13.05.2015 Views

124 - راه توده

124 - راه توده

124 - راه توده

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ص(‏<br />

ن<br />

<strong>راه</strong><br />

تير ماه<br />

<strong>توده</strong><br />

اي<br />

قطره<br />

قطره<br />

اشک ما<br />

يک روز<br />

دريا<br />

می شود!‏<br />

ص(‏ ۴٨)<br />

١٣٨٢<br />

دوره دوم شماره «١٢۴»<br />

مردم به اين نتيجه رسيده اند<br />

:<br />

ولايت فقيه<br />

همان سلطنت<br />

پهلوی است<br />

‏(ص‎21‎ (<br />

اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />

پيش بسوی<br />

تحصن<br />

و اعتصاب<br />

‏(ص‎3‎ (<br />

چپ عراق<br />

اگر متحد نشود<br />

صحنه را باخته<br />

‏(ص<br />

طراحان<br />

کودتای سپاهی<br />

<br />

(31<br />

‏(ص ١۶)<br />

<br />

حاکميت بر ايران<br />

به شيوه گذشته ناممکن است!‏<br />

حاصل شش سال مقاومت آلوده به توطئه و جنايت عليه رفرم و اصلاحاتی که<br />

مردم برای تحقق آن در انتخابات ١٣٧٦ شرکت کرده و محمد خاتمی را با همين انگيزه<br />

به رياست جمهوری برگزيدند،‏ اکنون می رود تا به حوادثی بزرگ در ميهن ما بيانجامد.‏<br />

جامعه ايران،‏ امروز يکپارچه خشم و نارضائی است.‏ مردم از غارت،‏ زورگوئی،‏ فساد<br />

حکومتی،‏ فحشای عريان و آلوده به فقر،‏ خطر دخالت نظامی خارجی،‏ نا امنی،‏ حادثه<br />

آفرينی های بی وقفه گروه های وابسته به سپاه و بسيج و بيت رهبری و قوه قضائيه،‏<br />

دوروئی روحانيون حکومتی،‏ فقر و بيکاری،‏ گرانی و بی سرپناهی چنان به جان آمده اند<br />

که هر جرقه ای می تواند به حريقی بزرگ تبديل شود.‏<br />

همين پيش زمينه های اجتماعی بود،‏ که حمله سازمان يافته ميليشيای حزب االله<br />

‏(به زعامت آيت االله جنتی)‏ به خوابگاه های دانشجويان در تهران و سپس شهرهای<br />

دانشگاهی ديگر کشور،‏ را بسرعت از چارچوب تظاهرات اعتراضی دانشجويان خارج<br />

ساخته و سمت گيری اعتراض عمومی عليه اقليت مافيائی حکومت را به خود گرفته<br />

است.‏ اقليتی که اقتصاد و قدرت آلوده به جنايت را در جمهوری اسلامی در اختيار گرفته<br />

است.‏ حتی در کوچکترين و دورافتاده ترين شهرهای کشور مردم منتظر اولين فرصت و<br />

موقعيت برای تظاهرات عليه رهبران رسوا شده مافيای حکومتی و سلطه بخشی از<br />

روحانيت شيعه ‏(که بخش عمده ای از آن نيمه عراقی،‏ نيمه ايرانی است)‏ بر کشورند.‏ آنها<br />

که خام انديشانه و با الگو قرار دادن بی تفاوتی مردم نسبت به انتخابات شو<strong>راه</strong>ای شهر و<br />

روستا تصور کرده بودند می توانند فاجعه حمله شبانه به خوابگاه دانشجويان در سال<br />

١٣٧٨ را تکرار کنند و يا تخريب و تظاهرات حکومتی ٢٤ تيرماه همان سال را<br />

تکرار و به قول خود ‏"کار را يکسره کنند"‏ چنان خود در تله گرفتار آمدند که حتی اگر<br />

اينبار هم موفق به فرار شوند،‏ در آينده نزديک و بر سر پيچ ديگری از حوادث بار ديگر<br />

گرفتار خواهند آمد.‏ ‏(بقيه را در ص ٢ بخوانيد<br />

دکتر حميدی:‏<br />

حاکميت دوام<br />

نمی آورد<br />

‏(ص 15)<br />

جمهوريخواهی<br />

در مهاجرت<br />

‏(ص 35)<br />

٢٣ و<br />

دکتر فولادی:‏<br />

(١١<br />

مهر قدرت<br />

بر پيشانی انقلاب ۵٧


http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

2<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

١٢۴<br />

حاکميت بر ايران<br />

بقيه از ص اول<br />

آنها که وعده سال ٦٠ را می دهند و يا با حسرت از<br />

قتل عام زندانيان در سال ١٣٦٧ ياد می کنند و افسوس<br />

فرصت از دست رفته را برای کشتار و اعدام بيشتر می<br />

خورند،‏ در واقع از موضع ضعف و از درون اين تله<br />

اجتماعی دندان نشان می دهند.‏ ‏(مراجعه کنيد به سخنرانی های<br />

هاشمی رفسنجانی،‏ عسگراولادی و حجت الاسلام رئيسی<br />

رئيس بازرسی کل کشور و حاکم شرع قتل عام زندانيان<br />

سياسی در سال ٦٧، در روزهای پايانی تظاهرات،‏<br />

اعتراضات و اغتشاشات خود ساخته هفته پايانی خرداد ماه و<br />

هفته آغازين تيرماه)‏<br />

تحصن های ادامه دار در دانشگاه ها که در پيوند با<br />

تظاهرات اعتراضی دانشجويان و تظاهرات موضعی مردم در<br />

محلات تهران و شهرهای مختلف کشور همچنان ادامه دارد و<br />

گزارش هائی که پيرامون تدارک اعتصابات کارگری(بويژه<br />

در بخش کارمندی شرکت نفت)‏ می رسد،‏ يکبار ديگر بر اين<br />

حکم قطعی مهر تائيد می زند که ‏"حاکميت به شيوه گذشته به<br />

مرزهای ناممکن خود بسيار نزديک شده است"‏<br />

وقتی کسانی در حاکميت جمهوری اسلامی،‏ هنوز<br />

رويای خونين دهه ٦٠ را در سر داشته و در پی تکرار آن<br />

هستند و شرايط امروز ايران و جهان را با شرايط دهه<br />

يکسان تصور می کنند،‏ خود نشان ميدهد،‏ به همان اندازه که<br />

مردم ديگر نمی خواهند به شيوه گذشته حکومت شوند،‏<br />

حاکميت نيز <strong>راه</strong> و روش ديگری را ياد ندارد و به همين دليل<br />

ما به مرز انفجار اجتماعی و تغيير قطعی ترکيب حاکميت<br />

نزديک می شويم.‏ ‏"مردم نمی خواهند و حاکميت نمی تواند".‏<br />

اينست آن تضاد عمده ای که سرانجام بايد در ايران حل شود و<br />

هر شکل از اشکال حکومتی لاجرم بايد به اين خواست پاسخ<br />

داده و اين تضاد را حل کند!‏<br />

مردم نه تنها در انتخابات رياست جمهوری<br />

بلکه درانتخابات مجلس ششم و در انتخابات دور دوم رياست<br />

جمهوری خواست اين تغيير را به زبان ارقامی که از صندوق<br />

های رای بيرون آمد تکرار کردند.‏<br />

جبهه مستبد و غارتگر ضد اصلاحات نخواست و در<br />

واقع نتوانست اين بانگ را بشنود و بر همان شيوه های گذشته<br />

پای فشرد.‏ حاصل اين نشنيدن و پافشاری نتيجه ای بود که در<br />

انتخابات شو<strong>راه</strong>ا در بزرگ ترين شهرهای ايران بدست آمد.‏<br />

اينکه ما موافق شرکت وسيع مردم در انتخابات بوديم و اينکه<br />

اين تحريم عملا سنگری مانند شورای شهر تهران را در<br />

اختيار حزب االله و يک باند از فرماندهان توطئه گر و<br />

کودتاچی سپاه پاسداران قرار داد،‏ در ماهيت ارزيابی از<br />

نارضائی و خشم مردم و تغيير روش ها و شيوه های مقاومت<br />

عمومی نمی دهد و اين همان نکته ايست که آن را نه در<br />

اغتشاش آفرينی و تخريب و آتش افروزی حراست سپاه<br />

پاسداران تحت عنوان لباس شخصی ها)‏ در جريان<br />

اعتراضات دانشجوئی و تظاهرات موضعی مردم پايان خرداد<br />

و آغاز تيرماه،‏ بلکه در آمادگی مردم برای تظاهرات،‏ تحصن<br />

ها و اعتصابات بايد ديد.‏<br />

بدين ترتيب،‏ نشانه های آشکاری دربرابر ما قرار<br />

گرفت که نشان ميدهد جنبش عمومی مردم ايران برای تحول<br />

در حاکميت و تغيير ترکيب طبقاتی آن وارد مراحل نوينی شده<br />

است.‏ مرحله نوينی که جنبش پای در آن گذاشته،‏ ابزار نوينی<br />

را نيز جستجو می کند.‏ جبهه ضد اصلاحات و حاکميتی که<br />

مردم خواهان به زير آمدن آن از اريکه قدرت حکومتی<br />

هستند،‏ بسيار می کوشد با ايجاد اغتشاش و <strong>راه</strong> انداختن موج<br />

ترور و انفجار فرصت ديگری برای بقای خويش بخرد،‏ که<br />

اين فرصت جز نظامی کردن هرچه بيشتر حاکميت و جاری<br />

ساختن حمام خون در کشور نيست.‏ شرايطی که می تواند به<br />

جنگ داخلی و تجزيه خاک ايران نيز منجر شود.‏ آخرين<br />

اظهارات دبيرکل موتلفه اسلامی و برخی فرماندهان سپاه<br />

پاسداران که نعل وارونه زده و می گويند مردم و سازمان<br />

های سياسی و حتی دانشجوئی قصد ايجاد انفجار و ترور را<br />

در جامعه دارند،‏ نشانه بارز اين توطئه جديد است.‏ يعنی همان<br />

بازی خونينی که در ابتدای دهه ۶٠ ب<strong>راه</strong> انداختند و بنام<br />

مجاهدين خلق،‏ با نفوذ در مجاهدين خلق و يا بدست آنها و با<br />

شرايطی که برايشان ف<strong>راه</strong>م ساختند سرشناس ترين و<br />

موثرترين روحانيون و کادرهای نظامی و غير نظامی انقلابی<br />

را کشتند تا زمينه را برای قبضه قدرت توسط خود ف<strong>راه</strong>م<br />

سازند.‏<br />

اين درحالی است،‏ که نه تنها رويدادهای مربوط به<br />

تظاهرات دانشجوئی و اغتشاش آفرينی های وابستگان سپاه<br />

پاسداران ‏(لباس شخصی ها)‏ که مردم تلاش داشتند از آنها<br />

فاصله بگيرند،‏ نه تنها در اخباری که اکنون پيرامون نقش<br />

بسيج دانشجوئی در همسوئی با لباس شخصی ها،‏ اما در<br />

صفوف دانشجويان فاش می شود،‏ بلکه در تحرک های<br />

اعتصابی و تحصن گزينی مجلسيان،‏ دانشجويان،‏ کارگران و<br />

باحتمال بسيار در صفوف کارمندان،‏ معلمين،‏ پرستاران و...‏<br />

نشان می دهد مردم ابزار ديگری غير از حادثه جوئی های<br />

خيابانی را بتدريج جايگزين انتخابات و حضور در پای<br />

صندوق های رای می کنند و حتی در پی فرصت برای<br />

تظاهرات مسالمت آميز نيز هستند.‏ در اين ميان و در<br />

مسيرنوينی که جنبش طی می کند،‏ بايد کوشيد اميدواری به<br />

قدرت های خارجی برای ايجاد تغييرات مثبت در ايران را به<br />

اميد برای ايجاد تحول در داخل کشور و توسط خود مردم<br />

تبديل کرد و از انتظار کاست و به تحرک افزود.‏ امروز<br />

بزرگترين خطر و زمينه ساز ترين بهانه برای دخالت قدرت<br />

های خارجی در امور داخلی ايران حاکميتی است که منفور<br />

ملت است،‏ مردم بايد اين سد را در جهت ايجاد تحولات مثبت<br />

و مترقی از سر <strong>راه</strong> خود بردارند.‏ اين امر،‏ برخلاف عراق<br />

زير سلطه صدام حسين و نا آگاه از سرانجام وعده های<br />

روحانيون نجف عملی است.‏<br />

<br />

١- از ابتدای تاسيس جمهوری اسلامی،‏ رياست<br />

زندان قصر(حاج عراقی)‏ و اوين ‏(لاجوردی)‏ و حتی رياست<br />

سازمان زندان های کشور پيوسته دراختيار رهبری جمعيت<br />

موتلفه اسلامی بوده است.‏<br />

---------------------------------------------------<br />

-<br />

آناهيد و فريد گرامی-‏ کمک مالی ارزنده و بموقع شما در<br />

آخرين مراحل انتشار اين شماره نشريه دريافت و گره گشای<br />

بخشی از مشکلات مالی آن شد.‏ سپاسگذاريم.‏<br />

- همچنين از خواننده گرامی که به ياد زنده ياد احسان طبری<br />

طی دو نوبت جمعا ١۵٠ اورو کمک مالی به نشريه کرده بود<br />

نيز سپاسگذاريم.‏<br />

٦٠<br />

،٧٦<br />

)


١٢۴<br />

تيرماه http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

3<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />

<br />

اطلاعيه شورای سردبيری و سياستگذاری <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />

بيت رهبری و قوه قضائيه به ستاد آودتا و خيانت به استقلال آشور<br />

تبديل شده و سرنوشت اصلاحات ٧٦ و انقلاب ٥٧ به لحظات تعيين<br />

آننده رسيده است.‏ هر نوع تعلل و وقت آشی،‏ عملا به معنای ف<strong>راه</strong>م<br />

ساختن فرصت برای آودتاچيان است!‏<br />

مردم را به<br />

تحصن و<br />

اعتصاب فرا بخوانيد!‏<br />

آارگران،‏ روستائيان،‏ معلمان،‏ دانشگاهيان،‏ روشنفكران،‏ جوانان و ديگر اقشار اجتماعی را<br />

بايد به مقاومت،‏ تحصن و اعتصاب در هر محل و موقعيتی آه هستند فراخواند.‏ هر نوع<br />

درنگ و ترديد،‏ عملا به معنای همان اشتباه تاريخی فرصت دادن به سپهبد زاهدی و دربار<br />

شاهنشاهی برای انجام آودتای ٢٨ مرداد است.‏<br />

١٠<br />

٨٠<br />

– نظامی"‏<br />

"<br />

"<br />

تعرض قوه قضاييه و نهادهای انتصابی به نمايندگان<br />

منتخب مردم و دانشجويان و جوانان را بايد با آمادگی برای<br />

اعتصاب سراسری پاسخ داد.‏<br />

قرائن و شواهد بسياری نشان می دهد آه روز<br />

اغتشاش و حادثه سازی های خونين و جنايتكارانه توسط ستاد<br />

مشترك قضائی در سراسر ايران،‏ طرحی از قبل<br />

تدوين شده برای ف<strong>راه</strong>م ساختن زمينه نظامی آردن اوضاع آشور<br />

و تشكيل يك دولت نظامي-‏ سپاهي-‏ قضائی"‏ بوده است.‏<br />

رهبران قوه قضائيه آه همگی به نوعی با نجف و<br />

مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در ارتباط می باشند،‏ با اميد<br />

به قبضه آردن قدرت در تهران و سپس آغاز مذاآرات مستقيم با<br />

امريكا و دادن هر نوع امتيازی برای تشكيل دولت در عراق،‏<br />

خود را آماده آودتائی خونين آرده اند.‏ آنان بر اين تصورند آه<br />

با تشكيل دولتی مطيع خواسته های امريكا در تهران،‏ عملا <strong>راه</strong> را<br />

برای تشكيل حكومتی مشابه و مانند خود گوش به فرمان امريكا،‏<br />

توسط مجلس اعلای انقلاب اسلامی درعراق ف<strong>راه</strong>م می سازند.‏<br />

اين اساس و ريشه تمام رويدادهای ١٠ روز گذشته ايران است.‏<br />

آنچه آه باعث وحشت و عقب نشينی موقت آودتاچيان<br />

متمرآز در قوه قضائيه و بيت رهبری شد،‏ صرفا عدم پيش بينی<br />

گسترش اعتراضات مردمی در محلات تهران و سرايت اين<br />

اعتراضات به تمام شهرهای ايران بود.‏ آنان با مبنی قرار دادن<br />

انتخابات شو<strong>راه</strong>ا-‏ بويژه در تهران آه نزديك به در صد<br />

مردم آن را تحريم آردند-‏ و با اين تصور آه مردم منفعل و بی<br />

تفاوت شده اند،‏ قصد داشتند قدرت را به بهانه سرآوب اعتراض<br />

محدود و بی سرو صدای عده ای دانشجو به خصوصی سازی<br />

دانشگاه ها،‏ در تهران بدست بگيرند و سپس آن را به شهرهای<br />

ايران گسترش دهند.‏ به همين دليل ٣ هزار نيروی سازمان يافته،‏<br />

تعليم ديده و گوش به فرمان،‏ برای سرآوب دانشجويان،‏ يورش<br />

به مجلس و سپس سقوط دولت و تشكيل دولتی مرآب از<br />

آارگزاران آودتاچيان را ‏(نظير آنچه در شورای شهر تهران و<br />

انتخاب شهردار تهران انجام شد)‏ به ميدان فرستادند.‏ در تدارك<br />

اين طرح،‏ قاضی مرتضوی را بجای اسداالله لاجوردی دادستان<br />

تهران آردند،‏ سايت های سياسی را در شبكه اينترنت<br />

فيلترگذاری آردند و قوی ترين دستگاه های ايجاد پارازيت و<br />

امواج راديو-‏ تلويزيونی را روی ساختمان های مقر واحدهای<br />

ويژه ارتش و سپاه مستقر ساختند تا ابتدا و بتدريج ارتباط مردم<br />

با خارج از آشور را مختل آنند.‏<br />

اآنون برای مهم ترين مسئله ای آه در دستور روز<br />

جنبش قرار دارد،‏ يعنی نحوه مقابله با اين توطئه آه عليرغم<br />

عقب نشينی موقت و احتمالی آودتاچيان همچنان در دست اجرا<br />

قرار دارد،‏ بايد پاسخ عملی و تئوريك يافت.‏ هر نوع حمايت از<br />

جنبش مردم در داخل آشور،‏ از سوی نيروهای ملی و مترقی<br />

در خارج از آشور نيز در صورتی آه بخواهد تاثير گذار باشد،‏<br />

چاره ای ندارد جز همسو شدن با اين واقعيات در داخل آشور.‏<br />

آنچه ما می توانيم به طرفداران اصلاحات در داخل و<br />

حاشيه حكومت توصيه و پيشنهاد آنيم،‏ تجديد نظر اساسی در<br />

ارزيابي هائی است آه اين طيف،‏ از نيروی محرآه اصلاحات و<br />

شناخت از انقلاب داشته و تاآنون بدان متكی بوده اند.‏<br />

حوادث و رويدادهای روزهای اخير نشان ميدهد آه<br />

بخش انتصابی قدرت در استيصال و نااميدی آه در آن فرو


١٢۴<br />

تيرماه http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

4<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />

<br />

رفته،‏ بعنوان آخرين <strong>راه</strong> حل،‏ خود را آماده تعرض به نمايندگان<br />

منتخب مردم در مجلس و سرآوب دانشجويان و مجازات جوانان<br />

زندانی می آند.‏ اين تعرض در عين حال جزيی از برنامه تكرار<br />

آشت و آشتار سال ٦٠ و به <strong>راه</strong> انداختن جنگ داخلی و حمام<br />

خون و آودتای نظامی و فروپاشاندن آشور نيز هست.‏ به همين<br />

دليل است آه امروز دفاع از نمايندگان مجلس و دانشجويان و<br />

زندانيان دستگاه قضايی نه فقط وظيفه ای مدنی در حمايت از<br />

آنان بلكه مبارزه ای ميهنی برای نجات آشور و آينده آن نيز<br />

هست.‏<br />

آنچه در روزهای اخير گذشت،‏ همچنين نشان داد آه<br />

يك درك معين از اصلاحات،‏ نيروهای محرآه و <strong>راه</strong>های رسيدن<br />

به آن،‏ در واقع بتدريج به بن بست و پايان <strong>راه</strong> خود نزديك می<br />

شود.‏ اين درك،‏ اصلاحات را دربرابر انقلاب قرار می داد و<br />

انقلاب را نه تحول بنيادين و جابجايی قدرت و حكومت طبقاتی<br />

بلكه خون و خونريزی معرفی می آرد.‏ بر اين اساس ادعا می<br />

شد آه برخلاف انقلاب آه نيروی محرآه آن <strong>توده</strong> های زحمتكش<br />

و پايين جامعه هستند و به همين دليل گرايش به خشونت دارند،‏<br />

نيروی محرآه اصلاحات طبقه متوسط است آه گرايش به<br />

روشهای مسالمت آميز دارد.‏ اين مسالمت نيز در انتخابات آزاد<br />

تعريف می شد.‏ در نتيجه همه اينها،‏ استراتژی اصلاحات در<br />

آسب اآثريت انتخاباتی از طريق جلب طبقه متوسط و بی طرف<br />

آردن يا هم<strong>راه</strong> آردن ديگر طبقات اجتماعی با آنان خلاصه شده<br />

بود.‏ همه اين مفاهيم اآنون در مواجهه با واقعيت بتدريج به بن<br />

بست آامل می رسد.‏<br />

در اين شش سالی آه از جنبش اصلاحات می گذرد،‏<br />

قبل از هرچيز آشكار شد آه خشونت ربطی به انقلاب يا اصلاح<br />

و به زحمتكشان يا طبقه متوسط ندارد.‏ خشونت ابزار طبقه حاآم<br />

برای حفظ موقعيت،‏ قدرت،‏ ثروت و امتيازات خود است.‏ حال<br />

اين قدرت و ثروت بنام اصلاحات مورد تهديد قرار گرفته باشد<br />

يا بنام انقلاب.‏ انداختن گناه خشونت به گردن مردم و <strong>توده</strong><br />

زحمتكش اگر فريب نباشد،‏ يك خودفريبی بزرگ است آه نتايجی<br />

تلخ به هم<strong>راه</strong> خواهد داشت.‏ در نادرستی اين ادعا آافيست توجه<br />

آنيم آه اتفاقا همه آسانی آه امروز يك طرف طيف خشونت<br />

هستند چه بنام چماقدار،‏ چه بنام انصار،‏ چه لباس شخصي های<br />

قوه قضاييه،‏ چه بسيج و فدائی رهبر،‏ همگی خاستگاه طبقاتی<br />

شان در طبقه متوسط و خرده بورژوازی است و سرمايه داری<br />

وابسته تجاری هم از پشت اينان را سازماندهی می آند.‏ برعكس<br />

يك آارگر يا آموزگار يا از ديگر مردم زحمتكش در ميان اين<br />

سازمان های سرآوبگر و خشونت طلب يافت نمی شود و<br />

نميتواند يافت شود.‏<br />

اين نكته نيز يك بار ديگر آشكار شد آه تحول اجتماعی<br />

در اشكال مختلف مسالمت آميز و غيرمسالمت آميز پيش ميرود،‏<br />

آه از قبل نه می توان آن را تعيين آرد،‏ نه پيش بينی آرد و نه<br />

تحميل آرد.‏ اين هم ربطی به اصلاح و انقلاب ندارد.‏ چه بسيار<br />

اصلاح هايی آه پايانی خونين يافته است و انقلاب هايی آه<br />

مسالمت آميز پيش رفته است.‏ مسالمت هم با انتخابات يكی<br />

نيست.‏ مساوی دانستن مسالمت با انتخابات مربوط به مراحل<br />

اوليه حكومت های سرمايه داری است آه نه بورژوازی تازه به<br />

قدرت و مكنت رسيده مايل بود <strong>توده</strong> مردم مستقيما در امور خود<br />

مداخله آنند و تاثير گذارند و نه <strong>توده</strong> مردم توان مبارزه مستقل و<br />

تحميل درآی ديگر از مسالمت را داشتند.‏ در آن زمان اعتصاب<br />

آارگری را مترادف نه خشونت آه جنايت ميدانستند.‏ امروزپس<br />

از دو قرن مبارزه،‏ اعتصاب اقتصادی و سياسی،‏ تحصن ،<br />

تظاهرات و غيره همگی جزيی از اشكال مسالمت آميز مبارزه<br />

شناخته ميشوند و هم اآنون در آشورهای صنعتی غرب هر<br />

روز ما شاهد برپايی اينگونه تجمع ها و اعتصاب ها هستيم و<br />

هيچكس هم آنها را شيوه ای غيرمسالمت آميز يا جنايت و تبهكاری<br />

نمی داند.‏ بنابراين درجا زدن در انتخابات،‏ آن هم به اتكا بخش<br />

معينی از اقشار متوسط اجتماعی و آن را تنها شيوه<br />

مسالمت آميز و مدنی معرفی آردن،‏ خطر بن بست را همواره در<br />

خود دارد.‏<br />

آنچه تا به امروز انجام شده،‏ البته آاری بسيار بزرگ<br />

بوده است . طبقه متوسط و نمايندگان آن هرچند به تنهايی در اين<br />

جنبش حضور نداشته اند اما در آن نقشی مهم و ارزنده داشته اند<br />

آه نمي توان و نبايد آن را ناديده گرفت و حق شناس نبود.‏ اما<br />

واقعيت آن است آه تمام فشار جنبش اصلاحات برروی دوش<br />

زحمتكشان جامعه انبار شده است و اگر هوشياری و آگاهی و<br />

ايثار و گذشت آنان نبود،‏ اين جنبش نه شش سال آه شش ماه هم<br />

نمی توانست ادامه يابد.‏<br />

امروز ديگر قابل انكار نيست آه مبارزه طبقه متوسط<br />

به تنهايی و بدون پشتيبانی زحمتكشان جامعه قادر به شكستن بن<br />

بست و پيشبرد امر اصلاحات نيست.‏ ازاينرو ايجاد يك اتحاد و<br />

ائتلاف وسيع تر ضروريست.‏ اين ائتلاف قبل از آنكه در بالا و<br />

ميان احزاب باشد بايد در پايين و در عرصه ايدئولوژيك و<br />

اقتصادی و اجتماعی زمينه های آن ف<strong>راه</strong>م شود.‏<br />

بايد طبقه متوسط را از اين توهم آه می تواند با اتكا<br />

به خود و بدون ائتلاف و جلب همكاری زحمتكشان جامعه<br />

تحولی ايجاد آند بيرون آورد و شرايطی را ف<strong>راه</strong>م آرد آه <strong>توده</strong><br />

مردم و آارآنان يدی و فكری بتوانند در سرنوشت خود و آينده<br />

اصلاحات با اميد و با قدرت مداخله آنند.‏ اصلاحات اگر اين<br />

نيرو را پشت سر داشته باشد هيچ شانتاژ و فشاری چه از جانب<br />

قوه قضاييه،‏ چه نيروهای نظامی و چه حتی نظاميان آمريكايی<br />

نمی تواند آن را نابود آند.‏<br />

تعرض نهادهای انتصابی و ضدمردمی را به جوانان،‏<br />

دانشجويان و نمايندگان مجلس و منتخبان مردم بايد با تحصن ها و<br />

اعتصاب های سياسی آارگران و زحمتكشان و آارمندان دولت و<br />

آارآنان بخش خصوصی پاسخ داد.‏<br />

پيش به سوی گشودن جبهه های وسيع تر در برابر<br />

جبهه ضد اصلاحات،‏ خائنين به انقلاب در حاآميت<br />

انتصابی.‏ پيش بسوی بسيج ملی آارگران،‏ معلمان،‏ روستائيان،‏<br />

آشاورزان،‏ روشنفكران و در يك آلام ‏"<strong>توده</strong> مردم"‏ برای<br />

مقاومت در برابر جنايت و خيانتی آه می خواهد سرنوشت<br />

ايران را همانند سرنوشت يوگسلاوی سابق آند!‏<br />

٥٧<br />

شورای سردبيری و سياستگذاری <strong>راه</strong> <strong>توده</strong>-‏ هفتم تيرماه<br />

١٣٨٢


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

5<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

بررسی<br />

استراتژی ايالات متحده در<br />

خليج فارس و خاورميانه،‏ پس ازجنگ عراق<br />

ادامه ترکيب کنونی حاکميت ج.ا<br />

بزرگترين تهديد برای تماميت ارضی کشوراست<br />

-٢<br />

١- اقبال مردم به جمهوريت و سيستم پارلمانی چنان پرقدرت است که حتی طرفداران نظام سلطنتی<br />

و رضا پهلوی نيز فرمولی برای پذيرش سلطنت توسط مردم پيدا کرده اند بنام ‏"جمهورشاهی"!‏ که<br />

روی ديگر سکه ‏"جمهورولايتی"‏ در جمهوری اسلامی است.‏<br />

يک انتخابات و يا رفراندوم تحت نظارت بين المللی در ايران يکی از احتمالات قوی حوادث<br />

آينده ايران است،‏ که هراندازه حکومت خشن تر و مصمم تر به ادامه قدرت خود با زور و سرکوب<br />

می شود،‏ زمينه داخلی و جهانی آن را بيشتر ف<strong>راه</strong>م می کند.‏<br />

آنچه را در زير می خوانيد حاصل يک گفتگوی چند ساعته طی دو نوبت با هم انديشانی در ايران است،‏ که<br />

بااستفاده از امکانات اينترنتی انجام شد.‏ پيش از آنکه نام و هويت شرکت کنندگان در اين گفتگو مطرح باشد،‏<br />

نوع نگاه و مسائلی که مطرح شد مورد نظر است.‏ همانگونه که از متن گفتگو بر می آيد،‏ زمان آن به دوران<br />

پس از سقوط صدام حسين در عراق و يک نوبت نيز به دوران پس از بازگشت آيت االله حکيم به عراق و تب و<br />

تاب های اخبار مربوط به مذاکرات مجاهدين خلق با امريکائی ها مربوط است.‏<br />

بی شک مسائل مطرح شده در اين گفتگو بيشتر جنبه رايزنی و تبادل نظر داشته و نه ارائه يک پلاتفروم تدوين<br />

شده و به همين دليل خوانندگان خود نيز به نوعی خويش را در متن گفتگو احساس می کنند،‏ زيرا که ای بسا<br />

