خواهد آورد مطمئن است آه حتی<br />
زمانی آه آقای بيژن حكمت به نمايندگی از جمهوريخواهان،<br />
سلطنت را مغاير دمكراسی اعلام می آند، گوينده اين راديو<br />
دخالت آرده و به ايشان يادآوری می آند البته آقای حكمت<br />
اين بحث شما در بسياری از جوامع آه سلطنت مشروطه<br />
هستند صدق نمي آند. ... به هر حال در حال حاضر هستند<br />
افرادی آه چه در داخل و چه در خارج ايران خواهان حكومت<br />
سلطنتی به عنوان شكل حكومت آينده ايران هستند. شما با يك<br />
همه پرسی برای اين موضوع موافقيد يا فكر مي آنيد جمهوری<br />
تنها <strong>راه</strong> است و مردم ديگر اشتباه مي آنند؟"<br />
اگر بخواهيم نظر گردانندگان راديو فردا را تعميم<br />
دهيم بايد بگوييم آه يك رفراندم بگذاريم آه در آن برسر<br />
جمهوری سوسياليستی، جمهوری آارگری، جمهوری <strong>توده</strong> ای،<br />
سلطنت مشروطه، سلطنت غيرمشروطه، جمهوری دمكراتيك<br />
خلق، جمهوری ليبرال، سلطنت پهلوی، حكومت فدرال،<br />
دمكراسی شورايی، ولايت فقيه، ولايت غيرفقيه، مشروطه<br />
اسلامی، ديكتاتوری اسلامی و رفراندم شود چون هرآدام<br />
از اينها طرفدارانی دارد آه نمی شود گفت دارند اشتباه ميكنند!<br />
نحوه برخورد و ميزگرد راديو فردا مبين آن است<br />
آه پس از انتشار بيانيه جمهوريخواهان در خارج از آشور<br />
عده ای بدنبال آن بودند آه اين بيانيه وسيله آلترناتيوسازی در<br />
خارج از آشور شود آه سرانجام آن بايد به آنفرانس لندن ثانی<br />
زير نظر خليل زاد ثانی ختم شود. اما آقای بيژن حكمت به<br />
نمايندگی از امضاآنندگان بيانيه جمهوريخواهان آنچه را راديو<br />
فردا بدنبال تاييد آن از زبان ايشان است قاطعانه رد ميكند و<br />
به بن بست آشيده شدن اصلاحات و خطر دخالت<br />
خارجی و تحولاتی آه در درون آشور بوجود آمده، همه اينها<br />
باعث شده آه عزم جديدی برای همكاری و مبارزه در <strong>راه</strong><br />
استقرار دموآراسی در ايران بوجود بيايد . برای اينكه اين تنها<br />
بسيج مبارزه مردم است آه مي تواند دستاوردهای دوم خرداد<br />
" :<br />
...<br />
ميگويد: "<br />
"
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
36<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
را حفظ آند، اقتدارگ<strong>راه</strong>ا را به عقب نشينی وادار آند و با<br />
گشايش فضای سياسی، تهديدهای خارجی را خنثی آند<br />
هدف ما اين نيست آه در خارج از آشور آلترناتيوسازی آنيم<br />
يا حكومت جايگزين درست آنيم..."<br />
يقينا اپوزيسيون مترقی و دمكرات ايران خواهان<br />
مداخله خارجی در آشور نيست و معقتد است پيشبرد مبارزه<br />
برای دمكراسی و تحولات مترقی در ايران بايد متكی به بسيج<br />
مردم و نيروهای داخل آشور باشد. ولی گردانندگان سياست<br />
آمريكا برروی اين نكته حساب می آنند آه مقاومت جناح<br />
راست و مخالفان اصلاحات در داخل ايران سرانجام <strong>راه</strong> را<br />
برای آنان و وادار آردن اپوزيسيون به پذيرش برنامه آمريكا<br />
برای ايران باز خواهد آرد. نگاهی گذرا به عملكرد دستگاه<br />
قضايی و نهادهای انتصابی داخل آشور همگی بيانگر حرآت<br />
درسمت تحقق اين اميد و خواست امريكاست. مقاومت جنون<br />
آميز دربرابر انجام اصلاحات، سرآوب پيگيرانه جنبش<br />
دانشجويی، جلوگيری از شكل گيری نهادهای مدنی، تضعيف<br />
و پيگرد مداوم احزاب و سازمانهای ملی و داخلی، صدور<br />
حكم اخير صدسال زندان برای نيروهای ملی- مذهبی،<br />
احضار، بازداشت و پيگرد مداوم روزنامه نگاران،<br />
نويسندگان، هنرمندان و روشنفكران همگی در سمت آن است<br />
آه امكان هرگونه تحول از داخل را منتفی آند تا آمريكا بتواند<br />
در خارج آلترناتيوسازی آند. همه اينها، برعكس ضرورت<br />
فشار برای تحول از داخل و از طريق مداخله احزاب و<br />
سازمانهای سياسی، نهادهای مدنی، سازمانهای اجتماعی،<br />
زنان، جوانان، نويسندگان، آارگران، رورنامه نگاران،<br />
هنرمندان و ديگر نيروهای اجتماعی را جدی تر می آند. هر<br />
مجمع وآلترناتيوی آه بخواهد تشكيل شود بايد با مداخله اين<br />
سازمانهای سياسی و اجتماعی از داخل ايران صورت گيرد.<br />
نيروهای خارج از آشور همانطور آه اقای بيژن حكمت می<br />
گويد بايد به اين امر و بسيج مبارزه مردم آمك آنند.<br />
بدينسان ظاهرا گردانندگان سياست آمريكا و راديو<br />
فردا اميدوارند آه از دل بيانيه اخير جمهوريخواهی در خارج<br />
از آشور دو گرايش بيرون بيآيد:<br />
يك گرايش آه خواهد آوشيد تا صدای مبارزه<br />
مردم ايران و نيروهای داخل آشور را به جهانيان،<br />
سازمانهای طرفدار حقوق بشر، نهادهای بين المللی رسانده و<br />
از اين طريق به گسترش اين مبارزه ياری رساند آه مورد<br />
طبع آمريكا و دستگاه قضايی و نهادهای انتصابی ايران نيست.<br />
٢- گرايش ديگر طبق تعبير اقای حكمت بدنبال<br />
آلترناتيوسازی در خارج از آشور و مذاآره و سهم خود از<br />
حكومت آينده خواهد رفت. بسته به اينكه اوضاع ايران در آدام<br />
سمت سير آند و قوه قضاييه و ديگر نهادهای انتصابی تا چه<br />
اندازه موفق شوند يا نشوند جنبش داخل آشور را سرآوب و<br />
<strong>راه</strong> را برای پيشبرد نقشه های آمريكا باز آنند، اين يا آن<br />
گرايش دست بالا پيدا خواهد آرد. با گسترش مبارزه و<br />
مقاومت در داخل ايران ميتوان و بايد به مبارزين مستقل در<br />
خارج از آشور ياری آرد و <strong>راه</strong> را بر آلترناتيوسازی در<br />
خارج از آشور و از آن نوع آه راديو فردا مروج و مدافع آن<br />
شده بست.<br />
حاکميت فاجعه بار<br />
"<br />
"تجارت" و "بازار"<br />
فريادهای شبانه<br />
در پارک های تهران<br />
اين فاجعه با چماق لباس شخصی ها نيز دوام<br />
نخواهد آورد<br />
نوزادان تاره متولد شده در بيمارستان های تهران خريد و<br />
فروش می شوند. دلالان و واسطه ها، پس از شناسائی<br />
نوزدانی که ناخواسته و يا نامشروع بدنيا می آيند، آنان را در<br />
بيمارستان ها می خرند.<br />
دلالان با پرداخت مخارج بيمارستان به زنان باردار،<br />
نوزادان را پيش خريد کرده و سپس آنان را به زوج های<br />
١٧ ساله،<br />
)<br />
نابارور می فروشند.<br />
"معصومه- پ ماما ٣٠ ساله يکی از بيمارستان های تهران<br />
می گويد: " برخی از دختران جوان چون برای سقط جنين به<br />
پزشک دسترسی ندارند و با <strong>راه</strong> های سقط جنين نيز آشنا<br />
نيستند، روزهای نزديک به زايمان به بيمارستان مراجعه می<br />
کنند. دلالان به اين دختران پيشنهاد می کنند به ازای پرداخت<br />
هزينه های بيمارستان نوزاد خود را در اختيار آنان بگذارند.<br />
خانواده اين دختران اکثرا از وضعيت آنان با خبر نيستند. اين<br />
دختران تنها به بيمارستان مراجعه می کنند. از آن گذشته،<br />
برخی از اين دختران در خارج از خانه بسر می برند و اغلب<br />
آنان بعد از زايمان از بيمارستان می گريزند. مريم<br />
يکی از دخترانی است که وقتی فهميد باردار است و پسر<br />
مورد علاقه او حاضر به ازدواج با او نيست از شهر محل<br />
سکونتش درغرب کشور به تهران گريخت اما توسط پليس<br />
بازداشت و پس از مدتی برای تولد نوزاد به بيمارستان منتقل<br />
شد. مريم پس از زايمان از بيمارستان گريخت.<br />
ليلا ١٨ ساله نيز آه ٨ ماهه باردار است، با زني<br />
آه ادعا مي آند خواهرش است به بيمارستان آمده و تمايلي به<br />
گفتن ماجراي زندگي اش ندارد، زن هم<strong>راه</strong>ش مي گويد:« ليلا<br />
نمي تواند از فرزندش نگهداري آند به همين دليل از طريق<br />
يك واسطه دلال) با خانمي توافق آرده ايم، بعد از زايمان<br />
بچه را به او بسپاريم تا او بچه را به يك خانواده خوب بدهد و<br />
در مقابل اين خانم تمام هزينه هاي زايمان ليلا را مي<br />
پردازد.»<br />
مادراني آم سن و سالي آه بدون هم<strong>راه</strong> به بيمارستان<br />
مراجعه مي آنند و حاضر نيستند درباره وضعيتشان حرفي<br />
بزنند اغلب مشكلاتي مانند ليلا دارند.<br />
بسياری ازاين دختران پيش از بدنيا آمدن نوزاد خود،<br />
سقط جنين مي آنند. يکی از روزنامه هاي صبح تهران<br />
نوشت: هر ماه ١٥ جنين در سطل هاي زباله تهران پيدا مي<br />
شود.<br />
به گفته امير ٣٥ ساله، دارو فروش ناصر خسرو،<br />
هم اآنون خريداران داروي سقط جنين بعد از متقاضيان<br />
داروي ترك اعتياد رتبه دوم را دارند.<br />
به گفته دارو فروشان ناصر خسرو وقتي مردي به<br />
تنهايي براي خريد داروي سقط جنين مراجعه مي آند، معمولا<br />
اين دارو را براي همسر قانوني اش مي خواهد، اما وقتي در<br />
مواردي آه بارداري غير قانوني و نا مشروع است، دختر و<br />
پسر هر دو با هم مراجعه مي آنند.<br />
....<br />
-١
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
37<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
امير ٣٥ ساله داروفروش ناصر خسرو دارو، در<br />
مورد دارو هاي سقط جنين مي گويد:<br />
پروستادين" براي سقط جنين زير<br />
ماهه آافي است. قيمت هرعدد از اين آمپول ٥ هزار تومان<br />
است، البته داروي سقط جنين ديگري آه به تازگي وارد بازار<br />
شده ، به قيمت ٦٠ هزار تومان به فروش مي رسد.»<br />
"معصومه -پ" ماما، مي گويد: مصرف<br />
"پروستادين" با عوارضي آم و بيش خطرناك مانند افت شديد<br />
فشار خون هم<strong>راه</strong> است و در ٥٠ در صد از موارد نمي تواند<br />
منجر به سقط شود، اما شياف جديدي آه آن هم از ترآيبات<br />
پروستا گلاندين ها است، اگرچه در اغلب موارد موثر است<br />
اما عوارض جانبي بيشتري نيز براي دختران جوان بهم<strong>راه</strong><br />
دارد.»<br />
بسياري از دختران باردار توالت هاي عمومي پارك<br />
هاي تهران را براي سقط جنين انتخاب مي آنند. چاه هاي<br />
فاضلاب اين پارك ها حكم سطل آشغال را براي اين جنين ها<br />
دارد.<br />
زينت ٥٥ ساله آارگر يكي از اين توالت ها عمومي<br />
