گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١) گشتاورد ماركسیسم، بمثابه بعد تاریك مبارزه طبقاتی (جلد ١)
حد معینی از كار آگاهانه، از خاستگاه خود جدایش میگیرد و در عین حال با آن یگانه باقی میماند.7 لیكن در ادامه ی این مسیر، به نقطهای رسیدیم كه این »پاره« از جنبش انقالبی طبقه كارگر روسیه )یعنی حزب سوسیال دموكرات(، خود، شروع به دو پارهگی مینماید: دو فراكسیون در یك حزب واحد، كنگره دوم سال 2930. وانگهی، - روسیه از آنجایی كه مساله مبارزه درونی حزب سوسیال دموكرات كارگری بلحاظ نمایش نمونهای تیپیك و خصلت نما از نحوه حركت ماركسیسم و قانون دیالكتیكی حاكم بر این سیر حركت - مسالهای هم مشخص و هم تعیین كننده است، ضروری بود تا روند این مبارزه )در روسیه( مورد توجه ویژه قرار گیرد. به عبارتی استفاده از روش دیالكتیكی ماركسیستی هرگز به معنای بیتوجهی نسبت به مواد و مصالح تجربیای كه مبارزات پرولتاریا بدست میدهد نیست، بلكه به معنای آن است كه روش علمی یاد شده و نیز بررسی مواد و مصالح تجربی، بعنوان جنبههای مختلف یك روش واحد تلقی میشوند. فرایند پژوهشی كه نه فقط از روش دیالکتیکی بمثابه الگوی علمی معینی تبعیت میكند، بلكه در عین حال خود را ملزم به آن میداند كه همواره واقعیت به عنوان پیش انگاره، در پیش چشم قرار داشته باشد، آنهم گویی با طبیعتی زنانه كه جزئیات را به دقت مینگرد. به عبارتی کلید درک و فهم حقیقی امر واقع، تسلط برکاربست روش دیالکتیکی و نیز برخوردار از نعمت نوعی دقت بادرجه ی درستی باال در وارسی شرایط ابژکتیو وتحقیق ِمیدانی است. اینچنین است که سرمایه مارکس، علیرغم برخورداری از باالترین سطح علمی و مبادرت به تعداد کثیری »انتزاع«، چنان خط های ارتباطی محکمی با واقعیت نیز دارد که موضوع مورد بحث خویش را برای خواننده کامالً ملموس می گرداند. درارتباط باهمین معنا، انگلس آنگاه که به کاربست این روش ازسوی مارکس می پردازد، مینویسد: 19
»میتوان دید كه با این روش، به هیچ رو تكامل منطقی محدود به قلمرو صرفاً انتزاعی نمیشود. به عكس، تكامل منطقی نیازمند توضیح و تبیین تاریخی و تماس دائمی با واقعیت است. بنابراین این دالیل و شواهد به متنوعترین صورت عرضه میشوند و هم شامل ارجاعاتی به جریان واقعی تاریخ درمراحل گوناگون تکامل اجتماعی می شوند و هم شامل منابع و مأخذ اقتصادی، كه در آن شرح و بسط روشن تعریفهای روابط اقتصادی از آغاز دنبال میشود.«1 به سخنی دیگر روش دیالكتیكی نمیتواند »جایگزینی« برای وظیفه دشوار و تجربی ِپیگیری رد تكامل تضادهای واقعی )تاریخی( محسوب شود و »شاه كلیدی« فراتاریخی نیست كه بدون نیاز به هرگونه تجربیات تاریخی، كارساز بیافتد.9 همچنانكه نباید دچار این انگاره و پنداره شویم كه »ره خود گویدت كه چون باید رفت«، چرا كه ماركسیسم به عنوان علم رهایی پرولتاریا هرگز »به طور خودكار« از سیر مبارزه جاری طبقه كارگر برنمیخیزد و اینكه انگلس قصد توضیح همین معنا را داشت آنگاه كه نوشت: »سوسیالیسم نوین در محتوا بیش از همه محصول بینش تضادهای طبقاتی مسلط بر - جامعه نوین تضاد میان دارندگان و تهی دستان، تضاد میان كارگران مزدور و بورژواها از یكسو، و از سوی دیگر محصول آنارشی حاكم بر تولید است. اما از نظر شكل تئوریكش نخست به صورت ادامه تكامل یافته و ظاهراً منطقیتر اصولی كه روشنفكران بزرگ قرن هجدهم تبیین كردهاند جلوه میكند.« و بطور خالصه: سوسیالیسم علمی یا »سوسیالیسم نوین مانند هر تئوری جدید دیگر، هر چند كه ریشهاش در واقعیات اقتصادی نهفته بود ملزم به ارتباط با مواد فكری موجود میگشت.« )»آنتی دورینگ«، ص 21( بنابراین، ماركسیسم از یكسو از تضاد طبقاتی در جامعه سرمایهداری سرچشمه میگیرد و از سوی دیگر محصول تكامل علم طبیعی و فلسفه است، یا بقول لنین: 73
- Page 19 and 20: تحلیل این استثناء ب
- Page 21 and 22: داشت( میاندازد.