سئوالات و ابهامات آنان نيز از زبان شرکت کنندگان در اين گفتگو مطرح شده است<br />

-<br />

-<br />

.<br />

-<br />

جهان تک قطبی و آغاز رقابتها<br />

پس از فروپاشی شوروی نقاط تحت نفوذ آن با خلاء قدرت<br />

روبرو شدند و با پايان جنگ سرد،‏ متحدان سابق به نوعی<br />

رقيب جديد تبديل شدند.‏<br />

آمريکا تلاش می کند تا زمانيکه رقبای جديد به آن حد از توان<br />

نرسيده اند که يکبار ديگر در کنار هم قرار گرفته و توانائی به<br />

چالش کشاندن او را پيدا کنند،‏ حداکثر نفوذ را برای خود<br />

ف<strong>راه</strong>م آورد.‏ در اين تلاش مناطق ژئوپليتيک را به سود خود<br />

سازماندهی مجدد می کند.‏ مناطقی که از افريقا تا آسيای<br />

مرکزی امتداد دارد.‏<br />

امريکا،‏ در همين راستا حتی تلاش می کند فرانسه را از<br />

حوزه افريقا خارج کند و خود جانشين آن شود.‏<br />

دکترين جديد ايالات متحده هم اکنون از سوی نئو کنسرواتيوها<br />

تئوريزه می شود<br />

- در تائيد نظر شما معتقدم در شرايط فعلی و با در نظر<br />

گرفتن توازن قوا،‏ در کشورهای اروپائی ‏(اتحاديه اروپا)‏ عملا<br />

دولت های حاکم نقش متحد درجه دو را پذيرفته اند.‏ اين<br />

درحالی است که افکار عمومی داخلی در اين کشورها تا<br />

حدودی آمريکائی ها را به چالش کشانده اند.‏ ما درآينده شايد<br />

شاهد کشيده شدن اين چالش به داخل همين کشورها بشويم.‏<br />

يعنی مردم در عين چالش با امريکا،‏ در برابر دولت های خود<br />

در اروپا هم بايستند و خواهان تغيير حکومت ها و<br />

برسرکارآمدن حکومت های ديگری شوند که منافع ملی و<br />

حقوق مردم را بيش از حکومت های کنونی در نظر داشته<br />

باشند و پايگاه مردمی تری داشته باشند.‏<br />

اگر موافق باشيد،‏ من ديدگاه خودم را درباره سياست های<br />

جديد امريکا بيان کنم.‏ مداخلات آمريکا را بر اساس دکترين<br />

جديد می توان اينگونه فاز بندی کرد:‏<br />

١- حل کامل مسئله عراق<br />

٢- حل مسئله اسرائيل و فلسطينی ها<br />

٣- يکسره کردن کار ايران<br />

۴- رفتن به سراغ کشمير و کره شمالی<br />

در پايان اين دکترين سازماندهی نوين نهادهای بين المللی<br />

شروع خواهد شد که طبعا متاثر از قدرت و سلطه امريکا<br />

برجهان خواهد بود و نقش پوشش حقوقی عمليات امريکا را<br />

ايفاء خواهد کرد.‏<br />

بنده فکر می کنم سيستم يکجانبه گرائی در کوتاه مدت<br />

بالانس نخواهد داشت و در بلند مدت هم با توانمند شدن حوزه<br />

های جديد قدرت در سطح جهانی اروپای متحد<br />

چين و جنوب شرق آسيا)‏ با پيامدهائی روبرو می شود<br />

بله.‏ اين سخن شما می تواند درست باشد،‏ اما بحث ما<br />

پيرامون استراتژی امريکاست و نه نيروهای مقابله کننده با<br />

– روسيه –<br />

.<br />

)<br />

-


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

6<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

اين استراتژی.‏ من می خواهم تاکيد کنم که از نظر امريکا<br />

دستيابی به منافع استراتزيک نيازمند حضور قدرتمند نظامی<br />

در محل است.‏ نمی توان چاه نفت را از دور کنترل و اداره<br />

کرد و يا امنيت يک آب<strong>راه</strong>ه را با ديپلماسی تامين نمود.‏ از<br />

همينجاست که تقويت و گسترش حضور نظامی ايالات متحده<br />

در اقصی نقاط جهان معنا پيدا می کند<br />

- در زمان جنگ دوم جهانی تاکتيک هيتلر در حمله به ساير<br />

کشورها تهاجم برق آسا و نفی نقش سياسی ارگان های<br />

کنترل کننده بين المللی بود که در فاصله جنگ اول و دوم<br />

بوجود آمده بود.‏ تهاجم برق آسای امريکا به عراق را با اين<br />

تاکتيک نظامی و اهداف سلطه جوئی وی می توان مطابقت<br />

داد.‏<br />

- البته،‏ بعضی از رويدادها نظير تضعيف سازمان ملل يا<br />

اختلاف با کشورهای اروپائی مشابهت هائی دارد با همان<br />

اهداف و برنامه های آلمان در جنگ دوم جهانی.‏<br />

.<br />

"<br />

"<br />

-<br />

سازمان ملل و ناتو<br />

- بنده تصور می کنم امريکا در پی انحلال سازمان های بين<br />

المللی نيست،‏ بلکه می خواهد آنها را رهبری کند و اين تفاوت<br />

می کند با برخورد هيلتر با اين سازمان ها.‏ به اين ترتيب،‏<br />

برخلاف تصور ايجاد شده کماکان سازمان ملل و ناتو دو پايه<br />

مستحکم و تکيه گاه اصلی در رفتار سياسی آمريکا در حوزه<br />

سياست بين الملل باقی خواهند ماند.‏<br />

يک ديدگاه ديگر هم در اينجا مطرح است و آن اينکه تداوم<br />

مداخلات نظامی آمريکا در صحنه جهانی باعث نوعی بيداری<br />

ملی در کشورها و حتی خودکفائی آنها خواهد شد.‏ شايد از اين<br />

منظر نقش سازمان ملل مهم تر شود اما نه در همسوئی با<br />

امريکا.‏<br />

- اگر منظور از اين بيداری ملی،‏ دستيابی به نوع اتحاد بين<br />

المللی برای مقاومت باشد حرف شما درست است.‏ مسلما نقش<br />

سازمان ملل در دهه ١٩٩٠ با نقش اين سازمان در دهه اول<br />

هزاره سوم متفاوت خواهد بود بيداری ملی در اروپا خيلی<br />

موثر می تواند بشود.‏<br />

- کشورهای اروپائی در کوتاه مدت در مقابل يکجانبه گرائی<br />

آمريکائی ها مقاومت می کنند و در بلند مدت هم آمريکائی ها<br />

رفتار فراقانونی خود را تعديل می کنند.‏ درمورد ساير<br />

کشورها نيز،‏ کشورهای غير اروپائی حداقل برای حفظ اقتدار<br />

شورای امنيت مواضع خود را نسبت به آمريکا تعديل خواهند<br />

کرد.‏<br />

يک احتمال هم اينست که در چارچوب سياست جديد آمريکا،‏<br />

سازمال ملل نيازمند بازوی مسلح و اجرائی کارآمدی باشد.‏<br />

اين نقش را ناتو بعهده خواهد گرفت.‏ بنابراين سازمال ملل و<br />

ناتو دو تکيه گاه مهم برای استراتژی جديد آمريکا بوده و<br />

ايالات متحده تمام تلاش خود را مبذول حفظ و سازماندهی<br />

مجدد آن خواهد کرد.‏ در رابطه با جنگ عراق،‏ ايالات متحده<br />

قطار سازمان ملل را متوقف کرد و از آن پياده شد – جنگ را<br />

آغاز کرد و پس از آن مجددا سوار قطار شده و آن را دوباره<br />

به <strong>راه</strong> انداخت - نکته جالب توجه آنست که آمريکائی ها قطار<br />

را متوقف کردند ولی آنرا از خط خارج نکردند.‏ اين به دليل<br />

همان نيازهائی است که به آنها اشاره شد<br />

.<br />

"<br />

.<br />

.<br />

.<br />

– نفت<br />

)<br />

.<br />

.<br />

.<br />

-<br />

-<br />

-<br />

جنگ عراق و سازماندهی مجدد منطقه<br />

- ديدگاهی معتقد است آمريکائی ها از لحاظ اقتصادی کم<br />

آورده اند و جنگ عراق و تسلط بر منابع نفتی منطقه را در<br />

راستای جبران اين عقب ماندگی <strong>راه</strong> انداختند.‏ تز نفت و<br />

سلطه"‏ از همينجا مطرح می شود ديدگاه ديگری آنرا به<br />

تعريف حوزه جديد ژئوپليتيک برای آمريکائی ها مربوط می<br />

داند حوزه آسيای غربی شامل قفقاز و خاورميانه).‏ اين<br />

تحليل معتقد است آمريکائی ها تلاش می کنند بر اين حوزه<br />

جديد که در آينده نزديک در روابط بين المللی بسيار تاثيرگذار<br />

خواهد بود تسلط پيدا کنند<br />

به نظر ميرسد هر دوی اين ديدگاهها ابزار را به جای هدف<br />

در نظر گرفته اند مسئله اقتصاد – امنيت جملگی<br />

درست هستند اما اينها ابزاری بوده اند برای دستيابی به اهداف<br />

استراتژيکی که آمريکائيها برای آينده خود و جهان ترسيم<br />

نموده اند . صدام در مورد نفت حاضر به مصالحه بود و حتی<br />

در رابطه با اسرائيل حاضر بود آنرا به رسميت بشناسد،‏ اما<br />

آمريکائی ها تصميم گرفته بودند ساختار سياسی منطقه را<br />

کاملا عوض کنند و تغيير ساختارهای اقتصادی به دنبال آن<br />

خواهد آمد.‏ اين همان نکته مهمی است که ما الان در باره<br />

ايران بايد به آن توجه کنيم.‏<br />

امريکائی ها نخستين بارحاضر شدند بعد از جنگ ويتنام به<br />

تلفات انسانی تن دهند.‏ آنها با قطعنامه ١۴۴١ توانستند اراده<br />

خود را بر حقوق بين الملل و سازمان ملل به کرسی بنشانند<br />

ولی زمانيکه متحدان اروپائی آنها همقدم نشدند با تمام مخالفت<br />

ها و عواقب اين مسئله بدون آنها و حتی به قيمت صدمه ديدن<br />

روابط فی ما بين حمله را آغاز کردند ‏.عليرغم مخالفت های<br />

بين المللی و جو افکار عمومی و بويژه مخالفت متحدان<br />

آمريکا در ميان کشورهای عرب منطقه آنها حاضر به تغيير<br />

نقشه و تعويق برنامه خود نشدند.‏ صرف مسئله نفت برای<br />

شناخت استراتژی جديد امريکا برای سلطه بر جهان و تثبيت<br />

رهبری جهانی خود کافی نيست.‏ بدنبال‎١١‎ سپتامبر آمريکائی<br />

ها نشان داند که معتقدند آرايش نيروها در منطقه خاورميانه<br />

ديگر برای اين کشورقابل اتکا نيست بويژه وقتی در<br />

کشورهای عربی جو داخلی به شدت ضد آمريکائی شد و<br />

حکومت های اين کشورها نيز از بيم واکنش مردم تظاهر به<br />

فاصله گيری از امريکا کردند.‏ اين مسئله بويژه در باره<br />

عربستان،‏ مصر و اردن مشهود بود.‏ از اين پس امريکا علنا<br />

نشان داد که ديگر به محور اسرائيل – عربی در سياست<br />

منطقه ای خود قانع نيست.‏<br />

من فکر می کنم آمريکا علاوه بر اسرائيل نيازمند تکيه گاه<br />

مستحکم و قابل اتکا ديگری در منطقه می باشد.‏ اين کشور از<br />

نظر من تنها ايران است،‏ که اتفاقا در جمع کشورهای عرب<br />

هم قرار ندارد،‏ گرچه حکومت آن می کوشد خود را به آنها<br />

پيوند بزند و اتفاقا يکی از دلائل و انگيزه های امريکا برای<br />

ايجاد تغييرات اساسی در نظام ايران می تواند همين باشد.‏<br />

تغيير حکومت و جدا سازی ايران از اعراب و پيوند دادن آن<br />

با ترکيه،‏ پاکستان،‏ افغانستان و اسرائيل.‏ دراين ميان نبايد<br />

.<br />

-


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

7<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

)<br />

(<br />

فراموش کرد که مردم ايران نيز بشدت از پيوند عربی<br />

حکومت همانقدر ناراضی اند که از تحميل قوانين و سنت های<br />

عقب مانده اسلامی.‏ بهمين دليل ناسيوناليسم ايرانی به گرايش<br />

مسلط تبديل شده است.‏ مردم ايران برخلاف گرايش مسلط در<br />

حکومت،‏ گرايشی به فرهنگ و سنت های اعراب ندارند و<br />

اين احساسی است متقابل.‏ بقول معروف حساب عرب و عجم<br />

را هر دو جدا می کنند.‏<br />

- نکته بسيار قابل توجهی مطرح شد.‏ احيای محور ايران<br />

اسرائيل در کنار ساختارهای سياسی ساير کشورها ی منطقه و<br />

رسيدن به ثبات استراتزيک اساس سياست جديد آمريکا در<br />

منطقه است.‏<br />

ساختار آينده عراق<br />

- ساختار داخلی عراق بر اساس يک دموکراسی قابل کنترل<br />

از جانب امريکا که در آن مسائل قومی و مليتی نيز قابل<br />

کنترل باشد،‏ سرانجام شکل خواهد گرفت؟<br />

- شرايط موجود نشان می دهد که با توجه به اختلافات داخلی<br />

عراق و رقابت گروههای قومی و قبيله ای و مذهبی تضاد<br />

منافع آشکار نيروهای سياسی حاضر در صحنه عراق اجازه<br />

بر سر کار آمدن يک دولت موقت انتقالی مرکب از عناصر<br />

عراقی را نمی دهد از طرف ديگر امکان جايگزينی دولت<br />

موقت هنگام پايان دوره آن نيز با چنان مشکلاتی روبروست<br />

که امريکا از هم اکنون در باره تشکيل آن دچار ترديد است.‏<br />

معمولا عناصر يک دولت موقت،‏ طی دوره فعاليت خود چنان<br />

ريشه می دواند که پس از پايان مهلت خود ديگر حاضر به<br />

ترک صحنه نيست و به همين دليل تصور نمی شود امريکا به<br />

اين زودی ها تن به تشکيل يک دولت محلی در عراق بدهد،‏<br />

مگر آنکه بر موقت بودن آن اطمينان داشته باشد و يا دولتی<br />

برای هميشه بر سر کار آيد که تابع امريکا باشد.‏ به همين دليل<br />

است که مسئله احيای سلطنت در عراق مطرح شده است،‏<br />

زيرا سلطنت تحت حمايت امريکا و انگليس و بعنوان بخشی<br />

از فراماسونری سلطنتی جهانی(مونارشی)‏ می تواند يک<br />

کانون قدرت ثابت در عراق و يا هرکجای ديگر باشد و دولت<br />

های محلی را بعنوان دستگاه اداری و يا دولتی هميشه موقت<br />

را تحت نفوذ و کنترل خود بگيرد.‏ نمونه سلطنت و دولت در<br />

ايران هم همين را در تاريخ نشان داده و در پافشاری روی<br />

سلطنت ولی فقيه هم همين تز و ايده دنبال می شود.‏<br />

در کنار اين دلائل مسائل متعدد ديگری نيز وجود دارد.‏ به<br />

هر حال آمريکائی ها بی دولتی را فعلا به يک دولت موقت،‏<br />

حتی شبيه دولت های مستعمراتی ترجيح می دهند.‏ اين مسئله<br />

خود گويای ميزان اهميتی است که آمريکائی ها برای ساختار<br />

آينده منطقه و پيمان ها و اتحادهای جديد ميان کشورهای<br />

منطقه قائل می باشند.‏<br />

من فکر می کنم حکومت فدرال عليرغم تمام مشکلاتش<br />

بهترين گزينه برای ساختار سياسی عراق می باشد،‏ حتی اگر<br />

حکومت مرکزی سلطنتی و يا جمهوری باشد.‏<br />

تقسيمات فدرال،‏ بر اساس قوميت ها و مذاهب(‏ کردها در<br />

شمال – اهل سنت در مرکز – شيعيان در جنوب مشکلات<br />

موجود عراق را نه تنها حل نخواهد کرد،‏ بلکه احتمال شکل<br />

گيری درگيری ها و حتی پاک سازی های قومی و تجزيه<br />

عراق را نيز افزايش می دهد.‏ به همين دليل بهترين آلترناتيو<br />

استفاده از تقسيمات کشوری فعلی عراق شايد با اندک<br />

تغييراتی بر اساس ١٨ استان می باشد پراکندگی قوميت ها<br />

و مذاهب در نقاط مختلف عراق و احتمال نزديکی و وابستگی<br />

برخی گروهها به کشورهای خارجی اين تقسيم بندی را بهتر<br />

توجيه می نمايد شايد اين تقسيم بندی باعث شود در بلند<br />

مدت مسائل قومی و قبيله ای در عراق که از ابتدای تاسيس آن<br />

به کمک و اراده انگلستان به سمت حل شدن پيش برود و<br />

همسايه های عراق نيز نفس راحتی بکشند و از اين ناحيه<br />

احساس خطر نکنند.‏ البته در اين ميان مسئله کردها،‏ بسيار<br />

بغرنج است زيرا در سه کشور همسايه نيز آن ها با همان<br />

گرايش ها و خواست های کردهای عراق برای استقلال<br />

حضور دارند.‏<br />

يک رئيس جمهور قوی در راس کشورکه دولت را اداره<br />

کند،‏ همان هدفی را تامين نمی کند که تصور می کنند با<br />

سلطنت می توان تامين کرد؟<br />

اين مسئله با دو اشکال روبرو می باشد:‏ اولا چنين رئيس<br />

جمهوری مانند وضع موجود در بسياری از کشورهای در<br />

حال توسعه سريعا می تواند به يک رئيس جمهور مادام العمر<br />

و يک ديکتاتور آشکار تبديل شود.(‏ مثل جمهوريهای استقلال<br />

يافته از شوروی و کنار گذاردن او،‏ اگر به هر دليل در<br />

دستور قرار بگيرد ديگر به راحتی ميسر نخواهد بود.‏ خود<br />

صدام نمونه اين نوع رئيس جمهورهاست.‏ ثانيا در کشوری<br />

مثل عراق رای گيری مستقيم برای انتخاب رياست جمهوری<br />

باعث می شود که قوميتی که اکثريت جمعيتی را در اختيار<br />

دارد رياست جمهوری را قبضه کرده و اين مسئله باعث تشديد<br />

درگيری ها شود.‏ مثلا شيعيان عراق از چنين امکانی<br />

برخوردارند.‏ اين رئيس جمهور شيعه احتمالا برخی از<br />

خواستهای قومی خود را نظير سلطه سنت ها و قوانين اسلامی<br />

را برقرار خواهد کرد و عملا با اهل سنت در عراق مسئله<br />

پيدا خواهد کرد.‏<br />

- به اين ترتيب،‏ اگر سلطنت را دور بزنيم،‏ می ماند آلترناتيو<br />

رئيس جمهور ضعيف بعنوان مظهر عراق و يک نخست<br />

وزير در راس دولت.‏ مانند اسرائيل – جمهوری چک<br />

که آنوقت حضور تعدادی حزب سياسی در جامعه<br />

الزامی است،‏ که اگر چنين طرحی را موفق شوند پياده کنند<br />

شکل دمکراسی کنترل شده هم به حکومت آينده عراق داده اند.‏<br />

دراينصورت تمام کوشش درجهت تقويت احزاب راست و زير<br />

نفوذ اقتصادی و سياسی امريکا وانگلستان متمرکز خواهد شد.‏<br />

دراين آلترناتيو رئيس جمهور می تواند يکی از اعضای<br />

خاندان سلطنتی هاشمی عراق هم باشد.‏ اين همان<br />

‏"جمهورشاهی"‏ است که ما در اسپانيا – دانمارک و<br />

چند کشور ديگر هم نمونه های آن را داريم و اظهارات اخير<br />

رضاپهلوی فرزند شاه سابق ايران نيز متمايل به همين نظر<br />

است.‏ منظورم اظهارات اخير درباره قبول رای گيری برای<br />

سلطنت و حتی تجديد رای گيری در باره ادامه کار يک پادشاه<br />

در فواصل زمانی معين شده در قانون اساسی جديد است.‏ فکر<br />

می کنم در افغانستان هم بدنبال همين فرمول اند.‏<br />

- برقراری سلطنت بهرشکل آن می تواند به تحولاتی در<br />

منطقه بيانجامد و روی حوادث آينده اردن،‏ سوريه و حتی<br />

.<br />

– آلمان<br />

– سوئد<br />

(<br />

.<br />

-<br />

-<br />

– و .....<br />

-<br />

–<br />

-<br />

(<br />

.<br />

-<br />

-<br />

-


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

8<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

عربستان و کشورهای حوزه خليج تاثير بگذارد.‏ منظورم<br />

اينست که تشکيل دو مجلس سنا و نمايندگان در کشورهائی که<br />

تاکنون زيربار پارلمانتاريسم نرفته انداجتناب ناپذير می شود.‏<br />

يعنی انتخاب رئيس جمهور و نخست از طريق پارلمان.‏ رئيس<br />

جمهور منتخب مجلس بالا دستی ‏(سنا)‏ بوده و نخست وزير<br />

عملا رهبر جناح اکثريت مجلس پائين دستی ‏(مجلس<br />

نمايندگان)‏ خواهد بود.‏<br />

در ‏"جمهورشاهی"‏ هم که يک فرمول جديد است،‏ مجلس سنا<br />

می تواند اختيار عزل پادشاه و انتخاب يک پادشاه ديگر را به<br />

رای مردم بگذارد.‏<br />

تقريبا چيزی شبيه سيستم ولايت فقيه در جمهوری اسلامی!‏<br />

- بله دقيقا.‏ اتفاقا تبديل ولايت فقيه با همين سيستم،‏ يعنی<br />

انتخاب پادشاه و تبديل مجلس خبرگان به مجلس سنا هموار<br />

کننده <strong>راه</strong> بازگشت سلطنت به ايران و گرفتن قدرت از سلسله<br />

روحانيت و سپردن آن به سلسله ای غير روحانی و حتی<br />

بازماندگان سلطنت پهلوی می تواند بشود.‏ يعنی با کمی<br />

دستکاری در نيمه سلطنتی که اکنون هم تحت عنوان ولايت<br />

فقيه برقرار کرده اند.‏ ترکيب و شيوه انتخابات اين دو مجلس<br />

با توجه به فدراتيو بودن حکومت های محلی می تواند به گونه<br />

ای باشد که مسائل قومی در اين رابطه،‏ حداقل چنان حل شود<br />

که کار به جنگ داخلی نکشد.‏<br />

- دولت موقت آمريکائی در عراق وظيفه هموار سازی اين<br />

<strong>راه</strong> را برعهده دارد؟<br />

- ظاهرا همينطور است و به همين دليل هم با هر جريانی که<br />

به سمت تحميل ايده خود برای آينده عراق پيش برود و بخواهد<br />

از توانائی ها و امکانات خود و يا وابستگی های مذهبی،‏<br />

قومی و يا حتی ارتباط های بين المللی اش استفاده کند به شدت<br />

برخورد می شود.‏ نمونه آيت االله حکيم و احمد چلبی در عراق<br />

نمونه های خوبی در اين ارتباط اند.‏ و يا حتی خلع سلاح<br />

نيروهای کرد عراق.‏ بهرحال بخاطر داشته باشيم که عراق<br />

يک نمونه مهم است و جزئيات تحولات آن را با اين حساسيت<br />

که از حاصل آن برای آينده ايران نيز استفاده خواهد شد بايد<br />

دنبال کرد و بخاطر سپرد.‏<br />

اپوزيسيون ايران با شناخت استراتژی جديد آمريکاست که<br />

می توانند سياست های خود و سازماندهی خود را تنظيم کند،‏<br />

چرا که بخشی از مخالفت با حکومت هم متاثر از همين<br />

استراتژی است.‏ جالب است که خود آمريکائی ها هم به اين<br />

نقطه نظر رسيده اند که مسائل داخلی ايران به آن حد رسيده<br />

که تحولات از داخل ايران ممکن می باشد و تنها کافی است<br />

از خارج حمايت شده و به آن جهت داده شود.‏<br />

- در چارچوب استراتژی آمريکا در منطقه،‏ احتمال توافق<br />

های مقطعی و کوتاه مدت با جناح راست حاکميت وجود دارد.‏<br />

بعنوان يک احتمال آن را مطرح می کنم.‏ حداکثر در حد تجديد<br />

روابط عادی و مبادله کاردار.‏<br />

- من توافق بلند مدت را ممکن نمی دانم زيرا اساسا در ايران<br />

يک دولت وجود ندارد و حتی با توسل به زور هم يک جناح<br />

نمی تواند خود را دولت مقتدر و حاکم صاحب اختيار معرفی<br />

کند.‏ فرق نمی کند که چپ باشد يا راست.‏ اما يک نکته قطعی<br />

است و آن اينکه نيروهائی در صحنه آتی ايران حضور<br />

خواهند داشت که بتوانند شرايط دموکراتيک را هضم کرده و<br />

با ساير جريانات و گروههای سياسی موجود چه در حاکميت<br />

و چه خارج از حاکميت تعامل داشته باشند،‏ در غير اينصورت<br />

عنان اختيار مطلقا در اختيار امريکا قرار خواهد گرفت.‏ در<br />

اين ميان البته پذيرش اقتصاد بازار اجتناب ناپذير و رعايت<br />

روابط و مقررات بين المللی اجتناب ناپذير است.‏<br />

بله.‏ نرمش های دولت کوبا هم همين را نشان می دهد.‏ من<br />

فکر نمی کنم چپ ايران از فيدل کاسترو انقلابی تر باشد و يا<br />

ادعای انقلابی بودن داشته باشد!‏<br />

هرگونه توافقی ما بين نيروهای ايرانی که به معنی حذف و<br />

يا ناديده گرفتن حتی يک گروه سياسی باشد از هم اکنون می<br />

توان گفت در صحنه آينده سياسی ايران محلی از اعراب<br />

نخواهد داشت.‏<br />

حتی واقع بينی در اين زمينه،‏ در ميان چپ های مذهبی هم<br />

مشهود است و در بيانيه اخيری که منتشر شد،‏ آنجا که امضای<br />

رهبران نهضت آزادی در کنار رهبران مجاهدين انقلاب<br />

اسلامی قرار گرفت خود را نشان داد.‏<br />

ايران-‏ پس از عراق<br />

- با توجه به سياستهای ايالات متحده پس از پايان مسائل پس<br />

از سقوط رژيم صدام حسين در عراق احتمالا برنامه ايران<br />

آغاز می شود.‏ دولتمردان فعلی ايران هم به اين مسئله پی برده<br />

اند.‏ تصور نمی کنم نيروهای اپوزيسيون نيز درهمين فاصله<br />

زمانی به شرايط جديد بی توجه بوده باشند.‏<br />

دراين استراتژی آنچه که مجهول باقی می ماند حمايت امريکا<br />

از سازمان مجاهدين خلق است که معلوم نيست چه نقشی برای<br />

آنها در تحولات ايران باقی مانده است.‏ تاکيد نئو محافظه<br />

کاران بر رويدادهای داخل ايران و بويژه گريزان بودن مردم<br />

ايران از خشونت و استقبال از دمکراسی چه وجه اشتراکی با<br />

حمايت از سازمان مجاهدين خلق دارد؟ حتی در همين<br />

روزهای اخير هم هنوز درباره نقش آفرينی اين سازمان در<br />

تحولات ايران صحبت می شود.‏ گاه در کنار سلطنت طلب ها<br />

و گاه مستقل از سلطنت طلب ها.‏<br />

حتی اطلاعات موثقی وجود دارد که آمريکايی ها در باره<br />

تحرکات نيروهای سپاه بدر و نيروهای ايران در پشت<br />

مرزهای ايران اطلاعات ماهواره ای در اختيار مجاهدين قرار<br />

می دادند<br />

اين نوع حمايت ها به نظرمن،‏ با تعيين استراتژی کامل<br />

امريکا در باره ايران شکل نهائی خود را خواهد گرفت.‏ در<br />

ضمن می بينيد که الان اگر هم اين نوع حمايت ها هنوز هم<br />

ادامه داشته باشد اخباری در باره آنها فاش نمی شود و اين<br />

خودش نشان می دهد که آمريکائی ها هم می دانند که حمايت<br />

از مجاهدين خلق و تز جنگ داخلی در ايران و يا سپردن شدن<br />

حکومت بدست نيروهای خشونت طلب به وجهه ای که<br />

آمريکا اکنون در ايران بدست آورده لطمه می زند.‏ آنها بقدری<br />

در اين باره حساس هستند که بنظر من بخشی از انگيزه و<br />

دليل آنها برای متوقف ساختن مذاکرات با جناح راست<br />

جمهوری اسلامی هم ناشی از همين ملاحظه بود،‏ زيرا متوجه


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

9<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

شدند واکنش افکار عمومی بسيار منفی است.‏ چرا که امريکا<br />

با نيروی خشونت طلب حاکميت به مذاکره پرداخته بود.‏<br />

بله.‏ از نظر من هم کمی نا معقول به نظر می رسد که<br />

آمريکائی ها فضای فکری مثبتی که در داخل ايران دارند را<br />

با حمايت از مجاهدين به خطر بياندازند.‏ اين کار با تکيه ای<br />

که محفل نئو محافظه کاران آمريکا با علم و آگاهی از گرايش<br />

افکار عمومی ايران و تاکيدی که بر نيروهای مردمی در<br />

ايران می کند تطبيق نمی کند.‏ حتی با تلاش برای براندازی<br />

جمهوری اسلامی با تقويت نيروهای اپوزيسيون هم تناقض<br />

دارد.‏<br />

يک نکته را هم نبايد فراموش کرد و آن اينکه سياست<br />

آمريکا هنوز بر تحرکات اپوزيسيون موجود در خارج کشور<br />

متمرکز است و نه اپوزيسيون خارج از کشور.‏ اين اپوزيسيون<br />

با مداخله مستقيم امريکا در ايران می تواند نقش آفرين شود،‏<br />

درحاليکه اپوزيسيون داخل کشور با حمايت سياسی و ناچار<br />

ساختن جمهوری اسلامی به رعايت حقوق بشر و پذيرش<br />

اتنخابات و نظام پارلمانی.‏<br />

- به اين شرط که مصالحه امريکا با جناح راست پشت هر دو<br />

گروه را خالی نکند.‏ چيزی که جناح راست هم خيلی نسبت به<br />

آن اميدوار است و برای دستيابی به آن سخاوتمندانه امتياز می<br />

دهد.‏<br />

بنده بازهم تاکيد می کنم که ما نبايد حتی برای يک لحظه<br />

حوادث عراق را از نظر دور داشته باشيم زيرا سمت گيری<br />

حوادث آينده ايران و تاکتيک های امريکا در همين حوادث<br />

مشخص می شود.‏<br />

حساسيت منفی نسبت به مجاهدين طيف وسيعی از نيروهای<br />

اپوزيسيون ايران،‏ از تحکيم گرفته تا ملی مذهبی ها،‏ جبهه<br />

ملی،‏ جريانات چپ و خيلی از مردم عادی را شامل می شود.‏<br />

بله اين را صحبت کرديم.‏ البته بخاطر داشته باشيد که در<br />

اينجا(‏ داخل کشور)‏ اکنون جو عمومی به گونه ايست که نه<br />

موافق کسی است و نه مخالف کسی.‏ در حال حاضر مردم<br />

شيطان را هم به جمهوری اسلامی ترجيح ميدهند.‏<br />

ايران،‏ حلقه بزرگ زنجيری که محاصره روسيه را کامل<br />

میکند<br />

بخشی از صحبت های امشب را هم بايد در چارچوب اصول<br />

اساسی همان گفتگوی دو شب قبل ارزيابی کرد.‏ اينکه امريکا<br />

و اسرائيل چه نوع ايرانی را نيازمندند.‏ سياست آنها بر اين<br />

اساس استوار می شود و به همين دليل ماجرای مجاهدين و يا<br />

نوع عمل امريکا در برابر جمهوری اسلامی هم تابعی است<br />

از شرايط متغير.‏<br />

نبايد معامله تاکتيکی آمريکائی ها با مجاهدين معادل حمايت<br />

از به قدرت رسيدن آنها تلقی شود.‏<br />

بله.‏ اين درست است،‏ اما بنطر من بحث بايد وسعت خودش<br />

را دنبال کند.‏ در گفتگوی قبل دو نکته محوری وجود دارد.‏<br />

نخست آنکه پيوند اسرائيل با حکومت آينده ايران کارساز ترين<br />

شرايط را برای امريکا و اسرائيل ف<strong>راه</strong>م می آورد.‏ دوم آنکه<br />

اگر چنين حالتی به آسانی ف<strong>راه</strong>م نيآيد،‏ اين احتمال که ايران را<br />

موزائيکی کنند در دستور قرار می گيرد.‏<br />

دراين حالت دوم که فعلا ضعيف است،‏ مجاهدين هم می توانند<br />

يکی از عاملين آشوب شوند،‏ اما قطعا نيروی تعيين کننده اين<br />

آشوب نخواهند بود،‏ زيرا از درون بسيج و نيروی انتظامی و<br />

سپاه باندازه کافی مجاهد و رجوی بيرون خواهد آمد که هر<br />

کدام داعيه سلطنت داشته باشند.‏<br />

بنابراين شما معتقد هستی اين ماجرای مجاهدين را اصلا<br />

نبايد جدی گرفت؟<br />

بله.‏ نکته ديگری که در بحث های اين شب ها مطرح بوده و<br />

من با آن موافقم،‏ تمرکز امريکا روی تحولات در داخل کشور<br />

است.‏ متلاشی شدن ساختار حکومتی در عراق و مشکلات<br />

بعدی آن يک درس را بايد به امريکا داده باشد و آن اينکه اگر<br />

می توانند در داخل حکومت شرايط را برای بازگشت خود<br />

ف<strong>راه</strong>م سازند بهتر است اين کار را بکنند.‏ دراين تاکتيک اصلا<br />

مهم نيست که چه جريانی بيشتر شعار ضد امريکائی می دهد<br />

و بيشتر و يا کمتر تروريست است.‏ اصل مسئله تعهدی است<br />

که به امريکا می دهد و قبول می کند در چارچوب استراتژی<br />

امريکا عمل کند.‏ اين همان مسئله ايست که بنظر من جناح<br />

راست جمهوری اسلامی با شتاب بدنبال آنست،‏ اما از بخت<br />

بدش هيچ مشروعيتی در ميان مردم ندارد و شانسی برای<br />

بيرون آمدن از صندوق های رای هم ندارد و به همين دليل<br />

حذف جناح راست با انتخابات عملی تر و مورد قبول تر مردم<br />

است.‏ دراين ميان خطر برای امريکا و راست جمهوری<br />

اسلامی اينست که نيروهای ملی از درون اين صندوق ها در<br />

بيآيند،‏ که به نظر من جناح راست خود مانند يد توانای امريکا<br />

در حال مقابله و حذف اين جريان از صحنه سياسی است و آن<br />

را هم با خود می خواهد ببرد تا راست طرفدار و کارگزار<br />

امريکا بر سر کار بيآيد و نظام اقتصادی کنونی زياد لطمه<br />

نبيند.‏ بزرگان آنها فکر می کنند با برهم نخوردن بافت و<br />

ساختار اقتصادی کنونی خواهند توانست با ثروت و امکانات<br />

اقتصادی که دارند رنگ عوض کرده و در کنار حکومت آينده<br />

در قدرت سهيم شوند.‏ امری که در صورت بيرون آمدن<br />

نيروهای ملی و حتی چپ از درون صندوق های رای ممکن<br />

نيست.‏ امثال عسگراولادی خوب ميدانند که کنار آمدن با امثال<br />

هژبريزدانی و يا هوشنگ انصاری بسيار آسان است.‏ بالاخره<br />

آنها زبان هم را خوب می فهمند.‏ به اين تريتب و براساس<br />

شرايط موجود که شاهدش هستيم،‏ بهترين گزينه برای امريکا<br />

پس از سروسامان دادن به عراق رفتن به سوی يک انتخابات<br />

تحت نظارت خود در ايران است،‏ بويژه اگر جناح راست با<br />

از صحنه خارج ساختن نيروهای ملی داخلی زمينه پيروزی<br />

انتخاباتی طرفداران امريکا را در ايران ف<strong>راه</strong>م سازد.‏<br />

دراين انتخابات قطعا بسياری از روحانيون حذف خواهند شد و<br />

مردم به ظاهرا شاهد يک تحول و تغييرات در حاکميت<br />

خواهند شد.‏ اين بازی کهنه ايست که وقتی رضاشاه را هم به<br />

ايران آوردند آن را امتحان کردند.‏ رضا شاه هم با يک رفرم<br />

ظاهری و حتی ادعای تاسيس جمهوری بر سر کار آمد.‏<br />

قبل از چنين انتخاباتی بايد فضای لازم برای حضور<br />

جريانات سياسی،‏ بخصوص جريانات خارج از حاکميت در


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

10<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

”<br />

“<br />

.<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-<br />

فضای سياسی ايران ف<strong>راه</strong>م شود.‏ من حکومت را دارای چنين<br />

ظرفيتی نمی بينم.‏<br />

قطعا حکومت برای خارج نشدن از صحنه مقاومت خواهد<br />

کرد،‏ در اينصورت زمينه دخالت تحت بهانه دفاع از<br />

دمکراسی و آزادی ف<strong>راه</strong>م خواهد شد واين دخالت هم مانند<br />

بمباران عراق نخواهد بود،‏ بلکه موتور سازمان ملل و اتحاديه<br />

اروپا را به حرکت در خواهند آورد و عملا جاده برای سلطنت<br />

خواهان خارج از کشور ف<strong>راه</strong>م می شود.‏ اين توصيه چند روز<br />

پيش امريکا به فرانسه که ‏"آنچه در باره عراق ميان ما اتفاق<br />

افتاد فراموش کنيد.‏ بيآئيد بر سر آينده ايران با هم تفاهم کنيم"‏<br />

معنای ديگری جز اين ندارد.‏<br />

در اين حالت است که بايد به استقرار يک دولت جديد و به<br />

ظاهر برخاسته از تمايل مردم در بخشی از ايران بعنوان نقشه<br />

امريکا فکر کرد و اين بخش هم جز خوزستان نيست.‏ يعنی<br />

جائی که نفت و ثروت ايران خوابيده است.‏<br />

من با قسمتهای اول بحث شما درباره خواست امريکا کاملا<br />

موافقم اما در مورد حرکت به سوی انتخابات و پذيرش نتايج<br />

آن که از قبل مشخص است از يک طرف و با مسئله دخالت<br />

محدود و جداسازی بخشی از کشور از طرف ديگر چندان<br />

موافق نيستم<br />

حاکميت البته به انتخاباتی که مسلما در آن شکست خواهد<br />

خورد تن نمی دهد،‏ اما نبايد فراموش کرد که اهل همه نوع<br />

سازش هست.‏<br />

فکر می کنم پيشتر در باره اين وضعيت صحبت کرديم.‏ در<br />

ادامه فقط می خواهم تاکيد کنم که احيا محور اسرائيل<br />

را اگر محور اصلی سياست فعلی آمريکا در منطقه بدانيم،‏<br />

پاسخ برخی پرسش ها و کليد حل برخی قفل ها آسان تر پيدا<br />

می شود.‏ اين درست است که الان اغلب جريانات داخل<br />

حاکميت به مسئله مصالحه با امريکا می انديشند و البته هر<br />

کدام از نگاه خود،‏ اما توجه بايد داشت که امروز امريکا از<br />

موضع قدرت و برتر(امری که رفسنجانی هم به آن اشاره<br />

کرد)‏ حتی با اروپا برخورد می کند،‏ ايران که جای خود دارد.‏<br />

بنابراين توافق با امريکا مستلزم دادن امتيازهائی تاريخی به<br />

امريکا از يک سو و پذيرش بسياری از خواست های امريکا<br />

از سوی ديگر است که بخش مهمی از اهداف امريکا در اين<br />

مرحله را بايد تامين کند.‏<br />

بنظر من آنها هنوز منتظرند تا مسائل داخلی ايران به حد<br />

بحرانی تری برسد و پس از نخستين برآمدهای مردمی و شايد<br />

سرکوب احتمالی حاکميت است که مداخله برنامه ريزی شده<br />

شروع خواهد شد.‏<br />

هر اجرائی تابع شرايط خواهد بود.‏ بله دقيقا با اين نظر شما<br />

موافقم.‏<br />

حتی انگليسی ها هم ممکن است از تشکيل يک دولت در<br />

خوزستان استقبال کنند و به حاکميت نفتی سابق خود در اين<br />

منطقه بيانديشند.‏<br />

بله،‏ با اين نکته هم کاملا ً موافقم.‏ تمام جريانات ابداعی<br />

تجزيه طلب يک جوری توسط انگليس حمايت می شوند.‏<br />

تفاوت افيون و ترياک<br />

در پرونده هاشم آغاجری!‏<br />

يكي از جرائم“‏ هاشم آغاجري اعلام د ين به عنوان افيون<br />

<strong>توده</strong> ها ست.‏ قبل از ورود به بحث به پاراگراف آامل<br />

مارآس توجه آنيد:‏<br />

فقر ديني از يكطرف بيان فقر وا قعي و از طرف ديگر<br />

اعتراض عليه فقر واقعي است دين آه خلق ستمديده اي است<br />

آه با زنجير نگون بختي به بند آشيده شده است.‏ دين روح<br />

جهان بدون قلب ، روح دوران بدون روح است.‏ دين افيون<br />

<strong>توده</strong> هاست.‏ ) نقد فلسفه حق هگل ص<br />

به نقل قول بالا از مارآس يك مطلب ظريف د يگر بايد اضافه<br />

آرد و آن اينکه در قرن نوزدهم افيون مصرف دارويي داشت.‏<br />

در قرن بيستم است آه مواد مخدر وسيعأ براي تخدير شعور<br />

استعمال مي شود بنابرين روشن است آه نظر مارآس<br />

درتشبيه دين به افيون جنبه مسكن و ضد درد آنست و نه چهره<br />

زشت مواد مخدر در قرن بيستم آه اصلا مارآس با چنين<br />

پديده اي روبرو نبود جالب اين است آه فقهاي به اين تفاوت<br />

ظريف آگاه هستند در اتهام نامه عليه آغاجري دو بار جمله<br />

مارآس به اين شکل آورده شده است<br />

بار اول به صورت افيون <strong>توده</strong> ها وبار دوم به اين شكل دين<br />

ترياك <strong>توده</strong> هاست فقهاي حاآم جاي ترياك و ترياق را<br />

دستكاري آرده اند!‏<br />

بنا براين ، در دين افيون <strong>توده</strong> ها،‏ مارآس با احساسات ديني<br />

عليه جامعه سرمايه داري بدون قلب و بدون روح”‏ همدردي<br />

نشان مي دهد.‏ مارآس در برخورد با دين به ساختار دروني و<br />

نظام اعتقادي آن سروآار ندارد و نقش دين بعنوان عملكرد<br />

اجتماعي،‏ رابطه آن با قدرت سياسي ومبارزه طبقاتي موضوع<br />

مطا لعه مارآس است.‏ به اين لحاظ اديان از نظر وي در دوره<br />

هاي مختلف و در جوامع متفاوت نقش يكساني ندارند.‏ در<br />

مسئله يهود مارآس يهوديت را با همين شيوه ارزيابي مي آند.‏<br />

مارآس اساسأ فيلسوف آته ئيست ) ضد خدا)‏ نيست!‏ از نگاه<br />

مارآس آته ئيسيم نهايت ته ئسم است!‏<br />

----------------------------------------------------------<br />

:<br />

( ٨<br />

:<br />

.<br />

“<br />

.<br />

.<br />

!<br />

!<br />

‏(بقيه داستان مجيد از ص ۴٧)<br />

***<br />

تنها <strong>راه</strong> حل ايجاد يک ميليون شغل ساليانه است.‏<br />

صداي شكستن چيزي مي آيد.‏ نمي دانم صداي شكستن<br />

حرمت علم و دانش است يا صداي شكستن غرور مجيد آه<br />

آنار خيابان آاسه گدايي به دست گرفته و از عابران سكهای<br />

ناچيز طلب مي آند.‏ بهرام مي گفت ، چند وقت پيش مجيد در<br />

آنار خيابان سيگار مي فروخت تا اينكه يك روز ماموران<br />

شهرداري همه خنزر پنزرهايش را در وانت ريختند و از<br />

همان وقت مجيد به خاك سياه نشست<br />

به آسمان نگاه مي آنم شب مهتابي خاطره آن سال ها<br />

را يكبار ديگر زنده مي آند.‏ حتما در گوشه و آنار شهر مجيد<br />

ديگري در اتاق اجارهاي زير نور ماه درس مي خواند.‏ چرا آه<br />

از ترس صاحبخانه جرات روشن آردن لامپ ١٠٠ وات را<br />

ندارد.‏ آمي دقيق تر آه به آسمان نگاه مي آنم،‏ ماه انگار زخمي<br />

است مهتاب مانند آاسه گدائی مجيد شكسته است.‏ شب به<br />

خون نشسته است.(‏ نقل از روزنامه اعتماد)‏<br />

.<br />

.<br />

.<br />

- ايران<br />

-<br />

-<br />

-<br />

-


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

11<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

گفتگوبا دکتر آمال پولادي،‏ استاد دانشگاه در ايران<br />

مهر قدرت<br />

برپيشانی انقلاب‎۵٧‎<br />

نبرد ٢٣ سالهای که هنوز سرانجام<br />

قطعی خود را نيافته<br />

س-‏ در خصوص علل نزول مشارآت مردم در انتخابات<br />

شو<strong>راه</strong>ا تحليل هاي مختلفي ارائه شده است.‏ ساده ترين بيان،‏ آه<br />

آم و بيش نظر اجماعي نيز هست،‏ اينست آه مردم احساس<br />

آردند به آراي اهميت داده نشده و به خواست هاي آنها،‏ دست<br />

آم در آوتاه مدت،‏ پاسخ مناسب داده نشده است.‏ درنتيجه،‏ آنچه<br />

به عنوان جنبش اصلاحات معروف شد به شكل گيري حاآميت<br />

دوگانه اي انجاميد آه مردم شاهد جدال بي وقفه و بي امان آن<br />

در صحنه سياسي هستند.‏<br />

ج-‏ در حوزه بحث جامعه شناسي آنچه از دوم خرداد<br />

نهم بهمن‎١٣٨١‎ اتفاق افتاد و به جنبش اصلاح طلبي معروف<br />

شد،‏ دنباله همان جدال ها و افت و خيزي است آه به تعبيري<br />

جدال ‏"آه بر آه"‏ ناميده مي شود.‏ جدال آه برآه نيزهمان جدال<br />

ميان جناح هاست آه در هر انقلابي از پديده هاي گريزناپذير<br />

است.‏ هر انقلابي تحت شعارها و درخواستهاي نسبتاً‏ آلي<br />

درگير مي شود و به پيروزي مي رسد.‏ بعد از پيروزي انقلاب<br />

بر سر اشغال مواضع قدرت و نوع و نحوه تغييرات انقلابي<br />

جناح هايي شكل مي گيرند.‏ تا وقتي آه يكي ازاين جناح ها رقباي<br />

خود را از عرصه بيرون نكرده است صحنه سياسي جامعه<br />

بعد از انقلاب صحنه جدال جناح ها است.‏ در ايران به دلايلي<br />

آه جاي بحث و بررسي مفصلي دارد ‏"جدال آه برآه<br />

طولاني و پرفراز و نشيب شده است.‏ آنچه در جنبش<br />

اصلاحات تجلي پيدا آرد شكل ديگر و فراز ديگري از<br />

آشمكش ‏"آه برآه"‏ بود.‏ بسياري اميدوار بودند آه ورود<br />

پرشور و پرابهت مردم به صحنه در حمايت از يكي از<br />

جناح هايي آه خواهان تغيير در وضع موجود و ناقد جناح<br />

مسلط بود،‏ سرنوشت انقلاب را دگرگون آند و آن را به<br />

مرحله تكامل تازه اي در جهت دمكراسي مبتني بر مشارآت<br />

همگاني تر و نهادينه تر ببرد،‏ اما ظاهراً‏ تا اينجا جناح<br />

اقتدارطلب موفق شده است حرآت اصلاحات را مهار و بنظر<br />

بسياري از مردم آن مسدود آند.‏ اين جناح آه از ابتداي انقلاب<br />

همواره تلاش داشت جلوي درخواست هاي مردم و شتاب<br />

انقلاب را بگيرد،‏ با تكيه بر مواضع،‏ ارزشها و نيروهاي<br />

سنتي و جايگاهي آه در قدرت سياسي به دست آورده باز هم<br />

توانست نيروي رقيب را مهار و مردم را مايوس آند.‏<br />

اگر اصرار داشته باشيد اين موضوع را هم در<br />

چارچوب مفاهيم جامعه شناسي بيان آنيم مي توانيم به نظر<br />

آساني رجوع آنيم آه جامعه ايران را جامعه اي پويا و ساختار<br />

قدرت را متصلب دانسته اند.‏ آن شور و اين سرخوردگي از<br />

همين روست.‏ به هر حال ما در مرحله گذار جامعه و انقلاب<br />

قرار داريم و اين مرحله دشواري هاي خود را دارد<br />

اوج گيري و بعد نزول مشارآت مردم در يك دوره<br />

پنج-‏ شش ساله نقش تعيين کننده ندارد.‏ به نظر من،‏ مردم در<br />

جنبش اصلاحات و وقايع مورد بحث،‏ نشان دادند آه به سطح<br />

بالاتري از ‏(رشادت)‏ به معني رشيد شدن رسيده اند.‏ آنچه در<br />

حرآت اخير مردم متجلي شد و به حرآت اصلاح گري<br />

معروف شد،‏ به نظر من،‏ آمتر از خود انقلاب اسلامي حائز<br />

اهميت نبود.‏ جامعه ما از مشارآتي آه اصطلاحاً‏ ‏"مشارآت<br />

تهيجي"‏ و به تعبير ديگري گرايش هاي پوپوليستي معروف<br />

است به ‏"مشارآت نهادينه"‏ در حال عبور است.‏ اين مقصود<br />

اگر به ثمر برسد آمتراز خود انقلاب اسلامي نيست.‏ زيرا<br />

مطلوب اين است آه ما سرانجام به وضعيتي عبورآنيم آه<br />

جامعه مسائلش را با آراي مردم ساماندهي آند و مردم<br />

حرفهايشان را پاي صندوقها و با ورقه هاي راي بزنند نه در<br />

خيابان با مشت هاي هوا آرده،‏ يا خداي نكرده با چماق و<br />

اسلحه.‏ هيچ آرزويي شريف تر از اين نمي تواند باشد و هيچ<br />

ساماني براي جامعه بهتر از اين نمي تواند وجود داشته باشد.‏<br />

البته،‏ آساني آه با نگرش پدرسالارانه و به پشتوانه<br />

ارزشها و نيروي سنتي اهرمهاي اصلي قدرت را در دست<br />

دارند،‏ ظاهراً‏ به اهميت اين موضوع واقف نيستند.‏ بخشي از<br />

آنها مي ترسند غليان گروه هاي وسيع مردم به حرآت هاي<br />

سلسله وار و آنترل نشدني تبديل شود.‏ بخشي از مواضع<br />

پدرسالارانه نيز با منافع و امتيازات اقتصادي عجين شده<br />

است.‏ همان جريان معروف ‏"آقازاده ها"‏ آه به هر حال حكايت<br />

از يك آسيب شناسي در نظام ما دارد،‏ مويد اين ادعا است.‏<br />

اما آنجا آه من از گذار صحبت آردم منظور ديگري<br />

داشتم.‏ چون شما در سئوالتان بر توضيح جامعه شناسانه تاآيد<br />

داشتيد،‏ من هم با اينكه ادعاي آشنايي با جامعه شناسي ندارم،‏<br />

خواستم نظر برخي از جامعه شناسان،‏ آه در اين مورد اظهار<br />

نظر آرده اند را بيان آنم.‏ بنا به نظر برخي از تحليلگران آه<br />

وقايع جامعه ما و جريان اصلاحات را با رويكرد<br />

جامعه شناسانه توضيح مي دهند،‏ جامعه ما در حال<br />

گذارازساخت قدرت اليگارشيك(گروه اندك)‏ به شبه دمكراسي<br />

است.‏ در اين گذار بايد پايه ها و توزيع محدودتر قدرت به<br />

پايه ها و توزيع گسترده تر قدرت تبديل شود.‏ اين نيز مستلزم<br />

مشارآت و رقابت گروه هاي وسيع تري از مردم و نيروه هاي<br />

تازه اي در سامان سياسي است.‏<br />

س-‏ مردم خواهان تغييراتي در سياست ها،‏ عمل آرد و توازن<br />

قدرت در جامعه بودند.‏ به همين دليل در سال ٧٦ به برنامه<br />

آقاي خاتمي راي دادند و در چند انتخاب سلسله وار،‏ به شيوه اي<br />

آاملاً‏ معنادار بر درخواست هاي خود پافشاري آردند.‏ مردم<br />

همه سرمايه خود را به شيوه مسالمت آميز هزينه آردند،‏ ولي<br />

١٣٧٦ تا<br />

"


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

12<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

-<br />

از آنچه آه بدست آمد راضي نبودند.‏ نزول سطح مشارآت در<br />

شهرهاي بزرگ واآنش دانسته و نمادين مردم به عمل آرد<br />

رهبران اصلاح طلب و اقتدارطلب بود.‏ اقتدارطلب ها در برخي<br />

از شهرها در انتخابات شو<strong>راه</strong>ا پيروز شدند اما رای مردم را<br />

به دست نيآوردند.‏ تعبيري آه برخي از اين حرآت مردم<br />

آرده اند به اين صورت عنوان شد آه مردم از اصلاح طلبان<br />

قهر آردند.‏<br />

ج-‏ من هم اميدوارم آه آنچه اتفاق افتاد،‏ فقط يك قهر باشد و<br />

بار ديگر بين مردم و اصلاح طلبي و نه لزوماً‏ افرادي خاص<br />

آشتي برقرار شود.‏ چون به نظر من آم هزينه ترين <strong>راه</strong><br />

پيشرفت،‏ جلورفتن در جاده اصلاحات است.‏ اصلاحات همان<br />

تداوم انقلاب است.‏ ترس اين است آه با سرخوردگي و ياُس<br />

مردم گفتمان تازه اي غيراز گفتمان و گرايش اصلاحات وارد<br />

ميدان شود.‏<br />

جامعه ما از مشارآت تهييجي عبور آرده و در حال<br />

رسيدن به مشارآت نهادينه است.‏<br />

البته بايد تصحيح آنم آه من نگفتم آه مردم در<br />

تحولات اخير و آنچه آه به جريان دوم خرداد معروف شد،‏<br />

بطور همگاني و همگان بطور آگاهانه به دنبال دمكراتيزاسيون<br />

يا توسعه دمكراتيك بودند.‏ حرآت مردم انعكاس طيف وسيعي<br />

از درخواست ها بود.‏ طبيعي است آه هر حرآت وسيع و<br />

همگاني تلاقي درخواست هاي گوناگوني از جانب نيروهاي<br />

متعدد است.‏ شايد درخواست هاي مبتني بر بازنگري آامل در<br />

نظام هم در بخشي از آرا وجود داشته است.‏<br />

اما آنچه مهمتر و شاخص تر است اين است آه<br />

گروهي از فعالان سياسي و روشنفكران شناخته شده ما<br />

درخواست هايي را مطرح آردند و مردم هم از درخواست هاي<br />

آنها حمايت آردند.‏ اين درخواست ها شامل قانون گرايي،‏ جامعه<br />

مدني،‏ مشارآت همگاني و توزيع عادلانه تر قدرت تحت شعار<br />

ايران براي همه ايرانيان بود.‏ بسياري از دل سوزترين<br />

اصلاح طلبان ما با تمام وجود پرواي انقلاب،‏ پرواي پيشرفت<br />

و شايد به نظر بسياري بيش از حد پرواي مصلحت را<br />

داشته اند.‏<br />

اينكه در ميان صحبت خودتان گفتيد مردم به دنبال<br />

اصلاح طلبان بوده اند نه اصلاحات،‏ مورد قبول من نيست.‏<br />

مردم خواستار تغييرات مشخصي بودند و چهره هايي آه<br />

نماينده درخواست هاي مشخصي بودند.‏ يكي از شاخص ترين<br />

آنها خود آقاي خاتمي است آه اگر همه ايشان را نمي شناختند،‏<br />

دست آم فعالان سياسي،‏ روشنفكران و گروه هايي آه به ‏"گروه<br />

مرجع"‏ موسوم اند،‏ با افكار،‏ نوشته ها،‏ دل بستگي ها،‏ و<br />

عمل آردهاي او به خوبي آشنا بودند و بر همين اساس او را به<br />

رهبري يك جنبش بزرگ سوق دادند.‏ من برخلاف نظر شما<br />

معتقدم آه مردم ما از رهبران سياسي جلوتر هستند.‏ دست آم<br />

ازپيش از اوج گيري انقلاب اسلامي تا آنون همواره مردم جلو<br />

بوده اند و رهبران،‏ آن دسته از رهبران آه همسو با<br />

خواسته هاي مترقي مردم بوده اند-‏ ، سعي آرده اند خودشان را<br />

به مردم برسانند و با تشخيص جهت حرآت مردم به همگرائي<br />

با آن و هدايت آن بپردازند.‏<br />

اما دراين مورد آه مردم دنبال قهرمان و منجي<br />

هستند و قهرمان گرايي و منجي جويي حاوي خطراتي نيز<br />

هست،‏ از برخي جهات،‏ نه همه جهات،‏ با شما موافقم.‏ آقاي<br />

خاتمي بارها گرايش قهرمان جوئي را مورد نقد قرار داده<br />

است.‏ بخشي از جمعيتي آه با حرآت ايشان همسو شد،‏ چنين<br />

فكري آرد آه با برگزيدن او همه مسائل حل مي شود.‏ اما<br />

شناخت از تجربه حاصل مي شود و مردم اآنون اين تجربه را<br />

بدست آورده اند.‏ اميدوارم چنين تجربه اي و چنين شناختي<br />

بتواند ما را گام ديگري به پيش ببرد.‏<br />

منجي جوئي،‏ همانطور آه اشاره آرديد،‏ خطرهايي<br />

نيز در آمين دارد.‏ بويژه با جنبشي آه داراي سمت و سوي<br />

پوپوليستي در هم آميزد.‏ اين همان چيزي است آه همه<br />

دل سوزان هشدار داده اند.‏ حتي برخي از خطر ‏"پوپوليسم<br />

راست"‏ بعد از تجربه انتخابات شو<strong>راه</strong>ا سخن گفته اند.‏ برخي<br />

گرايش هايي آه در اينجا و آنجا در نظر دوختن به قدرتهاي<br />

بيرون مرزي مشاهده مي شود منشاء اين نگراني هاست.‏ اما<br />

براي مشاهده سير امور در آينده هنوز بايد شكيبائي داشت و به<br />

وقايع و شواهدي ديگر،‏ از جمله انتخابات بعدي و حرآت هاي<br />

بعدي اصلاح طلبان،‏ نظر دوخت.‏<br />

س-‏ من هم البته قبول دارم آه پوپوليسم به صورت مطلق بر<br />

حرآت هاي سياسي و اجتماعي مردم سايه نيافكنده است و در<br />

سالهاي پس از انقلاب همانطور آه شما گفتيد سطح سواد و<br />

آگاهي عمومي در جامعه ما بالاتر رفته است.‏ ولي از طرف<br />

ديگر واقعيت هاي ديگري هم در تحليل نهائي ما سهيم هستند.‏<br />

مثلاً‏ در سالهاي جنگ و پس از آن بار اصلي نيازهاي<br />

خانواده ها بر دوش خود آنها بوده و امروز نيز آماآان اين<br />

روند ادامه دارد.‏ به نظر مي رسد آه دولت فراموش آرده است<br />

آه بايد براي حل مشكلات به سوي خانواده ها بشتابد.‏ در چنين<br />

وضعيتي مردم اگر چه به لحاظ دانش و آگاهي در جايگاه<br />

ترفيع يافته اي قرار دارند ولي خستگي و افسردگي ناشي از<br />

آشيدن چنين باري آنها را به جستجوي يك منجي و نجات<br />

دهنده مي برد.‏ خستگي و افسرده گي بعنوان يك(پاد)‏ در برابر<br />

آگاهي عمومي عمل مي آند.‏ بنابراين ممكن است آه در فضاي<br />

فعلي ايران منجياني ظهور آنند و به لحاظ اينكه سطح آگاهي<br />

مردم بالاست دوره تاريخي شان يكي پس از ديگري به سرعت<br />

به پايان برسد.‏ اما آيا شما گرفتاري ما در چنين دور باطلي را<br />

مي پذيريد؟<br />

ج-‏ مشكلاتي آه به آنها اشاره آرديد وجود دارد.‏ در شرايط<br />

آنوني آه از آن به عصر انقلاب ارتباطات سخن مي گويند،‏<br />

اصولاً‏ فاصله بين سطح درخواست ها و توقعات بيش از پيش<br />

شتاب مي گيرد.‏ اين واقعيت هر دولتي را با انبوهي از<br />

درخواست ها مواجه مي آند آه پشت نظام ها بايد از رودررويي<br />

با آن بلرزد.‏ اقتصاد ما بدليل جدا ماندن از اقتصاد جهاني،‏ به<br />

دنبال انقلاب و پيامدهاي آن،‏ هر روز از محورهاي توسعه و<br />

فن آوري فاصله بيشتري مي گيرد.‏ جوامعي مثل ما در معرض


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

13<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

رانده شدن به حاشيه اقتصاد جهاني قرار دارند.‏ مفهوم اين<br />

واقعه قرار گرفتن در قطب محرومي است آه در قطب بندي<br />

اقتصاد جهاني هر روز از قطب ممتاز بيشتر و بيشتر عقب<br />

مي ماند.‏<br />

با اين حال پاسخ همه اين گونه پرسشها به حوزه<br />

ابهام تعلق داشته باشد،‏ در عوض يك نكته را با يقين بيشتري<br />

مي توان يادآور شد و آن اينكه دولت بايد مردم را در امور<br />

سهيم آند تا مردم خودشان به مشكلات و ظرفيت دستگاه هاي<br />

اجرايي در حل و فصل آنها واقف شوند.‏ حكومت نمي تواند<br />

همه مسائل را حل آند.‏ بويژه جهاني شدن اقتصاد هر روز از<br />

توانائيهاي حكومت ها براي حل مسائل مي آاهد.‏ فرهنگ<br />

سياسي سنتي ما آه حل همه مشكلات را از حكومت<br />

مي خواهد،‏ با مقتضيات جهاني شدن آه هر روز از حاآميت<br />

دولت ها مي آاهد در دو جهت مخالف هم حرآت مي آنند.‏ بهتر<br />

است رهبران سياسي مردم را در درك مشكلات سهيم آنند و<br />

اين مستلزم مشارآت مردم در همه امور و نظارت مردم بر<br />

همه امور است.‏ اصلاحات دست آم از جهت اهميتي آه به<br />

همين يك لحاظ مي توانست داشته باشد مي بايست خير بزرگي<br />

به شمار آيد و به مثابه برآتي بزرگ مورد استقبال قرار گيرد.‏<br />

اصلاحات با مشارآت دادن مردم و سپردن آار مردم به خود<br />

مردم مي تواند ظرفيت بي نظيري براي ثبات سياسي در شرايط<br />

بحران جهاني آنوني داشته باشد.‏ منظورم از بحران جهاني،‏<br />

بحراني است آه هم حاآميت خارجي و هم حاآميت داخلي<br />

جوامعي مثل ما را تهديد مي آند.‏ اما براي ادامه يافتن حرآت<br />

اصلاحات،‏ خود اين حرآت هم بايد با اصلاحاتي هم<strong>راه</strong> شود.‏<br />

س-‏ مي دانيد آه اصلاحات حرآتي است آه از اوايل<br />

نهادينه آردن مشارآت مردم و پاسخ گو آردن قدرت سياسي و<br />

رهبران سياسي شروع شد.‏ اين امر متضمن نقد قدرت و<br />

حرآت به سمت توزيع قدرت از حاآميت اليگارشيك به<br />

دمكراتيك بوده است.‏ اين حرآت بايد با يك استراتژي منسجم تر<br />

و تكيه به نيروهاي اجتماعي پايدارتر صورت بگيرد.‏ شيوه<br />

آار اصلاح طلبان را با فشار از پائين و چانه زني از بالا<br />

فرمول بندي آرده اند.‏ اين شيوه همچنين متضمن توسل به<br />

مسائل مسالمت آميز تا حد ممكن و به عقيده برخي تا حد<br />

افراط آميز بوده است.‏<br />

ج-‏ اين مسئله ايست آه جاي طرح وبحث دارد.‏ به اصل رفتار<br />

مصلحت جوئي و مصالحه گري اصلاح طلبان نمي توان ايراد<br />

وارد آرد،‏ مگر اينكه رويكرد بكلي متفاوتي به نظام داشته<br />

باشيم.‏ البته يك ايراد مي توان به اصلاح طلبان آه به طبقه و<br />

رويكرد معيني تعلق دارند،‏ به درستي وارد آرد و آن اين<br />

است،‏ آه آنها به مردم،‏ آه پشتوانه اصلي آنها مي باشند اعتماد<br />

ندارند.‏ و از اينكه در موقع لزوم به نيروي آنها متوسل شوند،‏<br />

امتناع دارند.‏ يكي از مسائلي آه الان درباره آن بحث مي آنيم<br />

مي تواند همين عدم اعتماد باشد.‏ آنها بايد به مردم اعتماد آنند و<br />

البته از چشم داشت هاي پوپوليستي صرف نظر نمايند.‏<br />

اصلاح طلبان يك طيف را شامل مي شوند،‏ نمي توان<br />

همه آنها را در يك رديف قرار داد.‏ حوادث جاري و حوادث<br />

بعدي لايه بنديهاي تازه اي در ميان اصلاح طلبان ايجاد خواهد<br />

آرد و جريان پالايش ادامه خواهد يافت.‏ بهر حال اصلاح طلبي<br />

غيراز يك رويه سياسي،‏ يك شالوده اجتماعي هم دارد،‏ و همين<br />

شالوده اجتماعي اميد ما به ادامه اصلاحات است.‏ ضمن اينكه<br />

نمي توان گفت آه جنبش اصلاحات بازگشت ناپذير است،‏ اما<br />

به ادامه آن اميد بيشتري هست و به اينكه نمايندگان خود را در<br />

عرصه عمل سياسي خواهد يافت نمي توان ترديد داشت.‏ در<br />

مجموع نيز ضمن ايرادهايي آه ممكن است به عملكردهاي<br />

اصلاح طلبان موجود وارد باشد،‏ به نظر من نقش تاريخي آنها<br />

را نمي توان پايان يافته تلقي آرد.‏ به ويژه نقش آقاي خاتمي آه<br />

احتمالاً‏ هنوز جامعه ما،‏ با همه سوء تفاهم ها،‏ از شخصيتي<br />

چون او بي نياز نيست.‏ ممكن است اصلاح طلبان اشتباه آرده<br />

باشند،‏ اما هيچ آس از اشتباه آردن مصون نيست.‏ هر آس<br />

عمل مي آند اشتباه هم مي آند.‏ مهم آنست آه از اشتباهات خود<br />

درس بگيرد و استراتژي خود را اصلاح آند.‏ تاريخ جامعه ما<br />

ناگهان بار سنگيني را بر دوش اصلاح طلبان گذاشت آه هنوز<br />

براي آن آمادگي آسب نكرده بودند.‏ اما اين مفهومش آن نيست<br />

آه بايد از همه آن طيف قطع اميد آنيم و به انتظار چهره هاي<br />

بنشينيم آه بايد آينده جلوي ما قرار دهد.‏ آنها اآنون در برابر<br />

شرايط تازه اي قرار گرفته اند.‏<br />

س-‏ اصلاح طلبان ما مثل بسياري از فعالان و رهبران سياسي<br />

از دام ملاحظات پوپوليستي در امان نبوده اند.‏ اآنون بايد اين<br />

ملاحظات را آنار بگذارند و بجاي موقعيت هاي پوپوليستي به<br />

نيروهاي اجتماعي و تشكل هاي سياسي متناسب با نيروهاي<br />

اجتماعي فكر آنند.‏ ديگر سوار شدن بر امواج حرآت هاي<br />

پوپوليستي نه برازنده و نه متناسب آار اصلاح طلبان واقعي<br />

است.‏ بايد با دوراني از حرآت هاي تاريخي وداع آرد.‏<br />

ج-‏ اولاً‏ صحبت از استراتژي در جبهه اصلاح طلبان جاي<br />

بحث دارد.‏ به نظر من آنها هيچ وقت استراتژي به مفهوم دقيق<br />

آلمه نداشته اند.‏ ظهور آنها ناگهاني بوده است.‏ بنابراين<br />

نمي توان يك استراتژي مشخصي را در حرآت آنها مشاهده<br />

آرد و البته بدنبال طراحي يك چنين استراتژي بود.‏ چنين<br />

آاري را اصلاح طلبان بايد در سر فصل برنامه هاي خود قرار<br />

بدهند.‏ بنابراين نمي توان از اصلاح استراتژي سخن گفت،‏ بلكه<br />

بايد از تدوين استراتژي صحبت آرد.‏ يك اصل در اين<br />

استراتژي همان طور آه گفتم بايد قطع اميد از پوپوليسم باشد.‏<br />

آنها بايد از هر حرآت طيفي و غير حزبي فاصله بگيرند.‏<br />

س-‏ يكي از ضعف هاي اصلاح طلبان ما نداشتن تشكل بوده<br />

است.‏<br />

ج-‏ بله،‏ اين دقيقاً‏ همين چيزي است آه من معتقدم.‏<br />

اصلاح طلبان بايد در قالب يك سلسله احزاب و متكي بر<br />

پايگاه هاي اجتماعي و استراتژي مشخص خود را بازسازي<br />

آنند.‏ در غير اينصورت اگر چه حرآت جامعه متوقف<br />

نمي شود ولي بازگشت همواره امكان پذير است.‏ نمي توان گفت<br />

روند توسعه سياسي پايدار و يكنواخت و خطي است.‏ اما<br />

بالاخره اگر اصلاح طلبان ما هم نتوانند پاسخگوي نيازهاي<br />

اجتماعي باشند،‏ طبيعتاً‏ گروه هاي ديگري جايگزين آنها خواهند<br />

شد و اين حرآت را ادامه خواهند داد.‏<br />

٧٠ براي


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

14<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />

مخالفان می آوشند يك شورش عمومی<br />

عليه جنبش اصلاحات <strong>راه</strong> اندازند<br />

با قاطعيت بايد<br />

وارد عمل شد و<br />

ستاد ايجاد گرانی را<br />

درهم آوبيد<br />

پيش از بلوائی که واحد ضربت ‏"لباس شخصی"‏ ها<br />

در سراسر ايران با هدف ف<strong>راه</strong>م ساختن زمينه ورود نيروهای<br />

مسلح به خيابان ها و اعلام حکومت سپاهی برپا کنند،‏ پيش<br />

زمينه را موتلفه اسلامی و شبکه توزيع مايحتاج عمومی مردم<br />

در بازار و از طريق سازمان اقتصاد اسلامی آغاز کرد.‏ آنها<br />

می خواستند روی اين موج تبليغاتی که وسيعا از سوی سيمای<br />

جمهوری اسلامی بدان دامن زده می شد سوار شده و نقش<br />

ناجی مردم به جان آمده از گرانی را ايفاء کنند.‏<br />

با آغاز اين تبليغات و با گمانه زنی حوادثی که می<br />

خواستند بر اين موج سوار کنند،‏ <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> اطلاعيه ای را<br />

