گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
سازمانی سبك وزن و چابك، پیكرهای پرخون و پرعصب به رهبری لنین بمثابه هم انقالبی و هم حكیم. این حزب بخوبی آگاه بود كه موج میهن پرستی ایجاد شده در جامعه روسیه، پس از آنكه هزینههای خونباری بر پیكر مردم تحمیل شود و پس از آنكه با ویرانی و شكست جبههها مواجه گردد، یقیناً نه فقط فروخواهد نشست بلكه به ضدّ خود مبدل خواهد شد. یعنی خشم توده هایی كه به سبب این فریب، متحمّل قربانیهای بسیار شدهاند الجرم گریبان حاكمان جنگ افروز را خواهد گرفت. بعبارتی موضع گیری ماركسیستی و ضد جنگ حزب بلشویك، در هنگامه ی به راه افتادن موج شوونیسم ارتجاعی كه جامعه روسیه را پُر كرده بود، طبیعتاً این حزب انقالبی را منزوی میكند، اما موقتاً. بلشویكها بخوبی میدانستند كه حزب حقیقی پرولتاریا آنگاه كه در نظریه، به چشمانداز درستی از جامعه دست یابد، باید از انزوای موقتیاش نهراسد و ظرفیت قرار گرفتن در چنین وضعیت بد اما گذرایی را داشته باشد. زیرا این نیز بخشی از مبارزه او و دلیل موفقیت آتی اش خواهد بود. بلشویكها میدانستند حزبی كه فاقد چنین قابلیت و شجاعتی باشد، هرگز حزب انقالبی پرولتاریا نتواند بود. بدین ترتیب بود كه در فوریه 2927 حكومت تزار سقوط میكند و فقط چند ماه به طول میانجامد تا بلشویكها بتوانند اكثریت قاطع شوراها را با خود هم دل و هم راه ساخته و قدرت سیاسی را تسخیر كنند. اما، وقوع جنگ جهانی اول، سرنوشتی دیگرگونه را برای حزب پرولتری آلمان رقم میزند. یا به عبارتی جنبش سوسیالیستی آلمان، حامله ی رخداد بدی بود. 90
فصل سوم دگرگونی ماهوی حزب انقالبی سوسیال دموكرات كارگری آلمان دربزنگاه جنگ جهانی اول »آنچه كه بوقوع خواهد پیوست،)اینك(هست.«)هگل( رخداد جنگ امپریالیستی اول در سال 2924، بحران اجتماعی و فكریای را بوجود میآورد كه طبیعتاً دامنگیر كلیّه احزاب كمونیستی نیز میشود. بعبارتی این موج، از درون كلّ جامعه همچنان میگذرد كه از عمق حزب پرولتاریا. زیرا احزاب یاد شده همچون جزیرههایی »آرام« در اقیانوس پرتالطم اجتماعی نیستند. بدیگرسخن همانگونه كه شكل گیری رویزیونیسم پدیدهای جهانی بود، اینك و با آغاز جنگ امپریالیستی، امر جهش دیالكتیكی رویزیونیسم به »سوسیال - میهن پرستی« نیز، در مقیاسی بینالمللی به وقوع میپیوندد. چرا كه جنگ ارتجاعی، گویی همچون نیشتری است كه بر این دُمل چركین زده میشود تا چرك و خونابهاش را جاری سازد. اما در این گیرو دار، حزب سوسیال دموكرات آلمان در موقعیتی سوای ِبرادر روسیاش قرار داشت زیرا ساختار سازمانیاش از نوعی دیگر بود. یعنی ساختاری انبوه و تودهای با سه میلیون كارگر عضو، كه درهای آن به روی كارگران فاقد آگاهی سوسیالیستی الزم، كامالً باز بود و از اینرو پذیرای انبوه تازه پرولترها، نیمه پرولترها و آریستوكراسی كارگری. چه، برطبق نظر مارکس و انگلس، عضویت در اتحادیههای كارگری آلمان كمونیست نیز، محسوب میشد. - به طور اتوماتیك - بمنزله عضویت در حزب به كالمی دیگر، طی سالهای پیش از وقوع جنگ امپریالیستی، همگان بر این باور بودند كه وجود حزب پرولتری آلمان یقیناً توازن قوا در سطح جهانی را به نفع طبقه كارگر برهم خواهد زد ولذا امکان كسب قدرت سیاسی را در چشم اندازی نزدیك، به 94
- Page 43 and 44: و اینكه چنین جریانی
- Page 45 and 46: »تغییرات در هستی
- Page 47 and 48: »سیاست رویزیونیس
- Page 49 and 50: در نگاهی كلّی، چن
- Page 51 and 52: اما پرسش تنومندی كه
- Page 53 and 54: ارزیابی عینی و واقع
- Page 55 and 56: واقع را مورد بررسی
- Page 57 and 58: تاریخ، این تقدیر
- Page 59 and 60: مردود می شمرد. لذا
- Page 61 and 62: چه زمینهها و شرایط