است، او شبهايي را آه صدا و آه و ناله دختران سكوت پارك<br />
را مي شكند ، نمي تواند از ياد ببرد.<br />
زينت مي گويد: حتي يك بار جنين ٢ ماهه اي را<br />
پيش از آنكه در چاه فاضلاب انداخته شود پيدا آردم، آن شب<br />
صداي فرياد دختري توجهم را جلب آرد، تا به در توالت<br />
عمومي رسيدم دختري پا به فرار گذاشت.»<br />
همه سقط جنين ها هم به دليل نامشروع بودن<br />
بارداري نيست، اين را سيما، ماماي ٣٥ساله اي آه درجنوب<br />
شهر تهران مطب دارد مي گويد: مراجعان سقط جنين به دو<br />
دسته تقسيم مي شوند، برخي از مراجعان مدعي اند در دوران<br />
عقد و نامزدي باردار شده اند و برخي ديگر به دليل داشتن<br />
فرزند زياد و يا درآمد پايين قادر به نگهداري از فرزند<br />
ديگري نيستند. بعضي ديگر مدعي اند، نامزد هستند، اما آنها<br />
هيچگاه علاقه اي به نشان دادن شناسنامه خود ندارند و قتي<br />
مامايي براي روئيت شناسنامه آنها اصرارآند، ديگر به مطب<br />
باز نمي گردند. اما برخي از زنان نيز حتي باداشتن تنها يك<br />
فرزند خواهان سقط فرزند دوم خود هستند. آنان به دلايلي<br />
مانند، تورم، آرايه بالاي خانه، درآمد پايين همسر و...داشتن<br />
فرزند دوم رايك آابوس مي دانند.»<br />
ديدن زناني آه پاسخ مثبت آزمايش بارداري،<br />
برايشان حكم خبر مرگ فرزند شان را دارد، براي پزشكان<br />
ديگر عادي شده است.<br />
٢<br />
»<br />
»<br />
»<br />
» ٢ عددآمپول"<br />
دختران جوانی که<br />
برای بردگی جنسی<br />
به دوبی برده می شودند<br />
مطبوعات ايران اخبار و گزارشات تاسف باری از بردگی<br />
جنسی زنان منتشر می کنند.<br />
يک دختر جوان به بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنايی تهران<br />
گفت که به مبلغ ١٠ميليون تومان به مردی که تبعه يکی از<br />
کشورهای حاشيه خليج فارس بود،فروخته شده و اين مرد<br />
قصد داشت او را از کشور خارج کرده و به دوبی انتقال<br />
دهد.<br />
همچنين يک باند فساد در شيراز٤٠ زن و دختر را در قبا ل<br />
متوسط شبی ٧٠هزار تومان به افراد پولدار اجاره می داد. اين<br />
باند مطابق زيبايی زنان ، برای آنها مشتری پيدا می کرد و از<br />
٧٠ هزار تومان اجاره ، بيست هزارتومان به آنها پرداخت می<br />
کرد." ژيلا "،يکی از اعضای اين باند به ماموران گفت<br />
:بعضی از زنان و دختران فقط در قبال کمی غذا و پوشاکی<br />
که در اختيارشان قرار می داديم در خانه ايی که متعلق به باند<br />
است می ماندند و هيچ پولی هم از ما طلب نمی کردند.<br />
مجله زنان نيز در شماره اخير خود گزارش مشروحی از<br />
وضعيت زنان و دختران ايرانی در دوبی منتشر کرده است.<br />
دراين گزارش به قيمتهای مختلف بردگی جنسی زنان در دوبی<br />
اشاره شده است.<br />
١٥ درصد دختران فرار می کنند<br />
اکبر تاجيک راد، مقام و مسئوليتش در جمهوری اسلامی<br />
اعلام نشده اما اطلاعاتی که دارد نشان می دهد، در جريان<br />
بسياری از مسائل مربوط به خانه های عفاف، فرار دختران،<br />
صيغه خانه و بقيه امور مربوط به اين نوع مسائل هست.<br />
او در مصاحبه با يکی از خبرگزاری های تازه تاسيس<br />
جمهوری اسلامی که متمايل به جناح راست و طرفدار برپائی<br />
صيغه خانه و خانه عفاف است(خبرگزاری فارس) گفت:<br />
اگر گذاشته بودند خانه هاى عفاف <strong>راه</strong> اندازی شود<br />
از فساد در جامعه کاهش يافته بود! اگر طرح خانههاى عفاف<br />
اجرا ميشد با معضل فساد خانه به خانه مواجه نميشديم.<br />
افزايش ١٥ درصدى فرار دختران در تهران دليل<br />
پافشاری من بر ضرورت برپائی خانه های عفاف است! با<br />
برپائی اين خانه ها، بزه و صيانت جنسى و مسئله زنان<br />
خيابانى را ميتواند ساماندهى آرد. طرح خانه عفاف با<br />
جنجالی بزرگ هم<strong>راه</strong> شد و فعاليت آشکار آن متوقف شد و<br />
صيغه خانه اينترنتی که اخيرا و همزمان با بستن سايت های<br />
سياسی اينترنتی <strong>راه</strong> اندازی شده بود نيز فعاليت علنی خود را<br />
٥٠ درصد<br />
متوقف ساخت. در نخستين روزهای فعاليت صيغه خانه<br />
اينترنتی صدها زن در آن ثبت نام کرده بودند.<br />
روزی ٤٠٠ دختر فراری<br />
وارد خانه هاي فسادمی شوند<br />
امام جمعه ساوه نيز در همين روزها اعلام کرد که بنا بر<br />
گزارشي آه به دستش رسيده ، روزانه ٤٠٠ دختر فراري در<br />
آشور وارد خانه هاي فساد مي شوند. امام جمعه ساوه نگفت اين<br />
آمار را از کجا بدست آورده اما از آنجا که بولتن های<br />
محرمانه حکومتی توسط شورای ائمه جمعه دراختيار امام<br />
جمعه ها قرار می گيرد و گهگاه آمارهای اينچنينی نيز در آن<br />
ها يافت می شود، منبع خبری امام جمعه ساوه بايد يکی از<br />
همين بولتن ها باشد. نه تاجيک راد و نه امام جمعه ساوه<br />
هيچکدام نگفتند که اين فساد و فحشای باور نکردنی، که اعتياد<br />
به مواد مخدر آن را کامل می کند، حاصل فقر و آن تبليغات و<br />
مقررات اسلامی است که دو دهه بر جامعه ايران تحميل شد و<br />
همچنان ادامه دارد.
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
38<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
-<br />
-<br />
-<br />
ونزوئلا<br />
جنبش چپ و انقلابی<br />
همگام با<br />
دولت اصلاحات<br />
در جريان آخرين تظاهرات خيابانی عليه دولت<br />
اصلاح طلب چاوز در ونزوئلا، شرآت های نفتی توانستند<br />
بخشی از آارگران نفت را عليه دولت به خيابان ها بكشند.<br />
چاوز در برابر اين عمل، جنبش بلواری و يا جنبش شو<strong>راه</strong>ای<br />
محلی را به صحنه فراخواند و با توطئه شرآت های نفتی<br />
مقابله آرد. از آن پس، نقش و موقعيت جنبش آارگری<br />
ونزوئلا و ميزان نفوذ حزب آمونيست اين آشور در اين<br />
جنبش، در مرآز توجه قرار گرفته است. آنچه را در ادامه می<br />
خوانيد گفتگوئی است با "اوروفاريا" عضو آميته مرآزی<br />
حزب آمونيست ونزوئلا و سردبير نشريه "تريبون مردم"، در<br />
همين ارتباط است.<br />
نقش حزب آمونيست در دولت آنونی "هوگوچاوز" چيست؟<br />
ما بخشی از يك ائتلاف وسيع دولتی هستيم آه از دولت<br />
"چاوز" حمايت می آند. اين ائتلاف در واقع شامل پنج حزب<br />
می شود. حزب ما آوچك است و از وزنه بزرگی در توازن<br />
ميان احزاب برخوردار نيست و دشواری آار هم در اينست آه<br />
ما مجبوريم دراين "ائتلاف وسيع" با احزابی آه موضع ضد<br />
آمونيستی و ضد مارآسيستی دارند همكاری آنيم. حزب ما<br />
اعتقاد دارد آه در حال حاضر در ونزوئلا بحث بر سر انقلاب<br />
سوسياليستی نيست، بلكه صحبت بر سر انقلاب بولواری است<br />
و ما بعنوان آمونيست ها در اين ائتلاف شرآت آرده ايم<br />
والبته با تمام نيرو هم تلاش خواهيم آرد در آن باقی بمانيم.<br />
تقريبا همه احزاب ائتلافی در باره اهداف اصلاحات وحدت<br />
نظر دارند و به همين دليل نيز همه آنها از جنبش بولواری<br />
حمايت می آنند.<br />
- چه احزابی در اين ائتلاف شرآت دارند؟<br />
بزرگترين فراآسيون در اين ائتلاف "طرفداران چاور"<br />
هستند آه خود را طرفدار "جمهوری پنجم" می نامند و<br />
در حمايت از چاوروحدت نظر دارند. در بين آنها، البته<br />
موضع گيری های متفاوت وجود دارد. دومين نيروی<br />
قوی، حزب "ميهن برای همه" است آه در جنبش<br />
آارگری ونزوئلا تقريبا ريشه دوانده است و ما نيز با اين<br />
حزب مناسبات خوبی داريم. همينطور حزب ديگری بنام<br />
"پودموس" نيز در اين ائتلاف حضور دارد. جنبش چپ<br />
سوسياليستی نيز در اين ائتلاف حضور دارد آه ما آن را<br />
حزبی اپورتونيست می دانيم و همچنين حزب ديگری آه<br />
منشعب از "سوسيال دمكراسی ونزوئلا" ست بنا "اآسيون<br />
دمكراتيك".<br />
وضع حزب شما در اين ائتلاف، در باره برنامه های دولت<br />
چگونه تنظيم می شود؟<br />
سياست ما نسبت به حكومت سياست اتحاد وانتقاد است. به<br />
اين مفهوم آه ما در داخل از حكومت در صورت اشتباه انتقاد<br />
می آنيم ولی در خارج، در مجموع از حكومت دفاع می آنيم.<br />
پرزيدنت چاوز هم هميشه در موقع لزوم تاآيد آرده آه<br />
آمونيستها بخشی از نيروهای ائتلافی حكومت هستند و بدين<br />
طريق به خنثی آردن جو ضد آمونيستی پيوسته آمك آرده<br />
است.<br />
آيا "انقلاب بولواری” چيزی فراسوی انقلاب بورژوازی<br />
است؟<br />
ما آمونيست ها اين مسئله را تجزيه و تحليل آرده و به اين<br />
نتيجه رسيده ايم آه انقلاب بولواری چيزی فراتر از انقلاب<br />
بورژوازی است، زيرا تضاد عميقی بين انقلاب ونزوئلا و<br />
امپرياليسم امريكا وجود دارد. دليل آن هم اين است آه استقلال<br />
آشور، اصلاحات ارضی و اصلاحات اجتماعی در دستور<br />
آار اين انقلاب قرار دارد.<br />
بازگرديم به جنبش آارگری در ونزوئلا. اين جنبش چه<br />
نقشی در تحولات آنونی ونزوئلا دارد؟<br />
متاسفانه جبنش آارگری حدودا بخاطر فقدان آگاهی طبقاتی<br />
دچار تفرقه و انشعاب است و اين ضعف را نيز چند ماه پيش<br />
در جريان اعتصابات صنعت نفت نشان داد. بخشی از<br />
آارگران عليه حكومت به اعتصاب پيوستند، در حاليكه اين<br />
اعتصاب توسط شرآت های نفتی عليه دولت سازمان داده شده<br />
بود. آنها بصورت فعال در اين اعتصاب حضور يافتند، در<br />
حاليكه اآثريت آارگران با آنكه مخالف اعتصاب سياسی عليه<br />
حكومت بودند در ابتدا نتوانستند تحرك لازم را از خود نشان<br />
دهند.<br />
آارگران جوان چه نقشی در حزب آمونيست دارند؟<br />
اآثريت آارگران جوان در ونزوئلا سياسی نيستند، اما اين<br />
بدان مفهوم نيست آه آنها ضد انقلاب بولواری، ضد اصلاحات<br />
انقلابی و ضد حكومت هستند. متاسفانه اين بخش از آارگران<br />
نيز آنگونه آه بايد، در دفاع از حكومت فعال نيستند. اين نه<br />
فقط بزرگترين نقص جنبش آارگری، بلكه بزرگترين نقص<br />
همه نيروهای چپ محسوب می شود. ما در صدد هستيم آه<br />
اين نقص را در ماه های آينده با تشكيل "اتحاديه سراسری<br />
جوانان" جبران آنيم.