منتشر کرد که عينا در زير می خوانيد:‏<br />

انجمن های اسلامی بازار و سازمان اقتصاد اسلامی<br />

ستاد ايجاد گرانی در آشور تشكيل داده اند.‏<br />

در روزهای اخير مردم ايران،‏ در سراسر آشور<br />

شاهد موجی از گرانی و تورم بهای آالاها بوده اند.‏ اين موج<br />

ناگهانی نشان از يك حرآت برنامه ريزی شده دارد آه جمعيت<br />

موتلفه و سازمانهای اقتصادی وابسته به اين جمعيت در پشت<br />

آن قرار دارند.‏<br />

دو هفته پيش،‏ در اوج بحث های مربوط به لوايح<br />

رئيس جمهور،‏ رسانه های گروهی اطلاع دادند آه انجمن<br />

های اسلامی بازار نامه تهديد آميزی خطاب به محمد خاتمی<br />

منتشر آرده و او را در صورت عدم پس گرفتن لوايح تهديد<br />

اقتصادی"‏ آرده اند.‏<br />

در آن زمان هنوز معلوم نبود ماهيت اين تهديد<br />

اقتصادی چيست و بازاريان بزرگ مرتبط با جمعيت موتلفه<br />

چه فشار اقتصادی را می خواهند بر دولت وارد آنند.‏ اآنون<br />

با <strong>راه</strong> افتادن موج اخير گرانی معنای آن تهديد مشخص شده<br />

است.‏ اآنون سخن از يك طرح گسترده ايجاد گرانی است آه<br />

انجمن های اسلامی بازار،‏ سازمان اقتصادی اسلامی،‏ بنيادها<br />

و نهادهای اقتصادی زير نظر رهبری،‏ اتاق بازرگانی،‏<br />

بنيادهای به اصطلاح خيريه و در واقع چپاولگران ثروت<br />

ملی،‏ صندوق های قرض الحسنه وابسته به سازمان اقتصاد<br />

اسل امی در هماهنگی با هم پيش می برند . اين امر تدارك يك<br />

شورش عمومی آور است آه بوجود آورندگان گرانی می<br />

خواهند رهبری آن را در دست گرفته و روی موج آن عليه<br />

اصلاحات،‏ مجلس و دولت خاتمی وارد عمل شوند.‏<br />

اين اقدامات نگرانی جدی محمد خاتمی را بوجود<br />

آورده و به همين منظور يك ستاد ويژه مقابله با گرانی تشكيل<br />

داده است.‏<br />

هسته اصلی اين طرح و ايجاد يك سلسله اقدامات<br />

تورم زا توسط جمعيت موتلفه در هماهنگی با صدا و سيمای<br />

لاريجانی تدوين شده است و سازمان اقتصاد اسلامی وابسته<br />

به موتلفه نقش عمده را در اجرای آن دارد.‏ سازمانی آه به<br />

نوشته روزنامه آزاد ٩٠ درصد نقدينگی آشور در اختيار آن<br />

است.‏ اين همان سازمانی است آه وزير اقتصاد از جمله برای<br />

آوتاه آردن دست آن از سر اقتصاد آشور چندی پيش لايحه<br />

پول شويی را به مجلس ارائه داد.‏ اين لايحه مستلزم قانونمند<br />

آردن فعاليت صندوقهای قرض الحسنه ای بود آه زير نظر<br />

سازمان اقتصاد اسلامی اداره ميشوند و بخشی از آارشان<br />

سفيد آردن دلارهای ناشی از فروش قاچاق مواد مخدر و<br />

ديگر اقدامات غيرقانونی و تورم زا است.‏<br />

هدف از طرح ايجاد گرانی ، فشار بر محمد خاتمی<br />

برای پس گرفتن لوايح،‏ انداختن گناه گرانی به گردن او و<br />

طلبكار شدن از وی و پخش اين تبليغ و ادعاست آه گويا<br />

رئيس جمهور بجای پرداختن به مسايل مردم به مسايل<br />

اهميتی"‏ مثل لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان و يا آوتاه<br />

آردن دست قوه قضاييه از دخالت در زندگی مردم پرداخته<br />

است.‏ صدا و سيما در اجرای اين طرح نقش مهمی دارد و<br />

بايد با تبليغ در پيرامون گرانی ضمنا نوعی وحشت در مردم<br />

ايجاد آند تا آنان از ترس گرانی های بيشتر در آينده به خريد<br />

آالاها روی آورند و همين امر موج گرانی را تشديد و<br />

غيرقابل آنترل نمايد.‏ گفته ميشود نامه اخير تن از<br />

نمايندگان مجلس برای محاآمه هر چه سريع تر علی لاريجانی<br />

مديرعامل صدا و سيما با آگاهی آنان از نقش اين سازمان در<br />

توطئه اخير ايجاد گرانی بی ارتباط نيست.‏ در همين چارچوب<br />

همچنين گفته می شود قرار است علی خامنه ای در روزها<br />

آينده وارد ميدان شود و در مورد گرانی نه به بازاريان و<br />

نهادهای اقتصادی عامل تورم آه زير نظر و با احكام مستقيم<br />

خود او بر نهادهای زير نظر رهبری سلطه يافته اند،‏ بلكه به<br />

دولت و مجلس هشدار دهد.‏<br />

او در روز ملاقات نمايندگان مجلس با وی،‏ بمناسبت<br />

سالگشت تشكيل مجلس ‏(و در واقع برای گريز از پاسخ رسمی<br />

به نامه نمايندگان)‏ مستقيما همين امر را در جواب نامه<br />

نمايندگان مجلس طرح آرد و گفت در دوران باقی مانده از<br />

مجلس ‏"برويد بدنبال جلوگيری از گرانی".‏<br />

‏(بقيه در ص‎٣٠‎‏)‏<br />

" یب<br />

١٣٥<br />

"


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

15<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

دکترحميدی در مراسم اول ماه مه:‏<br />

حاآميت دوام<br />

نمیآورد<br />

چه با امريكا آنار بيآيد و چه نيآيد<br />

روزجهانی کارگر،‏ امسال به گونه ای متفاوت نسبت به<br />

سالهای گذشته در تهران برگزار شد.‏ اين مراسم در چند<br />

نوبت و در نقاط مختلف و عمدتا با ارائه تحليل از اوضاع<br />

ايران وجهان و در سالن های سرپوشيده به آرامی برگزار شد.‏<br />

از جمله مراسمی که مسائل تحليلی مهمی در آن ارائه شد،‏<br />

مراسمی بود که در مردآباد کرج برگزار شد.‏ در اين مراسم<br />

که با شرآت تن و با حضور فريبرز رئيس دانا<br />

اقتصاددان،‏ محسن حكيمی،‏ علی صالحی و تنی چند از<br />

پيشكسوتان و نمايندگان آارگران و فعالان جنبش آارگری<br />

برگزار شد ابتدای به ياد جان باختگان تظاهرات اول ماه مه<br />

شيكاگو يك دقيقه سكوت اعلام شد.‏ قربانيان شيكاگو عده ای<br />

از آارگران اتحاديه چوب بران شيكاگو بودند.‏ چند تن از<br />

پيشكسوتان حاضر در مراسم خاطرات خود را از مبارزات<br />

آارگری آشور نقل آردند و سخنرانان اصلی مراسم بر<br />

ضرورت پيوند جنبش آارگری ايران با جنبش آارگری ديگر<br />

آشورهای جهان تاآيد آردند.‏ همچنين در اين مراسم<br />

ضرورتهای تشكيل سنديكاهای مستقل آارگری بر شمرده<br />

شد.‏ بخش ديگری از مسائل مطرح شده در اين مراسم<br />

اختصاص به تشريح يورش نظامی امپرياليسم امريكا يافت و<br />

به همين مناسبت بيانيه روشنفكران و آزاديخواهان ايران آه به<br />

بيانيه ‏"ضد جنگ"‏ شهرت يافته قرائت شد.‏<br />

محتوای اصلی بخش تحليل سياسی ارائه شده در اين<br />

مراسم اين نكته بود آه امريكا برای برقراری دمكراسی در<br />

هيچ آجای دنيا مداخله نظامی نكرده است،‏ بلكه غارت منابع<br />

ملی اين آشور انگيزه اصلی اين تجاوزات است.‏ سخنرانان<br />

مراسم از شخصيت های شناخته شده ای آه بيانيه ‏"ضد جنگ"‏<br />

را امضاء نكرده اند انتقاد آردند.‏ آنها با اين تعابير و<br />

تفسيرهای ارائه شده از سوی اين شخصيت ها مخالفت آردند:‏<br />

ما مجبوريم از ميان دو قطب جنايت يكی را انتخاب آنيم"‏ و<br />

يا ما با ملت عراق مسئله نداريم و مسائل خودمان را با<br />

دولت آينده بايد حل آنيم".‏<br />

در همين مراسم بيانيه انجمن صنفی خبازان نيز<br />

قرائت شد و در پايان دآتر حميدی يكی از سخنرانان حاضر<br />

در مراسم نسبت به شرايط بغرنج آنونی آشور و منطقه<br />

هشدار داد و گفت:‏ اگر مبارزان و پيشكسوتان سياسی و<br />

نيروهای چپ نتوانند از شرايط حاضر تحليل صحيح و <strong>راه</strong><br />

آار درست ارائه دهند از جمله بازندگان موقعيت خواهند بود.‏<br />

دآتر حميدی گفت:‏ شرايط آنونی ايران بسيار<br />

سرنوشت ساز است،‏ زيرا حاآميت فعلی دوام نخواهد آورد،‏<br />

چه با امريكا آنار بيآيد و چه آنار نيآيد.‏ اگر نيروهای انقلابی<br />

نتوانند هوشياری لازم را از خود نشان دهند واقعيت تلخ<br />

بازگشت سلطنت به ايران تحقق خواهد يافت و آنها ابتكار عمل<br />

را بدست خواهند گرفت.‏<br />

دآتر حميدی در بخش ديگری از سخنان خود،‏<br />

پيرامون گرايش غير ملی سازش و معامله با امريكا برای<br />

ماندن بر سر قدرت گفت:‏ ‏"اگر جرياناتی بخواهند با امريكا<br />

آنار بيآيند به اين اميد آه از سوی امريكا حمايت شوند،‏ قطعا<br />

با مقابله جنبش مردم روبرو خواهند شد و اگر با امريكا آنار<br />

نيآيند و در عين حال به مقابله با مردم ادامه دهند زمينه تهاجم<br />

مستقيم به ايران و به خود و همچنين بی تفاوتی مردم را ف<strong>راه</strong>م<br />

خواهند آرد.‏ اين آن بن بستی است آه بايد برای آن يك چاره<br />

ملی يافت.‏<br />

در بيانيه روشنفكران و آزاديخواهان ايران تاآيد شده<br />

است آه هر ملتی قبل از آنكه مورد تجاوز امپرياليستی قرار<br />

گيرد،‏ خود بايد ابتكار عمل را برای خنثی سازی اين تهاجم<br />

بدست بگيرد.‏ مثال زنده و فراموش نشدنی تعلل در اين زمينه<br />

همان چيزی است آه امروز در عراق شاهد آن هستيم.‏ ملت<br />

عراق بايد نظام ديكتاتوری را خود سرنگون می آرد نه آنكه<br />

اين نظام با تجاوز نظامی خارجی سرنگون شود.‏ ما در آن<br />

بيانيه تاآيد آرديم آه مردم ايران دمكراسی می خواهند،‏ اين<br />

دمكراسی را بايد گرفت نه آنكه انتظار داشته باشيم به ما<br />

ببخشند.‏ ما با يك حكومت مردم سالار و به آمك مردم ايران و<br />

بويژه زحمتكشان و <strong>توده</strong> مردم ايران می توانيم از استقلال<br />

آشورمان دفاع آنيم.‏ چنين اراده ای و چنين حكومتی هيچگاه<br />

به امريكا اجازه تجاوز به خاك آشور را نخواهد داد.‏ اين يگانه<br />

امكان نيروهای وطن دوست ايران برای جلوگيری از دامن<br />

زدن به مسائل قومی در ايران و برپائی جنگ خانگی است.‏<br />

دآتر حميدی در ادامه بيان ديدگاه های خود پيرامون<br />

اوضاع ايران و جهان برای حاضران در مراسم اول ماه مه<br />

در مردآباد آرج،‏ به ضعف سازمانی جنبش آارگری آشور<br />

پرداخت و گفت:‏ از ما دراينجا سئوال می شود،‏ چرا جنبش<br />

آارگری آشور ضعيف است؟<br />

پاسخ بی تعلل اينست آه اين جنبش وقتی پرقدرت<br />

است آه متشكل باشد و رهبری شود.‏ بنابراين برای رسيدن به<br />

قدرت جنبش آارگری،‏ بايد شعار ‏"آارگران متشكل شويد"‏ را<br />

در صدر شعارهای اين جنبش قرار دهيم.‏ دومين شعار اين<br />

جنبش آه وجود تشكل های متعدد و پراآنده آارگری در آشور<br />

را مورد نظر دارد اينست"‏ تشكل های آارگری متمرآز<br />

شويد".‏ ضعف جنبش آارگری را از اين طريق بايد جبران<br />

آرد.‏ شكم گرسنه و دست های خالی با قرائت های گوناگون<br />

از دين آاری ندارد."‏<br />

بموجب گزارش دريافتی ‏"پيك"‏ در پايان مراسم<br />

مردآباد آرج سرودهای قديمی پخش شد آه حاضران را سخت<br />

به وجد آورد.‏ يكی از آارگران زن حاضر در مراسم،‏ طی<br />

سخنانی آوتاه و تهييج آننده همه زحمتكشان جهان را به اتحاد<br />

عليه امپرياليسم فراخواند و پيوند زحمتكشان ايران با<br />

زحمتكشان جهان را ناگسستنی اعلام داشت آه با تشويق<br />

يكپارچه حاضران روبرو شد.‏ پخش سرود انترناسيونال،‏<br />

خاتمه بخش مراسم روز جهانی آارگر،‏ مردآباد آرج بود.‏<br />

٣٠٠<br />

"<br />

"


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

16<br />

-١<br />

-٢<br />

-٣<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

مرکز مطالعات ايران در مسکو،‏ پيش از حوادث اخير ايران پرده ها را بالا زده و از<br />

تماس امريکا با فرماندهان نظامی برای کودتائی شبيه ٢٨ مرداد پرده برداشته بود!‏<br />

کودتای سپاهی از دل حادثه جوئی های<br />

‏"لباس شخصی"‏<br />

ها بايد بيرون می آمد!‏<br />

امکان اقدامات نظامی عليه ايران بسيار بالاست و تشکيلات ايرانی القاعده يکی از کانون های بهانه اين<br />

اقدامات است.‏<br />

ما اطلاعات دقيقی از تماس با فرماندهان نظامی و پيشنهاد رشوه به آنها در اختيار داريم.‏ فكر مي آنم ماه بعد<br />

آنفرانس خبري جديدي تشكيل شده و اعلام شود چه آسي و با چه هدفي به ايران اعزام شد،‏ چه مسايلي را آنجا<br />

حل آرد،‏ با چه آسي تماس گرفت و به چه نتيجه اي رسيد!‏<br />

حضور نظامی امريکا در ايران،‏ يعنی تبديل روسيه به يک کشور جهان سومی و اين برای منافع استراتژيک<br />

روسيه قابل قبول نيست و با قدرت بايد عليه آن وارد عمل شود.‏<br />

حدود دو هفته قبل از به خيابان آمدن لباس شخصی ها و يورش به خوابگاه های دانشجوئی در تهران و ديگر شهرهای ايران،‏ يک<br />

کارشناس ارشد مرکز مطالعات ايران در موسسه تحقيقات استراتژيک مسکو بنام ‏"صفراف"‏ مصاحبه ای در مسکو کرده و مطالبی را<br />

در ارتباط با ايران مطرح کرد،‏ که در ابتدا بدان توجه چندانی نشد تا آنکه آيت االله مصباح يزدی در نماز جمعه تهران مطالب تحريف<br />

شده ای را از اين مصاحبه برزبان راند.‏ مصباح يزدی و کارکنان دفتر وی با اين گمان که کسی را دسترسی به اصل مصاحبه<br />

صفراوف نيست،‏ نعل را وارونه زده و کارکنان دولت خاتمی و در واقع اصلاح طلبان را افراد مورد اشاره صفراف دراين مصاحبه<br />

معرفی کرد.‏ او البته نگفت که اين مطالب را از کجا گرفته و گوينده آن کيست،‏ بلکه آن را کشف امنيتی جناح راست معرفی کرد!‏<br />

تنها پس از اين سخنان آيت االله يزدی بود که مطبوعات و سايت های خبری داخل کشور نيز جستجو در سايت های روسيه را آغاز<br />

کردند و اصل مصاحبه را بدست آوردند.‏ عليرغم دستيابی به اصل اين مصاحبه نيز،‏ اين مطبوعات به عمق و انگيزه آنچه که<br />

صفراف مطرح کرده بود نپرداختند.‏ صفراوف که بعنوان يک محقق ارشد از يک موسسه وابسته به دولت و ادارات اطلاعاتی روسيه<br />

نمی توانست بدون پايه و مدرک سخن بگويد،‏ از ارتباط با نظامی ها و فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی سخن گفته بود.‏ او سخن<br />

نگفته بود،‏ بلکه با افشای برخی اطلاعات پشت صحنه مراکز اطلاعاتی روسيه هشدار داده بود که برخی فرماندهان نظامی ايران را<br />

امريکا خريده است و بايد منتظر توطئه های کودتائی در ايران بود.‏ او حتی پا را فراتر از اين گذاشته و با قاطعيت گفته بود تا يکماه<br />

ديگر اطلاعات دقيق تری از اين مناسبات و تماس ها را فاش خواهد کرد.‏ صفراوف از موضع دفاع از منافع روسيه اين اطلاعات را<br />

فاش ساخته و در حقيقت با هشدار به نيروهای انقلابی،‏ دمکرات و اصلاح طلبان واقعی در حاکميت جمهوری اسلامی در مقام دفاع<br />

از منافع روسيه نيز وارد ميدان شده بود.‏<br />

بحث و جدل مطبوعات دوم خردادی با مطبوعات وابسته به جبهه ضد اصلاحات و ستيز کلامی با آيت الهی که معلوم نيست مانند<br />

امثال فلسفی واعظ و يا شيخ محمود حلبی سرش به کجا بند است وقت و فرصت بررسی دقيق مطالب مطرح شده از سوی صفراف را<br />

سوزاند.‏<br />

تظاهرات اعتراضی ساده و طبيعی جمعی از دانشجويان در اعتراض به خصوصی شدن دانشگاه ها و سپس ورود به صحنه واحدهای<br />

ضربت سازمان يافته شبه نظامی ‏"لباس شخصی"‏ به خوابگاه ها و رفتن به سوی اجرای سناريوئی شبيه سناريوی کودتای<br />

نشان داد که آن وعده صفراف برای افشاگری های يکماه بعد و نشان دادن شواهد توطئه فرماندهان نظامی به کمک امريکا بيهوده و<br />

بلوف اطلاعاتی-‏ سياسی نبوده است.‏<br />

صفراوف در مصاحبه خود،‏ کلامی در باره ديدار فرمانده پيشين سپاه پاسداران ‏"محسن رضائی"‏ با امريکائی ها در شهر آتن به<br />

سرپرستی فيلينت تحليل گر ارشد سازمان سيا و مشاور خاورميانه وزارت امور خارجه امريکا)‏ بر زبان نراند،‏ همچنان که اشاره به<br />

حضور برخی فرماندهان سپاه در مذاکرات ژنو بر سر عراق و افغانستان با زلمان خليل زاد مشاور ايران،‏ افغانستان وعراق در کاخ<br />

سفيد نکرد.‏ اما آنچه که او گفت و آنچه طی سه هفته پس از مصاحبه او در ايران روی داد،‏ نشان داد که پل پيوندی بين اين ملاقات ها<br />

و حوادث کودتائی ايران بايد برقرار باشد.‏ قرائن نشان می دهد که تنها يک عنصر پيش بينی نشده در اين طرح،‏ آنرا با ناکامی روبرو<br />

ساخت.‏ کودتاچيانی که ستاد فرماندهی آنها در قوه قضائيه قرار دارد و واحد رزمی ‏"لباس شخصی"‏ را مستقل از تمام نيروهای<br />

نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی اما با يارگيری از درون اين نيروها تشکيل داده اند،‏ با معيار قرار دادن بی تفاوتی مردم در<br />

انتخابات شو<strong>راه</strong>ا،‏ بر اين تصور بودند که بر موج اين بی تفاوتی سوار شده و تا مردم بفهمند چه بر سرشان آمده کار را تمام خواهند<br />

کرد و يک حکومت ‏"سپاهی"‏ تشکيل خواهند داد.‏ حکومتی که سرنخ رهبری آن بايد در اختيار آيت االله شاهرودی و آيت االله جنتی و<br />

٢٨ مرداد،‏<br />

)


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

17<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

حجج اسلام زير عبای آنها می بود.‏ تکليف و سرنوشت رهبر نيز در اين ماجرا به هم<strong>راه</strong>ی با آنها بستگی داشت.‏ آنچه که آنها<br />

نتوانستند پيش بينی کنند ظرفيت بالای اعتراضات <strong>توده</strong> ای مردم و بويژه سمت گيری ضد استبدادی و ضد غارتگری اين اعتراضات<br />

بود.‏ اين وضع به گونه ای بود که در طول دو هفته،‏ هر شب و هر روز بيم آن می رفت که جرقه از نقطه ای در تهران و يا در<br />

شهرهای بزرگ و کوچک ايران از گوشه ای بالا گرفته و به حريقی سراسری تبديل شود.‏ اين حريق می توانست دودمان کودتاچيان<br />

و طراحان حکومت يکپارچه نظامی-‏ روحانی را در هم بپيچد و به همين دليل است که آنها سريعا عقب نشينی کردند و تنها به تعطيل<br />

دانشگاه ها و دستگيری چند هزار دانشجو در سراسر ايران بسنده کردند.‏ اين عقب نشينی قطعا برای يافتن فرصتی ديگر و زمينه<br />

سازی بيشتر و مناسب تر است و نه منتفی شدن طرح.‏ تحميل انزوا به مردم و کوشش دوباره برای جنجال آفرينی و ايجاد بی تفاوتی<br />

در ميان مردم،‏ بی ترديد هسته مرکزی دورانی است که فاصله طرح ناتمام کنونی با طرح بعدی را تشکيل می دهد.‏ اين همان ترفندی<br />

١٣٣٢ به اجرا گذاشته شد.‏<br />

است که از قيام<br />

با اين پيش زمينه است که مصاحبه صفراف اهميت و اعتباری در حد بازخوانی و چند باره خوانی آن می يابد و به همين دليل نيز ما<br />

آن را منتشر کرده و دقت روی خطوط اساسی طرح شده در آن را به همه نيروهای ميهن دوست،‏ دمکرات،‏ ملی و طرفدار استقلال<br />

کشور توصيه می کنيم.‏ اين مهم نيست که رقم ٥٠٠ ميليون دلار صحت دارد يا ندارد،‏ بلکه قاطعيت طرح تماس امريکائی ها با<br />

فرماندهان نظامی ايران،‏ کوشش مصباح يزدی برای منحرف ساختن اين افشاگری و به زير سئوال بردن اصلاح طلبان و نوع تحليل<br />

صفراف اهميت دارد.‏ امريکا پول را در ميان عده ای دانشجو و کارمند دولتی پخش نمی کند،‏ بلکه مانند همه تجربيات تاريخی در<br />

ايران،‏ شيلی و دهها کشور امريکای لاتين و خاروميانه ای،‏ اين پول را در ميان فرماندهانی که قدرت اجرائی برای کودتا دارند و<br />

اوباشی که پيشقرآول هميشگی عمليات کودتائی هستند پخش می کند.‏ از اين لحظه به بعد است که بايد حساب های بانکی و ارتباط<br />

های فرماندهان و سازماندهندگان لباس شخصی ها را بررسی کرد و کانون و ستاد توطئه در قوه قضائيه را بجای مشتی دانشجوی<br />