- Page 23 and 24: مبارزه دو جریان داخ
- Page 25 and 26: رویزیونیسم - تحت عن
- Page 27 and 28: رگی شعاع خود، قرا
- Page 29 and 30: ایدئولوژی بورژوازی
- Page 31 and 32: فعالیت سوسیال دموك
- Page 33 and 34: حزب آشكار« )همان
- Page 35 and 36: »رفیقان نیمه راه
- Page 37 and 38: مدت كوتاهی پس ازاخر
- Page 39 and 40: به بیانی دیگر، آن
- Page 41 and 42: دیالكتیكیای كه در خ
- Page 43 and 44: و اینكه چنین جریانی
- Page 45 and 46: »تغییرات در هستی
- Page 47 and 48: »سیاست رویزیونیس
- Page 49 and 50: در نگاهی كلّی، چن
- Page 51 and 52: اما پرسش تنومندی كه
- Page 53 and 54: ارزیابی عینی و واقع
- Page 55 and 56: واقع را مورد بررسی
- Page 57 and 58: تاریخ، این تقدیر
- Page 59 and 60: مردود می شمرد. لذا
- Page 61 and 62: چه زمینهها و شرایط
- Page 63 and 64: حركت و تكامل آن را س
- Page 65 and 66: گئورك لوكاچ نیز در
- Page 67 and 68: یعنی عمق آن، رابط
- Page 69: »شكافتن یك كل تك و
- Page 73 and 74: این فرایافت علمی و
- Page 75 and 76: 2924 و قلب ماهیت حزب ا
- Page 77 and 78: بلعكس، این رخداد
- Page 79 and 80: همزمان و بوضوح نمود
- Page 81 and 82: كه از نحوه حركت مار
- Page 83 and 84: میدهد. ر.ك. به »
- Page 85 and 86: به بیان دیگر من پیش
- Page 87 and 88: نه فقط از مبارزه طب
- Page 89 and 90: بنابراین حزب سوسیا
- Page 91 and 92: سیر حركت آن است - تع
- Page 93 and 94: بوضوح نشان میدهد كه
- Page 95 and 96: فصل سوم دگرگونی ماه
- Page 97 and 98: موقعیتی آن را تبدیل
- Page 99 and 100: باری، در بقیه كشو
- Page 101 and 102: كه نكبت وشكوه بگونه
- Page 103 and 104: سال حزب را برای اتخ
- Page 105 and 106: امپریالیسم یعنی تغ
- Page 107 and 108: من در باال، سعی كر
- Page 109 and 110: از اینرو، مادام ك
- Page 111 and 112: - »نظریه« در واق
- Page 113 and 114: جدائیها نمیتواند ن
- Page 115 and 116: در یك كالم، تئوری
- Page 117 and 118: درونی حزب(، در حال
- Page 119 and 120: چرا كه لوکزامبورگ و
حد معینی از كار آگاهانه، از خاستگاه خود جدایش میگیرد و در عین حال با آن<br />
یگانه باقی میماند.7 لیكن در ادامه ی این مسیر، به نقطهای رسیدیم كه این »پاره«<br />
از جنبش انقالبی طبقه كارگر روسیه )یعنی حزب سوسیال دموكرات(، خود، شروع به<br />
دو پارهگی مینماید: دو فراكسیون در یك حزب واحد، كنگره دوم سال 2930.<br />
وانگهی،<br />
- روسیه<br />
از آنجایی كه مساله <strong>مبارزه</strong> درونی حزب سوسیال دموكرات كارگری<br />
بلحاظ نمایش نمونهای تیپیك و خصلت نما از نحوه حركت ماركسیسم و<br />
قانون دیالكتیكی حاكم بر این سیر حركت<br />
-<br />
مسالهای هم مشخص و هم تعیین كننده<br />
است، ضروری بود تا روند این <strong>مبارزه</strong> )در روسیه( مورد توجه ویژه قرار گیرد.<br />
به عبارتی استفاده از روش دیالكتیكی ماركسیستی هرگز به معنای بیتوجهی نسبت<br />
به مواد و مصالح تجربیای كه مبارزات پرولتاریا بدست میدهد نیست، بلكه به<br />
معنای آن است كه روش علمی یاد شده و نیز بررسی مواد و مصالح تجربی،<br />
بعنوان جنبههای مختلف یك روش واحد تلقی میشوند. فرایند پژوهشی كه نه فقط از<br />
روش دیالکتیکی <strong>بمثابه</strong> الگوی علمی معینی تبعیت میكند، بلكه در عین حال خود را<br />
ملزم به آن میداند كه همواره واقعیت به عنوان پیش انگاره، در پیش چشم قرار<br />
داشته باشد، آنهم گویی با طبیعتی زنانه كه جزئیات را به دقت مینگرد. به عبارتی<br />
کلید درک و فهم حقیقی امر واقع، تسلط برکاربست روش دیالکتیکی و نیز<br />
برخوردار از نعمت نوعی دقت بادرجه ی درستی باال در وارسی شرایط ابژکتیو<br />
وتحقیق ِمیدانی است.<br />
اینچنین است که سرمایه مارکس، علیرغم برخورداری از باالترین سطح علمی و<br />
مبادرت به تعداد کثیری »انتزاع«، چنان خط های ارتباطی محکمی با واقعیت نیز<br />
دارد که موضوع مورد بحث خویش را برای خواننده کامالً ملموس می گرداند.<br />
درارتباط باهمین معنا، انگلس آنگاه که به کاربست این روش ازسوی مارکس می<br />
پردازد، مینویسد:<br />
19