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
39<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
-<br />
دبيراول حزب کمونيست عراق: با ادامه بی دولتی<br />
خطرآغاز جنگ های<br />
قومی و مذهبی درعراق<br />
شهر "چاآلاوا" در چهل آيلومتري شمال اربيل قرار دارد. اين<br />
شهر از سال ١٩٨۴ مقر حزب آمونيست عراق در کردستان<br />
اين کشور است و مصاحبه با حميد موسي و مفيد الجزايري از<br />
رهبران حزب آمونيست عراق در اين پايگاه انجام شد.<br />
رژيم صدام سرنگون شد. در مورد رويدادهاي دوران پس<br />
از صدام چه نظري داريد؟<br />
- ما از سقوط صدام بسيار خوشحال هستيم و با توجه به امكان<br />
بوجود آمده در هرجا آه ممكن بود دفاتر خود را بازگشايي<br />
آرديم و در اين مدت توانستيم روزنامه طريق الشعب ارگان<br />
حزب را در تيراژ٣٠ هزار نسخه انتشار دهيم. در واقع روز<br />
سي و يكم مارس حزب آمونيست عراق شصت و نهمين سال<br />
تاسيس خود را جشن گرفت. در اين شصت و نه سال، حزب<br />
فقط چهار سال فعاليت علني داشت. يكبار در سالهاي<br />
در دوران حكومت قاسم و بار ديگر در سالهاي هفتاد. پس از<br />
آن در دوران حكومت بعثي ها حزب آمونيست عراق مجددا<br />
ناگزير از فعاليت مخفي شد و هزاران آشته و تبعيدي پيامد آن<br />
بود. بااينكه ما از سقوط ديكتاتور خوشحال هستيم، زير سايه<br />
سنگين اين واقعيت نيز قرار داريم آه سرنگوني صدام نه از<br />
داخل بلكه با دخالت نيروهاي خارجي ميسر شد، نيروهايي آه<br />
اآنون بايد به اشغالگري آنان خاتمه داد.<br />
- بنظر شما آيا بلبشوی کنونی درعراق نشان نمی دهد آه نبود<br />
قدرت خود بالقوه خطرناك است؟<br />
- اين آشفتگی، در واقع نتيجه ترآيب چند عامل مختلف است.<br />
عواملي آه بنوبه خود مشكلاتي را نشان ميدهد آه بر سر <strong>راه</strong><br />
تثبيت شرايط و سازماندهي حكومتي نوين وجود دارد. اخبار<br />
موثقي آه ما در اختيار داريم نشان ميدهد آه حكومت صدام دو<br />
روز قبل از سقوط دستور غارتها را صادر آرده بود. در<br />
فهرست آمريكا از ۵۵ تن از عوامل حكومت بعثي نام برده<br />
شده اما تعداد عوامل پليس مخفي و حزب بعث بسيار بيش از<br />
اينهاست. عامل دوم خود امريكايي ها هستند آه به اين بهانه<br />
آه آنها پليس نيستند و وظيفه اي در حفظ نظم ندارند هيچ<br />
اقدامي براي جلوگيري از غارت، تجاوز، نا امنی و جنايت<br />
بعمل نمی آوردند و بدينسان دست گروههاي سازمان يافته را<br />
براي چپاول باز گذاشته اند. اگر اين نا امنی سازمان يافته<br />
نبود، پس اينكه به فاصله چند روز بيش از ۵٠٠ قطعه اشياء<br />
قيمتی و غارتي از موزه بغداد از فرانسه سردرآورد را چگونه<br />
مي توان توضيح داد؟<br />
- چرا در اين شرايط بسيار حساس اپوزيسيون عراق همچنان<br />
متفرق عمل مي آند؟<br />
اپوزيسيون دو آنفرانس در شهرهاي لون و صلاح الدين<br />
برگزار آرد. اما حزب آمونيست و بسياري از گروههاي<br />
ديگر در اين دو آنفرانس حضور نداشتند. به همين دليل ما<br />
خواهان آن هستيم آه اين تلاشهاي زير نظر سازمان ملل و نه<br />
امريكايي ها از سر گرفته شود. واقعيت اين است آه امريكايي<br />
ها مانع اتحاد نيروهاي اپوزيسيون عراق ميشوند تا بتوانند به<br />
حضورخود درعراق ادامه دهند. درصورتيكه اپوزيسيون به<br />
تفاهم دست نيابد و يك حكومت ملي تشكيل نشود، درشرايط<br />
تداوم حضور آمريكا در عراق، خطر سربرآوردن حرآتهاي<br />
قومي و مذهبي وجود خواهد داشت.<br />
لهستان<br />
چماق امريکا<br />
در اروپا!<br />
خبرگزاري دويچه وله، درباره انتخاب لهستان به<br />
عنوان يكي از گردانندگان بخشي از عراق نوشت: لهستان<br />
خبر احاله چنين وظيفه ای را با اشتياق تمام دريافت آرد؛ چرا<br />
آه به آشوري شريك ابرقدرت تبديل شده است، و اين در<br />
حالی است شرآای اروپايیاش چندان توجهي به او ندارند.<br />
چرا آمريكا به جاي استراليا، اسپانيا و يا هر عضو ديگری از<br />
“آشورهای ائتلاف”، لهستان را برگزيد؟<br />
آمريكا پيش از هرچيز در نظر دارد به اصطلاح<br />
خودش “اروپای جديد” را بطور نمادين، به خاطر وفاداریاش<br />
در جنگ عليه عراق پاداش دهد و هم چنين تلاش مي آند تا با<br />
برخوردي استثنايی با لهستان شكاف ميان آشورهای اروپايی<br />
را عميق تر سازد.<br />
از سوی ديگر دولت بوش میتواند از روابط<br />
امکانات لهستان در عراق بهره بگيرد، چرا آه در دهه های<br />
هزار مهندس و آارشناس تسليحاتی<br />
و<br />
لهستانی در عراق مشغول به آار بودند و هم چنين<br />
هزارعراقی برای تحصيل به لهستان رفته و به اين ترتيب<br />
بخشی از قشر تحصيل آرده عراقی حتی به زبان لهستانی<br />
تسلط دارند.<br />
اقتصاد لهستان، به ويژه صنعت <strong>راه</strong> و ساختمانش،<br />
هم اآنون چشم انتظار قراردادهای آلان در چارچوب<br />
بازسازی عراق است .<br />
همكاری و هماهنگی سياسی ميان آلمان، فرانسه و<br />
روسيه به سرعت شكل میگيرد و اين در حالي است آه<br />
«مثلث وايمار» (اتحاد نه چندان پايدار آلمان، فرانسه و<br />
لهستان) پويايی خود را از دست داده است.<br />
هنگامی آه دولت لهستان ٤٨ فروند هواپيمای جنگنده اف-١٦<br />
به ارزش سه ميليارد و ميليون دلار را به شرآت<br />
آمريكايی لاآهيد مارتين سفارش داد، ناخوشنودی فرانسه و<br />
آلمان را بيش از پيش برانگيخت نشد.<br />
٢٠<br />
٥٠٠<br />
٨٠ ميلادی 40<br />
70<br />
وزير امور خارجه لهستان در ملاقات با آالين پاول، همتای<br />
آمريكايیاش، در واشنگتن گفت، لهستان علاقمند است سپاه<br />
حافظ صلحی با مشارآت هر چه بيشتر ملت های اروپايی در<br />
عراق مستقر شود.<br />
١٩۵٨<br />
-
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
40<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
"<br />
امريکا دربلغارستان<br />
کابينه تعيين ميکند!<br />
"ولکو والکانوو" يکی از سياستمداران چپ گرای<br />
بلغارستان است که به جناح چپ حزب سوسياليست بلغارستان<br />
تعلق دارد. او در انتخابات رياست جمهوری سال<br />
موفق به کسب بيش از ٤٧ در صد آراء مردم شد و با اختلاف<br />
کمی از حريف ليبرال خود شکست خورد. او پرفسور حقوق<br />
است و از جمله رهبران اتحاديه ضد فاشيست بلغارستان. از<br />
مبتکران دادگاه بين المللی عليه حمله ناتو به يوگسلاوی و<br />
همينطور يکی از معدود سياستمداران مخالف عضويت<br />
بلغارستان در ناتو.<br />
خبرنگار<br />
پيرامون اوضاع کنونی بلغارستان، مصاحبه ای با وی در<br />
صوفيه پايتخت بلغارستان انجام داده است که آن را در زير<br />
می خوانيد. "ولکو والکانوو" متولد<br />
- بلغارستان از لحاظ اقتصادی در حاشيه اتحاديه اروپا قرار<br />
گرفته است و در عين حال از لحاظ ژئوپولتيک در خدمت<br />
منافع نظامی امريکا. اين وضع چگونه پديد آمده؟<br />
- اکثريت مردم بلغارستان همين چندی پيش مخالفت خود را<br />
برای پيوستن به ناتو اعلام کردند اما حکومت کنونی به<br />
رهبری "سولمان اسپاسی" خواهان پيوستن به ناتو هستند و<br />
فردی مانند اسپاسی مايل است بدون چون و چرا مجری<br />
دستورات امريکا باشد و به منافع امريکا خدمت کند. او در<br />
واقع مانند يک خدمتگذار رفتار می کند. اسپاسی دستوراتش<br />
را از "جيمزپاردو" سفير امريکا دربلغارستان دريافت می کند.<br />
پاردو نيز در حقيقت نقش نماينده تام الاختيار امريکا برای<br />
بلغارستان را ايفاء می کند و همچنين به فرمان اوست که<br />
سلطنت طلب ها لب به سخن می گشايند.<br />
- اين نقش را چگونه ايفاء می کند؟<br />
- انتصاب وزرا در وزارتخانه ها بدستور او صورت می<br />
گيرد و اگر وکلای دولتی يا دادگاه ها به نفع منافع امريکا<br />
عمل نکنند و يا در جائی سد <strong>راه</strong> پروسه خصوصی سازی<br />
شوند او آشکارا از آنها انتقاد می کند. زمانی هم که امريکا<br />
قبل از شروع حمله به عراق از بلغارستان خواست که<br />
فرودگاه نظامی "سارا پاوو" را در اختيارش قرار دهد روز<br />
بعد بدستور حکومت اين دستور اجرا شد. وضعيت سياسی در<br />
بلغارستان فعلا اينگونه است.<br />
- امريکا اخيرا از بلغارستان در خواست کرد که در صورت<br />
احضار شهروندانش از طرف دادگاه های بين المللی از آنها<br />
نگهداری کند.<br />
- حکومت کنونی بلغارستان اين دستور را هم قبول خواهد<br />
کرد. بلغارستان بعد از رومانی دومين کشوری خواهد بود که<br />
مخالفت خود را با دادگاه های بين المللی اعلام کند.<br />
- چه عواملی دولت کنونی بلغارستان را مجبور به اتخاذ چنين<br />
سياست تسليم طلبانه ای می کند؟<br />
- ترس از محاصره سياسی امريکا مهمترين عامل است.<br />
رهبران کنونی بلغارستان فکر می کنند که اگر از دستورات<br />
امريکا اطاعت نکنند از لحاظ سياسی، اقتصادی ونظامی<br />
توسط امريکا محاصره می شوند.<br />
- چرا بلغارستان برای رهان شدن از چسبندگی به امريکا به<br />
اتحاديه اروپا، فرانسه و يا آلمان نزديک نمی شود؟<br />
- از نظر اقتصادی اتحاديه اروپا وزنه مهمی است اما از لحاظ<br />
نظامی بلغارستان با ترديد به آن می نگرد و باور نمی کند که<br />
بتوانند زير بال و پر نظامی اروپا قرار گيرد. برای مثال<br />
وضعيت بحران زده کنونی عراق را در نظر بگيريد.<br />
بلغارستان دو ميليارد دلار وجه پرداخت نشده در عراق دارد<br />
و بخاطر دستيابی به پول خود- بدون اينکه از طرف کسی به<br />
آنها وعده ای داده شده باشد- دست به دامن امريکا شده است و<br />
به آن کمک می کند.<br />
- چنين به نظر می رسد که بعد از چرخش به راست حزب<br />
سوسياليست بلغارستان، ديگر نيروئی در کشور وجود ندارد<br />
که با سياست های امريکا و مستعمره شدن کشور مقابله کند.<br />
- متاسفانه همينطور است. کمی قبل از حمله امريکا به عراق<br />
پيشنهاد کردم که ناتو بايد امريکا را از اتحاديه خود کنار<br />
بگذارد و براساس دکترين اروپا به اروپائی ها تعلق دارد"<br />
عمل کند. پيشنهاد من همانطور که انتظار می رفت کوچکترين<br />
انعکاسی نيافت.<br />
جنبش ناسيوناليستی "سيمون دوم"، حزب پادشاه<br />
اسبق در آخرين همه پرسی ٦ در صد آراء را بدست آورد.<br />
حکومت هم به طرز اصلاح ناپذيری چند پارچه شده است. چه<br />
کسی در حال حاضر بر بلغارستان حکومت می کند؟<br />
- سلطنت طلب ها از همان ابتدا جريانی ناهمگون بودند. در<br />
واقع آنها ائتلافی هستند از کمونيست های روی برتافته از<br />
اعتقادات خود. مانند وزير داخله "پت کانوف" و بانکداران<br />
جوان لندن نشين که سال ١٩٨٩ کشور را ترک و سال<br />
به کشور باز گشتند تا در زدوبندهای مالی وال استريت شرکت<br />
کنند و به خريد و فروش ارز بپردازند و يا عده ای که حول و<br />
حوش کيريل، پسر نخست وزير "سيمون زاکسکو<br />
بورگوستسکی گرد آمده اند. آنها نه ارتباطی با مردم دارند و<br />
نه به مافع آنها اهميت می دهند.<br />
- آيا حکومت اعتبار خود را به کل از دست داده است؟<br />
- دقيقا از دست داده است. در نظر داشته باشيد که به هيچيک<br />
از قول های داده شده عمل نشده و همه آنها علنا کنار گذاشته<br />
شده اند. و بر کسی هم پوشيده نيست که در اين چند سال اخير<br />
بلغارستان موفق شده کاملا تابع و تسليم و قربانی منافع نظامی<br />
امريکا شود. برای هيچکس در ده سال آينده جالب نخواهد بود<br />
که اين بردگی و انقياد تحت چه شرايط سياسی صورت گرفت.<br />
٢٠٠١<br />
١٩٩٢<br />
Neues Deuschland چاپ آلمان،<br />
١٩٢٧ است.