معترض دستگير و باتهام توطئه کودتا عليه استقلال کشور بازجوئی و محاکمه کرد.‏<br />

٣٠ تير ١٣٣١ تا ٢٨ مرداد<br />

متن مصاحبه<br />

"<br />

رجب صفراوف<br />

"<br />

-<br />

از قرار معلوم،‏ دولت بوش تماسهاي خود را با ايران قطع<br />

آرده و بر توسل به عمليات نظامي عليه اين آشور پافشاري<br />

می آند.‏ آيا ايالات متحده به ايران حمله خواهد آرد؟<br />

- پيشنهاد مي آنم اين موضوع را به لحاظ ساختاري سه قسمت<br />

بكنيم،‏ يعني برخورد آشورهاي جامعه جهاني يا به عبارت<br />

دقيق تر قسمت غربي آن با ايران؛ اوضاع کنوني ايران و<br />

مواضع روسيه در قبال سناريوهاي احتمالي.‏<br />

برخورد آشورهاي غرب نستب به ايران،‏ عمدتاً‏ با توجه به<br />

برخورد ايالات متحده با ايران تعيين مي شود.‏ اين برخورد با<br />

٥ سال پيش تفاوت آامل دارد.‏ همانطور آه اطلاع داريد،‏<br />

اتحاديه اروپا چندي پيش نزديك بود با ايران موافقتنامه<br />

همه جانبه اي امضا آند آه مي توانست اين آشور را به سطوح ً<br />

جديدي از مناسبات با آشورهاي اروپايي برساند.‏ ولي<br />

موافقتنامه هايي آه قرار بود امضا شود،‏ به خاطر ايرادهاي<br />

سياسي به ايران آه توسط ايالت متحده ديكته شده بود،‏ به<br />

امضا نرسيد.‏ در حال حاضر اتحاديه اروپا از تهران چهار<br />

ايراد مي گيرد:‏<br />

اولاً‏ ايران به عقيده اتحاديه اروپا با جنبشها و گروه هاي<br />

تروريستي روابط دارد؛<br />

ثانياً‏ ايران گويا تلاش مي آند سلاحهاي هسته اي ايجاد آند؛<br />

ثالثاً‏ در ايران حقوق بشر به صورت جدي نقض مي شود؛<br />

رابعاً‏ ايران به اندازه آافي از روند صلح خاور ميانه حمايت<br />

نمي آند.‏<br />

همه اين شبهات آه به صورت ايرادها در آمده اند،‏<br />

حالت خاص سياسي دارند در حاليکه قرارداد فقط همكاري<br />

بازرگاني و اقتصادي اتحاديه اروپا با ايران را پيش بيني مي<br />

آند.‏ بنا بر اين،‏ اگر ايالات متحده با چيزي يا آسي مخالف<br />

باشد،‏ حتي اتحاديه اروپا نمي تواند موافقتنامه مستقلانه اي امضا<br />

آند.‏<br />

جهان مدت هاست تك قطبي شده و ايالات متحده به<br />

اين وضع عادت آرده است و معتقد است آه در جهان بايد يك<br />

حكومت جهاني و يك رئيس جمهور وجود داشته باشد.‏ طبيعتاً‏<br />

رئيس جمهور ايالات متحده بايد اين نقش را بازي آند.‏ هر<br />

ادعائی براي استقلال و دنبال آردن سياست مستقلانه بايد از<br />

سوي حكومت جهاني شديداً‏ مجازات شود آه اخيراً‏ در عراق<br />

همين آار را آردند.‏<br />

اوضاع فعلي ايران ساده نيست.‏ گاهي طيف های<br />

قدرت با هم موافق نيستند،‏ عده اي با آهنگ اجراي اصلاحات<br />

و عده ای با سطح زندگي در آشور موافق نيستند.‏ در سالهاي<br />

اخير مسأله بيكاري جوانان،‏ حقوق و آزادي هاي بشر و به<br />

خصوص آزادي بيان در ايران بسيار جدي شده است.‏ اين<br />

عوامل در جامعه تشنج ايجاد آرده و بر سرعت اصلاحات و<br />

ادامه همگرايي آشور با جامعه جهاني اثر گذاشته است.‏<br />

چندي پيش گروه قابل توجهي از نمايندگان مجلس<br />

ايران،‏ براي اولين بار در تاريخ جمهوری اسلامی ايران طي<br />

نامه دسته جمعي به رهبر روحاني آشور اعلام آردند آه مردم<br />

بايد از آزادي برخوردار باشند.‏ آزادي نيم بند و ناآام باب طبع<br />

آسي نيست.‏ رئيس جمهور خاتمي ضمن برگزاري ششمين<br />

سالگرد رياست جمهوري خود اظهار داشت آه از آارهايي آه<br />

در طول رياست جمهوري خود انجام داد و نيز از سرعت و<br />

عمق اصلاحات خرسند نيست.‏ او براي نخستين بار اعتراف<br />

آرد آه بسياري از مكانيزم هاي نظام دولت کنوني ايران مانع


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

18<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

از آار او و قوه مجريه در زمينه ارتقاي اصلاحات تا سطح<br />

مطلوب مي شود.‏<br />

رئيس جمهور خاتمي علناً‏ از مردم ايران عذرخواهي<br />

آرده و به مردم هشدار داد آه اگر وضع تغيير نكند،‏ بديهي<br />

است آه مردم ايران در آينده نزديك با مشكلات جدي روبرو<br />

خواهند شد.‏<br />

از قرار معلوم روزنامه ‏“واشنگتن پست”‏ چاپ<br />

آمريكا مقاله اي را درج آرده آه در آن به علاقه ايالات متحده<br />

به بي ثبات آردن اوضاع ايران،‏ تمايل به تغيير رژيم اين<br />

آشور و اينكه دولت جورج بوش به همين منظور برنامه<br />

ويژه اي را طراحي مي آند،‏ اشاره شده است.‏<br />

مقامات ايالات متحده به يک مرآز علمي پژوهشي<br />

به نام ‏“شوراي آتلانتيك”‏ مأموريت دادند به بررسي دورنماي<br />

سرنگوني رژيم فعلي ايران بپردازد.‏ به آنها دستور داده در<br />

همه <strong>راه</strong>هاي تعويض حكومت ايران و از جمله توسل به<br />

دخالت نظامي را بررسي آنند.‏ ‏(موسسه اينترپرايس به<br />

مديريت مايکل لدين و همکاری نزديک سهراب سبحانی که<br />

اکنون از سوی همين موسسه بعنوان نخست وزير آينده ايران<br />

معرفی شده است-‏ مراجعه کنيد به شماره شنبه گذشته پيک)‏<br />

سام براونبك سناتور آمريكايي از حزب<br />

جمهوري خواه پيشنويس قانون موسوم به ‏“سند در باره<br />

دمكراسي در ايران”‏ را تهيه آرده آه مطابق آن اختصاص<br />

ميليون دلار آمريكا به رسانه هاي گروهي اپوزيسيوني و به<br />

خصوص سلطنت طلب ايراني مستقر در لس آنجلس و نيز به<br />

گروههاي مختلف دمكراتيك و مدافعين حقوق بشر ايران<br />

پيشبيني شده است.‏<br />

حالا درباره قسمت نامرئي اين ‏“آوه يخ”‏ صحبت<br />

آنيم.‏ در خاك ايران هم اآنون صدها تن از متخصصين از<br />

آمريكا و آشورهاي ديگر حضور دارند آه با اپوزيسيون<br />

داخلي ايراني همكاري آرده و مصرانه فعاليت آن را با<br />

اپوزيسيون خارجي هماهنگ مي آنند.‏ اين به اصطلاح ‏“گروه<br />

اعزامي”‏ مسأله هماهنگي اقدامات جوانان ايراني آه از<br />

بيکاري رنج مي برند و قسمت ناراضي مردم ايران با فعاليت<br />

نيروهاي خارجي را حل مي آند.هدف ديگر آنان،‏ بررسي<br />

اوضاع از اين نظر است آه آيا در ايرانی که فساد و رشوه<br />

رايج است مي توان به نهادهاي نظامي و انتظامي رشوه داد؟<br />

طبق اطلاعات آنترل نشده از منابعي مورداعتماد،‏<br />

حدود ٥٠٠ ميليون دلار به اين هدف اختصاص يافته است.‏ با<br />

توجه به اينكه در ايران گزينش ها هنگام انتصاب مقامات در<br />

دستگاههاي اداري دولتي دقيق مراعات مي شود،‏ فكر مي آنم<br />

در رياست غيرنظامي ايران مشكل بتوان چنين افرادي را پيدا<br />

آرد.‏ ولي در ميان نهادهاي نظامي هستند افرادي که نمي توانند<br />

از اين وسوسه چشم بپوشند؛ چرا آه آشورهاي غربي هم<br />

اآنون در ايران در اين زمينه آار بزرگي انجام مي دهند و<br />

ممكن است جهان در آستانه تغيير اوضاع ايران قرار گرفته<br />

باشد.‏<br />

- اين امر براي روسيه چه عواقبي خواهد داشت؟<br />

- دولت روسيه ١٠ ماه پيش پيشنويس برنامه گسترده<br />

همكاري هاي بازرگاني و اقتصادي با ايران را تأييد آرد.‏ طبق<br />

برنامه مذآور،‏ ايران و روسيه قصد دارند ظرف<br />

آينده روابط بازرگاني و اقتصادي خود را به بيش از<br />

ميليارد دلار برسانند.‏ روسيه تنها در زمينه انرژي اتمي<br />

مي تواند در ايران ٦ واحد نيروگاه اتمي شبيه به واحدي آه<br />

اآنون در بوشهر ساخته مي شود احداث آند.‏ روسيه در اين<br />

آشور منافع جدي دارد.‏ علاوه بر آن،‏ ايران تنها آشور منطقه<br />

باقي مانده است آه روسيه در آنجا نفوذ واقعي دارد.‏ اگر<br />

تهران به مدار نفوذ غرب منتقل شود،‏ بعد از مدتي سيستم<br />

حقوق بين الملل،‏ تعادل ميان غرب و شرق و سيستم روابط<br />

روسيه با جهان اسلام و غرب به طور آلي بهم خواهد خورد.‏<br />

بعد از آن براي آمريكايي ها تنها هدف غصب آسياي مرآزي<br />

باقي خواهد ماند.‏ اين هدف به آساني حاصل مي شود.‏ ايالات<br />

متحده بعد از آسياي مرآزي به حل و فصل مسايل توسعه طلبي<br />

خود در ارتباط مستقيم با روسيه خواهد پرداخت.‏<br />

بنا بر اين،‏ روسيه بايد در آينده نزديك مواضع خود<br />

را نسبت به سناريوهاي احتمالي در رابطه با ايران طراحي<br />

آند.‏ در حال حاضر وزارت امور خارجه و پنتاگون بر سر<br />

انتخاب استراتژي نسبت به ايران با هم اختلاف نظر شديدي<br />

دارند.‏ پنتاگون اعتقاد دارد آه در اين آشور مذهبي مذاآرات<br />

برای دمكراتيزه سازي گام به گام آينده ندارد.‏ ولي وزارت<br />

امور خارجه بر اين عقيده است آه ايران در آستانه فروپاشي<br />

و تغيير نظام قانوني خود قرار داد و بايد فقط به تكميل هرچه<br />

سريع تر اين روند آمك آرد.‏ اين ‏“آمك”‏ مي تواند از طريق<br />

تأمين مالي،‏ آارشناسان،‏ رشوه دادن به افراد و اعمال انواع<br />

مختلف فشارهاي سياسي و اقتصادي ارائه شود.‏<br />

بعيد نمي دانم آه آاري آه اآنون در ايران در جهت<br />

رشوه دادن به مقامات بلندپايه ايراني در نهادهاي دولتي و<br />

نظامي انجام مي گيرد،‏ اوضاع را به نحوي تحت تأثير قرار<br />

دهد.‏ ولي روسيه در واقع بايد براي هر تحولي آماده باشد.‏<br />

واضح و روشن است آه ايالات متحده ايران را تا زمانيکه<br />

اوضاع اين آشور تغيير نكند يا رژيمي روي آار نيايد آه باب<br />

طبع آمريكا باشد راحت نخواهد گذاشت.‏<br />

فكر مي آنم آه سياست گذشت ها و برقراري تعادل<br />

بين منافع سياسي و اقتصادي نسبت به ايالات متحده گاهي<br />

معقولانه نيست.‏ چيزهاي مهمي به بازي گرفته شده است.‏<br />

روسيه مي تواند فقط در بخش اقتصاد دهها يا شايد صدها<br />

ميليارد دلار از دست بدهد،‏ همانطور آه در عراق ميلياردها<br />

دلار از دست داده است.‏ همه وعده هايي آه منافع روسيه در<br />

ايران هرچه بيشتر در نظر گرفته خواهد شد و اينكه مسكو<br />

فقط نبايد در اين روند مداخله زيادي بكند،آاملاً‏ بي اساس<br />

است.‏<br />

وزارت امور خارجه روسيه بايد با توجه به اين<br />

تحولات فوراً‏ به گفتگوي اصولي با واشنگتن درباره غيرمجاز<br />

بودن هرگونه مداخله آمريكايي در امور ايران بپردازد.‏<br />

١٠ سال<br />

٤٠<br />

٥٠


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

19<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

- شما به گروه متخصصين آمريكايي آه وارد ايران شده و<br />

آنجا درميان جمعيت ايران فعاليت تبليغاتي مي آنند اشاره<br />

آرديد.‏ آنها به چه صورتي به ايران رفتند و چرا مقامات<br />

رسمي از فعاليت خرابكارانه آنها اغماض مي آنند؟<br />

- طبيعتاً‏ اين گروه تحت سرپرستي ايالات متحده وارد ايران<br />

نشدند.‏ اعضاي آن نماينده آشورهاي مختلف جامعه جهاني<br />

بوده و طبيعتاً‏ از فعاليت خود به آسي اطلاع نمي دهند.‏<br />

مقامات ايراني همانند مقامات هر آشور جهاني امكان آنترل<br />

همه تازه واردان را آه چه آسي،‏ چه وقتي و با چه هدفي<br />

وارد ايران شده اند ندارند.‏ اما معلوم است آه اين گروه هم<br />

اآنون در ايران هستند و چند ماه است آه به فعاليت خود ادامه<br />

مي دهند.‏ همچنين معلوم است آه تماسهايي در جهت رشوه<br />

دادن به رهبران عالي مقام نهادهاي نظامي ايران برقرار شده<br />

و تا آنجايي آه ما اطلاع داريم،‏ نتايج اوليه در اين زمينه<br />

حاصل شده است.‏<br />

- نفوذ روسيه در ايران بر چه چيزي استوار است؟<br />

- برخورد روسيه با برخي مسايل براي ايران اهميت حياتي<br />

دارد:‏ تعيين رژيم حقوقي درياي خزر،‏ آينده افغانستان،‏ حضور<br />

ايران در آسياي مرآزي.‏ مسكو همچنين مي تواند به خاطر<br />

موقعيت جغرافيايي خود در ايران نفوذ سياسي و اقتصادي<br />

زيادي داشته باشد.‏ در حقيقت امر روسيه براي ايران<br />

آريدوري به جهان خارجي است،‏ چرا آه اين آشور هنوز تا<br />

اندازه زيادي از جامعه بين المللي منزوي است و بسياري از<br />

مسايل بزرگ خود را از طريق روسيه و با مشارآت روسيه<br />

حل مي آند.‏<br />

به عنوان مثال،‏ به مسأله انرژی توجه آنيد.‏ به همين<br />

دليل تهران با دقت به اينكه مسكو چگونه مسايل مربوط به<br />

ايران را حل مي آند برخورد مي آند.‏ ايران اميدوار است آه<br />

روسيه شريك مطمئن <strong>راه</strong>بردي ايران باشد تا ايران در لحظه<br />

خطر اميدوار باشد آه روسيه از آن دفاع می آند و همانند<br />

عراق آن را تسليم نمی آند.‏<br />

ايران،‏ براي روسيه آشور هم مرزي است آه حسن<br />

همجواري با آن بر مسايل زيادي اثر مي گذارد.‏ اگر ما با<br />

ايران روابط خصمانه داشته باشيم،‏ خسارات از اين روابط<br />

برابر صدها ميليارد دلار خواهد شد.‏ از جمله مي توان به<br />

تشنج در درياي خزر،‏ وخيم شدن اوضاع آسياي مرآزي،‏<br />

آمك به گروه هاي اسلامي در آسياي مرآزي و قفقاز و<br />

احتمالاً‏ حتي نفوذ مستقيم منفي در قسمت مسلمان جمعيت<br />

روسيه اشاره آرد.‏<br />

- تا آنجايي آه من اطلاع دارم،‏ روسيه در آستانه جنگ عليه<br />

عراق نيز مشغول گفتگوي فعالانه و مؤدبانه و گاهي با استفاده<br />

از لحن شديد سياسي بود.‏ ولي اين گفتگو آمك نكرد.‏ چرا شما<br />

اعتقاد داريد آه روسيه و نه تنها روسيه بلكه جامعه جهاني<br />

فرصت جلوگيري از حل و فصل قهري مسأله ايران توسط<br />

ايالات متحده را دارد؛ در حالي آه ايالات متحده خودش<br />

تصميم مي گيرد چكار آند.‏ در اين رابطه آلمات اخير شما را<br />

مورد تأآيد قرار مي دهم آه روسيه نبايد ايران را مانند عراق<br />

تسليم آند.‏ ولي در اين صورت روسيه بايد چكار آند:‏ ناوها و<br />

هواپيماهاي خود را بفرستد؟ به عبارت ديگر،‏ روسيه چطور<br />

مي تواند و بايد از ايران دفاع آند؟<br />

- گاهي اوقات گفتگويي آه فعالانه و از <strong>راه</strong> مجاري ديپلماتيك<br />

اجرا شده باشد،‏ بدون پشتيباني نظامي واقعي نمي تواند نتيجه<br />

مطلوبي بدهد.‏ اگر ايالات متحده در مورد ايران تصميم نظامي<br />

بگيرد ‏(ما تشكيل ائتلاف ضدايراني را در نظر نمي گيريم چرا<br />

آه در رابطه با ايران چنين آاري حد اقل در شرايط فعلي<br />

ميسر نيست)،‏ شايد فقط اعتراضات ديپلماتيك روسيه آافي<br />

نباشد.‏<br />

در صورتي آه تصميم بردخالت نظامي در ايران،‏<br />

بدون مجوز شوراي امنيت سازمان ملل متحد گرفته شود،‏<br />

روسيه بايد يا واحدها و يگانهاي نيروهاي نظامي خود را به<br />

منطقه خليج فارس بفرستد يا به طور نمايشي از سازمان ملل<br />

خارج شده و عضو سازمان همکاريهاي اقتصادي ‏(اکو)‏ شود.‏<br />

مسأله اين است آه اگر ايالات متحده ايران را به تصرف خود<br />

در آورد،‏ آسياي مرآزي گام بعدي آمريكا خواهد بود.‏ از<br />

منطقه ديگر چيزی باقي نمانده است.‏ آوبا و آره شمالي را<br />

نمي توان جدي گرفت.‏ فقط چين باقي مانده است که هنوز دست<br />

آمريكا از چين آوتاه است.‏ بنا بر اين،‏ روسيه بايد بفهمد آه<br />

اگر ايران را از دست بدهد،‏ آسياي مرآزي را به طور نهايي<br />

و بازگشت ناپذير از دست خواهد داد.‏ روسيه با از دست دادن<br />

ايران و آسياي مرآزي نهايتاً‏ وزن خود را در سياست جهاني<br />

از دست داده و به حاشيه سياست جهاني،‏ به رده آشورهاي<br />

درجه سومي خواهد غلتيد آه آسي منافع آنها را در نظر نمي<br />

گيرد.‏<br />

- آيا روسيه بايد همه اين اقدامات را قبل يا بعد از تهاجم به<br />

ايران اتخاذ آند؟<br />

- فكر مي آنم آه روسيه واقعاً‏ بايد قبل از آغاز عمليات جنگي<br />

اقدام آند.‏ روسيه بايد به ايالات متحده بفهماند آه آمريكا بر<br />

خلاف همه موازين حقوقي بين المللي عمل مي آند.‏ براي جواب<br />

به همه ايرادهاي ايالات متحده از برنامه هسته اي ايران<br />

سازمان ماگاته وجود دارد.‏ اگر در ايران حقوق بشر نقض مي<br />

شود،‏ آميسيون ويژه سازمان ملل براي رسيدگي به اين آار<br />

وجود دارد.‏ اگر ايالات متحده تخلفات ديگري را از طرف<br />

تهران آشف آند،‏ براي هر يك از آنها ساختارهاي مربوطه<br />

بين المللي وجود دارند آه مي توانند اقدام آنند.‏ روسيه بايد با<br />

قاطعيت تمام در چارچوب شوراي امنيت سازمان ملل و در<br />

ساختارهاي بين المللي ديگر اين مسأله را مطرح آند.‏ فكر مي<br />

آنم آه در اين صورت روسيه رأي وزيني خواهد داشت و<br />

بسياري از آشورهاي جهان از آن استقبال خواهند آرد.‏<br />

- ايالات متحده براي تجاوز به ايران چه دلايل حقوقي نياز<br />

دارد؟<br />

- مگر ايالات متحده در مورد عراق چه دلايل حقوقي داشت؟<br />

هيچ حق و حقوقي نداشت!‏ اآنون ايالت متحده اظهار مي دارد<br />

آه در انفجار ١٢ ماه مه در عربستان سعودي ‏“رد پاي”‏<br />

ايراني وجود دارد،‏ يعني تشكيلات ايراني القاعده آن عمل<br />

تروريستي را ترتيب داد.‏ ولي اطلاعات موثق در اين<br />

خصوص وجود ندارد،‏ همانطور آه از برنامه هسته اي ايران


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

20<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

اطلاعات دقيقي در دست نيست.‏ ولي شما اطلاع داريد آه هر<br />

بهانه اي مي تواند به صورت يك نوع خطر براي امنيت ملي<br />

ايالات متحده تلقي شود ولو اينكه اين آشور در فاصله<br />

هزار آيلومتري از ايران واقع شده است.‏ در اين صورت آنها<br />

مي توانند بگويند آه <strong>راه</strong>ي جز برطرف آردن اين خطر<br />

ندارند.‏ شستشوي مغزي افكار عمومي جهان به عمل خواهد<br />

آمد و چند ماه بعد تمام آمريكا نه تنها از تجاوز به ايران<br />

استقبال آرده،‏ بلكه دولت خود را به سوي اين شيوه حل مسأله<br />

سوق خواهد داد.‏<br />

اآنون وضعيت عراق مشخص نيست.‏ اآثريت شيعه<br />

عراق صرف نظر از اينكه چه حكومتي بعد از صدام روي<br />

آار آيد،‏ احتمالاً‏ به ايران گرايش خواهد داشت،‏ حد اقل به اين<br />

دليل آه مقدسات اصلي ايران در خاك عراق واقع شده است.‏<br />

هر دولتي آه ايالات متحده در عراق بنشاند،‏ به گونه اي با<br />

ايران همدردي خواهد آرد.‏ ايالات متحده از اين امر مي ترسد.‏<br />

از اين نظر،‏ ايران منشأ نگراني است آه به همين دليل ايالات<br />

متحده سعي خواهد آرد اين منشأ نگراني را از بين ببرد.‏<br />

متأسفانه،‏ ايران کنوني از هر جهت باب طبع ايالات<br />

متحده نيست،‏ حتي اگر روحانيت آناره گيري آند و اختيارات<br />

جديدي به قوه مجريه داده شود و حتي اگر در ايران همه<br />

روزنامه ها و آافي نت ها باز شوند،‏ در هر حال چيزي پيدا<br />

خواهد شد آه موجب نارضايتي ايالات متحده شود.‏ براي<br />

مثال،‏ مي توانند بگويند آه ايران آشور همسايه ترآيه را تهديد<br />

مي آند.‏ بعداً‏ خواهند گفت آه ايران به صورت شايسته از<br />

اسرائيل پشتيباني نمي آند.‏<br />

- حل و فصل نظامي مسأله،‏ عمل انجام شده اي است؟<br />

- فكر مي آنم اگر آشورهاي جامعه جهاني فعالانه مداخله<br />

نكنند،‏ احتمال اتخاذ تصميم نظامي در مورد ايران بسيار<br />

بالاست.‏<br />

- ايالات متحده مي تواند در ايران چه منافعي داشته باشد؟<br />

- با روي آار آمدن روحانيت بعد از انقلاب اسلامي سال<br />

١٩٧٩، ايالات متحده در ايران چيزهاي زيادي را از دست<br />

داده و نمي تواند با اين خسارات سازش آند.‏ در سال<br />

ايران و ايالات متحده قرارداد بزرگ ٢٤ ميليارد دلاري را<br />

امضا آردند آه مطابق آن قرار بود ايالات متحده ظرف<br />

سال در ايران ٨ نيروگاه اتمي ساخته و جنگ افزار معادل<br />

ميليارد دلار را ارسال آند.‏ علاوه بر آن،‏ ارتش<br />

نفري آمريكا آه در ايران مستقر بود،‏ از مصونيت<br />

برون مرزي برخوردار و همه تصميمات رهبر(شاه)‏ وقت<br />

ايران از قبل با ايالات متحده هماهنگ مي شد.‏<br />

هنگامي آه انقلاب شد همه اين قراردادها و<br />

موافقتنامه ها لغو شد.‏<br />

شما مي دانيد آه ايالات متحده ‏“پدرخوانده اصلي”‏<br />

القاعده مي باشد.‏ آمريكا در سال ١٩٨٠ اين گروه را براي<br />

حمايت از مجاهدان افغاني در مبارزه با اتحاد شوروي تشكيل<br />

داد.‏ بعد از آنكه اتحاد شوروي از افغانستان خارج شد،‏ نوع<br />

ديگر القاعده يعني رژيم طالبان را به وجود آورد.‏ به همين<br />

دليل اسامه بن لادن به افغانستان پناه برد و نه به پاآستان،‏<br />

عربستان سعودي يا آشور ديگر بلكه به افغانستان.‏<br />

ايالات متحده در طول سالها القاعده و طالبان را به<br />

عنوان سازمانهاي تروريستي به حساب نميآورد،‏ چرا آه اين<br />

سازمانها مطابق با منافع ايالات متحده عمل مي آردند.‏ ولي<br />

اآنون ايالات متحده اعلام مي آند آه ايران به اندازه کافی با<br />

القاعده مبارزه نمي آند.‏ جهت اطلاع حضار محترم،‏ ايران طي<br />

٦ ماه اخير ٥٠٠ عضو القاعده را دستگير و از آشور اخراج<br />

آرده است.‏<br />

بعد از آن بسياري از جهانيان باور نمي آنند آه<br />

اعمال تروريستي ‎١١‎سپتامبر آار فقط اين سازمان بوده باشد.‏<br />

بدون برخورداري از تلفنهاي هم<strong>راه</strong> و رايانه،‏ نمي توان چنين<br />

شبكه بزرگ جهاني را نگهداشت؛ نمي توان از آوه و غار اين<br />

شبكه جهاني را اداره آرد.‏ چنين چيزي ممكن نيست.‏ ولي<br />

مي توان فرض آرد آه ايالات متحده در آينده بارها از اين<br />

برگ برنده استفاده آند.‏ الآن آمريكا دست داشتن ايران را<br />

اعلام آرده است،‏ بعداً‏ آسياي مرآزي را به ارتباط با اين<br />

سازمان متهم خواهد آرد و پس فردا نمايندگان القاعده در<br />

روسيه آشف خواهند شد.‏ در اينصورت ايالات متحده از بهانه<br />

خوبي براي تشديد روابط خود با روسيه برخوردار خواهد شد.‏<br />

- چرا ايالات متحده به جان ايران افتاده است؛ از چه چيزي<br />

در اين آشور راضي نيست؟<br />

- حکومت ايران به دلايل زيادي باب طبع آمريكا نيست.‏<br />

در حال حاضر حدود ٤٠ ميليون از ٧٠ ميليون نفر<br />

جمعيت جواناني زير ٢٥ سال هستند.‏ قريب به ٣ ميليون نفر<br />

از آنها آار ندارند.‏ تازه بيكاري در ايران با بيكاري در اروپا<br />

و آشورهاي ديگر فرق مي آند.‏ اين مسأله منشأ اصلي تشنج<br />

در آشور شده است.‏ با اين حال تكنوآراتهاي ايراني فعالانه از<br />

استفاده ايراني از تكنولوژي هاي غربي طرفداري مي آنند.‏ ولي<br />

اصلاح طلبان معتقدند آه در چارچوب وضعيت آنوني آشور<br />

مي توان به صورت ملايم اصلاحات را اجرا آرده و به<br />

سطحي آافي و شايسته براي آشور دمكراتيك اصلاح شده<br />

دست يافت.‏ بخشي از جمعيت ايران از اينكه آنچه آه در<br />

عراق رخ داد،‏ در ايران رخ نداد،‏ تاسف خوردند.‏<br />

- شما به گروه اعزامي اطلاعاتي-تخريبي آمريكايي در ايران<br />

اشاره آرديد.‏ شما اين اطلاعات را از آجا داريد و آيا مي توان<br />

به اين اطلاعات اعتماد آرد؟<br />

- اطلاعات از منابع مختلفي آه مورد اعتماد ما هستند دريافت<br />

مي شود.‏ ما در حال حاضر مشغول آنترل ادامه اطلاعات از<br />

اين منابع هستيم.‏ ما آوچكترين شكي نداريم آه چنين آاري<br />

چند ماه است آه ادامه دارد و نتايج معيني مي دهد.‏ فكر مي آنم<br />

يك ماه بعد آنفرانس خبري جديدي تشكيل شود آه در جريان<br />

آن اطلاعات آنترل شده و موثق درباره اينكه چه آسي و با<br />

چه هدفي به ايران اعزام شد،‏ چه مسايلي را آنجا حل ميآرد،‏<br />

با چه آسي در تماس بود و به چه نتيجه اي رسيد ارائه شود.‏<br />

البته اگر تا آن موقع اين سئوالات مبرم باشد.‏<br />

خبرگزاری ‏"ريا-نووستی"‏<br />

١٢<br />

١٩٧٧<br />

١٠<br />

١٤<br />

٦٠ هزار


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

21<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

"apm"<br />

راديو ‏"ياران"‏ همزمان با تلويزيون مصاحبه ای در باره رويدادهای روز ايران با سردبير <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> انجام داد.‏ اين مصاحبه<br />

توسط دو تن از برنامه سازان اين راديو انجام شد و طی دونوبت برای اروپا و ايران پخش شد.‏<br />

پياده شده اين مصاحبه،‏ که عمدتا در ارتباط با مناسبات ايران و امريکا و افشای مذاکرات پنهانی ژنو بوده است،‏ از روی نوارضبط<br />

صوت را هم<strong>راه</strong> با ويراستاری لازم برای چاپ در زير می خوانيد.‏<br />

مردم ايران به اين نتيجه قطعی رسيدهاند<br />

ولايت فقيه<br />

همان سلطنت پهلوی است<br />

آلترناتيو سوزی،‏ الان مرکزیترين سياست امريکا در داخل کشور است،‏ تا تمام امکانات موجود<br />

برای تحولات در ايران از بين رفته و برای مردم هيچ <strong>راه</strong> حلی جز متوسل شدن به امريکا برای<br />

خلاص شدن از چنگ سرکوب و اختناق و چپاول باقی نماند.‏<br />

س-‏ از قرار معلوم آمريكا و ايران مخفيانه ارتباط داشته اند و<br />

مردم خبر نداشته اند.‏ حميد رضا آصفی سخنگوی وزارت<br />

خارجه ايران گفته شد در باره مشکلات و گرفتاریهای ميان<br />

دو کشور مذاکره شده است.‏<br />

ج-‏ آقای آصفي گفته ما بر سر مسائل و گرفتاريهاي زيادي که<br />

داريم در حال مذاآره هستيم.‏ اگر مبنای اعتراف به اين<br />

مذاکرات را همين جمله آقای آصفی بگيريم،‏ شب و روز بايد<br />

ايران و امريکا با هم مذاکره کنند،‏ زيرا دست روی هر<br />

موضوعی که بگذاريد مسئله و گرفتاری است.‏<br />

س-‏ فكر مي آنيد اين ديدارها در رابطه با حمله آمريكا و<br />

سقوط حکومت صدام حسين است؟ و يا اين ديدارها نيز همان<br />

ديدارهايي است آه شما چند بار در مصاحبههای خودتان به آن<br />

اشاره کرده بوديد؟<br />

ج-‏ موضوع از اين قرار است آه در جمهوری اسلامی دو<br />

ديدگاه در رابطه با مذاکرات و حتی روابط با آمريكا وجود<br />

دارد.‏ يکی نگاه اصلاح طلبان است آه اعتقادشان مبني بر اين<br />

بوده و هست آه اين نوع ديدارها بايد علنی و قانوني باشد و<br />

مردم هم از آن با خبر باشند.‏ اينها معتقدند سالها از انقلاب<br />

گذشته و بايد رفت بطرف يک حکومت با ثبات و متعارف در<br />

سطح جهان و در اين رابطه هم میتوان رابطهایآاملاً‏<br />

قانوني با آمريكا،‏ يا هر آشور ديگري داشت.‏ برقراري چنين<br />

رابطه اي را آقاي خاتمي در مصاحبه با خانم امانپور در<br />

آغاز آرد.‏ در اين مصاحبه خاتمي ابزارهاي<br />

تبليغاتي را آه جناح راست زير پوشش آن عليه مردم عمل<br />

مي آند خواست از آنها بگيرد.‏ در اين مصاحبه آقای خاتمی<br />

تمامي روابط بين المللي و حقوق بشر،‏ در چارچوب سازمان<br />

ملل را بپذيرفت و تاکيد کرد که دولت او میخواهد طبق آن<br />

عمل آند.‏ جناح راست آه مخالف اصلاحات بود و هست و<br />

پول و قدرت را در دست دارد عليه اين مصاحبه شروع به<br />

سمپاشی و جو سازی کرد.‏ يعنی همان جناحی از جمهوری<br />

اسلامی که ما آن را مافيا قدرت و ثروت مي شناسيم و رابطه<br />

پناهی و زدوبند با امريکا را برای خود مفيدتر از مناسبات<br />

آشکار و شفاف می داند.‏<br />

به دو دليل آنها نمي خواستند آن مصاحبه مبنای<br />

مناسبات جديد ايران با جهان و بويژه امريکا قرار گيرد.‏ ابتدا<br />

اينكه نمي خواستند زير بار محدوديتهای روابط بين المللي<br />

بروند و دوم اين که ارتباط های اقتصادي بصورت مخفي<br />

ادامه يابد و شبکه تارعنکبوتی تجارت و واسطهگری به کار<br />

خودش ادامه بدهد.‏<br />

طبعا اين نوع مناسبات،‏ يعنی مناسبات زير ميزی و<br />

از طريق واسطههای تجاری هم برای امريکا و هم برای امثال<br />

آقاي عسگراولادي نان و آبدارتر است و با واسطه بازی<br />

روی قيمتها مانور میکنند و نبض اقتصاد کشور را هم از<br />

طريق اتاق بازرگاني در دست خود نگه میدارند.‏ بنفع امريکا<br />

هم هست،‏ زيرا شرکتهای تجاری دولا پهنا به ايران جنس<br />

میفروشند و چون هيچ تعهد و الزام دولتی و قراردادی وجود<br />

ندارد،‏ هر گاه که دولت امريکا بخواهد میتوانند کمر بند<br />

تجاری را سفت کند و گلوی حکومت را برای گرفتن<br />

امتيازهای بيشتر در چنگ خودشان بفشارند.‏<br />

اينها اعتقادشان اينست که فلان امتيازاقتصادی را به<br />

امريکا میدهيم و آنها،‏ يعني آمريكائی ها هم صدايش را در<br />

نمي آورند و اين مناسبات مي تواند ادامه داشته باشد.‏ آقاي<br />

رفسنجاني در همين ارتباط صريح ترين سخن را گفت.‏ او<br />

۵٧<br />

)<br />

(C.C.N


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

22<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

-١<br />

گفت آه بيخود شلوغ آردند،‏ اين مناسبات،‏ يعنی مناسبات با<br />

امريکا،‏ بصورت اقتصادي وجود داشت و رو به گسترش هم<br />

بود.‏ اين حرف مال زمانی بود که بحث درباره مناسبات<br />

سياسی در مطبوعات بالا گرفته بود و مجلس فشار میآورد که<br />

مناسبات ميان دو پارلمان ايران و امريکا شروع شود،‏ که<br />

طبعا به مناسبات پنهان آقای رفسنجانی با محافل امريکائی<br />

لطمه می زد.‏ روابط سياسي تبعاتی دارد که امثال وی<br />

نمیخواهند زيربار آن بروند.‏ تمام شواهد و قرائن بعدی کاملا<br />

نشان داد آه آن مقاومت در مقابل مصاحبه آقاي خاتمي با ‏"سی<br />

ان ان"‏ برای در دست داشتن ابتكار عمل در دست خودشان<br />

بود؛ زيرا ما بعدا ديديم که تحت شرايط ويژهای ناگهان فاش<br />

شد که هم در ژنو و هم در آتن مذاکره پنهان داشتهاند،‏ آنهم در<br />

سطح دبيرمجمع مصلحت نظام که پيامآور اعضای اين مجمع<br />

است و البته در همآهنگی و اطلاع رهبری و شورای<br />

فرماندهان سپاه پاسداران.‏ يعنی همانها که در ظاهر بيشتر از<br />

همه خود را مخالف مناسبات با امريکا نشان می دهند.‏ اينها<br />

تمام کوششان در تمام دوران رهبری آقای خامنه ای اينست که<br />

در عرصه تبليغاتي و حكومتي مدام عليه امريکا حرف بزنند و<br />

حتی پرچم آتش بزنند اما زير ميزی با لابی های مختلف با<br />

امريکا در تماس سياسی و مناسبات گسترده اقتصادی باشند.‏<br />

البته اين تناسب ١٠-١٢ ساله الان و با اهداف جديدی که<br />

امريکا برای سلطه مستقيم بر منابع نفت منطقه و تغيير تقسيم<br />

جغرافيائی منطقه دارد و با سقوط طالبان و صدام حسين فرق<br />

کرده است و به همين دليل هم کشاکش های جديدی شروع شده<br />

است.‏ آقايان می کوشند خودشان را با اين مناسبات جديد هم به<br />

نوعی تطبيق بدهند و به همين دليل هم نه تنها در افغانستان<br />

همه نوع همکاری خفت بار با امريکا کردند،‏ بلکه بر سر<br />

حمله نظامی امريکا به عراق هر چه از دستشان برمی آمد<br />

برای امريکا کردند.‏ حتی بر سر بازگشت آيت االله حکيم به<br />

عراق هم هر امتياز و تعهدی که امريکا خواست دادند،‏ سپاه<br />

بدر را خلع سلاح کردند.‏<br />

بهرحال،‏ سياست ١٠-١٢ ساله اخير اينطور بوده که<br />

هر آاري آه مي خواهند در داخل عليه حقوق بشر بکنند و در<br />

عوض مناسبات اقتصادي را از زيرميز گسترش دهند.‏ البته<br />

وقتی اشاره به ١٠-١٢ سال اخير می کنم،‏ اينطور نيست که<br />

در زمان حيات آيت االله خمينی اينگونه نبوده است.‏ خير و<br />

اتفاقا همين آقايانی که اکنون سکان حکومت را مستقيم بدست<br />

گرفته اند زيرميزی تر از حالا اين مناسبات را داشتند.‏ آن<br />

موقع برای خريد اسلحه و بعد هم برای معاملات ديگر.‏<br />

ماجرای مک فارلن در زمان رياست جمهوری آقای خامنه ای<br />

و رياست آقای رفسنجانی بر مجلس فاش شد.‏ در باره مناسبات<br />

با انگلستان هم که فکر نمی کنم ديگر لازم باشد چيزی گفته<br />

شود.‏ حتی حوزه علميه و شورای تبليغات اسلامی و بعدها هم<br />

مجمع اهل بيت که مستقيما زير نظر بيت رهبری و آيت االله<br />

گلپايگانی رئيس دفتر رهبر اداره می شود در لندن دفتر ويژه<br />

دارند.‏ مناسبات امنيتی آقای عسگراولادی با انگليس ها هم که<br />

ديگر اظهرمن الشمس است.‏ ما حتی شنيده ايم که اخيرا يک<br />

سايت روسی فاش ساخته در ماجرای انفجار سفارت امريکا<br />

در بيروت اسناد و مدارک مربوط به ارتباط ها و رابط های<br />

اطلاعاتی عسگراولادی در ماجرای پرونده سازی عليه حزب<br />

<strong>توده</strong> ايران و طرح انتقال ديپلمات وقت شوروی ‏"گوزچکين"‏<br />

از تهران به لندن از بين برده شد.‏<br />

اين قصه سر دراز دارد و ما را از اصل بحث دور<br />

می کند.‏ بحث بر سر مصاحبه آقای خاتمی با سی ان ان و<br />

تلاش برای تبديل جمهوری اسلامی به حاکميتی عادی و مثل<br />

ديگر کشورها بود.‏<br />

بهرحال،‏ آن مصاحبه با سی ان ان و آن ابتکار را<br />

آقايان طرفدار مناسبات زير ميزی بهم زدند و جلويش را<br />

گرفتند.‏ البته اين کار با توجه به محبوبيت و رائی که خاتمی<br />

داشت آسان نبود و به همين دليل هم ابتدا سعی کردند دولت<br />

خاتمي را ضعيف آننده و او را تحت آنترل بگيرند تا بعدا<br />

بتوانند ابتکار عمل برای مذاکره با امريکا را خودشان بدست<br />

بگيرند،‏ که حاصل آن همان سئوال شما،‏ يعنی مناسبات و<br />

مذاکراتی است که با امريکائی ها کرده و حالا فاش شده است.‏<br />

در اين رابطه دو حادثه اتفاق افتاد.‏<br />

حادثه سقوط طالبان درافغانستان،‏ آه آقايان را غافلگير<br />

کرد و بعد از افغانستان هم هنوز خودشان را جمع و جور<br />

نكرده بود آه مسئله عراق پيش آمد و آنجا هم نتوانست خودش<br />

را جمع و جور آنند.‏ حالا رسيده ايم به اين نقطه.‏<br />

تحولي آه در عراق اتفاق افتاده است خواه ناخواه<br />

بررويدادهای جمهوري اسلامي تاثير جدی دارد.‏ داريم کم کم<br />

به جائی مي رسيم آه اين مناسبات پنهان را نه آمريكا ديگر در<br />

شکل گذشته اش آن را مي پذيرد و نه در جمهوری اسلامی می<br />

توان آن را پنهان کند.‏ همه چيز آشكار شده،‏ طوريكه حتی<br />

آقاي حكيم هم براي بربازگشت به عراق تا پايان مذاآره آقاي<br />

خليل زاد با جواد ظريف در ژنو معطل مانده بود که بالاخره به<br />

ايشان اجازه مي دهند به عراق برگردد يا نه.‏ مسئله آنقدر<br />

آشکار بود که در تمام مطبوعات و رسانه ها عرب زبان هم<br />

انعكاس يافت.‏ فقط می خواهم بگويم شرايطی پيش آمده که<br />

پنهان ساختن اين مناسبات ديگر ممکن نيست.‏<br />

البته اين حوادث مربوط به چهار پنج ماه پيش است.‏<br />

آنقدر جهان در حال تحول و تغييرات است آه بسرعت خبر و<br />

حادثه امروز آهنه مي شود،‏ چه برسد به خبر چهار يا پنج ماه<br />

قبل.‏ برای اينکه شنوندگان و بينندگان شما اين سرعت حوادث<br />

را بيشتر درک کنند من فقط ياد آوری می کنم که اگر بخاطر<br />

داشته باشيد،‏ همين روزنامه هاي دست راستي که حالا پيشنهاد<br />

مستقيم هاشمی رفسنجانی به امريکا برای مذاکره را تحليل<br />

جامع اوضاع ايران وجهان از سوی هاشمی رفسنجانی منتشر<br />

کردند،‏ پنج،‏ شش ماه پيش،‏ امثال بهزاد نبوی را که گفته بود<br />

پارلمان های دو کشور امريکا و ايران با هم گفتگو کنند<br />

نوآران آمريكا و جاده صاف آنان آمريكا و انقلابيون پشيمان<br />

و….‏ معرفی کردند.‏ حتی رهبر هم همين را گفته بود.‏ عباس<br />

عبدي را با همين بهانه ها بردند به زندان و هر بلائی که<br />

خواستند سرش آوردند.‏<br />

س-‏ همه پرسي،‏ يکی از پيشنهادهای اپوزيسيون خارج از<br />

کشور است.‏ ما امروز مهمان ديگري هم در اين برنامه داريم<br />

و من اين سئوال را از ايشان هم خواهم پرسيد.‏ اين مسئله<br />

همه پرسي را چگونه تعبير مي آنيد؟<br />

ج-‏ من در جايي نشنيده ام آه حكومتي با علم به اينكه مورد<br />

تائيد مردمش نيست،‏ بيايد رفراندوم انجام بدهد و وقتی مردم


دن<br />

١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

23<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

گفتند شما را نمی خواهيم بگويد خيلی خوب ممنونيم که تا اين<br />

لحظه ما را تحمل آرديد و حالا که ما را نمی خواهيد<br />

خداحافظي آرده و می رويم.‏<br />

اما اينکه آنها،‏ يعنی حکومت نمی خواهد شرط قطعی<br />

برگزار نشدن رفراندوم نيست.‏ مسئله اينجاست که اين خواست<br />

چگونه و با چه نيروئی به حکومت تحميل شود،‏ و الا امروز<br />

ديگر همگان به يک رفراندوم در ايران فکر می کنند،‏ حتی<br />

اصلاح طلب های داخل حکومت.‏ در مهاجرت هم وضع<br />

همينطور است.‏ يعنی يک پيشنهاد دهنده رفراندوم آقای رضاي<br />

پهلوي است؛ که به تقليد از آقای خمينی می گويد امروز همه<br />

با من اتحاد کنيد و برنامه و طرح منسجمی را هم ارائه نمی<br />

دهد.‏ در همين رابطه و همين دوران عده ديگری هم جمع شده<br />

ا در خارج از آشور و منشور جمهوريت و يا منشور<br />

که آنهم چيزی شبيه دفاع از جمهوريت است را پيشنهاد کرده<br />

اند.‏ مبتکران اين دو طرح هم با همه حسن نيتی که می توانند<br />

داشته باشند و يا حسن نظر و سابقه ای که امضاء کنندگان اين<br />

دو طرح دارند،‏ برنامه مشخصی ارائه نداده اند و هنوز<br />

تشکلی هم نيستند.‏ به همين دليل ما فکر می کنيم اين عده از<br />

جمهوری خواهان،‏ از بيم افتادن ابتکار عمل بدست سلطنت<br />

خواهان که هميشه خطر حمايت همه جانبه امريکا از آنها<br />

وجود دارد،‏ به فکر چاره افتاده اند که تشکلی را درست کنند.‏<br />

اساس فکر هم باز به نظر ما و بموجب مطالعه امضاء<br />

کنندگان اين طرح ها اينست که چون سازمان های سياسی که<br />

در آن عضو هستند نمی توانند با هم متحد شوند و وحدت عمل<br />

داشته باشند،‏ بيايند بصورت منفرد و بدون اسامی و هويت<br />

سازمانی خود يک تشکلی را مانند جبهه درست کنند.‏ باز تا<br />

اينجا هم عيبی ندارد؛ عيب از يک گام جلوتر می تواند شروع<br />

شود:‏<br />

١- اگر برخی و جمعی در اين طرح ها هدفشان اين باشد که با<br />

در دست داشتن يک پشتوانه امضائی با سلطنت خواهان بر<br />

سر ميز مذاکره بنشينند،‏ که در می توانند با تضاد و مقاومت<br />

سازمان های سياسی خود روبرو شوند.‏<br />

نتوانند تشکلی را بوجود آورند وانسجام پيدا کنند،‏ که در<br />

اينصورت هم بسرعت پراکنده خواهند شد و اين ماجرا هم مثل<br />

خيلی از ماج<strong>راه</strong>ای ديگر ٢٠ و چند ساله مهاجرت<br />

سروصدائی است که بعد از مدتی تمام می شود.‏ مثل دوران<br />

بيانيه های مشترک صادر کردن سازمان های سياسی که خيلی<br />

از امضاء کنندگان همين طرح های جديد جمهوريت عضو آنها<br />

هستند.‏<br />

مسئله و يا مشکل دوم حتی جدی تر از مشکل اول<br />

است.‏ يعنی شما در نظر بگيريد که طرفداران اين بيانيه ها و<br />

يا مبتکران تنظيم اين بيانيه ها،‏ اگر نتوانند در باره مسائل مهم<br />

و بی وقفه جامعه ابراز نظر کنند،‏ که در ظرف زمان و امواج<br />

حوادث فراموش می شوند،‏ اگر هم بخواهند تحرک داشته<br />

باشند که هر باز نمی شود برای يک بيانيه و يا حادثه <strong>راه</strong><br />

بيفتند دوره و امضاء جمع کنند و تازه اگر تعداد امضا ها هم<br />

کم شود می گويند پراکنده شدند و تمام شد.‏<br />

بنابراين بايد بروند بدنبال يک هسته مرکز سازمانی<br />

و ايجاد يک تشکل که رهبری و برنامه داشته باشد.‏ به اين<br />

ترتيب می رسيم به همان نقطه ای که ما <strong>توده</strong> ايها هميشه گفته<br />

ايم و آن اينکه برای هر مرحله از يک جنبش بايد اتحادی از<br />

نيروهای طرفدار آن جنبش تشکيل شود.‏ اتحاد هم هم<strong>راه</strong> بايد<br />

باشد با هويت سازمانی و يا نوعی پيوند سازمانی.‏ از اين<br />

مرحله به بعد است که خيلی آسان می توان پرسيد:‏ حالا تکليف<br />

آن نيروئی که در داخل کشور است و حتی در حکومت است<br />

و دارد مبارزه می کند،‏ زندان می رود،‏ رودرروی بخشی از<br />

حکومت است چه می شود.‏ اتفاقا آنها هم می خواهند از<br />

جمهوريت و انتخاب در برابر انتصاب و حکومت ولايتی دفاع<br />

کنند.‏ ما مگر می توانيم اين نيرو را نديده بگيريم؟ مبتکران<br />

بيانيه ٨١ و طرح نامه جمهوريت و جمع کنندگان امضاء اين<br />

يک قلم مهم را فراموش کرده اند و در طرح هائی که ارائه<br />

داده اند اصلا توجه به اين واقعيت در داخل جامعه و حاکميت<br />

نکرده اند و اين بزرگترين ضعف ماجراست.‏ به همين دليل<br />

است که آن پرسش اول مطرح شده است.‏ يعنی اينکه شما<br />

مبتکر اين طرح و جمع آوری امضاء شده ايد با هدف داشتن<br />

يک پشتوانه و نشستن سر ميز مذاکره با سلطنت خواهان و<br />

مشروطه خواهان و يا واقعا می خواهيد يک گام بلند برای<br />

پيوستن به جنبش داخل کشور برداريد؟<br />

بنابراين،‏ چنين طرح هائی و طراحان آن،‏ تا تکليف<br />

خودشان را با بخشی از حکومت روشن نکنند و حتی با آن<br />

همسو و همگام نشوند،‏ نمی توانند کار چندانی را از پيش<br />

ببرند.‏ مگر اينکه جناح راست و درنده جمهوری اسلامی همه<br />

را قتل عام کند و ديگر ظرفيتی در داخل حاکميت و پيرامون<br />

خود باقی نگذارد،‏ که در اينصورت شعار قطعی سرنگونی در<br />

دستور روز قرار می گيرد و رهبری جنبش هم عملا به خارج<br />

از کشور منتقل می شود.‏<br />

پس می بينيد که برگزاری رفراندوم و يا همه پرسی،‏<br />

از چه مسير دشواری بايد عبور کند،‏ مسيری که قطعا انسجام<br />

سياسی مهاجرين سياسی در آن تاثير دارد،‏ مگر اينکه ما با<br />

رفراندومی روبرو شويم که از خارج و توسط قدرت های<br />

خارجی اعلام و تحميل می شود،‏ که اين خودش يک بحث<br />

جداگانه است و ربطی به رفراندوم ملی ندارد.‏ اين رفراندوم<br />

هم قطعا وقتی می تواند تحميل شود که تمام ظرفيت های<br />

تحول در داخل کشور و در داخل حاکميت از بين رفته باشد و<br />

يا از بين برده باشند.‏ يعنی همگان به نقطه سرنگونی رسيده<br />

باشند.‏ اين همگان در درجه اول مردم ايران هستند که به نقطه<br />

قطع اميد کامل و سرنگونی نظام به هر شکل و قيمتی رسيده<br />

باشند.‏<br />

س-‏ شما موقعيت سلطنت خواهان و طرفداران پادشاهی<br />

مشروطه را نديده نمی گيريد؟<br />

ج-‏ خير.‏ بحث ديگري آه اينجا مطرح مي شود،‏ بحث سلطنت<br />

است.‏ رودربايستي نبايد آرد و در اين باره هم با صراحت بايد<br />

پرسيد.‏ موقعيت سلطنت خواهی امروز در داخل آشور چگونه<br />

٨١<br />


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

24<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

است؟ و نتيجه تكاپوهايي آه در آمريكا و در حاشيه وزارت<br />

دفاع مي شود چه خواهد شد؟ و وضعيت نئومحافظه آاراني آه<br />

آقاي ‏(لدين)‏ هم از آن نام مي برد چه ميشود؟<br />

خب،‏ اين عرصه سياسي قضيه است.‏ من با صراحت<br />

بگويم که سلطنت لولو نيست آه کسی را بتوانند از آن<br />

بترسانند،‏ بلكه سلطنت يک شيوه حكومتی است،‏ که مردم<br />

ايران از آن خاطره ات تاريخی تلخی دارند.‏ برای مردم ايران<br />

سلطنت شكنجه،‏ زندان،‏ انتخاب نكردن،‏ پارلمان بستن،‏ ، فساد<br />

دربار و غيره را تداعی می کند و مردم از برقرار آن وحشت<br />

دارند.‏ امروز در جمهوري اسلامي هم آن بخش انتصابي آه<br />

داراي همين خصوصيات حکومتی است مورد نفرت مردم<br />

است.‏ اين بخش از جمهوری اسلامی هم عملاً‏ همان سلطنت<br />

است.‏<br />

حالا،‏ آساني در خارج از آشور هستند و مي گويند<br />

ما از گذشته درس گرفته ايم،‏ ما پشت دستمان سوخت،‏ پشت<br />

دستی خورديم ، ديگر تكرار نخواهيم آرد،‏ مشروطه طلب<br />

خواهيم شد،‏ طرفدار مجلس خواهيم شد.‏<br />

اينها حرف های ديگري است که با استبداد سلطنتي<br />

فرق دارد و حرف های بدی هم نيست.‏ ما نمي توانيم بگويم تو<br />

حرف نزن و اين ادعاها را نکن.‏ فلان کس مي گويد من آزادي<br />

خواه شده ام،‏ اما در شكل مشروطه سلطنتي.‏ اين را ما نبايد<br />

تائيد کنيم،‏ اين را مردم بايد باور کنند و ما معتقديم از اين باور<br />

عمومی بسيار فاصله داريم.‏<br />

آنچه که به ما،‏ بعنوان <strong>توده</strong> ايها مربوط می شود،‏<br />

لازم است کمی به تاريخ و گذشته سياست های اين حزب<br />

مراجعه صادقانه بشود.‏ شما ببينيد در گذشته از سال‎١٣٤٠‎ که<br />

هم<strong>راه</strong> بود با نوعی رفرم از بالا در حاکميت تثبيت شده بعد از<br />

کودتای ٢٨ مرداد و برپائی متينگ جبهه ملی در ميدان جلاليه<br />

تهران تاسال‎١٣٥٠‎ که ديگر رفتيم به سمت جنون جشن های<br />

دو هزار و پانصد ساله و آن خريد های عظيم تسليحاتی و<br />

اعلام تک حزبی ‏"رستاخيز"‏ ده سال حزب <strong>توده</strong> ايران،‏<br />

عليرغم فراز و نشيب های سياسی داخل کشور و برخی<br />

اختلاف نظرها در داخل حزب،‏ شعارش اين بود آه ‏"شاه<br />

سلطنت آند نه حكومت".‏ اصلاً‏ در اين دوران بحث براندازي<br />

نظام نبود!‏ شادروان ايرج اسكندري تا آخرين لحظه ای که<br />

حزب قطع اميد از امکان اصلاح در نظام سلطنتی گذشته<br />

کرد،‏ از اين شعار دفاع آرد.‏ تا زمانی آه خانواده سلطنتي و<br />

دربار شاهنشاهی نشان دادند داراي چنين ظرفيتي نيستند و<br />

نظام داراي ساختاري شده آه تا پايان خطی را که پيش گرفته<br />

خواهد رفت.‏ فعاليت های آقاي ارتشبد طوفانيان که واسط<br />

خريدهای نظامی دربار با امريکائی ها بود نشان داد که دربار<br />

می خواهد تا آخر خط برود.‏ ساواک هم نشان داد که می<br />

خواهد شکنجه سيستماتيک را اساس حکومت کرده است،‏ در<br />

و وابستگاه دربار هم نشان دادند که گوششان به هيچ توصيه و<br />

نصيحتی بدهکار نيست و چهار نعل در جاده قدرت و ثروت و<br />

فساد مالی و ديگر فساد ها می خواهد پيش برود.‏<br />

خوب،‏ اين سيستم به بن بست رسيد و حزب <strong>توده</strong><br />

ايران به اين نتيجه رسيد که ديگر هيچ اميدی به اصلاح اين<br />

نظام نيست و يگانه <strong>راه</strong> رفتن دربار ديکتاتور است.‏ به اين<br />

ترتيب شعار تغيير آرد و ضرورت سرنگونی سلطنت مطرح<br />

شد،‏ در حاليكه سال ها مي گفتند جبهه ضد ديكتاتوري درست<br />

آنيم.‏ جبهه واحد ضد سلطنت مطرح نبود،‏ جبهه واحد<br />

ضدديكتاتوري مطرح بود.‏ آن نظام نشان داد داراي اين<br />

ظرفيت نيست.‏ حالا در جمهوري اسلامي هم جناح انتصابی<br />

وابسته به بيت رهبری تلاش مي آند ته مانده انقلاب را هم<br />

جمع آند.‏ از گرفتن عبدي و آغاجري وزيدآبادي و اين طيف<br />

بگيريد و برويد جلو تا برسيد به زنداني آردن امثال سحابي و<br />

احتمالا دآتر يزدي و حتی نقشه آشتن يك عده ای اينها.‏ به اين<br />

ترتيب اينها دارند تمام ظرفيت ها را از بين مي برند و وقتی<br />

ديگر ظرفيتی باقی نماند در جمهوری اسلامی،‏ چه تفاوتی بين<br />

اين جمهوری با آن سلطنتی است که سرنگونی اش در دستور<br />

کار جنبش قرار گرفت؟ بنابراين بحث ما يک بحث محتوائی<br />

می شود در اينجا و در مقايسه سلطنت خواهی و جمهوری<br />

اسلامی ولايت پرستی.‏ جمهوری اسلامی هم ممکن است به<br />

همان نقطه ای برسد که سلطنت رسيد.‏ بنابراين،‏ اين شيوه و<br />

ساختار و روش حکومت ها و ترکيب حاکميت آنهاست که<br />

مورد بحث ماست.‏ وقتی جمهوری اسلامی هم شد دربار<br />

شاهنشاهي ديگر بقای آن سد <strong>راه</strong> تکامل وترقی جامعه است.‏<br />

در باره سلطنت خواهی و طرفداری از سلطنت در<br />

خارج از کشور هم من اينگونه فکر می کنم که آساني را که<br />

طرفدار دمکراسی غربی هستند و در امريکا و اروپا تحت<br />

عنوان مشروطه خواه فعاليت می کنند،‏ اينها تفاوت دارند با<br />

طرفداران قديمی و سالمند بازگشت سلطنت و آنهم سلطنت<br />

پهلوی به ايران.‏ اينها بيشترشان طرفدار سيستم غرب هستند،‏<br />

تحصيل کرده دانشگاه های اروپائی و امريکائی هستند واين<br />

ديگر يک چيز ديگرو يک طيف ديگری است.‏ اين مشروطه<br />

خواه ها هم مي گويند آه ما ديگر کارهای اسلاف خودمان را<br />

نخواهيم کرد آن کارها اشتباه بزرگی بود!‏ ما طور ديگري<br />

فکر می کنيم.‏ ما طرفدار پارلمان هستيم،‏ از دمكراسي دفاع<br />

می کنيم.‏ اينها حرف های جديدی است.‏ اين شناخت را مردم<br />

ايران از سلطنت طلب ها ندارند و شايد به همين دليل هم<br />

هست که آنها از کلمه سلطنت فاصله گرفته و نام خودشان را<br />

مشروطه خواه اعلام کرده اند.‏ وقتی مردم همين حالا هم در<br />

ايران وقتی می خواهند فساد و خونريزی سيستم ولايت فقيه را<br />

محکوم کنند آن را با سلطنت مقايسه می کنند،‏ حتما کسانی در<br />

طيف راست اپوزيسيون درخارج از کشور هستند که عاقلانه<br />

به اين نتيجه برسند که تبليغ سلطنت در ايران ناممکن است.‏<br />

مردم ايران همچنان با آن شناخت قديمي خودشان از سلطنت<br />

زندگی می کنند.‏ آيا مردم ايران اين حرف ها و برداشت های<br />

تازه را از سوی سلطنت خواهان و يا مشروطه خواهان قبول<br />

خواهند کرد يا نه به خود آنها مربوط است،‏ ما تصور نمی<br />

کنيم.‏ خب،‏ خيلی طبيعی است که مردم بپرسند شما اگر<br />

طرفدار دمکراسی و آزادی هستيد چرا با جمهوری کنار نمی


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

25<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

آئيد.‏ خب همين شعارها و طرح ها را برای يک نظام<br />

جمهوری مطرح کنيد.‏ چرا می خواهيد ما را به عقب<br />

برگردانيد؟<br />

اتفاقا از همينجاست که ما هم بحث داريم و می گوئيم<br />

جلب حمايت وزارت دفاع آمريكا و يا موافقت با دخالت نظامي<br />

امريکا در ايران که نمی توان آزاديخواه بود و ما تصور هم<br />

نمي آنيم مردم ايران از آن حمايت آنند.‏ اين بحث مربوط به<br />

خارج از آشور است.‏<br />

حالا برويم برسر موضوع رفراندومی که مطرح<br />

کرديد.‏<br />

ما در اين مورد يك تحليلی داريم آه با صراحت آن<br />

را می گوئيم،‏ اين صراحت ضرورت دارد زيرا ديدن حقيقت<br />

هر اندازه هم که تلخ باشد واقع بيني مارا بيشتر مي آند.‏ ابتدا<br />

حقيقت را بايد دانست و سپس واقعيت را بر آن تطبيق داد.‏<br />

ابتدا ببينيم در ايران اين مسئله چگونه مطرح است و<br />

زمينه آن چگونه ف<strong>راه</strong>م می شود.‏ همانطور آه حوادث به ما<br />

نشان ميدهد،‏ امروز درايران،‏ يک جريان پرقدرت و پرنفوذ و<br />

شايد بهتر باشد بگوئيم نفوذی در حاکميت ايران،‏ با تمام قوا و<br />

امكاناتش سرگرم از بين هر نيروئی است که بعنوان آلترناتيو<br />

مطرح است و يا امکان مطرح شدنش هست.‏ بنظر ما،‏ اين<br />

خطي است بسيار پر قدرت آه از بيرون از آشور هدايت<br />

مي شود و در داخل کشور و در پنهان ترين بخش های<br />

حکومتی اجرا می شود.‏ همان هائی که به ظاهر سر سازش<br />

با امريکا را ندارند و پرچم آتش می زنند و می خواستند<br />

سلمان رشد را ترور کنند،‏ اکنون در حاکميت ايران اين خط<br />

را پيش می برند.‏ از نظر ما،‏ اين ادامه همان جريانی است که<br />

بزرگترين ترورها را در سال های ابتدای انقلاب سازمان داد<br />

و قتل عام زندانيان سياسی را توانست به انقلاب ايران تحميل<br />

کند،‏ همان جريانی که آيت االله های با نفوذ و سالمند را در<br />

جمهوری اسلامی دم تيغ مجاهدين خلق داد و آيت االله منتظری<br />

را در خانه اش حبس کرد.‏ همان ها رهبری و هدايت اين<br />

ماجرا را برعهده دارند.‏ آن ها دارند تمام ظرفيت های<br />

جمهوری اسلامی و آلترناتيوهاي داخل و خارج حاکميت را<br />

در ايران نابود می کنند تا ايران به همان نقطه ای برسد که<br />

عراق و صدام حسين رسيدند.‏ يعنی در آن حد که امثال احمد<br />

چلبی هم به اپوزيسيون صدام در خارج کشور تبديل شده بود و<br />

هيچ زمينه ای برای تحول در داخل حکومت و داخل کشور<br />

عراق ديگر وجود نداشت و همه شرايط برای استقرار ارتش<br />

امريکا در عراق ف<strong>راه</strong>م شد.‏ اين سناريوئی است که<br />

درافغانستان هم اجرا شد.‏ طالبان از جمله وظائفش همين بود و<br />

شما می دانيد که چقدر کادر ملی و چپ در افغانستان کشته<br />

شدند،‏ ترور شدند،‏ به قتل رسيدند.‏ حتی احمد شاه مسعود را<br />

که يک آدمی بود سرکش کشتند.‏ هيچ چيز باقی نگذاشتند تا<br />

امريکا بر زمين سوخته فروآيد.‏ تمام امكانات داخلي افغانستان<br />

را سوزاندند.‏ الان در ايران هم همين طرح توسط يک محفل<br />

مافيائی که ما يک سر بزرگ آن را در قوه قضائيه می بينيم<br />

در حال اجراست.‏ يك جريان پر قدرت داخل حكومت تمام<br />

امكانات داخلي را دارد از بين مي برد.‏ اين طرح را می<br />

خواهند تا آنجا پيش ببرند که هيچ آلترناتيوی جز همان<br />

آلترناتيو مورد نظر امريکا و وزارت دفاع اين کشور در<br />

خارج از کشور و در همان کنار دستشان در امريکا باقی<br />

نماند.‏<br />

پس ابتدا اين حقيقت را ببينيم کهعملاً‏ بخشی از<br />

حاکميت جمهوري اسلامي در جريان کدام برنامه امريکائی<br />

است و نتيجه اجتماعی آن را هم ببينيم.‏ اين نتيجه نيست جز<br />

اينکه حالا در داخل آشور يك سمپاتي نسبتا گسترده نسبت به<br />

غرب و امريکا و يك نا اميدي از امکان تحول در حكومت و<br />

اصلاحات بوجود آمده است.‏ اين سمپاتی بسرعت در حال<br />

رشد است.‏ اين رشد گرايش به قدرت خارجی چنان سرعت<br />

گرفته که مقايسه آن با يك سال پيش ممکن نيست.‏ در باره<br />

همين گرايش آماري عبدي در يک نظرسنجي بيرون آورد که<br />

به همين دليل هم زندانی شد.‏ منظورم همان رقم ٧۵ در صد<br />

موافقت مردم با مذاکره با امريکا و رشد قطع اميد از تحول<br />

در يک چند ماهه.‏<br />

در جمهوری اسلامی از<br />

از نظر ما اين آمار الان خيلی بيشتر شده است.‏<br />

%٢٩ به %٤٣<br />

حالا آمريكا چنان از اين پتانسيل و گرايش به خود<br />

در ايران مطلع است که مذاکره با رهبران شناخته شده ای<br />

مانند هاشمی رفسنجانی را برای خود يک ضد تبليغ می داند.‏<br />

آن مذاکراتی هم که در ابتدا شما گفتيد و ماهم تاکنون بارها<br />

گفته ايم،‏ بنظر ما در شرايط کنونی درباره عراق است و<br />

عمدتا وقت می خرند.‏ روی اين مناسبات و مذاکرات هم نبايد<br />

حساب کرد.‏ شما ببينيد بهترين مناسبات پسر دائي و<br />

پسرعموئی را همين آقای رامسفلد با صدام حسين داشت و<br />

درسال‎٨٣‎‏-‏ باهم در بغداد فالوده مي خوردند.‏ ولي ديديم<br />

آنجائي را آه ديگر تاريخ مصرف صدام تمام شده بود او را به<br />

خاک سياه نشاندند.‏ الان هم مذاآرات سياسي آه با<br />

جمهوري اسلامي مي آند همين حالت را دارد.‏ آنها دنبال<br />

فرصت و وقت مي گردند براي تثبيت وضعيت در عراق.‏ حل<br />

مسئله شيعيان درعراق يا نجف و پايگاهي آه براي شيعيان در<br />

آنجا در نظر گرفته اند.‏ آنچه که آنها بدنبال آن هستند جمع<br />

کردن اسلام به سبک خميني و خاتمه بخشيدن به به مرکزيت<br />

شهر قم است.‏ آنها بدنبال آن هستند که امثال آيت االله ميلاني و<br />

آيت االله خوئي را دوباره در نجف علم کنند و بروند به سمت<br />

همان سنت های قديم در نجف.‏ در نهايت هم نجف را تبديل به<br />

يك واتيكان اسلامي درست خواهند کرد که از هر نظر تابع<br />

نظرات خودشان خواهد بود و اين ممکن نشد مگر با خيانت<br />

حاکميت کنونی جمهوری اسلامی به انقلاب<br />

حالا برويم بر سر نقطه نظر ديگری که ما داريم.‏<br />

يعنی پاسخ بدهيم به آن سئوال شما که آيا امريکا به ايران حمله<br />

نظامی مشابه عراق خواهد کرد يا خير؟<br />

ما مي گوئيم نيازی به چنين مداخله ای نيست.‏ امريكا<br />

در ايران شبکه های بزرگ خبرجمع کنی دارد،‏ احمق هم<br />

نيستند،‏ می دانند که تمايل مردم و بويژه جوانان نسبت به<br />

.۵٧<br />

٨٤


يها<br />

١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

26<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

امريکا و غرب روزبروز در حال گسترش است.‏ مگر احمق<br />

اند که با داشتن چنين ظرفيت و زمينه ای بروند تهران را بمب<br />

باران آنند!؟ تنها کاری که فعلا بايد بکنند و با تمام قدرت و<br />

قوا هم دارند می کنند وسعت و سرعت بخشيدن به اين<br />

نارضائی و قطع اميد مردم از داخل،‏ از بين بردن آلترناتيوها<br />

در داخل ايران و نشان دادن خود به عنوان بزرگ ترين ناجی<br />

است.‏ يعنی همين کاری که توسط قوه قضائيه و مخالفان<br />

اصلاحات دارند پيش می برند.‏ اين خودش از صدتا لشکر<br />

نظامی کارسازتر است!‏ در آن لحظه مناسب که افکار عمومی<br />

جهان هم آمادگی آن را داشت و اروپا هم نااميدانه بدنبال<br />

امريکا <strong>راه</strong> افتاد،‏ آنوقت خواهند گفت:‏ بسيار خوب،‏ اين رژيم<br />