- Page 63 and 64: حركت و تكامل آن را س
- Page 65 and 66: گئورك لوكاچ نیز در
- Page 67 and 68: یعنی عمق آن، رابط
- Page 69 and 70: »شكافتن یك كل تك و
- Page 71 and 72: »میتوان دید كه با
- Page 73 and 74: این فرایافت علمی و
- Page 75 and 76: 2924 و قلب ماهیت حزب ا
- Page 77 and 78: بلعكس، این رخداد
- Page 79 and 80: همزمان و بوضوح نمود
- Page 81 and 82: كه از نحوه حركت مار
- Page 83 and 84: میدهد. ر.ك. به »
- Page 85 and 86: به بیان دیگر من پیش
- Page 87 and 88: نه فقط از مبارزه طب
- Page 89 and 90: بنابراین حزب سوسیا
- Page 91 and 92: سیر حركت آن است - تع
- Page 93: بوضوح نشان میدهد كه
- Page 97 and 98: موقعیتی آن را تبدیل
- Page 99 and 100: باری، در بقیه كشو
- Page 101 and 102: كه نكبت وشكوه بگونه
- Page 103 and 104: سال حزب را برای اتخ
- Page 105 and 106: امپریالیسم یعنی تغ
- Page 107 and 108: من در باال، سعی كر
- Page 109 and 110: از اینرو، مادام ك
- Page 111 and 112: - »نظریه« در واق
- Page 113 and 114: جدائیها نمیتواند ن
- Page 115 and 116: در یك كالم، تئوری
- Page 117 and 118: درونی حزب(، در حال
- Page 119 and 120: چرا كه لوکزامبورگ و
- Page 121 and 122: سخنان رزا را- بشکل
- Page 123 and 124: بنابراین و همانگون
- Page 125 and 126: رویزیونیسم بلكه در
- Page 127 and 128: خشك و جامدی كه دور ا
- Page 129 and 130: راستی آزمایی نظریه
- Page 131 and 132: و آن راغنی تر، واض
- Page 133 and 134: است كه آگاهی، به ص
- Page 135 and 136: و لنین وقوع این جهش
- Page 137 and 138: میشود و زمان یا لحظ
- Page 139 and 140: »سوسیال - شوونیسم
- Page 141 and 142: آنگاه هویدا میگردد
- Page 143 and 144: نحو تحلیلی به عناصر
فصل سوم<br />
دگرگونی ماهوی حزب انقالبی سوسیال دموكرات كارگری آلمان دربزنگاه جنگ<br />
جهانی اول<br />
»آنچه كه بوقوع خواهد پیوست،)اینك(هست.«)هگل(<br />
رخداد جنگ امپریالیستی اول در سال 2924، بحران اجتماعی و فكریای را بوجود<br />
میآورد كه طبیعتاً دامنگیر كلیّه احزاب كمونیستی نیز میشود. بعبارتی این موج، از<br />
درون كلّ جامعه همچنان میگذرد كه از عمق حزب پرولتاریا. زیرا احزاب یاد شده<br />
همچون جزیرههایی »آرام« در اقیانوس پرتالطم اجتماعی نیستند.<br />
بدیگرسخن همانگونه كه شكل گیری رویزیونیسم پدیدهای جهانی بود، اینك و با آغاز<br />
جنگ امپریالیستی، امر جهش دیالكتیكی رویزیونیسم به »سوسیال<br />
-<br />
میهن پرستی«<br />
نیز، در مقیاسی بینالمللی به وقوع میپیوندد. چرا كه جنگ ارتجاعی، گویی همچون<br />
نیشتری است كه بر این دُمل چركین زده میشود تا چرك و خونابهاش را جاری<br />
سازد.<br />
اما در این گیرو دار، حزب سوسیال دموكرات آلمان در موقعیتی سوای ِبرادر<br />
روسیاش قرار داشت زیرا ساختار سازمانیاش از نوعی دیگر بود. یعنی ساختاری<br />
انبوه و تودهای با سه میلیون كارگر عضو، كه درهای آن به روی كارگران فاقد<br />
آگاهی سوسیالیستی الزم، كامالً باز بود و از اینرو پذیرای انبوه تازه پرولترها، نیمه<br />
پرولترها و آریستوكراسی كارگری. چه، برطبق نظر مارکس و انگلس، عضویت<br />
در اتحادیههای كارگری آلمان<br />
كمونیست نیز، محسوب میشد.<br />
-<br />
به طور اتوماتیك<br />
-<br />
بمنزله عضویت در حزب<br />
به كالمی دیگر، طی سالهای پیش از وقوع جنگ امپریالیستی، همگان بر این باور<br />
بودند كه وجود حزب پرولتری آلمان یقیناً توازن قوا در سطح جهانی را به نفع طبقه<br />
كارگر برهم خواهد زد ولذا امکان كسب قدرت سیاسی را در چشم اندازی نزدیك، به<br />
94