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
41<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
)<br />
"آقا نور"<br />
اولين روضه خوان دورهای تهران<br />
که صاحب ملک سفارتخانههای<br />
آلمان و انگليس هم بود!<br />
سلسله يادداشت هائی که می خوانيد از دو کتاب خاطرات<br />
دکترعباس منظرپور از جنوبی ترين بخش ها و خيابان های<br />
تهران برگرفته شده است. اين کتاب در تهران انتشار يافته<br />
است. انديشه آقانور که در اين يادداشت می خوانيد، همان<br />
است که آيت االله خزعلی همچنان به آن پايبند است و هر چند<br />
وقت يکبار از قول يک بچه ٥ ساله خبر از غيب می<br />
گيرد و به آن استناد می کند! از جمله در سخنرانی شهر<br />
کاشان، درانتخابات رياست جمهوری سال<br />
٧٦<br />
- ٤<br />
اولين روضه خوانی که روضه "دوره ای" را در<br />
تهران مرسوم کرد "آقانور" بود. پيری او را به ياد می آورم.<br />
قدی کوتاه، کمی چاق، محاسنی خيلی بلند و مثل برف سفيد<br />
داشت. عمامه اش مشکی و لباس معمولی روحانی به تن می<br />
کرد. مردم می گفتند نور از"آقا" می تراود.<br />
هيچکس نام واقعی او را نمی دانست. مردم خيلی به<br />
او اعتقاد داشتند. تا پيش از "آقانور" روضه ها معمولا يا در<br />
ايام عزاداری و يا به مناسبت "نذر" وامثال آن خوانده می شد<br />
و اين "آقانور" بود که "روضه" را تابع نظم و قانون کرد.<br />
خيلی "مجلس" داشت و به همين مناسبت روضه هايش بسيار<br />
بود. مردم به همين هم راضی<br />
کوتاه (تقريبا<br />
بودند و صرف حضور"آقانور" را در خانه خود، باعث<br />
سلامتی و خوش بختی می دانستند. به محض اين که روی<br />
صندلی (به جای منبر) می نشست يک استکان چای يا "قنداق"<br />
به دستش می دادند و استکان را دهان می برد و لب خود را<br />
با آن آشنا می کرد و گاهی چند قطره ای از آن را می نوشيد<br />
و بقيه را پس می داد. همسايه ها و بيمارداران هر يک<br />
مقداری از چای يا قنداق "آقا" را برای سلامتی بيمار خود<br />
هم<strong>راه</strong> می بردند.<br />
آقا نور با "الاغ" حرکت می کرد و هميشه يک نفر<br />
دنبالش بود. هم<strong>راه</strong> او را "پامنبری" می ناميدند. چون به غير<br />
از اين که از الاغ "آقا" نگهداری می کرد، بعضی اوقات در<br />
داخل مجلس "پای منبر" آقا" هم می ايستاد و بعضی مرثيه ها<br />
را دو صدائی با هم می خواندند. همين "پامنبر" خوان ها بودند<br />
که پس از چندی خود "روضه خوان" می شدند و يکی از آن<br />
ها همسايه ديوار به ديوار ما بود که سالی هم از من<br />
بزرگ تر بود. الاغ "آقا" خيلی خوب خورده و پرورده و در<br />
ضمن نا آرام و "چموش" بود. علت ناراضتی حيوان هم اين<br />
بود که کسانی موهای بدن حيوان را می کندند و داخل مخمل<br />
سبز می گذاشتند و پس از دوختن، آنرا برای "رفع چشم زخم"<br />
به گردن اطفالشان می آويختند و چون حيوان از کندن موهای<br />
بدنش ناراحت بود، کسانی و بخصوص بچه هايی را که به او<br />
نزديک می شدند "گاز" می گرفت! يکی از اين بچه ها خواهر<br />
کوچک من بود که خيلی هم بچه ناآرامی بود. الاغ شکم او را<br />
به دندان گرفته بود و با صدای فرياد بچه به کوچه دويديم و با<br />
زحمت او را از دندان حيوان نجات داديم و هنوز پس از حدود<br />
٦٠ سال، جای دندان الاغ روی پوست شکم او پيداست!<br />
باری، کار "آقانور" خيلی "سکه" بود. غير از خانه<br />
های شهری، باغ و ساختمانی در "زرگنده" داشت که به آلمان<br />
ها اجاره داده بود.( پيش از جنگ بين الملل دوم). آن موقع<br />
آلمان ها خيلی در ايران بودند و در زمينه صنعت و تجارت<br />
بسيار فعال بودند و معلوم است در کارهای سياسی و تبليغاتی<br />
به همچنين. روز دوازدهم هر ماه "قمری" منزل ما روضه<br />
بود و "آقا نور" هم دعوت داشت. يک بار در اوائل سال<br />
١٣٢٠ آقا نور پيش از شروع روضه مطلبی به اين مضمون<br />
گفت:<br />
اين "هيتلر" که در آلمان پيدا شده "هيت لر" است. از<br />
"لرستان" رفته و سيد هم هست. نايب امام زمان است و<br />
ماموريت دار همه دنيا را فتح کند و به "حضرت" تحويل<br />
بدهد.<br />
البته، اينها مطلبی بود که "آقانور" می گفت و<br />
هيچکس در صحت آن شک نداشت. مدتی گذشت و "متفقين"<br />
ايران را اشغال کردند و آلمان ها از کشور اخراج گشتند و<br />
ساختمان رزگنده "آقانور" به انگليس ها اجاره داده شد و مدت<br />
کمی پس از اشغال ايران، روزی را به ياد می آورم که<br />
"آقانور" همانطور که در خيابان ها و کوچه ها سوار بر الاغ<br />
به مجالس خود می رفت و معلوم است در مجالس نيز) با<br />
صدای بلند اعلام می کرد که شب جمعه آينده، زلزله شديدی<br />
در تهران بوقوع می پيوندد و فقط کسانی که به امام زاده ها و<br />
اماکن مقدس پناه ببرند در امان خواهند بود.<br />
معلوم است که آن شب، تهران به کلی تخليه شد. ما<br />
هم با خانواده و با "گاری" به شاه عبدالعظيم رفتيم و علت آن<br />
بود که "ماشين دودی" به قدری شلوغ شده بود که مادرم<br />
ترسيد ما زير دست و پا له شويم. با اين حال بعضی از<br />
اشخاص که نتوانستند از شهر خارج شوند و به امام زاده ها<br />
بروند در وسط خيابان ها خوابيدند.<br />
آن شب زلزله نيامد ولی ماه بعد که "آقا نور" برای<br />
روضه به خانه ما آمد بدون اين که کسی علت نيامدن زلزله را<br />
بپرسد خودش گفت: حضرت به خواب کسی آمده و پيغام داده<br />
که چون معلوم شد مردم خيلی مومن و با عقيده هستند، دستور<br />
دادم زلزله نيايد. البته اين را هم همه باور کردند. فقط پدرم که<br />
"درويش" هم بود می گفت: انگليسی ها می خواستند ميزان<br />
نادانی ما را امتحان کنند که با اين ترتيب به مقصود خود<br />
رسيدند!<br />
هيچکس حرف پدرم را باور نکرد و پای دشمنی<br />
"تاريخ" درويش ها با روحانيون گذاشتند. وقتی آقا نور مرد،<br />
در حقيقت تهران عزادار و تعطيل شد!<br />
:<br />
٦ -٧<br />
٢ تا ٥ دقيقه)
دم<br />
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
42<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
زاده داوود امام<br />
ساده دلانی که دست به دامان او<br />
ميشدند<br />
در آخرين روزهای خرداد ماه، درست در اوج تظاهرات<br />
اعتراض آميز دانشجويان در دانشگاه ها و قمه کشی ها واحد<br />
ضربت "لباس شخصی ها" که از تکيه های تيمی بيرون آمده<br />
اند، مطبوعات تهران خبرکوتاهی را هم درباره يک قتل در<br />
جاده امام زاده داوود منتشر کردند. بموجب اين خبر، کاروان<br />
در نقطه ای برای استراحت می ايستد. زنی از جمع کاروانی<br />
زيارت برای چند دقيقه ای جدا می شود. او بر نمی گردد و<br />
کاروان به <strong>راه</strong> خود برای زيارت ادامه می دهد. در امام زاده<br />
داوود اعضای کاروان متوجه غيب زن می شوند و در<br />
بازگشت از امام زاده داوود جسد زن را در کناره های جاده<br />
می يابند. زن با چند ضربه چاقو به قتل رسيده بود. اکنون<br />
درجستجوی آن عضوی از اعضای کاروان زيارت امام زاده<br />
داوود اند که زن را به قتل رسانده است.<br />
پس از خواندن اين خبر، بازانتشار بخش ديگری از يادداشت<br />
های دکتر عباس منظرپور را به جا و بموقع يافتيم. آن را نيز<br />
از جلد اول کتاب خاطرات او انتخاب کرده ايم که در ادامه می<br />
خوانيد.<br />
تا آنجا آه از آودآي خود به ياد مي آورم، سالي نبود<br />
آه تابستان به امامزاده داوود نرويم. اين سفر ييلاقي تقريبا١٦ً-<br />
سالگي من ادامه داشت.<br />
پس از آن، يكسال هم با صميمي ترين دوست و<br />
همكلاسي خود به آنجا رفتيم و ديگر اين سفرهاي تابستانه<br />
(امام زاده داود) قطع شد.<br />
به هم<strong>راه</strong> پدر با اتوبوس تا فرح زاد مي رفتيم.<br />
دهكده اي با باغهای بزرگ آه معروف ترين آنها "باغ خاله"<br />
بود. هميشه به اين باغ مي رفتيم. آن جا اول به درخت های<br />
اطراف چادر نماز و پرده و امثال اين پارچه ها مي بستيم و در<br />
حقيقت خانه ييلاقي خود را برپا مي داشتيم و سپس به آارهاي<br />
ديگر مي رسيديم. پس از يكي دو شب پدر به شهر باز مي گشت<br />
و ما بچه ها آاري جز گشت و گذار در گوچه باغ ها نداشتيم.<br />
از هواي بسيار مطبوعش استفاده مي آرديم. باغ ديگري روي<br />
تپه و تقريباً بالاي باغ خاله بود آه درختان شاه توت خوبي<br />
داشت. برای خوردن شاه توت با هر وسيله اي خودمان را به<br />
آنجا مي رسانديم! باغبان آنجا مرد بسيار پيري بود( فكر مي آنم<br />
حدود صد ساله) آوتاه قد، راست قامت و آمي تنومند و جز<br />
آهسته <strong>راه</strong> رفتن ديگر هيچ نشاني از ضعف پيري نداشت.<br />
چوبي آلفت به دست مي گرفت و وقتي ما را مشغول چيدن شاه<br />
توت مي ديد با فرياد و فغان به ما حمله مي آرد. مي دانستيم<br />
نمي تواند سريع به ما برسد و به همين جهت تا نزديك شدن او<br />
به دو قدمي خود شاه توت می خورديم و وقتی به ما می رسيد<br />
با خنده و شوخي فرار مي آرديم. فكر مي آنم اصلا همان<br />
دادوبيداد و حمله او و فرار دسته جمعی ما خودش يکی از<br />
انگيزه های ما برای رفتن به آن باغ بود!<br />
يك درخت چنار بسيار آهن در اين باغ بود آه پير<br />
مرد و همسرش در داخل آن زندگي مي آردند. داخل تنه<br />
درخت نمي دانم چه وقت و چگونه- در اثر پوسيدگي و يا آتش<br />
سوزي- خالي شده و محوطه اي به اندازه يك اتاق به وجود<br />
آمده بود. اتاقکي نه چندان آوچك، بطوريكه صندوق و اثاثيه<br />
اين زوج پير و همچنين رختخواب آنها در آن جا گرفته بود و<br />
محوطه اي براي نشستن خود آنها و حتي پذيرايي از دو سه<br />
مهمان هم داشت. زنش بسيار پير و زمين گير بود و هيچ<br />
آاري از او بر نمي آمد. حتي پيرمرد او بيرون مي آورد و<br />