هم سلاح اتمی دارد،‏ هم تروريست است،‏ هم ضد حقوق بشر<br />

است و هم نمی گذارد در خاورميانه و عراق و افغانستان<br />

صلح بشود.‏ بيآئيد همه با هم از برگزاری يک رفراندوم در<br />

ايران حمايت کنيم.‏ اين رفراندوم ديگر آن رفراندومی نيست<br />

که جمهوری اسلامی را نگهدارد.‏ اساسا برای اينکار هم<br />

برگزار نمی شود،‏ بلکه رفراندوم می شود که جمهوری<br />

اسلامی برود.‏ طرح موضوع هم خيلی طبيعی و منطقی و<br />

مردم پسند است و جنبه دمکراتيک هم دارد،‏ اما از درون اين<br />

طرح خواه نا خواه امريکا بيرون می آيد.‏ مجامع بين المللی هم<br />

حمايت خواهند کرد.‏<br />

با توجه به اين نتيجه محتوم،‏ در اينجا رهبران<br />

جمهوری اسلامی دو تصميم خواهند گرفت.‏ يا برگزاری اين<br />

همه پرسی و انتخابات را در پشت ميز تفاهم و مذاکره با<br />

امريکا و متحدان آن خواهند پذيرفت و يا تن به آن نخواهند<br />

داد.‏ در حالت اول نتيجه معلوم است و کناره گيری از قدرت<br />

مانند افريقای جنوبی صورت خواهد گرفت و يا مقاومت<br />

خواهند کرد،‏ که دراين حالت عملاً‏ زمينه دخالت مستقيم تر را<br />

امريکا و اروپا را در ايران ف<strong>راه</strong>م خواهند کرد.‏<br />

اين نظر ما در مورد آن بحثي است آه شما مطرح<br />

آرديد.‏ اين دخالت مستقيم تر هم بموجب قرائن و شواهد چنگ<br />

اندازی بر همان بخش از خاک ايران است که حکومت متکی<br />

به در آمد آن بر سر قدرت است،‏ يعنی جنوب ايران و قسمت<br />

های نفت خيز ايران.‏ در اينجا اين احتمال قوی است که اين<br />

بخش مهم ايران شبيه آنچه که در شمال عراق صورت گرفت،‏<br />

مستقل شده و اختيار آن يک دولت اپوزيسيون کارگزار<br />

امريکا تشکيل خواهد شد تا در عين حال به پايگاهی برای بقيه<br />

خاک ايران هم تبديل شود و برود تا تبريز و کردستان و<br />

خراسان.‏ به همين دليل ما فکر نمی کنيم امريکا خيال لشکر<br />

کشی در حال حاضر به ايران را داشته باشد.‏ اين طرح هم گام<br />

به گام و بتدريج مطرح خواهد شد.‏ نفت را که بردند،‏ حکومت<br />

مرکزی نمی تواند با صادرات جاليزی مثل هندوانه و خيار<br />

اصفهان و يا فرش کاشان و پسته کرمان ادامه يابد.‏<br />

البته اين احتمال هم قوی است که پای ميز مذاکره<br />

مستقيم بنشينند و تن بدهند به آنچه در ضعيف ترين موقعيت به<br />

آنها تحميل خواهد شد.‏ حکومتی که پشتش خالی باشد،‏ مردم را<br />

بخود نداشته باشد و نفتش هم در شرف گرفتن باشد ديگر چه<br />

می خواهد بکند؟<br />

اين پاسخ ما به آن سئوال شما در باره همه پرسي<br />

زيز نظر مجامع بين المللی و امريکاست.‏ وقتی که سمبه چنين<br />

پرزور باشد،‏ به نظر ما پاي ميز مذاآرات هم خواهند نشست.‏<br />

اين آقای گارباچف وقتي پروسترويكا را آغاز کرده بود،‏ جمله<br />

بسيار دردانگيزي دارد که البته مال خودش نبود،‏ بلکه گويا<br />

نقل از استالين است.‏ گفته بود همه صحبت هاي ديپلماتيك<br />

مربوط به موقعي است آه در بيرون نطق می کنيم،‏ مصاحبه<br />

می کنيم.‏ وقتي نشستيم پشت ميز مذاکره و درها بسته شد<br />

صريح ترين،‏ تندترين،‏ رآيك ترين حرف ها و مسائل مطرح<br />

خواهد بود.‏ يعني هيچ رودربايستي در آار نخواهد بود.‏<br />

شما اين آخرين ديدار صدام حسين با يك ژنرال<br />

امريکائی را روی سايت اينترنتی ‏"پيک نت"‏ بخوانيد.‏ ببينيد<br />

ژنرال آمريكائي با چه صراحتی به صدام حسين پيشنهاد می<br />

کند از عراق برود بيرون و بيخود خودش را در زيرزمين ها<br />

معطل نکند.‏ صدام مي گويد آجا بروم؟ مي گويد از عراق برويد<br />

بيرون.‏ با همين صراحت.‏ يا،‏ آخرين مذاآرات شاه با سفرای<br />

انگليس و آمريكا را مطالعه کنيد،‏ ديدار او را با سوليوان<br />

بخوانيد.‏ مگر با همين صراحت به او پيشنهاد نکردند ايران را<br />

ترک کند.‏ با رضا شاه همينگونه مگر رفتار نشد و با همين<br />

صراحت به او نگفتند از ايران برود بيرون.‏ و در هر دو<br />

حالت مگر مردم شادی نکردند؟ در نتيجه،‏ در همين نوع<br />

مذاآرات به جمهوري اسلامي خواهند گفت،‏ آه آقا يا تن<br />

خواهي داد به اين چنين چيزي که ما می گوئيم تن می دهی و<br />

يا به زور خودمان اجرايش می کنيم.‏ مثل صدام حسين آه<br />

گفتند:‏ آقا تو بيا برو به نيوزلند.‏ زن و بچه هات و قبيله ات را<br />

بردار برو نيوزلند و انگليس هم تضمين امنيت تو را خواهد<br />

آرد.‏ برو آنجا زندگي آن تا ببينيم چه خواهد شد.‏ يارو نرفت<br />

زير بار.‏ خوب عملاً‏ بخش دوم اجرا شد.‏<br />

س-‏ در زمان سقوط شاه فقيد،‏ نيروهاي اپوزسيون خيلي<br />

محدود بودند روزنامه ها و نشريه هايي آه بر عليه رژيم چاپ<br />

مي شدند خيلي محدود بودند و يكي از رآن هاي اصلي<br />

مبارزاتي آنفدراسيون جهاني دانشجويان بود.‏ ولي اآنون يك<br />

چيزي حدود ٢٠٠ روزنامه و نشريه و مطبوعات بر عليه<br />

رژيم مي نويسند هر روز.‏ راديو تلويزيون ها در سراسر دنيا بر<br />

عليه رژيم صحبت مي آنند.‏ مدام دارند از رژيم انتقاد مي آنند<br />

تا حد توهين و اتهام.‏ بهر حال زير فشار قرار مي دهند رژيم<br />

را.‏ چه انگيزه اي است يا چه ارتباطاتي است آه اين نيروي با<br />

قدرت اپوزسيون داخل و خارج با اين همه مطبوعات که<br />

درباره رژيم مي گويند و مي نويسند اما رژيم را جا کن کنند.‏<br />

ج-‏ ببينيد آقاي شهنوازگرامی!‏ هميشه بايد نگاه آنيم ببينيم آه<br />

آن آسي را آه با او دشمن هستيم از چه چيزي بيم دارد،‏<br />

دربرابر چه چيزي مقاومت مي آند،‏ نسبت به چه چيزي واآنش<br />

نشان مي دهد.‏ استفاده از همان شيوه ای که چنين حساسيتی<br />

نسبت به آن دارد،‏ اين درست ترين روش و حرف و عمل<br />

است.‏ حكومت ملا،‏ حکومت آخوندی،‏ حجاب و انواع اين<br />

حرف هائی که می نويسند ومی زنند برای آنها بی ارزش است<br />

و به آن می خندند.‏ يا وقتی به مردم می گويند بريزيد توی


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

27<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

خيابان،‏ دانشگاه را تعطيل آنيد،‏ بياييد بيرون نارنجك و کوکتل<br />

مولوتف پرت کنی.‏ همه اين حرف ها را اجازه مي دهند گفته<br />

شود و حتي سايت های اينترنتی شان را هم نمي بندند.‏ آلان<br />

سايت هاشان هست حتي پارازيت روی راديوهاشان هم نمی<br />

فرستند.‏ تازه از اين تبليغات و حتی ماجراجوئی هائی که با<br />

اين تحريکات صورت گيرد استفاده هم می کنند و يورش به<br />

نهادها،‏ احزاب و تشکل ها و دانشجويان را به همين بهانه؛<br />

يعنی اينکه عده ای خرابکار و تخريب کننده وسائل خدمات<br />

شهری را مانند همه جای ديگر دنيا سرکوب کرده اند توجيه<br />

می کنند.جواب نمي دهند.‏<br />

در مورد نقش مطبوعات و تبليغات اپوزيسيون هم به<br />

نظر ما بخش قابل توجهي از تبليغاتي آه شما به آن اشاره<br />

آرديد همين نقش و سهمی را دارند که برايتان گفتم.‏ حرف<br />

هائی زده می شود که نه تنها برای مردم قابل قبول نيست،‏<br />

بلکه اغلب به ياری تبليغاتی برای حکومت هم تبديل می شود.‏<br />

ما می گوئيم اگر امروز جامعه نيازمند افشاگري در رابطه با<br />

مناسبات با آمريكاست،‏ بجاي پرخاش آردن و بجاي ناسزا<br />

گفتن،‏ دقيقاً‏ بايد براي مردم ايران توضيح داد آه مثلا زدوبند<br />

پشت صحنه با امريکا چه عواقبي دارد.‏ اين با يك برنامه نيم<br />

ساعته و يا يك ساعته که مثلا من چنين حرف هائی را بزنم<br />

حاصل نمی شود،‏ بلكه بايد بعنوان يك استراتژي تبليغاتي تنظيم<br />

بشود.‏<br />

س-‏ ولي اين آلام شما بي تاثيرنيست در داخل آشور.‏ چون<br />

اين راديو و تلويزيون آه گاه گاهي در خدمت شما هستيم.‏<br />

شنونده و بيننده زيادي در داخل ايران دارد.‏ به اين آلام شما<br />

توجه خاص دارند خيلي از شنوندگان و بينندگان در داخل.‏<br />

ج-‏ منظورم اين راديو يا آن تلويزيون نيست.‏ بلكه يك اصل<br />

آلي را مطرح کردم.‏ چون شما پرسيديد،‏ من گفتم آه اين<br />

مصاحبه يا آن مصاحبه فقط نمي تواند تاثيرگذار باشد.‏ يعني<br />

اگر همه اين رسانه ها يك هدف آلي و معين مي داشتند و مجهز<br />

به تكنيك آار بودند آنوقت،‏ خيلي فرق مي آرد.‏ نداشتن عملكرد<br />

درست اين رسانه ها در خارج از آشور مي تواند در تقويت<br />

رژيم خيلي هم موثر باشد.‏ چرا نه؟ و اين يعنی ضد تبليغ.‏<br />

آسانيكه تکنيک جنگ رواني،‏ فكري و اجتماعي را تعقيب<br />

مي آنند مي دانند آه چه چيزها به ضد خودش تبديل مي شود.‏<br />

مثلا هيجان ايجاد مي آنند و چيزي از درونش در نمي آيد!‏ بعد<br />

از ده بار که اين آار را آردند،‏ بار يازدهم ، بهترين و واقعی<br />

ترين برنامه را هم که داشته باشند ديگر مردم اعتماد نمي آنند.‏<br />

حالا ما بحث فني در اينجا نمي خواهيم ب آنيم.‏ چون شما<br />

پرسيديد من هم مطرح کردم و الا هر جريانی خودش می داند<br />

چه نوع تبليغ کند و يا نکند.‏ از نظر ما ابتدا بايد برای خودمان<br />

مشخص کنيم آه ما مي خواهيم افشاگري آنيم يا مي خواهيم به<br />

همه توهين کنيم،‏ همه را نفي آنيم.‏ از خاتمی تا مصباح يزدی<br />

همه را بزنيم.‏ اين بنظر ما اسمش سياست و مبارزه نيست و<br />

خط مشی هم نيست،‏ اصلا معلوم نيست متحد کيست؟ دشمن<br />

کيست؟ دوست کدام است؟<br />

من در اينجا با صراحت به شما می گويم که از نظر<br />

ما <strong>توده</strong> ايها،‏ در آينده ايران بدون استفاده از نيروهائي آه در<br />

حاشيه حكومت هستند يا در جناح هايي حكومتي هستند،‏ حتي<br />

اگر حكومت حمهوري اسلامي سرنگون هم بشود،‏ هيچ<br />

حکومت و دولتی تشکيل شدنی نيست.‏ اداره کردن يك مملكت<br />

ميليوني بالاخره کادر می خواهد.‏ شما تصور آنيد در هر<br />

بخشداري و فرمانداري و استانداري هر کدام حداقل تا<br />

کادر احتياج دارد بعنوان آادر اداري پس بالاخره از اين در<br />

دستگاه دولتي جمهوری اسلامی هم استفاده بايد بشود،‏ اينطور<br />

نيست که شما همه را با يک چوب بزنيد.‏ حتی جمهوری<br />

اسلامی هم مجبور شد از کادرهای زمان شاه استفاده کند و يا<br />

در همين افغانستان مجبور شدند از کاردهای دولت دمکراتيک<br />

افغانستان استفاده کنند و يا در همين عراق هم الان شروع<br />

کرده اند به فراخواندن پليس زمان صدام و ادارات را باهمان<br />

کادرها دارند <strong>راه</strong> می اندازند.‏ به اين ترتيب شما می بينيند که<br />

سياست نفی مطلق و طرد همه عملا ناممکن و مخرب است و<br />

جذب نيرو نمی کند.‏ حتي در زمان تزار هم آه انقلاب اآتبر<br />

شد دستگاه دولتي را هم آه شكستند يعني شكستن ماشين<br />

دولتي،‏ بعداً‏ از ابزار آن ماشينن شكسته دولتي شروع آردند<br />

استفاده آردن<br />

بايد ديد ما و مردم چه آساني را در کنار خودشان<br />

احساس می کنند،‏ از آنها حمايت کنيم.‏ بايد ببينيم با آي و در<br />

آنار چه آساني قرار مي گيريم.‏<br />

البته،‏ ما بحث خودمان را مي آنيم و تاکيد می کنم که<br />

ما سياست خودمان را بيان می کنيم،‏ هر جريان ديگری<br />

خودش می داند چه کند و هر نوع سياستي آه دلش مي خواهد<br />

اتخاذ می کند.‏ ولي وقتي اشاره آرديد آه اين نشريات و<br />

رسانه هاي عمومي که در اختيار اپوزيسيون خارج از کشور و<br />

عمدتا امريکاست برد آنچناني ندارند،‏ من بی جا ندانستم که اين<br />

توضيحات را بدهم.‏ شما ببينيد!‏ مثلاً‏ تلفن مي شود از تهران و<br />

يکنفر می آيد روی خط.‏ آن طرف با استفاده از فرصتی که<br />

بدست آمده از ايران می آيد روی خط که چهارتا کلام حرف<br />

بزند و بگويد در آنچه چه می گذرد.‏ مصاحبه کننده که صحبت<br />

های آن طرف به مذاقش خوش نمی آيد و با سياست های<br />

راديو و يا تلويزيونش نمی خواند شروع می کند به طرح<br />

سئوالاتی آه پاسخ دهنده يا نمي تواند جوابش را بدهد و يا اگر<br />

هم جواب بدهد تا بقول معروف سنگ روی يخ نشود،‏ فردا<br />

برايش يك پرونده درست خواهد شد و بايد برود اداره منکرات<br />

و توضيح بدهد.‏ نمونه های بسياری در اين مورد را ما در<br />

حافظه خودمان داريم،‏ که از يکسو امثال سيامک پورزند قرار<br />

دارند و از سوی ديگر امثال اين آقای عليرضا جباری که با<br />

يک روزنامه و يا هفته نامه ای که در کانادا منتشر می شود<br />

مصاحبه کرده بود و حرف هائی زده بود که در همينجا هم<br />

بارها گفته شده و حالا ديگر نيازی نبود که از زبان و دهان<br />

او،‏ آنهم از تهران بيرون کشيده شود.‏ سرنوشت هر دو را هم<br />

که می دانيد.‏ هر دو زندانی اند حالا.‏ اين است نتيجه نداشتن<br />

سياست و خط مشی تبليغاتی که شما به گسترده بودن وسائل<br />

آن و در عين حال ناتوانی آنها اشاره کرديد.‏<br />

٦٠<br />

٥٠<br />

.<br />

.<br />

٦٤


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

28<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

آرايش سياسی<br />

نيروها درايران<br />

بسرعت درحال<br />

تغييراست!‏<br />

درآستانه رويدادهای چند هفته اخير و درادامه توقيف بسياری<br />

از مطبوعات کشور و فشار قوه قضائيه به مطبوعات نيمه<br />

مستقل کشور برای پذيرش سانسور،‏ بسياری از سايت های<br />

سياسی داخل و خارج از کشور نيز گرفتار تيغ توقيف اينترنتی<br />

شدند.‏ بدستور قاضی مرتضوی طرح فيلترينگ سايت های<br />

موثر و مطرح سياسی ايرانی – چه در داخل و چه در خارج<br />

از کشور-‏ که از مدت ها قبل تدارک آن از سوی وزارت<br />

مخابرات و سيمای جمهوری اسلامی ريخته<br />

شده بود به اجرا گذاشته شد.‏ وسائل فيلترينگ را از خارج<br />

وارد کرده و ليست سايت هائی که بايد مشمول طرح می شدند<br />

را نيز به بهانه مقابله با سايت های مروج فحشاء از قبل آماده<br />

کرده بودند.‏ اکنون و با حوادثی که درايران روی داد مشخص<br />

شده است که فيلترينگ کردن سايت های سياسی نيز بخشی از<br />

طرح بستن تمام کانال های ارتباطی مردم با هم،‏ با هدف<br />

عملياتی بود که در اين هفته ها همگان شاهد آن بودند.‏ شايد<br />

درابتدا هدف از بستن <strong>راه</strong> ارتباط گيری مردم با سايت های<br />

اينترنتی چندان برای مردم روشن نبود،‏ اما حوادث بعدی نشان<br />

داد که اين نيز بخشی از طرح بزرگتری بوده که اکنون<br />

بعنوان عمليات شورشی لباس شخصی ها شناخته شده است.‏<br />

در نخستين روزهای بسته شدن و باصطلاح فيلترينگ سايت<br />

های سياسی،‏ راديو فردا و تلويزيون متصل به اين راديو دو<br />

مصاحبه،‏ در همين ارتباط با سردبير <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> کردند.‏ آنچه را<br />

در زير می خوانيد مصاحبه تلويزيونی انجام شده دراين ارتباط<br />

است.‏<br />

- ما می خواهيم درباره بستن سايت ها چند کلامی با شما<br />

صحبت کنيم.‏ اين اقدام می تواند ادامه پيدا کند؟ تکنولوژی آن<br />

را از کجا آوردند؟<br />

- خب،‏ فعلا که با پول بی حساب و کتاب نفت رفته اند و يک<br />

دستگاه هائی از سوئد ظاهرا خريده اند و کار هم گذاشته اند تا<br />

ارتباط مردم با سايت های اينترنتی را قطع کنند،‏ بايد ديد پشت<br />

اين اقدام درتدارک چه هستند.‏ البته وسعت اين فيلترگذاری به<br />

آن شکل ها هم که می گويند نيست و بنظر ما،‏ خود حکومت<br />

هم به اين مسئله دامن می زند تا مردم خيال کنند سايت ها<br />

بسته شده و بتدريج اين وسيله ارتباطی را فراموش کنند.‏ تا<br />

آنجا که ما اطلاع داريم مردم دارند <strong>راه</strong>هائی برای دور زدن<br />

اين فيلترگذاری و اين سانسور جديد پيدا می کنند،‏ مخصوصا<br />

جوان ها.‏ ما توصيه می کنيم که <strong>راه</strong> حل های فنی را در سايت<br />

های و نشريات منتشر نکنند،‏ چون حکومت اين <strong>راه</strong> حل ها را<br />

هم می بندد،‏ مردم و مخصوصا جوان ها خودشان می دانند<br />

چگونه از فيلترها عبور کنند.‏ بهرحال فعلا،‏ از اين طريق هم<br />

لطمه ای به خبرگيری و آگاهی مردم زده اند.‏<br />

- می گويند ١٥٠ سايت را بسته اند.‏<br />

- ما نمی دانيم منشاء اين ارقام کجاست،‏ اما آنطور که سايت و<br />

يا روزنت ‏"رويداد"‏ همان روز اول نوشت،‏ درد آقايان در<br />

اصل همان سه سايتی است که رويداد نوشت.‏ يعنی سايت<br />

امروز که ديدگاه ها و اخبار جبهه مشارکت را منتشر می کند،‏<br />

سايت زنان که اخبار اختصاصی زنان را منتشر می کند و هر<br />

دو در داخل کشور تهيه می شوند و سايت پيک نت که در<br />

خارج کشور تهيه می شود و البته سايت راديو فردا.‏ همه دعوا<br />

هم بنظرما سر همين سايت ها بوده؛ که اخبار و افشاگری از<br />

داخل کشور داشته اند.‏ آنها مراجعه کننده سياسی از داخل<br />

کشور زياد داشته اند و جهت گيری مشخصی هم داشته و<br />

دارند.‏ يعنی در آن ها از آگهی تجاری تا بيانيه براندازی و يا<br />

نامه های دلتنگی اين و آن تا مغزپسته رفسنجان و زيره<br />

کرمان و نخود و لوبيای يک و يک منتشر نمی شده است.‏<br />

ما بخش آمار اين سايت ها را،‏ که يک مرکز بين المللی است<br />

مرتب کنترل می کنيم.‏ اتفاقا همين آمار هم نشان می دهد<br />

حساسيت ها در کجا بوده است.‏ ادعاهای آقايان در ايران هم<br />

که گفته اند سايت های مروج فحشاء و بقول خودشان اضرار<br />

را بسته اند،‏ همه حرف مفت است.‏ وقتی خودشان سايت<br />

صيغه خانه درست کرده و اجازه قرار گرفتن آن را روی<br />

شبکه اينترنت داده اند ديگر اين ادعاها مسخره است.‏ تازه<br />

سايت فحشاء و اضرار شب و روز در کنار خيابان ها ايستاده<br />

است!‏ نکته ديگر اينکه تازه همين سايت هائی را هم که فيلتر<br />

گذاشته اند،‏ بازهم در ايران گرفته می شود،‏ زيرا فيلترگذاری<br />

کامل امری نا ممکنی است.‏ اينترنت قاره هفتم است که تازه<br />

دارند کشفش می کنند،‏ شما يقين داشته باشيد که بزودی ضد<br />

فيلتر را پيدا خواهند کرد.‏ در ضمن شما اطلاع داريد که الان<br />

بتدريج دارند از ساته ليت و ديش برای وصل شدن به اينترنت<br />

استفاده می کنند که فيلتر گذاری روی آن ممکن نيست.‏ جنگ<br />

آقايان با آگاهی و تکنيک مثل جنگ شب با روز و سياهی با<br />

خورشيد است و بی نتيجه.‏<br />

يک شعر بسيار زيبائی شادروان نصرت رحمانی دارد.‏ می<br />

گويد:‏ قفل يعنی کليد-‏ قفل يعنی،‏ کليدی هم هست!‏<br />

اين قفل ها را مردم ايران باز خواهند کرد،‏ زيرا اين مردم<br />

تشنه اخبار و آگاهی اند و در چارچوب و حصار تنگی که<br />

ارتجاع می خواهد برايشان تعيين کند جای نمی گيرند.‏ اين<br />

اقدامی هم که کرده اند برای فيلتر گذاری روی چند سايت<br />

سياسی،‏ در واقع از موضع ضعف است.‏ شما به اين قسمت<br />

آمار سايت ها مراجعه کنيد.‏ اين سه سايتی که برايتان در بالا<br />

گفتم،‏ مثلا تعداد مراجعه کنندگان روزانه سايت امروز که<br />

دوستان آقای حجاريان منتشر می کنند حدود ٦ هزار است،‏<br />

سايت زنان اغلب بين ٣ هزار و سايت پيک نت بين<br />

١٦<br />

٢ تا


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

29<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

٤٠ تا ٤١ درصد<br />

٢٠<br />

تا هزار مراجعه کننده روزانه دارد که<br />

آن از ايران است.‏<br />

خب،‏ حرف ما اينست که وقتی حکومتی از<br />

بيننده يک سايت سياسی که عمدتا هم روشنفکران و نخبگان<br />

آن را می بينند می ترسد،‏ ديگر نمی توان گفت چنين حکومتی<br />

مسلط و مستقر است.‏ <strong>توده</strong> مردم که اينترنت ندارند،‏ حداکثرش<br />

تيتر روزنامه ها را می خواندند.‏<br />

اين مناسبات و مذاکرات جديد که با امريکا برقرار کرده<br />

اند،‏ قوت قلبی برای فشار بيشتر به مردم و محدود کردن<br />

بيشتر آزادی ها نبوده؟<br />

ما يک اطلاعی در اين باره داشتيم،‏ در روزهای پايانی<br />

سال گذشته.‏ اين اطلاع را هم در <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> منتشر کرديم و هم<br />

داديم به سايت های مختلف ايرانی و از جمله همين سايت پيک<br />

نت که حالا حکومت روی آن فيلتر گذاشته.‏ اين سايت خبر ما<br />

را با عنوان بزرگ منتشر کرد.‏ اگر اشتباه نکنم در تاريخ<br />

فروردين گذشته اين خبر در سايت پيک نت منتشر شد.‏ کسانی<br />

که علاقمند باشند می توانند بروند و در آنجا آن را بخوانند.‏<br />

در آنجا دقيقا نوشته شده که در آستانه سال نو،‏ آقای<br />

جوادظريف از امريکا <strong>راه</strong>ی تهران شده و پس از همآهنگی با<br />

تهران به ژنو برگشته و با زلمای خليل زاد که ايشان هم از<br />

امريکا خودش را به ژنو رسانده مذاکرات رسمی را آغاز<br />

کرده است.‏ در نتيجه،‏ خبر مذاکرات،‏ خبر جديدی نيست اما<br />

هوشيار شدن سياسيون مهاجر در اين باره خبر جديدی است!‏<br />

- منظور شما همين ديپلمات افغانی تبار است؟<br />

زلمای خليل زاد که مشاور کاخ سفيد در امور افغانستان<br />

و عراق و ايران است.‏ دوستان افغانی ما می گويند که ايشان<br />

چنان معامله گر بزرگی است در کار سياست که وطنش را هم<br />

معامله کرد.‏<br />

بهر حال می خواهم بگويم که خبر مذاکرات ايران و امريکا،‏<br />

خبر جديدی نيست اما حالا کم کم جزئيات آن دارد اعلام می<br />

شود.‏ تاخير آقای حکيم در بازگشت به عراق،‏ تماس های<br />

حکيم درتهران و از طريق سفارت انگليس.‏ خبر خلع سلاح<br />

مجاهدين و متوقف شدن اين خلع سلاح و باز دوباره خبر خلع<br />

سلاح و يا بازگشت غير مسلحانه اعضای سپاه بدر به عراق و<br />

يا همين سفر آقای خاتمی به لبنان و مذاکره با رهبر حزب االله<br />

لبنان.‏ بهرحال اينها جزئيات و نتايج آن مذاکراتی است که از<br />

ابتدای سال جديد و حتی در آستانه سال جديد ميان خليل زاد و<br />

جواد ظريف شروع شده و همچنان ادامه هم دارد.‏ اين نشانه<br />

هائی که خدمت شما گفتم،‏ موجب جلب توجه مردم نسبت به<br />

مذاکرات شده و مردم می خواهند بدانند آن پشت در ارتباط با<br />

امريکا چه می گذرد.‏ بنظر ما يکی از دلائل فيلتر گذاری<br />

روی سايت های سياسی هم همين مسئله بوده،‏ يعنی جلوگيری<br />

از انتشار اخبار مربوط به مناسبات ومذاکرات با امريکا.‏ ما<br />

اين را از روی پرهيزی که مقامات جمهوری اسلامی و حتی<br />

نمايندگان مجلس از ورود به بحث اين مذاکرات نشان می دهند<br />

می فهميم.‏ مثلا همين امروز از آقای محمد رضا خاتمی در<br />

باره اين مذاکرات سئوال شده و ايشان گفته ترجيح می دهد در<br />

اين باره حرف نزند.‏ اين نشان می دهد که خط قرمزی در اين<br />

باره تعيين شده و حکومت نسبت به افشای اين مذاکرات بسيار<br />

حساس است و حتما آن را اسرار مملکت و بخشی از منافع<br />

مملکت اعلام کرده که اينطور همه در باره آن سکوت می<br />

کنند.‏ به اين ترتيب بستن سايت ها نيز در همين شرايط البته<br />

بحث انگيز است و بی ارتباط با مذاکرات واخبار آن نيست،‏<br />

زيرا سايت هائی مثل پيک نت که مسئولين آن در داخل کشور<br />

نيستند که زير ضربه قرار بگيرند می توانستند اين اخبار را<br />

منتشر کنند و سد سانسور و باصطلاح خط قرمز ها را پشت<br />

سر بگذارند.‏<br />

- مناسبات با امريکا برای جناح راست يک برگ عبور از<br />

خط قرمز حقوق بشر نشده؟<br />

- بنظر ما جناح راست بسيار می کوشد برای يورش گسترده و<br />

يکباره به اصلاحات و اصلاح طلبان حمايت امريکا را جلب<br />

کند و همانطور که شريعتمداری چند روز پيش در کيهان<br />

نوشت،‏ آنها يعنی جناح راست تصور می کنند امريکا بدليل<br />

گرفتاری که برای سروسامان دادن اوضاع عراق دارد،‏ در<br />

مخمصه است و نيازمند امتيازهای اين جناح و اينها هم می<br />

توانند با دادن اين امتيازها حمايت کامل امريکا را برای يک<br />

کودتای کامل در ايران جلب کنند.‏ بنابراين جلب حمايت<br />

امريکا با دادن بزرگترين امتيازها اساس برنامه جناح راست<br />

است.‏ جناحی که حمايت داخلی و مردمی را بکلی از دست<br />

داده و می کوشد حمايت خارجی را پشتوانه حکومتی خويش<br />

کند.‏ بنظر ما جناح مقابل آنها هم اين مسئله را می دانستند و<br />

همچنان هم می دانند و به همين دليل هم در اين سالها می<br />

کوشيدند با علنی کردن و رسمی کردن مذاکرات و مناسبات با<br />

امريکا مانع اين زدوبند شوند و به ماجرا يک جنبه قانونی و<br />

علنی بدهند و نگذارند مذاکرات با امريکا تبديل به حربه ای<br />

سياسی برای جريان ضد اصلاحات شود.‏ بحث اين نبوده که<br />

جناح راست زير ميزی مذاکره نکند و اصلاح طلبان چنين<br />

کاری بکنند.‏ خير،‏ بحث اين بوده که مذاکرات رسمی و علنی<br />

باشد و مجلس و مردم در جريان آن باشند.‏ شتر سواری دولا<br />

دولا نشود.‏ هی آقای خليل زاد از نيويورک و واشنگتن بيايد<br />

ژنو و يواشکی با جواد ظريف که از بيت رهبری رهنمود<br />

گرفته و به ژنو آمده ملاقات کند و به پاول وزير خارجه<br />

امريکا گزارش شود.‏ خب،‏ اين موش و گربه بازی بايد خاتمه<br />

پيدا کند.‏ اين سيستم،‏ سيستم غلطی است.‏ نام اين کار مذاکرات<br />

سياسی نيست،‏ بلکه معامله سياسی است و قطعا هم در اين<br />

معامله سرمردم ايران کلاه خواهد رفت.‏ شما ببينيد،‏ در همين<br />

آستانه حمله نظامی به عراق اسنادی که از سوی همين وزارت<br />

خارجه امريکا منتشر شد چطور فاش ساخت که همين آقای<br />

رامسفلد وزير دفاع کنونی امريکا در سال ٨٣ با صدام<br />

حسين در بغداد مذاکرات محرمانه داشته و پسرخاله و<br />

پسردائی هم شده بودند.‏ در آن دوران اين مذاکرات و معامله<br />

های سياسی از مردم عراق پنهان نگهداشته شد و ديديم که<br />

امريکا هم تا وقتی به معامله سياسی ادامه می دهد که برايش<br />

سود داشته باشد.‏ تعهدی هم که بصورت رسمی وجود نداشت.‏<br />

در نتيجه آن لحظه که ديگر به صدام نياز نداشتند ديديد چه<br />

بلائی سرش آوردند و با عراق چه کردند.‏ نتيجه معامله<br />

سياسی همين است و به همين دليل هم بايد مانع معامله سياسی<br />

با امريکا شد.‏ يعنی جناح راست اگر تصور کند با اين<br />

مناسبات و معامله ها و زدن قيد حمايت مردم می تواند بر سر<br />

٨٢ و<br />

١٥ هزار<br />

١١<br />

- ١٤<br />

-<br />

- بله.‏<br />

- بله.‏


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

30<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

کار بماند،‏ مشق روی آب نوشته و قادر به کوچکترين درس<br />

آموزی،‏ حتی از سرنوشت عراق و صدام حسين هم نيست.‏<br />

اينها درعمل همان <strong>راه</strong>ی را می روند که صدام رفت.‏ يعنی در<br />

معامله سياسی تا آنجا که امريکا بخواهد از آنها و از ضعف<br />

موقعيت آنها در ايران استفاده می کند و آنجا که ديگر به آن<br />

نياز ندارد همان کاری را با آنها خواهد کرد که با صدام کرد.‏<br />

حالا با قدرت نظامی و يا به اشکال ديگری،‏ که ما فکر<br />

میکنيم نظامی نيست،‏ انتخاباتی را هم که به ايران تحميل کنند<br />

همان نتيجه ای را می دهد که کار نظامی می دهد.‏<br />

- خلع سلاح مجاهدين هم يکی موارد مذاکره و تفاهم بوده؟<br />

- ظاهرا در مذاکراتی که شده بر سر خلع سلاح مجاهدين و<br />

اعضای سپاه بدر يکجا تفاهم شده است و به همين دليل هم<br />

اعضای سپاه بدر که هم<strong>راه</strong> حکيم به عراق بازگشته اند خلع<br />

سلاح شده بودند و قطعا از آقای حکيم و از طرف امريکائی<br />

مذاکره با امريکا تعهد گرفته شده که اين افراد مسلح نشوند.‏<br />

حتی اگر در عراق فعاليت سياسی می کنند،‏ حق داشتن اسلحه<br />

نداشته باشند.‏ همين عمل با مجاهدين خلق انجام شده است.‏<br />

بنظر ما اين خبرهای متناقضی که درباره خلع سلاح مجاهدين<br />

از عراق می رسيد،‏ خودش نشاندهنده نوسان هائی است که در<br />

مذاکرات ژنو بين ايران و امريکا وجود داشته و اخبار خلع<br />

سلاح مجاهدين بازتاب آن مذاکرات بود.‏<br />

- سرانجام مجاهدين به کجا خواهد کشيد؟<br />

- اينکه مجاهدين خلق چه سرنوشتی در آينده خواهد داشت؟ در<br />

کنار چه جرياناتی قرار خواهد گرفت؟ اين اخبار مربوط به<br />

اتحاد و همکاری آنها با سلطنت خواهان و يا زمزمه آن چقدر<br />

درست است و يا نيست؟ اينها مسائلی است که در آينده<br />

مشخص تر خواهد شد.‏ ما فکر می کنيم مسائل ايران بسرعت<br />

در حال تغيير است.‏ کسانی مواضع گذشته را تغيير می دهند،‏<br />

کسانی در کنار کسان ديگری قرار خواهند گرفت،‏ مواضع<br />

تغيير می کند،‏ کسانی موقعيتشان در خطر است کوتاه می آيند،‏<br />

کسانی از موضع قدرت و از موضع برتر وارد ميدان خواهند<br />

شد.‏ کمی بايد صبر کرد،‏ اما آنچه که مسلم است اينست که<br />

آرايش نيروهای سياسی چه در مهاجرت و چه در داخل کشور<br />

بسرعت در حال تغيير است.‏<br />

<br />

‏(بقيه<br />

اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />

از ص ١۴)<br />

آن زمان نمايندگان مجلس معنای اين توصيه را درك<br />

نكردند زيرا هنوز طرح سازمان يافته ايجاد موج گرانی به<br />

اجرا گذاشته نشده بود.‏ اآنون گرانی را برای تحقق اين<br />

رهنمود رهبر،‏ بازاری ها و غارتگرانی آه در مجمع<br />

مصلحت نظام نشسته اند و نهادهای زير نظر رهبری را اداره<br />

می آنند وارد ميدان شده اند.‏ با اين گرانی می خواهند آمر<br />

مردم را بشكنند و زمينه را برای يورش به مجلس ف<strong>راه</strong>م<br />

آورند.‏ آنها از لغو نظارت استصوابی و انتخابات آينده وحشت<br />

دارند و باحتمال بسيار می خواهند مملكت را برای يك دوره(‏<br />

پس از يورش)‏ بدون مجلس و تحت هدايت مجمع تشخيص<br />

مصلحت اداره آنند.‏ ريشه و هدف توطئه ايجاد گرانی اخير<br />

همين است و بس!‏<br />

تنها <strong>راه</strong> مقابله با اين توطئه آن است آه وزارت<br />

اطلاعات فورا يك ستاد ويژه تشكيل داده و عوامل مستقيم<br />

ايجاد گرانی و احتكار را شناسايی و به مردم و نهادهای<br />

قضايی معرفی آند.‏ اين ستادهای توطئه در فرهنگس<strong>راه</strong>ا،‏<br />

مجلات و روزنامه ها و دانشگاه ها تشكيل نشده است،‏ بلكه در<br />

قلب برج های تجاری تشكيل شده،‏ يعنی همانجا آه پول و<br />

نقدينگی نهفته است.‏ اگر قرار باشد با گرانی مبارزه و مقابله<br />

شود،‏ يگانه <strong>راه</strong>ش دخالت مستقيم و قاطع دولت در تصرف<br />

همين ستادهای توطئه و آشف ارتباط آنها با آانون های<br />

وابسته به انگليس و امريكا در خارج از آشور است.‏<br />

غارتگران،‏ اينبار می خواهند بعنوان ناجی اقتصادی و مقابله<br />

آننده با بحران گرانی وارد ميدان شوند و چهره های ناشناخته<br />

اما وابسته مستقيم به خود را در راس رهبری ماجرا قرار<br />

دهند و باصطلاح خط سوم را رهبری آنند.‏ هر نوع مسامحه<br />

دولت و مجلس در افشاء و مقابله با اين توطئه يك غفلت<br />

تاريخی است.‏ گرانی قابل آنترل است،‏ وقتی ستاد اقتصادی<br />

بازار و رهبران آن در مجمع تشخيص مصلحت قابل آنترل<br />

باشند!‏<br />

دولت همچنين بايد خواهان آن شود آه حساب و<br />

آتاب نهادهای اقتصای زير نظر رهبر و نقش آنان در ايجاد<br />

گرانی برای مردم روشن شود.‏ نبود حساب و آتاب در اين<br />

نهادها و عدم پرداخت ماليات به دولت و بودجه عمومی خود<br />

يكی از عوامل گرانی و ناتوانی دولت در آنترل آن است.‏<br />

دولت همچنين بايد هرچه سريعتر با آگاه آردن مردم از نقش<br />

صندوقهای قرض الحسنه وابسته به سازمان اقتصاد اسلامی<br />

در ايجاد تورم و پولشويی،‏ انحلال اين صندوقها را در دستور<br />

آارخود قرار دهد.‏ بنادر آشور در آنترل قرار گيرد،‏<br />

انبارهای آالا زير نظر دولت قرار گيرد و توزيع آالا با<br />

نظارت مردم محلات و دولت انجام شود.‏ جز اين آنترل<br />

قاطع،‏ هر نوع تدبير آلوده به تعارف نقش بر آب است.‏ آنها آه<br />

برج های تجاري-‏ اقتصادی را در اختيار دارند نه با دولت<br />

ومجلس شوخی دارند و نه با ملت تعارف.‏<br />

افشای ماهيت انجمن های اسلامی بازار،‏ پيوندهای آن با<br />

جمعيت موتلفه ، ثروت اعضای آن و رشته های اقتصادی آه<br />

در آن فعاليت دارند همگی می تواند با آشنايی بيشتر مردم از<br />

ماهيت جبهه ضداصلاحات و مقابله آارآمدتر با برنامه اخير<br />

ايجاد گرانی ياری رساند.‏ اين تجربه تاريخی مقابله با تمام<br />

توطئه های مشابه در تمام آشورهائی بوده آه جنبش های<br />

عمومی برای اصلاحات و انقلاب در آنها جريان داشته است.‏<br />

نمونه اخير آن ونزوئلاست!‏<br />

با اينحال هيچيك از اين اقدامات تا زمانی آه قدرت<br />

سياسی در دست مخالفان اصلاحات است به تنهايی آارساز<br />

نخواهد بود.‏ پيگيری رئيس جمهور در تصويب لوايح ارائه<br />

شده به مجلس و پافشاری مجلس در تصويب آنها و تلاش در<br />

محدود آردن و پايان دادن به قدرت سياسی جناح راست،‏ <strong>راه</strong><br />

نهايی مقابله با برنامه های اقتصادی و توطئه اخير ايجاد<br />

گرانی جبهه ضد اصلاحات است.‏<br />

شورای سردبيری و سياستگذاری <strong>راه</strong> <strong>توده</strong>-‏<br />

٢٢ خرداد ١٣٨٢


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

31<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

چپ جنبش<br />

و دمكرات عراق<br />

اگر متحد نشود<br />

صحنه را باخته است!‏<br />

‏"قديم حبيب"‏ مارآسيست و استاد دانشگاه بغداد<br />

است.‏ او متولد ١٩٣٥ و پرفسور اقتصاد سياسی از دانشگاه<br />

برلين است.‏ در سالهای سرآوب رژيم صدام ترك ميهن گفت<br />

و سالها در الجزاير،‏ پراگ و سپس برلين در مهاجرت بسر<br />

او آه اآنون مشغول نوشتن تاريخ ٦ جلدی عراق است،‏<br />

می آوشد جبهه ای وسيع از نيروهای چپ و دمكرات در<br />

عراق تشكيل دهد.‏<br />

مصاحبه زيرا را روزنامه<br />

پيرامون تحولات عراق پس از سرنگونی<br />

رژيم صدام حسين و آغاز فعاليت احزاب سياسی دراين آشور<br />

با وی انجام داده است.‏<br />

Neues<br />

"<br />

برد .<br />

"Deuschland<br />

-<br />

- وقتی تصوير گورهای دسته جمعی را آه در عراق آشف<br />

شده می بينيد،‏ چه احساسی به شما دست می دهد؟<br />

ما همه می دانستيم آه رژيم صدام جنايتكار است و يقين<br />

داشتيم آه بعد از سقوط او گورهای دسته جمعی و زندان های<br />

مخفی بسياری آشف خواهد شد.‏ در دوران حكومت صدام<br />

حسين ٢٠٠ هزار آرد آشته و يا آواره شدند و ما اطمينان<br />

داشتيم آه سرانجام روزی گورهای آنها مانند گورهای قيام<br />

سال در جنوب عراق آشف و جهان از آن مطلع<br />

خواهد شد.‏ اين بسيار غم انگيز است وقتی به چهره هائی نگاه<br />

می آنی آه تصور می آردند يك روز عزيزان ناپديد شده خود<br />

را زنده،‏ حداقل در زندان ها خواهند يافت و حالا امروز<br />

بقايای اجساد آنها را پيدا می آنند.‏<br />

١٩٩١<br />

-<br />

-<br />

در رژيم صدام وقتی آسی تحت تعقيب سياسی بود،‏<br />

خانوادهاش هم تحت نظر و يا زير فشار حكومتی بود؟ مثلا<br />

خود شما!‏<br />

نه تنها دگرانديشان سياسی در رژيم صدام تحت پيگرد<br />

بودند،‏ بلكه وابستگان و اقوام آنها نيز در چنين شرايطی بسر<br />

می بردند و حتی مجازات هم می شدند.‏ ما مواردی را داريم<br />

آه اين اقوام و بستگان،‏ با هدف تحت فشار گذاشتن افراد تحت<br />

پيگرد سياسی حتی به قتل رسيدند.‏ بعنوان نمونه يك برادرم آه<br />

اصلا در امور سياسی دخالت نمی آرد و ديگری خواهر<br />

زادهام آه پزشك بود به قتل رسيدند.‏ خود من هم مدتی زندان<br />

بودم و شكنجه شدم.‏ پس از رهائی از زندان نيز مجبور شدم<br />

از آشور فرار آنم تا دوباره زندانی نشوم و يا ربوده شده و به<br />

قتل نرسم.‏<br />

- چرا رژيم صدام را نيروهای داخلی نتوانستند سرنگون آنند،‏<br />

تا به بهانه سرنگونی او آشور به اشغال نيروهای نظامی<br />

بيگانه در نيآيد؟<br />

- دلائل زيادی در اين مورد وجود دارد،‏ از جمله مانورهای<br />

صدام حسين ميان آشورهای سابق سوسياليستی و درعين حال<br />

ميان آشورهای سرمايه داری و همچنين آشورهای عربی،‏ آه<br />

اين مجموعه اقتصادی-‏ سياسی موجب می شد اولا اخبار<br />

مربوط به شيوه حكومت او به آگاهی مردم جهان و بويژه<br />

منطقه نرسد و ضمنا نوعی حمايت جهانی را برای صدام<br />

ف<strong>راه</strong>م آورد.‏<br />

دليل ديگر،‏ پراآندگی اپوزيسيون صدام بود آه هر<br />

آدام مستقل از ديگری عليه رژيم صدام مبارزه می آردند.‏<br />

سومين دليل وجود سازمان های امنيت چندگانه در<br />

رژيم صدام بود آه هر آدام ديگری را آنترل می آردند و<br />

همه آنها اپوزيسيون را.‏ تعداد اين سازمان ها به پنج سازمان<br />

می رسيد.‏<br />

چهارم اينكه همه آشورهای عربی مخالف سقوط<br />

صدام حسين بودند.‏ او توانسته بود با شعارهائی آه عليه<br />

اسرائيل و امريكا می داد و جنگی آه در برابر ايران آرده<br />

بود حمايت آن ها را ضامن حكومت خود آند.‏ شايد باور<br />

آردنی نباشد اما حقيقت دارد آه حتی حكومت آويت هم با<br />

سقوط صدام موافق نبود.‏ مسئله خطر شيعيان مورد حمايت<br />

ايران و دخالت های اين آشور در امور آشورهای منطقه يك<br />

چتر حفاظتی برای صدام بوجود آورده بود.‏<br />

پنجمين دليل حمايت همه جانبه امريكا در رژيم صدام<br />

حسين بود.‏ آاخ سفيد هم با سقوط صدام موافق نبود و به همين<br />

دليل هم چند قيام افسران ارتش آه می خواستند عليه او آودتا<br />

آنند با اطلاعاتی آه امريكا در اختيار صدام گذاشت ناآام ماند<br />

و سرآوب شد.‏ امريكا صدام را لولوی منطقه آرده و حضور<br />

نظامی خود در منطقه را به اين بهانه توجيه می آرد.‏<br />

در چنين شرايطی بود آه اپوزيسيون عراق عقيم<br />

مانده و نتوانست خود رژيم صدام را به زير بكشد.‏<br />

- تصور می آنيد حمله نظامی به عراق يگانه <strong>راه</strong> حل سقوط<br />

رژيم صدام بود؟<br />

- خير.‏<br />

اصلا نياز به جنگ نبود.‏ حقيقت اينست آه امكانات<br />

زيادی در داخل آشور و در منطقه وجود داشت آه بتوان به<br />

آمك آنها و توسط اپوزيسيون تغييرات جدی در آشور بوجود<br />

آورد.‏ امريكا از طريق نظامی به اين تغييرات دست زد زيرا<br />

علاوه بر طرح سلطه بر نفت عراق می خواست در عراق و<br />

در منطقه و بر نفت خليج فارس سلطه نظامی داشته باشد.‏<br />

عراق به آزمايشگاه سلاح ها و بمب های امريكا تبديل شد.‏<br />

برای سرنگونی صدام و حتی تصرف عراق هرگز احتياج به<br />

چنين بمباران وسيعی نبود،‏ اما امريكا برای نشان دادن قدرت<br />

خود به آشورهای اروپائی دست به چنين عملی زد.‏


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

32<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

-<br />

- اآنون نزديك به سه ماه از سقوط صدام و تصرف عراق می<br />

گذرد اما نه دولتی در عراق تشكيل شده و نه امريكا دغدغه<br />

امنيت داخلی عراق را دارد.‏ واقعا چرا؟<br />

- در اينكه مردم عراق از سقوط صدام خوشحال شدند ترديد<br />

نيست،‏ اما همين مردم از اينكه امريكا آشورشان را تصرف<br />

آرده و به همان سياست های گذشته در ارتباط با عراق ادامه<br />

می دهد روز به روز عصبانی تر می شوند.‏ اآنون خطر اين<br />

است آه هرج و مرج آنونی بمدتی طولانی ادامه يابد و اين<br />

بسود نيروهای ملی و دمكرات آشور نيست.‏ آم آم نيروهای<br />

بعث دوباره جان می گيرند و برای خود حقانيت قائل می<br />

شوند.‏ اين درست است آه رژيم بعث از حاآميت برآنار شده<br />

اما بعثی ها در جامعه حضور دارند و دوباره خود را<br />

سازماندهی آرده اند تا بتوانند يكبار ديگر حكومت را بعنوان<br />

ناجی عراق بدست بگيرند.‏<br />

- اما ژنرال های امريكائی رژيم بعث را رژيمی مرده اعلام<br />

آرده اند.‏<br />

- خير.‏<br />

حزب بعث بعنوان يك فاآتور سياسی به هيچ وجه از<br />

بين نرفته است،‏ بلكه از هرج و مرج آنونی استفاده آرده و با<br />

تغيير نام در تدارك بازگشت است.‏ صدام حسين توانسته بود با<br />

زور ميليونها عراقی را در حزب خود جای دهد.‏ ما می دانيم<br />

آه ٨٠ در صد آنها با زور در سازمان های حزب بعث جای<br />

گرفته بودند،‏ اما نبايد برای نپذيرفتن اين واقعيت آه حداقل<br />

در صد اعضای حزب او از نيروهای وفادار و مومن به<br />

حزب بودند خود را فريب بدهيم.‏ اين نكته مهم را نبايد<br />

فراموش آرد آه او موفق شده از ميان نيروی شكست خورده<br />

خود،‏ از ميان گارد ويژه رياست جمهوری و از ميان تشكل<br />

های مردمی هسته های مخفی و مختلفی را برای خرابكار<br />

بوجود آورد.‏ آتش سوزی ها و قتل های آنونی آه اخبار بسيار<br />

آمی از آنها به جهان مخابره می شود جزئی از همين عمليات<br />

پنهان است.‏ خطر اينجاست آه فعاليت نيروهای باقی مانده<br />

رژيم بعث نه تنها موفق شوند نيروهای مخالف اشغال آشور<br />

را به طرف خود جلب آنند،‏ بلكه موفق شوند مسلمانان وهابی<br />

را آه مساجد زيادی را در طول سالهای اخير در اختيار خود<br />

گرفته اند جلب آنند و از اين طريق به شبكه های تروريستی<br />

جهانی القاعده و امثالهم وصل شوند.‏ خطر ديگر <strong>راه</strong> افتادن<br />

موج ترور نيروهای چپ و دمكرات آشور توسط همين<br />

جريانات است.‏<br />

٢٠<br />

- شما در يك خانواده شيعه بدنيا آمده ايد.‏ آيا شيعه های عراق<br />

خواهان يك دولت اسلامی به سبك ايران هستند؟<br />

- ابتدا به اين نكته توجه داشته باشيد آه شيعه ها در دوران<br />

حكومت صدام بيرحمانه سرآوب شدند و آنها اآنون خود را<br />

رها يافته احساس می آنند؛ اما اين بدان معنی نيست آه همه<br />

شيعه ها از احزاب اسلامی حمايت می آنند.‏ شيعه های زيادی<br />

در جنوب و مرآز عراق جزو نيروهای دمكرات آشور<br />

محسوب می شوند.‏ حتی اآثر اعضای حزب آمونيست عراق<br />

شيعه هستند.‏ البته طبيعی است آه احزاب اسلامی در دوران<br />

سرآوب و تعقيب نيروهای دمكرات موفق شده باشند عده ای<br />

را دور و برخود جمع آنند،‏ اما باز هم اين به مفهوم آن نيست<br />

آه شيعه ها خواهان دولت اسلامی هستند.‏ در احزاب اسلامی<br />

مانند مجلس اعلای انقلاب اسلامی و يا حزب الدعوه جريان<br />

های زيادی وجود دارد.‏ در ميان آنها عناصر انحصار طلب<br />

وافراطی يافت می شود آه می آوشند قدرت را در حزب خود<br />

بدست بگيرند و پس از آن حرآت های ايدئولوژيك را سازمان<br />

بدهند تا بلكه از اين طريق خود را به جامعه تحميل آنند.‏<br />

- عموزاده پادشان سابق عراق ‏"ملك فيصل"‏ به عراق بازگشته<br />

است.‏ برخی ها اعتقاد دارند آه خاندان سلطنتی هاشمی بيش<br />

از ساير نيروها شانس بدست گرفتن قدرت را دارد و نيروی<br />

زيادی از آنها حمايت می آند.‏ اين واقعيت است؟<br />

- خاندان سلطنتی هاشمی در سال ١٩٥٨ درعراق سرنگون<br />

شد و مردم هم از سقوط آنها ابراز شادمانی و حمايت آردند،‏<br />

زيرا در دوران سلطه آنها برعراق مردم محروميت ها و رنج<br />

های زيادی را متحمل شدند.‏ اما از آن زمان،‏ سالهای بسياری<br />

می گذرد و خيلی از مردمی آه آن دوران را ديده اند ديگر در<br />

قيد حيات نيستند.‏ من فقط می توانم بگويم آه اقليتی اآنون در<br />

عراق وجود دارد آه از بازگشت حكومت سلطنتی حمايت می<br />

آند،‏ اما اآثريت خير!‏<br />

- وضع نيروهای چپ و دمكرات چگونه است؟ چه نقشی در<br />

اوضاع سياسی آنونی عراق دارند؟<br />

١٩٣٤<br />

حزب آمونيست در سال تاسيس شد و همواره با<br />

ساير نيروهای چپ ديگر،‏ حتی قبل از تاسيس عراق مدرن،‏<br />

برای دمكراسی در آشور مبارزه آرده است.‏ سرآوب متوالی<br />

اين حزب خواه ناخواه اجازه گسترش پايگاه اجتماعی-‏<br />

سازمانی به آن نداده است،‏ اما اين فقط شامل حزب آمونيست<br />

عراق نمی شود،‏ نيروهای ديگر چپ هم بخاطر سرآوب چند<br />

دهه وضعی مشابه دارند.‏ به همين دليل است آه امروز اتحاد<br />

اين نيروها با هم يگانه <strong>راه</strong> گسترش پايگاه آنها در ميان مردم و<br />

تاثير گذاری روی حوادث است.‏ اگر آنها نتوانند با هم همكاری<br />

آنند و برنامه واحدی را ارائه دهند آه مورد قبول همه<br />

نيروهای ملی و مترقی باشد شانسی در آينده عراق نخواهند<br />

داشت و يك نيروی تاثير گذار به حساب نخواهند آمد.‏<br />

جدا از ضرورت تشكيل اتحاد در طيف نيروهای<br />

چپ و دمكرات،‏ اين جبهه بايد بتواند با نيروهای ليبرال و<br />

دمكرات ملی آشور در يك دوران گذار و حتی در تشكيل<br />

دولت موقت ملی همكاری آند.‏ تنها در اين صورت است آه<br />

آشور را می توان از دست نيروهای اشغالگر بيرون آورد و<br />

<strong>راه</strong> را بربازگشت رژيم سابق بست.‏ اين اتحاد می تواند چنان<br />

نقشی را در آشور ايفاء آند آه نيروهای اشغالگر نتوانند زير<br />

پوشش قطعنامه های سازمان ملل به حاآميت خود برعراق،‏<br />

برای يك دوران طولانی مشروعيت ببخشند.‏


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

33<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

اشغال عراق<br />

جنگ با دروغ<br />

آغازشد با جنايت<br />

ادامه دارد<br />

اسکات ريتر از ماموران سازمان امنيت نيروی دريائی امريکا<br />

در زمان جنگ خليج فارس در سال او در سال<br />

١٩٩٨ عضو گروه بازرسان ويژه سازمان ملل به عراق<br />

چاپ آلمان با<br />

اعزام شد.‏ گفتگوئی روزنامه<br />

وی کرده است.‏ اين گفتگو همزمان با اوج گيری افشاگری<br />

مطبوعات امريکا پيرامون دروغ های کاخ سفيد در باره سلاح<br />

کشتار جمعی در عراق انجام شده است.‏ با اوج گيری اين<br />

افشاگری ها بوش در يک سخنرانی تلويزيونی ناچار شد دلائل<br />

ديگری را برای حمله به عراق و تصرف اين کشور مطرح<br />

کند،‏ از جمله ضرورت سرنگونی يک ديکتاتور برای<br />

برقراری دمکراسی در عراق.‏ بدين لحاظ،‏ اين مصاحبه با<br />

توجه به اينکه ديدگاه يک نظامی امريکائی مخالف تصرف<br />

عراق را منعکس می کند و اينکه خود وی بازرسی بوده که<br />

می تواند شهادت بدهد درعراق سلاح کشتار جمعی وجود<br />

نداشته،‏ برگردان اين مصاحبه به فارسی و انتشار آن را مفيد<br />

می دانم.‏ سناريوئی که اکنون درباره ايران دنبال می شود.-‏<br />

مترجم<br />

شما هم اينگونه فکر می کنيد که نيروهای اشغالگر،‏ عراق<br />

را به آشوب کشاندند؟ غارت و نابودی آثار باستانی،‏ نابودی<br />

سيستم خدمات بهداشتی و تامين آب آشاميدنی،‏ آتش گشودن به<br />

روی تظاهرکنندگان گوشه هائی از فاجعه امروز عراق<br />

نيست؟ ارتش امريکا تصور چنين حوادثی را داشت؟<br />

اسکات-‏ برای آنکه بدانيم امروز در عراق چه می گذرد،‏ بايد<br />

به مقدمات اين جنگ نگاهی دقيق تر بياندازيم.‏<br />

جنگ با قدرت نظامی امريکا به پيروزی رسيد و رژيم عراق<br />

سقوط کرد،‏ اما نقشه تدارکاتی و هدايت آن بوسيله سازمان<br />

های امنيتی و ايدئولوگ های واشنگتن انجام گرفت.‏ اين جنگ<br />

را پرزيدنت امريکا با يک دروغ آغاز کرد و سرعت پايان<br />

عمليات نيز دليل کاملا واضحی داشت:‏ جنگ بوسيله<br />

کارشناسان ماهر طرح ريزی شده بود.‏<br />

نقشه های نظامی يک جنگ برای ستاد فرماندهی آن،‏ وابسته<br />

به تاکتيک های غير نظامی دشمن هم هست و بايد به همين<br />

خاطر خود را از هر نظر آماده نگه داشت و هر وضعيت<br />

جديدی را در محاسبه گنجاند.‏ اين مربوط به دوران پيش از<br />

جنگ و پيروزی است؛ چرا که بعد از پيروزی نظامی ديگر<br />

اين وظيفه ستاد فرماندهی نيست که پيروزی بدست آمده را<br />

هدايت سياسی کند.‏ از اينجا به بعد همکاری مشترک سياست و<br />

ارتش ناگزير است.‏ حتی بهتر است نيروئی که نقش اشغالگر<br />

داشته،‏ بعد از عمليات نظامی جای خود را به نيروها و<br />

واحدهای ديگری که در جنگ شرکت نداشته اند واگذار کند.‏<br />

ساده ترين دليل آن،‏ روحيه ايست که نيروی نظامی به<br />

پيروزی رسيده بعنوان فاتح جنگی دارد و با همين روحيه با<br />

مردم برخورد می کنند.‏ آنها در طول جنگ به کشتن عادت<br />

کرده اند و وقتی پيروز می شوند،‏ هنوز با همان روحيه اند.‏<br />

بنابراين،‏ بايد هرچه زودتر آنها را با نيروهای ديگر عوض<br />

کرد و يا اگر در محل قرار است باقی بمانند نبايد به کار<br />

سياسی کار داشته باشند و برای عمليات نظامی – در صورت<br />

ضرورت-‏ باقی بمانند.‏<br />

- پس چرا اينگونه عمل نمی کنند؟<br />

- برای اينکه چنين برنامه ای وجود ندارد؛ آنها نمی دانستند<br />

پس از پيروزی چه بايد بکنند.‏ حتی نيروئی در اختيار نداشتند<br />

که جای آدم کش ها را با آنها عوض کنند.‏ بنابراين اشغال<br />

عراق با حضور همين آدم کش ها ادامه می يابد.‏ ادامه حالت<br />

جنگی وضعيت يک کشور را ناپايدار می کند و ناپايداری<br />

باعث اغتشاش و درگيری مردم با نيروهای اشغالگر می شود<br />

و از آنجا که نيروی اشغالگر نمی داند با مردم عادی چه بايد<br />

بکند،‏ همان کاری را با اين مردم انجام می دهد که با نيروهای<br />

نظامی در جبهه ها انجام می داده است و من اين را يک<br />

شکست برای دولت امريکا می دانم.‏ دليل آن هم اينست که از<br />

همان ابتدا،‏ جنگ با يک دروغ آغاز شد؛ يعنی گفته شد ما<br />

عراق را اشغال نمی کنيم،‏ بلکه آن را آزاد می کنيم و به همين<br />

دليل لازم نيست خود را برای دوران بعد از پيروزی نظامی<br />

– يعنی اشغال کشور-‏ آمانده کنيم.‏ چرا بايد چنين تدارکاتی را<br />

پيش بينی کنيم وقتی مردم عراق برای رهائی از چنگ صدام<br />

حسين با گل به استقبال ما می آيند؟"‏<br />

و حالا از آنجا که چنين استقبالی از ارتش امريکا صورت<br />

نگرفته و با گل به سراغ ما نيآمده اند،‏ در گل مانده ايم.‏<br />

- اگر جنگ از همان ابتدا يک تصميم از پيش اتخاذ شده بود و<br />

اين تصميم چنان قاطع گرفته شده بود که حتی جنبش صلح و<br />

مخالفت همه کشورهای ديگر هم نتوانست مانع آن شود،‏ نبايد<br />

حداقل برنامه و اطلاعاتی برای مراحل بعد از جنگ طرح<br />

ريزی و يا پيش بينی می شد؟ دچار خوش بينی نبودند؟<br />

- به نظر من ارتش هم پيش بينی چنين وضعيتی را در عراق<br />

نکرده بود.‏ آنها فقط رفته بودند که بجنگند و اکنون نيز همان<br />

کاری را می کنند که وظيفه آنها بوده است.‏ همين.‏ حتی<br />

خوراک تبليغايی که در سطح جامعه سياسی تدارک ديده بودند<br />

برای درک واقعيت کافی نبود.‏<br />

اين جنگ بوسيله يک گروه کوچک از ايدئولوگ های جن زده<br />

پنتاگون طرح ريزی شده و پيش برده شد و اگر بپذيريم که<br />

تصميمات از ايدئولوژی ناشی می شود،‏ می توانيم بپذيريم که<br />

چرا به افکار عمومی و اعتراضات جهانی اهميتی ندادند.‏<br />

وزير دفاع ‏"رامسفلد"‏ و معاونش ‏"ولفوتيز"‏ افرادی از اين<br />

گروند.‏<br />

- آنها چگونه می توانستند سياست خود را بدون در نظر<br />

گرفتن منافع اقتصادی به پيش ببرند؟<br />

"<br />

١٩٩١ بود.‏<br />

"Jung Welt"<br />

-


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

34<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

- آنها از فضای ايجاد شده بعد از ١١ سپتامبر،‏ برای پيشبرد<br />

مقاصد و منافع خود استفاده کردند.‏ آنها همچنين موفق شدند در<br />

کشور فضای رعب و وحشت بوجود آورند و مردم را با<br />

احتمال وقوع حوادث بعدی بترسانند و مرعوب کنند.‏ مردم<br />

واقعا ترسيده بودند.‏<br />

- دولت امريکا جنگ را به بهانه وجود سلاح های کشتار<br />

جمعی آغاز کرد.‏ حالا که دولت عراق سقوط کرده و عراق<br />

دراختيار امريکاست.‏ پس سلاح ها کجاست؟<br />

- اصلا سلاحی وجود نداشت،‏ اگر هم وجود داشت،‏ نابود شده<br />

بود و اين را هم سازمان ملل و هم دولت امريکا خوب می<br />

دانند.‏ من تعجب می کنم که هنوز رئيس سابق سازمان<br />

اطلاعات مرکزی امريکا ‏"سيا"‏ مدعی است نمی توانيم<br />

مطمئن باشيم سلاحی وجود ندارد."‏<br />

اتفاقا خود او خيلی دقيق می داند که در سال<br />

عراق خلع سلاح شده و ديگر پتانسيل نظامی<br />

نداشت.‏ اين واقعيت هم در سازمان ملل ثبت است.‏ بنابراين،‏<br />

وجود سلاح کشتار جمعی بهانه بود.‏<br />

- امريکا مدعی است هزار بازرس سازمان نظامی خود را<br />

برای کشف سلاح به عراق اعزام داشته و در اين شب ها هم<br />

فيلم هائی از حضور آنها در لباس های مخصوص و در مکان<br />

هائی در عراق پخش می شود که گويا در آنها سلاح های<br />

کشتار جمعی توليد می شده است.‏ واقعا آنها دنبال سلاح می<br />

گردند؟ چيزی پيدا کرده اند؟<br />

- آنها بازرس نيستند،‏ بلکه افراد وابسته به حکومت هستند.‏<br />

خنده آور اينست که آنها ليستی برای بازرسی از ٢ هزار محل<br />

را دراختيار دارند.‏ من با اطمينان به شما می گويم که اين<br />

بازرسان هيچ چيز پيدا نخواهند کرد،‏ زيرا چيزی وجود ندارد<br />

که پيدا شود.‏ همين ليست بلند بالا خود اثبات کننده آنست که<br />

آنها را دنبال نخود سياه فرستاده اند.‏ شايد اگر ليست کوتاه تری<br />

دراختيار آنها بود انسان دچار ترديد می شد.‏ حدس می زنم<br />

آنها بجای سلاح در جستجوی اسنادی هستند که براساس آن<br />

بتوانند وجود سلاح احتمالی را اثبات کنند.‏ اسنادی که آن را<br />

هم همه جا می توانند پيدا کنند.‏<br />

شما کافی است به گفته های دانشمندان برجسته رژيم سرنگون<br />

شده عراق که دولت امريکا به آنها وعده های بزرگ داده<br />

توجه کرده باشيد.‏ آنها با وجود همه اين وعده ها گفته اند<br />

سلاحی در کار نيست.‏<br />

- پس چرا امريکا همچنان اصرار دارد بارزسان سازمان ملل<br />

به عراق فرستاده شوند و همان نتيجه ای را از بازرسی آنها<br />

انتظار دارد که تاکنون امريکا مدعی آن بوده است؟<br />

شما توجه داشته باشيد که امريکا به بهانه وجود سلاح های<br />

کشتار جمعی عراق را محاصره اقتصادی کرده بود.‏ اين<br />

محاصره به قيمت جان نيم ميليون مردم عراق تمام شد.‏ و باز<br />

بخاطر داشته باشيد که سازمان ملل اين محاصره را تائيد کرد<br />

و حالا بصورت قانونی سازمان ملل است که بايد تائيد کند که<br />

واقعا سلاحی در کار بوده که براساس آن مردم عراق<br />

محاصره اقتصادی شدند يا خير!‏ اگر اين بازرسان واقعيت را<br />

بگويند؛ يعنی بگويند که سلاحی در کار نبوده سازمان ملل که<br />

بموجب گزارش های دروغ امريکا تحريم اقتصادی عراق را<br />

تائيد کرده بود زير فشار افکار عمومی جهان قرار خواهد<br />

گرفت و چاره ای هم ندارد جز آنکه بگويد اطلاع دروغ به<br />

اين سازمان داده شده بود.‏ امريکا هم به اين امر واقف است و<br />

بيم دارد که بازرسان گزارشی خلاف ادعاهای امريکا بدهند.‏<br />

به اين ترتيب يک دور تسلسل باطل بوجود آمده است؛ با اين<br />

مضمون:‏ پايان کامل محاصره اقتصادی عراق درگرو تائيد<br />

سازمان ملل است،‏ سازمان ملل منتظر گزارش بازرسان خود<br />

است،‏ امريکا خواهان گزارشی است که نظر کاخ سفيد را<br />

تائيد کند،‏ در عراق سلاحی در کار نيست که کسی آن را تائيد<br />

کند.‏<br />

البته محاصره اقتصادی را،‏ زير فشار امريکا گام به گام و<br />

بدون آنکه منتظر گزارش بازرسان سازمان ملل شوند لغو<br />

کرده اند و در صورت تفاهم ميان کشورهای اروپائی و<br />

امريکائی و جلب رضايت روسيه سعی خواهند کرد<br />

سروصدای آن را بخوابانند.‏ در اين ميان چند عضو شورای<br />

امنيت سازمان ملل مثل چين ممکن است معترض باشند که آن<br />

را هم کنترل خواهند کرد.‏ بهرحال بايد توجه داشته باشيد که<br />

از سال ١٩٩٥ عراق خلع سلاح شده بود و از آن سال تا<br />

لحظه تصرف عراق،‏ محاصره ای که به مردم عراق تحميل<br />

شد يک ظلم آشکار بود.‏<br />

- چه بايد کرد؟<br />

- فعلا که حق با کسی است که زور دارد،‏ اما اگر حساب و<br />

کتاب در کار بود بايد عاملين کشتار به دادگاه های بين المللی<br />

کشانده می شدند.‏ چنين محاکمه ای در حال حاضر ناممکن<br />

است،‏ اما وظيفه ماست که ماجرا را دنبال کنيم و اجازه ندهيم<br />

افکار عمومی جهان اين فاجعه انسانی را فراموش کند.‏<br />

- اگر محاکمه ای در کار باشد،‏ نبايد امريکا وانگلستان را<br />

بدليل حمله نظامی به عراق محاکمه کرد؟ غير از محاصره<br />

اقتصادی،‏ اين حمله هم به بهانه وجود سلاح های کشتار<br />

جمعی در عراق صورت گرفت.‏<br />

- تمام کسانی که در سناريوی حمله نظامی شرکت داشته اند-‏<br />

چه امريکا و انگليس و چه کسانی که در تهيه گزارش های<br />

دروغ نقش داشته اند؛ مانند ريچارد بوتلر و هانس بليک-‏ بايد<br />

بخاطر آنچه در عراق گذشت به پای ميز محاکمه کشيده شوند.‏<br />

حتی پای نيروهای سازمان ملل هم در اين ماجرا در ميان<br />

است؟<br />

اکنون بجای اينکه ناله سربدهيم،‏ بجای اينکه در باره قدرت<br />

امريکا سخنرانی کنيم،‏ بايد در سطح جهان خواهان اجرای<br />

قوانين سازمان ملل شد و از امريکا شکايت کرد.‏ بايد به جهان<br />

ثابت کرد که امريکا قوانين سازمان ملل را نقض کرد،‏ به<br />

مردم خود و جهان دروغ گفت.‏<br />

- آيا اين بيشتر وظيفه مردم خود امريکا نيست؟<br />

آنها واقعا تنها کسانی هستند که می توانند و بايد<br />

اينکار را بکنند.‏ اما توجه داشته باشيد که برای اين مردم نشان<br />

دادن عکس کودکان کشته شده در جنگ و يا معلولين آنقدر<br />

اهميت ندارد که به آنها ثابت شود حکومتشان دروغ می گويد،‏<br />

به آنها بايد گفت که چه تعداد سربازان امريکا در جريان جنگ<br />

عراق کشته شدند و يا اکنون در عراق کشته می شوند.‏ اين<br />

اخبار تاثير بيشتری روی مردمی دارد که صرفا به منافع خود<br />

می انديشند.‏<br />

- مسلما.‏<br />

"<br />

١٩٩٥ دولت<br />

٩٥ تا ٩٠<br />

-


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

35<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

عيب بزرگ اين نوع فراخوان ها،‏ ناديده گرفتن آن نيروی اساسی است که در حاکميت<br />

و حاشيه آن قرار دارد و چشم بستن بر آن نشانه درايت سياسی نيست!‏<br />

فراخوان جمهوريخواهی<br />

بايد در خدمت جبهه دفاع از جمهوريت قرار گيرد<br />

"<br />

"<br />

"<br />

بدنبال انتشار فراخوان جمهوريخواهان ايران در<br />

خارج از آشور،‏ راديو فردا مصاحبه ای با سه تن از فعالان<br />

اپوزيسون انجام داد.اين راديو آه نظرات دولت آمريكا و<br />

برنامه های آينده آن برای ايران را منعكس می آند،‏ در سايه<br />

سياست های قوه قضاييه در سرآوب مطبوعات و نهادهای<br />

مستقل اطلاع رسانی،‏ شنوندگان زيادی در داخل ايران پيدا<br />

آرده است.‏ درمقدمه<br />

اين مصاحبه گوينده راديو فردا بدون پرده پوشی<br />

هدف مصاحبه را اعلام داشته و صاف و ساده چنين ميگويد:‏<br />

با پايان سريع جنگ در عراق و چشم انداز تشكيل<br />

يك دولت فدرال دموآراتيك در اين آشور،‏ آه عليرغم برخی<br />

مشكلات با اقبال عمومی مواجه شده است،‏ اآنون در بسياری<br />

از محافل سياسی و خبری جهان،‏ اين سئوال ها بر زبانها<br />

جاری است آه آيا در آشورهای ديگر خاور ميانه نيز شانس<br />

پيروزی دموآراسی افزايش يافته؟ برخی در ادامه مي پرسند<br />

پس از عراق نوبت آجاست؟"‏<br />

به اين ترتيب ظاهرا ميزدگرد راديو فردا مقدمه ای است آه<br />

بايد از درون آن آنفرانس لندن ديگری زير نظر زلمای خليل<br />

زاد اين بار برای تعيين تكليف ايران بيرون بيايد.‏<br />

همانطور آه در عراق هم اپوزيسيون عراق ابتدا<br />

حاضر نبود دور هم جمع شوند تا زمانيكه اوضاع و احوال<br />

عراق و تشديد ديكتاتوری صدام آار را به جايی رساند آه<br />

آمريكا چنان دست بالايی در اوضاع عراق بدست آورد آه<br />

اپوزيسيون عراق – به استثنای آمونيستها-‏ را وادار آرد دور<br />

يك ميز گرد آمده و با هم تفاهم آنند.‏ راديو فردا هم اين آار<br />

را فعلا با ميزگرد راديويی آغاز آرده است.‏<br />

گوينده راديو فردا در ادامه ميگويد:‏<br />

اين همه،‏ نور اميدی را در دل بسياری از اعضای<br />

اپوزيسيون سياسی آشورهايی آه سالهای طولانی از عمر<br />

خود را در تبعيد گذرانده اند روشن آرده است."‏<br />

بدينسان و به زغم راديو فردا معلوم ميشود ويران شدن عراق،‏<br />

اشغال آن توسط يك آشور خارجی،‏ غارت ميراث فرهنگی و<br />

نابودی هويت ملی،‏ خصوصی آردن نفت و تقسيم آن بين<br />

اعضای شرآت سهامی آابينه بوش،‏ گويا نور اميدی در دل<br />

اپوزيسيون ايران"‏ ايجاد آرده است.‏ اين سخن در شرايطی<br />

گفته ميشود آه بيش از هزار تن از شخصيت های مستقل،‏<br />

ملی،‏ مذهبی و چپ در داخل آشور و بسياری ديگر در خارج<br />

از آشور در همان زمان حمله آمريكا به عراق با صدور<br />

بيانيه ای اهداف تجاوزگرانه و استعماری اين حمله را آشكار و<br />

بانگ مخالفت خود را با آن اعلام آردند.‏ اين بيانيه البته بدليل<br />

آنكه امضا آنندگان آن نور اميد"‏ بدلشان نتابيده بود از راديو<br />

فردا پخش نشد!‏<br />

راديو فردا چنان از ايستادگی جناح راست و قوه<br />

قضائيه دربرابر اصلاحات و نقشی آه در نتيجه توپ و تانك<br />

آمريكا در آينده ايران بدست خواهد آورد مطمئن است آه حتی<br />

زمانی آه آقای بيژن حكمت به نمايندگی از جمهوريخواهان،‏<br />

سلطنت را مغاير دمكراسی اعلام می آند،‏ گوينده اين راديو<br />

دخالت آرده و به ايشان يادآوری می آند البته آقای حكمت<br />

اين بحث شما در بسياری از جوامع آه سلطنت مشروطه<br />

هستند صدق نمي آند.‏ ... به هر حال در حال حاضر هستند<br />

افرادی آه چه در داخل و چه در خارج ايران خواهان حكومت<br />

سلطنتی به عنوان شكل حكومت آينده ايران هستند.‏ شما با يك<br />

همه پرسی برای اين موضوع موافقيد يا فكر مي آنيد جمهوری<br />

تنها <strong>راه</strong> است و مردم ديگر اشتباه مي آنند؟"‏<br />

اگر بخواهيم نظر گردانندگان راديو فردا را تعميم<br />

دهيم بايد بگوييم آه يك رفراندم بگذاريم آه در آن برسر<br />

جمهوری سوسياليستی،‏ جمهوری آارگری،‏ جمهوری <strong>توده</strong> ای،‏<br />

سلطنت مشروطه،‏ سلطنت غيرمشروطه،‏ جمهوری دمكراتيك<br />

خلق،‏ جمهوری ليبرال،‏ سلطنت پهلوی،‏ حكومت فدرال،‏<br />

دمكراسی شورايی،‏ ولايت فقيه،‏ ولايت غيرفقيه،‏ مشروطه<br />

اسلامی،‏ ديكتاتوری اسلامی و رفراندم شود چون هرآدام<br />

از اينها طرفدارانی دارد آه نمی شود گفت دارند اشتباه ميكنند!‏<br />

نحوه برخورد و ميزگرد راديو فردا مبين آن است<br />

آه پس از انتشار بيانيه جمهوريخواهان در خارج از آشور<br />

عده ای بدنبال آن بودند آه اين بيانيه وسيله آلترناتيوسازی در<br />

خارج از آشور شود آه سرانجام آن بايد به آنفرانس لندن ثانی<br />

زير نظر خليل زاد ثانی ختم شود.‏ اما آقای بيژن حكمت به<br />

نمايندگی از امضاآنندگان بيانيه جمهوريخواهان آنچه را راديو<br />

فردا بدنبال تاييد آن از زبان ايشان است قاطعانه رد ميكند و<br />

به بن بست آشيده شدن اصلاحات و خطر دخالت<br />

خارجی و تحولاتی آه در درون آشور بوجود آمده،‏ همه اينها<br />

باعث شده آه عزم جديدی برای همكاری و مبارزه در <strong>راه</strong><br />

استقرار دموآراسی در ايران بوجود بيايد . برای اينكه اين تنها<br />

بسيج مبارزه مردم است آه مي تواند دستاوردهای دوم خرداد<br />

" :<br />

...<br />

ميگويد:‏ "<br />

"


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

36<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

را حفظ آند،‏ اقتدارگ<strong>راه</strong>ا را به عقب نشينی وادار آند و با<br />

گشايش فضای سياسی،‏ تهديدهای خارجی را خنثی آند<br />

هدف ما اين نيست آه در خارج از آشور آلترناتيوسازی آنيم<br />

يا حكومت جايگزين درست آنيم..."‏<br />

يقينا اپوزيسيون مترقی و دمكرات ايران خواهان<br />

مداخله خارجی در آشور نيست و معقتد است پيشبرد مبارزه<br />

برای دمكراسی و تحولات مترقی در ايران بايد متكی به بسيج<br />

مردم و نيروهای داخل آشور باشد.‏ ولی گردانندگان سياست<br />

آمريكا برروی اين نكته حساب می آنند آه مقاومت جناح<br />

راست و مخالفان اصلاحات در داخل ايران سرانجام <strong>راه</strong> را<br />

برای آنان و وادار آردن اپوزيسيون به پذيرش برنامه آمريكا<br />

برای ايران باز خواهد آرد.‏ نگاهی گذرا به عملكرد دستگاه<br />

قضايی و نهادهای انتصابی داخل آشور همگی بيانگر حرآت<br />

درسمت تحقق اين اميد و خواست امريكاست.‏ مقاومت جنون<br />

آميز دربرابر انجام اصلاحات،‏ سرآوب پيگيرانه جنبش<br />

دانشجويی،‏ جلوگيری از شكل گيری نهادهای مدنی،‏ تضعيف<br />

و پيگرد مداوم احزاب و سازمانهای ملی و داخلی،‏ صدور<br />

حكم اخير صدسال زندان برای نيروهای ملی-‏ مذهبی،‏<br />

احضار،‏ بازداشت و پيگرد مداوم روزنامه نگاران،‏<br />

نويسندگان،‏ هنرمندان و روشنفكران همگی در سمت آن است<br />

آه امكان هرگونه تحول از داخل را منتفی آند تا آمريكا بتواند<br />

در خارج آلترناتيوسازی آند.‏ همه اينها،‏ برعكس ضرورت<br />

فشار برای تحول از داخل و از طريق مداخله احزاب و<br />

سازمانهای سياسی،‏ نهادهای مدنی،‏ سازمانهای اجتماعی،‏<br />

زنان،‏ جوانان،‏ نويسندگان،‏ آارگران،‏ رورنامه نگاران،‏<br />

هنرمندان و ديگر نيروهای اجتماعی را جدی تر می آند.‏ هر<br />

مجمع وآلترناتيوی آه بخواهد تشكيل شود بايد با مداخله اين<br />

سازمانهای سياسی و اجتماعی از داخل ايران صورت گيرد.‏<br />

نيروهای خارج از آشور همانطور آه اقای بيژن حكمت می<br />

گويد بايد به اين امر و بسيج مبارزه مردم آمك آنند.‏<br />

بدينسان ظاهرا گردانندگان سياست آمريكا و راديو<br />

فردا اميدوارند آه از دل بيانيه اخير جمهوريخواهی در خارج<br />

از آشور دو گرايش بيرون بيآيد:‏<br />

يك گرايش آه خواهد آوشيد تا صدای مبارزه<br />

مردم ايران و نيروهای داخل آشور را به جهانيان،‏<br />

سازمانهای طرفدار حقوق بشر،‏ نهادهای بين المللی رسانده و<br />

از اين طريق به گسترش اين مبارزه ياری رساند آه مورد<br />

طبع آمريكا و دستگاه قضايی و نهادهای انتصابی ايران نيست.‏<br />

٢- گرايش ديگر طبق تعبير اقای حكمت بدنبال<br />

آلترناتيوسازی در خارج از آشور و مذاآره و سهم خود از<br />

حكومت آينده خواهد رفت.‏ بسته به اينكه اوضاع ايران در آدام<br />

سمت سير آند و قوه قضاييه و ديگر نهادهای انتصابی تا چه<br />

اندازه موفق شوند يا نشوند جنبش داخل آشور را سرآوب و<br />

<strong>راه</strong> را برای پيشبرد نقشه های آمريكا باز آنند،‏ اين يا آن<br />

گرايش دست بالا پيدا خواهد آرد.‏ با گسترش مبارزه و<br />

مقاومت در داخل ايران ميتوان و بايد به مبارزين مستقل در<br />

خارج از آشور ياری آرد و <strong>راه</strong> را بر آلترناتيوسازی در<br />

خارج از آشور و از آن نوع آه راديو فردا مروج و مدافع آن<br />

شده بست.‏<br />

حاکميت فاجعه بار<br />

"<br />

‏"تجارت"‏ و ‏"بازار"‏<br />

فريادهای شبانه<br />

در پارک های تهران<br />

اين فاجعه با چماق لباس شخصی ها نيز دوام<br />

نخواهد آورد<br />

نوزادان تاره متولد شده در بيمارستان های تهران خريد و<br />

فروش می شوند.‏ دلالان و واسطه ها،‏ پس از شناسائی<br />

نوزدانی که ناخواسته و يا نامشروع بدنيا می آيند،‏ آنان را در<br />

بيمارستان ها می خرند.‏<br />

دلالان با پرداخت مخارج بيمارستان به زنان باردار،‏<br />

نوزادان را پيش خريد کرده و سپس آنان را به زوج های<br />

١٧ ساله،‏<br />

)<br />

نابارور می فروشند.‏<br />

‏"معصومه-‏ پ ماما ٣٠ ساله يکی از بيمارستان های تهران<br />

می گويد:‏ " برخی از دختران جوان چون برای سقط جنين به<br />

پزشک دسترسی ندارند و با <strong>راه</strong> های سقط جنين نيز آشنا<br />

نيستند،‏ روزهای نزديک به زايمان به بيمارستان مراجعه می<br />

کنند.‏ دلالان به اين دختران پيشنهاد می کنند به ازای پرداخت<br />

هزينه های بيمارستان نوزاد خود را در اختيار آنان بگذارند.‏<br />

خانواده اين دختران اکثرا از وضعيت آنان با خبر نيستند.‏ اين<br />

دختران تنها به بيمارستان مراجعه می کنند.‏ از آن گذشته،‏<br />

برخی از اين دختران در خارج از خانه بسر می برند و اغلب<br />

آنان بعد از زايمان از بيمارستان می گريزند.‏ مريم<br />

يکی از دخترانی است که وقتی فهميد باردار است و پسر<br />

مورد علاقه او حاضر به ازدواج با او نيست از شهر محل<br />

سکونتش درغرب کشور به تهران گريخت اما توسط پليس<br />

بازداشت و پس از مدتی برای تولد نوزاد به بيمارستان منتقل<br />

شد.‏ مريم پس از زايمان از بيمارستان گريخت.‏<br />

ليلا ١٨ ساله نيز آه ٨ ماهه باردار است،‏ با زني<br />

آه ادعا مي آند خواهرش است به بيمارستان آمده و تمايلي به<br />

گفتن ماجراي زندگي اش ندارد،‏ زن هم<strong>راه</strong>ش مي گويد:«‏ ليلا<br />

نمي تواند از فرزندش نگهداري آند به همين دليل از طريق<br />

يك واسطه دلال)‏ با خانمي توافق آرده ايم،‏ بعد از زايمان<br />

بچه را به او بسپاريم تا او بچه را به يك خانواده خوب بدهد و<br />

در مقابل اين خانم تمام هزينه هاي زايمان ليلا را مي<br />

پردازد.»‏<br />

مادراني آم سن و سالي آه بدون هم<strong>راه</strong> به بيمارستان<br />

مراجعه مي آنند و حاضر نيستند درباره وضعيتشان حرفي<br />

بزنند اغلب مشكلاتي مانند ليلا دارند.‏<br />

بسياری ازاين دختران پيش از بدنيا آمدن نوزاد خود،‏<br />

سقط جنين مي آنند.‏ يکی از روزنامه هاي صبح تهران<br />

نوشت:‏ هر ماه ١٥ جنين در سطل هاي زباله تهران پيدا مي<br />

شود.‏<br />

به گفته امير ٣٥ ساله،‏ دارو فروش ناصر خسرو،‏<br />

هم اآنون خريداران داروي سقط جنين بعد از متقاضيان<br />

داروي ترك اعتياد رتبه دوم را دارند.‏<br />

به گفته دارو فروشان ناصر خسرو وقتي مردي به<br />

تنهايي براي خريد داروي سقط جنين مراجعه مي آند،‏ معمولا<br />

اين دارو را براي همسر قانوني اش مي خواهد،‏ اما وقتي در<br />

مواردي آه بارداري غير قانوني و نا مشروع است،‏ دختر و<br />

پسر هر دو با هم مراجعه مي آنند.‏<br />

....<br />


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

37<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

امير ٣٥ ساله داروفروش ناصر خسرو دارو،‏ در<br />

مورد دارو هاي سقط جنين مي گويد:‏<br />

پروستادين"‏ براي سقط جنين زير<br />

ماهه آافي است.‏ قيمت هرعدد از اين آمپول ٥ هزار تومان<br />

است،‏ البته داروي سقط جنين ديگري آه به تازگي وارد بازار<br />

شده ، به قيمت ٦٠ هزار تومان به فروش مي رسد.»‏<br />

‏"معصومه ‏-پ"‏ ماما،‏ مي گويد:‏ مصرف<br />

‏"پروستادين"‏ با عوارضي آم و بيش خطرناك مانند افت شديد<br />

فشار خون هم<strong>راه</strong> است و در ٥٠ در صد از موارد نمي تواند<br />

منجر به سقط شود،‏ اما شياف جديدي آه آن هم از ترآيبات<br />

پروستا گلاندين ها است،‏ اگرچه در اغلب موارد موثر است<br />

اما عوارض جانبي بيشتري نيز براي دختران جوان بهم<strong>راه</strong><br />

دارد.»‏<br />

بسياري از دختران باردار توالت هاي عمومي پارك<br />

هاي تهران را براي سقط جنين انتخاب مي آنند.‏ چاه هاي<br />

فاضلاب اين پارك ها حكم سطل آشغال را براي اين جنين ها<br />

دارد.‏<br />

زينت ٥٥ ساله آارگر يكي از اين توالت ها عمومي<br />

است،‏ او شبهايي را آه صدا و آه و ناله دختران سكوت پارك<br />

را مي شكند ، نمي تواند از ياد ببرد.‏<br />

زينت مي گويد:‏ حتي يك بار جنين ٢ ماهه اي را<br />

پيش از آنكه در چاه فاضلاب انداخته شود پيدا آردم،‏ آن شب<br />

صداي فرياد دختري توجهم را جلب آرد،‏ تا به در توالت<br />

عمومي رسيدم دختري پا به فرار گذاشت.»‏<br />

همه سقط جنين ها هم به دليل نامشروع بودن<br />

بارداري نيست،‏ اين را سيما،‏ ماماي ‎٣٥‎ساله اي آه درجنوب<br />

شهر تهران مطب دارد مي گويد:‏ مراجعان سقط جنين به دو<br />

دسته تقسيم مي شوند،‏ برخي از مراجعان مدعي اند در دوران<br />

عقد و نامزدي باردار شده اند و برخي ديگر به دليل داشتن<br />

فرزند زياد و يا درآمد پايين قادر به نگهداري از فرزند<br />

ديگري نيستند.‏ بعضي ديگر مدعي اند،‏ نامزد هستند،‏ اما آنها<br />

هيچگاه علاقه اي به نشان دادن شناسنامه خود ندارند و قتي<br />

مامايي براي روئيت شناسنامه آنها اصرارآند،‏ ديگر به مطب<br />

باز نمي گردند.‏ اما برخي از زنان نيز حتي باداشتن تنها يك<br />

فرزند خواهان سقط فرزند دوم خود هستند.‏ آنان به دلايلي<br />

مانند،‏ تورم،‏ آرايه بالاي خانه،‏ درآمد پايين همسر و...داشتن<br />

فرزند دوم رايك آابوس مي دانند.»‏<br />

ديدن زناني آه پاسخ مثبت آزمايش بارداري،‏<br />

برايشان حكم خبر مرگ فرزند شان را دارد،‏ براي پزشكان<br />

ديگر عادي شده است.‏<br />

٢<br />

»<br />

»<br />

»<br />

» ٢ عددآمپول"‏<br />

دختران جوانی که<br />

برای بردگی جنسی<br />

به دوبی برده می شودند<br />

مطبوعات ايران اخبار و گزارشات تاسف باری از بردگی<br />

جنسی زنان منتشر می کنند.‏<br />

يک دختر جوان به بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنايی تهران<br />