"سرپا" مي گرفت!<br />
درخت گرفتارعارضه اي بود آه بدليل همين<br />
عارضه، از اواخر بهار روي اغلب برگ های آن زائده اي<br />
شبيه دنبه گوسفند بوجود مي آ که تا پائيز برجای می ماند.<br />
هيچ امام زاده ای در آن اطراف به خاک سپرده نشده بود و<br />
نشانی هم از آن نبود، اما مردم به دليل همين زائده های<br />
درخت چنار نام آن محوطه را گذاشته بو دند امامزاده دنبه!<br />
ظاهراً با توجه به محوطه وسيع داخل درخت و برگ هاي<br />
مخصوصش معجزه اي را براي مردم تداعي مي آرد و آن را<br />
به اين نام مي خواندند.<br />
شب هاي جمعه پدر هم مي آمد. روزها مادر غذا<br />
مي پخت و با زنان چادرهاي ديگر گفتگو مي آرد.<br />
معمولاً يك تا دو هفته در فرح زاد مي مانديم و آن گاه<br />
به طرف امامزاده داوود حرآت مي آرديم. يادم می آيد، يكسال<br />
شخصي بنام"شيد" با تبليغات فراوان ادعا آرد آه مي خواهد<br />
جاده ماشين رو از فرح زاد تا امامزاده داوود درست آند و از<br />
مردم آمك خواست. چنان مردم تحت تاثير گفته هاي او قرار<br />
گرفتند آه هر آس به اندازه توان خود به اين امر خير آمك<br />
آرد. او از مردم خواسته بود، حتي با آوردن يك آجر هم آه<br />
شده به ساختمان اين <strong>راه</strong> آمك آنند. خود ناظر بودم پير زنان<br />
فقيري را آه پياده <strong>راه</strong> پر سنگلاخ امامزاده داوود را طي<br />
مي آردند و به غيراز "بقچه" اثاثيه خود يكي دو آجر هم روي<br />
سر گذاشته و به امامزاده داود مي آوردند. حتي عكسی هم<br />
ازاين استقبال عمومي روزنامه ها چاپ آردند.<br />
برادر زاده اين آقاي "شيد" همكلاسي و اتفاقاً يكي از<br />
دوستان عزيز من بود. خواه ناخواه عموي او "سوژه اي" شده<br />
بود آه بچه ها او را دست مي انداختند. وقتي آقاي شيد در اثر<br />
اين قضيه خيلی معروف شد، خود را آانديدای وآالت آرد!<br />
تازه بعد از اين اعلام کانديدائی بود که مردم آم وبيش فهميدند<br />
تمام اين دل سوزي ها براي جاده امامزاده براي چيست؟<br />
براي رفتن به امامزاده پولدارها قاطر و آم پول ها<br />
الاغ آرايه مي آردند. قاطرها معلوم نبود چرا مايل بودند در<br />
قسمت پرتگاه هاي سخت دقيقاً از لب پرتگاه حرآت آنند و به<br />
هيچ وجه حاضر نميشدند به وسط جاده بيايند. من آه در تمام<br />
عمر از ارتفاع مي ترسيدم هيچ وقت سوار هيچ حيواني براي<br />
رفتن به امامزاده داوود نشدم!<br />
معمولاً چندين خانوار که در فرح زاد با هم آشنا شده<br />
بودند به اتفاق هم به طرف امامزاده حرآت مي آردند. مردان<br />
جوان و پسرها پياده حرآت مي آردند. پس از طي مسافتي به<br />
١٥
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
43<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
يونجه زار مي رسيديم آه هيچ چيز جالبي جز زراعت ديم<br />
نداشت. با اين حال آمي آنجا استراحت مي آرديم و دوباره به<br />
<strong>راه</strong> مي افتاديم تا به سنگ مثقال برسيم. سنگي بود بسيار<br />
بزرگ آه سالها پيش يكي از سيلاب هاي آوهستاني آن را از<br />
جا آنده و به آنجا آورده بود. خوش ذوق های تهراني اسم آنرا<br />
سنگ مثقال گذاشته بود. "مثقال" معادل گرم است آه<br />
مي گفتند اين سنگ از بس آوچك بوده هم<strong>راه</strong> آب آمده. قسمتي<br />
از سنگ با زمين تماس نداشت و سايه بان درست آرده بود.<br />
شخصي زير همين سايه بان سماور خيلي بزرگ و استكان و<br />
نعلبكی گذاشته و يك قهوه خانه سر <strong>راه</strong>ي درست آرده بود.<br />
بمناسبت خستگي <strong>راه</strong> چاي آنجا خيلي مي چسبيد! پدر هميشه<br />
آنجا چاي مي خورد و به ما هم مي داد.<br />
يك سال، خانم باجي آه مادر مادرم بود هم<strong>راه</strong> ما به<br />
فرح زاد آمد. در همان باغ خاله يك ديوانه را هم آورده بودند<br />
آه از امامزاده شفا بگيرد. هرسال تعداد زيادي از بيمارانی آه<br />
از همه جا نا اميد شده بودند، براي شفا به امام زاده داوود<br />
متوسل مي شدند. ديوانه را تقريباً نزديك ما بسته بودند! لباس<br />
مندرس به تن و سر وصورتي آثيف داشت. گاه گاهي فرياد<br />
مي زد و نظر همه را به خود جلب مي آرد. يكي از تفريحات<br />
ما بچه ها تماشاي ديوانه بازي هاي او بود. بعضي مردم برايش<br />
غذا مي آوردند و به سرپرست او که از خويشانش بود<br />
مي دادند. البته چند نفر بعنوان خويش و نگهبان هم<strong>راه</strong> او بودند<br />
و از کنار در آمدی که داشت به امام زاده داوود سفر می<br />
کردند! اآثر مردم برايش دلسوزي و آرزوي بهبودي<br />
مي آردند.<br />
آن سال، عده زيادي از خانواده ها قرار گذاشتند<br />
حرآت خود به امامزاده را با حرآت دادن ديوانه هماهنگ<br />
آنند آه ما هم از جمله اين خانواده ها بوديم. در نتيجه<br />
بزرگترين قافله اي آه تا آن زمان ديده بودم تشكيل شد. آنهايي<br />
آه قاطر مي خواستند قاطر و ما هم براي مادر بزرگ و مادر<br />
الاغ آرايه آرديم و پدر و من پياده <strong>راه</strong> افتاديم. در طي <strong>راه</strong>،<br />
ديوانه ، آه حالا با زنجير و طناب بسته شده بود(چون<br />
مي گفتندخيلي خطرناك است) به آارهاي عجيب دست ميزد.<br />
گاهي قربان صدقه خرها مي رفت! دست به گردن آنها<br />
مي انداخت و آنها را مي بوسيد! گاهي به مسافرين پياده حمله<br />
مي آرد. يك بار طناب زنجير خود را از دست نگهبان آشيد و<br />
به قاطرسوارها حمله آرد. در اين حمله خانم باجي به چنگ<br />
او افتاد. او را از الاغ زير آشيد و تا نگهبان بتوان خانم باجي<br />
را از دست او نجات دهد، چندين ضربه محكم به او وارد<br />
آرد. مادر بزرگ به شدت ترسيده بود و گريه مي آرد<br />
مي خواست از همان جا به شهر برگردد آه سرانجام او را<br />
راضي آردند به سفر ادامه بدهد. موافقت کرد اما با اين شرط<br />
که ما از قافله ديوانه دار جدا شويم ما هم گذاشتيم آن قافله<br />
رفت و پس از مدتي ب<strong>راه</strong> افتاديم.<br />
در امامزاده داوود هم اتاق اجاره اي بود و هم مردم<br />
مي توانستند مثل فرح زاد براي خود در فضاي آزاد خوابگاهي<br />
بسازند و چون هوا سردتر از فرح زاد بود، اآثر مردم سعي<br />
مي آردند اتاق اجازه آنند.<br />
مي گفتند حضرت آه از دست اشقيا فرار مي آرده<br />
گذارش به اين آوه ها مي افتد و در شكاف آوه پنهان مي شود.<br />
وقتي دشمنان به آنجا مي رسند شخصي را آنجا مي بينند و از او<br />
سراغ آقا را مي گيرند. او آه گيكائي بوده با اشاره چشم جاي<br />
ايشان را نشان مي دهد. آنها هم آقا را پيدا و شهيد مي آنند. گيكا<br />
دهكده اي بوده و هست، نزديك مقبره امامزاده داوود و مردم آن<br />
بيشتر به آار دامداري مشغول بودند. از وقتي آه آن شخص<br />
با اشاره چشم باعث شهادت امامزاده داوود مي شود، چشم تمام<br />
مردم آنجا چپ مي شود و فرزنداني آه از آنها بوجود آمدند تا<br />
امروز چپ هستند. خود ما در بچگي به بچه های چشم چپ<br />
مي گفتيم گيكائي! تقريباً تمام آارهاي امامزاده دست گيكائي ها<br />
است. دآان ها مال آنها بود، اتاق ها را آنها اجاره مي دادند.<br />
گوسفندان قرباني را آنها از گله هاي خود مي آوردند و آشتن<br />
گوسفندان هم وظيفه آنان بود.هر چه بيشتر نگاه مي آردم، حتي<br />
يك مورد (چشم چپ) در ميان آنها نمي ديدم! چپ بودن آنها<br />
مسلم بود و فكر ميآردم آه آيگائي هاي اصلي به آنجا نمي آيند<br />
و اينهايي آه به اين اسم آنجا هستند آساني ديگر هستند آه<br />
تابستان براي آمك به آيگائي ها به آن جا مي آيند ومسلماً<br />
اهالي منطقه ديگری اند. تقريباً بدون استثنا همه خانواده اي يك<br />
گوسفند نذري مي آشتند. آن سال وقتی ما هم براي خريدن و<br />
کشتن گوسفند به سلاخ خانه آه در محوطه اي باز بود رفتيم،<br />
هنگامی که منتظر آشتن گوسفند بوديم، ديديم خانم باجي با<br />
فرياد مي خواهد فرار آند. پدر اورا آرام آرد و ديديم همان<br />
ديوانه به طرف ما مي آيد و جيغ و فرار خانم باجي هم از<br />
ترس او است. ولي او آه حالا شفا يافته و خوب شده بود با<br />
قيافه اي خندان و مهربان و سرو وضعي مرتب، درحالي آه<br />
عده زيادي اورا هم<strong>راه</strong>ي مي آردند به ما نزديك شد و با لحني<br />
ملايم از خانم باجي به مناسبت آتك هايي آه به او زده بود<br />
معذرت خواست و چندين بار تكرار آرد آه آن موقع ديوانه<br />
بوده است. خانم باجي از شفا و بهبودي او خوشحال شد و<br />
گفت هيچ گله اي از او ندارد و جائي براي معذرت خواهي<br />
نيست. مي گفتند روزي آه ديوانه مزبور شفا گرفته بود تمام<br />
لباس او را به قطعات آوچك از تنش در آوردن و بابت هر<br />
قطعه پولي به او دادند و نذر و نيازهاي ديگري هم به او<br />
دادند آه حسابي پولدار شده است. پدر قيافه مهرباني به ديوانه<br />
سابق نشان نداد و حتي به تندي به او گفت: پير زن آه از تو<br />
شكايتي ندارد، چرا جلوي مردم از ديوانگي خود صحبت<br />
مي آني؟ برو به آارهايت برس ما هم به آارهايمان برسيم!<br />
خيلي از پدر رنجيدم. مادر و مادر بزرگ از اين رفتار پدر<br />
خجالت آشيدند. وقتي به اتاق برگشتيم، مادر از اين رفتار<br />
پدر، با آسي آه حالا (شفا يافته حضرت) و محبوب زوار بود<br />
گله آرد و پدر گفت؛ اگر او واقعاً ديوانه بود، حالا آه بهبود<br />
يافته نبايد آارهاي زمان ديوانه گيش را بياد آورد. اين از حقه<br />
بازئي هاي متولي اينجاست آه هر سال چند نفري را آماده<br />
مي آند و براي شفا گرفتن به اينجا مي آورد و باعث گرمي<br />
بازار خود مي شود و در پول هايي هم آه مردم نذر مي آنند و<br />
به او مي دهند شريك است.<br />
من آه حرف پدر را نمي فهميدم ولي مثل اينكه مادرم<br />
قانع شد.<br />
٥<br />
.