گفت که به مبلغ ‎١٠‎ميليون تومان به مردی که تبعه يکی از<br />

کشورهای حاشيه خليج فارس بود،فروخته شده و اين مرد<br />

قصد داشت او را از کشور خارج کرده و به دوبی انتقال<br />

دهد.‏<br />

همچنين يک باند فساد در شيراز‎٤٠‎ زن و دختر را در قبا ل<br />

متوسط شبی ‎٧٠‎هزار تومان به افراد پولدار اجاره می داد.‏ اين<br />

باند مطابق زيبايی زنان ، برای آنها مشتری پيدا می کرد و از<br />

٧٠ هزار تومان اجاره ، بيست هزارتومان به آنها پرداخت می<br />

کرد."‏ ژيلا ‏"،يکی از اعضای اين باند به ماموران گفت<br />

‏:بعضی از زنان و دختران فقط در قبال کمی غذا و پوشاکی<br />

که در اختيارشان قرار می داديم در خانه ايی که متعلق به باند<br />

است می ماندند و هيچ پولی هم از ما طلب نمی کردند.‏<br />

مجله زنان نيز در شماره اخير خود گزارش مشروحی از<br />

وضعيت زنان و دختران ايرانی در دوبی منتشر کرده است.‏<br />

دراين گزارش به قيمتهای مختلف بردگی جنسی زنان در دوبی<br />

اشاره شده است.‏<br />

١٥ درصد دختران فرار می کنند<br />

اکبر تاجيک راد،‏ مقام و مسئوليتش در جمهوری اسلامی<br />

اعلام نشده اما اطلاعاتی که دارد نشان می دهد،‏ در جريان<br />

بسياری از مسائل مربوط به خانه های عفاف،‏ فرار دختران،‏<br />

صيغه خانه و بقيه امور مربوط به اين نوع مسائل هست.‏<br />

او در مصاحبه با يکی از خبرگزاری های تازه تاسيس<br />

جمهوری اسلامی که متمايل به جناح راست و طرفدار برپائی<br />

صيغه خانه و خانه عفاف است(خبرگزاری فارس)‏ گفت:‏<br />

اگر گذاشته بودند خانه هاى عفاف <strong>راه</strong> اندازی شود<br />

از فساد در جامعه کاهش يافته بود!‏ اگر طرح خانههاى عفاف<br />

اجرا ميشد با معضل فساد خانه به خانه مواجه نميشديم.‏<br />

افزايش ١٥ درصدى فرار دختران در تهران دليل<br />

پافشاری من بر ضرورت برپائی خانه های عفاف است!‏ با<br />

برپائی اين خانه ها،‏ بزه و صيانت جنسى و مسئله زنان<br />

خيابانى را ميتواند ساماندهى آرد.‏ طرح خانه عفاف با<br />

جنجالی بزرگ هم<strong>راه</strong> شد و فعاليت آشکار آن متوقف شد و<br />

صيغه خانه اينترنتی که اخيرا و همزمان با بستن سايت های<br />

سياسی اينترنتی <strong>راه</strong> اندازی شده بود نيز فعاليت علنی خود را<br />

٥٠ درصد<br />

متوقف ساخت.‏ در نخستين روزهای فعاليت صيغه خانه<br />

اينترنتی صدها زن در آن ثبت نام کرده بودند.‏<br />

روزی ٤٠٠ دختر فراری<br />

وارد خانه هاي فسادمی شوند<br />

امام جمعه ساوه نيز در همين روزها اعلام کرد که بنا بر<br />

گزارشي آه به دستش رسيده ، روزانه ٤٠٠ دختر فراري در<br />

آشور وارد خانه هاي فساد مي شوند.‏ امام جمعه ساوه نگفت اين<br />

آمار را از کجا بدست آورده اما از آنجا که بولتن های<br />

محرمانه حکومتی توسط شورای ائمه جمعه دراختيار امام<br />

جمعه ها قرار می گيرد و گهگاه آمارهای اينچنينی نيز در آن<br />

ها يافت می شود،‏ منبع خبری امام جمعه ساوه بايد يکی از<br />

همين بولتن ها باشد.‏ نه تاجيک راد و نه امام جمعه ساوه<br />

هيچکدام نگفتند که اين فساد و فحشای باور نکردنی،‏ که اعتياد<br />

به مواد مخدر آن را کامل می کند،‏ حاصل فقر و آن تبليغات و<br />

مقررات اسلامی است که دو دهه بر جامعه ايران تحميل شد و<br />

همچنان ادامه دارد.‏


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

38<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

-<br />

-<br />

-<br />

ونزوئلا<br />

جنبش چپ و انقلابی<br />

همگام با<br />

دولت اصلاحات<br />

در جريان آخرين تظاهرات خيابانی عليه دولت<br />

اصلاح طلب چاوز در ونزوئلا،‏ شرآت های نفتی توانستند<br />

بخشی از آارگران نفت را عليه دولت به خيابان ها بكشند.‏<br />

چاوز در برابر اين عمل،‏ جنبش بلواری و يا جنبش شو<strong>راه</strong>ای<br />

محلی را به صحنه فراخواند و با توطئه شرآت های نفتی<br />

مقابله آرد.‏ از آن پس،‏ نقش و موقعيت جنبش آارگری<br />

ونزوئلا و ميزان نفوذ حزب آمونيست اين آشور در اين<br />

جنبش،‏ در مرآز توجه قرار گرفته است.‏ آنچه را در ادامه می<br />

خوانيد گفتگوئی است با ‏"اوروفاريا"‏ عضو آميته مرآزی<br />

حزب آمونيست ونزوئلا و سردبير نشريه ‏"تريبون مردم"،‏ در<br />

همين ارتباط است.‏<br />

نقش حزب آمونيست در دولت آنونی ‏"هوگوچاوز"‏ چيست؟<br />

ما بخشی از يك ائتلاف وسيع دولتی هستيم آه از دولت<br />

‏"چاوز"‏ حمايت می آند.‏ اين ائتلاف در واقع شامل پنج حزب<br />

می شود.‏ حزب ما آوچك است و از وزنه بزرگی در توازن<br />

ميان احزاب برخوردار نيست و دشواری آار هم در اينست آه<br />

ما مجبوريم دراين ‏"ائتلاف وسيع"‏ با احزابی آه موضع ضد<br />

آمونيستی و ضد مارآسيستی دارند همكاری آنيم.‏ حزب ما<br />

اعتقاد دارد آه در حال حاضر در ونزوئلا بحث بر سر انقلاب<br />

سوسياليستی نيست،‏ بلكه صحبت بر سر انقلاب بولواری است<br />

و ما بعنوان آمونيست ها در اين ائتلاف شرآت آرده ايم<br />

والبته با تمام نيرو هم تلاش خواهيم آرد در آن باقی بمانيم.‏<br />

تقريبا همه احزاب ائتلافی در باره اهداف اصلاحات وحدت<br />

نظر دارند و به همين دليل نيز همه آنها از جنبش بولواری<br />

حمايت می آنند.‏<br />

- چه احزابی در اين ائتلاف شرآت دارند؟<br />

بزرگترين فراآسيون در اين ائتلاف ‏"طرفداران چاور"‏<br />

هستند آه خود را طرفدار ‏"جمهوری پنجم"‏ می نامند و<br />

در حمايت از چاوروحدت نظر دارند.‏ در بين آنها،‏ البته<br />

موضع گيری های متفاوت وجود دارد.‏ دومين نيروی<br />

قوی،‏ حزب ‏"ميهن برای همه"‏ است آه در جنبش<br />

آارگری ونزوئلا تقريبا ريشه دوانده است و ما نيز با اين<br />

حزب مناسبات خوبی داريم.‏ همينطور حزب ديگری بنام<br />

‏"پودموس"‏ نيز در اين ائتلاف حضور دارد.‏ جنبش چپ<br />

سوسياليستی نيز در اين ائتلاف حضور دارد آه ما آن را<br />

حزبی اپورتونيست می دانيم و همچنين حزب ديگری آه<br />

منشعب از ‏"سوسيال دمكراسی ونزوئلا"‏ ست بنا ‏"اآسيون<br />

دمكراتيك".‏<br />

وضع حزب شما در اين ائتلاف،‏ در باره برنامه های دولت<br />

چگونه تنظيم می شود؟<br />

سياست ما نسبت به حكومت سياست اتحاد وانتقاد است.‏ به<br />

اين مفهوم آه ما در داخل از حكومت در صورت اشتباه انتقاد<br />

می آنيم ولی در خارج،‏ در مجموع از حكومت دفاع می آنيم.‏<br />

پرزيدنت چاوز هم هميشه در موقع لزوم تاآيد آرده آه<br />

آمونيستها بخشی از نيروهای ائتلافی حكومت هستند و بدين<br />

طريق به خنثی آردن جو ضد آمونيستی پيوسته آمك آرده<br />

است.‏<br />

آيا ‏"انقلاب بولواری”‏ چيزی فراسوی انقلاب بورژوازی<br />

است؟<br />

ما آمونيست ها اين مسئله را تجزيه و تحليل آرده و به اين<br />

نتيجه رسيده ايم آه انقلاب بولواری چيزی فراتر از انقلاب<br />

بورژوازی است،‏ زيرا تضاد عميقی بين انقلاب ونزوئلا و<br />

امپرياليسم امريكا وجود دارد.‏ دليل آن هم اين است آه استقلال<br />

آشور،‏ اصلاحات ارضی و اصلاحات اجتماعی در دستور<br />

آار اين انقلاب قرار دارد.‏<br />

بازگرديم به جنبش آارگری در ونزوئلا.‏ اين جنبش چه<br />

نقشی در تحولات آنونی ونزوئلا دارد؟<br />

متاسفانه جبنش آارگری حدودا بخاطر فقدان آگاهی طبقاتی<br />

دچار تفرقه و انشعاب است و اين ضعف را نيز چند ماه پيش<br />

در جريان اعتصابات صنعت نفت نشان داد.‏ بخشی از<br />

آارگران عليه حكومت به اعتصاب پيوستند،‏ در حاليكه اين<br />

اعتصاب توسط شرآت های نفتی عليه دولت سازمان داده شده<br />

بود.‏ آنها بصورت فعال در اين اعتصاب حضور يافتند،‏ در<br />

حاليكه اآثريت آارگران با آنكه مخالف اعتصاب سياسی عليه<br />

حكومت بودند در ابتدا نتوانستند تحرك لازم را از خود نشان<br />

دهند.‏<br />

آارگران جوان چه نقشی در حزب آمونيست دارند؟<br />

اآثريت آارگران جوان در ونزوئلا سياسی نيستند،‏ اما اين<br />

بدان مفهوم نيست آه آنها ضد انقلاب بولواری،‏ ضد اصلاحات<br />

انقلابی و ضد حكومت هستند.‏ متاسفانه اين بخش از آارگران<br />

نيز آنگونه آه بايد،‏ در دفاع از حكومت فعال نيستند.‏ اين نه<br />

فقط بزرگترين نقص جنبش آارگری،‏ بلكه بزرگترين نقص<br />

همه نيروهای چپ محسوب می شود.‏ ما در صدد هستيم آه<br />

اين نقص را در ماه های آينده با تشكيل ‏"اتحاديه سراسری<br />

جوانان"‏ جبران آنيم.‏


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

39<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

-<br />

دبيراول حزب کمونيست عراق:‏ با ادامه بی دولتی<br />

خطرآغاز جنگ های<br />

قومی و مذهبی درعراق<br />

شهر ‏"چاآلاوا"‏ در چهل آيلومتري شمال اربيل قرار دارد.‏ اين<br />

شهر از سال ١٩٨۴ مقر حزب آمونيست عراق در کردستان<br />

اين کشور است و مصاحبه با حميد موسي و مفيد الجزايري از<br />

رهبران حزب آمونيست عراق در اين پايگاه انجام شد.‏<br />

رژيم صدام سرنگون شد.‏ در مورد رويدادهاي دوران پس<br />

از صدام چه نظري داريد؟<br />

- ما از سقوط صدام بسيار خوشحال هستيم و با توجه به امكان<br />

بوجود آمده در هرجا آه ممكن بود دفاتر خود را بازگشايي<br />

آرديم و در اين مدت توانستيم روزنامه طريق الشعب ارگان<br />

حزب را در تيراژ‎٣٠‎ هزار نسخه انتشار دهيم.‏ در واقع روز<br />

سي و يكم مارس حزب آمونيست عراق شصت و نهمين سال<br />

تاسيس خود را جشن گرفت.‏ در اين شصت و نه سال،‏ حزب<br />

فقط چهار سال فعاليت علني داشت.‏ يكبار در سالهاي<br />

در دوران حكومت قاسم و بار ديگر در سالهاي هفتاد.‏ پس از<br />

آن در دوران حكومت بعثي ها حزب آمونيست عراق مجددا<br />

ناگزير از فعاليت مخفي شد و هزاران آشته و تبعيدي پيامد آن<br />

بود.‏ بااينكه ما از سقوط ديكتاتور خوشحال هستيم،‏ زير سايه<br />

سنگين اين واقعيت نيز قرار داريم آه سرنگوني صدام نه از<br />

داخل بلكه با دخالت نيروهاي خارجي ميسر شد،‏ نيروهايي آه<br />

اآنون بايد به اشغالگري آنان خاتمه داد.‏<br />

- بنظر شما آيا بلبشوی کنونی درعراق نشان نمی دهد آه نبود<br />

قدرت خود بالقوه خطرناك است؟<br />

- اين آشفتگی،‏ در واقع نتيجه ترآيب چند عامل مختلف است.‏<br />

عواملي آه بنوبه خود مشكلاتي را نشان ميدهد آه بر سر <strong>راه</strong><br />

تثبيت شرايط و سازماندهي حكومتي نوين وجود دارد.‏ اخبار<br />

موثقي آه ما در اختيار داريم نشان ميدهد آه حكومت صدام دو<br />

روز قبل از سقوط دستور غارتها را صادر آرده بود.‏ در<br />

فهرست آمريكا از ۵۵ تن از عوامل حكومت بعثي نام برده<br />

شده اما تعداد عوامل پليس مخفي و حزب بعث بسيار بيش از<br />

اينهاست.‏ عامل دوم خود امريكايي ها هستند آه به اين بهانه<br />

آه آنها پليس نيستند و وظيفه اي در حفظ نظم ندارند هيچ<br />

اقدامي براي جلوگيري از غارت،‏ تجاوز،‏ نا امنی و جنايت<br />

بعمل نمی آوردند و بدينسان دست گروههاي سازمان يافته را<br />

براي چپاول باز گذاشته اند.‏ اگر اين نا امنی سازمان يافته<br />

نبود،‏ پس اينكه به فاصله چند روز بيش از ۵٠٠ قطعه اشياء<br />

قيمتی و غارتي از موزه بغداد از فرانسه سردرآورد را چگونه<br />

مي توان توضيح داد؟<br />

- چرا در اين شرايط بسيار حساس اپوزيسيون عراق همچنان<br />

متفرق عمل مي آند؟<br />

اپوزيسيون دو آنفرانس در شهرهاي لون و صلاح الدين<br />

برگزار آرد.‏ اما حزب آمونيست و بسياري از گروههاي<br />

ديگر در اين دو آنفرانس حضور نداشتند.‏ به همين دليل ما<br />

خواهان آن هستيم آه اين تلاشهاي زير نظر سازمان ملل و نه<br />

امريكايي ها از سر گرفته شود.‏ واقعيت اين است آه امريكايي<br />

ها مانع اتحاد نيروهاي اپوزيسيون عراق ميشوند تا بتوانند به<br />

حضورخود درعراق ادامه دهند.‏ درصورتيكه اپوزيسيون به<br />

تفاهم دست نيابد و يك حكومت ملي تشكيل نشود،‏ درشرايط<br />

تداوم حضور آمريكا در عراق،‏ خطر سربرآوردن حرآتهاي<br />

قومي و مذهبي وجود خواهد داشت.‏<br />

لهستان<br />

چماق امريکا<br />

در اروپا!‏<br />

خبرگزاري دويچه وله،‏ درباره انتخاب لهستان به<br />

عنوان يكي از گردانندگان بخشي از عراق نوشت:‏ لهستان<br />

خبر احاله چنين وظيفه ای را با اشتياق تمام دريافت آرد؛ چرا<br />

آه به آشوري شريك ابرقدرت تبديل شده است،‏ و اين در<br />

حالی است شرآای اروپايیاش چندان توجهي به او ندارند.‏<br />

چرا آمريكا به جاي استراليا،‏ اسپانيا و يا هر عضو ديگری از<br />

‏“آشورهای ائتلاف”،‏ لهستان را برگزيد؟<br />

آمريكا پيش از هرچيز در نظر دارد به اصطلاح<br />

خودش ‏“اروپای جديد”‏ را بطور نمادين،‏ به خاطر وفاداریاش<br />

در جنگ عليه عراق پاداش دهد و هم چنين تلاش مي آند تا با<br />

برخوردي استثنايی با لهستان شكاف ميان آشورهای اروپايی<br />

را عميق تر سازد.‏<br />

از سوی ديگر دولت بوش میتواند از روابط<br />

امکانات لهستان در عراق بهره بگيرد،‏ چرا آه در دهه های<br />

هزار مهندس و آارشناس تسليحاتی<br />

و<br />

لهستانی در عراق مشغول به آار بودند و هم چنين<br />

هزارعراقی برای تحصيل به لهستان رفته و به اين ترتيب<br />

بخشی از قشر تحصيل آرده عراقی حتی به زبان لهستانی<br />

تسلط دارند.‏<br />

اقتصاد لهستان،‏ به ويژه صنعت <strong>راه</strong> و ساختمانش،‏<br />

هم اآنون چشم انتظار قراردادهای آلان در چارچوب<br />

بازسازی عراق است .<br />

همكاری و هماهنگی سياسی ميان آلمان،‏ فرانسه و<br />

روسيه به سرعت شكل میگيرد و اين در حالي است آه<br />

‏«مثلث وايمار»‏ ‏(اتحاد نه چندان پايدار آلمان،‏ فرانسه و<br />

لهستان)‏ پويايی خود را از دست داده است.‏<br />

هنگامی آه دولت لهستان ٤٨ فروند هواپيمای جنگنده اف-‏‎١٦‎<br />

به ارزش سه ميليارد و ميليون دلار را به شرآت<br />

آمريكايی لاآهيد مارتين سفارش داد،‏ ناخوشنودی فرانسه و<br />

آلمان را بيش از پيش برانگيخت نشد.‏<br />

٢٠<br />

٥٠٠<br />

٨٠ ميلادی 40<br />

70<br />

وزير امور خارجه لهستان در ملاقات با آالين پاول،‏ همتای<br />

آمريكايیاش،‏ در واشنگتن گفت،‏ لهستان علاقمند است سپاه<br />

حافظ صلحی با مشارآت هر چه بيشتر ملت های اروپايی در<br />

عراق مستقر شود.‏<br />

١٩۵٨<br />

-


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

40<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

"<br />

امريکا دربلغارستان<br />

کابينه تعيين ميکند!‏<br />

‏"ولکو والکانوو"‏ يکی از سياستمداران چپ گرای<br />

بلغارستان است که به جناح چپ حزب سوسياليست بلغارستان<br />

تعلق دارد.‏ او در انتخابات رياست جمهوری سال<br />

موفق به کسب بيش از ٤٧ در صد آراء مردم شد و با اختلاف<br />

کمی از حريف ليبرال خود شکست خورد.‏ او پرفسور حقوق<br />

است و از جمله رهبران اتحاديه ضد فاشيست بلغارستان.‏ از<br />

مبتکران دادگاه بين المللی عليه حمله ناتو به يوگسلاوی و<br />

همينطور يکی از معدود سياستمداران مخالف عضويت<br />

بلغارستان در ناتو.‏<br />

خبرنگار<br />

پيرامون اوضاع کنونی بلغارستان،‏ مصاحبه ای با وی در<br />

صوفيه پايتخت بلغارستان انجام داده است که آن را در زير<br />

می خوانيد.‏ ‏"ولکو والکانوو"‏ متولد<br />

- بلغارستان از لحاظ اقتصادی در حاشيه اتحاديه اروپا قرار<br />

گرفته است و در عين حال از لحاظ ژئوپولتيک در خدمت<br />

منافع نظامی امريکا.‏ اين وضع چگونه پديد آمده؟<br />

- اکثريت مردم بلغارستان همين چندی پيش مخالفت خود را<br />

برای پيوستن به ناتو اعلام کردند اما حکومت کنونی به<br />

رهبری ‏"سولمان اسپاسی"‏ خواهان پيوستن به ناتو هستند و<br />

فردی مانند اسپاسی مايل است بدون چون و چرا مجری<br />

دستورات امريکا باشد و به منافع امريکا خدمت کند.‏ او در<br />

واقع مانند يک خدمتگذار رفتار می کند.‏ اسپاسی دستوراتش<br />

را از ‏"جيمزپاردو"‏ سفير امريکا دربلغارستان دريافت می کند.‏<br />

پاردو نيز در حقيقت نقش نماينده تام الاختيار امريکا برای<br />

بلغارستان را ايفاء می کند و همچنين به فرمان اوست که<br />

سلطنت طلب ها لب به سخن می گشايند.‏<br />

- اين نقش را چگونه ايفاء می کند؟<br />

- انتصاب وزرا در وزارتخانه ها بدستور او صورت می<br />

گيرد و اگر وکلای دولتی يا دادگاه ها به نفع منافع امريکا<br />

عمل نکنند و يا در جائی سد <strong>راه</strong> پروسه خصوصی سازی<br />

شوند او آشکارا از آنها انتقاد می کند.‏ زمانی هم که امريکا<br />

قبل از شروع حمله به عراق از بلغارستان خواست که<br />

فرودگاه نظامی ‏"سارا پاوو"‏ را در اختيارش قرار دهد روز<br />

بعد بدستور حکومت اين دستور اجرا شد.‏ وضعيت سياسی در<br />

بلغارستان فعلا اينگونه است.‏<br />

- امريکا اخيرا از بلغارستان در خواست کرد که در صورت<br />

احضار شهروندانش از طرف دادگاه های بين المللی از آنها<br />

نگهداری کند.‏<br />

- حکومت کنونی بلغارستان اين دستور را هم قبول خواهد<br />

کرد.‏ بلغارستان بعد از رومانی دومين کشوری خواهد بود که<br />

مخالفت خود را با دادگاه های بين المللی اعلام کند.‏<br />

- چه عواملی دولت کنونی بلغارستان را مجبور به اتخاذ چنين<br />

سياست تسليم طلبانه ای می کند؟<br />

- ترس از محاصره سياسی امريکا مهمترين عامل است.‏<br />

رهبران کنونی بلغارستان فکر می کنند که اگر از دستورات<br />

امريکا اطاعت نکنند از لحاظ سياسی،‏ اقتصادی ونظامی<br />

توسط امريکا محاصره می شوند.‏<br />

- چرا بلغارستان برای رهان شدن از چسبندگی به امريکا به<br />

اتحاديه اروپا،‏ فرانسه و يا آلمان نزديک نمی شود؟<br />

- از نظر اقتصادی اتحاديه اروپا وزنه مهمی است اما از لحاظ<br />

نظامی بلغارستان با ترديد به آن می نگرد و باور نمی کند که<br />

بتوانند زير بال و پر نظامی اروپا قرار گيرد.‏ برای مثال<br />

وضعيت بحران زده کنونی عراق را در نظر بگيريد.‏<br />

بلغارستان دو ميليارد دلار وجه پرداخت نشده در عراق دارد<br />

و بخاطر دستيابی به پول خود-‏ بدون اينکه از طرف کسی به<br />

آنها وعده ای داده شده باشد-‏ دست به دامن امريکا شده است و<br />

به آن کمک می کند.‏<br />

- چنين به نظر می رسد که بعد از چرخش به راست حزب<br />

سوسياليست بلغارستان،‏ ديگر نيروئی در کشور وجود ندارد<br />

که با سياست های امريکا و مستعمره شدن کشور مقابله کند.‏<br />

- متاسفانه همينطور است.‏ کمی قبل از حمله امريکا به عراق<br />

پيشنهاد کردم که ناتو بايد امريکا را از اتحاديه خود کنار<br />

بگذارد و براساس دکترين اروپا به اروپائی ها تعلق دارد"‏<br />

عمل کند.‏ پيشنهاد من همانطور که انتظار می رفت کوچکترين<br />

انعکاسی نيافت.‏<br />

جنبش ناسيوناليستی ‏"سيمون دوم"،‏ حزب پادشاه<br />

اسبق در آخرين همه پرسی ٦ در صد آراء را بدست آورد.‏<br />

حکومت هم به طرز اصلاح ناپذيری چند پارچه شده است.‏ چه<br />

کسی در حال حاضر بر بلغارستان حکومت می کند؟<br />

- سلطنت طلب ها از همان ابتدا جريانی ناهمگون بودند.‏ در<br />

واقع آنها ائتلافی هستند از کمونيست های روی برتافته از<br />

اعتقادات خود.‏ مانند وزير داخله ‏"پت کانوف"‏ و بانکداران<br />

جوان لندن نشين که سال ١٩٨٩ کشور را ترک و سال<br />

به کشور باز گشتند تا در زدوبندهای مالی وال استريت شرکت<br />

کنند و به خريد و فروش ارز بپردازند و يا عده ای که حول و<br />

حوش کيريل،‏ پسر نخست وزير ‏"سيمون زاکسکو<br />

بورگوستسکی گرد آمده اند.‏ آنها نه ارتباطی با مردم دارند و<br />

نه به مافع آنها اهميت می دهند.‏<br />

- آيا حکومت اعتبار خود را به کل از دست داده است؟<br />

- دقيقا از دست داده است.‏ در نظر داشته باشيد که به هيچيک<br />

از قول های داده شده عمل نشده و همه آنها علنا کنار گذاشته<br />

شده اند.‏ و بر کسی هم پوشيده نيست که در اين چند سال اخير<br />

بلغارستان موفق شده کاملا تابع و تسليم و قربانی منافع نظامی<br />

امريکا شود.‏ برای هيچکس در ده سال آينده جالب نخواهد بود<br />

که اين بردگی و انقياد تحت چه شرايط سياسی صورت گرفت.‏<br />

٢٠٠١<br />

١٩٩٢<br />

Neues Deuschland چاپ آلمان،‏<br />

١٩٢٧ است.‏


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

41<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

)<br />

‏"آقا نور"‏<br />

اولين روضه خوان دورهای تهران<br />

که صاحب ملک سفارتخانههای<br />

آلمان و انگليس هم بود!‏<br />

سلسله يادداشت هائی که می خوانيد از دو کتاب خاطرات<br />

دکترعباس منظرپور از جنوبی ترين بخش ها و خيابان های<br />

تهران برگرفته شده است.‏ اين کتاب در تهران انتشار يافته<br />

است.‏ انديشه آقانور که در اين يادداشت می خوانيد،‏ همان<br />

است که آيت االله خزعلی همچنان به آن پايبند است و هر چند<br />

وقت يکبار از قول يک بچه ٥ ساله خبر از غيب می<br />

گيرد و به آن استناد می کند!‏ از جمله در سخنرانی شهر<br />

کاشان،‏ درانتخابات رياست جمهوری سال<br />

٧٦<br />

- ٤<br />

اولين روضه خوانی که روضه ‏"دوره ای"‏ را در<br />

تهران مرسوم کرد ‏"آقانور"‏ بود.‏ پيری او را به ياد می آورم.‏<br />

قدی کوتاه،‏ کمی چاق،‏ محاسنی خيلی بلند و مثل برف سفيد<br />

داشت.‏ عمامه اش مشکی و لباس معمولی روحانی به تن می<br />

کرد.‏ مردم می گفتند نور از"آقا"‏ می تراود.‏<br />

هيچکس نام واقعی او را نمی دانست.‏ مردم خيلی به<br />

او اعتقاد داشتند.‏ تا پيش از ‏"آقانور"‏ روضه ها معمولا يا در<br />

ايام عزاداری و يا به مناسبت ‏"نذر"‏ وامثال آن خوانده می شد<br />

و اين ‏"آقانور"‏ بود که ‏"روضه"‏ را تابع نظم و قانون کرد.‏<br />

خيلی ‏"مجلس"‏ داشت و به همين مناسبت روضه هايش بسيار<br />

بود.‏ مردم به همين هم راضی<br />

کوتاه ‏(تقريبا<br />

بودند و صرف حضور"آقانور"‏ را در خانه خود،‏ باعث<br />

سلامتی و خوش بختی می دانستند.‏ به محض اين که روی<br />

صندلی ‏(به جای منبر)‏ می نشست يک استکان چای يا ‏"قنداق"‏<br />

به دستش می دادند و استکان را دهان می برد و لب خود را<br />

با آن آشنا می کرد و گاهی چند قطره ای از آن را می نوشيد<br />

و بقيه را پس می داد.‏ همسايه ها و بيمارداران هر يک<br />

مقداری از چای يا قنداق ‏"آقا"‏ را برای سلامتی بيمار خود<br />

هم<strong>راه</strong> می بردند.‏<br />

آقا نور با ‏"الاغ"‏ حرکت می کرد و هميشه يک نفر<br />

دنبالش بود.‏ هم<strong>راه</strong> او را ‏"پامنبری"‏ می ناميدند.‏ چون به غير<br />

از اين که از الاغ ‏"آقا"‏ نگهداری می کرد،‏ بعضی اوقات در<br />

داخل مجلس ‏"پای منبر"‏ آقا"‏ هم می ايستاد و بعضی مرثيه ها<br />

را دو صدائی با هم می خواندند.‏ همين ‏"پامنبر"‏ خوان ها بودند<br />

که پس از چندی خود ‏"روضه خوان"‏ می شدند و يکی از آن<br />

ها همسايه ديوار به ديوار ما بود که سالی هم از من<br />

بزرگ تر بود.‏ الاغ ‏"آقا"‏ خيلی خوب خورده و پرورده و در<br />

ضمن نا آرام و ‏"چموش"‏ بود.‏ علت ناراضتی حيوان هم اين<br />

بود که کسانی موهای بدن حيوان را می کندند و داخل مخمل<br />

سبز می گذاشتند و پس از دوختن،‏ آنرا برای ‏"رفع چشم زخم"‏<br />

به گردن اطفالشان می آويختند و چون حيوان از کندن موهای<br />

بدنش ناراحت بود،‏ کسانی و بخصوص بچه هايی را که به او<br />

نزديک می شدند ‏"گاز"‏ می گرفت!‏ يکی از اين بچه ها خواهر<br />

کوچک من بود که خيلی هم بچه ناآرامی بود.‏ الاغ شکم او را<br />

به دندان گرفته بود و با صدای فرياد بچه به کوچه دويديم و با<br />

زحمت او را از دندان حيوان نجات داديم و هنوز پس از حدود<br />

٦٠ سال،‏ جای دندان الاغ روی پوست شکم او پيداست!‏<br />

باری،‏ کار ‏"آقانور"‏ خيلی ‏"سکه"‏ بود.‏ غير از خانه<br />

های شهری،‏ باغ و ساختمانی در ‏"زرگنده"‏ داشت که به آلمان<br />

ها اجاره داده بود.(‏ پيش از جنگ بين الملل دوم).‏ آن موقع<br />

آلمان ها خيلی در ايران بودند و در زمينه صنعت و تجارت<br />

بسيار فعال بودند و معلوم است در کارهای سياسی و تبليغاتی<br />

به همچنين.‏ روز دوازدهم هر ماه ‏"قمری"‏ منزل ما روضه<br />

بود و ‏"آقا نور"‏ هم دعوت داشت.‏ يک بار در اوائل سال<br />

١٣٢٠ آقا نور پيش از شروع روضه مطلبی به اين مضمون<br />

گفت:‏<br />

اين ‏"هيتلر"‏ که در آلمان پيدا شده ‏"هيت لر"‏ است.‏ از<br />

‏"لرستان"‏ رفته و سيد هم هست.‏ نايب امام زمان است و<br />

ماموريت دار همه دنيا را فتح کند و به ‏"حضرت"‏ تحويل<br />

بدهد.‏<br />

البته،‏ اينها مطلبی بود که ‏"آقانور"‏ می گفت و<br />

هيچکس در صحت آن شک نداشت.‏ مدتی گذشت و ‏"متفقين"‏<br />

ايران را اشغال کردند و آلمان ها از کشور اخراج گشتند و<br />

ساختمان رزگنده ‏"آقانور"‏ به انگليس ها اجاره داده شد و مدت<br />

کمی پس از اشغال ايران،‏ روزی را به ياد می آورم که<br />

‏"آقانور"‏ همانطور که در خيابان ها و کوچه ها سوار بر الاغ<br />

به مجالس خود می رفت و معلوم است در مجالس نيز)‏ با<br />

صدای بلند اعلام می کرد که شب جمعه آينده،‏ زلزله شديدی<br />

در تهران بوقوع می پيوندد و فقط کسانی که به امام زاده ها و<br />

اماکن مقدس پناه ببرند در امان خواهند بود.‏<br />

معلوم است که آن شب،‏ تهران به کلی تخليه شد.‏ ما<br />

هم با خانواده و با ‏"گاری"‏ به شاه عبدالعظيم رفتيم و علت آن<br />

بود که ‏"ماشين دودی"‏ به قدری شلوغ شده بود که مادرم<br />

ترسيد ما زير دست و پا له شويم.‏ با اين حال بعضی از<br />

اشخاص که نتوانستند از شهر خارج شوند و به امام زاده ها<br />

بروند در وسط خيابان ها خوابيدند.‏<br />

آن شب زلزله نيامد ولی ماه بعد که ‏"آقا نور"‏ برای<br />

روضه به خانه ما آمد بدون اين که کسی علت نيامدن زلزله را<br />

بپرسد خودش گفت:‏ حضرت به خواب کسی آمده و پيغام داده<br />

که چون معلوم شد مردم خيلی مومن و با عقيده هستند،‏ دستور<br />

دادم زلزله نيايد.‏ البته اين را هم همه باور کردند.‏ فقط پدرم که<br />

‏"درويش"‏ هم بود می گفت:‏ انگليسی ها می خواستند ميزان<br />

نادانی ما را امتحان کنند که با اين ترتيب به مقصود خود<br />

رسيدند!‏<br />

هيچکس حرف پدرم را باور نکرد و پای دشمنی<br />

‏"تاريخ"‏ درويش ها با روحانيون گذاشتند.‏ وقتی آقا نور مرد،‏<br />

در حقيقت تهران عزادار و تعطيل شد!‏<br />

:<br />

٦ -٧<br />

٢ تا ٥ دقيقه)‏


دم<br />

١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

42<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

زاده داوود امام<br />

ساده دلانی که دست به دامان او<br />

ميشدند<br />

در آخرين روزهای خرداد ماه،‏ درست در اوج تظاهرات<br />

اعتراض آميز دانشجويان در دانشگاه ها و قمه کشی ها واحد<br />

ضربت ‏"لباس شخصی ها"‏ که از تکيه های تيمی بيرون آمده<br />

اند،‏ مطبوعات تهران خبرکوتاهی را هم درباره يک قتل در<br />

جاده امام زاده داوود منتشر کردند.‏ بموجب اين خبر،‏ کاروان<br />

در نقطه ای برای استراحت می ايستد.‏ زنی از جمع کاروانی<br />

زيارت برای چند دقيقه ای جدا می شود.‏ او بر نمی گردد و<br />

کاروان به <strong>راه</strong> خود برای زيارت ادامه می دهد.‏ در امام زاده<br />

داوود اعضای کاروان متوجه غيب زن می شوند و در<br />

بازگشت از امام زاده داوود جسد زن را در کناره های جاده<br />

می يابند.‏ زن با چند ضربه چاقو به قتل رسيده بود.‏ اکنون<br />

درجستجوی آن عضوی از اعضای کاروان زيارت امام زاده<br />

داوود اند که زن را به قتل رسانده است.‏<br />

پس از خواندن اين خبر،‏ بازانتشار بخش ديگری از يادداشت<br />

های دکتر عباس منظرپور را به جا و بموقع يافتيم.‏ آن را نيز<br />

از جلد اول کتاب خاطرات او انتخاب کرده ايم که در ادامه می<br />

خوانيد.‏<br />

تا آنجا آه از آودآي خود به ياد مي آورم،‏ سالي نبود<br />

آه تابستان به امامزاده داوود نرويم.‏ اين سفر ييلاقي تقريبا‎١٦ً‎‏-‏<br />

سالگي من ادامه داشت.‏<br />

پس از آن،‏ يكسال هم با صميمي ترين دوست و<br />

همكلاسي خود به آنجا رفتيم و ديگر اين سفرهاي تابستانه<br />

‏(امام زاده داود)‏ قطع شد.‏<br />

به هم<strong>راه</strong> پدر با اتوبوس تا فرح زاد مي رفتيم.‏<br />

دهكده اي با باغهای بزرگ آه معروف ترين آنها ‏"باغ خاله"‏<br />

بود.‏ هميشه به اين باغ مي رفتيم.‏ آن جا اول به درخت های<br />

اطراف چادر نماز و پرده و امثال اين پارچه ها مي بستيم و در<br />

حقيقت خانه ييلاقي خود را برپا مي داشتيم و سپس به آارهاي<br />

ديگر مي رسيديم.‏ پس از يكي دو شب پدر به شهر باز مي گشت<br />

و ما بچه ها آاري جز گشت و گذار در گوچه باغ ها نداشتيم.‏<br />

از هواي بسيار مطبوعش استفاده مي آرديم.‏ باغ ديگري روي<br />

تپه و تقريباً‏ بالاي باغ خاله بود آه درختان شاه توت خوبي<br />

داشت.‏ برای خوردن شاه توت با هر وسيله اي خودمان را به<br />

آنجا مي رسانديم!‏ باغبان آنجا مرد بسيار پيري بود(‏ فكر مي آنم<br />

حدود صد ساله)‏ آوتاه قد،‏ راست قامت و آمي تنومند و جز<br />

آهسته <strong>راه</strong> رفتن ديگر هيچ نشاني از ضعف پيري نداشت.‏<br />

چوبي آلفت به دست مي گرفت و وقتي ما را مشغول چيدن شاه<br />

توت مي ديد با فرياد و فغان به ما حمله مي آرد.‏ مي دانستيم<br />

نمي تواند سريع به ما برسد و به همين جهت تا نزديك شدن او<br />

به دو قدمي خود شاه توت می خورديم و وقتی به ما می رسيد<br />

با خنده و شوخي فرار مي آرديم.‏ فكر مي آنم اصلا همان<br />

دادوبيداد و حمله او و فرار دسته جمعی ما خودش يکی از<br />

انگيزه های ما برای رفتن به آن باغ بود!‏<br />

يك درخت چنار بسيار آهن در اين باغ بود آه پير<br />

مرد و همسرش در داخل آن زندگي مي آردند.‏ داخل تنه<br />

درخت نمي دانم چه وقت و چگونه-‏ در اثر پوسيدگي و يا آتش<br />

سوزي-‏ خالي شده و محوطه اي به اندازه يك اتاق به وجود<br />

آمده بود.‏ اتاقکي نه چندان آوچك،‏ بطوريكه صندوق و اثاثيه<br />

اين زوج پير و همچنين رختخواب آنها در آن جا گرفته بود و<br />

محوطه اي براي نشستن خود آنها و حتي پذيرايي از دو سه<br />

مهمان هم داشت.‏ زنش بسيار پير و زمين گير بود و هيچ<br />

آاري از او بر نمي آمد.‏ حتي پيرمرد او بيرون مي آورد و<br />

‏"سرپا"‏ مي گرفت!‏<br />

درخت گرفتارعارضه اي بود آه بدليل همين<br />

عارضه،‏ از اواخر بهار روي اغلب برگ های آن زائده اي<br />

شبيه دنبه گوسفند بوجود مي آ که تا پائيز برجای می ماند.‏<br />

هيچ امام زاده ای در آن اطراف به خاک سپرده نشده بود و<br />

نشانی هم از آن نبود،‏ اما مردم به دليل همين زائده های<br />

درخت چنار نام آن محوطه را گذاشته بو دند امامزاده دنبه!‏<br />

ظاهراً‏ با توجه به محوطه وسيع داخل درخت و برگ هاي<br />

مخصوصش معجزه اي را براي مردم تداعي مي آرد و آن را<br />

به اين نام مي خواندند.‏<br />

شب هاي جمعه پدر هم مي آمد.‏ روزها مادر غذا<br />

مي پخت و با زنان چادرهاي ديگر گفتگو مي آرد.‏<br />

معمولاً‏ يك تا دو هفته در فرح زاد مي مانديم و آن گاه<br />

به طرف امامزاده داوود حرآت مي آرديم.‏ يادم می آيد،‏ يكسال<br />

شخصي بنام"شيد"‏ با تبليغات فراوان ادعا آرد آه مي خواهد<br />

جاده ماشين رو از فرح زاد تا امامزاده داوود درست آند و از<br />

مردم آمك خواست.‏ چنان مردم تحت تاثير گفته هاي او قرار<br />

گرفتند آه هر آس به اندازه توان خود به اين امر خير آمك<br />

آرد.‏ او از مردم خواسته بود،‏ حتي با آوردن يك آجر هم آه<br />

شده به ساختمان اين <strong>راه</strong> آمك آنند.‏ خود ناظر بودم پير زنان<br />

فقيري را آه پياده <strong>راه</strong> پر سنگلاخ امامزاده داوود را طي<br />

مي آردند و به غيراز ‏"بقچه"‏ اثاثيه خود يكي دو آجر هم روي<br />

سر گذاشته و به امامزاده داود مي آوردند.‏ حتي عكسی هم<br />

ازاين استقبال عمومي روزنامه ها چاپ آردند.‏<br />

برادر زاده اين آقاي ‏"شيد"‏ همكلاسي و اتفاقاً‏ يكي از<br />

دوستان عزيز من بود.‏ خواه ناخواه عموي او ‏"سوژه اي"‏ شده<br />

بود آه بچه ها او را دست مي انداختند.‏ وقتي آقاي شيد در اثر<br />

اين قضيه خيلی معروف شد،‏ خود را آانديدای وآالت آرد!‏<br />

تازه بعد از اين اعلام کانديدائی بود که مردم آم وبيش فهميدند<br />

تمام اين دل سوزي ها براي جاده امامزاده براي چيست؟<br />

براي رفتن به امامزاده پولدارها قاطر و آم پول ها<br />

الاغ آرايه مي آردند.‏ قاطرها معلوم نبود چرا مايل بودند در<br />

قسمت پرتگاه هاي سخت دقيقاً‏ از لب پرتگاه حرآت آنند و به<br />

هيچ وجه حاضر نميشدند به وسط جاده بيايند.‏ من آه در تمام<br />

عمر از ارتفاع مي ترسيدم هيچ وقت سوار هيچ حيواني براي<br />

رفتن به امامزاده داوود نشدم!‏<br />

معمولاً‏ چندين خانوار که در فرح زاد با هم آشنا شده<br />

بودند به اتفاق هم به طرف امامزاده حرآت مي آردند.‏ مردان<br />

جوان و پسرها پياده حرآت مي آردند.‏ پس از طي مسافتي به<br />

١٥


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

43<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

يونجه زار مي رسيديم آه هيچ چيز جالبي جز زراعت ديم<br />

نداشت.‏ با اين حال آمي آنجا استراحت مي آرديم و دوباره به<br />

<strong>راه</strong> مي افتاديم تا به سنگ مثقال برسيم.‏ سنگي بود بسيار<br />

بزرگ آه سالها پيش يكي از سيلاب هاي آوهستاني آن را از<br />

جا آنده و به آنجا آورده بود.‏ خوش ذوق های تهراني اسم آنرا<br />

سنگ مثقال گذاشته بود.‏ ‏"مثقال"‏ معادل گرم است آه<br />

مي گفتند اين سنگ از بس آوچك بوده هم<strong>راه</strong> آب آمده.‏ قسمتي<br />

از سنگ با زمين تماس نداشت و سايه بان درست آرده بود.‏<br />

شخصي زير همين سايه بان سماور خيلي بزرگ و استكان و<br />

نعلبكی گذاشته و يك قهوه خانه سر <strong>راه</strong>ي درست آرده بود.‏<br />

بمناسبت خستگي <strong>راه</strong> چاي آنجا خيلي مي چسبيد!‏ پدر هميشه<br />

آنجا چاي مي خورد و به ما هم مي داد.‏<br />

يك سال،‏ خانم باجي آه مادر مادرم بود هم<strong>راه</strong> ما به<br />

فرح زاد آمد.‏ در همان باغ خاله يك ديوانه را هم آورده بودند<br />

آه از امامزاده شفا بگيرد.‏ هرسال تعداد زيادي از بيمارانی آه<br />

از همه جا نا اميد شده بودند،‏ براي شفا به امام زاده داوود<br />

متوسل مي شدند.‏ ديوانه را تقريباً‏ نزديك ما بسته بودند!‏ لباس<br />

مندرس به تن و سر وصورتي آثيف داشت.‏ گاه گاهي فرياد<br />

مي زد و نظر همه را به خود جلب مي آرد.‏ يكي از تفريحات<br />

ما بچه ها تماشاي ديوانه بازي هاي او بود.‏ بعضي مردم برايش<br />

غذا مي آوردند و به سرپرست او که از خويشانش بود<br />

مي دادند.‏ البته چند نفر بعنوان خويش و نگهبان هم<strong>راه</strong> او بودند<br />

و از کنار در آمدی که داشت به امام زاده داوود سفر می<br />

کردند!‏ اآثر مردم برايش دلسوزي و آرزوي بهبودي<br />

مي آردند.‏<br />

آن سال،‏ عده زيادي از خانواده ها قرار گذاشتند<br />

حرآت خود به امامزاده را با حرآت دادن ديوانه هماهنگ<br />

آنند آه ما هم از جمله اين خانواده ها بوديم.‏ در نتيجه<br />

بزرگترين قافله اي آه تا آن زمان ديده بودم تشكيل شد.‏ آنهايي<br />

آه قاطر مي خواستند قاطر و ما هم براي مادر بزرگ و مادر<br />

الاغ آرايه آرديم و پدر و من پياده <strong>راه</strong> افتاديم.‏ در طي <strong>راه</strong>،‏<br />

ديوانه ، آه حالا با زنجير و طناب بسته شده بود(چون<br />

مي گفتندخيلي خطرناك است)‏ به آارهاي عجيب دست ميزد.‏<br />

گاهي قربان صدقه خرها مي رفت!‏ دست به گردن آنها<br />

مي انداخت و آنها را مي بوسيد!‏ گاهي به مسافرين پياده حمله<br />

مي آرد.‏ يك بار طناب زنجير خود را از دست نگهبان آشيد و<br />

به قاطرسوارها حمله آرد.‏ در اين حمله خانم باجي به چنگ<br />

او افتاد.‏ او را از الاغ زير آشيد و تا نگهبان بتوان خانم باجي<br />

را از دست او نجات دهد،‏ چندين ضربه محكم به او وارد<br />

آرد.‏ مادر بزرگ به شدت ترسيده بود و گريه مي آرد<br />

مي خواست از همان جا به شهر برگردد آه سرانجام او را<br />

راضي آردند به سفر ادامه بدهد.‏ موافقت کرد اما با اين شرط<br />

که ما از قافله ديوانه دار جدا شويم ما هم گذاشتيم آن قافله<br />

رفت و پس از مدتي ب<strong>راه</strong> افتاديم.‏<br />

در امامزاده داوود هم اتاق اجاره اي بود و هم مردم<br />

مي توانستند مثل فرح زاد براي خود در فضاي آزاد خوابگاهي<br />

بسازند و چون هوا سردتر از فرح زاد بود،‏ اآثر مردم سعي<br />

مي آردند اتاق اجازه آنند.‏<br />

مي گفتند حضرت آه از دست اشقيا فرار مي آرده<br />

گذارش به اين آوه ها مي افتد و در شكاف آوه پنهان مي شود.‏<br />

وقتي دشمنان به آنجا مي رسند شخصي را آنجا مي بينند و از او<br />

سراغ آقا را مي گيرند.‏ او آه گيكائي بوده با اشاره چشم جاي<br />

ايشان را نشان مي دهد.‏ آنها هم آقا را پيدا و شهيد مي آنند.‏ گيكا<br />

دهكده اي بوده و هست،‏ نزديك مقبره امامزاده داوود و مردم آن<br />

بيشتر به آار دامداري مشغول بودند.‏ از وقتي آه آن شخص<br />

با اشاره چشم باعث شهادت امامزاده داوود مي شود،‏ چشم تمام<br />

مردم آنجا چپ مي شود و فرزنداني آه از آنها بوجود آمدند تا<br />

امروز چپ هستند.‏ خود ما در بچگي به بچه های چشم چپ<br />

مي گفتيم گيكائي!‏ تقريباً‏ تمام آارهاي امامزاده دست گيكائي ها<br />

است.‏ دآان ها مال آنها بود،‏ اتاق ها را آنها اجاره مي دادند.‏<br />

گوسفندان قرباني را آنها از گله هاي خود مي آوردند و آشتن<br />

گوسفندان هم وظيفه آنان بود.هر چه بيشتر نگاه مي آردم،‏ حتي<br />

يك مورد ‏(چشم چپ)‏ در ميان آنها نمي ديدم!‏ چپ بودن آنها<br />

مسلم بود و فكر ميآردم آه آيگائي هاي اصلي به آنجا نمي آيند<br />

و اينهايي آه به اين اسم آنجا هستند آساني ديگر هستند آه<br />

تابستان براي آمك به آيگائي ها به آن جا مي آيند ومسلماً‏<br />

اهالي منطقه ديگری اند.‏ تقريباً‏ بدون استثنا همه خانواده اي يك<br />

گوسفند نذري مي آشتند.‏ آن سال وقتی ما هم براي خريدن و<br />

کشتن گوسفند به سلاخ خانه آه در محوطه اي باز بود رفتيم،‏<br />

هنگامی که منتظر آشتن گوسفند بوديم،‏ ديديم خانم باجي با<br />

فرياد مي خواهد فرار آند.‏ پدر اورا آرام آرد و ديديم همان<br />

ديوانه به طرف ما مي آيد و جيغ و فرار خانم باجي هم از<br />

ترس او است.‏ ولي او آه حالا شفا يافته و خوب شده بود با<br />

قيافه اي خندان و مهربان و سرو وضعي مرتب،‏ درحالي آه<br />

عده زيادي اورا هم<strong>راه</strong>ي مي آردند به ما نزديك شد و با لحني<br />

ملايم از خانم باجي به مناسبت آتك هايي آه به او زده بود<br />

معذرت خواست و چندين بار تكرار آرد آه آن موقع ديوانه<br />

بوده است.‏ خانم باجي از شفا و بهبودي او خوشحال شد و<br />

گفت هيچ گله اي از او ندارد و جائي براي معذرت خواهي<br />

نيست.‏ مي گفتند روزي آه ديوانه مزبور شفا گرفته بود تمام<br />

لباس او را به قطعات آوچك از تنش در آوردن و بابت هر<br />

قطعه پولي به او دادند و نذر و نيازهاي ديگري هم به او<br />

دادند آه حسابي پولدار شده است.‏ پدر قيافه مهرباني به ديوانه<br />

سابق نشان نداد و حتي به تندي به او گفت:‏ پير زن آه از تو<br />

شكايتي ندارد،‏ چرا جلوي مردم از ديوانگي خود صحبت<br />

مي آني؟ برو به آارهايت برس ما هم به آارهايمان برسيم!‏<br />

خيلي از پدر رنجيدم.‏ مادر و مادر بزرگ از اين رفتار پدر<br />

خجالت آشيدند.‏ وقتي به اتاق برگشتيم،‏ مادر از اين رفتار<br />

پدر،‏ با آسي آه حالا ‏(شفا يافته حضرت)‏ و محبوب زوار بود<br />

گله آرد و پدر گفت؛ اگر او واقعاً‏ ديوانه بود،‏ حالا آه بهبود<br />

يافته نبايد آارهاي زمان ديوانه گيش را بياد آورد.‏ اين از حقه<br />

بازئي هاي متولي اينجاست آه هر سال چند نفري را آماده<br />

مي آند و براي شفا گرفتن به اينجا مي آورد و باعث گرمي<br />

بازار خود مي شود و در پول هايي هم آه مردم نذر مي آنند و<br />

به او مي دهند شريك است.‏<br />

من آه حرف پدر را نمي فهميدم ولي مثل اينكه مادرم<br />

قانع شد.‏<br />

٥<br />

.


چ"‏<br />

١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

44<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

وقت تنگ جنبش<br />

و ميهن در محاصره<br />

بزرگمهر . ب.‏ الف<br />

تحولات اخير منطقه خاورميانه،‏ به دنبال تجاوز<br />

نيروهاي اشغالگر امريكايي و انگليسي به عراق و اشغال خاك<br />

اين آشور،‏ روند پرشتاب،‏ نگران آننده و بسيار پيچيده اي<br />

يافته است.‏<br />

استقرار نيروهاي امريكايي در افغانستان،‏<br />

جمهوريهاي آسياي ميانه و اخيرا مناطقي از قفقاز،‏ آشور ما<br />

را عملا در محاصره آامل نيروهاي تجاوزگر امپرياليستي<br />

قرار داده است.‏<br />

روند رويدادهاي داخلي ايران نيز به سود نيروهاي<br />

واپسگرا و به زيان نيروهاي طرفدار پيشرفت اجتماعي،‏<br />

تغييرات جدي نموده است.‏ به نظر ميرسد آن فرصت تاريخي<br />

آه با گزينش محمد خاتمي به رياست جمهوري ايران در سال<br />

١٣٧۶ و متعاقبا"‏ ١٣٨٠ توسط <strong>توده</strong> هاي ميليوني مردم براي<br />

بهبود اوضاع اقتصادي-اجتماعي و تغيير روند سياسي به سود<br />

زحمتكشان جامعه ايجاد شده بود،‏ آم آم از دست ميرود.‏<br />

امعه مدني"‏ موعود آه مي توانست با شكل گيري<br />

و قدرتمند شدن شو<strong>راه</strong>اي شهر و روستا و دخالت اين نهاد<br />

اجتماعي در تصميم گيري هاي اقتصادي-‏ سياسي،‏ شكل آم و<br />

بيش واقعي به خود بگيرد،‏ جاي خود را به معاملات پشت<br />

پرده ‏"نخبگان"‏ جناحهاي مختلف حاآميت از يكطرف و بين<br />

همين ‏"نخبگان"‏ با نمايندگان نيروهاي امپرياليستي،‏ بطورعمده<br />

امريكا و انگلستان،‏ داده است.‏ به اين ترتيب يكبار ديگر آرا<br />

ميليونها مردم ايران زيرپا گذاشته مي شود.‏ همه اينها بر<br />

پيچيدگي و حساسيت اوضاع در ايران بسي مي افزايد.‏<br />

نيروهاي واپسگرا آه تا همين چندي پيش در پشت<br />

پرده سرگرم مغازله و چانه زدن با نمايندگان نيروهاي<br />

امپرياليستي بودند،‏ فشار هرچه بيشتري بر مردم و نيروهاي<br />

پيشرو جامعه وارد مي آورند.‏ دستگيريها و بستن دهان ها<br />

افزايش مي يابد؛ سانسورشديدي بر مطبوعات اعمال مي شود<br />

و با نصب صافي در شبكه ‏((اينترنت))‏ امكان دستيابي به اطلا<br />

عات را از آن در صد اندآي از جامعه ايراني آه به اين وسيله<br />

اطلاع رساني دسترسي دارند نيز دريغ ميدارند.‏<br />

بازگشت آيت االله حكيم به عراق در پي مذاآرات و<br />

بند و بست هاي پنهاني با اشغالگران آمريكايي و انگليسي و<br />

گرفتن تضمين هاي لازم ، همانطورآه تجربه تاريخي در<br />

آشور ما نيز پيش از اين مويد آن است ، نشان داد آه<br />

امپرياليستها نه تنها هيچگونه مشكلي با اسلام واپسگراي<br />

طرفدار سرمايه داري يا آنطور آه آيت االله خميني به بهترين<br />

نحو اسلام آ مريكايي ناميد،‏ ندارند آه حتي مروج آن بوده و به<br />

آن نيازمندند.‏<br />

سامانه سرمايه داري آه در بحران ژرفي فرو رفته<br />

و به سرعت روند فروپاشي را طي مي آند،‏ در عين بازتوليد<br />

خود نيازمند پشتيباني از هر نوع مناسبات عقب مانده سامانه<br />

ها و همبود هاي آهنه پيش از خود مي باشد.‏ البته،‏ موضوع<br />

بازتوليد سرمايه داري در شكلهاي آهنه مناسبات اقتصادي-‏<br />

اجتماعي چيز تازه اي نيست و به عنوان نمونه لاتيفوندها<br />

درامريكاي لاتين و سالها پشتيباني امپرياليستها از<br />

در افريقاي جنوبي را آه چيزي<br />

جدايي نژادي<br />

جز بقاياي نظام برده داري نبود را ميتوان يادآوري نمود.‏<br />

به همين ترتيب آنها از مناسبات عقب مانده زمينداري<br />

يا آنگونه آه در آشورما معروف است:‏ مناسبات ارباب و<br />

رعيتي آه زير پوشش دين اسلام،‏ مدافع منافع زمينداران<br />

بزرگ و سرمايه داري وابسته است،‏ پشتيباني مي آنند.‏ تضاد<br />

دياليكتيكي رشد اجتماعي-‏ اقتصادي و دردناك بودن اين روند<br />

در شرايط آنوني نيز در همين نكته نهفته است:‏ رشد و<br />

گسترش بازار سرمايه داري در عين نگهداري مناسبات آهنه<br />

پيش از آن.‏<br />

در مورد دين اسلام نيز،‏ همانگونه آه طرح آهنه<br />

‏"آمربند سبز اسلامي"‏ براي محاصره اتحاد شوروي نشان داد<br />

و اظهارات برخي از سياستگزاران امپرياليستي مانند<br />

برژينسكي نمايانگر آن است،‏ امپرياليستها به منظور تامين<br />

منافع خود در منطقه خاورميانه دو هدف عمده را دنبال آرده<br />

و ميكنند:‏<br />

١- آمونيسم ستيزي با سو استفاده از دين اسلام.‏ بر پايه اين<br />

نظريه آه پيدايش آن به سالهاي ۶٠ سده گذشته ميلادي باز<br />

ميگردد،‏ حكومت هاي ملي گرا ديگر توان لازم را به عنوان<br />

عامل بازدارنده نفوذ آمونيسم از دست داده بودند.‏ از ديد<br />

امپرياليست ها،‏ اين حكومت ها فاقد آن بنيان ايدئولوژيك بودند<br />

آه توان مقابله با نفوذ فزاينده آمونيستها را داشته باشند.‏ بدون<br />

ترديد رشد و گسترش جنبش هاي ملي گرايانه مانند جنبش ملي<br />

شدن نفت در ايران،‏ ناسيوناليسم عربي جمال عبدالناصر در<br />

مصر وجنبش ضد استعماري به رهبري احمد سوآارنو در<br />

اندونزي و سمتگيري پيشرفتخواهانه هر يك از اين جنبشها و<br />

تمايل به همكاري با اردوگاه آشورهاي سوسياليستي در تغيير<br />

سياست امپرياليستها نقش اساسي داشته است.‏<br />

براساس نظريه تازه ای آه بويژه با استفاده از تجربيات<br />

امپرياليست آهنه آار انگليس طرح و به اجرا درآمد،‏ تقويت<br />

جريانهاي مذهبي باتكيه بر آمونيسم ستيزي و تحميق <strong>توده</strong> هاي<br />

مردم مي بايست به اين وظيفه به نحو شايسته تري جامه عمل<br />

بپوشاند.‏ پيدايش سازمانهايي مانند اخوان المسلمين،‏ روضه<br />

الصفا در مصر و برخي آشورهاي عربي ديگر،‏ انجمن<br />

حجتيه در ايران و مانند آنها آه از طرفي نشانه آشيده شدن<br />

اقشار اجتماعي مياني و واپسمانده ترين قشرهاي همبودهاي<br />

اجتماعي آهنه به عرصه سياست ميباشد،‏ فرآورده اين تلاش<br />

امپرباليستها و سازمانهاي جاسوسي وابسته به آنهاست.‏<br />

)<br />

(apartheid)<br />

(latifund<br />

٢- منحرف آردن جنبشهاي انقلابي منطقه و آاشتن بذر تفرقه<br />

در جبهه نيروهاي انقلابي.‏ ‏(بقيه در ص ٤٦)


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

45<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

حمله به ايران<br />

در جستجوی لحظه<br />

:<br />

گفتگوئی با نوام چامسکی<br />

ترجمه بايرام منصوری<br />

نيروی هوائی اسرائيل بارها حريم هوائی ايران را نقض کرده<br />

است.‏ علاوه بر اين،‏ گزارش های موثق حاکی از آنست که<br />

ايالات متحده،‏ ترکيه و اسرائيل تلاش می کنند تا نيروهای<br />

ناسيوناليست آذری در شمال ايران را به ورود به آذربايجان<br />

ايران تحريک کنند.‏ اين در حالی است که ده در صد نيروی<br />

هوائی اسرائيل به طور دائم در شرق ترکيه که پايگاه های<br />

عظيم امريکا قرار دارد مستقراست.‏<br />

ديويد بارساميان،‏ روزنامه نگار و برنامه سازمترقی راديو<br />

امريکا در گفتگوئی با نوام چامسکی،‏ استاد جامعه شناسی در<br />

انستيتو تکنولوژی ماساچوست،‏ به گذشته دکترين تازه بوش و<br />

زمان مطرح شدن اين دکترين در دوران رياست جمهوری<br />

جان اف کندی اشاره می کند و در مصاحبه خود راجع به نفت<br />

و ايران نيز مطالبی را مطرح می کند.‏<br />

در زير به بخش هائی از اين گفتگو را که به ايران مربوط<br />

می شود می خوانيد:‏<br />

بارساميان:‏ شعاری که ما در <strong>راه</strong>پيمائی صلح بطور مکرر<br />

شنيديم ‏"خون برای نفت،‏ نه"‏ بود.‏ اغلب به مسئله نفت بعنوان<br />

عامل اصلی در حمله امريکا برای اشغال عراق اشاره می<br />

شود.‏ تا چه حد نفت مسئله ای محوری در استراتژی ايالات<br />

متحده است؟<br />

چامسکی:‏ بدون شک نفت مسئله ای محوری بشمار می رود.‏<br />

فکر نمی کنم کسی در اين مورد شک داشته باشد که منطقه<br />

خليج فارس عمده ترين منطقه توليد نفت در جهان است.‏<br />

انتظار می رود که اين ادعا تا نسل آينده درست باشد.‏ از اين<br />

نظر منطقه خليج فارس از جنگ دوم جهانی به بعد از چنين<br />

اهميتی برخوردار بوده است.‏ اين منطقه منبع عظيم قدرت<br />

استراتژيک و ثروت مادی بشمار می آيد و عراق بطور قطع<br />

در مرکز آن قرار دارد.‏ اين منطقه دومين ذخائر نفت را در<br />

خود دارد.‏ دستيابی به اين ذخائر بسيار ساده و در عين حال با<br />

قيمت ارزان می باشد.‏ برای کنترل عراق بايد در موضعی<br />

قوی قرار داشت تا قيمت نفت و توليد آن را که نه بايد بالا<br />

باشد و نه پائين تعيين کرد.‏ در عين حال احتمالا بايد سياست<br />

های اوپک را ناديده گرفت و در دنيا به مانور دست زد.‏ اين<br />

سياست پس از جنگ جهانی دوم جاری بوده است.‏ اين مسئله<br />

بخصوص ربطی به دستيابی نفت ندارد؛ ايالات متحده واقعا<br />

قصد دستيبابی به آن را ندارد،‏ بلکه اين سياست به کنترل نفت<br />

بر می گردد.‏ اگر عراق در جائی مثل افريقای مرکزی قرار<br />

داشت،‏ امريکا آن را برای آزمايش انتخاب نمی کرد.‏ بنابراين<br />

نفت اين منطقه در پس زمينه سياست های امريکا قرار دارد،‏<br />

درست مثل نفتی که در مناطق آرام آسيای مرکزی قرار دارد.‏<br />

از اينرو در دست داشتن کنترل لزوما به معنای عمليات<br />

نظامی در زمانی مشخص نمی باشد.‏ اين سياست،‏ سياستی<br />

پيوسته و دائمی است.‏<br />

بارساميان:‏ سندی منتشره از سوی وزارت امور خارجه در<br />

باره نفت خاورميانه در سال که می گويد:‏ " نفت<br />

خاورميانه پديده ای شگفت آور در محاسبه قدرت استراتژيک<br />

و يکی از مواهب مادی تاريخ جهان بشمار می آيد."‏ ايالات<br />

متحده ١٥ در صد نفتش را از ونزوئلا وارد می کند.‏ اين<br />

کشور همچنين از کلمبيا و نيجريه نفت می خرد.‏ هر سه<br />

کشور مذکور از ديده واشنگتن کشورهايی مسئله دار وانمود<br />

شده اند.‏ با وجود هوگو چاوز در ونزوئلا و درگيری های<br />

داخلی تا سر حد جنگ در کلمبيا و شورش مردم در نيچريه،‏<br />

امريکا معتقد است که جريان نفت با تهديد روبرو شده است.‏<br />

نظر شما در مورد اين واقعيات چيست؟<br />

چامسکی:‏ اين واقعيات درست است و اين کشورها در مناطقی<br />

وجود دارند که ايالات متحده عملا در صدد دستيابی به<br />

آنهاست.‏ ايالات متحده در صدد کنترل خاورميانه است.‏ با<br />

اينحال دست کم براساس برنامه ريزی منابع اطلاعاتی،‏ ايالات<br />

متحده مايل است بر روی چيزی حساب کند که منابع پايدار<br />

حوزه آتلانتيک ناميده می شود(حوزه آتلانتيک به معنی غرب<br />

افريقا و نيمکره غربی)‏ که تحت کنترل بيشتر امريکا،‏ در<br />

مقايسه با خاورميانه قرار دارد که منطقه ای حادثه خيز به<br />

نظر می آيد.‏ بنابراين برنامه ريزی مذکور کنترل خاورميانه<br />

را در حالی در نظر دارد که به حوزه آتلانتيک بعنوان حوزه<br />

ای در دسترس می انديشد.‏ اين سه کشور که از آنها نام برديد<br />

در اين حوزه قرار دارند.‏ بنابراين در صورت عدم وجود<br />

تداوم در دستيابی به منابع اين سه کشور و احساس تهديد<br />

دراينمورد،‏ شايد ماجرای عراق در اين کشورها نيز تکرار<br />

شود.‏ البته به شرط آنکه طرح های پنتاگون درعراق با<br />

موفقيت روبرو شود.‏<br />

در مورد قدم های بعدی می توان احتمالات متعددی را در<br />

نظر گرفت.‏ يکی از آنها البته منطقه ‏"آند"‏ است.‏ ايالات متحده<br />

پايگاه های نظامی متعددی در اين منطقه دارد و از نيروهای<br />

نظامی در اين پايگاه برخوردار است.‏ کلمبيا و ونزوئلا،‏<br />

بخصوص ونزوئلا توليد کننده های بی رقيب نفت هستند.‏ در<br />

ضمن می توان اکوادور و برزيل را به آنها اضافه کرد.‏ بله،‏<br />

اين امکان وجود دارد که ايالات متحده پس از سلطه اش بر<br />

نقاط ديگر جهان به سراغ اين منطقه هم بيايد.‏ امکان ديگر هم<br />

حمله به ايران است.‏<br />

بارساميان:‏ من هم در مورد ايران همين نظر را دارم.‏ ايالات<br />

متحده از سوی شارون که به عنوان ‏"مرد صلح"‏ لقب گرفته<br />

تحت فشار قرار دارد تا ‏"روز پس از پايان دادن به غائله<br />

عراق به ايران حمله کند".‏ نظرتان راجع به ايران به عنوان<br />

عضوی از محور شرارت و همچنين کشوری که ذخائر عظيم<br />

نفتی دارد چيست؟<br />

چامسکی:‏ تا آنجا که به اسرائيل مربوط می شود،‏ عراق هرگز<br />

مسئله مهمی نبوده است.‏ آنها عراق را نوعی سرپل می دانند،‏<br />

اما ايران داستانی ديگر است.‏ ايران کشوری است با ارتش و<br />

اقتصادی جدی تر و سالهای متمادی است که اسرائيل،‏ امريکا<br />

را برای حمله به ايران تحت فشار قرار داده است.‏ ايران برای<br />

حمله از سوی اسرائيل کشور بسيار بزرگی بشمار می رود،‏<br />

١٩٤٥


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

46<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

بنابراين از برادر بزرگ تر می خواهد تا اين کار را برايشان<br />

انجام دهد.‏<br />

بنابراين حمله امريکا به ايران بسيار جدی است.‏ يکسال پيش<br />

گزارش شد که ده در صد نيروی هوائی اسرائيل به طور<br />

دائمی در شرق ترکيه که پايگاه های عظيم امريکا قرار دارد<br />

مستقر شدند.‏ از آن به بعد نيروی هوائی اسرائيل بارها حريم<br />

هوائی ايران را نقض کرده است.‏ علاوه بر اين،‏ گزارش های<br />

موثق حاکی از آنست که ايالات متحده،‏ ترکيه و اسرائيل تلاش<br />

می کنند تا نيروهای ناسيوناليست آذری در شمال ايران را به<br />

ورود به آذربايجان ايران تحريک کنند.‏<br />

درحالل حاضر محوری متشکل از امريکا،‏ ترکيه و اسرائيل<br />

در منطقه وجود دارد که مخالف ايران هستند و ممکن است در<br />

نهايت ايران را تجزيه و يا به آن حمله نظامی کنند.‏ با اينهمه<br />

حمله نظامی به ايران زمانی صورت خواهد گرفت که<br />

کشورهای فوق از عدم توانائی اين کشور در دفاع از خود<br />

مطمئن شوند.‏ آنها به کشوری حمله نخواهند کرد که توان دفاع<br />

از خود را داشته باشد.‏<br />

بارساميان:‏ با وجود حضور نظامی امريکا در افغانستان<br />

وعراق و داشتن پايگاه از سوی اين کشور در ترکيه و آسيای<br />

مرکزی،‏ ايران عملا از هر سو به محاصره در آمده است.‏ آيا<br />

واقعيت های فوق نيروهائی در داخل ايران را وادر به توليد<br />

سلاح های هسته ای نمی کند؟ البته اگر تا بحال نکرده باشد.‏<br />

چامسکی:‏ اين امکان قويا وجود دارد.‏ شواهد انکار ناپذيرنشان<br />

می دهد که بمباران راکتور عراق توسط اسرائيل در سال<br />

١٩٨١ احتمالا موجب تشويق عراق به توليد سلاح های هسته<br />

گرديد.‏ آنها در گير ساخت نيروگاه هسته ای شدند،‏ کاری که<br />

کسی از آن خبر نداشت مگر يک فيزيکدان هسته ای در<br />

هاروارد که رئيس بخش فيزيک اين دانشگاه بود.‏ او تحليل<br />

خود را در اينمورد در مجله ای بنام Nature به چاپ رساند.‏<br />

براساس تحليل وی،‏ آنچه که درعراق ساخته شد يک نيروگاه<br />

اتمی بود.‏ او در اين زمينه دارای نظر کارشناسانه است.‏ ديگر<br />

منابع مربوط به تبعيديان عراقی تاکيد کرده اند کار عراق<br />

اهميت چندانی نداشته است.‏ عراقی ها شايد مشغول بررسی<br />

امکان توليد انرژی هسته ای بودند ، اما بمباران راکتور اتمی<br />

عراق،‏ عراقی ها را تشويق به دنبال کردن برنامه سلاح های<br />

هسته ای نمود.‏ امکان ثابت کردن اين ادعا وجود ندارد،‏ اما<br />

شواهد همه دال بر اين واقعيت است.‏ اين امکان می تواند<br />

درست باشد.‏ آنچه که شما در مورد ايران گفتيد قويا امکانپذير<br />

می باشد.‏ اگر شما <strong>راه</strong> بيفتيد و بگوئيد که ببين ما قصد داريم<br />

به شما حمله کنيم"‏ و کشورهای تهديد کننده بدانند که شما قادر<br />

به دفاع از خود با سلاح های معمولی نيستيد،‏ اين کشورها<br />

عملا شما را در توليد سلاح های کشتار جمعی و ب<strong>راه</strong> انداختن<br />

شبکه های تروريستی تشويق کرده اند.‏ اين قضيه کاملا روشن<br />

است.‏ بهمين دليل است که سيا و ديگران توانسته اند چنين پيش<br />

بينی هائی را در مورد ايران انجام دهند.‏<br />

<br />

‏(بقيه وقت تنگ جنبش و ميهن در محاصره از ص ٤٤)<br />

"<br />

نگاهي به تاريخ معاصرآشورما از انقلاب<br />

مشروطيت گرفته تا قيام هاي معروف شيخ محمد خياباني و<br />

‏"جنبش جنگل"‏ شاهد همكاري گسترده،‏ رفيقانه و فداآارانه<br />

آمونيست ها با انقلابيون مسلمان بوده است.‏ همين عامل به<br />

تنهايي در به وحشت انداختن امپرياليستها براي از دست دادن<br />

منافعشان نقش مهمي داشته است.‏ از آن پس آنها آوشش<br />

فراواني بكاربردند تا اين اتحاد وهمكاري را بهر نحو ممكن<br />

خدشه دار ساخته و در نهايت آنرا از بين ببرند.‏ از جمله در<br />

جنبش جنگل،‏ بنابر شواهد واسناد موجود - آه هنوز بخوبي<br />

مورد پژوهش قرار نگرفته - امپرياليستهاي انگليسي و آلماني<br />

از طريق عوامل خود وا يجاد ارتباطات مشكوك با ميرزا<br />

آوچك خان نقش مهمي در شكست ‏"جنبش جنگل"‏ داشته اند<br />

‏(البته نقش چپروان درون اين جنبش را نيز در شكست آن نبايد<br />

دستكم گرفت).‏ به اين ترتيب،‏ امپرياليستها موفق شدند با ايجاد<br />

بذر بدبيني و سوظن چنان شرايطي ايجاد نمايند آه<br />

حيدرعمواغلي ، اين انقلابي فداآار و آگاه بدست عوامل<br />

مشكوك و ناآگاه طرفدار ميرزاآوچك خان از بين برود و خود<br />

جنبش نيز با آمك عامل سرسپرده شان،‏ رضا خان سرآوب و<br />

نابود شود.‏ اما،‏ مهمترين دستاورد آنها آاشتن بذر تاريخي نفاق<br />

و بدبيني بين انقلابيون مسلمان و آمونيستها بود.‏<br />

بعدها و آمي نزديكتر به دوران آنوني،‏ جدايي بسيار<br />

مشكوك ‏"آمونيستها"‏ - آه در واقع آوچكترين درآي از<br />

آمونيسم نداشتند - زير عنوان ‏"سازمان پيكار"‏ از سازمان<br />

مجاهدين خلق ايران به اين بدبيني تاريخي بيشتر دامن زد.‏<br />

در جريان انقلاب بهمن و پس از آن نيروهاي راست<br />

و محافظه آار آوشيدند با برجسته نمودن رويدادهاي اين<br />

ماجرا و زير اين عنوان آه نبايد به آمونيستها اعتماد آرد،‏ جو<br />

بدبيني وسوظن بين نيروهاي انقلابي مسلمان ونيروهاي ترقي<br />

خواه چب را هرچه بيشتر دامن برنند.‏ چپ روي اين نيروها،‏<br />

بطور عمده شامل سازمان چريک های فداييان خلق ايران و<br />

سازمان مجاهدين خلق ايران ، بنوبه خود تاثير قطعي بر تداوم<br />

روحيه بدبيني وعدم اعتماد بين نيروهاي پيشرفتخواه با<br />

اعتقادات مذهبي و نيروهاي چپ داشت.‏ تا آنجا آه به حزب<br />

<strong>توده</strong> ايران مربوط ميشد،‏ اين حزب با تمام نيرو آوشيد تا<br />

زمينه همكاريهاي هرچه گسترده تر همه نيروهاي پيشرفتخواه<br />

در يك جبهه ف<strong>راه</strong>م شود و تاحدود زيادي نيز موفق شد تا چنين<br />

پيوندهايي را در درون جنبش آه طيف بسيار گسترده اي از<br />

نيروهاي اجتماعي را دربرمي گرفت،‏ ايجاد آند.‏ اين آوششها،‏<br />

متاسفانه به نتيجه نهايي خود آه دربرگيرنده جبهه آم وبيش<br />

پايداري از نيروهاي انقلابي پيشرفتخواه طبقات زحمتكش يدي<br />

و فكري و قشرهاي ميانه می توانست باشد،‏ نرسيد نيروهاي<br />

واپسگرا با سواستفاده از پوشش مذهب و اشتباهات سنگين<br />

نيروهاي انقلابي در شناخت دوستان و دشمنان خود،‏ توانستند<br />

خود را در صف نيروهاي انقلابي جا بزنند و با تحميل بحث<br />

‏"خودي"‏ و ‏"غيرخودي"‏ در صف اين نيروها شكاف انداخته و<br />

آنها را از متحدين طبيعي خود محروم سازند.‏ به اين ترتيب<br />

اتحادهاي گسترده سياسي مانند آنچه دربرخي از جنيشهاي<br />

امريكاي جنوبي،‏ افريقا و سايرنقاط شاهد بوده ايم در اينجا<br />

ديده نميشود و ‏"چشم اسفنديار"‏ جنبشهاي انقلابي معاصر ميهن<br />

ما نيز در همين نكته بوده و هست.‏<br />

وقت تنگ است و نيروهاي تجاوزآار در مرزهای<br />

ايران ايستاده اند.‏<br />

آيا نيروهاي طرفدار پيشرفت اجتماعي شجاعت لازم<br />

را خواهند يافت آه اين اشتباه تاريخي را جبران نمايند؟<br />

آيا زمان آن فرا نرسيده آه بر اين سوظن تاريخي غلبه نمود؟<br />

.


١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

47<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

...<br />

«<br />

سرگذشت تلخ<br />

انقلاب دو نسل<br />

و بعد از انقلاب!‏<br />

آن دستگير شدگان تظاهرات دانشجوئی که قاضی<br />

مرتضوی ارذال و اوباش ناميده و رئيس بازرسی کل<br />

کشور"حجت الاسلام رئيسی"‏ وعده اعدامشان را داده،‏ بر اين<br />

ظلم و سقوط سر به طغيان برداشته اند.‏ نامشان دانشجوست و<br />

ساکن خوابگاه های دانشگاه ها.‏ فساد و تباهی و فقری که در<br />

اين شماره <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تلاش شده است بخش های اندکی از آن<br />

منعکس شود،‏ ريشه های اين قيام و شورش است.‏ اين آن<br />

جامعه ايست که امروز در برابر ما قرار دارد.‏ هاشمی<br />

رفسنجانی هر اندازه نيز تلاش کند نمی تواند آن را با هيچ<br />

ترفندی با آغاز دهه مقايسه کند.‏ همچنان که حاکميت<br />

جمهوری اسلامی در مقايسه با آن سالها بکلی دگرگون شده و<br />

ماهيت درباری سلطنت پهلوی را به خود گرفته است.‏ داستان<br />

مجيد،‏ داستان نيست واقعيتی است در کنار ما و با ما.‏ همچنان<br />

که سرنوشت تلخ دخترانی که برای لقمه نانی به تجارت رفته<br />

و به دوبی صادر می شوند سرگذشت امروز ميهن ماست.‏<br />

براين فاجعه،‏ نه دانشجو که مردم ايران قيام کرده اند.‏ با<br />

شرکت درانتخابات تحريم انتخابات شو<strong>راه</strong>ا قيام خود را<br />

به نمايش گذاشتند.‏ فاجعه آفرينان،‏ اين قيام را قابل کنترل<br />

يافتند،‏ گرچه به قيمت ترور و سرکوب و يورش و زندانی<br />

کردن روزنامه نگاران و فعالان سياسی.‏ با پاک شدن اين<br />

ارقام،‏ صورت مسئله را هم می توان پاک کرد؟<br />

به هزار و يک دليل پاسخ اين سئوال منفی است،‏<br />

گرچه روزنامه های منتشر کننده اين گزارش های تکان دهنده<br />

را نيز ببندند.‏ آنچه می خوانيد يک دليل از آن هزار دليل است<br />

و به همين جهت بايد در انتظار حوادث ديگری در ايران بود.‏<br />

٦٠<br />

٧٦ و<br />

سرگذشت مجيد<br />

سرگذشت ماست!‏<br />

هر روز آيلومترها <strong>راه</strong> را با پاي پياده مي آمد تا دبيرستان و<br />

همانطور آه آمده بود برمي گشت بچه ها دوستش داشتند.‏ گاهي<br />

آه سر درددلش باز مي شد از اتاق آوچك اجاره ي در<br />

دوردست ها حرف مي زد و اينكه شب ها از ترس<br />

صاحبخانه اجازه روشن آردن لامپ وات اتاق را هم<br />

ندارد و زير نور ماه درس مي خواند.‏<br />

مي گفت شب هاي بي مهتاب دلش مي گيرد.‏ ياد ننه<br />

پيرش مي افتد آه در دهكده يي دور به امان خدا رهايش آرده<br />

است<br />

‏«مجيد»‏ بعد از پايان تحصيلات متوسطه به دانشگاه<br />

رفت از دوستان شنيده بودم آه مدرك فوق ديپلم مكانيك را با<br />

نمره الف تمام آرده است ديگر خبري از مجيد نداشتيم تا<br />

روزي آه ؟؟؟ ديدنش.‏ سخت است و گفتنش سخت تر اما<br />

‏«بهرام مي گفت با چشم هاي خودش ديده است آه مجيد آنار<br />

پياده رو ولو شده و آاسه گدايي چند قدم آن طرف تر افتاده و...‏<br />

دلم نمي خواهد باور آنم،‏ اما تا حالا از بهرام دروغ نشنيده ام<br />

هر آاري مي آنم دلم راضي نمي شود به نشاني شومي آه از<br />

مجيد دارم سربزنم به لحظه هاي تقلب آه فكر مي آنم دلم آتش<br />

مي گيرد .<br />

يادم مي آيد هميشه وقت امتحان بر و بچه ها سرقفلي<br />

صندلي هاي آنار مجيد را مي خريدند تا از روي دستش نگاه<br />

آنند و فصل انگور به مدرسه برنگردند!‏ حالا مجيد آنار<br />

پياده رو نشسته و هيچكس از روي دستش نگاه نمي آند.‏ مجيد<br />

اين بار نمره صفر گرفته است نمره بدي آه جامعه به او داده<br />

است اما همانطور آه در سطرهاي اول نوشتم مجيد بچه<br />

خوب و درسخواني بود.‏ شما از خودتان نمي پرسيد آه اين<br />

جوان تحصيلكرده در گوشه خيابان چكار مي آند؟؟؟؟<br />

هرآجا آه مي رفت به در بسته مي خورد.‏ فاميل و<br />

دوست و آشناي گردن آلفتي هم نداشت آه با پارتي بازي وارد<br />

مجموعهاي بشود.‏ آارش شده بود پر آردن فرم استخدام اين<br />

وزارتخانه ، آن شرآت و بعد منتظر ماندن و بازهم انتظار و...‏<br />

تا اينكه خبر آوردند ننه پيرش در دهكده تمام آرده است<br />

ديگر مجيد هيچكس را نداشت دار و ندارش را صرف هزينه<br />

آفن و دفن بي بي آرد و با دست خالي و دل شكسته به شهر<br />

برگشت طعم گرسنگي را براي سومين روز متوالي مي چشيد<br />

آه ناگهان از حال رفت و گوشه خيابان ولو شد.‏ وقتي به<br />

هوش آمد دور و برش پر بود از سكه هاي پنج توماني و ده<br />

توماني و اين شروع اتفاق شوم بود.‏ مجيد سكه ها را جمع آرد.‏<br />

آن شب ديگر گرسنه نبود.‏ نان و پنير و هندوانه آه البته اين<br />

آخري هديه متكدياني بود آه آن شب را با مجيد بالاي پل<br />

گذراندند.‏ به همين سادگي مجيد از پر آردن فرم هاي<br />

درخواست آار چشم پوشي آرد و با گريم مختصري به جرگه<br />

گدايان تهران پيوست ؟؟؟ آخر و عاقبت رشد بي رويه دانشجو<br />

در مقابل رآود آامل بازار آار همان بحث تلخ عرضه و<br />

تقاضاي ناهمگون در اين مملكت است.‏<br />

براي مثال سالانه صدها مهندس شيلات<br />

فارغ التحصيل مي شوند و از اين تعداد درصد آمي جذب<br />

شيلات مي شوند و ديگران به مشاغل غيرمرتبط و گاه آاذب<br />

رو مي آورند آه هيچ ارتباطي به تخص آنها ندارد.‏ دآتر مقدم<br />

جامعه شناس برجسته آشور در گفت وگو با ‏«اعتماد»‏ از آمار<br />

درصدي فارغ التحصيلان دانشگاه حرف مي زند و<br />

مي افزايد:‏ در اين مملكت ‎٣٠‎هزار پزشك و پيراپزشك بيكار<br />

داريم و بيش از ‎٣٠‎هزار دانش آموخته آشاورزي و آمارهاي<br />

تاسف برانگيز ديگر آه از ناهمگوني جامعه ما حكايت مي آند.‏<br />

در اوايل انقلاب تنها درصد فارغ التحصيل بيكار داشتيم<br />

اآثر اين بيكاران خانواده هاي فقيري دارند آه زير خط فقر<br />

زندگي مي آنند.‏ حتي ممكن است در اين شرايط بحراني<br />

مستخدمان دولت هم به تكدي گري رو بياورند.‏<br />

اين جامعه شناس با اشاره به بار مالي سرانه دانشجو<br />

آه رقمي بين ميليون تا ميليون تومان براي هر<br />

دانشجو است خاطرنشان آرد:‏ جوانان تحصيلكرده ما حاضر<br />

به پذيرفتن مشاغلي هستند آه سر سوزني به تخص احتياج<br />

ندارد و يك لمپن هم از عهده آن آارها بر مي آيد.‏ اين به معني<br />

دور ريختن بيت المال است.‏<br />

ما آمارهاي تكان دهندهاي از درخواست آار توسط<br />

ليسانسيه ها براي مشاغلي نظير رفته گري آبدارچي و..‏ در<br />

دست داريم ‏(بقيه در ص ١٠)<br />

.<br />

، حالا<br />

.<br />

،<br />

٤٠<br />

.<br />

.<br />

٣<br />

.<br />

.<br />

١٠<br />

.<br />

.<br />

.<br />

١٦<br />

١٠٠<br />

.<br />

.<br />

.<br />

.


ر‎٥‎<br />

١٢۴<br />

http://www.rahetude.de ١٣٨٢<br />

48<br />

دوره دوم <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> تيرماه<br />

<br />

اين قطره قطره اشک ما<br />

می رسد بهم يک روز<br />

و دريا می شود !<br />

"<br />

علی شاه عوض"‏ شهريار از حاشيه های تهران بزرگ است.‏<br />

در سال ٥٧ جوانان و نوجوانان آن موتور انقلاب بودند.‏ وقتی<br />

انقلاب پيروز شد؛ جز چند جوان و سالمند <strong>توده</strong> ای،‏ همه اهالی<br />

حزب الهی بودند.‏ جنگ که شد برای رفتن به حسينيه جماران،‏<br />

خداحافظی با آيت االله خمينی و رفتن به جبهه سراز پا نمی<br />

شناختند.‏ خاتمی در روزهای پايانی اعتراضات دانشجوئی و<br />

تظاهرات مردم در محلات مختلف تهران به ديدار آنها رفت.‏<br />

همزمان با همين ديدار حميد رضا ترقی،‏ قائم مقام سياسی<br />

جمعيت موتلفه اسلامی و نماينده آيت االله واعظ طبسی در اين<br />

جمعيت گفت:‏ حاشيه نشين های تهران بزرگ خطرناک اند و<br />

بايد جلوی شورش آنها را گرفت،‏ آنها می توانند تحت تاثير<br />

قرار گرفته و به حرکت در بيآيند.‏ ترس او بی جا نيست،‏<br />

همانقدر که تاثر خاتمی در اين ديدار اشک آلود بی جا نيست.‏<br />

امثال عمادالدين باقی،‏ اکبر گنجی،‏ شمس الواعظين،‏ سعيد<br />

حجاريان،‏ عباس عبدی و دهها و دهها نوجوان مذهبی سال<br />

٥٧، در کنار هزاران در خاک خفته جنگ و يا اعدام شدگان<br />

انقلابی اما دگر انديش ايران از مناطقی نظير نازی آباد،‏ خاک<br />

سفيد و علی شاه عوض های حاشيه تهران سال<br />

برخاستند.‏ نانی و پنيری در جيب،‏ خشمی در مشت و فريادی<br />

بر لب:‏ " مرگ بر شاه"‏<br />

آن کودکی که از عمق جان ديروز هنگام دادن دادخواست<br />

خانواده اش به محمد خاتمی در علی شاه عوض گريست،‏<br />

ادامه همان نسل است،‏ اما گرسنه تر،‏ خشمگين تر،‏ عصيانی<br />

تر و آگاه تر.‏<br />

٥٧<br />

حميد رضا ترقی حق دارد.‏ اين گريه برای آنها که می دانند<br />

چگونه به انقلاب بزرگ خيانت کردند و مملکت را به<br />

غارت بردند،‏ مردم را چگونه فريب دادند و از روی پيکر<br />

هزاران انقلابی سال ٥٧ عبور کرده و بزرگترين گورستان ها<br />

را از خود برجای گذاشته اند،‏ ترس آور است.‏ همانگونه که<br />

برای حميد رضا ترقی وحشت آور!‏<br />

اين قطره قطره اشک ماست؛ که سرانجام،‏ می رسد به هم<br />

يک روز و دريا می شود"‏<br />

٥٧<br />

"<br />

٢<br />

در صفحات اين شماره می خوانيد:‏<br />

‏-سرمقاله شماره ‎٣‎‏-اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong>:‏ مردم را به<br />

تحصن و اعتصاب فرابخوانيد ادامه ترکيب کنونی<br />

حاکميت،‏ بزرگترين تهديد برای تماميت ارضی‎١١‎‏-‏ مهر<br />

قدرت بر پيشانی انقلاب اطلاعيه <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> درباره<br />

ستاد بحران گرانی‎١٥‎‏-‏ حاکميت دوام نمی آورد‎١٦‎‏-‏ کودتای<br />

سپاهی ‏–صفراف‎٢١‎‏-‏ ولايت آرايش سياسی نيروها در ايران<br />

درحال تغيير است-‏ مصاحبه سردبير <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> با تلويزيون<br />

جنبش چپ و دمکرات عراق‎٣٣‎‏-‏ اشغال عراق-‏<br />

جنگ با دروغ آغاز شد با جنايت ادامه دارد‎٣٥‎‏-‏ فراخوان<br />

جمهوريخواهی در مهاجرت ٣٦- سقط جنين در پارک ها<br />

ونزوئلا-‏ جنبش چپ همگام با دولت اصلاحات<br />

چماق امريکا در اروپا آقا نور ٤٢- امام زاده داوود<br />

وقت تنگ جنبش و ميهن در محاصره درجستجوی لحظه<br />

حمله به ايران ٤٧- داستان مجيد،‏ سرگذشت جوانان ايران<br />

شما نيز در باره زمان<br />

و تعداد صفحات <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />

نظرخودرادرميان بگذاريد!‏<br />

شتاب رويدادها در ايران و ضرورت حفظ رابطه با اين<br />

رويدادها،‏ به گونه ای پيش رفته است که انتشار <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> را<br />

با خلل مواجه کرده است.‏ ازسوئی همه نيرو را بايد متوجه<br />

ايران کرد و در صحنه اصلی حضور داشت و از سوی ديگر<br />

خوانندگان <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> در خارج از کشور انتظار دارند نشريه<br />

منظم بدستشان برسد.‏ برای ما نيز مطلوب،‏ پاسخگوئی به هر<br />

دو خواست است اما در اينجا يک پديده ديگر نيز به مانع تبديل<br />

شده است و آن حل اخبار در ظرف زمان است.‏ يعنی اخبار<br />

بسرعت کهنه می شوند و جای خود را به اخبار و رويدادهای<br />

جديد می دهند و به همين دليل <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> ديگر نمی تواند مانند<br />

گذشته نشريه ای خبری و در عين حال تفسيری باشد و ضمنا<br />

هر تفسيری اگر بموقع در کنار اخبار طرح نشود تاثير گذاری<br />

آن نا چيز می شود.‏ اين مجموعه شرايط بغرنج دليل اصلی<br />

تاخير انتشار <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> بصورت منظم و ماهانه است که تصور<br />

نمی کنيم خوانندگان <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> آن را درک نکنند.‏ درعين حال،‏<br />

همانگونه که دنبال کنندگان فعاليت های اينترنتی <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> در<br />

جريان هستند و حتی در همين شماره <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> نيز منعکس<br />

است،‏ در طول فاصله شماره های ١٢٤ اطلاعيه های<br />

<strong>راه</strong> <strong>توده</strong> پيرامون حوادث ايران و حتی تفسير رويدادها بموقع<br />

روی شبکه اينترنت قرار گرفته و خوشبختانه عليرغم همه<br />

محدوديت هائی که در داخل کشور و با فيلترگذاری روی<br />

سايت های سياسی ايجاد کرده اند،‏ اين مطالب بدست<br />

جستجوگران آن در اينترنت رسيده است.‏<br />

هيات سردبيری و سياستگذاری <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> همچنان بحث بر سر<br />

زمان و تعداد صفحات <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> را در دستور بررسی دارد.‏<br />

يکی از اين دو <strong>راه</strong> حل کاهش تعداد صفحات <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> و<br />

انتشار منظم و ماهانه آنست و ديگری حفظ تعداد زياد صفحات<br />

و انتشار دو و يا حتی سه ماه يکبار نشريه است.‏ دارندگان و<br />

طرح کنندگان نظر دوم روی امکان استفاده گسترده از<br />

اينترنت تکيه و تاکيد می کنند و طرفداران نظر اول به اهميت<br />

در اختيار داشتن نشريه بصورت چاپی و بازخوانی آن در<br />

فرصت ها و موقعيت های مختلف و دست به دست کردن آن.‏<br />

شما نيز می توانيد در اين بحث شرکت کرده و نظرات و<br />

ديدگاه های خود را بصورت کتبی به آدرس پستی <strong>راه</strong> <strong>توده</strong><br />

ارسال داريد.‏<br />

١٢٣ و<br />

Rahe Tudeh No. <strong>124</strong> Juli 2003<br />

Postfach 126926, 10609 Berlin Germany<br />

شماره حساب بانكی<br />

:<br />

Postbank Essen, Konto No. 0517751430<br />

BLZ 360 100 43, Germany<br />

،Euro ٢<br />

2.5 Euro, 4 US$ & 4.5 Canada $<br />

٩<br />

http://www.rahetude.de<br />

anore@gmx.de<br />

٤ دلار آمريكا و ٤/٥ دلار آانادا<br />

پيام گير <strong>راه</strong> <strong>توده</strong> 0049-30-3350579<br />

آدرس اينترنت:‏<br />

آدرس ای ميل:‏<br />

-٣٨<br />

٣٩- لهستان<br />

-٤٤<br />

-٤٥<br />

-٥<br />

-١٤<br />

٥٧<br />

.١٢٤<br />

-٤١<br />

-٣١apm

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!