چ"<br />
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
44<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
وقت تنگ جنبش<br />
و ميهن در محاصره<br />
بزرگمهر . ب. الف<br />
تحولات اخير منطقه خاورميانه، به دنبال تجاوز<br />
نيروهاي اشغالگر امريكايي و انگليسي به عراق و اشغال خاك<br />
اين آشور، روند پرشتاب، نگران آننده و بسيار پيچيده اي<br />
يافته است.<br />
استقرار نيروهاي امريكايي در افغانستان،<br />
جمهوريهاي آسياي ميانه و اخيرا مناطقي از قفقاز، آشور ما<br />
را عملا در محاصره آامل نيروهاي تجاوزگر امپرياليستي<br />
قرار داده است.<br />
روند رويدادهاي داخلي ايران نيز به سود نيروهاي<br />
واپسگرا و به زيان نيروهاي طرفدار پيشرفت اجتماعي،<br />
تغييرات جدي نموده است. به نظر ميرسد آن فرصت تاريخي<br />
آه با گزينش محمد خاتمي به رياست جمهوري ايران در سال<br />
١٣٧۶ و متعاقبا" ١٣٨٠ توسط <strong>توده</strong> هاي ميليوني مردم براي<br />
بهبود اوضاع اقتصادي-اجتماعي و تغيير روند سياسي به سود<br />
زحمتكشان جامعه ايجاد شده بود، آم آم از دست ميرود.<br />
امعه مدني" موعود آه مي توانست با شكل گيري<br />
و قدرتمند شدن شو<strong>راه</strong>اي شهر و روستا و دخالت اين نهاد<br />
اجتماعي در تصميم گيري هاي اقتصادي- سياسي، شكل آم و<br />
بيش واقعي به خود بگيرد، جاي خود را به معاملات پشت<br />
پرده "نخبگان" جناحهاي مختلف حاآميت از يكطرف و بين<br />
همين "نخبگان" با نمايندگان نيروهاي امپرياليستي، بطورعمده<br />
امريكا و انگلستان، داده است. به اين ترتيب يكبار ديگر آرا<br />
ميليونها مردم ايران زيرپا گذاشته مي شود. همه اينها بر<br />
پيچيدگي و حساسيت اوضاع در ايران بسي مي افزايد.<br />
نيروهاي واپسگرا آه تا همين چندي پيش در پشت<br />
پرده سرگرم مغازله و چانه زدن با نمايندگان نيروهاي<br />
امپرياليستي بودند، فشار هرچه بيشتري بر مردم و نيروهاي<br />
پيشرو جامعه وارد مي آورند. دستگيريها و بستن دهان ها<br />
افزايش مي يابد؛ سانسورشديدي بر مطبوعات اعمال مي شود<br />
و با نصب صافي در شبكه ((اينترنت)) امكان دستيابي به اطلا<br />
عات را از آن در صد اندآي از جامعه ايراني آه به اين وسيله<br />
اطلاع رساني دسترسي دارند نيز دريغ ميدارند.<br />
بازگشت آيت االله حكيم به عراق در پي مذاآرات و<br />
بند و بست هاي پنهاني با اشغالگران آمريكايي و انگليسي و<br />
گرفتن تضمين هاي لازم ، همانطورآه تجربه تاريخي در<br />
آشور ما نيز پيش از اين مويد آن است ، نشان داد آه<br />
امپرياليستها نه تنها هيچگونه مشكلي با اسلام واپسگراي<br />
طرفدار سرمايه داري يا آنطور آه آيت االله خميني به بهترين<br />
نحو اسلام آ مريكايي ناميد، ندارند آه حتي مروج آن بوده و به<br />
آن نيازمندند.<br />
سامانه سرمايه داري آه در بحران ژرفي فرو رفته<br />
و به سرعت روند فروپاشي را طي مي آند، در عين بازتوليد<br />
خود نيازمند پشتيباني از هر نوع مناسبات عقب مانده سامانه<br />
ها و همبود هاي آهنه پيش از خود مي باشد. البته، موضوع<br />
بازتوليد سرمايه داري در شكلهاي آهنه مناسبات اقتصادي-<br />
اجتماعي چيز تازه اي نيست و به عنوان نمونه لاتيفوندها<br />
درامريكاي لاتين و سالها پشتيباني امپرياليستها از<br />
در افريقاي جنوبي را آه چيزي<br />
جدايي نژادي<br />
جز بقاياي نظام برده داري نبود را ميتوان يادآوري نمود.<br />
به همين ترتيب آنها از مناسبات عقب مانده زمينداري<br />
يا آنگونه آه در آشورما معروف است: مناسبات ارباب و<br />
رعيتي آه زير پوشش دين اسلام، مدافع منافع زمينداران<br />
بزرگ و سرمايه داري وابسته است، پشتيباني مي آنند. تضاد<br />
دياليكتيكي رشد اجتماعي- اقتصادي و دردناك بودن اين روند<br />
در شرايط آنوني نيز در همين نكته نهفته است: رشد و<br />
گسترش بازار سرمايه داري در عين نگهداري مناسبات آهنه<br />
پيش از آن.<br />
در مورد دين اسلام نيز، همانگونه آه طرح آهنه<br />
"آمربند سبز اسلامي" براي محاصره اتحاد شوروي نشان داد<br />
و اظهارات برخي از سياستگزاران امپرياليستي مانند<br />
برژينسكي نمايانگر آن است، امپرياليستها به منظور تامين<br />
منافع خود در منطقه خاورميانه دو هدف عمده را دنبال آرده<br />
و ميكنند:<br />
١- آمونيسم ستيزي با سو استفاده از دين اسلام. بر پايه اين<br />
نظريه آه پيدايش آن به سالهاي ۶٠ سده گذشته ميلادي باز<br />
ميگردد، حكومت هاي ملي گرا ديگر توان لازم را به عنوان<br />
عامل بازدارنده نفوذ آمونيسم از دست داده بودند. از ديد<br />
امپرياليست ها، اين حكومت ها فاقد آن بنيان ايدئولوژيك بودند<br />
آه توان مقابله با نفوذ فزاينده آمونيستها را داشته باشند. بدون<br />
ترديد رشد و گسترش جنبش هاي ملي گرايانه مانند جنبش ملي<br />
شدن نفت در ايران، ناسيوناليسم عربي جمال عبدالناصر در<br />
مصر وجنبش ضد استعماري به رهبري احمد سوآارنو در<br />
اندونزي و سمتگيري پيشرفتخواهانه هر يك از اين جنبشها و<br />
تمايل به همكاري با اردوگاه آشورهاي سوسياليستي در تغيير<br />
سياست امپرياليستها نقش اساسي داشته است.<br />
براساس نظريه تازه ای آه بويژه با استفاده از تجربيات<br />
امپرياليست آهنه آار انگليس طرح و به اجرا درآمد، تقويت<br />
جريانهاي مذهبي باتكيه بر آمونيسم ستيزي و تحميق <strong>توده</strong> هاي<br />
مردم مي بايست به اين وظيفه به نحو شايسته تري جامه عمل<br />
بپوشاند. پيدايش سازمانهايي مانند اخوان المسلمين، روضه<br />
الصفا در مصر و برخي آشورهاي عربي ديگر، انجمن<br />
حجتيه در ايران و مانند آنها آه از طرفي نشانه آشيده شدن<br />
اقشار اجتماعي مياني و واپسمانده ترين قشرهاي همبودهاي<br />
اجتماعي آهنه به عرصه سياست ميباشد، فرآورده اين تلاش<br />
امپرباليستها و سازمانهاي جاسوسي وابسته به آنهاست.<br />
)<br />
(apartheid)<br />
(latifund<br />
٢- منحرف آردن جنبشهاي انقلابي منطقه و آاشتن بذر تفرقه<br />
در جبهه نيروهاي انقلابي. (بقيه در ص ٤٦)
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
45<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
حمله به ايران<br />
در جستجوی لحظه<br />
:<br />
گفتگوئی با نوام چامسکی<br />
ترجمه بايرام منصوری<br />
نيروی هوائی اسرائيل بارها حريم هوائی ايران را نقض کرده<br />
است. علاوه بر اين، گزارش های موثق حاکی از آنست که<br />
ايالات متحده، ترکيه و اسرائيل تلاش می کنند تا نيروهای<br />
ناسيوناليست آذری در شمال ايران را به ورود به آذربايجان<br />
ايران تحريک کنند. اين در حالی است که ده در صد نيروی<br />
هوائی اسرائيل به طور دائم در شرق ترکيه که پايگاه های<br />
عظيم امريکا قرار دارد مستقراست.<br />
ديويد بارساميان، روزنامه نگار و برنامه سازمترقی راديو<br />
امريکا در گفتگوئی با نوام چامسکی، استاد جامعه شناسی در<br />
انستيتو تکنولوژی ماساچوست، به گذشته دکترين تازه بوش و<br />
زمان مطرح شدن اين دکترين در دوران رياست جمهوری<br />
جان اف کندی اشاره می کند و در مصاحبه خود راجع به نفت<br />
و ايران نيز مطالبی را مطرح می کند.<br />
در زير به بخش هائی از اين گفتگو را که به ايران مربوط<br />
می شود می خوانيد:<br />
بارساميان: شعاری که ما در <strong>راه</strong>پيمائی صلح بطور مکرر<br />
شنيديم "خون برای نفت، نه" بود. اغلب به مسئله نفت بعنوان<br />
عامل اصلی در حمله امريکا برای اشغال عراق اشاره می<br />
شود. تا چه حد نفت مسئله ای محوری در استراتژی ايالات<br />
متحده است؟<br />
چامسکی: بدون شک نفت مسئله ای محوری بشمار می رود.<br />
فکر نمی کنم کسی در اين مورد شک داشته باشد که منطقه<br />
خليج فارس عمده ترين منطقه توليد نفت در جهان است.<br />
انتظار می رود که اين ادعا تا نسل آينده درست باشد. از اين<br />
نظر منطقه خليج فارس از جنگ دوم جهانی به بعد از چنين<br />
اهميتی برخوردار بوده است. اين منطقه منبع عظيم قدرت<br />
استراتژيک و ثروت مادی بشمار می آيد و عراق بطور قطع<br />
در مرکز آن قرار دارد. اين منطقه دومين ذخائر نفت را در<br />
خود دارد. دستيابی به اين ذخائر بسيار ساده و در عين حال با<br />
قيمت ارزان می باشد. برای کنترل عراق بايد در موضعی<br />
قوی قرار داشت تا قيمت نفت و توليد آن را که نه بايد بالا<br />
باشد و نه پائين تعيين کرد. در عين حال احتمالا بايد سياست<br />
های اوپک را ناديده گرفت و در دنيا به مانور دست زد. اين<br />
سياست پس از جنگ جهانی دوم جاری بوده است. اين مسئله<br />
بخصوص ربطی به دستيابی نفت ندارد؛ ايالات متحده واقعا<br />
قصد دستيبابی به آن را ندارد، بلکه اين سياست به کنترل نفت<br />
بر می گردد. اگر عراق در جائی مثل افريقای مرکزی قرار<br />
داشت، امريکا آن را برای آزمايش انتخاب نمی کرد. بنابراين<br />
نفت اين منطقه در پس زمينه سياست های امريکا قرار دارد،<br />
درست مثل نفتی که در مناطق آرام آسيای مرکزی قرار دارد.<br />
از اينرو در دست داشتن کنترل لزوما به معنای عمليات<br />
نظامی در زمانی مشخص نمی باشد. اين سياست، سياستی<br />
پيوسته و دائمی است.<br />
بارساميان: سندی منتشره از سوی وزارت امور خارجه در<br />
باره نفت خاورميانه در سال که می گويد: " نفت<br />
خاورميانه پديده ای شگفت آور در محاسبه قدرت استراتژيک<br />
و يکی از مواهب مادی تاريخ جهان بشمار می آيد." ايالات<br />
متحده ١٥ در صد نفتش را از ونزوئلا وارد می کند. اين<br />
کشور همچنين از کلمبيا و نيجريه نفت می خرد. هر سه<br />
کشور مذکور از ديده واشنگتن کشورهايی مسئله دار وانمود<br />
شده اند. با وجود هوگو چاوز در ونزوئلا و درگيری های<br />
داخلی تا سر حد جنگ در کلمبيا و شورش مردم در نيچريه،<br />
امريکا معتقد است که جريان نفت با تهديد روبرو شده است.<br />
نظر شما در مورد اين واقعيات چيست؟<br />
چامسکی: اين واقعيات درست است و اين کشورها در مناطقی<br />
وجود دارند که ايالات متحده عملا در صدد دستيابی به<br />
آنهاست. ايالات متحده در صدد کنترل خاورميانه است. با<br />
اينحال دست کم براساس برنامه ريزی منابع اطلاعاتی، ايالات<br />
متحده مايل است بر روی چيزی حساب کند که منابع پايدار<br />
حوزه آتلانتيک ناميده می شود(حوزه آتلانتيک به معنی غرب<br />
افريقا و نيمکره غربی) که تحت کنترل بيشتر امريکا، در<br />
مقايسه با خاورميانه قرار دارد که منطقه ای حادثه خيز به<br />
نظر می آيد. بنابراين برنامه ريزی مذکور کنترل خاورميانه<br />
را در حالی در نظر دارد که به حوزه آتلانتيک بعنوان حوزه<br />
ای در دسترس می انديشد. اين سه کشور که از آنها نام برديد<br />
در اين حوزه قرار دارند. بنابراين در صورت عدم وجود<br />
تداوم در دستيابی به منابع اين سه کشور و احساس تهديد<br />
دراينمورد، شايد ماجرای عراق در اين کشورها نيز تکرار<br />
شود. البته به شرط آنکه طرح های پنتاگون درعراق با<br />
موفقيت روبرو شود.<br />
در مورد قدم های بعدی می توان احتمالات متعددی را در<br />
نظر گرفت. يکی از آنها البته منطقه "آند" است. ايالات متحده<br />
پايگاه های نظامی متعددی در اين منطقه دارد و از نيروهای<br />
نظامی در اين پايگاه برخوردار است. کلمبيا و ونزوئلا،<br />
بخصوص ونزوئلا توليد کننده های بی رقيب نفت هستند. در<br />
ضمن می توان اکوادور و برزيل را به آنها اضافه کرد. بله،<br />
اين امکان وجود دارد که ايالات متحده پس از سلطه اش بر<br />
نقاط ديگر جهان به سراغ اين منطقه هم بيايد. امکان ديگر هم<br />
حمله به ايران است.<br />
بارساميان: من هم در مورد ايران همين نظر را دارم. ايالات<br />
متحده از سوی شارون که به عنوان "مرد صلح" لقب گرفته<br />
تحت فشار قرار دارد تا "روز پس از پايان دادن به غائله<br />
عراق به ايران حمله کند". نظرتان راجع به ايران به عنوان<br />
عضوی از محور شرارت و همچنين کشوری که ذخائر عظيم<br />
نفتی دارد چيست؟<br />
چامسکی: تا آنجا که به اسرائيل مربوط می شود، عراق هرگز<br />
مسئله مهمی نبوده است. آنها عراق را نوعی سرپل می دانند،<br />
اما ايران داستانی ديگر است. ايران کشوری است با ارتش و<br />
اقتصادی جدی تر و سالهای متمادی است که اسرائيل، امريکا<br />
را برای حمله به ايران تحت فشار قرار داده است. ايران برای<br />
حمله از سوی اسرائيل کشور بسيار بزرگی بشمار می رود،<br />
١٩٤٥
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
46<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
بنابراين از برادر بزرگ تر می خواهد تا اين کار را برايشان<br />
انجام دهد.<br />
بنابراين حمله امريکا به ايران بسيار جدی است. يکسال پيش<br />
گزارش شد که ده در صد نيروی هوائی اسرائيل به طور<br />
دائمی در شرق ترکيه که پايگاه های عظيم امريکا قرار دارد<br />
مستقر شدند. از آن به بعد نيروی هوائی اسرائيل بارها حريم<br />
هوائی ايران را نقض کرده است. علاوه بر اين، گزارش های<br />
موثق حاکی از آنست که ايالات متحده، ترکيه و اسرائيل تلاش<br />
می کنند تا نيروهای ناسيوناليست آذری در شمال ايران را به<br />
ورود به آذربايجان ايران تحريک کنند.<br />
درحالل حاضر محوری متشکل از امريکا، ترکيه و اسرائيل<br />
در منطقه وجود دارد که مخالف ايران هستند و ممکن است در<br />
نهايت ايران را تجزيه و يا به آن حمله نظامی کنند. با اينهمه<br />
حمله نظامی به ايران زمانی صورت خواهد گرفت که<br />
کشورهای فوق از عدم توانائی اين کشور در دفاع از خود<br />
مطمئن شوند. آنها به کشوری حمله نخواهند کرد که توان دفاع<br />
از خود را داشته باشد.<br />
بارساميان: با وجود حضور نظامی امريکا در افغانستان<br />
وعراق و داشتن پايگاه از سوی اين کشور در ترکيه و آسيای<br />
مرکزی، ايران عملا از هر سو به محاصره در آمده است. آيا<br />
واقعيت های فوق نيروهائی در داخل ايران را وادر به توليد<br />
سلاح های هسته ای نمی کند؟ البته اگر تا بحال نکرده باشد.<br />
چامسکی: اين امکان قويا وجود دارد. شواهد انکار ناپذيرنشان<br />
می دهد که بمباران راکتور عراق توسط اسرائيل در سال<br />
١٩٨١ احتمالا موجب تشويق عراق به توليد سلاح های هسته<br />
گرديد. آنها در گير ساخت نيروگاه هسته ای شدند، کاری که<br />
کسی از آن خبر نداشت مگر يک فيزيکدان هسته ای در<br />
هاروارد که رئيس بخش فيزيک اين دانشگاه بود. او تحليل<br />
خود را در اينمورد در مجله ای بنام Nature به چاپ رساند.<br />
براساس تحليل وی، آنچه که درعراق ساخته شد يک نيروگاه<br />
اتمی بود. او در اين زمينه دارای نظر کارشناسانه است. ديگر<br />
منابع مربوط به تبعيديان عراقی تاکيد کرده اند کار عراق<br />
اهميت چندانی نداشته است. عراقی ها شايد مشغول بررسی<br />
امکان توليد انرژی هسته ای بودند ، اما بمباران راکتور اتمی<br />
عراق، عراقی ها را تشويق به دنبال کردن برنامه سلاح های<br />
هسته ای نمود. امکان ثابت کردن اين ادعا وجود ندارد، اما<br />
شواهد همه دال بر اين واقعيت است. اين امکان می تواند<br />
درست باشد. آنچه که شما در مورد ايران گفتيد قويا امکانپذير<br />
می باشد. اگر شما <strong>راه</strong> بيفتيد و بگوئيد که ببين ما قصد داريم<br />
به شما حمله کنيم" و کشورهای تهديد کننده بدانند که شما قادر<br />
به دفاع از خود با سلاح های معمولی نيستيد، اين کشورها<br />
عملا شما را در توليد سلاح های کشتار جمعی و ب<strong>راه</strong> انداختن<br />
شبکه های تروريستی تشويق کرده اند. اين قضيه کاملا روشن<br />
است. بهمين دليل است که سيا و ديگران توانسته اند چنين پيش<br />
بينی هائی را در مورد ايران انجام دهند.<br />
<br />
(بقيه وقت تنگ جنبش و ميهن در محاصره از ص ٤٤)<br />
"<br />
نگاهي به تاريخ معاصرآشورما از انقلاب<br />
مشروطيت گرفته تا قيام هاي معروف شيخ محمد خياباني و<br />
"جنبش جنگل" شاهد همكاري گسترده، رفيقانه و فداآارانه<br />
آمونيست ها با انقلابيون مسلمان بوده است. همين عامل به<br />
تنهايي در به وحشت انداختن امپرياليستها براي از دست دادن<br />
منافعشان نقش مهمي داشته است. از آن پس آنها آوشش<br />
فراواني بكاربردند تا اين اتحاد وهمكاري را بهر نحو ممكن<br />
خدشه دار ساخته و در نهايت آنرا از بين ببرند. از جمله در<br />
جنبش جنگل، بنابر شواهد واسناد موجود - آه هنوز بخوبي<br />
مورد پژوهش قرار نگرفته - امپرياليستهاي انگليسي و آلماني<br />
از طريق عوامل خود وا يجاد ارتباطات مشكوك با ميرزا<br />
آوچك خان نقش مهمي در شكست "جنبش جنگل" داشته اند<br />
(البته نقش چپروان درون اين جنبش را نيز در شكست آن نبايد<br />
دستكم گرفت). به اين ترتيب، امپرياليستها موفق شدند با ايجاد<br />
بذر بدبيني و سوظن چنان شرايطي ايجاد نمايند آه<br />
حيدرعمواغلي ، اين انقلابي فداآار و آگاه بدست عوامل<br />
مشكوك و ناآگاه طرفدار ميرزاآوچك خان از بين برود و خود<br />
جنبش نيز با آمك عامل سرسپرده شان، رضا خان سرآوب و<br />
نابود شود. اما، مهمترين دستاورد آنها آاشتن بذر تاريخي نفاق<br />
و بدبيني بين انقلابيون مسلمان و آمونيستها بود.<br />
بعدها و آمي نزديكتر به دوران آنوني، جدايي بسيار<br />
مشكوك "آمونيستها" - آه در واقع آوچكترين درآي از<br />
آمونيسم نداشتند - زير عنوان "سازمان پيكار" از سازمان<br />
مجاهدين خلق ايران به اين بدبيني تاريخي بيشتر دامن زد.<br />
در جريان انقلاب بهمن و پس از آن نيروهاي راست<br />
و محافظه آار آوشيدند با برجسته نمودن رويدادهاي اين<br />
ماجرا و زير اين عنوان آه نبايد به آمونيستها اعتماد آرد، جو<br />
بدبيني وسوظن بين نيروهاي انقلابي مسلمان ونيروهاي ترقي<br />
خواه چب را هرچه بيشتر دامن برنند. چپ روي اين نيروها،<br />
بطور عمده شامل سازمان چريک های فداييان خلق ايران و<br />
سازمان مجاهدين خلق ايران ، بنوبه خود تاثير قطعي بر تداوم<br />
روحيه بدبيني وعدم اعتماد بين نيروهاي پيشرفتخواه با<br />
اعتقادات مذهبي و نيروهاي چپ داشت. تا آنجا آه به حزب<br />
<strong>توده</strong> ايران مربوط ميشد، اين حزب با تمام نيرو آوشيد تا<br />
زمينه همكاريهاي هرچه گسترده تر همه نيروهاي پيشرفتخواه<br />
در يك جبهه ف<strong>راه</strong>م شود و تاحدود زيادي نيز موفق شد تا چنين<br />
پيوندهايي را در درون جنبش آه طيف بسيار گسترده اي از<br />
نيروهاي اجتماعي را دربرمي گرفت، ايجاد آند. اين آوششها،<br />
متاسفانه به نتيجه نهايي خود آه دربرگيرنده جبهه آم وبيش<br />
پايداري از نيروهاي انقلابي پيشرفتخواه طبقات زحمتكش يدي<br />
و فكري و قشرهاي ميانه می توانست باشد، نرسيد نيروهاي<br />
واپسگرا با سواستفاده از پوشش مذهب و اشتباهات سنگين<br />
نيروهاي انقلابي در شناخت دوستان و دشمنان خود، توانستند<br />
خود را در صف نيروهاي انقلابي جا بزنند و با تحميل بحث<br />
"خودي" و "غيرخودي" در صف اين نيروها شكاف انداخته و<br />
آنها را از متحدين طبيعي خود محروم سازند. به اين ترتيب<br />
اتحادهاي گسترده سياسي مانند آنچه دربرخي از جنيشهاي<br />
امريكاي جنوبي، افريقا و سايرنقاط شاهد بوده ايم در اينجا<br />
ديده نميشود و "چشم اسفنديار" جنبشهاي انقلابي معاصر ميهن<br />
ما نيز در همين نكته بوده و هست.<br />
وقت تنگ است و نيروهاي تجاوزآار در مرزهای<br />
ايران ايستاده اند.<br />
آيا نيروهاي طرفدار پيشرفت اجتماعي شجاعت لازم<br />
را خواهند يافت آه اين اشتباه تاريخي را جبران نمايند؟<br />
آيا زمان آن فرا نرسيده آه بر اين سوظن تاريخي غلبه نمود؟<br />
.
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
47<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
...<br />
«<br />
سرگذشت تلخ<br />
انقلاب دو نسل<br />
و بعد از انقلاب!<br />
آن دستگير شدگان تظاهرات دانشجوئی که قاضی<br />
مرتضوی ارذال و اوباش ناميده و رئيس بازرسی کل<br />
کشور"حجت الاسلام رئيسی" وعده اعدامشان را داده، بر اين<br />
ظلم و سقوط سر به طغيان برداشته اند. نامشان دانشجوست و<br />
ساکن خوابگاه های دانشگاه ها. فساد و تباهی و فقری که در<br />
اين شماره <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تلاش شده است بخش های اندکی از آن<br />
منعکس شود، ريشه های اين قيام و شورش است. اين آن<br />
جامعه ايست که امروز در برابر ما قرار دارد. هاشمی<br />
رفسنجانی هر اندازه نيز تلاش کند نمی تواند آن را با هيچ<br />
ترفندی با آغاز دهه مقايسه کند. همچنان که حاکميت<br />
جمهوری اسلامی در مقايسه با آن سالها بکلی دگرگون شده و<br />
ماهيت درباری سلطنت پهلوی را به خود گرفته است. داستان<br />
مجيد، داستان نيست واقعيتی است در کنار ما و با ما. همچنان<br />
که سرنوشت تلخ دخترانی که برای لقمه نانی به تجارت رفته<br />
و به دوبی صادر می شوند سرگذشت امروز ميهن ماست.<br />
براين فاجعه، نه دانشجو که مردم ايران قيام کرده اند. با<br />
شرکت درانتخابات تحريم انتخابات شو<strong>راه</strong>ا قيام خود را<br />
به نمايش گذاشتند. فاجعه آفرينان، اين قيام را قابل کنترل<br />
يافتند، گرچه به قيمت ترور و سرکوب و يورش و زندانی<br />
کردن روزنامه نگاران و فعالان سياسی. با پاک شدن اين<br />
ارقام، صورت مسئله را هم می توان پاک کرد؟<br />
به هزار و يک دليل پاسخ اين سئوال منفی است،<br />
گرچه روزنامه های منتشر کننده اين گزارش های تکان دهنده<br />
را نيز ببندند. آنچه می خوانيد يک دليل از آن هزار دليل است<br />
و به همين جهت بايد در انتظار حوادث ديگری در ايران بود.<br />
٦٠<br />
٧٦ و<br />
سرگذشت مجيد<br />
سرگذشت ماست!<br />
هر روز آيلومترها <strong>راه</strong> را با پاي پياده مي آمد تا دبيرستان و<br />
همانطور آه آمده بود برمي گشت بچه ها دوستش داشتند. گاهي<br />
آه سر درددلش باز مي شد از اتاق آوچك اجاره ي در<br />
دوردست ها حرف مي زد و اينكه شب ها از ترس<br />
صاحبخانه اجازه روشن آردن لامپ وات اتاق را هم<br />
ندارد و زير نور ماه درس مي خواند.<br />
مي گفت شب هاي بي مهتاب دلش مي گيرد. ياد ننه<br />
پيرش مي افتد آه در دهكده يي دور به امان خدا رهايش آرده<br />
است<br />
«مجيد» بعد از پايان تحصيلات متوسطه به دانشگاه<br />
رفت از دوستان شنيده بودم آه مدرك فوق ديپلم مكانيك را با<br />
نمره الف تمام آرده است ديگر خبري از مجيد نداشتيم تا<br />
روزي آه ؟؟؟ ديدنش. سخت است و گفتنش سخت تر اما<br />
«بهرام مي گفت با چشم هاي خودش ديده است آه مجيد آنار<br />
پياده رو ولو شده و آاسه گدايي چند قدم آن طرف تر افتاده و...<br />
دلم نمي خواهد باور آنم، اما تا حالا از بهرام دروغ نشنيده ام<br />
هر آاري مي آنم دلم راضي نمي شود به نشاني شومي آه از<br />
مجيد دارم سربزنم به لحظه هاي تقلب آه فكر مي آنم دلم آتش<br />
مي گيرد .<br />
يادم مي آيد هميشه وقت امتحان بر و بچه ها سرقفلي<br />
صندلي هاي آنار مجيد را مي خريدند تا از روي دستش نگاه<br />
آنند و فصل انگور به مدرسه برنگردند! حالا مجيد آنار<br />
پياده رو نشسته و هيچكس از روي دستش نگاه نمي آند. مجيد<br />
اين بار نمره صفر گرفته است نمره بدي آه جامعه به او داده<br />
است اما همانطور آه در سطرهاي اول نوشتم مجيد بچه<br />
خوب و درسخواني بود. شما از خودتان نمي پرسيد آه اين<br />
جوان تحصيلكرده در گوشه خيابان چكار مي آند؟؟؟؟<br />
هرآجا آه مي رفت به در بسته مي خورد. فاميل و<br />
دوست و آشناي گردن آلفتي هم نداشت آه با پارتي بازي وارد<br />
مجموعهاي بشود. آارش شده بود پر آردن فرم استخدام اين<br />
وزارتخانه ، آن شرآت و بعد منتظر ماندن و بازهم انتظار و...<br />
تا اينكه خبر آوردند ننه پيرش در دهكده تمام آرده است<br />
ديگر مجيد هيچكس را نداشت دار و ندارش را صرف هزينه<br />
آفن و دفن بي بي آرد و با دست خالي و دل شكسته به شهر<br />
برگشت طعم گرسنگي را براي سومين روز متوالي مي چشيد<br />
آه ناگهان از حال رفت و گوشه خيابان ولو شد. وقتي به<br />
هوش آمد دور و برش پر بود از سكه هاي پنج توماني و ده<br />
توماني و اين شروع اتفاق شوم بود. مجيد سكه ها را جمع آرد.<br />
آن شب ديگر گرسنه نبود. نان و پنير و هندوانه آه البته اين<br />
آخري هديه متكدياني بود آه آن شب را با مجيد بالاي پل<br />
گذراندند. به همين سادگي مجيد از پر آردن فرم هاي<br />
درخواست آار چشم پوشي آرد و با گريم مختصري به جرگه<br />
گدايان تهران پيوست ؟؟؟ آخر و عاقبت رشد بي رويه دانشجو<br />
در مقابل رآود آامل بازار آار همان بحث تلخ عرضه و<br />
تقاضاي ناهمگون در اين مملكت است.<br />
براي مثال سالانه صدها مهندس شيلات<br />
فارغ التحصيل مي شوند و از اين تعداد درصد آمي جذب<br />
شيلات مي شوند و ديگران به مشاغل غيرمرتبط و گاه آاذب<br />
رو مي آورند آه هيچ ارتباطي به تخص آنها ندارد. دآتر مقدم<br />
جامعه شناس برجسته آشور در گفت وگو با «اعتماد» از آمار<br />
درصدي فارغ التحصيلان دانشگاه حرف مي زند و<br />
مي افزايد: در اين مملكت ٣٠هزار پزشك و پيراپزشك بيكار<br />
داريم و بيش از ٣٠هزار دانش آموخته آشاورزي و آمارهاي<br />
تاسف برانگيز ديگر آه از ناهمگوني جامعه ما حكايت مي آند.<br />
در اوايل انقلاب تنها درصد فارغ التحصيل بيكار داشتيم<br />
اآثر اين بيكاران خانواده هاي فقيري دارند آه زير خط فقر<br />
زندگي مي آنند. حتي ممكن است در اين شرايط بحراني<br />
مستخدمان دولت هم به تكدي گري رو بياورند.<br />
اين جامعه شناس با اشاره به بار مالي سرانه دانشجو<br />
آه رقمي بين ميليون تا ميليون تومان براي هر<br />
دانشجو است خاطرنشان آرد: جوانان تحصيلكرده ما حاضر<br />
به پذيرفتن مشاغلي هستند آه سر سوزني به تخص احتياج<br />
ندارد و يك لمپن هم از عهده آن آارها بر مي آيد. اين به معني<br />
دور ريختن بيت المال است.<br />
ما آمارهاي تكان دهندهاي از درخواست آار توسط<br />
ليسانسيه ها براي مشاغلي نظير رفته گري آبدارچي و.. در<br />
دست داريم (بقيه در ص ١٠)<br />
.<br />
، حالا<br />
.<br />
،<br />
٤٠<br />
.<br />
.<br />
٣<br />
.<br />
.<br />
١٠<br />
.<br />
.<br />
.<br />
١٦<br />
١٠٠<br />
.<br />
.<br />
.<br />
.
ر٥<br />
١٢۴<br />
http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />
48<br />
دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />
<br />
اين قطره قطره اشک ما<br />
می رسد بهم يک روز<br />
و دريا می شود !<br />
"<br />
علی شاه عوض" شهريار از حاشيه های تهران بزرگ است.<br />
در سال ٥٧ جوانان و نوجوانان آن موتور انقلاب بودند. وقتی<br />
انقلاب پيروز شد؛ جز چند جوان و سالمند <strong>توده</strong> ای، همه اهالی<br />
حزب الهی بودند. جنگ که شد برای رفتن به حسينيه جماران،<br />
خداحافظی با آيت االله خمينی و رفتن به جبهه سراز پا نمی<br />
شناختند. خاتمی در روزهای پايانی اعتراضات دانشجوئی و<br />
تظاهرات مردم در محلات مختلف تهران به ديدار آنها رفت.<br />
همزمان با همين ديدار حميد رضا ترقی، قائم مقام سياسی<br />
جمعيت موتلفه اسلامی و نماينده آيت االله واعظ طبسی در اين<br />
جمعيت گفت: حاشيه نشين های تهران بزرگ خطرناک اند و<br />
بايد جلوی شورش آنها را گرفت، آنها می توانند تحت تاثير<br />
قرار گرفته و به حرکت در بيآيند. ترس او بی جا نيست،<br />
همانقدر که تاثر خاتمی در اين ديدار اشک آلود بی جا نيست.<br />
امثال عمادالدين باقی، اکبر گنجی، شمس الواعظين، سعيد<br />
حجاريان، عباس عبدی و دهها و دهها نوجوان مذهبی سال<br />
٥٧، در کنار هزاران در خاک خفته جنگ و يا اعدام شدگان<br />
انقلابی اما دگر انديش ايران از مناطقی نظير نازی آباد، خاک<br />
سفيد و علی شاه عوض های حاشيه تهران سال<br />
برخاستند. نانی و پنيری در جيب، خشمی در مشت و فريادی<br />
بر لب: " مرگ بر شاه"<br />
آن کودکی که از عمق جان ديروز هنگام دادن دادخواست<br />
خانواده اش به محمد خاتمی در علی شاه عوض گريست،<br />
ادامه همان نسل است، اما گرسنه تر، خشمگين تر، عصيانی<br />
تر و آگاه تر.<br />
٥٧<br />
حميد رضا ترقی حق دارد. اين گريه برای آنها که می دانند<br />
چگونه به انقلاب بزرگ خيانت کردند و مملکت را به<br />
غارت بردند، مردم را چگونه فريب دادند و از روی پيکر<br />
هزاران انقلابی سال ٥٧ عبور کرده و بزرگترين گورستان ها<br />
را از خود برجای گذاشته اند، ترس آور است. همانگونه که<br />
برای حميد رضا ترقی وحشت آور!<br />
اين قطره قطره اشک ماست؛ که سرانجام، می رسد به هم<br />
يک روز و دريا می شود"<br />
٥٧<br />
"<br />
٢<br />
در صفحات اين شماره می خوانيد:<br />
-سرمقاله شماره ٣-اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong>: مردم را به<br />
تحصن و اعتصاب فرابخوانيد ادامه ترکيب کنونی<br />
حاکميت، بزرگترين تهديد برای تماميت ارضی١١- مهر<br />
قدرت بر پيشانی انقلاب اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> درباره<br />
ستاد بحران گرانی١٥- حاکميت دوام نمی آورد١٦- کودتای<br />
سپاهی –صفراف٢١- ولايت آرايش سياسی نيروها در ايران<br />
درحال تغيير است- مصاحبه سردبير <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> با تلويزيون<br />
جنبش چپ و دمکرات عراق٣٣- اشغال عراق-<br />
جنگ با دروغ آغاز شد با جنايت ادامه دارد٣٥- فراخوان<br />
جمهوريخواهی در مهاجرت ٣٦- سقط جنين در پارک ها<br />
ونزوئلا- جنبش چپ همگام با دولت اصلاحات<br />
چماق امريکا در اروپا آقا نور ٤٢- امام زاده داوود<br />
وقت تنگ جنبش و ميهن در محاصره درجستجوی لحظه<br />
حمله به ايران ٤٧- داستان مجيد، سرگذشت جوانان ايران<br />
شما نيز در باره زمان<br />
و تعداد صفحات <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />
نظرخودرادرميان بگذاريد!<br />
شتاب رويدادها در ايران و ضرورت حفظ رابطه با اين<br />
رويدادها، به گونه ای پيش رفته است که انتشار <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> را<br />
با خلل مواجه کرده است. ازسوئی همه نيرو را بايد متوجه<br />
ايران کرد و در صحنه اصلی حضور داشت و از سوی ديگر<br />
خوانندگان <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> در خارج از کشور انتظار دارند نشريه<br />
منظم بدستشان برسد. برای ما نيز مطلوب، پاسخگوئی به هر<br />
دو خواست است اما در اينجا يک پديده ديگر نيز به مانع تبديل<br />
شده است و آن حل اخبار در ظرف زمان است. يعنی اخبار<br />
بسرعت کهنه می شوند و جای خود را به اخبار و رويدادهای<br />
جديد می دهند و به همين دليل <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> ديگر نمی تواند مانند<br />
گذشته نشريه ای خبری و در عين حال تفسيری باشد و ضمنا<br />
هر تفسيری اگر بموقع در کنار اخبار طرح نشود تاثير گذاری<br />
آن نا چيز می شود. اين مجموعه شرايط بغرنج دليل اصلی<br />
تاخير انتشار <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> بصورت منظم و ماهانه است که تصور<br />
نمی کنيم خوانندگان <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> آن را درک نکنند. درعين حال،<br />
همانگونه که دنبال کنندگان فعاليت های اينترنتی <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> در<br />
جريان هستند و حتی در همين شماره <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> نيز منعکس<br />
است، در طول فاصله شماره های ١٢٤ اطلاعيه های<br />
<strong>راه</strong> <strong>توده</strong> پيرامون حوادث ايران و حتی تفسير رويدادها بموقع<br />
روی شبکه اينترنت قرار گرفته و خوشبختانه عليرغم همه<br />
محدوديت هائی که در داخل کشور و با فيلترگذاری روی<br />
سايت های سياسی ايجاد کرده اند، اين مطالب بدست<br />
جستجوگران آن در اينترنت رسيده است.<br />
هيات سردبيری و سياستگذاری <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> همچنان بحث بر سر<br />
زمان و تعداد صفحات <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> را در دستور بررسی دارد.<br />
يکی از اين دو <strong>راه</strong> حل کاهش تعداد صفحات <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> و<br />
انتشار منظم و ماهانه آنست و ديگری حفظ تعداد زياد صفحات<br />
و انتشار دو و يا حتی سه ماه يکبار نشريه است. دارندگان و<br />
طرح کنندگان نظر دوم روی امکان استفاده گسترده از<br />
اينترنت تکيه و تاکيد می کنند و طرفداران نظر اول به اهميت<br />
در اختيار داشتن نشريه بصورت چاپی و بازخوانی آن در<br />
فرصت ها و موقعيت های مختلف و دست به دست کردن آن.<br />
شما نيز می توانيد در اين بحث شرکت کرده و نظرات و<br />
ديدگاه های خود را بصورت کتبی به آدرس پستی <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />
ارسال داريد.<br />
١٢٣ و<br />
Rahe Tudeh No. <strong>124</strong> Juli 2003<br />
Postfach 126926, 10609 Berlin Germany<br />
شماره حساب بانكی<br />
:<br />
Postbank Essen, Konto No. 0517751430<br />
BLZ 360 100 43, Germany<br />
،Euro ٢<br />
2.5 Euro, 4 US$ & 4.5 Canada $<br />
٩<br />
http://www.rahetude.de<br />
anore@gmx.de<br />
٤ دلار آمريكا و ٤/٥ دلار آانادا<br />
پيام گير <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> 0049-30-3350579<br />
آدرس اينترنت:<br />
آدرس ای ميل:<br />
-٣٨<br />
٣٩- لهستان<br />
-٤٤<br />
-٤٥<br />
-٥<br />
-١٤<br />
٥٧<br />
.١٢٤<br />
-٤١<br />
-٣١apm